بغداد، پیمان، پیمانهمکاریو نظامیمیانترکیه، عراق، انگلستان، پاکستانو ایران، منعقد در 1334ش/ 1955. اینپیمانجایگزینمتو (سازمانپیمانخاورمیانه) بود،اما پساز خروجعراقاز آنسنتو * (سازمانپیمانمرکزی) نامیدهشد. ایالاتمتحدةامریکا، با اینکهبزرگترینحامیانعقاد اینپیمانبود، و حتیبخشعمدهایاز هزینههایآنرا تأمینمیکرد و، بهتعبیری، گردانندةاصلیپشتصحنهبهشمار میرفت، هیچگاهرسماً بداننپیوست، اما نمایندگانشبهعنوانناظر یا بهعناویندیگر، در جلساتآن، بویژهجلسههاینظامیو اقتصادی، شرکتمیکردند. براینپیوستنرسمیامریکا دلایلیذکر کردهاند؛ از جمله: پرهیز از رویاروییآشکار با اتحاد جماهیر شوروی، و برنینگیختنمخالفتهایبیشتر سرانکشورهایغیرمتعهد و جهانسوم، نظیر جواهرلعلنهرو و جمالعبدالناصر (زیرینگ، ص313؛ فرهنگتاریخ، ج1، ص295؛ مدنی، ج1، ص334؛ هوشنگمهدوی، ص135).پیمانبغداد عملاً بیشاز سهسالدوامنیاورد و فایدةمحصَّلیهمبرایکشورهایعضو نداشت. فضایپر تنشو خصمآلود جنگسرد (از پایانجنگجهانیدومدر 1324ش/ 1945 تا حدود اواخر دهة1340ش/ 1960)، صفآراییهایسیاسیـ نظامی، و موقعیتهایسیاسیکشورهایعضو، زمینةانعقاد اینپیمانرا فراهمآورد کهدر اینجا بهبرخیاز مهمتریناینموارد اشارهمیشود:با پایانیافتنجنگکرهو تقسیمآنبهدو کشور در 1332ش/ 1953 و جبههبندیسیاسیو نظامی، شرقآسیا بهمنطقهایبحرانیتبدیلشد. اینرویداد و همچنیناز میانرفتنسلطةسیاسیفرانسهبر هندوچیندر 1333ش/ 1954، بهانعقاد پیمانسیتو (پیمانآسیایجنوبیشرقی) وتشکیلپیمانهاینظامیو دفاعیدیگر انجامید ( رجوع کنید به سیل، ص190). ناتو (پیمانآتلانتیکشمالی) نیز زنجیرةنظامیکشورهایغربی را، از کانادا تا یونانو ترکیه، در مرزهایجنوبیاتحاد شورویکشیده بود. در مرزهایدو بلوکسیاسیـ نظامیجنگینبود، اما نیروهاینظامیمجهز و آمادهدر برابر همصفکشیدهبودند. خاور نزدیک، میانه، و دور همگیدستخوشآشوببود. در اینهنگام، با قدرتیافتنجمالعبدالناصر (حک: 1332ـ 1349ش/ 1954ـ1970) و جنبشملیگرایاندر مصر، مبارزهبرایملیکردنآبراهسوئز آغاز شد، و در نتیجهروابطسیاسیمصر و انگلیسو فرانسهبهوخامتگرایید و بر مناسباتسیاسیمصر با انگلیسو برخیکشورهایغربی، و نیز روابطخارجیبعضیکشورهایعربیبا اینکشورها تأثیر گذاشت. حکومتمتمایلبهغربسرهنگادیبشیشَکْلی(حک: 1331ـ1332ش/ 1953ـ1954) در سوریهبا کودتا سقوطکرد و نظامیانمتمایلبهسیاستمصر بر سر کار آمدند و بدینترتیببحرانکشورهایعربی شدتگرفت. حکومتملیگرایمصدق(حک: 1330ـ1332ش) نیز با کودتا ساقطشد و دولتمتمایلبهغربدر ایرانبر سر کار آمد. نوریسعید، سیاستمدار قدیمیو طرفدار غرب، در 1333ش/ 1954 کابینةخود را تشکیلداد و بهنوبةخود بر شدتبحرانسیاسیدر بخشیاز مناطقعربیافزود. پاکستاننیز همچنانبا هندوستانبرخوردهاینظامیمرزیو سیاسیداشت. در اینفضایسیاسیبود کهنطفةپیمانبغداد بستهشد و کشورهاییکهبهآنپیوستند، با توجهبهمناسباتشانبا کشورهایجهانو موقعیتسیاسیشاندر آناوضاع، هر کدامبنا بهمصالحسیاسیخود، بهانعقاد پیمانتمایلنشاندادند.ترکیه، کهتقریباً از پایانجنگجهانیدوم از کمکهایمستقیمو غیرمستقیمامریکا برخوردار شدهبود و عضو ناتو و از پایگاههایاصلیضدکمونیسمبود و اتحاد جماهیر شورویرا خطریکاملاً جدیو مبرمبرایخود میدانست، بر اساساینپیمان، روابطخود را با قدرتهایغربیگسترشمیداد. از نظر عراق، اینپیمانوسیلةبرقراریتوازنرابطةاینکشور با کشورهایعربیدیگر، بویژهمصر، رقیبدیرینهاشبود کهبهمرکز اصلیملیگراییعربیتبدیلشدهبود. همچنینوجود پایگاههاینظامیانگلیسیدر عراقبهاینکشور اطمینانخاطر میداد کهبههنگامبروز تهدید، از کمکهاینظامیفوریبهرهمند شود (حورانی، ص363). از دیدگاهپاکستان، پیمانبغداد وسیلهایبرایایجاد موازنهبا هند بود؛ و چونپاکستانبا تهدید قحطیروبرو بود، کمکهایغذاییامریکا (بیشتر بهصورتگندم) میتوانستمشکلاتداخلیآنرا کاهشدهد. ازنظر ایران، کهحکومتکودتاییآنمیکوشید مناسباتباغربرا بسرعتتجدید و عادیکند، پیمانوسیلهایبرایورود بهجرگةکشورهایمتمایلبهغربو برخوردار از کمکهایآنها، و عاملیبرایابراز قدرتدر برابر اتحادجماهیر شورویبود. عضویتایراندر پیمانبغداد، در عینحالمیتوانستآغاز کوششبرایایجاد ارتشیمجهزتر،و تضمینیبرایحمایترسمیتر کشورهاینیرومند غربیاز حکومتایرانباشد (آوری، ج3، ص62؛ سیکل، ص445). و سرانجاماز نظر انگلستانو امریکا، پیمانبغداد حلقةپیوستگیمیاندو پیماننظامیناتو و سیتو، تکمیلخطتهاجمییا تدافعی(= کمربند امنیتی) بر ضد اتحاد جماهیر شورویو بلوکشرق، ورود رسمیبهصحنةنظامیو سیاسیکشورهایخاورمیانه، رویاروییبا موجملیگراییعربیبهرهبریجمالعبدالناصر در مصر، و بهرهمندیاز دیگر منافعاینگونهپیمانها بود.عدهایانعقاد پیمانبغداد را اصولاً از ابتکاراتدولتامریکا، مخصوصاً جانفاستر دالس، وزیر خارجةامریکا و از طراحانجنگسرد میدانند، و معتقدند کهاو مصممبود سازمانتدافعینیرومندیدر خاورمیانهبهوجود آورد (آقاییوعلیبابایی، کتابدوم، ج1، ص148؛ مشایخفریدنی، ص199ـ200). عراقاز یکسو با انگلستان، و از سویدیگربا ترکیه، برایعقد پیماندر حالمذاکرهبود. ظاهراً نخستینمتنپیماندر جریانسفر نوریسعید بهلندندر شهریور1333/ سپتامبر1954 نوشتهشد (سیل، ص226). در همانسال،میانعراقو ترکیهتوافقهمکاریبهعملآمد، و در بهمن1333/ فوریة1955، عَدنانمَنْدَرَس، نخستوزیر ترکیه،بهپاکستانسفر کرد و رئوستوافقهمکاریمیاندو کشور رابهتصویبمقاماتاکستانیرسانید (هوشنگمهدوی، ص129). در اسفند1333/ مارس1955، آنتونیایدن، وزیر خارجةانگلستان، برایمشارکتباتوافقهایهمکاریمیانعراقو ترکیهوارد بغداد شد (عانی، ج1، ص320). ماهبعد سرهنگترینتون ، فرستادةایدن، همراهبا پیشنهاد تازةهمکاریبهبغداد رفتکهبر اساسآنموافقتنامةهمکاریمیاننوریسعید، برهانالدینباشاعیان، وزیر خارجةعراق، مایکلرایت، سفیر انگلستاندر عراق، و سرهنگترینتونبهامضا رسید (همانجا)، و سهکشور عراقو ترکیهو انگلستانهمپیمانشدند. در 31 شهریور1334/ 22سپتامبر1955، پاکستانرسماً بهپیمانپیوست( رجوع کنید به اطلاعات، شاولمهر1334، ص1، 3).خبرهایانعقاد پیمانبغداد و متنآندر جراید مهرماه1334در ایرانانتشار یافت( اطلاعات، ش15مهر، ص1، ش16مهر، ص1،4). در 19 مهر 1334، حسینعلا، نخستوزیر ایران(1334) الحاقایرانرا بهپیمانبهصورتمادةواحدهبهمجلسسنا پیشنهاد کرد ( رجوع کنید به روزنامههایرسمیهمانروز و روز بعد)، و اتحاد جماهیر شورویبیدرنگبهپیوستنایرانبهپیمانبغداد اعتراضکرد (عاقلی، 1369ـ1370ش، ج2، ص59). کمیسیونمجلسسنایایران، مادةواحدةپیشنهادیدولترا در 23 مهر 1334 تصویبکرد ( رجوع کنید به روزنامههایرسمی).سپسالحاقایرانبهپیمانبغداد، در شرایط اختناقو سرکوب، در 26 مهر 1334 در مجلسسنا ( اطلاعات، شمهر 1334، ص1، 13ـ14)، و در 30 مهر در مجلسشورای ملیبهاتفاقآرا تصویبشد، و ایرانعضویتدر پیمانبغداد را رسماً پذیرفت( اطلاعات، شمهر 1334، ص1،10).در آبان1334، بهنشانةاعتراضبهسیاستهایدولت، بهحسینعلا سوء قصد شد؛ اما او در 25 آبانبرایشرکتدر نخستینشورایوزیرانکشورهایعضو پیمان، بهبغداد رفت( رجوع کنید به روزنامههایرسمی) و بنا بهتصویباینشورا، دو کمیتةنظامیو اقتصادیبرایبررسیمسائلدفاعیو اقتصادیتأسیسشد ( فرهنگتاریخ، ج1، ص294).در 12فروردین1335/اولآوریل1956، عراقرسماً از ایالاتمتحدةامریکا دعوتکرد کهبهپیمانبغداد بپیوندد. دولتاینکشور طیبیانیهایرسمیعدمتمایلخود را بهپیوستنبهپیمانابراز داشت، اما وعدهکرد کهبهعنوانناظر در جلساتآنشرکتکند (عانی، ج1، ص322).پیمانبغداد یکمقدمهو دو نامةتفسیریدارد. متنآناز هشتمادهتشکیلیافتهو بهسهزبانعربی، ترکیاستانبولیو انگلیسینوشتهشدهو در 5 اسفند 1333/ 2 رجب1374/24 فوریة1955 در بغداد بهامضاینوریسعید و عدنانمندرس، نخستوزیران، و برهانالدینباشاعیانو فؤاد کوپرولو، وزیرانخارجةعراقو ترکیهرسیدهاست. اینمواد عبارتاند از: مادة، دربارةهمکاریدر امور دفاعیو امنیتی؛ مادة2،پیشبینیتشکیلهیئتهایاجراییبرایاجرایمفاد مواد؛ مادة3،تعهد در بابعدممداخلهدرامور داخلییکدیگر؛ مادة4،تعهد در خصوصسازگاریمواد پیمانبا میثاقها و قراردادهایبینالمللی؛ مادة5،اجازةامکانپیوستنسایر کشورها؛ مادة6، پیشبینیتشکیلشورایدایمیپیمانبا حضور وزرایکشورهایعضو؛ مادة7،پیشبینیمدتپنجسالبرایپیمانو امکانتمدید آن؛ مادة8،امضایپیمان( رجوع کنید به روزنامههایرسمی، شمارههایمهر 1334). کشورهایدیگریکهبعداً عضویتدر پیمانرا پذیرفتند، مواد آنرا امضا کردند.اما پیشاز فرا رسیدنموعد پنجسالةپیشبینیشده، گروهیاز نظامیانعراقیبهفرماندهیعبدالکریمقاسم(حک: 1337ـ 1342ش/ 1958ـ1963) در روزهای22 و23 تیر 1337/ 13و14 ژوئیه1958 کودتا کردند و خاندانهاشمیو رژیمسلطنتیرا در عراقبر انداختند. پسازکودتا، دولتعراقاعلامکرد کهبههمةتعهداتبینالمللی خود عملمیکند، اما از شرکتدر جلساتپیمانعملاً خودداریورزید. نیز گفتهشدهاستکهحکومتجدید عراق، اسناد سرّیپیمانرا بهقاهرهفرستادهاستتا دولتمصر از آنبهرهبرداریسیاسیکند (عاقلی، 1370ش، ص836ـ837). سرانجام، عراقدر فروردین1338/ مارس1959، ظاهراً تحتتأثیر و فشار طرفداراناتحاد عربیو نیروهایکمونیستیو با اینعنوانکهماهیتنظامیپیمانبغداد با اصلبیطرفیعراقمغایرتدارد، رسماً از پیمانخارجشد (جعفریولدانی، ص253). در مرداد 1338/ اوت1959 نامپیمانبغداد بهسنتو (سازمانپیمانمرکزی) و مرکز آناز بغداد به آنکارا تغییر یافت. عمر کوتاهسهسالةپیمانمجالزیادیبههمکاریمؤثر نداد، و پیمانِ جایگزینآنبیشتر بر همکاریاقتصادیو اجتماعیتأکید ورزید و اهمیتسیاسیو نظامیخود را بتدریجاز دستداد ( رجوع کنید به سنتو * ، پیمان).ظاهراً هیچیکاز منابعغیر تبلیغاتیتأثیرهایسیاسیپیمانبغداد را مثبتتلقینکردهاند، اما بهنظر میرسد کهپیمانبر زندگیسیاسیکشورهایعربتأثیر همهجانبهگذاشت، زیرا در صفوفاینکشورها ایجاد شکافکرد. مصرو چند کشور دیگر عربرا رودررویکشورهایعضو پیمانو سایر کشورهایعربقرار داد، و سیاستخارجیآنها رابهکشورهایبلوکشرقنزدیککرد. تندرویحکومتهایکودتا در عراق از پیامدهایهمینپیمانبود. دامنةجنگسردبهخاورمیانهکشیدهشد و مخالفتآشکار سرانکشورهایغیرمتعهد را برانگیخت. دولتاتحاد جماهیر شورویکهپساز مرگاستالین(1331ش/1953) میکوشید تا سیاستهمزیستیمسالمتآمیزیپیشبگیرد، ناگزیر شد در دستهبندیهایسیاسیـ نظامیفعالانهتر شرکتکند.در ضمن، حضور امریکا و انگلستاندر صفآراییمیانچند کشور اسلامی، مهمترینعاملِ ایجاد تفرقهدر میانمللمسلمانو مردمطرفدار اتحاد اسلامیبود، و بهاعمالتندروانةبسیاریاز سازمانهایسیاسیاسلامیو اقداماتخشونتآمیز انجامید؛ برخیمعتقدند کهاسرائیلمخالفاینپیمانبود، زیرا کشورهایعضو پیماناز بهرسمیتشناختندولتاسرائیلو مرزهایآن، علیرغمخواستامریکا، خودداریکردهبودند. بههر حال، اینموضوعقابلبحثاست.افغانستانبهسبباختلافاتمرزیبا پاکستانو امضایموافقتنامةهمکاریبا شورویو دریافتکمکهایتسلیحاتیاز آنکشور، با پیمانبغداد مخالفتمیکرد (زیرینگ، ص313). هند همبا اینپیمانمخالفبود (عبده، ج2، ص786) و اتحاد جماهیر شوروینیز مخالفتآشکار خود را با آننشانداد (برایتفصیلبیشتر رجوع کنید به آوری، ج3، ص60ـ62؛ هوشنگمهدوی، ص134) و نیکیتا خروشچف، دبیر کلحزبکمونیستو نخستوزیر اتحاد جماهیر شوروی(حک: 1958ـ1964) بصراحتناخشنودیخود از انعقاد اینپیمانو ناپایداریآنبیانکردهبود (مدنی، ج1، ص333، پانویس). البتهمحمدرضا پهلوی، شاهایران(1320ـ1357) بهمقاماتآنکشور اطمیناندادهبود کهاز خاکایرانبرایتجاوز نظامیبهخاکشورویاستفادهنخواهد شد (ص222)، و بدینترتیبتلاشکردهبود تا بحرانناشیاز انعقاد پیمانرا تخفیفدهد و اتحاد شورویرا بهرویاروییآشکار با خود نکشد. مصر بشدتبا پیمانبغداد مخالفبود، زیرا آنرا خلافمصالحو منافعاعراب، موجبحضور قوایاستعماریغربیدر منطقةخاورمیانه، انزوایسیاسیخود، تحکیمقدرترقیبقدیمیشعراق، تشدید اختلافو ایجاد شکافدر جبهةکشورهایعربی، و از میانرفتنمنطقةبیطرفحایلمیانکشورهایعربیو اتحاد جماهیر شورویمیدانست، و جمالعبدالناصر از هیچگونهاظهار مخالفتصریحخوددارینمیکرد ( ) دایرةالمعارفخاورمیانهو شمالافریقایکمبریج( ، ص475؛ ایرانیکا ، ذیلماده؛ عبده، ج1، ص479).پیمانبغداد گذشتهاز مخالفتهایجدیو آشکار برخیکشورها، و سازمانهایسیاسیاسلامی، با مشکلاتیاز سویکشورهایعضو نیز روبرو بود. پیمان، ساختار سیاسیمنسجمینداشتو میاناعضا هماهنگیو همکاریواقعیو مؤثر برقرار نبود. بههدفهایاصلیخود و جلوگیریاز نفوذ اتحاد جماهیر شورویدر منطقهدستنیافت، و مشکلاتداخلیکشورهایعضو را نیز شدتبخشید. و شاید همینتجربةناموفقسببشد کهدر پیمانسنتو، همکاریاقتصادیو همکاریهایدیگر را بر هدفهاینظامیبرتریدهند و از برانگیختناحساساتمخالفو بروز تنشبیشتر بپرهیزند.منابع: بهمنآقاییو غلامرضا علیبابایی، فرهنگعلومسیاسی، کتابدوم: ترمینولوژیانقلاب، جنگ، کودتا ...، تهران1366ش؛ پیترآوری، تاریخمعاصر ایراناز کودتای28مرداد تا اصلاحاتارضی، ترجمةمحمد رفیعیمهرآبادی، ج3، تهرانش؛ اصغر جعفریولدانی، بررسیتاریخیاختلافاتمرزیایرانو عراق، تهران1367ش؛ باقر عاقلی، روز شمار تاریخایراناز مشروطهتا انقلاباسلامی، تهران1369ـ1370ش؛ همو، نخستوزیرانایراناز مشیرالدولهتا بختیار، 1285ـ1357 ، تهران1370ش؛ خالد عبدالمنعمعانی، موسوعةالعراقالحدیث، بغداد 1977؛ جلالعبده، چهلسالدر صحنةقضایی، سیاسی، دیپلماسیایرانو جهان، تهران1368ش؛ فرهنگتاریخ، ترجمةاحمد تدینو شهیناحمدی، تهران1369ش؛ محمدرضا پهلوی، شاهمخلوعایران، مأموریتبرایوطنم، تهران1347ش؛ جلالالدینمدنی، تاریخسیاسیمعاصر ایران، تهران1361ـ1362ش؛ آذرمیدختمشایخفریدنی، مسائلمرزیایرانو عراق، تهران1369ش؛ عبدالرضا هوشنگمهدوی، تاریخروابطخارجیایراناز پایانجنگجهانیدومتا سقوطرژیمپهلوی، تهران1368ش؛The Cambridge encyclopedia of the Middle East and North Africa ,ed.Trevor Mostyn, Cambridge 1988; Encyclopedia Iranica , s.v. "Baghdad pact" (by J.A. Kechichian); Albert Hourani, A history of the Arab peoples , Cambridge, Mass. 1991; Amin Saikal, "Iranian foreign policy, 1921-1979", in The Cambridge history of Iran , vol. 7, Cambridge 1991; Patrick Seale, The strugglefor Syria , London 1986; Lawrenee Ziring, The Middle East political dictionary , Oxford 1984.