بُعاث ، نام جایی در جنوب شرقی مدینه، و نام جنگی که پیش از اسلام، در آن محل روی داده است. بعاث در یک میلی یا فاصلة راه دو شبه از شهر ] مدینه [ قرار دارد (فراهیدی، ج4، ص402؛ بکری، ج1، ص259). این محل، به سبب آخرین جنگِ میان دو قبیلة اَوس و خَزرَج که در آن روی داد (ح سال ششم پیش از هجرت؛ ابنسعد، ج3، ص604، ج4، ص384؛ ابنجوزی، ج2، ص385ـ386؛ قس یعقوبی، ج2، ص37) «بعاث الحرب» نیز خوانده شده است (ابوالفرج اصفهانی، ج17، ص124). بعاث را نام دژی از اوس (ابنمنظور، ذیل «بعث»)، و به روایتی از اموال بنیقریظه دانستهاند (ابوالفرج اصفهانی، همانجا؛ یاقوت حموی، ج1، ص670). واژة بعاث در کتاب العین «بُغاث» (فراهیدی، همانجا)، و در برخی منابع «بُعاث» و بُغاث» ضبط شده است (یاقوت حموی، همانجا). جامعترین گزارش جنگ بعاث را ابوالفرج اصفهانی (از جمعِ روایات طبری و ابنکلبی) به دست داده است. اوس در تدارک جنگ با خزرج از یهودِ بنیقریظه * و بنینضیر * کمک خواست، اما یهودیان، به سبب تهدید شدن از سوی خزرجیان، به آنان یاری نرساندند و برای تضمین کمک نکردن به اوس، گروگانهایی نزد خزرج نهادند. اما عمروبن نعمان بَیاضی، رئیس تیرة بیاضه از خزرج، خواستار تصرف زمینهای حاصلخیز بنیقریظه و بنینضیر شد، و تهدید به قتل گروگانها کرد؛ و چون به خواست خود نرسید، آنان را کشت. یهودیان از این کار برآشفتند و در جنگی کماهمیت میان اوس و خزرج، تصمیم به یاری اوس گرفتند و برخی اوسیان را که خزرجیان رانده بودند، پناه دادند. همچنین برخی قبایل غَسّانی مدینه، از جمله بنیثعلبه و بنیزَعورا، با آنان متحد شدند. در این هنگام، عبداللهبن اُبَیّ، از اشراف خزرج، اقدام قبیلة خود را تجاوزی آشکار دانست و آنان را از رویارویی بیم داد. در نتیجه، جمعی از خزرج نیز کنار کشیدند. با این حال، قبیلة خزرج عمروبن نعمان بَیاضی را به ریاست خود انتخاب کردند. حُضَیر الکتائببن سِماک اشهلی نیز رئیس اوس شد (قس ابوالفرج اصفهانی، ج17، ص118ـ121) و آنان را بسیج کرد و با یادآوری ستم و تحقیر خزرج در حق اوس، به تهییج اوسیان پرداخت. از دیگر سران اوس در این نبرد، ابوعامر راهببن صیفی (بعداً ابوعامر فاسق) بود. اوس و خزرج حدود دو ماه در تدارک جنگ بودندو از قبایل عرب همپیمان خود یاری میجستند. آنگاه جنگ سخت و بیسابقهای میان دو گروه در بعاث درگرفت و ظاهراً چند ماه ادامه یافت ( رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانی، ج17، ص119).جنگ بعاث (آخرین منازعة اوس و خزرج) طرفین را به ستوه آورد، و بعد از متارکه، زمینة روانی لازم برای نفوذ و انتشار اسلام را در یثرب فراهم ساخت (برای روایتی از عایشه در این باره رجوع کنید به بکری، ج1، ص260؛ ذهبی، ص288ـ289) به طوری که دوـ سه سال بعد، دیدارهای پیاپی مردم یثرب با پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در موسم حج (دهم تا دوازدهم بعثت) به بیعت اول و دوم عقبه و نهایتاً هجرت آن حضرت و سایر مسلمانان به یثرب (مدینه) انجامید ( رجوع کنید به ابنهشام، ج2، ص70 به بعد؛ ابنسعد، ج1، ص219ـ220؛ یعقوبی، همانجا). پس از هجرت، یهودیان از سر کینهورزی و ناخشنود از همبستگی اسلامی، با یادآوری نبرد بعاث و سرودن اشعاری در آن باره، در پی برانگیختن دشمنیهای دیرین برآمدند، اما با درایت پیامبر اکرم به هدف خود نرسیدند ( رجوع کنید به ابنهشام، ج2، ص204ـ 205). بعدها امام موسی کاظم علیهالسلام در نزدیکی بعاث، قریة صِریا را بنا نهاد (فراهیدی، همانجا؛ نیز رجوع کنید به ابنشهرآشوب، ج4، ص382).منابع: ابنجوزی، المنتظم فیتاریخ الملوک والامم ، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادرعطا، بیروت 1412/1992؛ ابنسعد، الطبقات الکبری ، بیروت 1405/1985؛ ابنشهرآشوب، مناقب آلابیطالب ، ج4، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ] 1379 [ ؛ ابنمنظور، لسان العرب ، بیروت 1374ـ1376/1955ـ1956؛ ابنهشام، السیرة النبویة ، چاپ مصطفی سقّا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت ] بیتا. [ ؛ علیبنحسین ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی ، بیروت ] بیتا. [ ؛ عبداللهبن عبدالعزیز بکری، معجم مااستعجم من اسماء البلاد و المواضع ، چاپ مصطفی سقّا، بیروت 1403/1983؛ محمدبناحمد ذهبی، تاریخالاسلام ، السیّرةالنبوّیة ، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت 1409/1989؛ خلیلبناحمد فراهیدی، کتاب العین ، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم 1405؛ یاقوت حموی، معجمالبلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965؛ احمدبناسحاق یعقوبی، تاریخالیعقوبی ، بیروت ] بیتا. [ .