بطروجی ابواسحاق نورالدین اشبیلی

معرف

ستاره‌شناس‌ اندلسی‌ در قرن‌ ششم‌ و هفتم‌
متن
بِطْروجی‌ ، ابواسحاق‌ نورالدین‌ اشبیلی‌، ستاره‌شناس‌ اندلسی‌ در قرن‌ ششم‌ و هفتم‌. چون‌ در بطروج‌ (پدروش‌ ) در شمال‌ قرطبه‌ (کوردوبا) به‌ دنیا آمده‌ بود، ملقب‌ به‌ بطروجی‌ یا [بتروجی‌] شد و به‌ سبب‌ اقامت‌ طولانی‌ در اَشبیلیه‌ (سویل‌) به‌ اشبیلی‌ شهرت‌ یافت‌. در منابع‌ غربی‌ آلپتراگیوس‌ نامیده‌ می‌شود.[دربارة‌ زندگی‌ و محل‌ تحصیلاتش‌ اطلاعی‌ در دست‌ نیست‌، فقط‌ می‌دانیم‌ که‌ شاگرد ابن‌طفیل‌ * فیلسوف‌ مشهور، و معاصر ابن‌رشد * بوده‌ است‌ ( زندگینامة‌ علمی‌ دانشمندان‌ اسلامی‌ ، ذیل‌ «بطروجی‌ اشبیلی‌»)] . یهودابن‌سولومون‌ کوهِن‌، از مردم‌ طلیطله‌ (تولدو) مرگ‌ او را در 614 ذکر کرده‌ است‌، ولی‌ این‌ تاریخ‌ سال‌ ترجمة‌ کتاب‌ الهیئة‌ او به‌ زبان‌ لاتینی‌ است‌. بدون‌ تعیین‌ هر گونه‌ تاریخ‌ قطعی‌، می‌توان‌ وفات‌ بطروجی‌ را در اوایل‌ قرن‌ هفتم‌ دانست‌.اندیشة‌ انتقاد از نظام‌ نجومی‌ بطلمیوس‌ * و ایجاد تغییر در این‌ نظام‌ را ابن‌طفیل‌، با تکیه‌ بر فلسفة‌ طبیعی‌ ارسطو، در بطروجی‌ برانگیخت‌. به‌ گفتة‌ بطروجی‌، ابن‌طفیل‌ نظام‌ نجومی‌ جدیدی‌ مطرح‌ کرد که‌ در آن‌ از فلکهای‌ خارج‌ مرکز و تدویر استفاده‌ نمی‌شد و با الگوی‌ بطلمیوسی‌ متفاوت‌ بود. ابن‌طفیل‌ در یکی‌ از کتابهای‌ خود وعدة‌ عرضه‌ کردن‌ چنین‌ نظامی‌ را داده‌، ولی‌ ظاهراً نتوانسته‌ است‌ آن‌ را عملی‌ کند. کارمُدی‌ (ص‌121ـ130) با توجه‌ به‌ تشابه‌ نظام‌ نجومی‌ بطروجی‌ و نظریات‌ ساده‌تر ابن‌رشد، مأخذ هر دو را کتاب‌ ابن‌طفیل‌ دانسته‌ است‌ که‌ اکنون‌ موجود نیست‌.بطروجی‌ به‌ سفارش‌ ابن‌طفیل‌، کتاب‌ الهیئة‌ را نوشت‌ که‌ سبب‌ شهرتش‌ شد. وی‌ با مطالعة‌ اصلاح‌ المجسطی‌ جابربن‌ افلح‌ اشبیلی‌، با انتقادهای‌ او به‌ نظام‌ بطلمیوس‌ ـ که‌ پیش‌ از دیگران‌ انجام‌ داده‌ بود ـ آشنا شد. مهمترین‌ ایرادی‌ که‌ بطروجی‌ در نظام‌ بطلمیوسی‌ یافت‌ قابل‌ توضیح‌ نبودن‌ این‌ نظام‌ با قواعد اساسی‌ طبیعیات‌ ارسطویی‌ بود؛ به‌ بیان‌ دیگر این‌ نظام‌ به‌ ارسطو وفادار نبود.به‌ عقیدة‌ ارسطو، آسمان‌ متشکل‌ از فلکهای‌ تودرتو و متحدالمرکزی‌ است‌ که‌ حرکتهای‌ خاص‌ خود را دارند. هر فلک‌ شامل‌ یک‌ یا چند جرم‌ آسمانی‌ (ثوابت‌ و سیارات‌) است‌ که‌ با حرکت‌ افلاک‌ تغییر مکان‌ می‌دهند. بنابراین‌، هر فلک‌ محرک‌ آن‌ دسته‌ از جرمهای‌ آسمانی‌ است‌ که‌ در آن‌ قرار گرفته‌اند. از بالاترین‌ فلک‌ (فلک‌ ثوابت‌) به‌ پایین‌ترین‌ آنها (فلک‌ قمر) از کمال‌ فلکها کاسته‌ می‌شود. این‌ فلکها منشأ تغییرات‌ فیزیکی‌، شیمیایی‌ و زیستی‌ در کرة‌ زمین‌اند. بطلمیوس‌ با بهره‌جویی‌ از این‌ نظریة‌ ارسطو و عقاید اخترشناسان‌ قدیم‌، چون‌ ابرخس‌ (هیپارخوس‌ ) و اراتستن‌ الگوی‌ زمینْ مرکزی‌ خود را عرضه‌ کرد. در نظریة‌ او، هفت‌ سیاره‌ (ماه‌، خورشید، عطارد، زهره‌، مریخ‌، مشتری‌، زحل‌) به‌ صورت‌ منظم‌ و دایره‌وار به‌ گرد زمین‌ که‌ ثابت‌ است‌، می‌چرخند. برای‌ توضیح‌ بعضی‌ اختلالهای‌ حرکتی‌ این‌ سیارات‌ نیز فلکهای‌ خارج‌ مرکز (فلکهای‌ حامل‌) را که‌ حامل‌ این‌ سیارات‌ بودند به‌ کار گرفت‌. بنا به‌ این‌ نظریه‌، سیارات‌ به‌ هنگام‌ گردش‌، گاهی‌ به‌ زمین‌ نزدیک‌ و گاهی‌ از آن‌ دور می‌شوند و به‌ همین‌ دلیل‌ با آنکه‌ همیشه‌ سرعت‌ ثابتی‌ دارند، حرکت‌ آنها از زمین‌ گاهی‌ کند و گاهی‌ تند دیده‌ می‌شود. اما مفهوم‌ فلک‌ خارج‌ مرکز نمی‌توانست‌ حرکت‌ رجوعی‌ سیارات‌ را توجیه‌ کند. برای‌ تبیین‌ این‌ پدیده‌ تصور فلک‌ دیگری‌ درون‌ فلک‌ خارج‌ مرکز لازم‌ بود. این‌ فلک‌ که‌ فلک‌ تدویر خوانده‌ می‌شود، محیط‌ فلک‌ خارج‌ مرکز را می‌پیماید و ضمن‌ چرخش‌ یکنواخت‌ حول‌ محور خود، سیاره‌ را نیز می‌چرخاند. به‌ همین‌ دلیل‌، گاهی‌ دیده‌ می‌شود که‌ سیاره‌ای‌ از حرکت‌ طبیعی‌ خود رجوع‌ می‌کند و ظاهراً به‌ عقب‌ می‌رود.تعبیر بطلمیوس‌، با نظریة‌ ارسطو که‌ می‌گوید سیارات‌ حول‌ زمین‌ ثابت‌ می‌چرخند سازگار نیست‌؛ زیرا در نظام‌ ارسطویی‌، فلکهای‌ خارج‌ مرکز و تدویر وجود ندارند. بطروجی‌ به‌ قصد ایجاد نظامی‌ ساده‌تر و استوارتر، نظریة‌ حرکت‌ لَولَبی‌ (حلزونی‌) را که‌ ساده‌تر و به‌ نظریة‌ ارسطو نزدیکتر بود، عرضه‌ کرد ] در عین‌ حال‌ نظریة‌ بطروجی‌ از نظام‌ ائودوکسوس‌ که‌ منشأ نظام‌ ارسطویی‌ بود مستقل‌ است‌ (سامسو، ص‌462). واژة‌ لولب‌ را نخستین‌ بار بطروجی‌ در نقل‌ قولی‌ از کتاب‌ ) در آسمان‌ ( ارسطو به‌ کار برده‌ است‌ (همانجا، ص‌463) [ . وی‌ قائل‌ به‌ وجود فلک‌ نهمی‌ بود که‌ منشأ تمام‌ حرکات‌ (تغییرات‌) به‌ شمار می‌آید.فلکهای‌ تودرتوی‌ آسمان‌ تحت‌تأثیر فلک‌ نهم‌ ـبالاترین‌ فلک‌ ـ از شرق‌ به‌ غرب‌ می‌چرخند و سرعت‌ حرکت‌ هر فلک‌ به‌ فاصلة‌ آن‌ تا فلک‌ نهم‌ بستگی‌ دارد. فلک‌ هشتم‌ یا فلک‌ ثوابت‌ کمترین‌ فاصله‌ را با فلک‌ نهم‌ دارد و سرعت‌ آن‌ از همه‌ بیشتر است‌؛ هر 24 ساعت‌ یک‌ دور کامل‌ می‌چرخد. فلکهای‌ درونی‌تر بر اثر تأثیرپذیریِ کمتر از فلک‌ بیرونی‌، کندتر حرکت‌ می‌کنند، و منشأ مشاهدة‌ حرکت‌ رجوعی‌ نیز همین‌ است‌. در این‌ نظام‌، هر فلک‌ قطب‌ جداگانه‌ای‌ دارد و قطب‌ هر فلک‌ نسبت‌ به‌ قطب‌ فلک‌ بالاتر دارای‌ انحراف‌ است‌. فلکها از یک‌ سو در مسیر روزانة‌ خود حرکت‌ می‌کنند و از سوی‌ دیگر به‌ دور محور خود می‌چرخند. با ترکیب‌ این‌ دو حرکت‌، حرکت‌ لولبی‌ پدید می‌آید که‌ طی‌ آن‌ سیارات‌ به‌ شمال‌ و جنوب‌ منحرف‌ می‌شوند. به‌ این‌ ترتیب‌، در نظام‌ نجومی‌ بطروجی‌، بی‌نظمی‌ ظاهری‌ مشهود در حرکت‌ سیارات‌، بدون‌ نیاز به‌ فلکهای‌ خارج‌ مرکز و تدویر توجیه‌ می‌شود.چنانکه‌ در شکل‌ دیده‌ می‌شود، سیارة‌ A همیشه‌ در فاصلة‌ ْ90 از قطب‌ K قرار دارد. AB دایرة‌البروج‌، AE استوای‌ آسمانی‌ و O قطب‌ عالم‌ است‌. در اینجا قطب‌ سیاره‌ ( K ) بر روی‌ دایرة‌ KTH به‌ مرکز قطب‌ عالم‌ در گردش‌ است‌. بدین‌ ترتیب‌، در نظام‌ بطروجی‌ حرکت‌ قطبهای‌ فلک‌ تدویرِ ] قطبی‌ [ حول‌ قطب‌ عالم‌، به‌ عنوان‌ اصل‌ پذیرفته‌ شده‌ است‌.بعلاوه‌، بطروجی‌ ترتیب‌ سیارات‌ را که‌ در نظام‌ بطلمیوس‌ به‌ قرار ماه‌، عطارد، زهره‌، خورشید، مریخ‌ و غیره‌ بود به‌ صورت‌ ماه‌، عطارد، خورشید، زهره‌، مریخ‌ و غیره‌ می‌آورد، که‌ در این‌ صورت‌، خورشید پایین‌تر از زهره‌ قرار می‌گیرد. وی‌ از آن‌ رو این‌ ترتیب‌ را اختیار کرد که‌ عبور زهره‌ از برابر خورشید هیچگاه‌ مشاهده‌ نشده‌ بود. او همچنین‌ معتقد بود که‌ عطارد و زهره‌، بر خلاف‌ ماه‌، از خورشید نور نمی‌گیرند، بلکه‌ خود منبع‌ نورند. ] بطروجی‌ در عین‌ حال‌ به‌ مشکلات‌ موجود در نظام‌ نجومی‌ خود، مثلاً در موضوع‌ اختلاف‌نظر که‌ با افلاک‌ متحدالمرکز قابل‌ توضیح‌ نیست‌، آگاه‌ بود (سامسو، ص‌464) [ .نظام‌ نجومی‌ بطروجی‌ تأثیر زیادی‌ بر اروپای‌ قرن‌ هفتم‌/ سیزدهم‌ گذاشت‌. ویلیام‌ ، اخترشناس‌ انگلیسی‌، از او نقل‌ قول‌ کرده‌ است‌ و گروستست‌ ، با تکیه‌ بر این‌ نظام‌، پژوهشهای‌ مختلفی‌ کرده‌ و حتی‌ در ردّیه‌اش‌ بر نظام‌ بطلمیوس‌ بخشی‌ از آن‌ را به‌ خود نسبت‌ داده‌ است‌. بحث‌ میان‌ طرفداران‌ بطلمیوس‌ و بطروجی‌ تا نیمة‌ دوم‌ همان‌ قرن‌ ادامه‌ داشت‌؛ در آن‌ زمان‌ آلبرت‌ کبیر کوشید تا عقاید بطروجی‌ را ساده‌ کند و ترویج‌ دهد ولی‌ سرانجام‌ الگوی‌ بطلمیوس‌ را پذیرفت‌. راجر بیکن‌ در اثری‌ به‌ نام‌ کومونیا ناتورالیوم‌ نظام‌ بطروجی‌ را بتفصیل‌ بررسی‌ و آن‌ را با نظام‌ بطلمیوس‌ مقایسه‌ کرد. وی‌ در اثر دیگری‌ به‌ نام‌ اُپوس‌ مایوس‌ نیز نظریة‌ اقبال‌ و ادبار او را مورد بحث‌ قرار داد. ] گلداشتاین‌ معتقد است‌ که‌ بطروجی‌ قائل‌ به‌ «تقدیم‌ متغیر» بود و منظورش‌ از اقبال‌ و ادبار و زیاد و کم‌شدن‌ مقدار حرکت‌ تقدیمی‌ بود (سامسو، همانجا) [ .در قرن‌ هشتم‌/ چهاردهم‌، نظام‌ بطلمیوس‌ بدون‌ هیچ‌ بحثی‌ پذیرفته‌ شد. با این‌ حال‌، مؤلف‌ یهودی‌، سولومون‌ کوهن‌ در 1247 خلاصه‌ای‌ از کتاب‌ الهیئة‌ فراهم‌ آورد و اسحاق‌ اسرائیلی‌ از مردم‌ طلیطله‌، بطروجی‌ را کسی‌ دانست‌ که‌ «نظریه‌اش‌ دنیا را تکان‌ داده‌ است‌.» انتشار نظریات‌ بطروجی‌ در قرنهای‌ نهم‌/ پانزدهم‌ و دهم‌/ شانزدهم‌ نیز ادامه‌ یافت‌، ولی‌ گویا بعضی‌ دانشمندان‌ آن‌ را کاملاً درنیافتند یا به‌ اندازة‌ کافی‌ بررسی‌ نکردند. برای‌ مثال‌، سیمون‌ دوفار ، بی‌آنکه‌ آثار بطروجی‌ را خوانده‌ باشد، بعضی‌ نظریات‌ را به‌ او نسبت‌ داده‌ و رگیومونتانوس‌ کتابچه‌ای‌ دربارة‌ اشتباهات‌ بطروجی‌ نوشته‌ و در بخشی‌ از این‌ کتاب‌ نظریات‌ او را بخطا تفسیر کرده‌ است‌.انتقاد بطروجی‌ و بعضی‌ دانشمندان‌ و فیلسوفان‌ اندلسی‌، چون‌ ابن‌باجه‌ * و ابن‌طفیل‌ و ابن‌رشد و ابن‌افلح‌، از نجوم‌ بطلمیوسی‌ و تأکید بر ناسازگاری‌ آن‌ با طبیعیات‌ ارسطو، در قرون‌ وسطی‌ تأثیر فراوانی‌ در غرب‌ گذاشت‌؛ این‌ تلاشها، بویژه‌ برای‌ منتقدین‌ بطلمیوس‌ در دورة‌ نوزایی‌ (رنسانس‌)، منبع‌ الهام‌ بود.مایکل‌ اسکات‌ کتاب‌ الهیئة‌ بطروجی‌ را در 614/1217 با عنوان‌ ) دربارة‌ حرکتهای‌ مستدیر افلاک‌ ( به‌ لاتینی‌ ترجمه‌ کرد. موسی‌بن‌ تبّون‌ این‌ کتاب‌ را در 657/1259 به‌ عبری‌ برگرداند. قلونیموس‌بن‌ داود ترجمة‌ عبری‌ سولومون‌ کوهن‌ را به‌ لاتینی‌ ترجمه‌ کرد که‌ در 937/1531 در ونیز منتشر شد. در قرن‌ چهاردهم‌/بیستم‌ نیز کارمدی‌ ترجمة‌ لاتینی‌ مایکل‌ اسکات‌ را منتشر کرد. گلداشتاین‌ یک‌ نسخه‌ از این‌ اثر را که‌ در کتابخانة‌ طوپقاپی‌سرای‌ (استانبول‌، ش‌3302) موجود است‌ در دو جلد منتشر کرد. جلد اول‌ حاوی‌ ترجمة‌ انگلیسی‌ و توضیحات‌ و جلد دوم‌ حاوی‌ متن‌ عربی‌ و ترجمة‌ عبری‌ موسی‌بن‌ تبّون‌ است‌.منابع‌: ] زندگینامة‌ علمی‌ دانشمندان‌ اسلامی‌ ، ج‌1، ترجمة‌ احمد آرام‌ و دیگران‌، تهران‌ 1365ش‌، ذیل‌ «بطروجی‌ اِشبیلی‌» (از خولیو سامسو) [ ؛C. Brockelmann, Geschichte der arabischer litteratur , Leiden 1943-1949, Supplementband , 1937-1942, I, 866; F. J. Carmody, "Regiomontanus: notes on al-Bitru  j   's astronomy", in An International review devoted to the history of science and its cultural influences , Pennsylvania, 42 (1951), 121-130; Besim Darkot, "Sema hareketleri ve Dog § u A  lemi", I  غ Cog § rafya Enstitدsد Dergisi , V/9, Istanbul 1959, 1-10; P. Duhem, Le systeme du monde , Paris 1914, II, 146-156; EI 2 , s.v. "al-Bitru  dj   " (by J. Vernet); B. R. Goldstein, al-Birtru  c  , New Haven-London 1971, I-II; I  A , s.v. "Astronomi" (by C. A. Nallino); Hدseyin Nasr, I  slہm ve I  lim , tr. I  lham Kutluer, Istanbul 1989, 106; [Julio Samsئ, "Sobre la astronom ¨  a de al-Bit ¤ ru  y § i", Al-Andalus, XXXVI (1971), 461-465]; George Sarton, Introduction to the history of science , NewYork 1975, II/1, 399- 400; Suter, Die Mathematiker , 131.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 3
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده