بَزْدَوی، محمد بن محمد ابوالیُسر، قاضی، مدرّس، فقیه و محدث حنفی. حدود 421 در بزده به دنیا آمد. در منابع از دوران رشد، چگونگی تحصیلات، و مشایخ وی ذکری به میان نیامده و تنها لکنوی (ص 188) اشاره میکند که وی از اسماعیلبن عبدالصادق (متوفی 494) و ابی یعقوب یوسفبن منصور سیّاری حدیث شنیده است.خاندان بزدوی عالمپرور بود؛ از جمله جدّ پدرش عبدالکریم بزدوی (متوفی 390)، برادر بزرگش علیبن محمد، ابوالعُسر (متوفی 482)، فرزندش ابوالمعالی مفتی و قاضی بخارا (متوفی 542)، و برادرزادهاش حسنبن علی (متوفی 557) از علما بودند.بزدوی در علوم دینی به پایهای رسیده بود که طالبان از اطراف و اکناف به سوی او میشتافتند (ابنقطلوبغا، ص 65ـ66؛ ذهبی، ج 19، ص 49). وی به بخارا سفر کرد اما تاریخ دقیق آن معلوم نیست. او فقه درس میداد و مجلس املای حدیث داشت و مشتاقان، روایاتش را مینوشتند (سمعانی، ج1، ص339؛ ذهبی، همانجا).از جمله شاگردان او، نجمالدین نسفی * مفسّر و متکلم نامبردار و صاحب کتاب القند فی ذکر علماءِ سمرقند (در شرححال علمای ماوراءالنهر) را میتوان نام برد. نسفی در جاهای مختلف این کتاب، که اخیراً نسخة ناقصی از آن چاپ شده، از بزدوی با عنوان استاد بزرگ یاد میکند (از جمله رجوع کنید به ص311، 407). از دیگر شاگردان بزدوی، علاءالدین محمدبن احمد سمرقندی، صاحب کتاب تحفة الفقها ، و فرزند خودش ابوالمعالی قاضی و مفتی بخارا و برادرزادهاش حسنبن علی بودهاند (لکنوی، همانجا).سمعانی (همانجا) عدهای ـ از جمله ابوالمعالی ـ را نام میبرد که به واسطة آنان احادیث بزدوی را شنیده است. چون بزدوی در تصنیفات خود همیشه سادگی را رعایت میکرد، برخلاف برادرش، علیبن محمد، ابوالیسر لقب گرفت (طاشکبریزاده، ج2، ص165؛ لکنوی، ص235).بزدوی، علاوه بر پیشوایی و تدریس و املای حدیث، مقام قضای سمرقند را هم بر عهده داشت (ذهبی، همانجا). او در 493 در بخارا درگذشت (بغدادی، ج2، ستون77؛ طاشکبریزاده، همانجا).از آثار منسوب به بزدوی است: المبسوط ، در فروع فقه حنفی؛ شرح جامع الصغیر شیبانی. شرح جامع الصغیر را حاجی خلیفه شرح جامع الصدر ثبت کرده است. به نوشتة حاجی خلیفه (ج1، ستون 563) جامع الصغیر را ابوطاهر دَباس مرتب کرد و حسامالدینبن مازه بر اساس این ترتیب، کتابی تألیف کرد که شامل امهّات مسائل حنفیّه است و به «جامعالصدر الشهید» شهرت دارد. بر این کتاب شروح مختلفی نوشته شده که شرح بزدوی از آن جمله است.منابع: ابنقطلوبغا، تاجالتراجم فی طبقات الحنفیة ، بغداد 1962؛ اسماعیل بغدادی، هدیّةالعارفین ، ج2، در حاجی خلیفه، کشفالظنون ، ج6، بیروت 1402/1982؛ مصطفیبن عبدالله حاجیخلیفه، کشف الظنون ، بیروت 1410/1990؛ محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النّبلاء ، ج19، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت 1406/1986؛ عبدالکریمبن محمد سمعانی، الانساب ، چاپ عبدالله بارودی، بیروت 1408/1988؛ احمدبن مصطفی طاش کبریزاده، مفتاحالسعادة و مصباحالسیادة ، بیروت 1405/1985؛ عمررضا کحاله، معجم المؤلفین ، بیروت ] تاریخ مقدمه 1376 [ ، ج11، ص210؛ عبدالحیبن عبدالحلیم لکنوی، الفوائد البهیّة فی تراجم الحنفیّة ، کراچی 1393؛ عمربن محمد نسفی، کتاب القند فی ذکر علماء سمرقند ، چاپ نظرمحمد فاریابی، ریاض 1412/1991.