بَرْم ، یوسفبن ابراهیم، رهبر جنبش سیاسی ـ دینی خراسان در نیمة دوم سدة دوم . در تاریخچة جنبشهای ایرانی ضدِ عباسی که بویژه در روزگار خلافت مهدی (158ـ169) بر اثر سرخوردگی از رفتار عباسیان پدید آمد، آگاهی ما از برم بسیار اندک است. کهنترین منابع در این باره کتابهای تاریخ و البلدان یعقوبی است. پس از آن نوشتههای طبری، گردیزی، عبدالرحمان بن جوزی، سبط بن جوزی، ابناثیر، عُتبی و ابنخلدون قابل ذکر است. در هیچیک از این مآخذ به آیینهای فکری و اصول و عقاید او اشاره نشده است. گزارشهای گردیزی و ابناثیر با دیگر منابع اندکی تفاوت دارد؛ ظاهراً این دو تاریخنگار رویدادهای خراسانِ سدههای نخستین اسلامی را از کتاب مشهور اخبار ولاة خراسان ، نوشتة ابوعلی حسینبن احمد سلاّ می (متوفی 300) که اینک در دست نیست آوردهاند؛ زیرا گزارش نویسندة کتاب القند دربارة قیام مُقَنّع بروشنی به کتاب تاریخ سلامی اشاره دارد (نسفی، ص 72) و چون قیام یوسف برم کمابیش با جنبش مُقنّع همزمان بوده، احتمال دارد که آنان هر چه دربارة یوسفبن ابراهیم نوشتهاند برگرفته از کتاب اخبار ولاة خراسان باشد. منابع از زادروز، آغاز زندگی برم و چگونگی دعوت و شمار پیروان او اطلاعی ندادهاند.واژة برم فارسی است (یوستی، ص 64)، اما دانسته نیست که یوسف در چه زمانی به این نام شهرت یافته است. در 160 یوسفبن ابراهیم در خراسان قیام کرد (طبری، ج 8، ص 124؛ ابناثیر، ج 6، ص 43؛ حافظ ابرو، ص 681ـ682؛ ابنشاکر کُتبی، ج 6، ص 134؛ ابنعبری، ص 126). بهنوشتة گردیزی (ص 280)، جنبش یوسف برم در 159 در زمان حُمیدبن قَحطبه * ، والی خراسان، شروع شد و چون حمید در 159 درگذشته، بنابراین، این قیام باید در همین سال به وقوع پیوسته باشد. آرای ابنتغریبردی (ج 2، ص 27) مبنی براینکه یوسف برم در 155 سر به طغیان برداشته بر ساختهای بیش نیست (برای روایت دیگر رجوع کنید به موسکاتی ، ص 331، پانویس). یعقوبی بر این اندیشه است که شورش در بخارا آغاز شد ( تاریخ ، ج 2، ص 397؛ بارتولد، ص 198) که غیر محتمل به نظر میرسد. موسکاتی (ص 331) به پیروی از یعقوبی مینویسد که در زمان قیام یوسف برم، مردم شهرهای سُغد و فرغانه شورش کردند. منابع بر نقاطی از خراسان که یوسف مبارزات خود را در آنها ادامه داده تصریح نکردهاند، اما در برخی نوشتهها به چیرگی او و پیروانش بر پوشنگ و مرورود و طالقان و گوزگانان اشاره شده است (گردیزی، همانجا؛ ابنخلدون، ج 3، ص 207؛ نُویری، ج 22، ص 111(.دربارة تبار و گرایش مذهبی برم، یعقوبی یک بار اورا در زُمرة موالی ثقیف برشمرده ( تاریخ ، همانجا) و دیگر بار از وی با نام حَروری ـ یعنی خارجی ـ یاد کرده است ( البلدان ، ص 303؛ نیز رجوع کنید به نویری، همانجا). گردیزی دو روایت را تلفیق کرده و او را یوسف ثقفی حروری (همانجا) نامیده است. دربارة قیام و چگونگی ادعای او نوشتههای مبهمی وجود دارد؛ از جمله آنکه وی و پیروانش با مهدی خلیفة عباسی همرأی نبودهاند (طبری، همانجا؛ ابناثیر، همانجا) و یا او مردم را به امر به معروف و نهی از منکر فرا میخوانده است (یعقوبی، تاریخ ، همانجا؛ نیز رجوع کنید به فلوتن ، ص 59). همچنین به او نسبت دادهاند که پس از پیروزیهای ابتدایی ادعای پیامبری کرد (مقدسی، ج 6، ص 97؛ نیز رجوع کنید به : صدیقی، ص 174، ترجمة فارسی، ص 221؛ آمورتی ، ص 501). اما این گفته محتمل به نظر نمیرسد، زیرا در سایر منابع تأیید نشده است. گردیزی (همانجا) و ابنعبری (همانجا) از قیام او، بدون ذکر داعیه، سخن گفتهاند. جهشیاری (ص 224) نیز او را کافر خوانده است.یوسف برم گروه زیادی پیرو گرد خود فراهم آورد (ابنکثیر، ج 10، ص 134) و با یاری آنان بر شهرهای خراسان چیره شده براثر این شورش کاسان پایتخت فرغانه، سقوط کرد (یعقوبی، تاریخ ، همانجا). مهدی عباسی نخست سپاهی به فرماندهی احمدبن اسد یا سعیدبن سلم (شباب، ص 459) روانة فرغانه کرد و سپس به یزیدبن مزید شیبانی دستور داد تا با یحیی الشاری بجنگد (دانیل ، ص 166). در چندین نبرد (یعقوبی، تاریخ ، همانجا؛ برای روایت دیگر رجوع کنید به مقدسی، همانجا؛ ابنعبری، همانجا) که میان او و یاران یوسف برم درگرفت یوسف شکست خورد. پس از این شکست، یاران یوسف او را وانهادند و یزیدبن مزید به کسانی که زیر پرچم او درآمده بودند امان داد (یعقوبی، تاریخ ، همانجا). سردار عباسی، یوسف و سردار مشهورش ابومعاذ فاریابی (ابناثیر، ج 6، ص 43 : ابومعاذالفریابی؛ ابنخلدون، همانجا : معاذالفاریابی) و دیگر اسیران را نزد خلیفه فرستاد. اسیران چون به نهروان رسیدند، یوسف را وارونه بر شتری نشاندند و بدینگونه او را به رُصافه نزد مهدی بردند (ابنجوزی، ج 8، ص 235؛ ابناثیر، همانجا؛ ابنکثیر، همانجا). خلیفه به هَرْثمةبن اَعْیَن که برادرش در خراسان به دست یوسف کشته شده بود (طبری، همانجا؛ ابنجوزی، همانجا) فرمان داد تا یوسف و یاران او را گردن زند. جسد یوسف را بر پلی روی دجله که نزدیک لشکرگاه خلیفه بود بردار آویختند (گردیزی، همانجا؛ ابنشاکر کُتبی، همانجا؛ ابنحبیب، ص 487؛ حافظ ابرو، ص 682؛ نویری، همانجا). جنبش یوسف برم یکی از رخدادهایی بود که برای مهدی عباسی خطری جدی به شمار میآمد. برخلاف جنبشهای خونین پیشین در خراسان، یوسف و پیروان او فقط در برقراری امر به معروف و نهی از منکر کوشیدند. یوسف به گونهای بر اعتقاد خود استوار بود که چون دست و پا بسته در برابر خلیفة عباسی قرار گرفت، با او بدرشتی سخن گفت و خلیفه از صراحت بیان او برآشفت و به او دشنام داد (یعقوبی، تاریخ ، همانجا). پس از کشته شدن یوسف، گروهی از پیروانش به تبلیغ آرای او پرداختند، چنانکه منصور، نوة یوسف برم، در عصر خلافت مأمون عباسی، برای دربار خلیفه مشکلاتی پدید آورد (عزیزی، ص 149). نکتهای که در گزارش منحصر گردیزی (همانجا) آمده شکست یوسف برم به دست هاشمیان بلخ است. احتمال دارد که منظور از هاشمیان، شیعیان بلخ باشند، زیرا به گمان اشپولر (ص 58ـ59) اعلان جنگ آنان (شیعیان بلخ) بر پایة آرای شیعی بود و جنبة مذهبی داشت. اگر نسبت حروری بودن یوسف را بپذیریم، بویژه از پیوندی که قیام او با قیام یحیی خارجی داشته و یعقوبی ( تاریخ ، همانجا) یاد کرده است، این گمان به یقین نزدیک میشود که یوسف برم در آغاز هواخواه خارجیان بوده است (قادرووا ، ص 46 بهبعد؛ فرای ، ص 129ـ130)، هر چند که در فرقههای خوارج نامی از او به میان نیامده است (دانیل، ص 167). اما مَنبَجی، مورخ سدة سوم، بروشنی به قیام خوارج در ماوراءالنهر در دورة مهدی عباسی اشاره میکند (ص 131(اگر ماهیت جنبش یوسف برم خارجی نباشد، مأخذ معتبری نیز نداریم که او را در زُمرة غُلات خراسان یا دیگر گروهها بشماریم. قیام وی هر چه باشد، نشانة ناخشنودی مردم فرودست نواحی شرقی ایران، که مقدسی (همانجا) آنان را اوباش میخواند، از سیاست مهدی خلیفة عباسی است.منابع: ابناثیر، الکامل فیالتاریخ ، بیروت 1385ـ1386/1965ـ1966؛ ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة ، قاهره ] تاریخ مقدمه 1383/1963 [ ؛ ابنجوزی، المنتظم فی تاریخالملوک والامم ، چاپ عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1412/1992؛ ابنحبیب، کتابالمحبّر ، چاپ ایلزه لیختن شتیتر، حیدرآباد دکن 1361/1942؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدونالمسمّی کتابالعبر و دیوان المبتدأ والخبر ، بیروت 1413/1992؛ ابنشاکر کتبی، عیون التواریخ ، نسخة عکسی موجود در کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران، از نسخة خطی کتابخانة فیضالله افندی، استانبول، ش 2922؛ ابنعبری، تاریخ مختصرالدّول ، بیروت ] بیتا. [ ؛ ابنکثیر، البدایة والنهایة ، ج 10، چاپ احمد ابوملحم ... ] و دیگران [ ، بیروت 1407/1987؛ محمدبن عبدوس جهشیاری، کتابالوزراء والکتاب ، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره 1357/1938؛ عبداللهبن لطفالله حافظ ابرو، مجمع التواریخ السلطانیه ، نسخة خطی کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران، ش 2486؛ خلیفةبن خیاط شباب، تاریخ ، چاپ سهیل زکّار، بیروت 1967؛ غلامحسین صدیقی، جنبشهای دینی ایرانی در قرنهای دوم و سوم هجری ، تهران 1372 ش؛ محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخالامم و الملوک ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ] 1382ـ 1387/ 1962ـ1967 [ ؛ عبدالحیبن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی ، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران 1363 ش؛ مطهربن طاهر مقدسی، کتابالبدء والتاریخ ، چاپ کلمان هوار، پاریس 1899ـ1919؛ اغابیوسبن قسطنطین مَنبَجی، المنتخب من تاریخالمنبجی ، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، طرابلس 1406/1986؛ عمربن محمد نسفی، القند فی ذکر علماء سمرقند ، چاپ نظر محمد فاریابی، ریاض 1412/1991؛ احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایةالارب فی فنونالادب ، ج 22، تحقیق محمد جابر عبدالعال حسینی، مراجعة ابراهیم مصطفی، قاهره 1404/1984؛ احمدبن اسحاق یعقوبی، تاریخالیعقوبی ، بیروت ] بیتا. [ ؛ همو، کتابالبلدان ، چاپ دخویه، لیدن 1967؛B. M. Amoretti, ûSects and heresiesý, in The Cambridge history of Iran , IV, Cambridge 1975; Mohsen Azizi, La domination arabe et l'إpanouissment du sentiment national en Iran , Paris 1938; V. V. Barthold, Turkestan down to the Mongol invasion , London 1977; Elton L.Daniel, The political and social history of Khura ¦ sa ¦ n under Abbasid rule, 747-820 , Minneapolis & Chicago 1979; R.N. Frye, The golden age of Persia : the Arabs in the East , London 1975; Ferdinand Justi, Iranisches Namenbuch , Hildesheim 1963; T.K.Kadyrova, "K zucheniyu kharaktera vosstaniya Yusufa”, in Obshchestuennye Nauki v Uzbekistane , Tashkent 1964; Sabatino Moscati, ûStudi storici sul califato di al-Mahdiý, Orientalia , XIV (1945); GholamHossein Sadighi, Les mouvements religieux iraniens au II e et au III e siةclة de l’hإgire , Paris 1938; Bertold Spuler, Iran in Frدh-islamischer Zeit , Wiesbaden 1952; Gerlof van Vloten, Recherche sur la domination arabe, le shiitisme et les croyances messianiques sous le Khalifat des Omayades , Amsterdam 1894.