بَدیعیه ، قصیدهای که هر بیت یا هر دو بیت آن دارای یک صنعت بدیعی، و کل آن حاوی همه یا عمدة صنایع باشد به نحوی که بیت بدون صنعت در آن یافت نشود. این قصاید باید چنان ساخته شود که آوردن انواع صنایع، رونق کلام و فصاحت آن را از میان نبرد و معانی و مقاصد قصیده را مشوّش نسازد.ابیات بدیعیه باید «صالِحٌ لِلتَّجرید» باشد، یعنی هر بیت از نظر ترکیب و معنی، از بیت قبل و بعد مستقل باشد. اما این امر کلیّت ندارد، زیرا گاهی اصل در این موارد تعدد ابیات است؛ مانند صنعت «تشابهُ الاطراف» که عزّالدّین موصلی در یک بیت آورده است، ولی بیشتر علمای بدیع بر آناند که این صنعت باید در دو بیت ساخته شود. با اینهمه، «نوع بدیعی» لازم است که در یک بیت آورده شود، بویژه در قصایدی که ملتزم به توریهاند.قصاید بدیعیه تنها شامل صنایع بدیعاند نه قصایدی که در تعریف، مبادی، موضوعات، غایات و حدود بدیعی سروده شدهاند؛ و این که گفتهاند: بر قصایدی که در علم بدیع سروده شده دلالت میکند ( المنجد، ذیل واژه) خطاست.قصاید بدیعیه از نظر التزام به توریه بر دو دستهاند: ملتزم و غیرملتزم؛ در غیرملتزم شاعر به همین اندازه بسنده میکند که هر بیت دارای نوع یا انواعی از صنعت باشد و پس از «حسن مطلع» و «براعت استهلال»، صنایع را به دلخواه خود، در ابیات قصیده بیاورد. در نوع ملتزم، بدیعیهسرا، ملتزم میشود که نام صنعت را نیز به طریق توریه و اشاره در بیت بیاورد به شرط آنکه انسجام و فصاحتِ کلام زایل نشود و وضوح معانی به تعقید نگراید.دربارة نخستین بدیعیهسرا در ادبیات عرب اختلاف است. برخی امینالدین اِربِلی (متوفی 670) و بعضی صفیالدین حلّی (متوفی 750/752) را اولین بدیعیهسرا میدانند. به هر حال، دیگر بدیعیهسرایان را باید پیرو این دو ادیب دانست.انتخاب بحر بسیط و حرف رَوی «م»، که موجب پیشبرد کار بدیعیات شد، از صفیالدین است که بعدها تقلید شده است. ابنحجّت در شرح بدیعیة خود در خزانة الادب میگوید که بیش از همه از شیخصفیالدین متأثر بوده و حتی ابیاتش را به همراه مولوی محمّدبن البارزی الجهنّی الشافعی، با ابیات صفیالدین مقابله میکرده است و مولوی محمد همواره به او گفته است که این بیت خوب نشده و به پایة بیت صفیالدین نرسیده است تا اینکه ابنحجّت باز بیتی میساخته است تا به پایة صفیالدین برسد. ازینرو باید صفیالدین را مبتکر این موضوع دانست که بدیعیات را از نظر مضمون، در مدح پیامبر اکرم صلّیاللّه علیهوآلهوسلّم ساخته و وزن و رَوی را در مسیر قصیدة معروف بُرده * انداخته است و همین امر موجب رونق و کثرت این نوع قصاید شده است. اما چون ابنجابر اندلسی (متوفی 780) تقریباً معاصر صفیالدین و صاحب بدیعیهای در بحر بسیط با رَوی م است، ابنمعصوم در انوار الرّبیع در تقدّم یکی از این دو ادیب بر دیگری در انتخاب این بحر و رَوی تردید کرده است. ظاهراً صفیالدین را باید مقدّم دانست، زیرا او حدود سی سال پیش از ابنجابر درگذشته و شاعری مشهور، معتبر، مبتکر و دارای اطلاعاتی سرشار و قدرت طبعی شگفت بوده است.در نقد بدیعیات، باید گفت که همة قصاید بدیعیه همپایه نیستند. در خزانة الادب و انوارالرّبیع مقداری از بدیعیات ذکر، و نقد و مقایسه شده است. برخی از بدیعیات در نظر استادان فن، ارجی نیافتهاند اما در میان غیرملتزمان، چند قصیدة بسیار خوب ساخته شده، از جمله قصیدة شیخصفیالدین حلّی.در میان ملتزمان، افرادی چون موصلی، ابنحجّت و مدنی قصایدشان محکم و فنّی است و بعضی دیگر چون عبدالقادر طبری و شرفالدّین مقری و علاّ مة سمنانی قصایدی بلند و نیکو ساختهاند.در دوران معاصر نیز محمّدتقی ادیب نیشابوری (ادیب ثانی) بدیعیهای در مدح امام علی علیهالسلام در قالب مسمّط و به زبان فارسی سروده است. همچنین قصیدة بدیعیة «دمُوعٌ عَلی' سَفْح» محمدرضا حکیمی در منقبت حضرت مهدیعجلاللّهتعالیفرجهالشریف که به قصد تهذیب علم بدیع و پیراستن آن از تورّم صنایع به نظم کشیده شده، شامل انواع متنوع بدیعی است.منابع: محمدرضا حکیمی، «قصاید بدیعیه»، در جشننامه محمد پروین گنابادی ، چاپ محسن ابوالقاسمی، تهران 1354 ش، ص 89ـ 176.