بِدلیسی، ادریس ، حکیمالدین ادریسبن مولانا حسامالدین علی بدلیسی، مورخ عثمانی. احتمالاً کردنژاد بود. در دربار آققوینلوها سمتِ «نشانجی» (مهردار سلطنتی، طغرانویس) یافت و در 890 از جانب یعقوب بیگ به بایزید دوم (حک : 886 ـ 918) تهنیت نامهای نوشت که اعجاب و تحسین او را برانگیخت (هامر ـ پورگشتال، ج 2، ص 290). چون قدرتِ شاه اسماعیل اول (حک : 905ـ930) را در فزونی دید، در 907 به سرزمین عثمانی رفت. بایزید او را بگرمی پذیرفت و مأمورش کرد که تاریخ خاندان عثمانی را به فارسی بنویسد. اما از کتابش، به بهانة آنکه در حق ایرانیان، گذشت بیش از اندازه روا داشته بود، ایراد گرفتند و مبلغ معهود را به او نپرداختند. آنگاه اجازة سفر حج خواست، اما با تقاضایش موافقت نشد تا پس از درگذشت صدراعظم، خادم * علی پاشا (که ظاهراً بزرگترین دشمن او بود)، در ربیعالثانی 917 از مکه نامهای به دربار عثمانی نوشت و تهدید کرد که اگر از او رفع ظلم نکنند، در دیباچه و خاتمة کتابِ تاریخش (که هنوز نوشته نشده بود) قدر ناشناسی آنان را آشکار خواهد کرد. سلطان سلیم اول (حک : 918ـ927) اندکی پس از جلوس برتخت سلطنت از او دعوت کرد که به استانبول باز گردد. بدلیسی کتاب تاریخش را که به پایان برده بود به او تقدیم کرد. در نبرد چالدران (920) در التزام سلطان سلیم بود و با استمالت از امرای سنّیِ کُرد و مجاب کردن آنان به هواخواهی و تبعیت از عثمانیان، به این خاندان خدمت بسیار کرد. از فرمانی که سعدالدین (ج 2، ص 322) بدان استشهاد کرده است برمیآید که به بدلیسی اختیار تام دادند تا به سرزمینهای کردنشین نظم و سامان بخشد. در سفر مصر نیز همراه سلطان بود و گویا در آنجا با بدرفتاری عمّال عثمانی به ستیزه برخاست (هامر ـ پورگشتال، ج 2، ص 518). در ذیحجة 926، اندکی پس از مرگ سلطان سلیم، در استانبول درگذشت و در محلة ایوب در کنار مسجدی که همسرش زینبخاتون بنا کرده بود به خاک سپردهشد.تاریخ بزرگ او، هشت بهشت (حاجی خلیفه، ش 2131، 2152، 14406)، دربارة دوران حکومت هشت سلطان از عثمان تا بایزید دوم، به شیوة بسیار متصنعانة منشیان ایرانی و به گفتة خودش به تقلید از سبک کتابهای تاریخ جوینی و وصّاف و معینالدین یزدی و شرفالدین یزدی نوشته شده است. با آنکه هم سعدالدین برای این تاریخ ارزش فراوان قایل بوده و اغلب به آن استناد کرده است (از جمله رجوع کنید به ج 1، ص 159) و هم هامرـ پورگشتال (رجوع کنید به ج 1، ص سیوچهار)، در روزگار آنان بهچاپ و نشر نرسید. این کتاب که نگارش آن در 908 آغاز شده بود، پس از 30 ماه به پایان رسید. آخرین حادثة سیاسی که بتفصیل در آن شرح داده شده، رفع محاصرة مِدِلْلی در 907، و آخرین تاریخی که در آن آمده 912 است. خاتمة طولانی این تاریخ که تمامی به شعر و در مکه سروده شده (رجوع کنید به ریو، ج 1، ص 219) در وصف جنگ داخلی در پایان حکومت بایزید است و با «شکایتنامه»ای که در آن ادریس از تیره روزیهای خود سخن میگوید، پایان میگیرد.پسرش، ابوالفضل، بر تاریخ او ذیلی نوشته که شامل حوادث دوران سلطنت سلیم اول است (رجوع کنید به بابینگر، ص 95 بهبعد). در 1146 شخصی به نام عبدالباقی سعدی، به فرمان سلطان محمود اول (حک : 1143ـ 1168) هشت بهشت را به ترکی ترجمه کرد که چندان شایستة اعتماد نیست (رجوع کنید به شکری، ص 138). تاریخ کمال پاشازاده * ، که بعضی آن را ترجمة هشت بهشت شمردهاند، به مثابة «نظیرة» این اثر ولی کتابی جداگانه و مستقل است.بدلیسی، سلیمنامهای هم به نثر و نظم پرداخت که با مرگ او ناتمام ماند و بعدها ابوالفضل آن را منتشر کرد (این اثر با ذیل ابوالفضل کاملاً متفاوت است رجوع کنید به تاوئر ، ص 103). بدلیسی شاعر و خطّاط نیز بود (رجوع کنید به مستقیمزاده، ص 110) و در موضوعات مختلف رسالههایی نوشت، از جمله: الاباء عن مواقعالوباء (حاجیخلیفه، ش 5930، 6218؛ بروکلمان، ج 2، ص 302 و رجوع کنید به ) ذیل ( ، ج 2، ص 325)؛ دو ترجمة فارسی از چهل حدیث (حاجی خلیفه، ش 7507 و رجوع کنید به قرهخان، ص 111ـ 113)؛ شرحی بر فصوصالحکم (حاجی خلیفه، ش 9073)؛ شرحی بر گلشن راز شبستری (همان، ش 10839)؛ شرحی با عنوان حقالمبین بر حقالیقین شبستری؛ شرحی بر خمریة ابنفارض (بروکلمان، ) ذیل ( ، ج 1، ص 464)؛ رسالة فیالنفس (همان، ) ذیل ( ، ج 2، ص 325)؛ حاشیهای بر تفسیر بیضاوی (رجوع کنید به ریو، ج 1، ص 216)؛ ترجمة فارسی حیوةالحیوان دمیری (رجوع کنید به هامر ـ پورگشتال، ج 2، ص 518، و طاهربک، ج 3، ص 8 به نسخهای به خط خودِ او اشاره کرده است). طاهربک (ج 3، ص 6ـ 8) همچنین از پنج اثر دیگر او نام میبرد که به احتمال قریب به یقین شخصاً آنها را دیده است.منابع: شرفالدینبنشمسالدین بدلیسی، شرفنامه ، چاپ ولیامینوف ـ زرنوف، پطرزبورگ 1860، ص 342 بهبعد، ترجمه فرانسوی F.B.Charmog ، ج 2، کتاب اول، ص 208 بهبعد (که در آن هشت بهشت ، شاید سهواً به جای سلیمنامه منظومهای مشتمل بر 80000 بیت وصف شده است، این اشتباه را C.Huart در مقالة « â ¦ s â ¦ Bidl » در د.اسلام ، چاپ اول، « drرs Bitlisر I » در د.ا.ترک نیز تکرار کرده است)؛ مصطفیبنعبدالله حاجیخلیفه، کشفالظنون ، چاپ فلوگل؛ محمدبنحسنسعدالدین، تاجالتواریخ ؛ بروسهلیمحمد طاهربک، عثمانلی مؤلفلری ، استانبول 1333ـ1342؛ مستقیمزاده، تحفةالخطاطین ، استانبول 1928؛F.Babinger, Die Geschichtsschreiber der Osmanen und ihre Werke, Leiden 1927, 45ff. (وارجاعاتی که در آن آمده است) ; Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur , Leiden 1943-1949, Supplementband, 1937-1942; Joseph V. Hammer-Purgstall, Geschichte des osmanischen Reiches , Graz 1963, é , 432ff.(برای فعالیتهای ادریس در کردستان، که عمدتاً در ذیل ابوالفضل آمده است)؛A. Karahan, Islہm-Tدrk Edebiyat â nda K â rk Hadرs, Istanbul 1954; Charles Rieu, Catalogue of the Persian manuscripts in the British Museum, Oxford 1966, I, 216 - 219; C.A. Storey, Persian literature: a bio-bibliographical survey , London 1927, é /2, 412 - 416(جدیدترین و کاملترین بررسی نسخ خطی) ؛M. Sukru, Das Hest Bihist des Idris Bitl i ¦ s i ¦ ý, Der Islam , XIX (1931) 131-157(بررسی نسخ خطی استانبول، شامل دستنوشتههایی به تاریخ 919، و تحلیل مندرجات آنها تا مرگ اورخان)؛F.Tauer, Archiv Orientlnص , IV (1932).قطعهای از ترجمة عبدالباقی را F.Babingr درDer Islam, XI (1921) , 42ff.و قطعاتی چند از متن فارسی را F. Giese در این منبع نقل کرده است:Die Verschiedenen Textrezensionen des ـ A ¦ یiqpaیde , Abh.Pr. AK. W. 1936, Phil-Hist. K1. no. 4.برخی قطعات سلیمنامه در ترجمة H. Massإ درSإlim I er en Syrie, d'aprs le Sإlim-nam, in Mlanges Syriens offerts ب M. Ren Dussaud , Paris 1939, II, 779-782آمده است. در بایگانی اسناد طوپقاپوسرای، نامهای از بدلیسی که در آن برای رفتن به زیارت خانة خدا اجازه میخواهد ( E 3156 ) و نامهای که از مکه فرستـاده است ( E5675 ) همراه با خلاصهای بــه زبان ترکــی توسـط F.R. Unat در ., VII [1943], 198 Bell چاپ شده است. نامهای از بدلیسی به سلیمان اول و مُهر ادریس در این منبع چاپ شده است:I.H. Uzunµar â í l â , Osmanl â Tarihi, II , Ankara 1949, Pl. XXI.