بدخشانی، سیّدسهراب ولی ، مؤلف اسماعیلی قرن نهم. در بدخشان زاده شد و پس از 856، بعد از تألیف کتاب سی و شش صحیفه ، درگذشت. از زندگانی او اطلاعات مختصری در دست است. از آغاز خلافت فاطمیان * در 297، دعوت اسماعیلیّه در خراسان و سپس ماوراءالنهر و نواحی مجاورِ آسیای مرکزی گسترش یافت و در آن بلاد پیروان بسیاری بهدست آورد. دعوت اسماعیلیانِ فاطمی، در زمان ناصرخسرو * ، مهمترین داعیِ فاطمیِ خراسان و نواحی مجاور آنجا، در بدخشان با موفقیتهای مهمی روبرو شد و سپس جایگاه خود را در آن منطقه همچنان حفظ کرد، به طوری که علیرغم مشکلاتِ بسیار هنوز اسماعیلیان در آنجا یافت میشوند. اسماعیلیان بدخشان، که اکنون در چند کشور پراکنده شدهاند، به ناصرخسرو ارادتی خاص داشتهاند و آثار واقعی و منسوب به او را نگهداری کردهاند.اسماعیلیان بدخشان، که در اواخر دورة الموت (اواسط قرن هفتم) به شاخة نزاریة نهضت اسماعیلیه پیوستند، پس از سقوط الموت و دولت نزاریانِ ایران در 654، همچنان از دعوت اسماعیلیان نزاری پیروی میکردند و در تألیفات خود عمدتاً آثار ناصرخسرو را با مکتوبات اسماعیلیان نزاری دورة الموت (483-654) تلفیق میکردند. شاخة نزاری نهضت اسماعیلیه در اواسط قرن هشتم به دو شاخة محمدشاهی (مؤمنی) و قاسم شاهی تقسیم شد و بیشتر نزاریان بدخشان، تا اواسط قرن دهم، از پیروان امامان نزاری شاخة محمد شاهی بودند و بدخشانی نیز احتمالاً در زمرة آنان بوده است.نزاریان بدخشان پس از سقوط الموت، به تألیف آثار مستقل و مهمی که حاوی نکات مبتکرانه در زمینة تفکر و اصول عقاید اسماعیلیه باشد توفیق نیافتند. سنت مکتوب و تفکر فرقهای آنها به بازنویسی و تلفیق آثارِ به جا مانده از دورههای اسماعیلیان فاطمی و الموت محدود میشد و بهترین نمونة این آثار را در تنها اثرِ به جا مانده از بدخشانی میتوان دید. بدخشانی در واقع برجستهترین مؤلف اسماعیلیِ نزاری بدخشان در دورة بعد از الموت است که به ادعای خودش (ص 68-69) از جوانی خواهان کسب معرفت و مطالعة مکاتب مختلف دینی بوده و به اعتقاد او به مذهب اسماعیلی انجامیده است.تنها اثر موجود بدخشانی، سی و شش صحیفه که گاهی نیز صحیفةالناظرین نامیده شده، کتابی است در مسائل حکمت و تأویلات اسماعیلی که تا اواسط قرن دهم همواره محل توجه خاص اسماعیلیان بوده است. این کتاب حاوی مطالبی دربارة خلقت، کیهان شناسی، عقلِ کل و نفسِ کل در فلسفة اسماعیلی، بهشت و دوزخ، و مبدأ و معاد و تأویلات اسماعیلی آنهاست. مطالب کتاب بیشتر بر مکتوبات ناصرخسرو مبتنی است، ولی بدخشانی از آثار اسماعیلی دورة الموت نیز استفاده کرده و به آثار حسن صبّاح، که مفقود شده است، دسترسی داشته و پارهای از عقاید نزاریان دورة الموت را بازگو کرده است؛ از جمله اصول عقاید نزاریان آن دوره را که پس از اعلام قیامت روحانی در 559، مردم عالم را به سه گروه، اهل تضادّ و اهل ترتّب و اهل وحدت، تقسیم کردند (همان، ص 35، 62-64، 66). به گفتة خودش (ص 55) رسالهای به نام روضةالمتعلمین نیز داشته که به دست ما نرسیده است.منابـع: سهراب ولی بدخشانی، سی و شش صحیفه ، چاپ هوشنگ اجاقی، تهران 1339 ش؛ مصطفی غالب، اعلامالاسماعیلیة ، بیروت 1964، ص 304-305، که اشتباهاً تعدادی از آثار مجهولالمؤلف منطقة بدخشان را به بدخشانی منسوب کرده است؛A. Berthels, M.Bagorov, Alphabetic catalogue of manuscripts found by 1959-1963 expedition in Gorno - Badakhshan autonomous region, Moscow 1967, 69-70; W. Ivanow, A guide to Ismaili literature, London 1933, 96; idem, Ismaili literature: a bibliographical survey, Tehran 1963, 163-164; Ismail K.Poonawala, Biobibliography of Isma ` i ¦ l i ¦ literature, Malibu, Calif. 1977, 267-268.