بختیاربن حَسَنویه ، از امیران سلسلة مستقل و محلی بنوحسنویه * که از حدود 350 تا حدود 410 بر بخشهای مهمّی از کردستان و لرستان و جبال حکومت کردند. بختیار (متوفی 370) یکی از هفت پسر حسنویهبنحسین بَرْزکانی (حک :348-369) سردودمان این سلسله بود. پس از مرگ حسنویه میان پسران اختلاف افتاد، برخی به عضدالدوله دیلمی (حک : 338-372) و بعضی به فخرالدولة دیلمی (حک :366-387) روی آوردند، اما بختیاربنحسنویه که مقیم قلعة سَرْماج (محل و دژی کهن میان هرسین * و بیستون * ) و حافظ ذخایر پدر بود، آشکارا از برادران جدایی گزید و به عضدالدوله نامه نوشت و اظهار تمایل کرد که به او بپیوندد، قلعه را به او واگذار کند و از حمایت او برخوردار شود (مسکویه، ج 2، ص 415). به گفتة مسکویه (ص 416)، بختیار بعداً دو رنگی نمود و عضدالدوله رهسپار جبال شد. در محرم 370 پسران حسنویه، که پیشتر ابونصرخواشاذه، وزیر دیلمی، پیام فرمانبرداری آنها را فرستاده بود، به حضور عضدالدوله بار یافتند و امیر ایشان را مورد نوازش قرار داد. بختیار را با چند تن از دبیران و ملازمان بازداشت کردند و ابونجمبدربنحسنویه را به ریاست کردان گماشتند. ابوالوفاطاهربنمحمّد، از سرکردگان سپاه دیلمی، به قلعة سرماج گسیل شد که آنجا را گشود و ذخایر حسنویه را گرفت. عضدالدوله در همان ماه رهسپار نهاوند شد. برادران حسنویه که از ریاست ابونجمبدر دلگیر شده بودند سرکشی آغاز کردند. عضدالدوله لشکری اعزام داشت و آنها را شکست داد و خود در راه بازگشت از همدان به بغداد در ربیعالا´خر370، همة قلاع و ذخایر بنوحسنویه را گشود و همة فرزندان حسنویه را، جز ابونجمبدر، به وضعی خشونت بار از دم تیغ گذراند.منابع : ابناثیر، الکامل فیالتاریخ ، بیروت 1399-1402/1979-1982، ج 8، ص 706-708؛ مسعربن مهلهل ابودلف خزرجی، رسالة ابیدلف، الرسالة الثانیة ، در ابنفقیه، البلدان ، نسخة خطی کتابخانة آستان قدس رضوی، ش 5229، گ 190؛ همان، ترجمة فارسی، سفرنامة ابودلف در ایران ، چاپ مینورسکی، ترجمة ابوالفضل طباطبائی، تهران 1342 ش، ص 64، 126؛ احمدبنمحمد مسکویه، کتاب تجاربالامم ، ج 2، چاپ آمدروز، مصر 1333؛ یاقوت حموی، معجمالبلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866-1873، چاپ افست تهران 1965، ج 3، ص 82.