بختگان (نیریز)، دریاچهای در استان فارس. از حوضههای آبریز فلات مرکزی ایران در مشرق استان فارس، در ارتفاع حدود 525 ، 1 متری از سطح دریا. شهر نیریز در هجده کیلومتری مشرق آن و شهر خرامه در مغرب دریاچه در هشتاد کیلومتری شیراز قرار دارد. این دریاچه بین شهرستانهای شیراز (بخش کُربال)، مرودشت (بخش ارسنجان)، نیریز (دهستان آباده طَشْکْ ) و استهبان (اصطهبانات سابق؛ دهستان خیر) واقع است.به نوشتة فسائی (گفتاردوم، ص 321) درازای آن از رُستاق نیریز تا دهکدة نظامآباد (در 88 کیلومتری مشرق زرقان) به حدود 126 کیلومتر و پهنای آن از آبادی کُوشْکَک (در حدود 108 کیلومتری غربی نیریز) تا دهکدة خانهِ کِتْ (در 48 کیلومتری شمال غربی استهبان) به حدود 42 کیلومتر میرسد.دریاچة بختگان میان دو رشته کوه موازی از سلسله جبال زاگرس که در شمال و جنوب آن امتداد دارد واقع شده است. کوههای وُل (مرتفعترین قله 270 ، 3 متر) در شمال و خانه کت (قله 965 ، 2 متر) در جنوب آن قرار دارد. رود کُر از سمت مغرب به آن میریزد. پهنة خاکی شبهجزیره مانندی که مرتفعترین قلة آن تُل گنبذْ با 550 ، 2 متر ارتفاع است، از مشرق تا مغرب دریاچه و تا نزدیک مصب رود کر امتداد دارد. در جنوب این شبه جزیره کوههای پیچکان واقع است و در مغرب آن مدخلی به نام دروازه که راه ورود به دریاچه از طریق شمال است و دماغههای بشتَروم در جنوب شرقی آن قرار گرفته است. این پهنة خشکی، دریاچه را دو قسمت میکند؛ قسمت شمالی آن، دریاچة طَشت (یا نرگس به طول 150 کیلومتر و به عرض پنج تا شش کیلومتر) نامیده میشود که چشمة گُمْبُونْ در شمال غربی آن قرار گرفته است. دریاچة طشت، هنگام کمآبی، با برزخی به نام «شصت قومی» از قسمت دیگر دریاچه که طول آن هفتاد و عرض آن پنج تا شش کیلومتر است، جدا میشود. دریاچة بختگان (هر دو قسمت) یازده جزیرة کوچک و بزرگ دارد. از جزیرههای بزرگ آن، علی یوسف، در جنوب دریاچه، نزدیک مصب رود کُر، جزیرة صخرهای نرگس و جزیرة پلیکانها در مغرب جزیرة نرگس در شمال دریاچه است. دریاچه از مصب رود کر به سوی مشرق عمیقتر میشود و عمق آن به حدود سه متری میرسد. اما هنگام بیآبی، در بیشتر قسمتهای آن میتوان رانندگی کرد.هر چند دریاچة بختگان، زمینهای ارسنجان (در شمال غربی) و اطراف خود را زهکشی میکند، بارش در رودهای حوضة دریاچه، به صورت برف و باران و غیر سیلابی است. میزان باران سالانة آن به حدود سیصد میلیمتر میرسد. آب دریاچه در مصب رود کر شیرین اما به سوی مشرق شور است و برمیزان نمک آن افزوده میشود.اراضی مصب رود کر پوشیده از نیزار و درختان گز است و در ارتفاعات پیرامون دریاچه، بویژه در قسمت شمالی، درختان بِنِه (پستة وحشی) و بادام کوهی یافت میشود. در دشتها و دامنههای مجاور دریاچه، کشاورزی و باغداری رایج است و باغهای فراوانِ انجیر و انار و انگور وجود دارد. در پاییز صدها هزار پرندة مهاجر از جمله پلیکان، فلامینگو، اردک، درنا و چنگر به سواحل این دریاچه پناه میآورند. کبک و تیهو و لکلک و هوبره از جمله پرندگان بومیاند. همچنین از حیوانات وحشی، بز کوهی و پازن و قوچ و میش و انواع گربههای وحشی دارد.روستانشینان پیرامون دریاچه، بختگان را به نام کوه نزدیک آن، پیچکان مینامند (سازمان حفاظت محیطزیست، 1363 ش، ص 5 ، 10).پیشینه. نام دریاچه بختگان بهصورتهای متفاوت بَجکان ( حدودالعالم ، چاپ مینورسکی، ص 6)، بخکان (اصطخری، چاپ دخویه، ص 122، پانویس)، نحکان و بحکان (همان، ترجمة فارسی، ص 97، 109، پانویس)؛ بجیکان (ابنبلخی، ص 153، پانویس)، بجکان (یاقوت حموی، ج 3، ص 838) و چند صورت دیگر شبیه به آن ضبط شده است که برخی از اشکال آن تا به امروز باقی مانده است. از این مطالب چنین برمیآید که نام اصلی دریاچة بختگان، بجکان بوده است. به نوشتة فسائی (گفتاردوم، ص 170، 256، 322). در دورة ناصرالدین شاه به دریاچة بختگان، پیچکان و بیجهکان نیز میگفتند.نخستینبار ابنخرداذبه (ص 53) در مسیر جادة اصطخر به سیرجان از البُحیره (دریاچه) نام برده که باید دریاچة بختگان یا قسمت شمالی آن، به نام دریاچة باسفَهْویه یا باسفَریه (نام قدیم دریاچة طشت) باشد. در این جاده از دورة ساسانی و اسلامی و احتمالاً پیش از آن رفت وآمد میشد و پایتخت هخامنشیان (تخت جمشید) را باکوتاهترین راه به کرمان (سیرجان) پیوند میداد و در مسیر آن آبادیهایی قرار داشت که برخی از آنها تاکنون به جا مانده و برخی نیز ویران شده و آثار آن باقی است (کیهان، ج 1، ص 90). به نوشتة ابنخرداذبه (53)، از اصطخر تا حَفر هفت فرسنگ و از آنجا تا بحیره پنجفرسنگ و از آنجا تا اُسْبِنْجان هفت فرسنگ و از اسبنجان تا قریة الا´س (مورد) چهارفرسنگ فاصله بود و از آنجا به سیرجان میرفتند. اصطخری (چاپ دخویه، ص 130 به بعد) در قرن چهارم، مسافتها را دقیقتر ضبط کرده است.در دورة اسلامی (وشاید پیش از آن) قسمت شمالی دریاچة بختگان (دریاچة طشت امروزی) را باسفویه یا چوپانان میخواندند (لسترنج، ص 299). نخستینبار اصطخری از دریاچة باسفهویه یا جوبانان (چوپانان) نام میبرد. به نوشتة او قریة چوپانان در کنار دریاچهای قرار گرفته بود که درازای آن به هشت فرسنگ میرسید. کنارههای دریاچه دارای نیستان و بیشه و آب آن شور بود و در آن صید بسیار میشد (چاپ دخویه، ص 100، 122، 131). ظاهراً منظور او شکار پرنده بوده است نه صید ماهی؛ بنابراین، این نوشته میتواند سندی باشد براینکه دریاچة بختگان در هزار سال پیش پذیرای پرندگان مهاجر بوده است.در حدودالعالم (چاپ ستوده، ص 15) نام دریاچه، باسفهری بادرازای هشت فرسنگ و پهنای هفت فرسنگ ضبط شده است. با توجه به این ارقام، به نظر میرسد که باسفهری، همان دریاچة بختگان (به طول بیست فرسنگ) نیست. قسمت جنوبی دریاچة بختگان جَفُوز هم خوانده میشد؛ چون قریه و ناحیة جفوز در آن قرار داشت. به نوشتة اصطخری (چاپ دخویه، ص 122) این دریاچه در کورة اصطخر از ناحیه و قریة جفوز تا نزدیک کرمان، با درازای بیست فرسنگ امتداد داشته است. ابنحوقل (ص 277) نیز فاصلة دریاچة بختگان (در کورة اصطخر) از ناحیة خَفْرز (ابنبلخی، ص 153: خُبرز) تا نزدیک صاهک کرمان را بیست فرسنگ ذکر کرده است. ظاهراً خفرز با محل دهکدة کنونی خُبریز (خُب ریز)، در 74 کیلومتری شرق شهر زرقان، مطابقت دارد و احتمالاً خفرزبنحوقل همان جفوز اصطخری است. از گفتة آن جغرافیانویسان چنین برمیآید که دریاچة بختگان در هزارسال پیش از این وسعت بیشتری داشته است.منابع: ابنبلخی، فارسنامه ، چاپ گی لسترنج و رینولد آلن نیکلسون، تهران 1363 ش؛ ابنحوقل، کتاب صورةالارض ، چاپ کرامرس، لیدن 1967؛ ابن خرداذبه، کتاب المسالک والممالک ، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ ابراهیمبنمحمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک ، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ همان، ترجمة فارسی قرن پنجم/ششم هجری، چاپ ایرج افشار، تهران 1368 ش؛ ایران. وزارت جهادسازندگی. واحد آمار و برنامهریزی، فرهنگ اقتصادی دهات و مزارع استان فارس (1) ، تهران 1360 ش؛ ایران. وزارت دفاع. ادارة جغرافیائی ارتش، فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران ، ج 104: نیریز ، تهران 1362 ش؛ ایران. وزارت نیرو، طرح جامع آب کشور: منابع آب سطحی در حوزههای آبریز رودخانههای طشک، بختگان، بهارلو، شاپور و دالکی ، تهران 1369 ش؛ حدودالعالم منالمشرق الی المغرب ، با مقدمة بارتولد، حواشی و تعلیقات مینورسکی، ترجمة میرحسین شاه، کابل 1342 ش؛ همان، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1340 ش؛ حسینعلی رزمآرا، فرهنگ جغرافیائی ایران (آبادیها) ، ج 7: استان هفتم (فارس) ، تهران 1355 ش؛ سازمان جغرافیایی کشور، نقشه عملیات مشترک زمینی شیراز ، تهران 1354 ش؛ همو، نقشه عملیات مشترک زمینی نیریز ، تهران 1348 ش؛ سازمان حفاظت محیط زیست، پناهگاه حیات وحش بختگان ، تهران 1363 ش؛ همو، پناهگاه حیات وحش بختگان (نقشه)، تهران 1355 ش؛ حسنبنحسن فسائی، تاریخ فارسنامه ناصری ، چاپ سنگی تهران 1313؛ مسعود کیهان، جغرافیای مفصّلایران ، تهران 1310ـ1311ش؛ گیلسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی ، ترجمة محمود عرفان، تهران 1367 ش؛ مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن مهرماه 1365، فرهنگ آبادیهای کشور: شهرستان استهبان ، تهران 1368 ش؛ همو، سرشماری عمومی نفوس و مسکن مهرماه 1365، فرهنگ آبادیهای کشور: شهرستان شیراز ، تهران 1368 ش؛ همو، سرشماریعمومی نفوس و مسکن مهرماه1365، فرهنگآبادیهای کشور: شهرستان مرودشت ، تهران 1368ش؛ همو، سرشماری عمومی و نفوس و مسکن مهرماه 1365، فرهنگ آبادیهای کشور: شهرستان نیریز ، تهران 1368 ش؛ یاقوت حموی، معجمالبلدان ، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965.