بایْدو («بَیدو »، روی سکّهها: «بَدو ») پسر طَرَغای و نوة هلاکو، که از جمادیالاولی تا ذیقعدة 694 به عنوان ایلخان بر ایران حکومت کرد.در 690، در اثنای انتخاباتی که به گزینش گیخاتو * انجامید، برخی از امیران مغول به بایدو نزدیک شدند، ولی گیخاتو بسرعت بر اوضاع مسلط شد و این جریان را عقیم گذاشت. بایدو در آن ایام 35 ساله بود. او ده سال پیش از آن، در 680، در جنگ شام شرکت کرده بود. بعد از آن جنگ، در دربار تحت نظر قرار گرفت ایلخان وقت در حال مستی بر او توهین روا داشت. پس از 684، والی بغداد و دیار بکر شد ( رجوع کنید به رشیدالدّین فضلاللّه، ص 199؛ اشپولر، ص 291) و به عنوان فردی معتمد مأمور سرکوب آشوب بینالنهرین شد. وی فرصت یافت تا نیروهای مختلف را گردآورد و بر گیخاتو خروج کند. در این ایّام، بر اثر ورشکستگی مالی حکومت که پس از رواج پول کاغذی (چاو) در 693 روی داده بود، اعتبار گیخاتو سخت متزلزل بود. سپاه حریف به همدان نزدیک شده بود و گیخاتو در 3 جمادیالاولی 694 شخصاً در صحنة نبرد حضور یافت، لیکن بر اثر پیمانشکنی امیر طغاجار شکست خورد. پس از شکست میخواست به آسیای صغیر، که زمانی در آنجا نایبالسلطنه بود، بگریزد، امّا تصمیم گرفت تا نخست به تبریز بازگردد که در آنجا دستگیر و در 6 جمادیالاولی 694، به فرمان بایدو اعدام شد. بایدو آشکارا به سنتهای مغولی بازگشت و، با اینکه با غازانخان دشمنی داشت، مانند او مشاوران مسیحی را به خدمت خود درآورد.بایدو قدرت را به دست گرفت و عدهای از هواخواهان گیخاتو را از میان برداشت، امّا از ابتدا با ناسازگاری غازان * ، یکی از پسران ارغون (حک : 683ـ690)، روبرو شد. غازان به کمک فرمانده معتمدش، نوروز، نیروی خود را در خراسان سامان داد و هر دو سپاه به سوی ری حرکت کردند. تلاشهای بایدو برای متزلزل کردن تصمیم غازان از طریق پیشنهاد حکومت مشترک و اغوای نوروز با وعدة ارتقای او به مقام وزارت سودی نبخشید. غازان نیز متقابلاً پیشنهادهایی کرد و میان دو رقیب ملاقاتی دست داد که به جایی نرسید. پیوستن هواخاهان پیشین گیخاتو به نیروهای غازان سبب تقویت سپاه او شد. بخشی از نیروهای غازان که به فرمان نوروز بودند، به سوی بینالنهرین حرکت کردند و غازان نیز خود اعلام کرد که تصمیم دارد اسلام بیاورد و جانشینان امیرانی را که بایدو به مرگ محکوم کرده بود، امان دهد. بایدو به سوی قفقاز گریخت و در نزدیکی نخجوان اسیر و در سهشنبه 23 ذیقعدة 694 اعدام شد. بعضی از همراهانش نیز به دستور غازان کشته شدند. غازان در 29 ذیحجة 694 در تبریز بر تخت نشست و در همان روز به دین اسلام مشرف شد.منابع : عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مفصل ایران ، ج 1، تهران 1341 ش، ص 250ـ258؛ رشیدالدّین فضلاللّه، جامع التواریخ ، چاپ عبدالکریم علی اوغلی علیزاده، ج 3، باکو 1957؛J. A. Boyle, ed. "The Saljuq and Mongol periods", in the Cambridge History of Iran, Cambridge 1968-1986, V, 375-379; D. P. Little, An Introduction to Mamluk Historiography…, Freiburger Islamstudien 2, Wiesbaden 1970; A.Melkonian, Die Jahre 1287-1291 in der Chronikal- Yuninis , ph.D.dissertation, Freiburg-im-Breisgau 1975 (ed., tr., and comm.); Bertold Spuler, Die Mongolen in Iran, Leiden 1985 , esp. 77-79 .(همراه با ارجاع به منابع)