بافضل حضرمی ، خاندانی از مشایخِ تَریم در حضرموت که تبار خود را از تیرة سعدالعشیرة قبیلة مَذْحِج میدانند. «بافضل» ظاهراً از نام یکی از اجداد ایشان، موسوم به فضلبنمحمدبن عبدالکریمبنمحمدِ فقیه، گرفته شده است که شجرةنسب او فراتر از این معلوم نیست. ظاهراً این خاندان در تریم، تا حدود قرن نهم، در مسایل دینی مرجعیت تام داشتند؛ اما از آن پس سادات با عَلَوی جانشین آنان شدند. خانوادة بافضل تا دیر زمانی از صوفیان و فقهای برجسته شناخته میشدند.شاخهای از آنان در قرون دهم ـ یازدهم در عدن میزیستند. مشهورترین فرد این شاخه، و احتمالاً مؤسس آن، جمالالدین محمدبناحمدبنعبداللّه است که در تریم متولد شد و در عدن به عنوان مدرس شهرت یافت و مورد عنایت سلطان عامربن عبدالوهاب، حکمران طاهریِ یمن، قرار گرفت. وی در 903 در عدن درگذشت.شاخة دیگری موسوم به بَلْحاجّ در شِحْر وجود داشت که محتملاً مؤسس آن عبداللّهبنعبدالرحمنبنابیبکر (متوفی 918) بود. این شخص صاحب چندین رساله در فقه و تصوف است که برخی از آنها در خارج از وطن او نیز رواج یافت و مؤلفان دیگر شرحهایی بر آنها نوشتند (بروکلمان، ج 2، ص 510 و، ) ذیل ( ، ج 2، ص 528). او در ضمن، میان حکمرانان آن ناحیه به حکمیت میپرداخت و صاحب نفوذ بود.پسرش احمد، که جانشین وی شد، به «شهید» معروف است؛ زیرا در نبردی که در شِحْر با پرتغالیان درگرفت (929/1523) کشته شد. احتمال میرود که خانوادة بافضل، پس از وی، به تریم بازگشته باشند؛ زیرا برادر احمدِ شهید، موسوم به حسین (متوفی 979)، در تریم صوفی سرشناسی بوده و به طریقت شاذِلی تمایل داشته است. زینالعابدین (متوفی 1026)، پسر حسین، نیز از صوفیان و فقیهان تریم بوده است. حسینِ دیگری، از نوادگان احمدِ شهید متولّد به سال 1019 در شحر، در طلب علم به عدن و زَبید و مکه و مدینه سفر کرد؛ سپس به شحر بازگشت و به هند و بار دیگر به مکه رفت. در مکه مجاور شد و به تجارت قهوه و پارچه میان مُخا و مکه پرداخت. وی از صوفیان سرشناس بود و به مباحثه و مجادله علاقه داشت. اشعاری صوفیانه نیز سروده است. وی در 10در مکه درگذشت.در شاخة تریم، محمدبناسماعیل (متوفی 1006) معلمی برجسته، و احمدبنعبداللّهبنسالم، معروف به سودی (متوفی 1044)، لغوی و نحوی نسبتاً مبرزی بود.شیخمحمد عَوَض بافضل (متوفی ح 1332 ش) مؤلف کتابی موسوم به صِلَة الاَهْل فی تراجِم آل بافضل است که هنوز به طبع نرسیده است.منابع : عبدالقادربنشیخ عیدروس، النور السافر من اخبار القرن العاشر ، بغداد 1934، ص 23ـ26، 44، 98ـ100، 135ـ137، 207 و بعد، 344، 368؛ محمدامینبنفضلاللّه محبّی، خلاصة الاثر فی اعیان قرن الحادی عشر ، قاهره 1869؛Carl Brockelman, Geschichte der Arabischen Litteratur , Leiden 1943-1949, Supplementband , 1937-1942; R. B. Serjeant, "Historians and historigraphy of H ¤ ad ¤ ramawt", in B S O A S , xxv (1962), 256; idem, The Portuguese of the South Arabian Coast , Oxford 1963, 52-4; idem, The Saiyids of H ¤ ad ¤ ramawt , London 1957, 12,14; F. Wدstenfeld, Die ´ufiten in Sدd-Arabien im XI (XVII) Jahrhundert , Gخttingen 1883, 86-90.