باخَمْری' ، محلی قدیمی در عراق. مختصات دقیق آن تاکنون شناخته نشده است. به نوشته مسعودی (ج 6، ص 194ـ195) به طَفّ * ، ناحیه مرزی میان بابل و عربستان در شانزده فرسخی ] شرق [ کوفه، تعلق داشته و به نوشته یاقوت (ج 1، ص 458) فاصله باخمری تا کوفه نزدیکتر از مسافت آن تا واسط * بوده است.شهرت باخمری در تاریخ عباسیان به سبب جنگ مهمی است که در 145/762 (هنگامی که منصور خلیفه سرگرم طرحریزی شهر جدید بغداد بود) در آنجا میان سپاه منصور، به فرماندهی عیسی بن موسی، و لشکریان ابراهیم بن عبدالله علوی (قتیل باخمری) روی داد، که ] ابراهیم [ بعداز نخستین پیروزی، به زخم تیری از پای درآمد. بدین ترتیب جنگی که پایگاه منصور را سخت به مخاطره انداخته بود، پایان یافت. باخمری در زبانِ آرامی به معنای «خُمخانه» است، و یادآورِ نام مشابه «قریة العنب» (شهر انگور)، محلی در فلسطین، شمال غربی بیت المقدس، است.منابع: علی بن حسین مسعودی، مروج الذّهب و معادن الجوهر، چاپ باربیه دمینارو پاوه دکورتل، پاریس 1861ـ1877؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873؛Sir William Muir, The Caliphate, its rise, decline, and fall, ed. T.H. Weir, Edinburgh 1915, 456; G. Weil, Geschichte der Chalifen, Mannheim- Stuttgart 1846-1882, II, 55 ضبط " کرده است). Bachimra (که تلفظ آن را به اشتباه بخمرا "تکمله. چنانکه دِعْبِل خُزاعی در قصیده ] مدارس آیات [ به آن اشاره کرده است، قبر ابراهیم بن عبدالله ] علوی [ در باخمری بوده است (ص 80،487) وبه نوشته یاقوت حموی (ج 1، ص 458). مردم به زیارت آن میرفتند.منابع: دِعْبِل خُزاعی، شعر دِعبِل بن علی خُزاعی، چاپ عبدالکریم اشتر، دمشق 1403/1983؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965.