زیاد بن مروان قندی

معرف

راوى حديث و از اصحاب امام‌صادق و امام‌كاظم عليهماالسلام كه پس از شهادت امام‌كاظم، از سران جريان واقعه منكران امامت حضرت على‌بن موسى‌الرضا عليه‌السلام شد.
متن

 

زياد بن  مروان  قندى، راوى حديث و از اصحاب امام صادق و امام كاظم عليهماالسلام كه پس از شهادت امام كاظم، از سران جريان واقعه منكران امامت حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام شد. كنيه اش ابوالفضل است ( ← برقى، ۱۳۴۲ش، ص ۴۹؛ طوسى، ۱۴۱۵، ص ۲۰۸، ۳۳۷؛ قس نجاشى، ش۴۵۰؛ كه گفته او را ابوعبداللّه هم خوانده اند). او اهل انبار و از موالى بنى هاشم و ظاهرآ ايرانى بود ( نجاشى؛ طوسى، همانجاها). بعدها به بغداد رفت و در محله انباريان اين شهر سكنا گزيد؛ او از قديم ترين ساكنان اين محله بود (خطيب بغدادى، ج ۱، ص ۴۰۳؛ نيز   كشّى، ص ۴۶۶). مدرسى طباطبائى[۱] (ج ۱، ص ۴۰۲) با توجه به لقب قندى (سمعانى، ج ۴، ص ۵۴۸)، او را قناد دانسته است (براى تحليلى ديگر   مامقانى، ج ۲۹، ص ۳۱). نجاشى (همانجا) و طوسى (۱۴۱۵، ص ۲۰۸، ۲۱۱) زياد را از اصحاب و راويان امام صادق عليه السلام دانسته اند، هرچند در منابع روايى موجود، روايت بى واسطه اى از زياد از آن حضرت ضبط نشده است (قس كشّى، ص ۱۷۶، ۴۰۲، كه رواياتى بى واسطه از زياد از امام صادق عليه السلام در مدح حمران بن أعين، و اسحاق و اسماعيل فرزندان عمار ساباطى نقل كرده است)، او به واسطه اصحاب برجسته اى چون عبداللّه بن سِنان* ( برقى، ۱۳۳۰ش، ج ۱، ص ۲۴۹، ج ۲، ص ۴۰۲، ۴۶۵؛ كلينى، ج ۲، ص ۱۵۵؛ ابن بابويه (محمدبن على)، ۱۳۶۱ش، ص۳۴۰؛ طوسى، ۱۳۶۳ش، ج ۲، ص ۱۳۶ـ۱۳۷، ج ۳، ص ۱۹۳)، يونس بن ظِبيان* (طوسى، ۱۴۰۱، ج ۱، ص ۴۶۱، ج ۳، ص ۲۰۱، ۲۵۳)، مفضّل بن عمر* (برقى، ۱۳۳۰ش، ج ۲، ص ۵۵۱؛ كلينى، ج ۶، ص ۳۵۶)، سماعة بن مهران* (كلينى، ج ۱، ص۱۹۰) و عبداللّه بن بُكَير* (طوسى، ۱۳۶۳ش، ج ۱، ص ۷۱) از آن حضرت روايت كرده است. بنابر روايتى، زياد در مدينه امام صادق عليه السلام را ملاقات كرد و از آن حضرت چاره درمان برادرش را كه سخت بيمار بود، جويا شد ( برقى، ۱۳۳۰ش، ج ۲، ص ۵۵۲ـ۵۵۳؛ قس كلينى، ج ۶، ص ۳۵۶، كه همان روايت را آورده، اما در آنجا به جاى ابى عبداللّه يعنى امام صادق، ابى الحسن يعنى امام كاظم آمده است؛ براى روايتى با مضمون مشابه دالّ بر مكاتبه زياد در مكه با امام كاظم عليه السلام   برقى، ۱۳۳۰ش؛ كلينى، همانجاها؛ براى روايتى ديگر ناظر به ملاقات زياد با امام صادق   طوسى، ۱۴۱۴، ص ۳۰۳؛ قس راوندى، ص ۲۹۸ـ۲۹۹، كه از گفتگوى وى با امام كاظم عليه السلام حكايت مى كند). زياد از ياران نزديك امام كاظم عليه السلام نيز بوده ( ابن قولويه، ص ۴۳۱؛ مفيد، ج ۲، ص ۲۴۷ـ۲۴۸؛ طوسى، ۱۴۰۱، ج ۵، ص ۴۲۹، ۴۳۱) و از آن حضرت مستقيمآ حديث شنيده ( برقى، ۱۳۳۰ش، ج ۲، ص ۵۴۴؛ كلينى، ج ۴، ص ۳۳۱، ۴۲۸، ۵۲۴، ج ۶، ص ۳۵۵ـ۳۵۶، ۳۵۹) و با ايشان مكاتبه كرده است ( برقى، ۱۳۳۰ش، ج ۲، ص ۵۵۲ـ۵۵۳؛ كلينى، ج ۳، ص ۳۲۸، ج ۶، ص ۳۵۶؛ نيز براى روايت باواسطه زياد از آن حضرت   كلينى، ج ۵، ص ۴۳۸؛ طوسى، ۱۴۰۱، ج ۷، ص ۳۱۲، با واسطه عبداللّه بن سنان، هرچند احتمالا اين روايت نيز از امام صادق عليه السلام نقل شده است؛ نيز   دراية النور، ذيل «زيادبن مروان قندى»). قندى از سران جريان واقفه/ واقفيه* بود كه مدعى شدند امام كاظم از دنيا نرفته و غيبت اختيار كرده است و ظهور خواهد كرد. علت اين ادعاى او و همفكرانش و نپذيرفتن امامت امام رضا عليه السلام را آن دانسته اند كه او به همراه على بن ابى حمزه بَطائنى* و عثمان بن عيسى رُؤاسى از نمايندگان مالى امام كاظم بودند و به سبب زندانى بودن امام عليه السلام، نزد هر يك بخشى از وجوهات آن حضرت باقى مانده بود (ازجمله هفتاد هزار دينارى كه نزد زياد بود)، اما پس از شهادت ايشان آنان از پرداخت اموال به امام رضا سر باز زدند و امامت آن حضرت را انكار كردند ( ابن بابويه (على بن حسين)، ص ۷۵؛ ابن بابويه (محمدبن على)، ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، ج ۱، ص ۲۳۵؛ كشّى، ص ۴۶۷؛ طوسى، ۱۴۱۱، ص ۶۴ـ۶۵، ۳۵۲). زياد، به رغم يقين داشتن به امامت حضرت رضا عليه السلام ( خويى، ج ۷، ص ۳۱۷ـ۳۱۸)، از عقيده وقف بازنگشت و بر همين عقيده (به تعبير حسن بن محبوب : زنديق) درگذشت ( طوسى، ۱۴۱۱، ص ۶۸؛ نيز   بحرالعلوم، ج ۲، ص ۳۵۳). همانند بسيارى ديگر از سران واقفه، از او نيز رواياتى در باب امامت امام رضا نقل شده است ( كلينى، ج ۱، ص ۳۱۲؛ ابن بابويه (محمدبن على)، ۱۳۶۳ش، ج ۱، ص ۳۱؛ كشّى، ص ۴۶۶ـ۴۶۷؛ طوسى، ۱۴۱۱، ص ۳۷) كه براساس آنها او را از راويان نص بر آن امام به شمار آورده اند ( مفيد، ج ۲، ص ۲۴۷ـ۲۴۸، ۲۵۰؛ نيز   خويى، ج ۷، ص ۳۱۹). هرچند، گفته شده خود زياد بعدها اين روايات را انكار مى كرده است ( ابن بابويه (محمدبن على)، ۱۳۶۳ش، همانجا؛ نيز   كشّى، همانجا). همچنين، رواياتى نقل شده است كه در آنها امام كاظم انكار و خيانت او و ديگر سران واقفه را پيش بينى و آنان را از اين كار نهى كرده بود ( طوسى، ۱۴۱۱، ص ۶۸). زياد با دستگاه خلافت مراوده داشت و كارگزار عباسيان بود ( همو، ۱۴۱۴، همانجا؛ نظر امام صادق درباره مراودات شغلى زياد با خلفا؛ راوندى، همانجا؛ نورى، ۱۴۰۷ـ۱۴۰۸، ج ۱۳، ص ۱۳۵ـ:۱۳۶ نظر امام كاظم در اين باره، هرچند در اين گزارش قندى به عبدى تصحيف شده است). زياد در دوران هارون الرشيد دستيار جراح بن مليح رؤاسى، مسئول بيت المال، بود، اما در پى خيانت در اين كار به زندان افتاد و قرار بود به جرم دزدى دستش را قطع كنند كه با دفاع از خود خليفه را از اين امر منصرف كرد ( كلينى، ج ۳، ص ۳۲۸؛ خطيب بغدادى، ج ۱، ص ۴۰۳؛ نيز   كلينى، ج ۷، ص ۲۳۱؛ ابن بابويه (محمدبن على)، ۱۴۰۴، ج ۴، ص ۷۳ـ۷۴؛ طوسى، ۱۴۰۱، ج۱۰، ص ۱۱۲، كه از زياد حديثى درباره مواردى كه در آن قطع دست سارق جايز نيست، نقل شده است). درباره وثاقت زيادبن مروان ميان صاحب نظران اختلاف هست ( مامقانى، ج ۲۹، ص ۳۹ـ۴۹). ابن داوود حلّى در بخش دوم كتابش (ستون ۴۵۴) زياد را در شمار مجروحان آورده و علامه حلّى (ص ۳۴۹) او را مردودالرواية دانسته است. احمدبن طاووس نيز روايت منقول از او را ضعيف شمرده است ( صاحب معالم، ص ۴۱، ۲۲۰). بحرالعلوم (ج ۲، ص۳۵۰ـ ۳۵۷) نيز گزارشهاى رسيده درباره او را كه حاكى از عقيده باطل و مخالفت وى با نص صريح بر امامت امام رضا و تكذيب روايات مربوط به آن است، دنياگرايى و مرگ در حال زندقه مى داند. در مقابل، برخى با توجه اينكه مفيد (ج ۲، ص ۲۴۷ـ۲۴۸) زياد را در شمار ياران موثق، متقى و فقيه امام كاظم ذكر كرده است، او را توثيق كرده اند ( مجلسى، ۱۳۷۸ش، ص ۸۳؛ بهبهانى، ص ۱۴۲؛ نورى، ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰، ج ۴، ص ۳۰۶؛ خويى، همانجا). نورى (۱۴۱۵ـ۱۴۲۰، ج ۴، ص ۳۰۴ـ۳۰۷) افزون بر توثيق مفيد، روايت كردن جماعتى از بزرگان شيعه نظير ابن ابى عمير، يونس بن عبدالرحمان و يعقوب بن يزيد را از زياد و نيز روايت كتاب او را از سوى ثقات، مؤيد وثاقت زياد دانسته است (قس خويى، ج ۷، ص ۳۱۸). برخى نيز ميان روايات منقول از وى پيش از وقف بر امام رضا و پس از آن تمايز قائل شده و حال او را تا پيش از فساد عقيده، صحيح و رواياتش را پذيرفتنى دانسته اند ( كاظمى، ج ۱، ص ۵۲۳ـ۵۲۴؛ مامقانى، ج ۲۹، ص ۴۴ـ۴۸). افزون بر احاديث فراوانى كه زياد بى واسطه يا باواسطه از امام صادق و امام كاظم روايت كرده (براى فهرست روايات زياد در كتب اربعه شيعه   خويى، ج ۷، ص ۳۱۹، ۳۲۸، ۴۸۴ـ۴۸۷؛ دراية النور، همانجا)، رواياتى نيز از ابووكيع جراح بن مليح رؤاسى نقل كرده كه از طريق ابواسحاق سَبيعى از حارث اَعور از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت شده است ( كلينى، ج ۲، ص ۳۱۶، ج ۵، ص ۳۲۶؛ ابن بابويه (محمدبن على)، ۱۴۱۷، ص ۵۰۵؛ همو، ۱۳۶۲ش، ج ۱، ص ۱۴ـ۱۵، ۴۳، ۴۵ـ۴۶؛ طوسى، ۱۴۱۴، ص ۴۵۷ـ۴۵۸؛ همو، ۱۴۰۱، ج ۷، ص ۴۰۴). احمدبن محمد برقى (۱۳۳۰ش، ج ۱، ص ۲۴۹، ج ۲، ص ۴۰۲، ۴۲۱، ۴۶۵، و جاهاى ديگر؛ كلينى، ج ۵، ص ۳۲۶، قس ج ۳، ص ۴۷۶، كه برقى بى واسطه از زياد روايت كرده است)، محمدبن حسن صفّار قمى (ص ۲۵۱، ۳۷۵، ۳۸۳، ۴۰۰ـ۴۰۱)، محمدبن يعقوب كلينى (ج ۱، ص۱۹۰، ج ۲، ص ۲۸۸، ج ۵، ص ۷۹، ج ۶، ص ۵۳۷، و جاهاى ديگر) و ابن بابويه (محمدبن على؛ ۱۴۰۴، ج ۴، ص ۴۶۶، نيز   ج ۱، ص ۴۰۵، ۵۵۹، ج ۳، ص ۱۹۷، ج ۴، ص ۷۳؛ ۱۴۱۷، ص ۳۴۱، ۵۰۵؛ ۱۳۶۲ش، ج ۱، ص ۱۴، ۴۳، ۴۵؛ ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، ج ۱، ص ۴۲۵؛ ۱۳۶۳ش، ج ۱، ص ۳۱) عمده روايات زياد را از ابويوسف يعقوب بن يزيد انبارى، ابوالقاسم عبدالرحمان بن حمّاد كوفى، عبداللّه بن محمد نُهَيكى* و محمدبن عيسى بن عبيد يَقطينى* روايت كرده اند. يونس بن عبدالرحمان ( كلينى، ج ۴، ص ۳۳۱، ۵۲۴؛ طوسى، ۱۳۶۳ش، ج ۲، ص ۱۸۹، ۳۳۳ـ۳۳۴؛ همو، ۱۴۰۱، ج ۵، ص ۳۱۶، ۴۲۹) و محمدبن ابى عمير (كلينى، ج ۳، ص ۳۲۸، ج ۵، ص ۴۳۸، طوسى، ۱۳۶۳ش، ج ۳، ص ۱۹۳ـ۱۹۴، همو، ۱۴۰۱، ج ۴، ص ۶۳، ج ۷، ص ۳۱۲) نيز از زياد حديث نقل كرده اند (براى فهرست راويان وى   مامقانى، ج ۲۹، ص ۴۸ـ۴۹؛ خويى، همانجاها؛ دراية النور، همانجا). زيادبن مروان كتابى داشته است كه يعقوب بن يزيد، محمدبن عيسى بن عبيد، محمدبن اسماعيل زعفرانى و احمدبن محمدبن مَسلَمه آن را روايت كرده اند ( ابن بابويه (محمدبن على)، ۱۴۰۴، ج ۴، ص ۴۶۶؛ نجاشى، ش ۱۸۷، ۴۵۰؛ طوسى، ۱۴۱۵، ص ۴۰۸؛ همو، ۱۴۲۰، ص ۲۰۳؛ ابن شهرآشوب، ص ۵۲؛ براى نقل مستقيم ابن بابويه (محمدبن على) از كتاب او   ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۴۰۵). اين كتاب را از جمله اصول اربعمأة* دانسته اند ( حرّ عاملى، ج ۳۰، ص ۲۳۰، ۳۷۸؛ آقابزرگ طهرانى، ج ۲، ص۱۵۰؛ خويى، ج ۷، ص ۳۱۸). بيشتر روايات قندى درباره خواص دارويى گياهان و خوراكيهاى مختلف است ( برقى، ۱۳۳۰ش، ج ۲، ص ۴۶۵، ۴۶۷، ۴۷۶، و جاهاى ديگر). همچنين احاديث فقهى ( ← صفّارقمى، ص۴۰۰ـ۴۰۱؛ كلينى، ج ۳، ص ۳۴۰، ج ۵، ص۴۳۸، ج ۷، ص ۲۳۱؛ ابن قولويه، ص ۴۳۱؛ ابن بابويه (محمدبن على)، ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۴۰۵، ج ۴، ص ۷۳ـ۷۴؛ طوسى، ۱۳۶۳ش، ج ۱، ص ۷۱، ج ۳، ص ۱۹۳؛ همو، ۱۴۰۱، ج ۱، ص ۴۶۱، ج ۵، ص ۴۳۲، ج ۷، ص ۳۱۲، ج۱۰، ص ۱۱۲)، تفسيرى (كلينى، ج ۱، ص۱۹۰، ۴۳۰؛ نعمانى، ص ۹۱؛ ابن بابويه (محمدبن على)، ۱۳۶۱ش، ص۳۴۰؛ مجلسى، ۱۴۰۳، ج ۲۴، ص ۳۵۷) و اخلاقى (كلينى، ج ۲، ص ۳۱۶، ج ۵، ص ۳۲۶؛ ابن بابويه (محمدبن على)، ۱۴۱۷، ص ۵۰۵؛ همو، ۱۳۶۲ش، ج ۱، ص ۱۴ـ۱۵، ۴۳؛ طوسى، ۱۴۱۴، ص ۴۵۷ـ۴۵۸)، احاديثى درباره شأن و مقام ائمه عليهم السلام (صفّارقمى، ص ۲۵۱ـ ۲۵۲، ۳۷۵، ۳۸۳؛ كلينى، ج ۱، ص۱۹۰، ۴۳۰، ج ۴، ص ۵۴۹؛ ابن بابويه (محمدبن على)، ۱۴۱۷، ص ۳۴۱؛ همو، ۱۳۶۱ش، همانجا) و احاديثى در باب دعا و تعليم برخى از ادعيه از سوى امامان (كلينى، ج ۳، ص ۳۲۸، ۴۷۶ـ۴۷۷؛ ابن بابويه (محمدبن على)، ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۵۵۹ـ۵۶۱؛ قطب راوندى، ص ۱۹۰؛ ابن طاووس، ص ۱۵۸ـ۱۵۹) از زيادبن مروان قندى روايت شده است.

منابع: آقابزرگ طهرانى؛ ابن بابويه (على بن حسين)، الامامة و التبصرة من الحيرة، قم ۱۳۶۳ش؛ ابن بابويه (محمدبن على)، الامالى، قم ۱۴۱۷؛ همو، علل الشرايع، نجف ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، چاپ افست قم ]بى تا.[؛ همو، عيون اخبار الرضا، چاپ مهدى لاجوردى، قم ۱۳۶۳ش؛ همو، كتاب الخصال، چاپ على اكبر غفارى، قم ۱۳۶۲ش؛ همو، كتاب مَن لا يَحْضُرُه الفقيه، چاپ على اكبر غفارى، قم ۱۴۰۴؛ همو، معانى الاخبار، چاپ على اكبر غفارى، قم ۱۳۶۱ش؛ ابن داوود حلّى، كتاب الرجال، چاپ جلال الدين محدث ارموى، تهران ۱۳۴۲ش؛ ابن شهرآشوب، معالم العلماء، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱؛ ابن طاووس، جمال الاسبوع بكمال العمل المشروع، چاپ جواد قيومى اصفهانى، ]قم[ ۱۳۷۱ش؛ ابن قولويه، كامل الزيارات، چاپ جواد قيومى اصفهانى، قم ۱۴۱۷؛ محمدمهدى بن مرتضى بحرالعلوم، رجال السيد بحرالعلوم، المعروف بالفوائد الرجالية، چاپ محمدصادق بحرالعلوم و حسين بحرالعلوم، تهران ۱۳۶۳ش؛ احمدبن محمد برقى، كتاب الرجال، در ابن داوود حلّى، همان منبع؛ همو، كتاب المحاسن، چاپ جلال الدين محدث ارموى، تهران ۱۳۳۰ش؛ محمدباقربن محمداكمل بهبهانى، تعليقات على منهج المقال، در محمدبن على استرآبادى، منهج المقال فى تحقيق احوال الرجال المعروف بالرجال الكبير، چاپ سنگى ]تهران [۱۳۰۷؛ حرّ عاملى؛ خطيب بغدادى؛ خويى؛ دراية النور ]لوح فشرده[، نسخه ۲/۱، قم: مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى، ۱۳۸۵ش؛ محمدبن سعيد راوندى، الاربعون حديثآ، چاپ هيثم سماك، در تراثنا، سال ۱۲، ش ۱و ۲ (محرّم ـ جمادى الآخره ۱۴۱۷)؛ سمعانى؛ حسن بن زين الدين صاحب معالم، التحرير الطاووسى، چاپ فاضل جواهرى، قم ۱۴۱۱؛ محمدبن حسن صفّارقمى، بصائرالدرجات الكبرى فى فضائل آل محمد (ع)، چاپ محسن كوچه باغى تبريزى، تهران ۱۳۶۲ش؛ محمدبن حسن طوسى، الاستبصار، چاپ حسن موسوى خرسان، نجف ۱۳۷۵ـ۱۳۷۶/ ۱۹۵۶ـ ۱۹۵۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ش؛ همو، الامالى، قم ۱۴۱۴؛ همو، تهذيب الاحكام، چاپ حسن موسوى خرسان، بيروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱؛ همو، رجال الطوسى، چاپ جواد قيومى اصفهانى، قم ۱۴۱۵؛ همو، فهرست كتب الشيعة و اصولهم و اسماءالمصنفين و اصحاب الاصول، چاپ عبدالعزيز طباطبائى، قم ۱۴۲۰؛ همو، كتاب الغيبة، چاپ عباداللّه طهرانى و على احمد ناصح، قم ۱۴۱۱؛ حسن بن يوسف علامه حلّى، خلاصة الاقوال فى معرفة الرجال، چاپ جواد قيومى اصفهانى، ]قم [۱۴۱۷؛ سعيدبن هبة اللّه قطب راوندى، كتاب سلوة الحزين، المعروف ب الدعوات، قم ۱۴۰۷؛ عبدالنبى كاظمى، تكملة الرجال، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ]قم[ ۱۴۲۵؛ محمدبن عمر كشّى، اختيار معرفة الرجال، ]تلخيص[ محمدبن حسن طوسى، چاپ حسن مصطفوى، مشهد ۱۳۴۸ش؛ كلينى (بيروت)؛ عبداللّه مامقانى، تنقيح المقال فى علم الرجال، چاپ محيى الدين مامقانى، قم ۱۴۲۳ـ؛ محمدباقربن محمدتقى مجلسى، بحارالانوار، بيروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ همو، الوجيزة فى الرجال، چاپ محمدكاظم رحمان ستايش، تهران ۱۳۷۸ش؛ محمدبن محمد مفيد، الارشاد فى معرفة حجج اللّه على العباد، بيروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳؛ نجاشى؛ ابن ابى زينب نعمانى، الغيبة، چاپ فارس حسون كريم، قم ۱۴۲۲؛ حسين بن محمدتقى نورى، خاتمة مستدرك الوسائل، قم ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰؛ همو، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۰۸؛

Hossein Modarressi T¤ ab¦a¤ tab¦a’i, Tradition and survival: a bibliographical survey of early Sh¦ i‘ite literature, vol.۱, Oxford ۲۰۰۳.

/ سعيد زعفرانى زاده /

۱. Modarressi T¤ ab¦a¤ tab¦a’i

 

نظر شما
مولفان
گروه
قرآن و حدیث ,
رده موضوعی
جلد 21
تاریخ 95
وضعیت چاپ
  • چاپ شده