زابل/ زاولى، نام شعبه اى در موسيقى كهن ايران و نام گوشه اى در دستگاههاى سه گاه و چهارگاه. به نظر مى رسد قديم ترين منبعى كه نام زاولى، به عنوان يك اصطلاح موسيقايى، در آن آمده بخش موسيقى كتاب درة التاج* لغرة الدباج (تأليف شده از 693 تا 705) باشد كه در آن زاولى يكى از شعبه*هاى نُه گانه به شمار رفته است ( ← قطب الدين شيرازى، ج 1، ص 145). در متون موسيقى كهن تر چون الموسيقى الكبير (فارابى، قرن چهارم)، جوامع علم الموسيقى (ابن سينا، قرن پنجم)، بخش موسيقى قابوس نامه (قرن پنجم)، رساله موسيقى خيام (قرن پنجم)، رساله موسيقى محمد نيشابورى (قرن ششم)، بخش موسيقى جامع العلوم (فخر رازى، قرن ششم)، كتاب الادوار فى الموسيقى، و الرسالة الشرفية (صفى الدين ارموى، قرن هفتم) اين نام ديده نمى شود. در رساله موسيقى فارسى كنزالتحف (تأليف شده در اواسط قرن هشتم) نيز نام زاولى/ زابل نيامده است، بنابراين مى توان گمان برد كه زاولى يا زابل تا قرن هشتم چندان ميان موسيقى دانان حوزه ايرانى و عربى شناخته شده نبوده است. اما پس از نگارش رسالات عبدالقادر مراغى (در قرن هشتم و نهم) و رواج نام 24 شعبه، كه از دوازده مقام منشعب مى شوند، نام زاولى/ زابل به عنوان يكى از شعبه ها در بيشتر رسالات موسيقى فارسى عبدالقادر مراغى آمده است. قطب الدين شيرازى نغمه هاى شعبه زاولى را به صراحت بيان نكرده است، اما عبدالقادر مراغى (1388ش، ص 159) نغمه هاى آن را «ح»، «يا»، و «يج» ذكر كرده و آن را شبيه نغمه هاى شعبه سه گاه* دانسته است، با اين تفاوت كه در زابل نغمه «يجـ» به اندازه ربعِ پرده به طرف بالا مالش داده مى شده و سپس به نغمه اصلى برمى گشته است. توضيحى كه در كتاب رساله در موسيقى بنايى هروى* (تأليف شده در 888) آمده با مطالب مراغى سازگار است. در اين رساله (ص 98)، نغمه هاى زابل به صورت «ا»، «د»، و «و» ذكر شده كه به لحاظ فواصل (ابعاد) با فواصل مراغى هماهنگ است. در بسيارى از رسالات عصر صفوى، زابل و اوج دو شعبه اى هستند كه از مقام عشاق* استخراج مى شوند، اما به نغمه هاى اين شعبه اشاره اى نشده است ( ← حسينى اصفهانى، ص 111؛ دوره سفره چى، 1382ش، ص 208؛ همو، 1350ش، ص 193؛ ميرصدرالدين محمد قزوينى، ص 89؛ عبدالمؤمن بن صفى الدين، ص 91). اما در رساله نسيم طرب (تأليف شده در قرن دهم)، شعبه زابلى سه نغمه دارد و ظهور نغمات آن صعودى ـ نزولى ذكر شده است ( ← نسيمى، ص 29، 82ـ84). گفته شده زابل را از قسمت بم عشاق مى گيرند (ميرصدرالدين محمد قزوينى، همانجا؛ ضياءالدين يوسف، ص 8). نغمه هاى عشاق در رسالات دوره صفوى نيز ديده نمى شود، بنابراين نمى توان از اين راه به نغمه هاى شعبه زابل در عصر صفوى پى برد. در رسالات پيش از دوره صفوى، نغمه هاى دور عشاق عبارت اند از: «ا»، «د»، «ز»، «ح»، «يا»، «يد»، «يه»، «يح» ( ← صفى الدين ارموى، ص 56؛ مراغى، 1388ش، ص 131)، كه با نغمه هاى زابل آن چنان كه در رسالات دوره صفوى آمده هماهنگى ندارند. افزون بر تغيير احتمالى محتواى نغمگى زاول/ زاولى پس از قرن نهم، به نظر مى رسد تبديل واژه زاول/ زاولى به زابل/ زابلى نيز در عصر صفوى صورت گرفته باشد. در رسالات عبدالقادر مراغى (1356ش؛ 1370ش؛ 1388ش) و بنايى هروى (1368ش) همه جا زاول و زاولى آمده، اما در رسالات عصر صفوى مذكور، زابل جاى زاول و زاولى را گرفته است. ميرصدرالدين محمد قزوينى (همانجا) به كاربردن زابل به جاى زاولى را عوامانه دانسته است. در كليات يوسفى (تأليف شده در قرن سيزدهم) دم آرايى نام ديگرى براى زابل ذكر شده است ( ← ضياءالدين يوسف، ص 14). زابل به عنوان شعبه دو گوشه دارد كه نام آنها با اختلاف در رسالات آمده است، چنان كه در بهجت الروح، اثر عبدالمؤمن بن صفى الدين (ص 93)، عراق مشابه ]؟[ و ماهورك و در كليات يوسفى، اثر ضياءالدين يوسف (ص 12)، نهاوند و ذوالهمه ]؟[ ذكر شده است. زابل سه ]؟[ نام يكى از دو گوشه شعبه رَكْب ذكر شده است (عبدالمؤمن بن صفى الدين، همانجا)، اما ارتباط آن با شعبه زابل روشن نيست. نام زابل به عنوان يكى از اجزاى شدّ دوگاه نيز آمده است ( ← ضياءالدين يوسف، ص 17). پس از تدوين نظام دستگاهى در موسيقى ايران، نام زابل همچنان ديده مى شود. در يك مورد استثنائى زابل نام يكى از دستگاههاى دوازده گانه ذكر شده است (همان، ص 27)، اما صرف نظر از اين مورد خاص، زابل يكى از اجزاى دستگاههاى چهارگاه* و سه گاه بوده است. در رساله در بيان چهار دستگاه اعظم (احتمالا تأليف شده در قرن سيزدهم؛ ص90)، از چهار دستگاه چهارگاه، نوا، راست، و رهاب داوودى نام برده شده، كه سه گاه و اقسام زابل را فقط در زيرمجموعه دستگاه چهارگاه مى توان يافت. در وضوح الارقام (تأليف شده در 1301 به زبان تركى در شوشا)، زابل به همراه سه گاه زيرمجموعه دستگاه چهارگاه ذكر شده است ( ← نواب، ص 24). پس از تدوين هفت دستگاه و پنج آواز، نام زابل به عنوان گوشه اى در دستگاههاى سه گاه و چهارگاه آمده است ( ← معروفى، بخش سه گاه، ص 6، بخش چهارگاه، ص10). اما در رديف حبيب سماعى* ( ← مِنا، ص 333ـ338) و ميرزا فرج رضايف (1847ـ1927)، اهل باكو، زابل فقط در دستگاه سه گاه آمده است (ميرزاعبداللّه، مقدمه دورينگ[1] ، ص 51). اگرچه نمى توان سه گاه و زابل را آن چنان كه در رسالات مراغى آمده با سه گاه و زابل امروز مطابق دانست، اشاره او به شباهت زاولى و سه گاه به لحاظ تاريخى تأمل پذير است ( ← 1388ش، ص 159). مجموعه شواهد گفته شده نشان مى دهد كه زابل همواره با سه گاه همراه بوده است و اين احتمال را پديد مى آورد كه زابلِ چهارگاه شايد با الگوبردارى از زابلِ سه گاه ساخته شده باشد. گوشه زابل در سه گاه و چهارگاه در مقايسه با مُد* مبنا تغيير مد اندكى دارد. شاهد آن نغمه درجه سوم دستگاه است (فرهت، ص 91، 100).
منابع : كمال الدين بن محمد بنايى هروى، رساله در موسيقى، چاپ عكسى از نسخه خطى مورخ سال 888ه .ق. به خط مؤلف، موجود در كتابخانه شخصى يوسف نيرى، تهران 1368ش؛ ميرزابيگ بن سيدعلى حسينى اصفهانى، زمزمه وحدت: رساله اى در توافق موسيقى فارسى و هندى، چاپ عارف نوشاهى، در معارف، دوره 17، ش 1 (فروردين ـ تير 1379)؛ دوره سفره چى، كرّاميه در باب معرفت علم موسيقى، در مرتضى بن حسن شاملو، جُنگ مرتضى قلى شاملو، گردآورى در سال 1069 قمرى، نسخه شناسى و فهرست نگارى از ايرج افشار و احمد منزوى، تهران: مركز دائرة المعارف بزرگ اسلامى، 1382ش، همو، معرفت علم موسيقى، چاپ يحيى ذكاء، در نامه مينوى، زيرنظر حبيب يغمائى و ايرج افشار، تهران: جاويدان، 1350ش؛ رساله در بيان چهار دستگاه اعظم، چاپ اميرحسين پورجوادى، در فصلنامه ى موسيقى ماهور، ش 12 (تابستان 1380)؛ عبدالمؤمن بن يوسف صفى الدين ارموى، كتاب الادوار فى الموسيقى، ترجمه فارسى به انضمام متن عربى آن، از مترجمى ناشناخته، چاپ آريو رستمى، تهران 1380ش؛ ضياءالدين يوسف، رساله موسيقى، موسوم به كليات يوسفى: نگارش پيش از 1271ق، بازخوانى و ويرايش بابك خضرائى، تهران 1390ش؛ عبدالمؤمن بن صفى الدين، رساله موسيقى بهجت الروح، با مقابله و مقدمه و تعليقات ياسنت لويى رابينو، تهران 1346ش؛ هرمز فرهت، دستگاه در موسيقى ايرانى، ترجمه مهدى پورمحمد، تهران 1380ش؛ محمودبن مسعود قطب الدين شيرازى، رساله موسيقى از درّة التاج لغرة الدباج، چاپ نصراللّه ناصح پور، تهران 1387ش؛ عبدالقادربن غيبى مراغى، جامع الالحان، چاپ بابك خضرائى، تهران 1388ش؛ همو، شرح ادوار، چاپ تقى بينش، تهران 1370ش؛ همو، مقاصدالالحان، چاپ تقى بينش، تهران 1356ش؛ موسى معروفى، رديف هفت دستگاه موسيقى ايرانى، تهران 1374ش؛ شهاب مِنا، حبيب سماعى و راويان آثار او، تهران 1389ش؛ ميرزاعبداللّه، رديف ميرزا عبداللّه، آوانويسى و بررسى تحليلى ژان دورينگ، ترجمه متن: سودابه آتشكار، تهران 1385ش؛ ميرصدرالدين محمد قزوينى، رساله ى علم موسيقى، چاپ آريو رستمى، در فصلنامه ى موسيقى ماهور، ش 18 (زمستان 1381)؛ نسيمى، نسيم طرب، چاپ اميرحسين پورجوادى، تهران 1385ش؛ ميرمحسن بن ميراحمد نواب، وضوح الارقام: در علم موسيقى، باكو 1989.
/ بابك خضرائى /
1. During