رباط مَلِک، كاروانسرا و كاخى از قرن پنجم در غرب شهر كَرمينيه بر سر راه بخارا به سمرقند. نخستين دوره ساختمانى اين بنا اوايل قرن پنجم بوده است. از سازنده آن اطلاعى دردست نيست، اما گويا در 471، نصربن ابراهيم، ملقب به شمس الملك (حك : 460ـ472)، يكى از اميران سلسله قراخانيان (ايلك خانيان*)، در بخش شمالى آن تغييراتى داده و كل بنا را مرمت كرده است (← بارتولد[1] ، ص 315). وى رباطى هم در شرق سمرقند بر سر راه خجند ساخته بود. تا اوايل سده چهاردهم، نماى جنوبى و سردر بنا و يكى از برجهاى غربى رباط ملك برجا بود، اما در دهه 1350ش، كه باستان شناسان شوروى كاوش در رباط ملك را آغاز كردند، فقط سردرِ آن سر پا مانده بود (← بلر[2] ، ص 153؛ >دايرة المعارف هنر و معمارى اسلامى گروو<[3] ، ذيل مادّه). اين بنا چهارگوشى است در ابعادى حدود 89 متر × 91 متر كه در گوشه ها، برجهايى گِرد دارد. اضلاع بنا رو به جهات اصلى و ورودى آن در جنوب، رو به جاده شرقى ـ غربى بخارا به كرمينيه است. در جنوب رباط، در آن سوى جاده كنونى آب انبار بزرگى با گنبدى به شعاع دوازده متر است. چهارديوارى مربع شكل رباط را با ديوارى شرقى ـ غربى به دو بخش شمالى و جنوبى تقسيم كرده اند. نيمه جنوبى شامل فضاهايى عمومى است كه بر گرد يك حياط ميانى و دو حياط جانبى سامان يافته اند. در شمال حياط ميانى، سردرى به نيمه شمالى بنا باز مى شود كه شامل فضاهاى تشريفاتى است. در سمت چپ اين سردر، در محدوده حياطِ ميانىِ بخشِ جنوبى، مسجد كوچكى است كه محراب و منبرى دارد. بخش شمالىْ حياطى مربع شكل در ابعادى نزديك به بيست متر داشته كه پيرامون آن، رواقى مى گشته و در پسِ رواق، چهار اتاق بزرگ و نُه اتاق كوچك بوده است. در اواخر قرن پنجم، اين حياط را با گنبدى عظيم سوار بر هشت جفت ستونِ پيوسته به هم پوشانده اند. در دو سوى اين دستگاهِ گنبددارِ ميانى، دو حياطِ كشيده قرار دارد. درون بنا را با گچ بريهايى با نقشهاى هندسى و كتيبه آراسته بوده اند (← نِمتسِوا[4] ، 2013؛ >دايرة المعارف هنر و معمارى اسلامى گروو<؛ بلر، همانجاها؛ هيلن برند[5] ، ص343، نقشه682). نماى جنوبى بنا، كه تا دوران معاصر برجاى بوده و سبب شهرت رباط ملك شده، شامل نيم استوانه هايى ستبر است كه با فاصله اى اندك در كنار هم نشسته اند و در بالا و ميان آنها، قوسهايى است. درون اين قوسها را همچون گوشواره يا سِكُنْجهايى پرداخته بوده اند. در همين نما، دو قوس ديگر را با آجرچينى تختى پر كرده اند كه نقش هندسى آن را در گوشواره هاى گنبد آرامگاه ارسلان جاذب* در سنگ بست نيز مى توان ديد (← پوپ[6] ، ج 3، ص 1275 و تصاوير ج 8، ص 260، 271ـ272). در ميانه نما سردرى است به بلندى هجده متر كه آن را با آجركارى و كتيبه اى آراسته اند (← نمتسوا، 2013). اين كتيبه، كه بخشهايى از آن برجاست، شامل شعرى پارسى در وصف بناست. بخشى از اين كتيبه چنين است : «سلطانِ جهان كه كرد اين جاى بناى». اين كتيبه، كه گويا در دوره دومِ ساختمانى مرمت شده، از نخستين نمونه هاى حضور شعر پارسى در معمارى ايران است. نمونه ديگر، در قرن پنجم، كتيبه آرامگاهى معروف به شاه فضل، در روستاى سفيد بلند، در شمال فرغانه است. اين بنا نيز ساخته تركانِ قراخانى است. يكى از وجوه اهميت اين كتيبه ها در اين است كه در اين دوران، حضور زبان پارسى در كتيبه هاى نواحى مركزى ايران منحصر به كلماتى پراكنده است (← بلر، ص 154). از چهار برج گوشه اى بنا فقط برج گوشه جنوب غربى تا دوران معاصر برجا بوده كه آن نيز ازميان رفته است. بر نوك اين برج پانزده مترى، كه بلر (ص 153ـ154) آن را مناره خوانده، قطار مُقَرنَس ساده اى بوده كه رُخ بام پيش آمده اى بر آن مى نشسته است. زير اين قطار مقرنس، نوار كتيبه اى حاوى آيات هجده و نوزده سوره مباركه آل عمران بوده است (همانجا). اين بنا به گفته هيلن برند (ص 343ـ344) جزئى از مجموعه كاروانسراهاى كهنِ خراسان و ماوراءالنهر شاملِ بناهايى چون دايه خاتون، رباط شرف*، و رباط ماهى* است. اما تزيينات پركار و به ويژه گنبد عظيم آن نشان مى دهد كه رباط ملك افزون بر كاركرد تجارى، كاركرد تشريفاتى نيز داشته است. در اين بنا، مانند رباط شرف، فضاى پيرامون حياطِ نخست بيشتر به كاروانسرا و فضاى پيرامون حياط دوم به كاخ نزديك است. تركيب بديع نماى رباط ملك، شامل نيم استوانه ها و قوسهاى بالايى، در دوره معاصر منبع الهام شمارى از معماران جهان اسلام بوده است. عبدالعزيز فرمانفرمائيان (1299ـ 1392ش)، معمار نوگراى ايرانى، در 1346ش پاويون[7] يا غرفه ايران را در نمايشگاه 1967 مونترال[8] با الهام از اين بنا طراحى كرد (← مختارى، ص 213). محمد صالح مَكيه، معمارِ عراقى، نيز در دهه 1350ش، در طرح شعب بانك رافدَين در كربلا و كوفه از همين نما الهام گرفته است (← مكيه[9] ، ص 91).
منابع : اسكندر مختارى، ميراث معمارى مدرن ايران، تهران 1390ش؛
Vasily Vladimirovich Barthold, Turkestan down to the Mongol invasion, [English translation], London 1977; Sheila S. Blair, The monumental inscriptions from early Islamic Iran and Transoxiana, Leiden 1992; The Grove encyclopedia of Islamic art and architecture, ed. Jonathan M. Bloom and Sheila S. Blair, Oxford: Oxford University Press, 2009; Robert Hillenbrand, Islamic architecture: form, function and meaning, Edinburgh 1994; Kanan Makiya, Post-Islamic classisicm: a visual essay on the architecture of Mohamed Makiya, London 1990; Nina Nemtseva, "Raba¤ t-i Malik (in Cyrillic)", 2013. Retrieved May 26, 2013, from http://www.silkway.uz/download/ materials/40; Arthur Upham Pope, A survey of Persian art, Tehran 1977.
/ مهدى گلچين عارفى /
1] . Barthold [2] . Blair [3] The Grove encyclopedia of Islamic art and architecture. [4] . Nemtseva [5] . Hillenbrand [6] . Pope [7] . pavilion [8] . Expo 67 Montreal [9] . Makiya