حزب در عثمانی. زمینه پیدایش نخستین جمعیتهای سیاسی، در دوره تنظیمات* (1255ـ1293) فراهم آمد. در این دوره برای نوسازی جامعه اصلاحاتی صورت گرفت و نهادهای تمدنی جدید و قشری از افراد اداری تحصیلکرده آشنا با فرهنگ و تمدن غربی پدید آمدند (لوئیس، ص 150ـ151). حقوق و آزادیهایی به رسمیت شناخته شد، چنان که برخی روزنامههای غیردولتی امکان انتشار یافتند (رجوع کنید به جراید*، بخش :3 قلمرو عثمانی). غربگرایی دولتمردان تنظیمات، چون عالیپاشا* و فؤادپاشا*، بهویژه اعطای امتیاز به اتباع غیرمسلمان قلمرو عثمانی با صدور فرمان اصلاحات در 1272 در پی فشار دولتهای غربی (دانشمند، ج 4، ص 174ـ177)، در بین مسلمانانِ این منطقه واکنشهای منفی گوناگونی برانگیخت (آقشین، 1990، ص 133؛ )دایرةالمعارف جهان اسلام آکسفورد(، ذیل "Young Ottomans") از جمله واقعه قوللی، که جمعیت فدائیان (فدائیلر جمعیتی) طراحی کرده بود و پیش از وارد شدن به مرحله اجرا (که عبارت بود از قتل سلطان عبدالمجید و برخی از دولتمردان و به سلطنت رساندن عبدالعزیز)، کشف و با بازداشت و محکوم و زندانی کردن متهمان خنثی گردید (رجوع کنید به جودتپاشا، ج 2، ص 82 به بعد؛ دانشمند، ج4، ص188ـ190؛ لوئیس، ص 151ـ152؛ رئیسنیا، ج 3، ص 53ـ 55). برخی مورخان این واقعه را نهضتی آزادیخواهانه و نخستین کوشش برای برقراریحکومت مشروطه دانستهاند، اما برخی دیگر، چون اولوغ ایغدمیر، آن را یک توطئه بیاهمیت ارتجاعی ارزیابی کردهاند (لوئیس، همانجا: کارال، ج 6، ص 97ـ99؛ یتکین، ج 2، ص 188ـ189). اما چتین یتکین (ج 2، ص 186) جمعیت فدائیان را نخستین انجمن سیاسی ضد تنظیمات دانسته و انورضیاء کارال (ج 6، ص 95) هم گفته که اصول حاکم بر جمعیت فدائیان مشابه اصول جمعیتهای انقلابی سرّی در کشورهای اروپایی، بهویژه ایتالیا، است؛ امری که در مورد سازماندهی جمعیت «اتفاق و حریت» بر آن تأکید شده است (رجوع کنید به ادامه مقاله).شش جوان تحصیل کرده جمعیت اتفاق و حریت را در 1282 در استانبول تشکیل دادند. این جمعیت به سرعت توسعه یافت و بزرگترین تشکیلات سیاسی آزادیخواه و مشروطهطلب پیش از مشروطیت اول شد و آرمانها و برنامههایش در شکلگیری جنبش مشروطیت* اول عثمانی و تدوین قانون اساسی و تشکیل نخستین مجلس مبعوثان (1293ـ 1295) و جنبشها و احزاب سیاسی دهههای بعدی آن کشور مؤثر افتاد (رجوع کنید به )دایرةالمعارف جهان اسلام آکسفورد(، همانجا). عامل اتحاد این جوانان برای تأسیس جمعیت، آگاهی نسبی از فرهنگ و تمدن جدید اروپا، به سبب آشنایی با زبان فرانسه، و نگرانی از فروپاشی حکومت عثمانی و درک ضرورت ایجاد نظام مشروطه بود (ماردین، ص 17ـ 21، 28ـ29).جمعیت اتفاق و حریت ــ که دو سال پس از تأسیس، در نتیجه تبعید و فرار فعالانش به پاریس، در آنجا تجدید سـازمان یافت ــ از آن پـس نوعثمـانیـان (ینی عثمـانلیلار) نامیده شد و به فعالیتهای تبلیغی خود ادامه داد (همان، ص 52 به بعد). این جمعیت به اصلاحات دوره تنظیمات ــ به سبب رعایت نکردن شریعت و تضاد آنها با مبانی معنوی حکومت عثمانی و وسیله اعمال استبداد شدن اصلاحات مذکورــ معترض و در عین حال خواهان استقرار نظام مشروطه بود (کارپات، ص 35ـ36). انور ضیاء کارال (ج 7، ص 313) نوعثمانیان را نخستین حزب مخالف نظام حاکم به مفهوم جدید آن به شمار آورده و کمال کارپات (ص 35) آن را نخستین تشکل سیاسی بزرگ مشروطهطلب در میان عثمانیان دانسته است.جمعیت اتفاق و حریت را میتوان سرسلسله جمعیتها و احزاب مختلف یا جنبش و جریانی سیاسی دانست که با نامهایی چون «ینیعثمانلیلار»، «گنج عثمانلیلار» (عثمانیان جوان)، «ژؤن ترکلر» (ترکهای جوان)، «اتحاد عثمانی»، «اتفاق و ترقی»، و «اتحاد و ترقی»، تا پایان جنگ جهانی اول ادامه یافت (رجوع کنید به ترکهان جوان*). پس از برگزاری آخرین کنگره حزب اتحاد و ترقی در اواخر محرّم و اوایل صفر 1337، حزب اتحاد و ترقی منحل گردید، ولی در همان کنگره مقرر شد حزب «تجدد»، که ادامه حزب اتحاد و ترقی بود، تأسیس شود، اما هفت ماه پس از تأسیس، دولت فریدپاشا آن را نیز منحل کرد و بدین ترتیب به موجودیت حزب اتحاد و ترقی پایان داده شد (تونایا، ج 2، ص 112 به بعد، ج 3، ص 552ـ 554؛ نیز رجوع کنید به اتحاد و ترقی*، حزب). با این همه، اتحادیون در واپسین مجلس عثمانی و «مجلس ملی کبیر ترکیه» دوره جمهوریت حضور داشتند (همان، ج 2، ص 122) و سرانجام با محاکمه شماری از آنان، به اتهام شرکت در توطئه سوءقصد به جان مصطفی کمالپاشا، بقایای حزب از بین برده شد (رجوع کنید به جاوید*، محمد).برخی احزاب و گروهها و جمعیتها به حزب اتحاد و ترقی پیوستند، برخی نیز از آن زاده شدند یا در برابر آن پدید آمدند، چنان که وقتی به منظور متحد کردن گروههای پراکنده ترکهای جوان (ژؤنترک) در قالب یک حزب، همایشی در شوال 1319/ فوریه 1902 در پاریس برگزار شد (شاو، ج 2، ص 258)، شاهزاده صباحالدین* و هوادارانش با تشکیل جمعیت حرّیتپروران عثمانی (عثمانلی حریتپروران جمعیتی)، از جمعیت اصلی جدا شدند و تشکیلات اصلی مدتی بعد جمعیت ترقی و اتحاد عثمانی (عثمانلی ترقی و اتحاد جمعیتی) نامیده شد. همین جمعیت بعدها با جمعیت حریت عثمانی (عثمانلی حریت جمعیتی)، که در 1324/ 1906 در سلانیک تشکیل شده بود، متحد شد و سازمان نوپدید، جمعیت اتحاد و ترقی عثمانی (عثمانلی اتحاد و ترقی جمعیتی) و به طور خلاصه «اتحاد و ترقی» نامیده شد (د. ا. د. ترک، ج 23، ص 478ـ480؛ کارپات، ص 37؛ رمسائور، ص 122). با «اعلان حریت» در 23 جمادیالآخره 1326، به دوره سی ساله استبداد سلطان عبدالحمید خاتمه داده شد و جمعیتها و احزاب بسیاری در عثمانی شکل گرفتند. در دوره جدید، حزب اتحاد و ترقی در واداشتن سلطان عبدالحمید دوم به احیای قانون اساسی نقش عمده داشت (رجوع کنید به آقشین، 1987، ص 71 به بعد) و از همان آغاز متنفذترین حزب دوران مشروطیت دوم شد (رجوع کنید به تونچای، ص 30ـ33). این حزب، که در نیمه دوم 1330 از قدرت کنار زده شد (رجوع کنید به احمد، ص 92 به بعد)، از اوایل 1331 تا اوایل 1337 تنها حزب حاکم عثمانی گردید (تونچای، ص 35 به بعد؛ آقشین، 1987، ص 251 به بعد؛ احمد، ص 121 به بعد).احزاب عمده دیگر، که مخالف اتحاد و ترقی بودند، عبارت بودند از: 1)حزب احرار عثمانی (عثمانلی احرار فرقهسی)، که یک ماه و اندی پس از اعلان حریت تشکیل گردید و ادامه حزب «تشبث شخصی و عدم مرکزیت» شاهزاده صباحالدین و از محرکان «31 مارت وقعه سی» (واقعه 31 مارت 1325 مالی/ 22 ربیعالاول 1327/ 13 آوریل 1909) برضد اتحاد و ترقی بود که به سرکوبی احزاب مخالف و خلع سلطان عبدالحمید از سلطنت انجامید (رجوع کنید به آقشین، 1987، ص 121 به بعد؛ زورخر، ص 100 به بعد؛ تونایا، ج 1، ص 142 به بعد).2)حزب دموکرات عثمانی (عثمانلی دموقرات فرقه سی)، که «فرقه عباد» نیز نامیده میشد و مؤسسان آن عبداللّه جودت* و ابراهیم تمو (متوفی 1324ش) بودند، که هر دو از بنیانگذاران «اتحاد عثمانی جمعیتی» (جمعیت اتحاد عثمانی) در 1306 به شمار آمدهاند (لوئیس، ص 196ـ197؛ میدان لاروس، ذیل "Ibrahim Temo")؛ این حزب بعدها به حزب حریت و ائتلاف (حریت و ائتلاف فرقه سی) پیوست (رجوع کنید به تونایا، ج 1، ص 171 به بعد؛ نیز رجوع کنید به حریت و ائتلاف*، حزب). 3) احزاب «معتدل حریتپروران»، «اصلاحات اساسیه عثمانی» و «اهالی» نیز بعدها به حزب حریت و ائتلاف پیوستند. مؤسسان حزب اهالی، نمایندگان انشعاب کرده از حزب اتحاد و ترقی بودند (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 208 به بعد، 219 به بعد، 234). 4)حزب مشروطیت ملی (ملی مشروطیت فرقه سی) هم ــکه مؤسسانش از اتحادیون قدیمی بودندــ نخستین حزب ملیگرا در برابر احزاب غالباً عثمانیگرا و عدم مرکزیتطلب (فدرالیست) بود. این حزب اندکی پس از تشکیل، در شعبان 1330/ ژوئیه 1912 از فعالیت بازماند (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 351 به بعد). 5)حزب سوسیالیست عثمانی (عثمانلی سوسیالیست فرقه سی؛ رجوع کنید به چپ/ چپگرایی*، بخش :3 در ترکیه) و حزب اتحاد محمدی (اتحاد محمدی فرقه سی) یا «فرقه محمدیه»، حزب مشروعهطلب مخالف حزب اتحاد و ترقی (رجوع کنید به اتحاد محمدی*، حزب)، هم از جمله این احزاب بودند. انجمنها و جمعیتهای گوناگونی نیز از تشکلهای سیاسی این دوره بودند، از جمله محفلهای فراماسونی؛ انجمنهای ملیگرا و ترکگرا؛ و جمعیتهای ملیِ تجزیهطلب اقوام و ملل مختلف عثمانی، چون یونانیان، بلغارها، آلبانیاییها، صربها، ارمنیان، یهودیان، عربها، و کُردها (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 367 به بعد).پس از شکست حکومت اتحاد و ترقی در جنگ جهانی اول، سلطه دولتهای متفق بر مناطق گوناگون عثمانی از 1337 تا 1341 (مشهور به دوره «متارکه») آغاز شد. احزاب و جمعیتهای سیاسی گوناگونی نیز در دوره اخیر فعالیت داشتند که عبارت بودند از: حزب «تجدد»، که ادامه حزب اتحاد و ترقی بود (رجوع کنید به د.ا. د. ترک، ج 23، ص 483)؛ حریتپرور عوام عثمانی (عثمانلی حریتپرور عوام)؛ «رادیکال عوام»؛ «سلامت عثمانیه»؛ «صلح و سلامت عثمانیه»؛ «حریت و ائتلاف»؛ مساعی عثمانی (عثمانلی مساعی)؛ احرار ملی (ملیاحرار)؛ ترک ملی (ملی تورک)؛ احزاب چپ «سوسیال دموکرات»؛ سوسیالیست ترکیه (ترکیه سوسیالیست)؛ سوسیالیستِ کارگر و دهقان ترکیه (ترکیه ایشچی و چیفتچی سوسیالیست)؛ «عمله»؛ و سوسیالیستِ مستقل (مستقل سوسیالیست؛ رجوع کنید به تونایا، ج 2، ص 91ـ112، 175ـ197، 237ـ 340، 397ـ428).منابع : رحیمرئیسنیا، ایران و عثمانی در آستانه قرن بیستم، تبریز 1374ش؛Feroz Ahmad, The Young Turks, Oxford 1969; Sina Aksin, Jon Turkler ve Ittihat ve Terakki, Istanbul 1987; idem, "Siyasal tarih" in Turkiye tarihi, ed. Sina Aksin, vol.3, Istanbul 1990; Ahmed Cevdet Pasa, Tazakir, ed. Cavid Baysun, Ankara 1991; Ismail Hami Danismend, Izahli Osmanli tarihi kronolojisi, Istanbul 1971-1972; Enver Ziya Karal, Osmanli tarihi, Ankara, vol.6, 2000, vol.7, 2003; Kemal H. Karpat, Turk demokrasi tarihi: sosyal, ekonomik, kulturel temeller, Istanbul 1996; Bernard Lewis, The emergence of modern Turkey, NewYork 2002; Serif Mardin, Yeni Osmanli dusucesinin dogusu, Istanbul 2003; Meydan Larousse: buyuk lugat ve ansiklopedi, Istanbul: Meydan Yayinevi, 1990-1991; The Oxford encyclopedia of the modern Islamic world, ed. John L. Esposito, New York 1995, s.v. "Young Ottomans" (by (erif Mardin); Ernest Edmondson Ramsaur, The Young Turks: Prelude to the revolution of 1908, Princeton, N. J. 1957; Stanford J. Shaw, History of the Ottoman empire and modern Turkey, Cambridge 1985; Tarik Zafer Tunaya, Turkiye'de siyasal partiler, Istanbul, vol.1, 1988, vol.2, 2003, vol.3, 1989; Mete Tuncay, "Siyasal tarih (1908-1923)", in Turkiye tarihi, ed. Sina Aksin, vol.4, Istanbul 1990; TDVIA, s.v. "Ittihat ve Terakki Cemiyeti" (by M. Sukru Hanioglu); Cetin Yetkin, Turk halk hareketleri ve devrimler, Istanbul 1974; Erik Jan Zurcher, Turkey: a modern history, London 1998.