دَلی، واژة ترکی به معنای دیوانه، بیتوجه، جسور و تندخو که به گروهی از سوارهنظامهای عثمانی اطلاق میشد.گروه دلیها در حکومت عثمانی ابتدا در اواخر قرن نهم یا اوایل قرن دهم، در بالکان شکل گرفت. بعدها کاربرد رسمی، نام حقیقی ایشان را منسوخ کرد و آنان «دلیل» نامیده شدند، اما تا همین اواخر نیز عموماً به نام اصلیشان شناخته شدهاند ← ]شوکتپاشا، ص107؛ سامی، ذیل «دلیل»[.گروههای دلیها عمدتاً از ترکان و مردمان بالکان، چون بوسنیاییها، کرواتها و صربها، تشکیل میشد که در ابتدا محافظان شخصی منازل بیگلربیگی رومایلی و بیگهای سرحدات بودند. آنان را بهسبب شجاعت و بیپروایی فوقالعادهشان دلی میخواندند ]پاکالین، ذیل ["Delil". دلیها عمر]بن خطّاب] را حامی اُجاقهای (مراکز) خویش میدانستند.دلیها مسلح به شمشیرهای خمیده، سپرهای مقعر، نیزه و گرزهایی بودند که به پشتشان آویزان میکردند. آنان کلاههایی از پوست حیوانات وحشی چون کفتار و پلنگ، و آراسته به پرعقاب بر سر میگذاشتند و سپرهایشان را نیز با این نوع پرها تزیین میکردند. لباس، زین و پوشش اسبهایشان از پوست شیر، ببر و روباه و شلوارهایشان از پوست گرگ یا خرس ساخته میشد. چکمههای بلند چرمین و مهمیزدار آنان، که سرپنجة تیز و پاشنهبلند داشت، سَرْحَدْلیق (چکمههای مرزی) خوانده میشد ← ]اوزجان، ص409؛ شوکتپاشا، ص106؛ د.ا.د.ترک، ذیل «مادّه»[. اسبهایشان قدرتمند و پرتحمل بودند. دلیها حقوق ثابتی از بیگلربیگی یا بیگهای مخدومشان دریافت میکردند. در نیمة نخست قرن دهم، دلیهای یحیی پاشازاده بالیبیگ، محمدبیگ و غازی خسرو، سنجقبیگ بوسنی، در بالکان مشهور بودند و خسروبیگ، علاوه بر سربازان دیگرش، ده هزار دلی داشت.بعدها که سازمان سوارهنظام دلیها در آناطولی گسترش یافت، دلیها محافظ وزرا و بیگلربیگیها شدند. در قرن دوازدهم، لباس دلیها تغییر کرد؛ کلاه آنان شبیه لولهای حدود شش اینچ ]حدود پانزده سانتیمتر[ بود و از پوست برة سیاه ساخته میشد که دستاری بر دور آن میپیچیدند. پنجاه تا شصت دلی یک بیرق (دسته) را تشکیل میدادند و چندین دسته تحت فرمان یک دلیباشی قرار داشت ]برای جایگاه دلیها در ساختار ارتش عثمانی ← مارسیلیی، بخش 1، ص62؛ اوزجان، همانجا؛ شوکتپاشا، ص107؛ پاکالین، ذیل ["Delil Baış". عضو جدید به ملتزمان آغا ملحق میگردید و پس از فراگرفتن رسوم اجاق و اثبات لیاقت خویش، سوگند میخورد به دین و دولت خدمت کند و در نبرد ثابت قدم بماند. پس از بهجای آوردن این آداب این عضو به آغاچراغی (شاگردان آغا) میپیوست و بهصورت رسمی کلاه دلیها بر سر وی نهاده میشد. دلیهایی که سوگند خویش را میشکستند، قوانین اجاق را رعایت نمیکردند، یا از میدان رزم میگریختند، اخراج میشدند و کلاهشان بازپس گرفته میشد. مقرری روزانه یک دلی در اواسط قرن یازدهم، دوازده یا پانزده آقچه تخمینزده شدهاست. دلیها تنها در زمان جنگ مقرری دریافت میکردند [← د.ا.د.ترک، همانجا[.دلیها در قرون دهم و یازدهم خدمات شایانی برای حکومت داشتند، اما بعدها سازمان ایشان، مانند دیگر واحدهای نظامی دچار اختلال شد. در این دوره دلیهایی که بهسبب عزل والیِ حامیشان یا قطع مقرری بدون پشتیبان ماندهبودند، در جستجوی ولینعمتی تازه بودند و در چنین موقعیتی به روستاها شبیخون میزدند [← اوزجان؛ شوکتپاشا، همانجاها[. در نیمة دوم قرن دوازدهم، غارتهای آنان در مناطق کوتاهیه و قونیه تمرکز یافت. یک دلیباشی به نام قوجهباشی، که فرماندهی گروه پرشماری را برعهده داشت، در اواخر این قرن شهرت زیادی یافت. همینطور دلیباشی دیگری به نام اسماعیل در 1216، مردمان منطقة قونیه را به وحشت افکند. در 1218، شورشی در قونیه بر ضد «نظام جدید» (ارتش جدید) رخ داد، اسماعیل شورشیان را یاری کرد و وارد قونیه شد و قاضی عبدالرحمانپاشا، والی قونیه، را سر برید.فتنة دلیها در اواخر قرن دوازدهم و آغاز قرن سیزدهم به اوج خود رسید؛ درنتیجه وزیر اعظم، یوسف ضیاءپاشا، در حلب هنگام بازگشت از نبرد مصر، تصمیم به سازماندهی مجدد دلیها گرفت. او دستور داد دلیها به بغداد فرستاده شوند، حال آنکه دلیهای همراه خود را به استانبول برد و در پادگانهایی در اسکدار برای آنها مقرری تعیین کرد. دلیهای زیادی از گروه عثمانپاشای فتنهجویِ گرجستانی، در رومایلی نیز به استانبول آورده شدند و برای آنها در پادگانهای داوودپاشا جیره مقرر شد. بعدها تمامی دلیهای استانبول که بالغ بر دویست بیرق بودند، به بغداد فرستاده شدند ]← د. ا. د. ترک، همانجا[.در 1244- 1245/ 1828-1829، پس از نبرد روسیه با عثمانی، دوهزار دلی تحتفرمان، هجده دلیباشی و یک حایطهباشی به سوی آناطولی حرکت کردند و در منطقة قونیه گردهم آمدند و کوشیدند دوباره راهزنی را از سرگیرند. لیکن سلطانمحمود دوم ]حک: 1223ـ 1255[ که مصمم به اجرای اصلاحات بود، آنان را ریشهکن کرد [← اوزجان، ج1، ص410[؛ جماعتی از ایشان به مصر و به شام گریختند. اسعدپاشا، والی قرهمان، نیز برخی از دلیهای باقیمانده را، که در آناطولی موجبات بینظمی را فراهم میکردند، سرکوب کرد ]برای آگاهی بیشتر دربارة این گروه ← د.ا.د.ترک، همانجا[.منابع: ]شمسالدینبن خالد سامی، قاموسالاعلام، چاپ مهران، استانبول 1306ـ1316/ 1889ـ1898؛ محمود شوکتپاشا، التشکیلات و الازیاء العسکریة العثمانیة منذ بدایة تشکیل الجیش العثمانی حتی سنة 1825م، ترجمة عن الترکیة یوسف جمیل نعیسه و محمود عامر، دمشق 1988؛Luigi Ferdinando Marsigli, Stato militare dell’imperio Ottomanno= l’etat militaire de l’empire Ottoman, Graz 1972; Abdülkadir Özcan, "The Ottoman military establishment", in History of the Ottoman state, society & civilization, ed. Ekmeleddin İhsanoğlu, vol.1, İstanbul: IRCICA, 2001; Mehmet Zeki Pakalın, Osmanl tarih deyimleri ve terimleri sözlüğü, İstanbul 1971-1972; TDVİA, s.v. "Deli" (by Abdülkadir Özcan)].