دمیری بهرام بن عبدالله

معرف

ملقب به تاج‌الدین، فقیه مالکی قرن هشتم و نهم
متن
دَمیری، بهرام‌بن عبداللّه، ملقب به تاج‌الدین، فقیه مالکی قرن هشتم و نهم. کنیه‌اش ابوالبقاء بود. او در 734 در دَمِیره، روستایی حوالی دمیاط* مصر متولد شد (ابن‌حجر عسقلانی، قسم 1، ص‌155 و پانویس 7). دربارة شرح حال و چگونگی تحصیلاتش اطلاعات اندک است. گفته‌اند فقه را نزد شرف‌الدین رهونی (متوفی 773) و خلیل‌بن اسحاقِ* جندی آموخت و حدیث را نزد استادانی چون شمس بیانی، ابوالحرم قلانسی و جمال ترکمانی استماع کرد. در فقه مالکی به استادی و مقام افتاء رسید. دمیری پس از درگذشت استادش ابن‌خیر در 791 در اوج‌ درگیریهای مِنطاش و ملک ظاهر بَرقوق* (← ابن‌تَغری بِردی، 1383ـ1392، ج11، ص‌339ـ390) به قاضی‌القضاتی مصر منصوب شد و حدود یک سال در این مقام بود. اما با غلبۀ برقوق، عزل شد و تا پایان عمر به تدریس ادبیات عرب، فقه و حدیث در مدرسۀ شیخونیه و مدارس دیگر اشتغال داشت. وی شاگردان بسیاری تربیت کرد که معروف‌ترین آنها عبدالرحمان بکری و شمس‌الدین بساطی بودند. دمیری در 805 در 71 سالگی ازدنیا رفت (← ابن‌حجر عسقلانی، قسم 1، ص‌156ـ157؛ ابن‌تغری بردی، 1985، ج‌3، ص‌438؛ همو، 1383ـ1392، ج‌11، ص‌386؛ سخاوی، ج‌3، ص‌19ـ20).گفته‌اند دمیری مردی نیکوکار، مهربان و گشاده‌دست بود (← ابن‌حجر عسقلانی، همانجا؛ سخاوی، ج‌3، ص‌20). به نوشتۀ تنبکتی (ص‌148)، دربارة او گفته‌اند که کثیرالاطلاع در زمینۀ فقه بوده، اما قوۀ تحلیل و نظر نداشته‌است.آثار دمیری عبارت‌اند از: المناسک (مناسک‌الحج) در یک جلد و شرح آن در سه جلد؛ الارشاد در فقه مالکی؛ الشامل فی الفقه و نیز شرح آن؛ شرح الالفیّه ابن‌مالک؛ شرح منتهی‌السؤل و الأمل فی ‌علمَیِ الاصول و الجدل (یا المختصر ابن‌حاجب) و سه شرح بر المختصر استادش خلیل‌بن اسحاق در فقه مالکی‌: الشرح الکبیر، الشرح الاوسط و الشرح الصغیر (ابن‌حجر عسقلانی؛ سخاوی، همانجاها؛ حَطّاب، ج‌1، ص16؛ تنبکتی، ص‌148ـ149؛ حاجی‌خلیفه، ج2، ستون 1855). سخاوی (همانجا) اثری منظوم به نام الدرّة الثمینة مشتمل بر حدود سه هزار بیت را نیز به دمیری نسبت داده و از شرح خود او بر ابیات آن در حواشی کتاب یاد کرده‌است. گفتنی است که برخی منابع متأخر اثری با مشخصات یادشده را به بهرام‌بن عبداللّه دمشقی مالکی (متوفی 1102) نسبت داده‌اند (برای نمونه ← بغدادی، ج‌1، ستون 244؛ کحّاله، ج‌3، ص‌80) که در درستی آن تردید است.منابع‌: ابن‌تَغری بِردی، المنهل الصافی، ج‌3، چاپ نبیل محمد عبدالعزیز، قاهره 1985؛ همو، النجوم‌الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره ?]1383[ـ1392/?]1963[ـ1972؛ ابن‌حجر عسقلانی، رفع‌الإصر عن قضاة مصر، چاپ حامد عبدالمجید، محمدمهدی ابوسنه، و محمداسماعیل صاوی، ]قاهره?1376/ 1956[؛ اسماعیل بغدادی، هدیة‌العارفین، ج‌1، در حاجی‌خلیفه، ج‌5؛ احمدبابابن احمد تنبکتی، نیل‌الابتهاج‌ بتطریز الدّیباج، چاپ عبدالحمید عبداللّه هرامه، طرابلس 1398/ 1989؛ حاجی‌خلیفه؛ محمدبن محمد حَطّاب، مواهب‌الجلیل لشرح مختصر خلیل، چاپ زکریا عمیرات، بیروت 1416/ 1995؛ محمدبن عبدالرحمان سخاوی، الضوء اللامع لاهل القرن التاسع، قاهره: دارالکتاب الاسلامی، ]بی‌تا.[؛ عمررضا کحّاله، معجم المؤلفین، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بیروت ]بی‌تا.[.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 18
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده