بِلگِرامی، عبدالجلیل بناحمد حسینی واسطی، شاعر پارسیگوی هند در قرن دوازدهم. وی از سادات واسطی است که در حدود 614 بهبلگرام مهاجرت کردند (ریو، ج 3، ص 963). سلسلة نسب او به زید بن زینالعابدین علیهالسلام میرسد (بلگرامی، ص161).بلگرامی در 13 شوال 1071 در بلگرام بهدنیا آمد. علوم عقلی و نقلی را از شیخغلام نقشبندی لکهنوی (متوفی 1127؛ رحمانعلی، ص 108؛ قاسمی، ص 26) و سند حدیث را از سید مبارک محدث بلگرامی شاگرد نورالحق (رحمانعلی، همانجا؛ گوپاموی، ص492) فرزند شیخعبدالحق محدث دهلوی آموخت (گوپاموی، همانجا). در 1104 رهسپار دکن شد. در اورنگآباد با ناصرعلی سرهندی (متوفی 1108) شاعر پارسیگوی هند، ملاقات کرد (خوشگو، دفتر 3، ص 157)، اما بزودی به وطن بازگشت و در 1111 بهدربار اورنگزیب (حک : 1068ـ 1118) راه یافت (قانع، ص406). در فاصلة سالهای 1112 تا 1130 منصبهای تیولداری (جاگیری) و دبیری (بخشیگری) و وقایعنگاری را بهعهده داشت (همانجا؛ ایرانیکا ، ذیل «عبدالجلیل بلگرامی»؛ خوشگو، دفتر 3، ص 156)، اما در 1130 همة این مناصب را بهپسرش، سیدمحمد، سپرد و خود بهدهلی رفت (قانع، همانجا) و سرانجام در 23 ربیعالا´خر 1138 در شاهجهانآباد درگذشت و طبق وصیتش در زادگاهش بلگرام دفن شد (خوشگو، دفتر 3، ص 157؛ رحمانعلی، ص 109؛ گوپاموی، ص 493). غلامعلی آزاد بلگرامی * (متوفی 1200)، شاعر و تذکرهنویس هند که نوه و شاگرد بلگرامی نیز بود، در رثای وی قصیدهای سروده است مشتمل بر 101 بیت با چهار مطلع که همة مصراعهای آن ماده تاریخ وفات بلگرامی است (قانع، ص 412).بلگرامی در تفسیر و حدیث و تاریخ و لغت و ادب و شعر و موسیقی مهارت داشت و بهزبانهای عربی و فارسی و ترکی و هندی شعر میسرود (رحمانعلی، ص108؛ گوپاموی، ص492). در شعر ابتدا «طرازی» و «واسطی» و سپس «عبدالجلیل» و «میرجلیل» تخلص میکرد (قاسمی، ص 26). در میان دانشوران و عالمان عصر خود و نیز امیران و رؤسا جایگاهی ویژه داشت. بیشتر تدریس میکرد و در فنّ شعر نقّادی معتبر بود (قاسمی، ص 27). وی بویژه در سرودن ماده تاریخ مهارت داشت و بهمناسبتهای گوناگون، مانند جلوس پادشاهان، وزارت و امارت، فتح و کشورگشایی و درگذشت بزرگان، ماده تاریخ میسرود. از جمله هنگامی که اورنگزیب در 1111 قلعة ستاره، از قلعههای معروف دکن، را فتح کرد، برای آن یازده قطعه ماده تاریخ بهزبانهای فارسی و عربی و ترکی و هندی سرود، با عنوان «گلزار فتح شاههند» و «طُویْنامه (= جشننامة) فیروزی شاه عالمگیر» (رحمانعلی، ص 108؛ بلگرامی، ص 164).دوران شعر هندی و فارسی در عصر اورنگزیب معمولاً به سبب دو گرایش معروف است: مثنویسرایی، و احیای دلبستگی شاعران مسلمان هند بهزبان هندی. در شعر بلگرامی نمونههای آشکار هر یک از این دو گرایش را میتوان یافت که پس از وی آزاد بلگرامی آن را به نسلهای بعد منتقل کرد ( ایرانیکا ، همانجا).بلگرامی آثار بسیاری به نظم و نثر داشته، اما تنها برخی از آنها باقی مانده است. از جمله آثار منظومِ اوست : 1) دیوان شعر (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، ج 9، قسم4، ص1248)؛ 2) مثنوی امواج خیال ، در تعریف و توصیف شهر بلگرام؛ 3) مثنوی دربارة مرگ خدمتکارش که هنگام سفر بهدکن او را همراهی میکرد؛ 4) طوبی (منزوی، 1348ـ1351 ش، ج 4، ص 2995) یا مثنوی در بیان کدخدایی (= عروسی) فرخسیر پادشاه تیموری (متوفی 1131) با دختر راجه اجیتسینگ در 1127. علیاصغر بلگرامی، در فارسی بلگرام ، نام این مثنوی را «جواهرالفردوس» نوشته است ولی نسخة چاپی آن (چاپ سنگی، لکهنو 1882، 1299، کلکته 1882) دارای این عنوان نیست (قاسمی، ص 28). این مثنوی از نظر تاریخ و جامعهشناسی بسیار اهمیت دارد، زیرا شاعر علاوه بر نظم واقعهای تاریخی، از همة سنّتها و رسمها و جشنهای عروسیِ دوران خود، بهزبانی ساده اما بتفصیل، یاد کرده است؛ 5) مثنوی در بیان عروسی ارشادخان، فرزند نواب امینالدوله انصاری، که در 1137 سروده شده است؛ 6) پَدْماوَت ، مثنوی ملمّع، به فارسی و هندی، در بیان یکی از داستانهای باستانی هند، یعنی ماجرای عشق رَتَنْسینه و پَدماوَتی. این اثر شبیه قصّة پدماوتِ ملکمحمد جایِسی * است که این داستان را نخستینبار او به زبان هندی تألیف کرد (رجوع کنید به اته، ص93ـ94؛ ریو، ج 3، ص1036). بلگرامی با تألیف این اثر، سنّتی را که در میان ادیبان مسلمان هند با امیرخسرو دهلوی * آغاز شد و در زمان سلطنت اکبرشاه (حک :963ـ1014) در پدماوت جایسی و دیوان هندیِ عبدالرحیم خانخانان به اوج اعتلا رسید به پایان رسانید، و آن توجه بهشعر هندی بود ( ایرانیکا ، همانجا)؛ 7) جواهرالکلام ، فرهنگ منظوم فارسی، ترکی، عربی، هندی.آثار منثور بلگرامی عبارت است از : 1) انشای عبدالجلیل ، بهنثر متکلف فارسی آمیخته بهنظم، مشتمل بر شرح سفر مؤلف بهدکن و فتح دژ ستاره، و حاوی اطلاعات مهم تاریخی و ادبی (رجوع کنید به منزوی، 1362ـ1370 ش، ج 5، ص 265). میرحیدر متخلص به امیر بلگرامی، که شاید همان امیرحیدربن نورحسینبن غلامعلیآزاد بلگرامی (متوفی1217) باشد، عبارتهای دشوار عربی این اثر را در 1186 و با عنوان کلمات النبیل فی شرح انشاء میرعبدالجلیل شرح کرده است (منزوی، 1362ـ 1370 ش، ج 5، ص 266؛ نیز رجوع کنید به کتابخانة گنجبخش، ج 1، ص 511)؛ 2) مکاتیب جلیل (یا منشآت جلیل که در هند به فارسی و فرانسوی چاپ شده است : مشار، ج 4، ستون 5016؛ یا رقعات جلیل یا انشای جلیل : منزوی، همانجا)، نامههای بلگرامی به پسرش سیدمحمد است. این اثر بهنثری ساده و پر از مطایبات است و در بیان وجوه گوناگون زندگی مؤلف، شوق وافرش بهگردآوری کتابها، شور و هیجان و گاه سرخوردگی از اشتغالات ادبیش، حمایت وی از شاعران هندی، و مناسباتش با اشراف مغول، یکی از نمونههای خوب نثر فارسی هندی در قرن دوازدهم است ( ایرانیکا ، همانجا). نسخهای از مکاتیب بهخط نستعلیق مورخ 1128، مشتمل بر 39 نامة عرفانی، و نسخة دیگر آن مورخ 1130 است (آقابزرگ طهرانی، ج 22، ص 145؛ نیز رجوع کنید به دانشگاه تهران، ج 14، ص 3623). بهنوشتة علیاصغر بلگرامی در فارسی بلگرام ، عبدالجلیل نامههای ضیاءالله بلگرامی را نیز گرد آورده بود (قاسمی، ص28).در میان فرزندان و نوادگان عبدالجلیل، علاوه بر سیدمحمد مذکور، متوفی 1185 و صاحب مختصرالمُستَطْرف و تاریخ تبصرة الناظرین به زبان فارسی، نوة دختری عبدالجلیل، سیدیوسفبن محمد اشرف نیز مشهور است. این عالم حنفی، که در 1116 متولد شد، شاگرد سیدعبدالجلیل و محمد طفیل أترولوی و همدرس پسرخاله خویش غلامعلی آزاد بلگرامی * بود، در 1172 درگذشت و تنها اثر یادشده از وی الفرع النّابت منالاصل الثابت در توحید شهودی است (رحمانعلی، ص 83، 219ـ220؛ صدیق حسنخان، ج 3، ص 238ـ239، 248ـ249؛ حسنی، ج 6، ص 261، 424). عبداللهبن سید آلاحمد، متولد 1248 و متوفی 1305 نیز از مشاهیر خاندان واسطی حسینی است که معلوم نیست از احفاد عبدالجلیل باشد. از او آثاری نیز باقی مانده است که تذکرهای به نام دفتر عصمت دربارة زنان شاعر از آن جمله است (رحمانعلی، ص 104ـ105؛ حسنی، ج 8، ص 285).منابع: محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیفالشیعة ، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت 1403/1983؛ کارل هرمان اته، تاریخ ادبیات فارسی ، ترجمه با حواشی رضازادة شفق، تهران 1351 ش؛ تقیرضا بلگرامی، «علامه میرعبدالجلیل واسطی بلگرامی کیفارسی تاریخگوئی»، دانش ، ش22 (تابستان 1369)؛ عبدالحی حسنی، نزهة الخواطر و بهجة المسامع و النواظر ، حیدرآباد دکن 1382ـ1410/ 1962ـ1989؛ بندربن داس خوشگو، سفینة خوشگو ، دفتر 3: تذکرة شعرای فارسی ، چاپ سیدشاهمحمدعطاءالرحمان عطاکاکوی، پتنه 1378/1959؛ دانشگاه تهران. کتابخانة مرکزی، فهرست نسخههایخطی کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران ، نگارش محمدتقی دانشپژوه، تهران، ج 14، 1340 ش؛ رحمانعلی، تذکرة علمای هند ، لکهنو 1332/1913؛ صدیق حسنخان، ابجدالعلوم ، ج 3، بیروت 1296؛ شریف حسین قاسمی، «مثنوی میرعبدالجلیل بلگرامی در بیان عروسی فرخسیر پادشاه تیموری»، مجلة روابط فرهنگی هند و ایران ، ج 31، ش1 و 2 (1978)؛ غلامعلی شیرین عزتالله قانع، تذکرة مقالات الشعراء ، چاپ حسامالدین راشدی، کراچی 1957؛ کتابخانة گنجبخش، فهرست کتابهای فارسی چاپسنگی و کمیاب کتابخانة گنجبخش ، تألیف عارف نوشاهی، اسلامآباد 1365ـ1369 ش؛ محمد قدرتالله گوپاموی، تذکرة نتائج الافکار ، بمبئی 1336؛ خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی فارسی ، تهران 1350ـ1355 ش؛ احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههایخطی فارسی پاکستان ، اسلامآباد 1362ـ1370ش؛ همو، فهرست نسخههای خطی فارسی ، تهران 1348ـ 1351 ش؛Encyclopaedia Iranica , s.v. " ـ Abd-al-J § alil Belgra ¦ m ¦ â " (by M. Siddiqi); Charles Rieu, Catalogue of the Persian manuscripts in the British Museum , Oxford 1966.