بِلْگِرام ، شهری بسیار قدیمی [در ایالت اوتارپرادش هاردوار ] در بخش هَردوییِ هند واقع در 27 درجه و 10 دقیقة عرض شمالی و 80 درجه و 2 دقیقة طول شرقی. از این شهر رجال بسیاری برخاستهاند.به نوشتة ابوالفضل علامی بیشتر اهالی آن باهوش و موسیقیشناساند. در روزگاران پیشین، چنانکه کشفیات اخیر نیز ثابت کرده است، رویگرانی ساکن این شهر بودند که راجپوتهای مهاجم آنان را از شهر مجاور، یعنی قَنّوج، بیرون رانده بودند. در زمان حکومت مغول، بلگرام «پَرْگَنَه» [= ناحیه ] ای در «سَرْکار» قنّوج بود (ج 1، ص 434).در 409، قاضی محمدیوسف عثمانی مدنی کازرونی، یکی از سرداران سلطان محمود غزنوی، در لشکرکشی او به هند، این شهر را فتح کرد. ظاهراً در هرج و مرجی که بر اثر ضعف قدرت حکومت غزنوی در هند روی داد، هندوهای بومی حکام مسلمان را از بلگرام بیرون راندند و شهر را دوباره تصرف کردند. اما در زمان سلطانشمسالدین ایلِتْمِش * سیدمحمد «صاحبالدعوة الصغری»، یکی از اعقاب سیدابوالفرج واسطی، در 614، در رأس گروه نیرومندی از سپاهیان سلطنتی، به بلگرام حمله کرد و راجا سری را، که این شهر به نام او سرینگر خوانده شده بود، شکست داد و مسلمانان دگرباره آن را تصرف کردند.در 948، جنگ شدیدی در این شهر بین لشکریان همایون و شیرشاهسور درگرفت و منجر به شکست کامل همایون شد. در 1002 اکبر فرمانی صادر و فروش علنی شراب و دیگر مسکرات را در آنجا ممنوع کرد.سادات بلگرام، که در تمام شئون زندگی بر رقبای خود، یعنی شیخهای عثمانی و فَرْشَوری، پیشی یافته بودند، در تاریخ به فضل و علم و نویسندگی و شاعری و حسن ادارة امور شهرت یافتند. برجستهترین آنان عبارتاند از: عبدالواحد بلگرامی مؤلف سَبْع سَنابِل ؛ عبدالجلیل بلگرامی * ؛ فرزند وی محمد متخلص به «شاعر»؛ غلامعلی آزاد؛ امیرحیدر نوة آزاد بلگرامی و مؤلف سوانح اکبری ؛ سیدعلی بلگرامی * ؛ و برادر بزرگترش سیدحسین بلگرامی معروف به عمادالملک، نخستین مسلمان هندی که به عضویت شورای وزارت هند (1325/1907) درآمد. سیدمرتضی زَبیدی * مؤلف تاج العروس نیز از اهالی بلگرام بود. گفتهاند که اورنگ زیب سادات بلگرام را به چوب مسجدالحرام تشبیه کرده که نه فروختنی است و نه سوزاندنی.هر چند از میان شیوخ بلگرام رجال چندان صاحبنامی برنخاستهاند (به استثنای روحالامینخان عثمانی، حاکم 22 محل در ایالت پنجاب، و مدتی در حکومت برهانالملک * نایبالحکومة اَوَدْه؛ و مرتضی حسین معروف به اللّهیار ثانی مؤلف حدیقة الاقالیم ) منصب قضا در بلگرام همواره در دست شیوخ بلگرام بود. برای اثبات این دعوی بود که غلامحسین فرشوری و دیگر افراد طایفة او به نوشتن آثار خود دست زدند (رجوع کنید به منابع).منابع: میرغلامعلیبن نوح آزاد بلگرامی، شجرة طیّبه ، نسخة خطی کتابخانة آصفیه، ج 2، ش 114؛ همو، مآثرالکرام فی تاریخ بلگرام ، ج 1، آگره 1328/1910، ج 2: سروآزاد ، لاهور 1331/1913؛ شیرعلیافسوس، آرائش محفل ، کلکته 1808؛ احمدالله بلگرامی، مسجّلات فی تاریخ القضاة ، نسخة خطی؛ غلامحسین ثمین فرشوری، شرائف عثمانی ، نسخة خطی کتابخانة آصفیه، ش 202؛ سیدمحمد شاعر، تبصرةالناظرین ، نسخة خطی؛ سید جنید صغروی بلگرامی، جنیدیّه (دربارة شجرة سادات بلگرام و بارهه)؛ شریف احمد عثمانی، تکملة شرائف عثمانی ، نسخة خطی؛ سیدمحمدبنغلام نبی، نظماللاّ ´لی فی نسب العلاءالدینالعالی ، نسخة خطی؛ محمد محمود حمد، تنقیح الکلام فی تاریخ البلگرام ، علیگره 1930؛ وصیالحسن، روضة الکرام شجرة سادات بلگرام ، گور کهپور 1920؛Abu'l Fad ¤ l ـ Alla ¦ m ¦ â , A ¦ Ý i ¦ n-i Akbar i ¦ , Eng. tr. Blochmann, Delhi 1989; Imperial Gazetteer of India, VIII, 234-235; Charles Ambrose Storey, Persian literature: a bio- bibliographical survey, London 1927-, I/2, 1183.