تفسیرالجلالین ، تفسیری موجز بر قرآن کریم تألیف جلالالدین مَحلّی * و جلالالدین سیوطی * . جلالالدین محلّی (برای شرححال وی رجوع کنید به ابنعماد، ج7، ص303ـ304) نخست بخش دوم این تفسیر را، از سورة کهف تا آخر سورة ناس، تألیف کرد، سپس به تفسیر بخش نخست پرداخت. به سبب فوت وی در 864، این کار پس از تفسیر سورة حمد ناتمام ماند تا آنکه در 870 جلالالدین سیوطی بخش ناتمام تفسیر (از ابتدای سورة بقره تا انتهای سورة اسراء) را نوشت و تفسیر سورة فاتحه، نگاشتة محلّی، را در انتهای همة سورهها قرار داد (محلّی و سیوطی، ج1، ص2، 239؛ جَمل، ج1، ص7). حاجیخلیفه (ج1، ستون 445) به اشتباه، تدوین هریک از این دو بخش تفسیر را به مؤلف بخش دیگر نسبت داده (قس ذهبی، ج1، ص334ـ336) و بروکلمان ( د.اسلام ، چاپ اول، ذیل «سیوطی») نیز بهاشتباه تفسیر الجلالین را نام دیگری برای لباب النقول فی اسباب النزول پنداشته و گفته است که سیوطی و محلّی مشترکاً کتاب لباب را تألیف کردهاند.مؤلفان این تفسیر، بدون تطویل در بیان وجوه صرف و نحو و قرائت و مانند آنها، بیشتر کوشیدهاند که با تکیه بر روایات مأثور و سنّت تفسیریِ گذشته، ترجمهای مفهومی از آیات قرآن به شیوة مزجی ارائه دهند. ایجاز و سبک این تفسیر را میتوان با تفاسیر موجز متأخری چون الجوهرالثمین فی تفسیرالقرآن المبینتألیف سیدعَبداللّه شُبَّر * و تفسیر فرید وجدی * مقایسه کرد.در تفسیرالجلالین پس از ذکر هر کلمه، عبارت، جمله یا آیهای از قرآن، توضیحی کوتاه در معنای لغوی آن، اختلاف قرائت، ترکیب نحوی، بیان مبهمات و شأن نزول و معنای کلی آیه آمده است (در بارة اهمیت نحو و اختلاف قرائات در این تفسیر رجوع کنید به بوبتسین ، ص33ـ44). بلندترین و مفصّلترین توضیحات در بارة شأن نزول برخی آیات است (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 28، 100، 151ـ152، ج2، ص85، 111، 114، 228ـ 229). این توضیحات بندرت به مباحث فقهی و گاه کلامی بر میگردد که در این موارد، هر دو مفسر، رأی فقهی شافعی و دیدگاه کلامی اشاعره را منعکس میکنند (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 29ـ30، ص 97ـ 98، 143، ج 2، ص 173). در اینگونه موارد، نقل برخی اسرائیلیات و قصههای باورنکردنی متداول است (برای نمونه رجوع کنید به توصیف آبادانی و نعمت قوم سبأ در ج 2، ص 116؛ کیفیت هلاکت اصحاب فیل در ج 2، ص 274؛ داستانهایی از حضرت داوود و سلیمان علیهماالسلام در ج2، ص 138ـ 139). اما ذکر نکردن برخی شأن نزولهای معروف جای شگفتی دارد؛ مثلاً سیوطی در این تفسیر با آنکه دائماً به تعیین مبهمات و شأننزولهای غیرمشهور اشاره کرده، در تفسیر آیة اِنَّماَ وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ (مائده: 69) «راکعون» را صرفاً به معنای خاشعان یا به جای آورندگان نمازِ مستحب دانسته است (محلّی و سیوطی، ج 1، ص 105؛ قس سیوطی، ص 107، که با نقل روایات مختلف گفته است که این آیه در شأن علی علیهالسلام نازل شده است؛ برای بررسی جامعی از روایات سیوطی در تفسیر الجلالین رجوع کنید به عتر، ص287ـ304).سیوطی در کار تکمیل این تفسیر، که فقط چهل روز به طول انجامیده است، عیناً به سبک محلّی به تفسیر پرداخته و حتی در تفسیر آیات متشابه از گفتههای محلّی بهره برده است؛ مثلاً هر دو مفسر در بیان معنای حروف مقطعه میگویند که خداوند به مراد خود داناتر است (برای نمونهای دیگر رجوع کنید به تفسیر سیوطی بر داستان عذاب قوم نوح در آیات 37 و 40 سورة هود و تفسیر محلّی بر همان داستان در مؤمنون: 27). با اینهمه، سیوطی نوشتة محلّی را برتر از نوشتة خود میداند و اذعان میکند که جز در مواردی معدود (کمتر از ده مورد) با رأی وی مخالفت نکرده است (ج 1، ص 239ـ240). یک نمونة آن، تفسیر محلّی بر آیة نَفَخْتُ فیهِ مِن رُوحی (ص: 72) است که وی میگوید روح جسمی لطیف است که با نفوذ در آدمی سبب حیات میشود (ج 2، ص 141). سیوطی در تفسیر همین عبارت در آیة 29 سورة حجر، همة گفتههای محلّی بجز همین جمله را نقل میکند (ج 1، ص 216) و در توجیه عمل خود میگوید که آیة قُلِ الرُّوحُ مِنْ اَمْرِ رَبِّی (اسراء: 85) بصراحت نشان میدهد که «شناخت» روح از جمله علوم الاهی است و لذا امساک در تبیین آن اولی' است (ج1، ص240؛ برای نمونهای دیگر از تفاوترأی آنها رجوع کنید به تفسیر کلمة صابئین در ج1، ص10، 106، 240، ج 2، ص 38).سیوطی و محلّی، بجز نقلهایی اندک از اقوال صحابه و تابعین چون ابنعباس و عِکْرمه، از هیچیک از کتب تفسیر و مفسران گذشته سخنی نقل نکردهاند. همچنین در توضیحات لغوی، نحوی، بلاغی، فقهی و کلامی به هیچ کتاب یا مؤلفی استناد نکردهاند. بیشترین ارجاعات ایشان به منابع حدیثی چون صحاح سته، مستدرک حاکم نیشابوری و معجم طبرانی است (برای نمونه رجوع کنید به ج1، ص22ـ23، 48، 54، 149، 183، 191، ج2، ص177). مقایسهای کوتاه میان دو بخش این تفسیر نشان میدهد که نقل روایات و استناد به کتب حدیثی که در بخش دوم ــ تألیف محلّی ــ بسیار اندک است، در بخش نخست ــ تألیف سیوطی ــ بمراتب فراوانتر است.تفسیرالجلالین با وجود ایجاز و اختصارش، به دلیل سبک ویژة آن ــ که گزیدهای از آرای تفاسیر مأثور و لغوی اهلسنّت به شمار میآید ــ همواره مورد اعتنای دانشمندان اسلامی بوده و گاه متنی درسی شده است ( رجوع کنید به صاوی، ج1، ص2؛ ذهبی، ج1، ص 337). به گفتة محمد رشیدرضا (ج1، ص15) شیخ محمد عبده با آنکه علاقهای چندان به مراجعه، نقل و حتی مطالعة تفاسیر متقدم نداشت، به تفسیرالجلالین مراجعه و استناد میکرد.این کتاب بارها، به صورتهای مختلف و حتی در حواشی برخی قرآنها و غالباً همراه با کتاب لباب النقول فی اسباب النزول به چاپ رسیده و از دیرباز مخطوطات فراوانی از آن در کتابخانههای مختلف برجای مانده است. بکائی (ج 5، ص 1982ـ 1986) فهرستی از 134 نسخة مخطوط آن را ارائه کرده است.از میان حواشی و شروح این تفسیر، نوشتة دو تن تداول و شهرت بسیار داشته است: حاشیة جَمل از سلیمانبن عمر عجیلی مشهور به جَمل (متوفی 1204) با عنوان الفتوحات الالهیة بتوضیح تفسیرالجلالین للدقائق الخفیة ، و حاشیة دیگر از شاگردِ وی احمدبن محمد خلوتی مشهور به صاوی (1175ـ 1241) که با عنوان حاشیةالعلامة الصاوی علی تفسیرالجلالین چاپ شده است. حاجیخلیفه (ج1، ستون 445) و اسماعیلپاشابغدادی (ج1، ستون 304) از شروح و حواشی دیگری نیز یاد میکنند که چندان شناخته نیستند.منابع: ابنعماد؛ اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون ، ج1، در حاجیخلیفه، ج3؛ محمدحسن بکائی، کتابنامة بزرگ قرآن کریم ، تهران 1374 ش ـ ؛ سلیمانبن عمر جَمل، الفتوحات الالهیة بتوضیح تفسیر الجلالین لِلدقائق الخفیة ، بیروت: داراحیاء التراث العربی [ بیتا. ] ؛ حاجیخلیفه؛ محمدحسین ذهبی، التفسیر و المفسّرون ، بیروت 1407/ 1987؛ محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم المشتهر باسم تفسیر المنار [ تقریرات درس ] شیخمحمد عبده، ج 1، مصر 1373/ 1954؛ عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، لباب النقول فی اسباب النزول ، تونس 1402/ 1981؛احمدبن محمد صاوی، حاشیة العلامة الصاوی علی تفسیرالجلالین ، بیروت [ 1358 ] ؛ نورالدین عتر، «منزلت روایت از منظر سیوطی در تفسیر جلالین»، ترجمة کاظم طباطبایی، نشریة دانشکدة الهیات دانشگاه فردوسی مشهد ، ش49 و 50 (پاییز و زمستان 1379)؛ محمدبن احمد محلّی و عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، تفسیر القران العظیم [ معروف به تفسیرالجلالین ] ، استانبول: دارالدعوه [ بیتا. ] ؛Hartmut Bobzin, "Notes on the importance of variant readings and grammar in the Tafs i ¦ r al-G § ala ¦ layn" , Zeitschrift fدr arabische Linguistik , 15 (1985); EI 1 , s.v. "Al-Suyu ¦ t ¦ â ¤ " (by Carl Brockelmann).