تغابن، سوره ، شصت و چهارمین سورة قرآن. این سوره هجده آیه دارد و نام آن از آیة نهم سوره اقتباس شده است. تغابن یکی از نامهای روز قیامت است و ریشة این کلمه (غبن) در لغت به معنای ضعف و ناکامی در نظر و پشیمانی در عمل به کار رفته است (ابنفارس؛ ابنمنظور، ذیل «غبن»). در تفسیر این کلمه گفتهاند که غبن به معنای انتخاب شر و رها کردن خیر یا انتخاب خیر و رهاکردن شر است. مؤمن نصیب خود را از دنیا وا میگذارد و نصیب آخرت را به دست میآورد و لذا شر را کنار گذاشته و رو به سوی خیر کرده است و از این جهت «غابن» است، اما کافر نصیب خود را از آخرت وا گذاشته و رو به سوی نصیب دنیا کرده است؛ او خیر را وا گذاشته و شر را بر گزیده و از این جهت «مغبون» است. از آنجا که در روز قیامت دو دستة غابن و مغبون مشخص میشوند، این روز را روز تغابن (بر یکدیگر غبن آوردن رجوع کنید به زوزنی، ج 2، ص 607) خواندهاند (طبرسی، ج10، ص450؛ برای دیگر وجوه تسمیه رجوع کنید به ابن منظور، همانجا).سورة تغابن به شهادت مفاهیم آن سورهای مدنی است و به لحاظ سیاق و نظم بسیار شبیه به سورة حدید و گویا مشتمل بر خلاصهای از آن است (طباطبائی، ج 19، ص 294). تغابن و حدید هر دو با تسبیح خداوند آغاز میشوند و این قبیل سورهها را «مُسبّحات» نیز نامیدهاند. بعضی از مطالبی که در سورة تغابن آمده است اینهاست: یادآوری پارهای از صفات خداوندمانند حاکم بودن او بر آسمانها و زمین، سزاوار حمد بودن، قدرت مطلق، علم داشتن به نهان و آشکار انسان و مصوِّر او بودن؛ ترساندن مشرکان با یادآوری آنچه بر سر امتهایمشرک قبلی آمد؛ گزارش تردید کافران نسبت به حشر در روز قیامت و ردّ این پندار و، توصیه به ایمان به خدا و رسول خدا و قرآن (وَالنورِالَّذی اَنْزَلنا)؛ ذکر این مطالب که روز قیامت روز تغابن و حسرت است، مصائب این جهانی به مشیت خدا و علم اوست و کار پیامبر فقط ابلاغ است؛ تشویق به تقوا و سربلند بیرون آمدن از آزمون مال و همسر و فرزند و تشویق به انفاق در راه خدا.پارهای از مفسران، هدف اصلی سورة تغابن را تشویق مؤمنان به انفاق در راه خدا و تحمل مصائب ناشی از ایمان به خدا و رسول و جهاد در راه خدا دانستهاند. به گفتة آنان این سوره با یادآوری این نکته که همة مصائب بر اساس مشیت و علم خداوند است، تحمل مصائب را برای مؤمنان آسان میکند. بنابراین، آیات ابتدای سوره که گزارشی است از خلقت آسمانها و زمین و علم خداوند به اعمال بندگان و بازگشت همه به سوی او، مقدمهای است برای بیان هدف اصلی سوره (طباطبائی، ج19، ص294). برخی دیگر از مفسران، همچون طبرسی (ج10، ص446 به بعد)، با این پیشفرض که آیات با یکدیگر کمتر ارتباط منطقی دارند به توضیح آیه به آیه اکتفا کرده است و برخی مانند مراغی (ج28، ص132) به ذکر خلاصة سوره بسنده کرده و قائل به ترتیب منطقی بین آیات نشدهاند. به هر حال، خواه تشویق به انفاق را هدف اصلی سوره بدانیم یا نه، این بر داشت و تفسیر بسته به آن است که کلمه «خیر» در آیة شانزدهم را به قرینة عبارت «وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِه» به معنای مال بدانیم تا با وسیلة آزمون بودن آن در آیة پانزدهم نیز موافق افتد. همچنین، چنانکه همة مفسران گفتهاند، قرض به خداوند در آیة هفدهم به معنای انفاق در راه خداست نه به معنای وام دادن به اشخاص (برای نمونه رجوع کنید به طباطبائی، همانجا).آیة یازدهم سورة تغابن در بارة رسیدن مصیبتها به انسان به اذن خداوند است. مفسرا ن اذن را در این آیه به معنای علم دانستهاند. برخی اضافه میکنند که خداوند به فرشتهای که نگهبان فعل مصیبت است، اجازه میدهد؛ گویا به او گفته میشود که منعی در وقوع این مصیبت وجود ندارد (طبرسی، ج10، ص451؛ طوسی، ج10، ص23). طباطبائی (ج19، ص303ـ 304) اذن را به معنای علم تکوینی خداوند میداند و بنابراین سختیها و مصائبی را که به شکل تکوینی به ما میرسد، مانند مرگ و بیماریهایی که انسان در قبول آنها اختیاری از خود ندارد، تحمل کردنی میداند و صبر بر آنها را روا میشمارد. اما صبر بر ظلمها و مصائبی که خداوند ممنوع اعلام کرده و از ناحیة بندگان به ما میرسد، مانند ظلم به اَعراض و نفوس، جایز نیست. این تفسیر از اذن و به تبع آن تحمل پارهای از مصائب به نظر پذیرفتنی میآید، اما با این نکته که هدف اصلی سوره تشویق به انفاق و تحمل مصائب در راه ایمان به خداست (همان، ج19، ص294) سازگاری ندارد؛ زیرا ایمان به خدا و رسول و تحمل جنگ و پیامدهای دشوار آن از امور اختیاری است و با تفسیر طباطبائی از اذن، یعنی اذن تکوینی و صبر در برابر مصائب تکوینی، موافق نمیافتد.در آیة شانزدهم خداوند مؤمنان را به تقوای الاهی در حد توان فرا میخواند (فَاتَّقؤا اللّهَ مَا استَطعْتُم...). قَتاده معتقد بوده که این آیه ناسخ آیة «...اتقَّوُا اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ...» (آلعمران: 102) است؛ چنانکه گویی مواردی از قبیل تقیه بر پایة آیة شانزدهم سورة تغابن مجاز دانسته شده است. اما اکثر مفسران نظر قتاده را نپذیرفتهاند و معتقدند که منافاتی بین این دو آیه وجود ندارد؛ زیرا مفهوم آیة 102 سورة آلعمران ــ که میگوید حق تقوا را به جا آورید ــ این است که تا آنجا که میتوانید تقوا پیشه کنید، چه هر کاری مشروط به استطاعت و توانایی است (طوسی، ج 10، ص 25ـ26؛ طبرسی، ج 10، ص 453؛ ابوالفتوح رازی، ج 19، ص 251).نکتة آخر در سورة تغابن آن است که مال و همسر و فرزند وسیله امتحاناند. هنگامی که بعضی از صحابه، در هجرت از مکه با مخالفت همسران و فرزندانشان مواجه شدند، آیة چهاردهم آنها را دشمن خواند و در عینحال توصیه کرد که با تساهل و رحمت با آنها برخورد کنید و از آنها بگذرید و بدانید که آنها وسیلة امتحان شما هستند. پارهای از مردم گمان کردند که باید از مواضع و موضوعات امتحان دوری جست (فیض کاشانی، ج5، ص184)، ولی از ابنمسعود نقل شده است که امتحان در حق همگان حتمی است و از آن گریزی نیست، باید از شکست در امتحانها و گمراهی به خداوند پناه برد (ابوالفتوح رازی، همانجا).منابع: علاوه بر قرآن؛ ابنفارس؛ ابنمنظور؛ ابوالفتوح رازی، روضالجِنان و روحالجَنان فی تفسیر القرآن ، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد 1365ـ 1376 ش؛ حسینبن احمد زوزنی، کتابالمصادر ، چاپ تقی بینش، مشهد 1340ـ 1345 ش؛ طباطبائی؛ طبرسی؛ طوسی؛ محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، تفسیرالصافی ، بیروت 1402/1982؛ احمدمصطفی مراغی، تفسیرالمراغی ، بیروت 1985.