تضمین ، اصطلاحی در علم بدیع و نحو عربی.1) در علم بدیع. تضمین ــ که در لغت به معنای گنجاندن و نهادن چیزی در جایی است ــ در علم بدیع، آوردن یک مصراع یا یک بیت یا ابیاتی از شعر دیگران در ضمن شعر خود است. رادویانی (ص 103) تضمین را آوردن بیتی شعر از شاعر دیگر در میان قصیده به عنوان «مهمان»، نه سرقت، دانسته و گفته است که رسم، آن است که شاعر نخست بگوید که بیت تضمین شده از چهکسی است. رشیدالدین وطواط (ص 72) نیز تضمین را آوردن مصراعی یا بیتی یا دو بیت از آنِ دیگری در میان شعر خود در جایی مناسب به عنوان تمثّل و عاریت، نه سرقت، دانسته و تأکید کرده است که آنچه تضمین میشود باید مشهور باشد. به نوشتة شمس قیس رازی (ص 295 ـ 296)، اگر تضمین بجا و مناسب باشد، بر رونق شعر میافزاید. واعظ کاشفی سبزواری (ص 152) تضمین را به «مصرّح» و «مبهم» تقسیم کرده، مصرّح را تضمینی دانسته است که شاعر در اثنای شعر به اشاره یا تصریح بگوید که شعر از دیگری است و مبهم را تضمینی که به نام شاعر یا گرفتن شعر از دیگری اشاره نکند، با این شرط که شعر تضمین شده مشهور باشد تا تهمت سرقت به او نزنند.گاهی شاعر یکی از اشعار خود را در شعر دیگرش تضمین میکند، مثلاً انوری سه بیت از یک قصیدة خود را در قصیدة دیگرش تضمین کرده است ( رجوع کنید به ج1، ص 181).بندرت اتفاق افتاده است که شاعری بیتی از دیگری را، بدون اشاره به نام شاعر یا تضمین شعر او، تضمین کند و شاعر دیگر با این تصور که بیتِ شاعر دوم است، با تصریح به نام شاعر دوم، بیت را دوباره تضمین کند؛ چنانکه کمالالدین اسماعیل (ص 777) این بیت مسعودسعدسلمان (ص345) را: «گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر/ آن مهر بر که افکنم آن دل کجا کنم» به صورتی که در کلیلهودمنه (ص 128) با تبدیل کلمة «کجا کنم» به «کجا برم» آمده است، تضمین کرده و حافظ با تصور اینکه بیت از کمالالدین اسماعیل است گفته است: «ور باورت نمیشود از بنده این حدیث/ از گفتة کمال دلیلی بیاورم // گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر/ آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم» (ج 2، ص 1039).ممکن است شاعر در شعری که تضمین میکند، اندک تغییری دهد تا آن را با مقصود خود متناسب کند، برای نمونه حافظ در بیت «باشد ای دل که در میکدهها بگشایند/ گره از کار فروبستة ما بگشایند» (ج1، غزل 197، بیت 1)، مصراع دوم را از فخرالدین عراقی (ص 252) گرفته که گفته است: «گره از کار فروبستة من بگشایی».شاید شاعر غزلی را تضمین کند و آن را به صورت مربع یا مخمس یا مسدس و مانند آن در آورد، مثلاً عماد فقیهکرمانی شعری از فخرالدین عراقی را به صورت مخمس تضمین کرده است ( رجوع کنید به کاشفی، ص 153). تضمین شیخ بهائی (ص 161ـ 162) از غزل خیالی بخارایی و تضمین ملکالشعرای بهار (ج 1، ص 694ـ696) از غزل سعدی بسیار مشهور است.اگر تضمین بیشتر از یک بیت باشد آن را «استعانت» و اگر کمتر از یک بیت باشد آن را «ایداع» (ودیعه نهادن) میگویند (کاشفی، همانجا). گاهی مَثَلِ سایر در شعر تضمین میشود که به این کار ارسالالمثل میگویند. در تعریف تضمین سخنی دیگر نیز ذکر کردهاند که با تعریف موقوفالمعانی و شعر مدرّج تطبیق میکند؛ یعنی اینکه معنای یک بیت با بیتی دیگر کامل شود (رادویانی، ص 103). شمسقیسرازی پس از ذکر تعریف موقوفالمعانی برای تضمین، اینگونه ابیات را مضمّن نامیده است (ص 290 ـ 291).منابع: محمدبن محمد (علی) انوری، دیوان ، چاپ محمدتقی مدرسرضوی، تهران 1364ش؛ محمدتقی بهار، دیوان ، چاپ مهرداد بهار، تهران 1368ش؛ شمسالدین محمدحافظ، دیوان ، چاپ پرویز ناتلخانلری، تهران 1362ش؛ محمدبنعمر رادویانی، ترجمانالبلاغة ، چاپ احمد آتش، استانبول 1949، چاپ افست تهران 1362ش؛ محمدبن محمد رشید وطواط، حدایق السحر فی دقایق الشعر ، چاپ عباس اقبال، تهران 1362ش؛ محمدبن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم ، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران ?[ 1338 ش ] ؛ محمدبن حسین شیخبهائی، دیوان کامل شیخبهائی ، تهران 1368 ش؛ ابراهیمبن بزرگمهر عراقی، مجموعة آثار فخرالدین عراقی ، چاپ نسرین محتشم، تهران 1372ش؛ حسینبن علی کاشفی، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار ، چاپ میرجلالالدین کزّازی، تهران 1369ش؛ کلیلهودمنه، ترجمة کلیله و دمنه ، انشای ابوالمعالی نصراللّه منشی، چاپ مجتبی مینوی، تهران 1343ش؛ اسماعیلبن محمد کمالالدین اسماعیل، دیوان ، چاپ حسینبحرالعلومی، تهران 1348ش؛ مسعودسعد سلمان، دیوان ، چاپ غلامرضا رشید یاسمی، تهران 1362ش.2) در نحو. عبارت است از دادن معنای کلمهای به کلمة دیگر تا آن کلمه، در صورت وجود قرینه، هر دو معنا را ادا کند. این قاعده در هر سه قسم کلمه در عربی (اسم و فعل و حرف) کاربرد دارد (سیوطی، 1363 ش، ج 3، ص 136؛ ابوالبقاء، ج 2، ص 24 ـ 25)، ازینرو تضمین را در عربی بابی وسیع دانستهاند (ابنجنی، ج 2، ص 310، 435). تضمین در فعل و حرف مانند «عَیْناً یَشْرَبُ بِهاعِبادُاللّهِ..» (انسان: 6)؛ فعل «یَشْرَبُ» با حرف جرّ «مِن» به کار میرود، ولی در این آیه با حرف جارة «ب» آمده، زیرا متضمن معنای فعل «یَرْوی'» (سیراب میشود) یا «یَلْتَذُّ» (لذت میبرد) است، و مفهوم آیه چنین است: چشمهای که بندگان خدا در ضمن نوشیدن از آن، سیراب میشوند یا لذت میبرند. همچنین میتوان گفت که حرف «باء» متضمن معنای «مِن» است (سیوطی، 1363ش، همانجا؛ تهانوی، ج 1، ص 469). تضمین در اسم مانند قول اعشی: «سُبْحانَ مِنْ عَلْقَمَةَالف'اخِرِ»؛ کلمة «سبحان» متضمن معنای برائت است، ازینرو با حرف جارة «مِن» و به معنای «بَراءَةً منه» آمده است (ابنجنی، ج 2، ص 435).تضمین در چندین آیة قرآن (برای نمونه رجوع کنید به بقره: 187؛ نساء: 2؛ صافّات: 8) به کار رفته و بعضی مفسران نیز بدان تصریح کردهاند ( رجوع کنید به زمخشری، ج 1، ص 230، 465، ج 4، ص 35؛ عُکبری، قسم1، ص 154، 327، قسم 2، ص 1088؛ طبرسی، ج 1، ص 126، 275، ج 2، ص 395). ابوکبیر هُذلی، شاعر جاهلی، و فَرَزْدَق (متوفی 110) نیز آن را به کار بردهاند (ابنهشام، ج 2، ص 685 ـ 686؛ شریف اردکانی، ص 236، 278ـ279).در برخی کتابهای صرفونحو به تضمین در باب لزوم و تعدی فعل اشاره شده و مثالهایی آمده است، مانند «رَحُبَتْکُمالدارُ» که فعلِ «رَحُبَ» لازم است اما با مفعولٌبه، ضمیر «کُمْ»، آمده، زیرا این فعل متضمن معنای «وَسِعَ» است (عباس حسن، ج 2، ص 170). یا مانند «سَمِعَاللّهُ لِمَنْ حَمِدَه» که فعل متعدی «سَمِعَ» متضمن معنای «استجاب» است، ازینرو با حرف جرّ «ل» آمده است (ابنهشام، ج 2، ص 685؛ عباس حسن، ج 2، ص 171).از جنبة بلاغی، بررسی کردهاند که آیا تضمین حقیقت است یا حقیقت و مجاز یا مجاز مرسل یا کنایه ( رجوع کنید به دسوقی،ج2، ص 305ـ 306؛ ازهری، ج2، حاشیة یس بن زینالدین، ص 4ـ7). سعدالدین تفتازانی (متوفی 793) تضمین را حقیقت (سیوطی، 1404، ج 1، ص 134) دانسته و عبدالرحمان سیوطی (متوفی 911) آن را مجاز شمرده است (1363ش، ج 3، ص 137؛ نیز رجوع کنید به تهانوی، همانجا).در بارة فراوانی کاربرد تضمین، ابنجنی (ج 2، ص310) و ابوالفتح (ابنهشام، ج 2، ص 686) تصریح کردهاند که چنانچه موارد تضمین گِرد آید، مقدار آن زیاد خواهد بود، ازینرو برخی تضمین را قیاسی دانسته و آن را برای آسانی و گسترش زبان مفید دانستهاند (ازهری، ج 1، ص 346؛ عباسحسن، همانجا). ولی به عقیدة ابنهشام و ابوحیّان، تضمین قیاسی نیست (سیوطی، 1404، ج 1، ص 136ـ137) و سماعی بودن آن تا حدی است که جز به ضرورت نباید آن را به کار برد (ابوالبقاء، ج 2، ص 25).در جلسات مجمعاللغةالعربیة در قاهره، مباحثی در بارة تضمین مطرح ( رجوع کنید به عباسحسن، ج 2، ص 584 ـ 593) و نتیجة این جلسات چنین اعلام شد: تضمین، قیاسی است نه سماعی، و باید سه شرط در آن منظور گردد: وجود مناسبت بین دو فعل، وجود قرینهای که مانع از اشتباه باشد، سازگاری تضمین با ذوق عربی. پیشنهاد مجمع آن بود که جز برای غرض بلاغی از تضمین استفاده نشود (یعقوب، ص 210 ـ 211؛ عباسحسن، ج 2، ص 594).منابع: علاوه بر قرآن؛ ابنجنی، الخصائص ، چاپ محمدعلی نجار، [ قاهره 1372ـ1376/ 1952ـ1957 ] ، چاپ افست بیروت [ بیتا. ] ؛ ابنهشام، مغنی اللبیب عنکتبالاعاریب ، چاپ محمدمحییالدین عبدالحمید، قاهره [ بیتا. ] ؛ ایوببنموسیابوالبقاء، الکلیات: معجم فی المصطلحات و الفروق اللغویة ، چاپ عدنان درویش و محمدمصری، دمشق 1394ـ1397/ 1974ـ1976؛ خالدبن عبداللّه ازهری، شرح التصریح علی التوضیح ، و بهامشه حاشیته لِیسبن زینالدین، [ بیروت، بیتا. ] ، چاپ افست تهران [ بیتا. ] ؛ محمداعلیبن علی تهانوی، موسوعة کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم ، چاپ رفیقالعجم وعلیدحروج، بیروت 1996؛ محمدبن احمد دسوقی، حاشیةالدسوقی علی کتاب مغنی اللبیب ، مصر 1358، چاپ افست اصفهان [ بیتا. ] ؛ زمخشری؛ عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن ، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، [ قاهره 1967 ] ، چاپ افست قم 1363ش؛ همو، کتاب الأشباه و النظائر فی النحو ، چاپ فایز ترحینی، بیروت 1404/ 1984؛ محمدباقربنعلیرضا شریف اردکانی، جامعالشواهد ، تهران 1379؛ فضلبنحسن طبرسی، جوامع الجامع فی تفسیر القرآن المجید ، بیروت 1405/ 1985؛ عباس حسن، النحو الوافی ، ج2، قاهره 1973؛ عبداللّهبن حسین عکبری، التبیان فی اعراب القرآن ، چاپعلی محمد بجاوی، [ قاهره 1976 ] ، چاپ افست بیروت 1407/1987؛ امیلبدیع یعقوب، موسوعة النحو و الصرف و الاعراب ، بیروت 1986.