تورسونزاده ، میرزا ، شاعر معاصر تاجیک. در 1329/ 1911 در روستای قرهداغ در شهرستان حصار تاجیکستان بهدنیا آمد. پدرش، استاتورسون، درودگر بود (معصومی، ص 5 ـ6). تورسونزاده در 1336/1918 مادرش را از دست داد (همان،ص 6). در ششسالگی به مکتب رفت و تا 1304ش/1925 در مدرسة جدید درس خواند. سال بعد به شهر دوشنبه رفت و در 1306ش/1927 از نخستین آموزشگاهِ آموزگاری تاجیکستان فارغالتحصیل شد. سپس بهتاشکند رفت و در آنجا با آثار سعدی، نظامی، حافظ، عینی، لاهوتی وپیرو سلیمانی آشنا شد. در 1309ش/ 1930 دورةتحصیلی دانشگاه آموزگاری تاجیکی را به پایان برد و به دوشنبه بازگشت (همان، ص9؛ د. تاجیکی ، ج 7، ص453؛ سیفاللّهیف، 1971،ص12ـ17؛ همو،1983، ص18).او در دوشنبه در دفتر روزنامة جوانان تاجیکستان مشغول بهکار شد و نخستین محفل شاعران تاجیک را نیز تشکیل داد. در 1313 ش/ 1934، به عضویت کانون نویسندگان تاجیکستان در آمد و مدتی در تئاتر شهر خجند مشاور ادبی شد. در 1325 ش/ 1946، رئیس کانون نویسندگان گردید و تا پایان عمر در همین سِمَت باقی ماند. وی در 1331 ش/ 1951 برای عضویت در فرهنگستان علوم تاجیکستان انتخاب گردید (سیفاللّهیف، 1971؛ د. تاجیکی ، همانجاها).تورسونزاده در 1326 ش/ 1947 به هندوستان سفر کرد و برداشت شاعرانة خود را در سلسله اشعارِ قصة هندوستان یان نمود. این سفرنامه هم در شکل و هم در معنا پدیدهای نو بود. او در این کتاب درد و رنج مردمان شبهقارة هندِ تحت سیطرة انگلیس را بهتصویر کشید و قالب ادبی سلسله اشعار، قالبهای گوناگون شعری با موضوع یگانه، را در قلمرو ادبی شوروی بنیان گذاشت. دومین سلسله اشعار او به نام من از شرق آزاد شرح سفر او به پاکستان (1328 ش/ 1949) است. وی بارها به ایران سفر کرد و در مطالبی که پس از بازگشت چاپ کرد، ایرانیان و استقبال گرمشان را ستود (سیفاللّهیف، 1983، ص 31، 249).تورسونزاده در 1327 ش/ 1948 جایزة ادبی استالین، در 1339ش/1960 جایزةادبی لنین، در 1342ش/1963 جایزة ادبی رودکی، در 1346ش/ 1967 جایزة جهانی ادبی ـ فرهنگی جواهر لعلنهرو و در 1351ش/ 1972 جایزة ادبی جمال عبدالناصر را گرفت.حکومتشوروی با عنوانهای افتخاریِ «نویسندة مردمی تاجیکستان»(1340ش/ 1961) و «قهرمان کار سوسیالیستی» (1346ش/1967) از او تقدیر نمود (همو، 1971، ص 12ـ17؛ مسلمان قلاف، 1984، ص 125). وی همچنین در هیئت دولتی جایزة استالین و جایزة لنین عضویت داشت.او از دورة دوم تا نهم در مجلس اتحاد جماهیر شوروی سابق، نمایندة مردم بود (سیفاللّهیف، 1983، ص 12ـ 17؛ د. تاجیکی ، همانجا) و از 1336ش/ 1957 ریاست کمیتة شوروی همصدایی با آسیا و افریقا را بر عهده داشت.ویدرهمایشهای هواداران صلح در دهلی (1325ش/ 1947)، پاریس (1328 ش/ 1949)، وین (1334 ش/ 1955) و استکهلم (1336ش/ 1957) حضور یافت و در دفاع از حقوق مردم مظلوم دنیا سخنرانی کرد (سیفاللّهیف، 1983، ص 33).تورسون زاده پس از سالها خدمت به فرهنگ و ادب مردم تاجیک، در 1356 ش/ 1977 درگذشت. آرامگاهش در دوشنبه، در شهرک لوچاب، واقع است. تاجیکها، پس از مرگش، عنوانِ «قهرمان تاجیکستان» را به او دادند (همان، ص 12ـ17؛ د. تاجیکی ، همانجا) و شهر ریگر را به نام او نامگذاری کردند.وی از هشت سالگی شعر میگفته و آثار فراوانی خلق کرده است. صدای آسیا، قصة هندوستان، من از شرق آزاد، چراغ ابدی، حسن ارابهکش، پسر وطن، جان شیرین و دختر مقدّس همه از آثار ماندگار اوست.تورسونزاده راهنما و پرورشدهندة شاعران و نویسندگان محیط ادبی تاجیکستان نیز بود. وی در مدت ده سال خبرنگاری، با رفتوآمد میان مردم، آثار شفاهی آنها را جمعآوری کرد و در 1318 ش/ 1940 با نام نمونة فولکلوریک تاجیک با همکاری بلدرف * بهچاپ رساند. دیگر آثار او در آن مدت عبارتاند از: نمایشنامههای حکم (1312 ش/ 1933) و خسرو و شیرین (1315 ش/ 1936) که نمایشنامة اخیر با همراهی عبدالسّلام دهاتی نوشته شده بود؛ نگارش متن نخستین اپرای ملی تاجیکی به نام شورش واسع (1315 ش/ 1937) در بارة واسع بَلْجُوانی (تاریخ شورش او: 1303/ 1885)، قهرمان ملی تاجیکستان؛ نگارش متن اپراهای طاهر و زهره (1321 ش/ 1943) و عروس (1324 ش/ 1945)؛ ترجمة آثاری از پوشکین و نکراسوف و شفچنکو ؛ و حکایات و اشعار و مقالات ادبی در بارة شناخت ادبیات (همان، ص 258، 432، 435، 437، 445، 451؛ د. تاجیکی ، ج 7،ص 455). وی با سینما نیز همکاری داشته، از جمله متنِ سرودهای فیلم «من با دختری وا خوردم» (تاریخ ساخت فیلم: 1336 ش/1957) نوشتة اوست (شراف اف، ص 110).نخستین کتاب تورسونزاده، پرچم ظفر نام داشت که مشتمل بر دو شعر و ده حکایت و یک رساله بود. این کتاب در1311 ش/1932 با پیشگفتار حسینزاده و ویرایش الغزاده چاپ شد (عباداللّهیف، ص 4). از این زمان تورسونزاده شعر و شاعری را جدّیتر دنبال کرد و هم از حیث محتوا و هم از حیث صورت به موفقیتهایی رسید. در آن زمان در محیط ادبی تاجیکستان دو دسته شاعر وجود داشت: اکثریتِ سنّتی، مثل ذوفرخان جوهری، احمدجان مخدوم حمدی، میرحیدر سرور و محمدجان رحیمی؛ و اقلیتِ نوپرداز مانند پیرو سلیمانی * و حبیب یوسفی. تورسونزاده بتدریج از دستة دوم پیروی کرد.راه دشوار شاعری تورسونزاده را به دو مرحله میتوان تقسیم کرد: از ابتدا تا 1335ش/ 1956 و بعد از آن. سرودههایش در دورة یکم به لحاظ معنا و مضمون اندکی سطحی و از نظر هنری خام بودند. در دهة 1310 ش/ 1930 که حکومت، شاعران و نویسندگان را به ستایش از حکومت شوروی وادار میکرد، تورسونزاده نیز به ستایشهای مبالغهآمیز روی آورد، ولی به جای تکرار سخنان معاصرانش کوشید تا نظرهای خود را با شرح زندگی مردم پیرامون خود مطرح کند. از دهة 1330/1950 به بعد نیز بیشتر کوشید در خودشناسی مردمش سهیم باشد (مسلمانیان، 1990).از مضامین عمده اشعار تورسونزاده جایگاه زن است. او از حُسن و جمال زنان تا نقش آنان در تربیت فرزندان و حیات سیاسی جامعه سخن گفته است. وی در مثنوی جان شیرین ، سرنوشت زنان تاجیک را با مردم مظلومِ دیگر سرزمینهای استعماری مقایسه کرده است (سیفاللّهیف، 1983، ص 224ـ 244، 328، 336). دیگر مضمون مهم اشعار او دوستی خلقهاست. وی در آثاری همچون پسر وطن ، قانون برادری ، به برادران قزاق و دوستان را گم مکن ! فضیلتهای دوستی و برادری را برشمرده است (همان، ص 204، 208، 210، 219، 355ـ 363). در این اشعار او انسانها را به دو گروه زحمتکش و استثمارگر تقسیم کرده و دفاع از مردم زحمتکش دنیا را موضوع اصلی اشعار خود قرار داده است. تلاشهای ظلمستیزانة او محدود به تاجیکستان نبود و با اینکه تا پایان عمر نسبت به هممیهنانش وفادار ماند (دورانوف ، ص3)، در مورد موضوعات و رویدادهای خارج از مرزهای تاجیکستان نیز بیاعتنا نبود و به جمهوریهای دیگر شوروی و نیز هندوستان توجه داشت (جعفرلی، ص 112). موضوع اصلی اشعار تورسونزاده، مسائل آسیا و بویژه کشورهای شرق آن است ( شاعر تاجیک: میرزا تورسونزاده ، ص 72؛ یاحقی، ص 325).با اینکه تورسونزاده در انواع قالبهای سنّتی، مانند غزل و رباعی و دوبیتی و مثنوی و قطعه، شعر سروده است، شاعری نوپرداز شمرده میشود. با این حال وی در اشعار نو خود همواره از ویژگیها و امکانات شعر سنّتی، نظیر قافیه و صنایع ادبی، نیز استفاده کرده است. به عقیدة چنگیز آیتماتوف، رماننویس معاصر قرقیز، تورسونزاده با استفادة ماهرانه از انواع قالبها، بویژه رباعی و دوبیتی، به ادبیات خلقهای دیگر و به شعر نو شوروی خدمت کرده است (آیتماتوف، ص 111). او در شعر خود در همه حال به شاعران بزرگی چون حافظ اقتفا کرده است (عبید رجب، ص 136). نشانهای از طبع شاعرانة تورسونزاده این است که به هنگام ضرورت، قافیه و ردیف را ناگهان تغییر میدهد، مثلاً در اشعاری چون «چوپان»، «رود من» و «خواهر مبارز افریقا» (مسلمانیان قبادیانی، 1984، ص 123ـ 125).تورسونزاده از واژهها ماهرانه استفاده کرده و ضمن بهرهگیری از واژههای ناب دری، به زبان محاوره نیز توجه کرده است. شعر او نمونة کامل زبان زندة تاجیکی است تا جاییکه یاردن میلیف ، نویسندة بلغاری، برای مطالعة شعر تورسونزاده، زبان تاجیکی را فراگرفت (سیفاللّهیف، 1971، ص 90).تورسونزاده به نقد ادبی نیز پرداخته و آثار شاعران و نویسندگانی چون رحیم جلیل، میرشکر و شکوهی را نقد کرده است (بابایف، ص 259ـ260، 263، 292ـ293).شاعران دهههای 1330ـ1350 ش/ 1950ـ1970 بیشتر به سبک و سخنِ تورسونزاده گرایش داشتند. مقالات نقادانة او در بارة سخنوران قدیم و جدید در ادبیات معاصر تاجیکستان تأثیر مهمی داشت ( رجوع کنید بهیاحقی، ص 341). او در طول سی سال ریاستش در کانون نویسندگان تاجیکستان، سرپرستی و راهنمایی دهها شاعر و نویسندة تاجیک، از جمله مؤمن قناعت و بازار صابر و لایق شیرعلی، را برعهده داشت (عبید رجب، ص 234). کار مهم دیگر او این بود که رهبری علمی ـ ادبی صدرالدین عینی را در محیط ادبی و فرهنگی تاجیکستان حفظ کرد. گفتنی است که عینی در سمرقند (جمهوری ازبکستان) میزیست. از دیگر کارهای او کسب اجازه از دولت شوروی برای برپایی همایشهای جهانی بزرگداشت رودکی و ابنسینا و فردوسی و حافظ و جامی، چاپ و نشر و ترجمة آثار سخنوران و دانشمندان پیشین و معاصر، و تأسیس مؤسسهای انتشاراتی با رسمالخط فارسی بود. خانلری، نادرپور و چنگیز آیتماتوف او را ستودهاند (آیتماتوف، ص 110؛ خانلری، ج 1، ص 383؛ عبید رجب، همانجا).منابع: ابوالفضل جعفرلی، جستجوی زندگی: خاطرات دوران مهاجرت ، تهران 1377 ش؛ پرویز خانلری، هفتاد سخن ، ج 1: شعر و هنر : «در سرزمین رودکی»، تهران 1367 ش؛ «شاعر تاجیک: میرزا تورسونزاده»، آشنا ، سال 1، ش 4 (فروردین ـ اردیبهشت 1371)؛ رحیم مسلمانیان قبادیانی، «میرزا تورسونزاده: زندگی و قهرمانی»، جهان کتاب ، سال 8 ، ش 7 (آبان 1382)؛ محمدجعفر یاحقی، چون سبوی تشنه: تاریخ ادبیات معاصر فارسی ، تهران 1374 ش؛B. ـ Iba ¦dulla ¦yev , "Vassa ¦f-e s ¤ulh ¤va dust ¦â" , Ta ¦jika ¦n-e dunya ¦, no. 2 (Octl. 2001); Chingiz Aytmatov, "Insa ¦n-e benazir", Sada ¦-ye Sharq , no.s 7-12 (2001); Uyriy Ba ¦ba ¦yev, M ¦rza ¦Tursunza ¦da , Dushanbe 1961; A. Dawra ¦nov, "Sha ¦ Ür-e barkhurdha ¦-ye kayha ¦n ¦â" , S ¤ada ¦-ye mardum , no. 24 (May 1995); Ensiklopediya ¦yi So ¦vetii Ta ¦jik , Dushanbe 1978-1988; Na ¦sirja ¦n Ma ـ sumi, "Java ¦n ¦âva Kama ¦la ¦t-e musavvir-e husn-u dil", in Jashnna ¦ma-ye M ¦rza ¦Tursunza ¦da , Dushanbe: Da ¦nish, 1971; Rah ¦âm Musulma ¦n qulov, Furu ¦gh-e she ـ r-e ja ¦nparvar , Dushanbe 1984; A. Sayfulla ¦yev , Meridiani poezii , Dushanbe 1971; idem, M ¦rza ¦Tursunza ¦da , Dushanbe 1983. M.Shara ¦fov, "Kina ¦dramaturgiya-ye M. Tursunza ¦da", in Jashnna ¦ma-ye M ¦rza ¦Tusunza ¦da , ibid; Ubayd Rajab. Zinda ba ـ ishq , Dushanbe 2001.