توراکیناخاتون ، زوجة اوگتای قاآن و نایب السلطنة او از 639 تا 643. توراکینا یا توراکِنَه، از قوم مِرْگیت و همسر طایِر/ دائیر اُوسُون، امیر این قوم، بود. لشکریان چنگیزخان پس از کشتن اوسون در حدود 600 ، توراکینا را به اسیری به قراقروم بردند و به اوگتای * (حک : 626ـ639) دادند (رشیدالدین فضلاللّه، ج1، ص96،418ـ419؛ ابوالغازی بهادرخان، ص143).پس از درگذشت اوگتای در 639، که به گفتة هال (ص100) توراکینا او را مسموم کرده بود، توراکینا و برخی امیران اوگتای، بر خلاف وصیت او، ولیعهدی شیرامون (نوة پسری اوگتای) را نپذیرفتند و توراکینا، که با زیرکی و دادن هدایا امیران دربار را فرمانبردار خود ساخته بود، کوشید تا پسر بزرگش، گُیُوک (حک : 643ـ647)، به مقام قاآنی برسد (جوینی، ج 1، ص 196؛ رشیدالدین فضلاللّه، ج 1، ص 734ـ 735، ج 2، ص 799). نخستین اقدام او، ترتیب دادن قوریلتایی * (شورای مغولی) از بزرگان مغول برای انتخاب جانشین اوگتای بود که با نیامدن باتو * ، خانِ اردوی زرّین و نوة چنگیزخان، به بهانة درد پا، نقشة توراکینا حدود چهار سال به تعویق افتاد؛ ازینرو، طبق رسم مغولان، تا تشکیل قوریلتای دیگر، توراکینا زمام امور را بهدست گرفت (رشیدالدین فضلاللّه، ج 1، ص 734، ج 2، ص 794). در ابتدای کار، جغتاییان و خاندان تولوی * از توراکینا حمایت کردند. از مهمترین رویدادهای دورة نایبالسلطنه بودن توراکینا، نفوذ ایرانیان در دستگاه مغولان بود. سبب این رویداد، حضورِ زنی ایرانی به نام فاطمه بود که خود را از علویان میدانست (جوینی، ج 1، ص200؛ شبانکارهای، ص 253). او که از مشهد به اسیری به قراقروم آورده شده بود، توانست به دربار توراکینا راه یابد و محرم اسرار او شود و از نفوذ خویش برای رتق و فتق امور سود جوید، تا جاییکه حتی برخی از بزرگان خراسان و سادات مشهد برای پیشبرد کارهایشان به او متوسل میشدند (جوینی، ج 1، ص 201). دیری نپایید که توراکینا به کمک فاطمه دست به تصفیهای اساسی در دستگاه حکومت زد: نخست جینقای (چینقای، وزیر اوگتای) و محمودِ یَلَواج * (صاحب دیوان و حاکم ختای/ ختا) را برکنار کرد و شخصی به نام عبدالرحمان را به جای یلواج به ختای فرستاد. توراکینا حتی قصد داشت که جینقای و یلواج را از بین ببرد، اما آنان خود را نجات دادند و به کوتان، پسر دیگر توراکینا، پناه بردند (جوینی، ج 1، ص 199؛ رشیدالدین فضلاللّه، ج 2، ص 799ـ 800). کوتان، که سیاستهای مادرش را نمیپسندید، از تسلیم آن دو خودداری کرد. مسعودبیگ * (پسر محمود یلواج)، حاکم ترکستان و ماوراءالنهر، که وضع را چنین دید، از بیم جانش به باتو، دشمن سرسخت توراکینا، پناه برد (جوینی، ج 1، ص 196ـ 198؛ رشیدالدین فضلاللّه، ج 2، ص 801). در این گیرودار، کورکوز/ کرکوز (امیر خراسان) به دستور اولاد جغتای و توسط امیر ارغون دستگیر و به اردوی توراکینا فرستاده شد. توراکینا، کورکوز را به زندان انداخت و ادارة امور سرزمینهای تحت اختیار او، از آمویه (آمل یا چارجو در خراسان قدیم و ترکمنستان فعلی) تا فارس و گرج (گرجستان) و روم و موصل، را به امیر ارغون سپرد (جوینی، ج2، ص 243). در 641، توراکینا به خراسان رفت و امور آنجا را سامان داد و به قراقروم بازگشت (همان، ج 2، ص 243ـ244). زمانی که توراکینا مقدمات برگزاری قوریلتا را تدارک میدید، اُتْچِگین (اوتچگین یا اوتکین) نُویان، برادر چنگیزخان، با سودجستن از نابسامانی اردوی توراکینا و دوربودن گیوک از اردو، به جانب قراقروم لشکر کشید، اما به سبب حمایت نکردن برخی لشکریان از او و بازگشت گیوک به اردوی خویش، از حمله صرفنظر کرد (همان، ج 1، ص 199ـ 200). عاقبت، توراکینا در 643، قوریلتای بزرگی در کُوکاناؤُوا ترتیب داد که بجز باتو، تمام شاهزادگان چنگیزی و فرمانروایان دستنشاندة مغول در آن شرکت داشتند و گیوک را به قاآنی انتخاب کردند (ابنعبری، ص 448؛ رشیدالدین فضلاللّه، ج 2، ص 805). چندی بعد، گیوک که مسیحی بود و با فاطمه عناد داشت، از توراکینا خواست تا فاطمه را به او تسلیم کند. توراکینا مدتی در برابر این درخواست مقاومت کرد، اما سرانجام، ناگزیر به تسلیم فاطمه شد. به گفتة جوینی (ج 1، ص 201) توراکینا چند روز پس از این واقعه، در 643 درگذشت. رشیدالدین فضلاللّه (ج 2، ص 802) تاریخ درگذشت توراکینا را چند ماه بعد از قاآنیِ گیوک در همان سال ضبط کرده و ابنعبری (ص 451) تاریخ وفات او را 647 ذکر کرده است.مورخان معاصر توراکیناخاتون، بجز جوینی که او را زیرک و کاردان معرفی کرده (ج 1، ص 196)، نسبت به او نظر چندان مساعدی نداشتند. رشیدالدین فضلاللّه (ج 1، ص 734) علت نابسامانی اوضاع آن دوره را بیکفایتی توراکینا دانسته و منهاج سراج (ج 2، ص 167) او را ناقصالعقل خوانده است. به گفتة ابوالغازی ( رجوع کنید به همانجا)، توراکینا از زیبایی بهرهای نداشت اما توانست، بهعنوان همسر دوم اوگتای، قدرتش را در خاندان چنگیزی تحکیم کند.منابع: ابنعبری، تاریخ مختصرالدول ، چاپ انطون صالحانی یسوعی، لبنان 1403/1983؛ ابوالغازی بهادرخان، شجرة ترک ، چاپ پیتر دمزون، سنپطرزبورگ 1287/1871، چاپ افست آمستردام 1970؛ جوینی؛ رشیدالدین فضلاللّه؛ محمدبن علی شبانکارهای، مجمعالانساب ، چاپ میرهاشم محدّث، تهران 1363 ش؛ عثمانبن محمد منهاج سراج، طبقات ناصری،یا،تاریخ ایرانواسلام ، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران1363ش؛ مری هال، امپراتوری مغول ، ترجمة نادر میرسعیدی، تهران 1380 ش.