تَمیمی، محمد بن احمدبن سعید مقدّسی (یا مَقْدِسی)، مکنّا به ابوعبداللّه، پزشک و داروشناس مشهور سدة چهارم (متوفی پس از 370). از زندگانی وی آگاهی اندکی در دست است. کهنترین گزارش موجود در بارة او از آنِ جمالالدین قفطی/ ابنقِفْطی در اِخبار العلماء باَخبارالحکماء است که خلاصة آن در روایت مختصر این کتاب، موسوم به تاریخ الحکماء (ص 105ـ106؛ نیز رجوع کنید به ترجمة فارسی، ص 148ـ 149)، آمده است. ابنابیاُصَیبِعه (ج 2، ص 87 ـ89)، افزون بر نقل همه یا دستکم بخش عمدة گزارش اصلی قفطی، نکاتی نیز از مآخذ دیگری ذکر کرده است. صَفَدی (ج 2، ص 81 ـ82) تنها به نقل خلاصة گزارش قفطی اکتفا و ابنفضلاللّه عُمَری (سفر نهم، ص 333ـ 335) نیز فقط نوشتة ابنابیاصیبعه (شامل گزارش قفطی) را روایت کرده است.از گزارش قفطی بر میآید که سعید، نیای تمیمی، پزشک و همنشین ابنواضح یعقوبی (مؤلف کتاب مشهور تاریخ یعقوبی )، بوده است (نیز رجوع کنید به ابنابیاصیبعه، ج 2، ص 87؛ قس قفطی، ترجمة فارسی، ص 148). تمیمی در مادّةالبقاء ( رجوع کنید به ادامة مقاله) ترکیب داروهای بسیاری را مستقیماً یا به واسطة نیای خود، از یعقوبی نقل کرده است (مثلاً رجوع کنید به ص 268ـ269، 273، 282). محمد تمیمی در بیتالمقدّس زاده شد و در این شهر نزد راهبی فاضل به نام زکریا بن ثوابه [ کذا ] ، که در داروسازی و در شاخههایی از علوم حِکْمی دست داشت، به آموختن این علوم پرداخت. تمیمی از فراگیریِ ترکیبِ دارویی از این راهب در قُدس (= بیتالمقدّس) سخن گفته (ص 595) و به شخصی به نام ابوالفتح المُتَطَبِّب نیز با عنوان «شیخُنا» اشاره کرده است (ص 509). او برای ادامة آموختن پزشکی و داروسازی به شهرهای دیگری نیز سفر کرد تا اینکه در این دو رشته و بویژه در داروسازی حاذق شد. سپس بهخدمت حسنبن عبیداللّه طُغْجْ (312ـ371)، امیر اخشیدی رَمْلَه، در آمد و با ساخت داروهای بسیار و بویژه دارویی دودزا برای رفع وبا (برای نمونهای از آنها رجوع کنید به تمیمی، ص 266) این فرمانروا را در اندک مدتی شیفتة خود ساخت. سپس به مصر رفت و به خدمت یعقوببن کِلّس/ابن کِلّس (متوفی 380)، وزیر مُعِزّ و عزیزِ فاطمی، در آمد و مادّةالبقاء را برای او نوشت. در مصر با پزشکان مصری و پزشکانی که همراه معزّ از مغرب به آنجا آمده بودند و با دیگر پزشکان مغربی که پیش از آن در مصر مقیم شده بودند، مناظره و مباحثه داشت. تمیمی تا پایان عمر در مصر زیست و دستکم تا 370 قمری زنده بود (قفطی، ص106؛ ترجمة فارسی، ص148ـ 149؛ ابنابیاصیبعه، ج 2، ص 88 ـ 89).آنچه در مآخذ مذکور آمده همه حکایت میکند که شهرت تمیمی بیشتر به عنوان داروشناس و داروساز بوده است. به گفتة قفطی و تأکید دیگر مورخان، تمیمی ترکیبهایی را که در آثار پزشکان پیشین برای «تریاق فاروق» ( رجوع کنید به پادزهر * )، و احتمالاً بعض تریاقهای مشهور دیگر، یاد کرده شده بود آزمود تا بهترین ترکیب را برای هر کدام به دست آورد؛ مثلاً، چند داروی «مُفرد» (ساده) بر ترکیب تریاق فاروق افزود. در مادّةالبقاء به ترکیب این تریاق، به وجهی که خود اصلاح کرده، اشاره میکند (ص 493ـ 498)؛ لذا همة پزشکان بعدی او را کامل کنندة ترکیب این تریاق میدانستند (قفطی، همانجا؛ ابنابیاصیبعه، ج 2، ص 87). گویا وی در زمینة تشخیص، پیشگیری و درمان بیماریهای همهگیر نیز مهارتی خاص داشته و چه پیش از مسافرت به مصر و چه در مصر، آثاری در این باره از خود به جای گذاشته بوده است. در بارة اخلاق علمی پسندیدة او نیز اشاراتی در مآخذ دیده میشود. مثلاً، نوشتهاند که وی همیشه در مباحثه انصاف را رعایت مینمود و هرگز سخن کسی را بیدلیلی روشن رد نمیکرد (قفطی، همانجا؛ ابن ابیاصیبعه، ج 2، ص 88 ـ 89).استنادهای دقیق تمیمی به مآخذ خود، افزون بر حکایت از امانت علمی او، گهگاه اطلاعات تاریخی جالبی در بر دارد. مثلاً، وی در مادّةالبقاء (ص 583) از «سفوفی» (دارویی که به صورت آرد در آمده است) که اسحاقبن عمران برای احمدبن طولون ساخته بود، یاد میکند، در حالی که در هیچیک از منابع تاریخی ذکری از حضور اسحاقبن عمران (متوفی 279) در دربار احمدبن طولون (متوفی 270) نرفته، و تنها ابنفضلاللّه عُمَری (سفر نهم، ص 307) به حضور این پزشک در مصر اشاره کرده است؛ لذا همین اشارة کوتاه اما دقیق تمیمی برای کمک به روشن شدن سیر زندگی اسحاقبن عمران بسیار مهم است.گفتنی است که در یکی از نسخههای خطی کتابخانة اسکوریال (ش 887 جدید، 882 قدیم) از شخصی به نام محمد تمیمی ذکری رفته، که سارتون (ج 1، ص 679) بیهیچ دلیلی گمان کرده شاید همان محمدبن احمد تمیمی باشد. کازیری ، فهرستنگار این کتابخانه، در یک بررسی سطحی این نسخه را پرسشنامهای برای آزمودن صلاحیت داوطلبان عنوان پزشکی (یعنی در شمار آثاری چون محنةالاطباء و امتحان الاطباء )، و مؤلف آن را ابوجعفر احمد بن عیسی حسینی [ کذا ] دانسته است. اما لوکلر (ج 1، ص 549 ـ551) پس از بررسی این دستنویس، نادرستی برداشت کازیری را آشکار کرده است.آثار موجود: 1) مادّةالبقاء باصلاح فَساد الهواء و التحرّز من ضرر الاوباء ، در ده مقاله. تمیمی در این کتاب از تأثیر شرایط اقلیمی و تعفن هوا بر انتشار بیماریهای همهگیر (بویژه وبا) و چگونگی پیشگیری و درمان آنها سخن گفته است. در مقدمة این کتاب تأکید کرده که پیش از او تنها بقراط * در دو کتاب الاهویة و البُلدان و المیاه و أفیذیمیا ( ابیذیمیا )، به این مسائل پرداخته است (ص 83 ـ84). عبداللطیف بغدادی این کتاب را تلخیص کرده است (ابنابیاصیبعه، ج 2، ص 211). موضوعات مقالات دهگانة مادّةالبقاء به اختصار چنین است: 1) نظریات بقراط، ارسطو، اَهْرُن القِسّ (اهرن اسکندرانی) در بارة تغییرات فصلی و تأثیر آنها بر بیماریهای همهگیر و نیز تفاوت اینگونه بیماریها با دیگر بیماریها؛ 2) فساد هوا در زمانها و مکانهای مختلف؛ 3) توصیههای بهداشتی در مواقع فساد هوا و ذکر بعضی داروهای مفید برای حفظ تندرستی؛ 4) بخورهای مفید برای رفع فساد هوا به شیوة حَرّانیان قدیم (این مطالب غالباً آمیخته به خرافات، عمدتاً از رسالة اعمال الابخرة المصلحة لفساد الهواء کِنْدی نقل شده است؛ ص 85، 165، 177)، و نیز شیوة سالم نگهداشتن آب و اصلاح آب فاسد؛ 5) در بارة داروهای هندی (بر اساس بخش سی و پنجم مقالة آخر فردوس الحکمة علیبن سَهل طبری، اقراباذین کِنْدی و یوحنابن ماسویه؛ ص 199ـ200، 206، 209، 213ـ220، 231ـ234) و بعض نوشیدنیهای سُکرآور؛ 6) اصلاح هوا و تقویت افراد سالم با بهرهگیری از مواد خوشبوکننده و بویژه نوع خاصی از آنها به نام «بَرمَکیّات» (ص270ـ272)، تأثیر (روانی) آواز و موسیقی در میزان ابتلا به بیماریهای همهگیر؛ 7) تأثیر اندوه و افسردگی در «بیماریهای وهمی» (روانی ؟) و روش درمان آنها، و سببهای دیدن «رؤیای صادقه»؛ 8) در بارة علل آبله، حصبه، ماشَرا (آماس خونی) و درمان آنها. تمیمی در این باب، گرچه از رسالة الجُدَری و الحصبة رازی بهرة بسیار برده (ص 340ـ341، 347ـ354)، (هم در این باب و هم در باب بعدی) از آن انتقاد نیز کرده و گاه سخن اسحاقبن سلیمان اسرائیلی را بر نظر رازی ترجیح داده است (ص 351)؛ 9) داروهای مرکّبی که برای درمان یا پیشگیری بیماریهای همهگیر و نیز بیماریهایی چون مالیخولیا، سودمند است؛ 10) شرح 46 دارو از داروهایی که در کتاب الادویة المفردة جالینوس چنانکه باید شناسانده نشدهاند، با استناد به شرح حُنَینبن اسحاق.2) المرشد فی جواهر الاغذیة و قُوی المفردات من الادویة ، در دو «غرض» (= بخش). از مهمترین آثار تمیمی است اما تاریخنگارانی چون قفطی و ابنابیاصیبعه از آن یاد نکردهاند؛ ولی ابنبیطار در الجامع دستکم در بارة 31 داروی مفرد، سخنان تمیمی در المرشد را نقل کرده است. متأسفانه اکنون تنها مقالة اولِ «غرضِ» نخست در بارة مواد غذایی و انواع آنها، و مقالات چهارم و یازدهم تا چهاردهم «غرض» دوم این کتاب در دست است. موضوعات مقالههای باقیماندة غرض دوم چنین است: مقالة چهارم در بارة ریشههای اصلی و فرعی گیاهان («الاصول و العروق»)، دستنویسی از این مقاله در انستیتوی خاورشناسی پترزبورگ هست (اولمان ، 1970، ص 245؛ سزگین، ج 3، ص 318). مقالة یازدهم در بارة «مَنّ * »ها و قیرهاست و نیز در بارة مواد شیرین (مثلاً، عسل)، از جمله «مَنّ» را رطوبت یا شبنمی میداند که از آسمان فرو میآید، بخش قیرها مشتمل است بر شرحی در بارة مومیا، قطران، قَفْر الیهود ومانند اینها. مقالة دوازدهم به بحث در بارة خاکها و املاح، و از جمله خاکها به «جُوزْ جُندم» [ ! ] ، اختصاص دارد. در دو مقالة سیزدهم و چهاردهم بترتیب در بارة فلزات و سنگها بحث کرده است. در مبحث سنگها به کتاب الاحجار معاصر خود، ابن جَزّار، نیز استناد کرده است (لوکلر، ج 1، ص 390ـ391). تمیمی هر دارو را به طور کامل وصف میکند. نخست از رویشگاه گیاهان (یا معدن کانیها و فلزات) و انواع هر دارو و سپس از طبع، درجه و خواص طبی آنها سخن میگوید. از چهار مقالة اخیر دستنویسی در کتابخانة ملی پاریس موجود است (سزگین، همانجا؛ نیز رجوع کنید به اولمان، 1970، ص 269ـ270، که خلاصة تحقیقات لوکلر را بیذکر نام او آورده است). بیشتر این مطالب، بویژه آنچه به بیتالمقدّس و شام مربوط میشود، حاصل پژوهشهای شخصی تمیمی است، زیرا آنچه ابنبیطار در بارة رویشگاه و نامهای محلی بعض گیاهان دارویی نواحی مختلف شام و بویژه بیتالمقدّس از تمیمی نقل کرده بسیار دقیق است (مثلاً رجوع کنید به ابنبیطار، ج 2، ص20). تمیمی در المرشد بیش از همه به جالینوس استناد کرده، و چون وی در وصف مشخصات ظاهری گیاه ـ داروها غالباً به مشاهدات خود تکیه داشته، از دیوسکوریدس کمتر نقل کرده است. وی به کُناش پائولوس آیگینایی (بولس اجانیطی * )، کتاب أبدال الادویة المفردة بدیغورس * (که ترجمة عربی آن در اواخر سدة سوم رواج یافت)، آثار ابنجزّار * (کتاب الاحجار و احتمالاً الاءعتماد فی الادویة المفردة ) و اسحاق بن سلیمان اسرائیلی * (احتمالاً کتاب الاغذیة و الادویة ) نیز استناد کرده است (اولمان، 1970، ص270). در مورد برخی از داروها، از جمله «حجر عراقی»، مأخذ تمیمی کتاب الاحجار منسوب به هِرمِس * بوده است (ابن بیطار، ج 2، ص10ـ11؛ اولمان، 1972، ص 112).3) منافع خواص القرآن ، که نسخههای متعددی از آن در کتابخانههای مختلف ــ استانبول، دمشق، رباط، برلین، لندن و جز اینها ــ موجود است (حاجیخلیفه، ج 2، ستون 727؛ سزگین، همانجا).آثار دیگر. بهگفتة قفطی (همانجا)، تمیمی چندین اثر در بارة تریاق دارد. ابنابیاصیبعه (ج 2، ص 89) این آثار را نیز به تمیمی نسبت داده است: 1) رسالة فی صنعة التریاق الفاروق و التنبیه علی ما یُغلط فیه من ادویته ...، که برای فرزند خود نوشته است. موضوع آن، چنانکه از عنوان طولانیش برمیآید، چگونگی ساخت تریاق فاروق، ذکر خطاهایی که در ترکیب این تریاق راه یافته، توصیف گیاهان به کار رفته در آن، هنگام گردآوری این گیاهان و چگونگی آمیختن اینها با یکدیگر، ویادکرد سودها و چگونگی کاربرد آن تریاق است. 2) کتاب فی التریاق ، که با رسالة پیشین فرق دارد. تمیمی در اینجا بحث پیشین خود در بارة تریاق فاروق را کامل کرده و منافع دیگر آن را نیز برشمرده است. 3) کتاب مختصر فی التریاق . 4) مقالة فی ماهیة الرَّمَد و أسبابه و علاجه ، در چیستی، علتها و درمان چشم درد چرکین. 5) کتاب الفحص و الاءخبار .منابع: ابن ابیاصیبعه، کتاب عیونالانباء فی طبقات الاطباء ، چاپ امرؤالقیسبن طحان [ آوگوست مولر ] ، کونیگسبرگ و قاهره 1299/1882، چاپ افست انگلستان 1972؛ ابنبیطار؛ ابنفضلاللّه عمری، مسالک الابصار فی ممالک الامصار ، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة سلیمانیة استانبول، مجموعة ایاصوفیا، سفر نهم، ش 3422، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت 1408/1988؛ محمدبن احمد تمیمی، مادّةالبقاء فی اصلاح فسادالهواء و التحرز من ضرر الاوباء ، چاپ یحیی شعار، قاهره 1999؛ حاجیخلیفه؛ صفدی؛ علیبن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء، و هو مختصرالزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء ، چاپ لیپرت، لایپزیگ 1903؛ همان، ترجمة فارسی از قرن یازدهم هجری، چاپ بهین دارائی، تهران 1347 ش؛Lucien Leclerc, Histoire de la mإdecine arabe , Paris 1876; George Sarton, Introduction to the history of science , vol.1, Baltimore 1927; Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums , vol. 3: Medizin, Pharmazie, Zoologie, Tierheilkunde bis ca. 430 H. , Leiden 1970; Manfred Ullmann, Die Medizin im Islam , Leiden 1970; idem, Die Natur-und Geheimwissenschaften im Islam , Leiden 1972.