جَبَلَه(1) ، شهر و بندری در مغرب سوریه در محافظه (استان) لاذقیه. این شهر در دشت ساحلی جبله در حدود سی کیلومتری جنوب بندر لاذقیه * در کنار دریای مدیترانه واقع است. رشتهکوه جبلالنُصَیریّه (الانصاریه/ الناصریه؛ مرتفعترین قله: ح 385 ، 1 متر) با جهت شمالی ـ جنوبی، پیوند دشت و شهر جبله را با قسمتهای مرکزی سوریه قطع میکند. رودهای نهرالصنوبر در شمال و نهرالبُرغُل در جنوب و چند رود کوچک دیگر (همه با جهت شرقی ـ غربی) اراضی دشت جبله را آبیاری میکنند. شهر جبله از نظر اقلیمی معتدل است. آب و هوا و بادهای مدیترانهای (با بارش فراوان در زمستان) بر جبله تأثیر میگذارند. میانگین دمای سالانة شهر ْ19 (ْ12 در زمستانها و ْ26 در تابستانها) است (یادگاری، ص 133). در دشت جبله، زراعت و باغداری رونق دارد و شغل اصلی ساکنان بهشمار میآید. از مهمترین محصولات کشاورزی آن میتوان گندم، جو، حبوبات، پنبه، توتون، کنجد، مرکّبات، زیتون، زردآلو و انجیر را نام برد. همچنین بندر جبله در واردات و صادرات کالا و محصولات (مانند صادرات روغن زیتون، ابریشم و صابون) و نیز فعالیتهای صنعتی کوچک، مانند کنسروسازی و گندمکوبی فعال است ( الموسوعة العربیة ؛ سامی، ذیل مادّه). شهر جبله علاوه بر ارتباطات دریایی، از راه ساحلی با شهرهای شمالی و جنوبی سوریه مرتبط است؛ بهطوری که از طریق لاذِقیه و جسرالشُغر/ جِسرالشُغور با شهر حلب و شهرهای شمالی سوریه و از طریق بانیاس * (در فاصلة حدود 20 کیلومتری در جنوب) و طَرسوس * با شهرهای حِمْص * (در فاصلة حدود 175 کیلومتری در جنوبشرقی) و دمشق (پایتخت سوریه) مرتبط میشود. جمعیت شهر طبق آمار 1384 ش/ 2005، 309 ، 52 تن است ( ) فرهنگ جغرافیائی جهان ( ، ذیل "Jablah" ).پیشینه. از اوضاع شهر جبله در قبل از اسلام اطلاع چندانی در دست نیست. این شهر در زمان فینیقیها از بنادر مهم تجاری بوده است ( د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه). همچنین بنا بر قول بلاذری (ص 182) و ابناثیر (ج 2، ص 492)، قبل از دورة اسلامی، گروههای مذهبی از رومیها در شهر جبله ساکن بودند و قلعهای در آنجا داشتند. شهر جبله در سدههای نخستین اسلامی و حتی تا سدة هفتم، به دلیل موقعیت سرحدی (تقریباً در میان سرزمینهای اسلامی و مسیحی) و فعالیتهای تجاری و ارتباطات دریایی، با منازعات متعددی روبه رو بوده است.عُبادةبن صامت، فرمانده مسلمانان، شهر جبله را در سال 17 (بهدستور ابوعبیدةبن جراح) فتح کرد. بهنوشتة واقدی (130ـ 207) در فتوحالشام (ج 2، ص 36) و بلاذری در فتوحالبلدان (همانجا)، این شهر به صلح گشوده شد. طبق مطالب ابناثیر (همانجا)، با فتح لاذقیه در سال 15، اهالی رومی جبله آنجا را ترک کردند. بهدنبال آن، پس از فتح جبله و ویرانی شهر بَلْدَه (در دو فرسخی جبله) و نیز ترک اهالی بلده، معاویةبن ابیسفیان (متوفی 60) در بیرون از حصار شهر قلعة دیگری در دشت جبله بنا کرد و با قراردادن نظامیان در آنجا جبله را مستحکم ساخت (بلاذری؛ ابناثیر، همانجاها). همچنین، معاویه خارج از حصار شهرِ دورة رومیها دیواری دور شهر احداث کرد (بلاذری، همانجا؛ نیز رجوع کنید به یاقوت حموی، ذیل مادّه). اگرچه حدود جُندِ (تقریباً منطبق با استان) حِمْص در این زمان بهدرستی روشن نیست، شهر جبله جزو این جند به شمار میرفت (بلاذری، ص 180؛ نیز رجوع کنید به ادامة مقاله).با وقوع زلزلهای سخت در 245، شهر جبله آسیب فراوان دید و بسیاری از اهالی آنجا و لاذقیه کشته شدند. عدهای نیز به صحرای پیرامون پناه بردند (یعقوبی، تاریخ ، ج 2، ص 491). طبری (ج 9، ص 212ـ213) و ابناثیر (ج 7، ص 87) با اشاره به این زلزله، از کشته شدن تعداد بسیار و کوچ عدهای از اهالی جبله خبر دادهاند. مطالب ابنخرداذبه در حدود یک قرن بعد و جغرافینویسان پس از او در قرن سوم، بیانگر بازسازی و رونق دوبارة شهر جبله است. ابنخرداذبه در ذکر سرزمینهای حمص، از کورة (تقریباً معادل استان) جبله در میان کورههای لاذقیه و بُلُنْیاس و نیز از شهر جبله یاد کرده است (ص 76، 98). در اواخر این قرن، ابنفقیه (ص 109، 111) کورة جبله را در جندحمص و یعقوبی ( البلدان ، ص 324ـ325) شهر جبله را یکی از چهار شهر اصلی ساحلی سوریه (در جند حمص) با سکنهای از هَمْدانیها و اقوام قیس و ایاد ذکر کردهاند.در 357، رومیها جبله را تصرف کردند (یاقوت حموی، همانجا). با این وصف در تقسیمات جغرافیایی قرن چهارم، جبله از شهرهای شمالی سوریه ذکر شدهاست ( رجوع کنید به حتی، ج1، ص388ـ 389). از جغرافینویسان این قرن، قدامةبن جعفر (ص 188) و مقدسی (ص 27) شهر جبله را در جند حمص ذکر کردهاند و ابنحوقل (ص167) تنها در نقشة صورةالشام از آن یاد کردهاست.در 472، حسن صباح که از راه دریایی به جبله رفته بود، با رضایت قاضی جبله، مدتی در آنجا اقامت کرد و سپس به حلب رفت (رشیدالدین فضلاللّه، 1356ش، ص102). در 473، قاضی التَّنوخی معروف به ابنضَلیعة، جبله را از قوای روم پس گرفت و در پی آن از قاضی جلالالدینبن عمار (حاکم طرابلس) خواست که رومیها را از جبله خارج کند (یاقوت حموی، ذیل مادّه).در 494، ابومحمدعبیداللّهبن منصور، معروف به ابنصُلیحه (قاضی و حاکم جبله)، پس از شکست از رومیها، اموالش را به سلطان بَرکیارُق (حک : 486ـ 498) واگذار کرد و خود به دمشق رفت (ابناثیر، ج10، ص 307ـ 308). در این زمان، شهر جبله به تاجالملوک بُوری، حاکم ترکتبار دمشق ( رجوع کنید به بوریان * )، واگذار شد اما بهدنبال بدرفتاری تاجالملوک و مکاتبة اهالی شهر با حاکم طرابلس، حاکم طرابلس لشکری را به فرماندهی فخرالملک از بنوعمار * به جبله فرستاد و با کمک اهالی، شهر را از حاکمیت تاجالملوک در آورد. فخرالملک که نگران تصرف جبله به دست صلیبیها بود، قلعة نظامی آنجا را بازسازی کرد (همان، ج10، ص 311ـ312؛ تدمری، ج 1، ص 379ـ383). ظاهراً از این زمان تا 502، شهر جبله غالباً تابع حکام طرابلس بود.در 499، صلیبیها به فرماندهی صَنجیل با حمله به این منطقه، جبله را تصرف کردند (ابناثیر، ج10، ص 411)، اما در محرّم 502، بنوعمار با لشکری به جبله رفتند و اهالی جبله به اطاعت آنان در آمدند (همان، ج10، ص454). باز در همین سال، شهر جبله به دست صلیبیها افتاد ( د. اسلام ؛ سامی، همانجاها؛ قس ابنشِحْنه، ص217 که این واقعه را در 511 ذکر کرده است). در این قرن، سمعانی (متوفی 562) جبله را بلدهای از بلاد شام دانسته و از بزرگان آنجا یاد کرده است ( رجوع کنید به ج 2، ص19).در 18 جمادیالاولی 584، صلاحالدین ایوبی جبله را تصرف کرد. بهنوشتة ابناثیر (ج12، ص7ـ 8)، صلاحالدین به درخواست منصوربن نَبیل (قاضی جبله) از حِصْنُالاَکراد * به جبله رفت و منصور، در حالیکه پرچمها را در شهر افراشته بود، جبله را تسلیم او کرد. به دنبال این فتح، صلیبیها در دو قلعة کنار شهر اقامت کردند. پس از محاصره و اسارت صلیبیها، عدهای از آنها با مسلمانانی که در شهر انطاکیه اسیر بودند، مبادله شدند. در این سال، دیوار و قلعة شهر ویران شد و مسلمانان در جبله باقی ماندند. صلاحالدین نیز با سامان دادن به اوضاع آنجا، امیر سابقالدین را به فرمانروایی جبله تعیین کرد (همانجا؛ نیز رجوع کنید بهابنشداد، ص 89؛ ذهبی، حوادث و وفیات 581 ـ590 ه ، ص 31ـ 32؛ نعمان طیب سلیمان، ص 547). عمادالدین کاتب (519 ـ 597)، در ذکر فتح جُبَیْل * ، از واقعة 584 (فتح جبله بهدست صلاحالدین ایوبی) مطالبی آورده است ( رجوع کنید بهص 233ـ 234). در اواخر قرن ششم، پس از مرگ صلاحالدین (در 589، رجوع کنید به ابناثیر، ج 12، ص 95)، اختلافاتی میان فرزندان وی، ملکافضل (حاکم دمشق) و ملک عزیز (حاکم مصر) پدید آمد که به لشکرکشی در شام منجر شد، اما با تلاش ملکظاهر (برادر دیگر آنان و حاکم حلب) به صلح (در دمشق) انجامید و از آن پس افضل، ظاهر را به حاکمیت شهرهای جبله و لاذقیه و نواحی ساحلی آنجا تعیین کرد (ابناثیر، ج12، ص109ـ110؛ خوافی، ج2، ص271ـ272؛ نیز رجوع کنید بهرشیدالدین فضلاللّه، 1373 ش، ج 1، ص 357). ذهبی (متوفی 748) نیز به صلح 590 ایوبیان اشاره نموده است ( رجوع کنید بهحوادث و وفیات 581 ـ590 ه ، ص97). در همین قرن، ادریسی (ج 1، ص 347، ج 2، ص 644) جبله را از شهرهای اقلیم سوم دانسته و از ارتباط دریایی جبله با جزیرة قبرس خبر داده است.در 601، صلیبیها به جبله و لاذقیه که جزو طرابلس بود، حمله کردند (ذهبی، حوادث و وفیات 601ـ610 ه ، ص 5، 7)؛ اما با صلح میان مسلمانان و صلیبیها در 614، جبله و برخی مناطق ساحلی به امرای دمشق واگذار شد (ابناثیر، ج 12، ص 329). در 616، صلیبیها یک بار دیگر به جبله حمله کردند (ذهبی، حوادث و وفیات 611ـ620 ه ، ص 29). در همین دوران، یاقوت حموی (همانجا) جبله را قلعهای مشهور در شام، نزدیک لاذقیه و از توابع حلب ذکر کرده است. بنا بر مطالب او، جبله از 584 تا زمان وی (متوفی 626) در تصرف مسلمانان بود. در 628، صلیبیهای ساکن سرزمین شام، متوجه جبله شدند و با حمله به آنجا تعدادی اسیر و مقداری غنیمت گرفتند، اما لشکریان اتابک شهابالدین، اسرا و غنیمتها را پس گرفتند (ابناثیر، ج 12، ص 504).در قرن هشتم، ابوالفداء (672ـ732) جبله را از اقلیم چهارم، میان بلده (که در آن زمان ویران شده بود) و لاذقیهذکر کرده است (ص 29). به نوشتة او، جبله شهری کوچکاست و مزار ابراهیم ادهم (متوفی 161 یا 162) در آنجاست. طبق نوشتة او، شهر جبله توابع بسیار دارد و از بلنیاس بزرگتر است؛ همچنین لاذقیه در دوازده میلی و بلنیاس در 24 میلی جبله واقع است (ص 254ـ 255).در 806، زلزلة شدیدی جبله و لاذقیه را لرزاند و به آنجا آسیب فراوانی رساند (مقریزی، ج 3، قسم 3، ص 1122). یک سال بعد، فارِسبن صاحبالباز، از امرای ترکمان، و برادرش حسین، جبله و مناطق ساحلی پیرامون آن را تصرف کردند (همان، ج 3، قسم 3، ص 1158). در این قرن، حافظابرو (متوفی 833؛ ج 1، ص 342) نیز جبله را شهری کوچک با توابع وسیع توصیف نموده و به قبر ابراهیم ادهم در آنجا اشاره کرده است. در حدود 859 ـ860، بر اثر زلزلة سختی، بار دیگر شهر جبله آسیب فراوان دید (حتی، ج 2، ص 203).در قرن نهم، جبله از توابع لاذقیه بهشمار میرفت و جزو ناحیة حلب بود. ابنشِحنه حلبی (در ح 830) در ذکر حدود حلب، ناحیة حلب را در مغرب، منتهی به جبله و لاذقیه دانسته است. همچنین او قلعة جبله را معروف و شهر جبله را مشهور و نیکو خوانده است (ص 158، 232، 267) که ظاهراً بیانگر رونق دوبارة شهر بود. در 1247، زینالعابدین شیروانی (ص 199) در توصیف جُبَیل (کذا؛ احتمالاً جبله) آن را از نواحی شام، در چهار فرسخی لاذقیه و شش فرسخی طرابلس دانسته و او نیز از قبر ابراهیم ادهم در آنجا یاد کرده است. از جبله، علما و بزرگان بسیاری از جمله عبدالواحدبن شُعَیب جبلی، ابوالقاسم سلیمانبن علی جبلی، احمدبن محمدبن ابراهیم انصاری جبلی و عثمانبن ایوب جبلی برخاستند (یاقوت حموی، همانجا).منابع: ابناثیر؛ ابنحوقل؛ ابنخرداذبه؛ ابنشحنه، الدرّالمنتخب فی تاریخ مملکته حلب ، چاپ یوسفبن الیان سرکیس، بیروت 1909؛ ابنشداد، النوادر السلطانیة و المحاسنالیوسفیة، او، سیرة صلاحالدین ، چاپ جمالالدین شیال، [ مصر ] 1964؛ ابنفقیه؛ اسماعیلبن علی ابوالفداء، کتاب تقویمالبلدان ، چاپ رنو و دسلان،پاریس 1840؛ محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهةالمشتاق فی اختراق الا´فاق ، قاهره: مکتبةالثقافة الدینیه، [ بیتا. ] ؛ بلاذری (بیروت)؛ عمر عبدالسلام تدمری، تاریخ طرابلس: السیاسی و الحضاری عبرالعصور ، ج 1، بیروت 1404/1984؛ عبداللّهبن لطفاللّه حافظ ابرو، جغرافیای حافظ ابرو ، ج 1، چاپ صادق سجادی، تهران 1375 ش؛ فیلیپ خوری حتی، تاریخ سوریة و لبنان و فلسطین ، ج 1، ترجمة جورج حداد و عبدالکریم رافق، ج 2، ترجمة کمال یازجی، بیروت 1958ـ1959؛ احمدبن محمد خوافی، مجمل فصیحی ، چاپ محمود فروخ، مشهد 1339ـ1341 ش؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخالاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام ، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات 581 ـ590 ه ، 601ـ610 ه ، بیروت 1417/1996، حوادث و وفیات 611ـ620 ه ، بیروت 1418/1997؛ رشیدالدین فضلاللّه، جامعالتواریخ ، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران 1373 ش؛ همو، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان ، چاپ محمدتقی دانشپژوه و محمد مدرسی زنجانی، تهران 1356 ش؛ شمسالدینبن خالد سامی، قاموسالاعلام ، چاپ مهران، استانبول 1306ـ1316/ 1889ـ 1898؛ سمعانی؛ زینالعابدینبن اسکندر شیروانی، بستانالسیاحه، یا، سیاحتنامه ، چاپ سنگی تهران 1315، چاپ افست [ بیتا. ] ؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ محمدبن محمد عماالدین کاتب، الفتحالقسی فی فتحالقدسی، چاپ محمدمحمود صبح، [ قاهره 1965 ] ؛ قدامةبن جعفر؛ مقدسی؛ احمدبنعلی مقریزی، کتابالسلوک لمعرفة دولالملوک ، ج 3، قسم 3، چاپ سعید عبدالفتاح عاشور، [ مصر ] 1971؛ الموسوعة العربیة ، دمشق: هیئة الموسوعة العربیة، 1998ـ ؛ ذیل «جبلة»، (از صفیة عید)؛ نعمان طیب سلیمان، منهج صلاحالدین الایوبی فیالحکم و القیادة ، [ مصر ] 1411/1991؛ محمدبن عمر واقدی، فتوحالشام ، بیروت: دارالجیل، [ بیتا. ] ؛ عبدالمهدی یادگاری، جغرافیای سرزمین سوریه: طبیعی، انسانی، اقتصادی و محیط زیست ، مشهد 1372 ش؛ یاقوت حموی؛ یعقوبی، البلدان ؛ همو، تاریخ ؛EI 2 , s.v. "Djabala" (by N. Elissإeff); World gazetteer , 18 June 2005. ]Online[. Available: http://www.world-gazetteer. com/ wg.php?x...]4 July 2005[.