جبربن قاسم

معرف

از بزرگان‌ بربری‌الاصل‌ دربار المعِزّلدین‌اللّه‌ (حک : 341ـ365) و العزیزباللّه‌ (حک : 365ـ386) فاطمی‌
متن
جَبربن‌ قاسم‌ ، از بزرگان‌ بربری‌الاصل‌ دربار المعِزّلدین‌اللّه‌ (حک : 341ـ365) و العزیزباللّه‌ (حک : 365ـ386) فاطمی‌. نام‌ کامل‌ وی‌ به‌ صورت‌ جبربن‌ قاسم‌ کُتامی‌ و گاه‌ به‌ صورت‌ خیربن‌ قاسم‌ ضبط‌ شده‌ است‌ ( رجوع کنید به ابن‌صیرفی‌، ص‌ 21، 23؛ دواداری‌، ج‌ 6، ص‌ 189؛ مَقْریزی‌، 1411، ج‌ 3، ص‌ 12؛ همو، 1387، ج‌ 1، ص‌ 144، 147). از شرح‌حال‌ وی‌ تا پیش‌ از دوران‌ حکومت‌ المعز، اطلاعی‌ در دست‌ نیست‌ اما هنگامی‌ که‌ در 362 همراه‌ المعز از قَیْرَوان‌ به‌ قاهره‌ رفت‌، از بزرگان‌ دولت‌ فاطمی‌ و رجال‌ برجستة‌ دربار به‌ شمار می‌آمد ( رجوع کنید بهابن‌صیرفی‌، ص‌ 23؛ مقریزی‌، 1411، همانجا). در جمادی‌الا´خرة‌ 363 منصب‌ شرطة‌ سفلا که‌ مقر آن‌ در شهر فُسطاط‌ بود و بعداً شرطة‌ علیا، که‌ مقر آن‌ در شهر جدیدالاحداث‌ قاهره‌ بود، به‌ وی‌ واگذار شد و بدین‌ترتیب‌ وی‌ عهده‌دار شهربانی‌ هر دو شهر گردید (مقریزی‌، 1411، ج‌ 3، ص‌ 12 و پانویس‌ 3؛ قس‌ همو، 1387، ج‌ 1، ص‌ 144، 150، 216؛ برای‌ منصب‌ شرطه‌ در دولت‌ فاطمیان‌ رجوع کنید بهسرور، ص‌ 146؛ احمد عبدالسلام‌ ناصف‌، ص‌ 129ـ130، 152ـ 153؛ نیز رجوع کنید به شرطه‌ * ). جبربن‌ قاسم‌ هنگامی‌ که‌ ریاست‌ شرطة‌ سفلا را برعهده‌ گرفت‌، بر مغربیان‌ فشار آورد و آنان‌ را به‌ ترک‌ شهر فسطاط‌ و سکونت‌ در قاهره‌ واداشت‌ (مقریزی‌، 1411، ج‌ 3، ص‌ 12؛ قس‌ همو، 1387، ج‌ 1، ص‌150).جبربن‌ قاسم‌ در مناصب‌ حکومتی‌ همچنان‌ ترقی‌ می‌کرد و شرطه‌ و فرمانداری‌ شهرهای‌ ساحلی‌ تِنّیس‌، دِمیاط‌، فَرَما و جِفار نیز به‌ مناصب‌ وی‌ افزوده‌ شد و او پسر خود را که‌ کاتبش‌ نیز بود، در این‌ مشاغل‌ جانشین‌ خویش‌ کرد ( رجوع کنید به ابن‌صیرفی‌، ص‌ 24؛ مقریزی‌، 1411، همانجا). العزیزباللّه‌، جانشین‌ المعز، تا بدان‌ حد به‌ جبربن‌ قاسم‌ اعتماد داشت‌ که‌ در 368 هنگامی‌ که‌ به‌ قصد جنگ‌ با قَرمطیان‌، مصر را به‌ سوی‌ شام‌ ترک‌ کرد جبر را با اختیارات‌ وسیع‌ ( رجوع کنید به تامر، ص‌ 15) به‌ قائم‌مقامی‌ خود گماشت‌ (ابن‌صیرفی‌، ص‌ 23؛ دواداری‌، همانجا؛ قس‌ انطاکی‌، ص‌180).به‌ نوشتة‌ ابن‌صیرفی‌ (همانجا) در دوران‌ العزیز، جبربن‌ قاسم‌ یکی‌ از چهار متولی‌ امر خراج‌ بود. مقریزی‌ (1387، ج‌ 1، ص‌ 147) از افزایش‌ کم‌نظیر عواید مالی‌ دولت‌ در این‌ دوران‌ یاد کرده‌ است‌. در 373، هنگامی‌ که‌ ابوالفرج‌ یعقوب‌بن‌ کِلِّس‌، وزیر العزیز، برکنار و چند ماه‌ در قصر زندانی‌ شد (373ـ374)، جبر امر وزارت‌ را نیز برعهده‌ گرفت‌ (انطاکی‌، ص‌ 202؛ ابن‌صیرفی‌، ص‌ 21، 23ـ24؛ قس‌ دواداری‌، ج‌ 6، ص‌ 208). پس‌ از بازگشت‌ یعقوب‌بن‌ کلّس‌ به‌ وزارت‌، اطلاعی‌ از سرگذشت‌ جبربن‌ قاسم‌ در دست‌ نیست‌، اما برخی‌ اشارات‌ حاکی‌ از اعزاز او تا پایان‌ زندگی‌ است‌، نظیر آنچه‌ ابن‌صیرفی‌(ص‌ 24) در باب‌ خوش‌ یُمنی‌ و برکت‌ محل‌ سکونت‌ وی‌، مشهور به‌ «دار جبربن‌ قاسم‌»، آورده‌ است‌. این‌ خانه‌ بعداً به‌ «دار مأمون‌بن‌ بطائحی‌» معروف‌ شد و در 549، در زمان‌ ابن‌میسّر، مدرسة‌ سُیوفیّه‌ در آن‌ برپا بود (ابن‌مُیَسّر، ج‌ 2، ص‌ 92).منابع‌: ابن‌صیرفی‌، الاشارة‌ الی‌ من‌ نال‌ الوزارة‌ ، چاپ‌ عبداللّه‌ مخلص‌، قاهره‌ 1924؛ ابن‌میسّر، اخبار مصر ، ج‌ 2، چاپ‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌ 1919؛ احمد عبدالسلام‌ ناصف‌، الشرطة‌ فی‌ مصرالاسلامیة‌ ، قاهره‌ 1407/1987؛ یحیی‌بن‌ سعید انطاکی‌، تاریخ‌ الانطاکی‌، المعروف‌ بصلة‌ تاریخ‌ أوتیخا ، چاپ‌ عمر عبدالسلام‌ تدمری‌، طرابلس‌ 1990؛ عارف‌ تامر، العزیزباللّه‌: الخلیفة‌الخامس‌ ، بیروت‌ 1400/1980؛ ابوبکربن‌ عبداللّه‌ دواداری‌، کنزالدرّر و جامع‌الغرر، ج‌ 6، چاپ‌ صلاح‌الدین‌ منجد، قاهره‌ 1380/1961؛ محمد جمال‌الدین‌ سرور، الدولة‌ الفاطمیّة‌ فی‌ مصر ، [ قاهره‌ ] 1399/1979؛ احمدبن‌ علی‌ مقریزی‌، اتعاظ‌ الحنفا ، ج‌ 1، چاپ‌ جمال‌الدین‌ شیال‌، قاهره‌ 1387/1967؛ همو، کتاب‌المقفّی‌'الکبیر ، چاپ‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌ 1411/1991.
نظر شما
مولفان
گروه
تاریخ ایران و اسلام ,
رده موضوعی
جلد 9
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده