جانیبیگ، محمود رجوع کنید به آلتین اردوNNNNجانیکْلی حاجیعلیپاشا ، سرعسکر عثمانی و مؤسس خاندانِ حکومتی درهبیگ * . جانیکلی در 1133 در استانبول بهدنیا آمد. وی فرزند کوچکِ احمدآغافِضِهلی، قَپوجیباشیِ (حاجب) درگاهِ عالی (دربار)، بود (جودتپاشا، ج 3، ص 145؛ واصفافندی، ص 277). کودکیاش در استانبول سپری شد، سپس به جانیک (امروزه صامسون ) رفت اما بهسبب ظلمهای پدرش در آنجا، در 1154 همراهوی به آنکارا تبعید شد (جودتپاشا؛ واصفافندی، همانجاها). پس از مرگِ پدرش در 1161، با برادرش آغابیگ سلیمانپاشابه جانیک بازگشت و در امور سیاسی و اداری تجربه کسبکرد و پس از درگذشت برادرش در جمادیالا´خرة 1184، طبق سنّت درهبیگیهای خودمختار، با رتبة «محصِّل * »، حاکم جانیک شد (ثریا، ج 3، ص 548؛ جودتپاشا، همانجا) و با اقتدار شورشها را سرکوب کرد. در 1176 نیز شورش گرجستان را سرکوب نمود و بخشی از منطقة اشغالشده را به حکومت عثمانی باز گرداند (جودتپاشا، همانجا؛ د.ا.د.ترک ، ذیل مادّه)؛ از اینرو، دولت عثمانی مقاطعة جانیک و تحصیلداری آن را بهوی واگذار کرد.جانیکلی آنگاه راهی حج شد و پس از بازگشت نفوذ اجتماعی بیشتری یافت ( د.ا.د.ترک ، همانجا). با شروع جنگ عثمانی با روسیه، در 1183 به خوتین اعزام شد و در جنگ رضوانچه شرکت کرد (هامر ـ پورگشتال ، ج 8، ص 348). در 1186، حومة جانیک و آماسیه را از معارضان پاک کرد و موفق شد «مالکانة» (درآمد) سنجق آماسیه و در پیِ آن عنوانِ «وُیوُدا»یِ (دریافتکنندة درآمد سالانه) سنجق توقات را کسب کند ( د.ا.د.ترک ، همانجا؛ رجوع کنید به مالکانه * ). پس از مقام قپوجیباشیگری، به توصیة دولتْگرای (خان کریمه)، به مقام سرعسکریِ قریم (کریمه) رسید و همراه ناوگانِ دولت عثمانی عازم دریای سیاه شد ( د.ا.د.ترک ؛ جودتپاشا، همانجاها). جانیکلی در شُرف تسلط بر کریمه بود اما با امضای پیمان کوچک قینارجه در 12 جمادیالاولی 1188/ 21 ژوئیة 1774، دولت عثمانی آن را به روسیه واگذار کرد (جودتپاشا، همانجا؛ نیز رجوع کنید به آکسان ، ص 175ـ177).پس از 1189، مقارنِ تیرگیِ مناسبات عثمانی با دولت ایران، جانیکلی از فرصت استفاده کرد و علاوه بر تحصیلداری جانیک، والیگری طرابزون و ارزروم و قَسْطَمونی، و سرعسکری قارْص را بهدست آورد وبرای فرزند بزرگش، بَطّال حسینپاشا (متوفی 1215)، مالکانة قرهحصار شرقی را بر قرار کرد. بطّال، قپوجیباشی نیز شد. بدینترتیب، اقتدار و نفوذ خانوادة جانیکلی از محدودة جانیک فراتر رفت. سپس والیگری سیواس را با رتبة وزارت به فرزند هجده سالهاش، مقداد احمد، واگذار کرد ( د.ا.د.ترک ، همانجا). بابعالی به جانیکلی دستور داد به عنوان سرعسکر کریمه سپاهی فراهم آورده به کریمه برود اما او موفقیتی بهدست نیاورد. باب عالی بهسبب این شکست و نیز به اتهام اذیت و آزار مردم و گردآوری ثروت از راههای نادرست، درصددِ از میان بردن وی برآمد. از طرف دیگر، خاندان چاپان اوغوللری و نمایندة آنان، مصطفیبیگ (جبارزاده) حاکم سنجق بوزاوق ، به سبب توسعة نفوذ خاندان جانیکلی به دشمنی با او پرداختند ( د.ا.د.ترک ؛ جودتپاشا، همانجاها). اعیان آماسیه نیز که از مقداد احمد بهستوه آمده بودند، به مصطفی بیگ پناه بردند؛ از اینرو، به امر باب عالی، مقداد احمد از والیگری سیواس عزل و اموال و املاکش ضبط و به صاحبانشان مسترد شد. مصطفیبیگ در 1193 برای ملزم ساختن مقداد احمد به اجرای این امریه، یادداشتی فرستاد. مقداد احمدپاشا به مداخلة جبارزاده شدیداً واکنش نشان داد و به خاکِ او حمله کرد اما فرزند خود را از دست داد و جبارزاده بر آماسیه مستولی گردید. جانیکلی به استانبول رفت و خواهان اعدامِ جبارزاده گردید اما چون اوضاع را بر ضد خود دید، همراه فرزندش، بطّال حسینپاشا، به کریمه گریخت (شوال 1193)، لذا مناصب و اموال هر دوی آنان مصادره شد (جاوید ، ص 179؛ ثریا، ج 3، ص 548؛ جودتپاشا، ج 3، ص 146)؛در اسناد عثمانی، آنان «فراری» و «خائن» خوانده شدهاند ( د.ا.د.ترک ، همانجا). مقداد احمد، فرزند دیگر جانیکلی،نیز در بورسه تحتنظر قرار گرفت (همانجا؛ جودتپاشا،ج 2، ص 131).جانیکلیعلیپاشا پس از دو سال اقامت در کریمه، به وساطت بعضی وزرای طرفدارش مورد بخشش باب عالی قرار گرفت (شعبان 1195) و مقارن صدارت عزت محمدپاشا، دوباره وزیر گردید و اموال و مقاطعاتش به او برگردانده شد (جودتپاشا، ج 3، ص 146). در 1196 جبارزاده را غلامانش کشتند (همان، ج 2، ص 171). چندی بعد بهسبب سازش شاهینگرای، خان کریمه، با دولت روسیه و الحاق کریمهبه روسیه، سلطان عبدالحمید اول (حک : 1187ـ1203) تصمیم به نابودی جانیکلی گرفت، ولی صدراعظم، یِگِن محمدپاشا،او را از این تصمیم باز داشت ( د.ا.د. ترک ، همانجا). چون جانیکلی مأمور پایان بخشیدن به اغتشاشات گرجستان شد، مقداد احمدپاشا در 1198 بهجای وی والی ارزروم گردید (همانجا).جانیکلی در حفظ اتحاد قبایل چَرکَس * با دولت عثمانی و نیز برای به اطاعت آوردنِ گرجیان کوشید و سرانجام در 24 شعبان 1199 درگذشت. پس از او، پسرانش مصدر برخی امور بودند و تا مدتی مقام خود را حفظ کردند (همانجا؛ نیز رجوع کنید بهجودتپاشا، ج 3، ص 145ـ146). تحولات ناشی از جنگ عثمانی با روس و اتریش موجب سقوط کامل خاندان جانیکلی شد و ظلمهای این خاندان به مردم، راه را برای واردکردن ضربات بزرگ به افراد این خاندان هموار کرد ( د.ا.د. ترک ، همانجا).جانیکلی فرماندهی مقتدر و مدبر و روشنفکر بود. وی رسالهای به نام تدابیرالغزوات دارد که تاریخ پایان تألیف آن 13 شوال 1190 ذکر شده است ( رجوع کنید به اوزکایا ، ص 181، تصویر گ 71 رساله). در این اثر، که به زبانی ساده و صریح نوشته شده، در بارة مسائل عملی و تجربههای حکومتداری بحث شده است ( د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه).رسالة تدابیرالغزوات ــ که به تدبیر نادر یا تدبیر جدید نادر نیز معروف است ( رجوع کنید به اوزکایا، ص120) ــ ویژگی پندنامهها را دارد. جانیکلی بر آن بود که وقایع دورة مصطفی سوم (حک : 1171ـ1187) و عبدالحمید اول و نهادها و مؤسساتِ آنان را نقد، و خطاهای آنان، از جمله قتل عمرپاشا والیِ بغداد و وقایع کریمه، را آشکار کند (جودتپاشا، ج 3، ص 145؛ هامر ـ پورگشتال، ج 8، ص 348). او در این کتاب، درخصوصِ هرگونه تدبیری که برای اصلاح خرابیها و فساد لازم است، به روشنگری پرداخته و در برخورد با موضوعات اداری ـ سیاسی و نظامی، حامی اصلاحات در مالکیت اراضی تحت اختیار سپاهیان بوده است (جودتپاشا، ج 3، ص 145ـ146). جودتپاشا (ج 3، ص 146) در انتقاد از این اثر، آن را حاوی عبارات سست و بدون اصطلاحات فنی و بیانکنندة افکار عامیانه دانسته ولی در ضمن، اذعان کرده است که ذکر همین اندازه ایرادات و اشکالاتِ دولتمردان هم برای ارکان دولت گران آمد و موجب غوغای جبارزاده و فرار جانیکلی به کریمه شد.از رسالة جانیکلی هشت نسخة خطی موجود است ( رجوع کنید بهاوزکایا، ص 119ـ121). این اثر را یوجل اوزکایا در ) مجلة تحقیقات تاریخی ( (ج 7، ش 12ـ13، 1969) به خط جدید ترکی (لاتین) منتشر کرده است. برخی از عناوین و موضوعات این رساله عبارت است از: سبب اختلال قریم؛ مصر، قاهره و بغداد و اقلیم قریم؛ تدبیر بغداد؛ تدبیر قریم؛ مهمة جنگ؛ تدبیر ایران؛ تدبیر وزرا؛ مهمة مبایعه؛ وقایع و حوادث، تدبیر جنگ؛ مقابلة تدبیر جنگ؛ در بیان موضعِ دولت و تدبیرِ مأکولات و مشروباتِ آستانه ( رجوع کنید بههمان، ص 174).معاصران جانیکلی وی را دولتمردی مقتدر و بصیر و توانا در رسیدگی به امور سربازان و «رکن رکین دولت» و «سدی محکم بر جانب شرق» و مایة هراس ستمگران معرفی کردهاند. با این حال، وی را به سببِ شدت خشونت و خونریزی و ترک نماز نکوهش کردهاند (واصفافندی، ص 279؛ جودتپاشا، همانجا؛ ثریا، ج 3، ص 548).جانیکلی در نواحیِ آناپه و صوغوجق (در قفقاز) نیز به عمران و آبادی پرداخته بود ( د.ا.د. ترک ، همانجا).منابع: محمد ثریا، سجل عثمانی ، استانبول 1308ـ1315/ 1890ـ 1897، چاپ افست انگلستان 1971؛ احمد جودتپاشا، تاریخ جودت ، استانبول 1309؛Virginia H. Aksan, An Ottoman statesman in war and peace: Ahmed Resmi Efendi, 1700-1783 , Leiden 1995; Ahmed Cavid, Had ka-i veka ¦y , ed. Adnan Baycar, Ankara 1998; EI 2 , s.v. "Dja ¦n ¦kli H ¤a ¦dj dji ـ Al ¦Pasha" (by B. Lewis); Joseph von Hammer-Purgstall, Geschichte des osmanischen Reiches , Graz 1963; Yدcel عzkaya, "Canikli Ali Pa a , n n risalesi Teda b rد , l-g azava t ", Tarihara t rmalar dergisi, VII , no. 12-13; TDVIA , s.v. "Canikli Hac Ali Pa a Ailesi" (by عzcan Mert); Ahmed Va sif Efendi, Meha sinد , l-a sa r ve haka ¦ikد , l-ahba r , ed. Mدcteba I lgدrel, Ankara 1994.