جار(1) ، در لغت به معنای همسایه، در بارة همسایه و حقوق او مطالب و توصیههایی در قرآن و حدیث و اخلاق آمده است. واژة جار، از ریشة جور ، به معنای میل و عدول است و فعل آن از باب مفاعله (مجاوره، جِوار) به معنای همسایگی است ( رجوع کنید به خلیلبن احمد؛ جوهری، ذیل واژه). وجه اشتقاقِ جار به معنای همسایه، از جور به معنای میل و عدول، آن است که همسایه چون خانهاش در مجاورت دیگری است به سمت او میل کرده است (طوسی، ذیل نساء: 36). جار به معانی دیگری چون شریک و یاریکننده و سوگند نیز آمده است که در اینجا مراد نیست.در قرآن کریم، واژة جار دو بار در آیة 36 نساء و یک بار در آیة 48 انفال به کار رفته است. جار در آیة اول، به معنای همسایه است و در باب معنی و تفسیر دو ترکیب «الْجارِ ذِی الْقُرْبی'» و «الْجَارِ الْجُنُبِ» در این آیه، اقوال مختلفی نقل شده است ( رجوع کنید بهطبری؛ طوسی؛ قرطبی؛ طباطبائی، ذیل آیه) اما به قرینة اینکه این دو ترکیب در مقابل هم قرار گرفتهاند، احتمالاً مراد از «الجار ذی القربی» همسایة نزدیک و مراد از «الجار الجنب» همسایة دور است ( رجوع کنید به طباطبائی، همانجا). جار در آیة دوم، مشتق از جوار به معنای پناهدهنده است ( رجوع کنید به طوسی؛ طَبْرِسی؛ طباطبائی، ذیل آیه) که در اینجا موردنظر نیست.در احادیث پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم و امامان شیعه علیهمالسلام مطالب فراوانی در بارة همسایه و رعایت حقوق همسایه آمده است. بنا بر این احادیث، پیامبر اکرم همسایة آدمی را به مثابة خود او فرض کرده و حرمت او را چون حرمت پدر و مادر دانسته ( رجوع کنید به کلینی، ج 5، ص 31) و داشتن همسایة صالح را از موجبات سعادت انسان قلمداد کرده است (ابنبابویه، 1362 ش، ج 1، ص 183ـ184). حمایت از همسایه مصداق شجاعت و قدرت معرفی شده است ( رجوع کنید به ابنشُعْبَه، ص 225). در حدیثی دیگر از پیامبر، حرمت همسایه در حدی دانسته شده است که آزردن او باعث سلب ایمان میگردد ( رجوع کنید به کلینی، ج 2، ص 665) و حتی چنین کسی لعن شده است (نوری، ج 8، ص 422). در احادیث، همسایه از چنان منزلتی برخوردار است که حتی در هنگام دعا کردن باید وی را بر خود مقدّم داشت، چنانکه بر اساس حدیثی، حضرت فاطمه علیهاالسلام تا صبح برای زنان و مردان مؤمن دعا کرد ولی در حق خود دعا نکرد و فرمود «الجار ثمّ الدّار» (اول همسایگان، پس از آن اهل خانه؛ ابنبابویه، 1386، ج 1، ص 181).در روایات، حدِ همسایگی چهل خانه از چهار سو دانسته شده است ( رجوع کنید به همو، 1361 ش، ص 165). از جمله موضوعاتی که در احادیث فراوانی بدان توجه و تأکید شده، حقوق همسایگان است. در رسالةالحقوق امام سجاد علیهالسلام حق همسایه بر همسایه آن دانسته شده است که در غیابش حرمت او و در حضورش کرامت او را حفظ کند و در هر دو حال بهاو یاری رساند، به دنبال کشف عیب و بدی او نباشد و اگردر این باب چیزی دید آن را بپوشاند و آشکار نسازد (ابنشعبه، ص 266).در حدیثی دیگر حق همسایه آن دانسته شده است که اگر وام خواست به او بدهد و اگر خیری به او رسید به وی تبریک بگوید و اگر دچار مصیبتی شد، به او تسلیت گوید و دیوارخانة خود را بدون اجازة همسایه، بالاتر از دیوارخانة او نبرد ( رجوع کنید به فتّال نیشابوری، ج 2، ص 388ـ389). در این حدیث همسایگان به سه قسم تقسیم شدهاند: برخی از آنها سه حق دارند، حق مسلمانی و حق همسایگی و حق قرابت؛ برخی دیگر دو حق دارند، حق مسلمانی و حق همسایگی؛ و برخی یک حق دارند و آن حق همسایگی است، پس غیرمسلمانی که همسایه است یک حق دارد (همان، ج 2، ص 389). همچنین در روایات، آزردن همسایه و تضییع حقوق وی تحریم شده است و گفتهاند کسی که همسایهاش را بیازارد از بهشت محروم خواهد شد ( رجوع کنید بهحرّ عاملی، ج 5، ص 340)، حتی بر اساس روایتی، پیامبر اکرم در جنگ تبوک از آمدن کسانی که همسایگانشان را آزار داده بودند ممانعت کرد ( رجوع کنید به نوری، ج 8، ص 423). بنا بر روایات، صبر بر آزار همسایه مستحب است ( رجوع کنید به حرّعاملی، ج 12، ص 121) و گفته شده که حسنِ جوار فقط آن نیست که به همسایه آزار نرسانند بلکه آن است که بر آزار او صبر کنند ( رجوع کنید بههمان، ج 12، ص 122). همچنین پیامبر فرمود جبرئیل به اندازهای در باب همسایه سفارش کرد که گمان کردم همسایه از همسایه ارث میبرد ( رجوع کنید به همان، ج 9، ص 52).علمای اخلاق نیز به همسایه و همسایهداری توجه کردهاند. ابوحامد غزالی در احیاءعلومالدین در بارة حقوق همسایه به تفصیل سخن گفته است. وی (ج 2، ص 231) حق همسایگی را مقتضی چیزی فراتر از اخوت اسلامی دانسته است. بر اساس نوشتة او (ج 2، ص 232) پارهای از حقوق همسایه بهطور عام بدین قرار است: پیش از سلام کردنش به او سلام کنند، با او به درازی سخن نگویند، از احوالِ او بسیار سؤال نکنند، چون بیمار شد به عیادتش روند و چون به مصیبتی دچار گشت به او تسلیت بگویند و همراهیش کنند و اگر شادمان بود به او تبریک بگویند و با او در این باب مشارکت کنند، و از لغزشهایش در گذرند. پارهای از حقوق خاص همسایه نیز آن است که در غیابش مواظب خانهاش باشند، با فرزندانش به لطف سخن بگویند و غیبتش را نشنوند.در برخی ابواب فقه نیز بحث همسایه و همسایهداری مطرح شده است، از جمله در بحث صلح (محقق حلّی، ج 2، ص 371ـ372)، بحث ضَمان (علامه حلّی، 1413ـ1419، ج 3، ص 654)، تزاحم حقوق (همو، 1414، ج 2، ص 188ـ189)، اقسام خانههای اهل ذمّه (همان، ج 9، ص 345) و بحث وصیت (شهیدثانی، ج 5، ص 29).منابع: ابنبابویه، عللالشرایع ، نجف 1386/1966، چاپ افست قم ] بیتا. [ ؛ همو، کتاب الخصال ، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1362 ش؛ همو، معانیالاخبار ، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1361 ش؛ ابنشعبه، تحفالعقول عن آلالرسول ، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1363 ش؛ اسماعیلبن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاحالعربیة ، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت ] بیتا. [ ، چاپ افست تهران 1368 ش؛ حرّعاملی؛ خلیلبن احمد، کتابالعین ، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم 1409؛ زینالدینبن علی شهید ثانی، الروضةالبهیة فی شرحاللمعة الدمشقیة ، چاپ محمد کلانتر، نجف 1398، چاپ افست قم 1410؛ طباطبائی؛ طبرسی؛ طبری، جامع ؛ طوسی؛ حسنبن یوسف علامه حلّی، تذکرةالفقهاء ، قم 1414ـ ؛ همو، قواعدالاحکام ، قم 1413ـ1419؛ محمدبن محمد غزالی، احیاء علومالدین ، بیروت 1417/ 1996؛ محمدبن حسن فتّال نیشابوری، روضةالواعظین ، نجف 1386/ 1966، چاپ افست قم 1368 ش؛ محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن ، بیروت 1405/ 1985؛ کلینی؛ جعفربن حسن محقق حلّی، شرائعالاسلام فی مسائل الحلال و الحرام ، چاپ صادقشیرازی، ] تهران [ 1409؛ حسینبن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبطالمسائل ، قم 1407ـ 1408.