ثمودی ، اصطلاح بیمسمّای امروزی برای همة انواع خطوط کتیبههای باستانی شمال عربستان، که بر خلاف تیمائی ، دیدانی و لحیانی ( رجوع کنید به «لحیان * » )، حسائی/ احسائی ، حسمایی یا صفایی ، هنوز به دقت طبقهبندی نشدهاند. بنابراین، ثمودی مقولهای نامشخص است و به خط یا گویش خاصی اشاره نمیکند. این نام کاملاً قراردادی است و هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد کتیبههای موجود با قبیلة ثمود * ربط دارند.پیش از اسلام، در میان ساکنان عربستان، به خصوص بادیهنشینانی که نوشتهها و نقاشیهای آنان زینتبخش تختهسنگهای بیابان بود، نوشتن امری رایج بود. احتمالاً از اوایل قرن هشتم پیش از میلاد تا دستکم نیمة قرن سوم میلادی، تعداد معتنابهی از نظامهای الفبایی شمال عربستان در سراسر شبهجزیره بهکار میرفت، اگرچه امروزه به ندرت کتیبهای از این دست در سواحل خلیجفارس یافت میشود. متون گوناگونی به خط ثمودی در گسترهای کشف شده که سرحد شمالی آن حوران سوریه و منتهیالیه جنوبی آن رملة السبعتین / رملهسبتین در یمن مرکزی است و نیز از مغرب عراق تا مصر علیا امتداد دارد.در 1247/1831، ولستد (ج 2، ص 189) و کارلس (ص 273ـ 275، لوح 22) از برخی کتیبههای ثمودی، که بر صخرهای در نزدیکی وجه قرار داشت، نسخهبرداری کردند. در 1264/ 1848، والین از کتیبههای بیشتری در وادی العُوَیْنِد ، در شمال تبوک، نسخهبرداری و آنها را آوانویسی کرد ( رجوع کنید بهص 311ـ313). در 1274/1858 نیز وتسشتاین از تعدادی از کتیبههای ثمودی (برای نمونه رجوع کنید به ) مجموعة کتیبههای سامی ( ، ج 5، ص 3558ـ3559، 3575) و صفایی در جنوب سوریه نسخهبرداری کرد. این آثار تا 1308 ش/1929 منتشر نشدند تا اینکه دواتی ، هوبر و اویتینگ تعداد زیادی از متون یافت شده در شمال عربستان را از 1287 تا 1308/ دهههای 1870 و 1880 ثبت و ضبط کردند و کار آنان، رمزگشایی این آثار را تا حدی ممکن ساخت ( رجوع کنید بههالوی ، ص 316ـ 355؛ لیتمان ، 1904). چند سال بعد، ژوسن و سووینیاک (1909ـ1914، ج 1 و 2) از حدود 760 کتیبه ــ که مجدداً از شمال غربی عربستان به دست آمده بود ــ رونوشتهای معتبرتری منتشر کردند. در 1315 ش و 1329ـ1330 ش/ 1936 و 1950ـ1951، فیلبی متن دو هزار کتیبة ثمودی را در عربستان شمالی و جنوبی رونویسی کرد، اما عکسی از آنها تهیه نکرد. نسخه برداریهای فیلبی چنان بیدقت تهیه شده که چندان قابل استناد و اعتماد نیست.در 1330 ش/1951، دو نفر هر دو بهنام ریکمانس ، که از اعضای هیئت اعزامی فیلبی ـ ریکمانس ـ لیپنس بودند، برای انجام دادن طرحی تحقیقاتی، به مرکز و جنوب غربی عربستان سعودی سفر کردند، از نههزار دیوارنوشته نسخهبرداری کردند که تحت عناوین عربی جنوبی، دیدانی، حسائی یا صفایی جای نمیگرفتند، بنابراین آنها را ثمودی نامیدند. به این ترتیب، دامنة انواع خطها و زبانهای منسوب به ثمودی گسترش بسیار یافت. در 1331 ش/1952، هاردینگ متن بیش از پانصد کتیبة کشف شده در جنوب اردن را منتشر کرد. از 1359 تا 1368 ش/دهة 1980، نیز بیش از هزاران کتیبة متعلق به همان منطقهبه ثبت رسید.دو نگرش متفاوت در مورد ثمودی وجود دارد. نگرش نخست، که گریمه (1926) و واندن براندن (مثلاً رجوع کنید به 1957،ص 5 ـ27) از جمله حامیان آن هستند، این واقعیت را نادیده گرفته که این ردهبندی ابداع جدیدی است و فرض را بر این گذاشته که تنها یک خط ثمودی وجود دارد و تفاوتهای موجود در شکل حروف و نشانهها در نتیجة تغییرات زمانی و مکانی بوده است. البته، دلایل آنان بر پایة مقایسة اَشکال حروفِ نسخههای دستنوشتة متونی بیتاریخ بود که در دقت و صحت نسخهبرداری آنها نیز تردید وجود داشت؛ در نتیجه، این دلایل قانع کننده نبودند. در 1329 ش/1950، واندن براندن مجموعة دو هزار کتیبة ثمودی را که تا آن زمان شناخته شده بود، در قالب کتابی با عنوان ) کتیبههای ثمودی ( منتشر کرد. وی همچنین در 1335 ش/1956، دو هزار کتیبة دیگر را که فیلبی رونویسی کرده بود، با عنوان ) متون کتیبههای ثمودی کشف کردة فیلبی ( منتشر نمود. به طور کلی، به سبب پیچیدگی و دشواری متون، کیفیت ضعیف بیشتر نسخههای دستنویس شده و نقصهای جدّی در شیوة ویرایش، به قرائتها یا تفسیرهای آنها نمیتوان اعتماد داشت.نگرش دوم را وینت در 1316 ش/ 1937 عرضه کرد. او قائل به نظام طبقهبندی بود. به نظر او، پیش از تفسیر متون باید آنها را، بر اساس نوع خط بهکار رفته، در گروههای گوناگون دستهبندی کرد و سپس ارزش نشانههای مربوط به هر گروه را تعیین نمود. تحلیل قاعدهمند وینت پنج گروه را با عنوانهای D, C, B, A و E مشخص کرد و ارزش بیشتر حروف را در هر یک از گروهها تعیین نمود. گرچه مسائل بسیاری بیپاسخماند، مطالعات وینت پایهای برای فعالیتهای بعدی در بارةاین موضوع شد.در 1349 ش/1970، وینت در تقسیمبندی خود تجدیدنظر کرد و برای نامگذاری گروهها از نام برخی مناطق جغرافیایی استفاده کرد که این نظامهای خطی را در آنها به کار میگرفتند، یعنی نجدی (بهجای ثمودی B )، حجازی (بهجای ثمودی C و D ) و تبوکی (بهجای ثمودی E ؛ وینت و رید ، 1970، ص 69ـ70). این نامها گمراهکننده بودند، زیرا کاربرد هیچ یک از آنها به ناحیهای که به نام آن خوانده میشد، محدود نمیگردید؛ از اینرو، مجدداً از عناوین الفبایی سابق استفاده شد. متعاقباً معلوم شد که ثمودی A و E خطوطی جداگانهاند و بنابراین، از مقولة ثمودی خارج شدند. انواع باقیمانده و نُههزار متن بهدست آمده از جنوبغربی عربستان، به تجزیه و تحلیل دقیقتری نیاز دارند.تیمائی (ثمودی A سابق) احتمالاً یکی از نخستین دستگاههای الفبایی رایج در عربستان شمالی در عهد باستان است، که نمونهای از آن در متن کتیبة هیروگلیف لوویایی (متعلق به قرن هشتم پیش از میلاد و مکشوف در کارکمیش ) مشاهده میشود ( رجوع کنید بهمکدانلد، 1998 و ارجاعات آن).کینگ نشان داده است که حسمایی (تبوکی یا ثمودی E سابق) خطی جداگانه متعلق به عربستان شمالی در عهد باستان است و باید از زیر مجموعة ثمودی خارج شود. بیش از سههزار کتیبه از این دست، در جنوب اردن در حسما (بیابانیشنی که از وادی رام تا شمالغربی عربستان سعودی امتداد دارد) یافت شده است (هاردینگ، 1952). بنابراین، چون تاکنون فقط چند صد کتیبه به این خط در ناحیة تبوک یافت شده، عنوان حسمایی مناسبتر از ثمودی تبوکی است که وینت پیشنهاد کرده است. کنویف نیز عنوان صفایی جنوبی را پیشنهاد کرده است، اما آنها با صفایی کاملاً تفاوت دارند و ایننامگذاری گمراهکننده است و باید از کاربرد آن پرهیز کرد.منابع:A. van den Branden, Les inscriptions thamoudإennes , Louvain 1950; idem, Les textes thamoudإens de Philby , Louvain 1956; idem, "L , unitإ de l , aphabet thamoudإen", Studia Islamica , VI (1957); T.G. Carless, in Journal of the Bombay Branch of the Royal Asiatic Society , II (1845); H. Grimme, Die Lخsung des Sinaischriftproblems , Mدnster 1926; J. Halإvy, in Revue sإmitique , IX (1901); G. L. Harding, Some Thamudic inscriprtions from the Hashemite K ¦ngdom of Jordan , Leiden 1952; idem, "The Thamudic and Lih ¤yanite texts", in Bull. of the Instiute of Archaeology of the University of London , X (1971), 36-52, 60-61; A.Jaussen and M.-R. Savignac, Mission archإologique en Arabie , I-II , Paris 1909-1914; G.M.H. King, "Early North Arabian Thamudic E", Ph.D. thesis, London University 1990; idem, "Some inscripions from Wadi Matakh", in Arabian studies in honour of Mahmoud Ghul , ed. M. Ibrahim, Wiesbaden 1989, 37-55; idem, "Wadi Judayid epigraphic survey. A preliminary report", in Annual of the Department of Antiquities of Jordan , XXXII (1988), 307-317, 402-404; E. Littmann, Thamu ¦d und S ¤afa ¦. Studien zur altnordarabischen Inschriften kunde , Leipzig 1940; idem, Zur Entzifferung der thamudenischen Inschriften , Berlin 1904; M.C.A. Macdonald, "Hunting, fighting and raiding. The horse in pre-Islamic Arabia", in Furusiya , eds. D. and D. Alexander, Riya ¦d ¤1996; idem, "Reflections on the linguistic map of pre-Islamic Arabia", in Civilisations de l , Arabie prإislamique , ed. C. Robin, Aix-en-Provence 1998; J. Ryckmans, "Aspects nouveaux du problةme thamoudإen", Studia Islamica , V (1956), 5-17; G.A. Wallin, in J.R.Geog. S ., XX (1850); J. R. Wellsted, Travels in Arabia , London 1838; F.V. Winnett, "A reconsideration of some of the inscriptions from the Tayma ¦ Ýarea", PSAS , X (1980), 133-140; idem, A study of the Lihyanite and Thamudic inscriptions, Toronto 1937; F.V. Winnett and W. L. Reed, Ancient records from North Arabia , Toronto 1970; idem, "An archaeological- epigraphical survey of the H ¤a ¦ Ýil area of Northern Sa ـ udi Arabia", Berytus , XXII (1973), 53-113.