ثقفی، عبدالواحد بن احمد ، محدّث، قاضی و فقیه حنفی قرن پنجم و ششم. کنیهاش ابوجعفر و پدرش، ابوالحسین احمدبن محمد (متولد 422 یا 430)، فقیه حنفی و قاضیکوفه بود که در بغداد نزد قاضی ابوعبداللّه محمدبن علی دامغانی (متوفی 478) به تحصیل فقه پرداخت و در کوفه از محمدبن محمد صبّاغ قُرَشی حدیث شنید. کسانی چون عبدالوهاببن مبارک اَنْماطی (متوفی 538) و ابوالحسن محمدبن مبارک (متوفی 552) از او حدیث نقل کردهاند.احمد ثقفی را به وثاقت و نیکوکاری ستودهاند. او پس از سالها اقامت در کوفه، به بغداد بازگشت و به نقل حدیث پرداخت و در 495 یا 497 از دنیا رفت (ابنابیالوفا، ج 1، ص 251ـ252؛ تمیمی، ج 2، ص 31ـ32).عبدالواحد ثقفی در 479 در کوفه به دنیا آمد (ابنابیالوفا، ج 2، ص 479). در زادگاه خود نزد پدرش و عبدالجلیلبن محمد ساوی (متوفی 493)، ابوالغنائم محمدبن علی نَرسی (متوفی 510) و ابوالبقاء معمربن محمد حَبّال حدیث آموخت (ابننجار، ج 16، ص 124؛ امین، ج 4، ص 129). سپس به بغداد رفت و از کسانی همچون علیبن محمدبن علاف، ابوعبداللّه حسینبن علی بُسری، حسینبن احمد نِعالی و احمدبن حسنبن خیرون (متوفی 488)، حدیث شنید (ابننجار، همانجا).ثقفی از فقیهان بزرگ بغداد شد و به تدریس و افتا پرداخت. برخی نیز از او حدیث شنیدند، از جمله فرزندانش (عبداللّه و عبدالرحمان)، ابوسعد عبدالکریمبن محمد سَمْعانی (متوفی 562)، ابومنصور هبةاللّهبن حامد حلّی (متوفی 610) وغلامش مختصبن عبداللّه حبشی (همانجا؛ تمیمی، ج 4، ص 172، 288ـ289؛ آقابزرگ طهرانی، ص 167). ابننجار (همانجا) ثقفی را خوش خلق، نیک رفتار و با دیانت وصف کرده است.ثقفی در 503 منصب قضای کوفه را بر عهده گرفت. قاضیالقضاة، علیبن حسین زینبی (متوفی 543)، او را در 520 از این سمت عزل کرد، اما دوباره در 522 وی را به قضای کوفه گمارد و در 540 قضاوت مناطقِ باب الاَزَج، مسیر خراسان و شهر منصور در بغداد را نیز به او سپرد. وی در 555 به قضاوت بغداد رسید و با عزل علیبن احمد دامغانی (متوفی 583) به فرمان مُستنجِدباللّه خلیفة عباسی (متوفی 566)، قاضیالقضاة شد (ابنجوزی، ج 18، ص 141؛ ذهبی، 1984، ج 4، ص 157؛ ابنکثیر، ج 12، ص 243؛ ابننجار، همانجا؛ ابنعماد، ج 4، ص 175). او در همان سال در بغداد از دنیا رفت و در خانهاش به خاک سپرده شد (مُنْذِری، ج 1، ص 379؛ ابننجار، ج 16، ص 125؛ تمیمی، ج 4، ص 399). برخی شرححالنویسان شیعه نام وی را در شمار محدّثان شیعه آوردهاند ( رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی؛ امین، همانجاها).ابوالبرکات جعفر، فرزند عبدالواحد ثقفی، در 517 یا 519 در بغداد به دنیا آمد. وی از هِبةاللّهبن حُصَین (متوفی 525)، ابوالقاسم حریری (متوفی 531) و برخی دیگر حدیث شنید. کسانی چون عمربن علی دمشقی (متوفی 575)، ابوالفرج یحییبن محمود ثقفی (متوفی 584)، ابوموسی محمدبن ابیبکر مَدِینی (متوفی 581)، محمدبن احمد صَیْدلانی (متوفی 603)، ناصربن محمد وَیْرج (متوفی 593)، و عفیفةبنت احمدبن عبداللّه مهران (متوفی 606) از او حدیث شنیدند ( رجوع کنید بهابنجوزی، ج 18، ص 178؛ ذهبی، 1417، ج 2، ص 153؛ همو، 1401ـ1409، ج 21، ص 130، 134، 153، 306، 430، 435، 482؛ صَفَدی، ج 11، ص 111).جعفر، نایب پدرش در امر قضا بود و پس از پدرش، قاضیالقضاة بغداد شد (ابنجوزی، ج 18، ص 143، 178؛ ذهبی، 1417، همانجا). همچنین در 560 با مرگ وزیرِ مستنجد، ابوالمظفر یحییبن هُبَیْرَه شیبانی، وزارت مستنجد را هم برعهده گرفت (ذهبی، 1417، همانجا). جعفر در 563 فوت کرد و در بغداد دفن شد. پس از مدتی، جسد او و پدرش را به مکانی در برابر مسجدجامع منصور منتقل کردند (ابنجوزی، ج 18، ص 178؛ ذهبی، 1401ـ1409، ج 20، ص 474؛ امینی، ج 5، ص 82).ابوالفتوح عبداللّه، فرزند دیگر ثقفی بود. از تاریخ تولد او اطلاعی در دست نیست. وی علاوه بر پدرش، از ابوالوقت عبدالاول صوفی (متوفی 553) و احمدبن یحییبن ناقة کوفی (زنده در 552) حدیث شنید. عبداللّه، نایب برادرش (جعفر) در قضا بود و پس از وی تا هنگام وفات، عهدهدار امور حسبه و قضاوت غرب بغداد و نواحی مَزْیَدیه و کوفه شد. عبداللّه در 580 از دنیا رفت (ابنابیالوفا، ج 2، ص 312؛ تمیمی، ج 4، ص 172).فرزند دیگر ثقفی، عبدالرحمان، نیز حنفی مذهب بود. تاریخ ولادت او معلوم نیست. وی از پدرش و ابوالوقت عبدالاول صوفی و احمدبن یحییبن ناقه حدیث شنید. عبدالرحمان قضاوت ناحیة نهر عیسی را بر عهده داشت. وی در 597 در بغداد از دنیا رفت و در کنار مرقد پدرش دفن شد (منذری، ج 1، ص 378ـ379؛ ابنابیالوفا، ج 2، ص 384؛ تمیمی، ج 4، ص 288ـ289).منابع: محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعة: الثقات العیون فی سادس القرون ، چاپ علینقی منزوی، بیروت 1392/ 1972؛ ابن ابیالوفا، الجواهر المضیّة فی طبقات الحنفیّة ، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، ریاض 1413/1993؛ ابنجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1412/ 1992؛ ابنعماد؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة ، چاپ علیشیری، بیروت 1408/ 1988؛ ابننجار، ذیل تاریخ بغداد ، در احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، او، مدینةالسلام ، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، ج 16ـ20، بیروت 1417/ 1997؛ حسن امین، مستدرکات اعیان الشیعة ، بیروت 1408ـ1416/ 1987ـ1996؛ عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ، ج 5، بیروت 1387/1967؛ تقیالدینبن عبدالقادر تمیمی، الطبقات السنیة فی تراجم الحنفیة ، چاپ عبدالفتاح محمد حلو، ریاض، ج 2، 1403/ 1983، ج 4، 1410/ 1989؛ محمدبن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء ، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت 1401ـ1409/1981ـ 1988؛ همو، العبر فی خبر من غبر ، ج 4، چاپ صلاحالدین منجد، کویت 1984؛ همو، المختصر المحتاج الیه من تاریخ ابن الدّبیثی ، در احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، او، مدینةالاسلام ، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، ج 15، بیروت 1417/ 1997؛ صفدی؛ عبدالعظیمبن عبدالقوی منذری، التکملة لوفیات النقلة ، چاپ بشارعواد معروف، بیروت 1401/1981.