جلوه، میرزاابوالحسن، از حکمایشیعیقرنسیزدهم. ناماو سیدابوالحسنطباطبائیبود (اعتمادالسلطنه، ص؛ قمی، ص) و چوندر سرودههایش، جلوهتخلصمیکرد بهاینناممشهور شد (تنکابنی، ص؛ امین، ج، ص). ویدر 1238 در احمدآباد گجراتبهدنیا آمد. نَسبشبا سیواسطهبهامامحسنمجتبیعلیهالسلاممیرسد. جلوهاز نوادگانحکیمبنامدورهصفوی، میرزارفیعالدیننائینی* (متوفی)، بود. پدر جلوه، سیدمحمد طباطبائی، متخلصو معروفبهمظهر، از پزشکانو ادیباناوایلدورهقاجار بود (حبیبآبادی، ج، ص؛ مهدوی، ص؛ گلیزواره، ص، 22).بنابر زندگینامهجلوه، کهخودشآنرا بهدرخواستاعتضادالسلطنه(وزیر علومایراندر دورانقاجار) در 1294 نوشته(رجوع کنید به نامهدانشورانناصری، ج، صـ35)، پدر ویدر جوانیبرایتکمیلمهارتهایخود در طبابتو افزایشتوانمندیاشدر ادبیاتو تاریخ، از راهقندهار و کابلبهحیدرآباد و سند رفت. در سند، میرزاابراهیمشاه، وزیر غلامعلیخان(امیرِ سند)، دختر خود را به همسریاو درآورد. پساز مدتی، غلامعلیخاناو را بهسفارتنزد فرمانروایهندوستانفرستاد. مظهر بعد از موفقیتدر اینمأموریت، بهعلتحسادتو سعایتاطرافیانِ غلامعلیخان، مورد بیتوجهیقرار گرفتو از اینرو سند را ترککرد و بهاحمدآباد گجراترفتو بهتجارتمشغولشد. بعدها بدخواهیاطرافیانِ غلامعلیخانو صداقتِ مظهر برایامیرسند معلومگشتو امیرسند در نامههایمکرر، ضمنعذرخواهیاز مظهر، او را بهسند دعوتکرد، ولیمظهر تقاضایامیر را نپذیرفتو بهبمبئیرفتو مدتیدر آنجا زندگیکرد. چندیبعد، مظهر بهدلیلدرخواستهایبرادرشو نیز اختلالاوضاعسند، هند را بهقصد اصفهانترککرد و چوناکثر خویشاوندانشدر زوارهبودند، غالباً در زادگاهخود، زواره، اقامتمیکرد. ویبینسالهای1252 (مهدوی، همانجا) تا 1254 (حبیبآبادی، ج، صـ1482)، بر اثر بیماریوبا، درگذشت.جلوه، پساز مرگپدرش، بهاصفهانرفتو در مدرسهمعروفکاسهگراناقامتگزید و پساز فراگیریمقدمات، بهتحصیلعلومعقلیو الاهیو طبیعیو ریاضیپرداخت. او تماموقتخود را صرفتحصیلمیکرد و با اینکهدر جوانیاهلمعاشرتبا دوستانو ادبا و شعرا بود، از چنینمعاشرتهاییمنصرفشد، بهطوریکهشرکتدر محفلشاعرانرا سد راهخود میدانستو چونمتوجهشد کهاز استادانبهرهاینمیبرد، خود مشغولمطالعه، مباحثهو تدریسگردید. ویدر 1273، بهسببمساعد نبودناوضاعتحصیلو تدریسدر اصفهانو مشکلاتاجتماعی، بهتهرانآمد و در مدرسهدارالشفا سکنا گزید و 41 سالدر اینمدرسهبهتدریسحکمتو فلسفهو ریاضیو عرفانپرداخت. او در طولزندگیخود فقطدو سفر کوتاهبهگیلانو تبریز داشت(معصومعلیشاه، ج، ص؛ نیکو همت، ص).جلوهدر زندگینامهخود ناماستادانشرا ذکر نکردهاست. بهگزارشبرخی، او نزد میرزاحسنپسر آخوند ملاعلینوری* ، ملامحمدجعفر لاهیجی* (متوفیپیشاز 1294)، سیدرضیلاریجانی* (متوفی)، میرزاحسنچینی(متوفی1264) و ملاعبدالجواد تونیخراسانی(متوفی1281) تلمذ کردهاست(رجوع کنید به افضلالملک، ص؛ تنکابنی، ص؛ نیکوهمت، ص؛ صدوقیسها، صـ 470؛ طارمی، ص).جلوهطیسالها تدریسدر اصفهانو تهران، شاگردانبسیاریتربیتکرد کهبهگفتهخود او (رجوع کنید به نامهدانشورانناصری، ج، صـ35)، برخیاز آنانمحضآموختناصطلاحات، بعضیبرایاظهار فضلو عده کمیاز رویصداقتو سادگیو اعتقاد بهعالمتجرد گرد او جمعمیشدند. در حوزهعلومعقلی، علما و حکمتشناسانو عرفایبرجستهاینزد جلوهپرورشیافتند کهاز آنجملهاند: میرزاحسنکرمانشاهی* (متوفی)، میرزاشهابالدین نیریزیشیرازی(متوفی)،میرزامحمدطاهر تنکابنی* (متوفی)، آخوند ملامحمد هیدجی* (متوفی)، آقاسیدحسینبادکوبی* (متوفی)، سیدعباسموسویشاهرودی(متوفی)، سیدموسیزرآبادی(متوفی)، حاجملامحمد آملی(متوفی)، میرزایحییدولتآبادی *(متوفی)، میرزامحمدعلیشاهآبادی* (متوفی) و آخوند ملامحمدکاظمخراسانی* (متوفی1329؛ تنکابنی، ص؛ آقا بزرگ طهرانی، قسم، ص، قسم، ص؛ دولتآبادی، ج، صـ113؛ صدوقیسها، ص، 475ـ483).گفتهاند جلوهدارایمناعتطبعو همتعالیبود، زاهدانهمیزیستو با مردمبهندرتمراودهمیکرد، بهحلاوتو لطافتبیانو استواریاندیشهمشهور و نزد همگانمحترمبود، با بزرگانفقها و رجالدولتروابطحسنهایداشت، و بهدربار و خاندانسلطنتیقاجار بیاعتنا بود و گرچهاشعاریدر مدحناصرالدینشاهسرودهاست، تعلقخاطریبهدربار نداشت. او از هرگونهبیاحترامیمصونبود، زیرا هنگامتدریساز بیانسخنانتفرقهبرانگیز و مطالبیکهخوشایند علما و فقها نبود، پرهیز میکرد و در حفظزبانو اظهار رأیخود متانتداشت. او فلسفهرا با نهایتفهمو داناییو با مثالهاییدرخور فهمشاگردانتدریسمیکرد و با سعهصدر مسائلفلسفیرا برایآنانتشریحمینمود و بهسؤالاتشانپاسخمیگفتو در ضمنمثالهایخود، کنایاتلطیفیدربارهبرخیمعاصران، کهروشآنانرا نمیپسندید، میآورد (افضلالملک، همانجا؛ مستوفی، ج، صـ522؛ بامداد، ج، ص؛ تقیزاده، ص؛ دیوانبیگی، ج، ص؛ نامهدانشورانناصری، ج، ص؛ محققداماد، ص؛ نیز رجوع کنید به جلوه، دیوان، صـ35، 44ـ48؛ بانپور، ص؛ حکیمی، صـ48). از روشهایجالبو ابتکاریاو اینبود کهبههنگامتدریس، مصادر و مآخذِ اقوالو عباراتِ مندرجدر آثار فلاسفهرا مشخصمیکرد (امین، ج، ص). همچنینبهگفتهتنکابنی(رجوع کنید به مدرسیچهاردهی، 1324ش، صـ75؛ همو، 1325ش، ص)، جلوهبرایتدریسهر کتاب، ابتدا تمامآنرا تصحیحو سپسبحثدربارهآنرا شروعمیکرد.جلوهمعاصر آقامحمدرضا قمشهای* و آقاعلیمدرسطهرانی* بود و هر سهاز بزرگترینحکیمانحوزهفلسفیتهران(رجوع کنید به تهران*، بخش: حوزهفلسفیو عرفانیتهران) بودند. با درگذشتقمشهایو آقاعلیمدرس، تدریسعلومعقلیبهمجلسدرسجلوهمنحصر شد (افضلالملک، ص).جلوهعلاوهبر کتابهایفلسفی، متونعرفاننظری، از جمله تمهیدالقواعد * (نیز رجوع کنید به ترکهاصفهانی*، خاندان) را همتدریسمیکرد. او شعر نیز میسرود و از سبکناصرخسرو قبادیانیپیرویمیکرد (افضلالملک، ص106ـ 107؛ مدرسیچهاردهی، 1325ش، همانجا؛ جلوه، دیوان، مقدمهسهیلیخوانساری، ص).جلوهکتابخانهایمشتملبر بهترینآثار حکما، ادبا، عرفا و دانشمندانداشتکهاز کتابخانههایغنیروزگارشبهشمار میرفت. ویوصیتنمود کهکتابهایشرا بفروشند و پولآنرا بهافراد فقیر و محتاجبدهند. بعدها کتابهایاینکتابخانه، کهبالغبر 205 جلد بود، بهکتابخانهمجلسشورایملیفروختهشد و هماکنوندر اینکتابخانهنگهداریمیشوند و بیشتر آنها در فهرستکتابخانهمجلس(ج)، تألیفیوسفاعتصامی(اعتصامالملک)، معرفیشدهاند. اهمیتکتابهایاو در ایناستکهوی، علاوهبر تصحیحو مقابلهآنها با دیگر نسخههایارزشمند کتابخانههایمعتبر تهراندر آنایام، تعلیقاتو حواشیو یادداشتهاییبر آنها نوشتهاست(محققداماد، ص؛ گلیزواره، ص).آرا و آثار. جلوهدر آرا و افکار خود بیشتر بهحکمتمشاء متمایلبود و بهآرایملاصدرا و حکمتمتعالیهدیدگاهینقادانهداشت(جلوه، 1375ش، مقدمهکدیور، ص). بهنوشتهیحییدولتآبادی(ج، ص)، جلوهکتابهایملاصدرا را تدریسمیکرد، اما بهآنها اهمیتینمیداد. ویاز منکرانحرکتِ جوهری* بود و استدلالهایقائلانبهآنرا مردود میدانست. او رسالهایدر اینبابنوشتهو براینقد حرکتجوهریابتدا دلیلاثباتآنرا بدینگونهتقریر کردهاستکههمهحرکتها، چهطبیعی، چهارادیو چهقَسْری، بهطبیعتبازمیگردند، زیرا طبیعتمبدأ حرکتاستو چونحرکت، پدیدهایتجددیو تغیریاستو علتپدیدهمتغیر، خود نیز باید متغیر باشد، از اینرو طبیعتنیز مانند حرکت، متغیر استو چونطبیعتیکهمبدأ حرکتاجساممیشود جوهر است، از قانونِ «علتپدیدهمتغیر باید متغیر باشد» میتواننتیجهگرفتکهطبیعتِ جوهری اجسامطبیعی، برحسبذاتخویش، سیالو متحرکاست(1375ش، ص). سپسجلوه(1375ش، صـ113)، در نقد دلیلمذکور، میگوید اینکهحرکتها باید بهحرکتذاتیبازگردند تا استناد متغیر بهثابتپیشنیاید درستاست، ولیایننتیجهگیریکهحرکتذاتیهمانحرکتجوهریاستدرستنیست، چونمیتوانگفتهمهحرکتها در جهانِ کَوْنو فساد بهحرکتفلکبازمیگردند و چونحرکتذاتی، همانتجدد فلکاست، پسحرکاتعرضیهممنتسببهتجدد افلاکو معلولآنخواهند بود. همچنینچونتغیر و تجدد، ذاتی حرکتاست، حرکتدر تغیر و تجددشنیازمند علتنیستو تنها در وجود بهعلتمحتاجاست، بدینترتیبکهطبیعتبا جزء پیشینحرکت، علتبرایجزء پسینمیگردد، سپسبا جزء پسین، علتبرایجزء بعد و همینطور ادامهمییابد. در اینجا تسلسلعللدر زنجیرهحرکتفلکیلازممیآید، اما اینتسلسلتعاقبیخواهد بود نهترتبیکهباطلاست. ثانیاً بر فرضاینکهطبیعتِ فلکهممتجدد باشد، لازمنیستطبایعِ دیگر نیز در تجدد باشند، زیرا طبیعتِ فلکبا طبیعتِ عناصر در نوعاختلافدارد.جلوه(1375ش، صـ117) استدلالهایدیگر را نیز در اثباتحرکتجوهریتقریر و، با تکیهبر مبانیفلسفهمشاء، آنها را نقد و رد کردهاست. قسمتعمدهایاز نقدهایاو مبتنیاستبر اینکهبا فرضوقوعحرکتدر جوهر، موضوعثابتیبرایحرکتنخواهد بود. برخیاز پیروانحکمتمتعالیه، بهانتقادهایجلوهاز حرکتجوهریپاسخدادهاند (براینمونهرجوع کنید به مطهری، ج، ص، 332؛ فیضکاشانی، مقدمهآشتیانی، صـ304). جلوهدر مسئلهربطحادثبهقدیم، بههمانشیوهابنسینا و حکمایمشاء اندیشیدهو حرکتدَوْری فلکرا رابطحادثبهقدیمدانستهاست(جلوه، 1375ش، صـ122؛ دربارهربطحادثبهقدیمرجوع کنید به ثابتو متغیر * ).ویاز جمله فیلسوفانیاستکهبا نظریهاتحاد عاقلومعقول* مخالفتکردهاست. بهنظر او، بهفرضاتحاد نفس(عاقل) با معقولدر هنگامتعقل، اگر نفسو معقولهریکوجودیمستقلداشتهباشند، محالاستکهنفس، عینآنوجودِ متعینِ متشخصِ معقولشود، زیرا اتحاد دو وجود متباین، محالاستو اگر گفتهشود کهمعقول، بعد از آمادگی نفس، از جانبواجببر نفسافاضهمیشود، در اینصورت، معقولْ عرضخواهد بود، زیرا بر نفس، کهجوهریمستقلاست، افاضهشدهو وجود عرض، غیر از وجود موضوعشاست، اگرچهوجود فینفسهآنعینوجودشبرایموضوعاستو نهعینوجود موضوع. بهنظر جلوه، اتحاد عاقلو معقولتنها در علممجرد بهذاتشصحیحاست، با اینبیانکهدر علممجرد بهذاتش، معقولمتعلقبهعاقلاستو عاقلهمغیر آنمعقولنیست. بهعبارتدیگر، عقلمیتواند معقولبالذاترا، کهمعقولیتْ عینِ ذاتِ آناستو معقولبرایعاقلاست، با قطعنظر از جمیعاغیار، بهعنوانجوهر مجرد مستقل(و نهعرضحالدر نفس) معقولبرایعاقلفرضکند و بهسببتضایفمیانعاقلو معقول، اینمعقولبالذات، عاقلبالذاتهمخواهد بود و عاقلخارجی، خارجاز لحاظمذکور است؛ بدینترتیب، اتحاد عاقلو معقولاثباتمیشود و بهبرهانتضایفهمخدشهایوارد نمیآید (جلوه، 1385ش، ج، صـ470).بهنظر جلوه(1385ش، ج، صـ608)، انتزاعمفهومواحد از حقایقمتباین، بدوناشتراکآنها در امریذاتی، ممکناست. بهعبارتدیگر، انتزاعمفهومواحد از حقایقمتباینمستلزموجود جهتاشتراکاست، ولیلازمنیستکهایناشتراکذاتیو حقیقیباشد؛ بنابراین، امکاندارد کهمفهوموجود از لوازمآنحقایقمتباینباشد، زیرا برهانیبر ذاتیبودنمفهوموجود اقامهنشدهاستو شاید انتزاعمفهوموجود از حقایقمتباین، بهجهتاشتراکآنها در یکمعنایسلبیباشد و اشتراکدر معنایسلبیمستلزماشتراکدر امر وجودیذاتینیست، مثلاشتراکانسانو درختدر معنای«نهاسب» بودن.جلوهتا پایانعمر همسریاختیار نکرد (آقابزرگطهرانی، قسم، ص). ویدر سالهایآخر عمرشنابینا شد و در بستر بیماریافتاد و سرانجامدر 1314 درگذشتو در جوار مرقد ابنبابویهبهخاکسپردهشد. پساز دو سال، بههمتمیرزااحمدخانبَـدِر نصیرالدولهو شاهزادهسلطانحسینمیرزاینیرالدولهو بهدستعبدالباقیمعمار کاشانی، بقعهایبر مزارشبنا شد کهبهمرور زمانویرانگردید و امروزهبقعهایشبیهآرامگاهحافظبر رویمزار او احداثشدهاست(افضلالملک، ص؛ دولتآبادی، ج، ص؛ عبرتنائینی، ج، ص؛ گلیزواره، صـ193).جلوه، تألیفِ اثرِ جدید و بدیعرا دشوار و بلکهغیرممکنمیدانست، از اینرو از او تألیفمستقلو مدوّنیبهجا نماندهو بهتشریحکلماتبزرگانبسندهکردهو نوشتههایشبیشتر تعلیقهها و حاشیههاییاستکهبر کتابهایفلسفیو غیرفلسفینگاشتهاست(رجوع کنید به نامهدانشورانناصری، ج، ص). برخیاز آثار او عبارتاند از:1) رساله الحرکةالجوهریة، بهعربی، در دفاعاز نظر ابنسینا در ابطالحرکتدر مقولهجوهر و در نقد رأیملاصدرا در اثباتحرکتجوهری. اینرسالهدر 1313 در حاشیهچاپسنگی شرحالهدایةالاثیریة چاپشدهو محسنکدیور نیز آنرا تصحیحکردهو در نامهمفید (1375ش، ش) بهچاپرساندهاست.2) رساله ربطالحادثبالقدیم، بهعربی، کهجلوهدر آن، با تعمقدر آرایابنسینا و غزالیو میرداماد، بهنقد نظریهملاصدرا در مسئلهربطحادثبهقدیمپرداختهاست. آقاعلیمدرسو آقامحمدرضا قمشهایدر آثار خود تلویحاً بهاشکالاتاو پاسخگفتهاند (رجوع کنید به جلوه، 1375ش، همانمقدمه، ص). اینرسالهنیز در حاشیهچاپسنگی شرحهدایةاثیریة چاپشدهو محسنکدیور آنرا تصحیحو در نامهمفید (ش، 1375ش، ش6) بهچاپرساندهاست.3) رسالهفیاتحادالعاقلو المعقول، بهعربی، در نقد نظریهملاصدرا در اثباتاتحاد عاقلو معقول. اینرسالهدر حاشیهچاپسنگی شرحالهدایةالاثیریة چاپشدهاست.4) رساله کلیو اقسامآن، بهعربی، کهرسالهایموجز دربارهوجود کلیطبیعیاستکهبراساسدیدگاههایملاصدرا تألیفشدهو از تقریراتدرسجلوهبوده کهسیدعباسموسویشاهرودی، از شاگردانجلوه، در 1307 آنرا نوشتهاست. اینرسالهبهتصحیححسینسیدموسویدر خردنامهصدرا (1375ش، ش) چاپشدهاست.5) حاشیهبر مبدأ و معاد ملاصدرا، کههمراهمتن مبدأ و معاد در 1314 در تهرانچاپسنگیشدهاست.6) حاشیهبر شرحالهدایةالاثیریة، کههمراهبا شرحهدایهدر 1313 چاپسنگی شدهاست.7) حاشیهبر کتابالمشاعر ملاصدرا. جلوهدر اینحواشیبرایتوضیحو شرحعباراتمتن، از کتابهایدیگر، از جملهشرحمشاعر لاهیجیو اسفار، نیز استفادهکردهاست. اینحاشیههمراهمتنمشاعر در 1319 در تهرانچاپسنگیشدهاست.8) تعلیقاتبر شرحفصوصالحکم قیصری. جلوهبر مقدمهقیصریبر شرح فصوص تعلیقاتینگاشتهکهبیشتر آنها با مراجعهبهآثار عرفاییچونعلاءالدوله سمنانی، مؤیدالدینجندی، عبدالرزاقکاشانی، عبدالرحمانجامی، صائنالدینترکهاصفهانی، ابنعربیو نیز آثار فیلسوفانیچونابنسینا، اخوانالصفا، صدرالدینشیرازی، و فیضکاشانیفراهمآمدهاست(براینمونهرجوع کنید به قیصری، صـ206). سیدجلالالدینآشتیانیاینتعلیقاترا همراهبا شرحفصوص (تهران1375ش، صـ261) تصحیحو چاپکردهاست.9) حواشیبر اسفار اربعه* ملاصدرا، کهتنها اثریاستکهجلوهدر زندگینامهخود از آنیاد کردهاست. ویدر اینحواشیغالباً مآخذ اسفار را تعیینکردهاست. بخشیاز اینحواشیبرایتوضیحو تشریحمتن اسفار و مرادِ مصنفِ آناستو دستهاینیز برایاصلاحمتن اسفار . از اینحواشینسخهایبهشماره106 و نسخهایبهشماره3942 در کتابخانهمجلسشورایاسلامیموجود است(اعتصامی، ج، ص؛ حائری، ج10، بخش، ص).10) حواشیبر شفا یابنسینا. جلوهدر اینحواشینیز، همچوندیگر حواشیخود، برایتوضیحمطالبکتاباز کلامابنسینا در آثار دیگرشو همچنیناز آثاریچوناسفار، المباحثالمشرقیة، شرحمواقف، و قبساتاستفادهکردهاست(رجوع کنید به مدرسیچهاردهی، 1324ش، ص). نسخهایاز اینحواشیبهخطخود جلوهدر کتابخانهمرکزیدانشگاهتهران، موجود است(رجوع کنید به دانشپژوه، ج، بخش، ص).11) حواشیبر شرح اشارات. بیشتر اینحواشینقلمطالبیاز دیگر کتابهایفلسفهو کلام، از جمله محاکمات، اساسالاقتباس، المباحثالمشرقیة، شوارقالالهام، گوهر مراد ، و اسفار استکهدر توضیحشرحاشاراتذکر شدهاند. اینحواشیبهخطمؤلفدر کتابخانهمجلسشورایاسلامیموجود است(اعتصامی، ج، ص).12) رسالهایدربارهجسمتعلیمی. جلوهدر اینرسالهبهعَرَضبودنجسمتعلیمیرأیدادهاست. نسخهایاز اینرسالهدر مجموعهشماره311 از نسخخطیدانشکدهالهیاتدانشگاهتهرانموجود است(حجتی، ص).13) رسالهدربارهاثباتوجود صور نوعیهو جوهر بودنآن.14) رسالهدربارهچگونگیانتزاعمفهومواحد از حقایقمتباین. دو رسالهاخیر در کتابخانهآیتاللّهمرعشینجفیموجودند (حسینیاشکوری، ج، صـ82). رسائلو حواشیمذکور را حسنرضازادهدر مجموعهآثار حکیمجلوه (تهران1385ش) تصحیحو منتشر کردهاست.15) حاشیهبر شرحقاضیزادهرومیبر ملَخّصچَغْمینیدر علومنجوم، کهدر 1311 در تهرانچاپشدهاست.16) رساله القضیةالمهملةهیالقضیةالطبیعیة . در اینرسالهجلوه، پساز نقلو نقد کلامقطبالدینرازی، شارح مطالعالانوار، و نقلکلامفخررازیو خواجهنصیر طوسی، نتیجهگرفتهکهقضیهطبیعیهو قضیهمهملهیکیاست. اینرسالهرا عزالدینرضانژاد تصحیحو در مجموعه گلشنجلوه (قم1374ش) بهچاپرساندهاست.17) رسالهفیبیاناستجابهالدعا. اینرسالهرا سید هادیطباطبائیتصحیحو در مجموعه گلشنجلوه (قم1374ش) بهچاپرساندهاست.18) دیوان جلوه، مشتملبر قصیده، غزل، قطعهو اشعاریدر قالبهایدیگر، کهبهکوششاحمد سهیلیخوانساریدر 1348شدر تهرانچاپشدهاست.19) مقدمه دیوان مجمر و شرححالآنشاعر کهدر 1312 در تهرانچاپشدهاست(برایاطلاعاز دیگر تألیفاتجلوهرجوع کنید به گلیزواره، ص، 125ـ126؛ محققداماد، ص، 110ـ111).منابع: محمدمحسنآقابزرگطهرانی، طبقاتاعلامالشیعة: نقباء البشر فیالقرنالرابععشر، مشهد 1404؛ یوسفاعتصامی، فهرستکتابخانهمجلسشورایملی، ج، تهران1311ش؛ محمد حسنبنعلیاعتمادالسلطنه، کتابالما´ثر و الا´ثار، چاپسنگی[ تهران1307 ]؛ غلامحسینافضلالملک، افضلالتواریخ، چاپمنصورهاتحادیهو سیروسسعدوندیان، تهران1361ش؛ امین؛ مهدیبامداد، شرححالرجالایراندر قرن12 و 13 و 14 هجری، تهران1357ش؛ احمد بانپور، «حکیمجلوه»، کیهاناندیشه، ش(بهمنو اسفند 1365)؛ حسنتقیزاده، «احترامعلما»، یغما، سال، ش(مرداد 1328)؛ محمدطاهربنفرجاللّهتنکابنی، «مختصر شرحاحوالمیرزایجلوه»، آینده، ج، ش(دی1306)؛ ابوالحسنبنمحمد جلوه، دو رسالهاز میرزایجلوه ( ره)، چاپمحسنکدیور، در نامهمفید ، سال، ش(تابستان1375)؛ همو، دیوان، چاپاحمد سهیلیخوانساری، تهران [ بیتا. ]؛ همو، مجموعهآثار حکیمجلوه، چاپحسنرضازاده، تهران1385شـ ؛ عبدالحسینحائری، فهرستکتابخانهمجلس شورایملی، ج، بخش، تهران1352ش؛ محمدعلیحبیبآبادی، مکارمالا´ثار در احوالرجالدو قرن13 و 14 هجری، اصفهان، ج، 1352ش، ج، 1355ش؛ محمدباقر حجتی، فهرستنسخههایخطیکتابخانهدانشکدهالهیاتو معارفاسلامیدانشگاهتهران، تهران1345ش؛ احمد حسینیاشکوری، فهرستنسخههایخطیکتابخانهعمومیحضرتآیةاللّهالعظمیمرعشینجفی، قم1354ـ1376ش؛ محمدرضا حکیمی، بیدارگراناقالیمقبله، تهران1378ش؛ محمدتقیدانشپژوه، فهرستکتابخانهاهدائیآقایسیدمحمد مشکوةبهکتابخانهدانشگاهتهران، ج، بخش، تهران1332ش؛ یحییدولتآبادی، حیاتیحیی، تهران1362ش؛ احمدعلیدیوانبیگی، حدیقةالشعراء، چاپعبدالحسیننوائی، تهران1364ـ1366ش؛ منوچهر صدوقیسها، تحریرثانیتاریخحکماء و عرفایمتأخر، تهران1381ش؛ عباسطارمی، «آشناییبا حوزهفلسفی/ عرفانیتهران»، خردنامهصدرا، ش(پاییز 1377)؛ محمدعلیعبرتنائینی، تذکرهمدینةالادب، چاپعکسیتهران1376ش؛ محمدبنشاهمرتضیفیضکاشانی، اصولالمعارف، چاپجلالالدینآشتیانی، قم1362ش؛ عباسقمی، هدیةالاحبابفیذکرالمعروفبالکنیو الالقابو الانساب ، تهران1363ش؛ داوودبنمحمود قیصری، شرحفصوصالحکم، چاپجلالالدینآشتیانی، تهران1375ش؛ غلامرضا گلیزواره، میرزاابوالحسنجلوه: حکیمفروتن، تهران1372ش؛ مصطفیمحققداماد، «نخبگانعلمو عملایران: میرزا ابوالحسنجلوهاصفهانی»، نامه فرهنگستانعلوم، سال، ش(پاییز 1375)؛ مرتضیمدرسیچهاردهی، «آقامحمدرضا صهبایقمشهای»، یادگار ، سال، ش(شهریور 1325)؛ همو، «حکیممیرزا ابوالحسنجلوه»، جلوه، سال، ش2 (مرداد 1324)؛ عبداللّهمستوفی، شرحزندگانیمن، یا، تاریخاجتماعیو اداریدورهقاجاریه، تهران1377ش؛ مرتضیمطهری، حرکتو زماندر فلسفهاسلامی، ج، تهران1366ش؛ محمدمعصومبنزینالعابدینمعصومعلیشاه، طرائقالحقائق، چاپمحمدجعفر محجوب، تهران1339ـ1345ش؛ مصلحالدینمهدوی، تذکرةالقبور، یا، دانشمندانو بزرگاناصفهان، اصفهان1348ش؛ نامهدانشورانناصری، قم: دارالفکر، [? 1338ش]؛ احمد نیکوهمت، «جلوه»، وحید، ش(نیمهدومآبان1357).