جلوس، آیینتاجگذاریو بر تختنشستنپادشاهانو خلفا. کاربرد واژهجلوسدر میانعربزبانانعمدتاً بهمعنایلغویآن(نشستن) بود اما بهتدریجبهصورتاصطلاحیخاص، بهمعناینشستنبر مسند حکمرانییا خلافت، متداولشد. در اینمعنا، اینواژههمبهآیینتاجگذاریشاهانو حکام، و همبهنشستنبرتختدر مواقعبار عام(رجوع کنید به بار * )، سلام* ، پذیرشسفرا و نظایر آناطلاقشدهو بهزبانفارسیو ترکینیز راهیافتهاست(رجوع کنید به رشیدالدینفضلاللّه، ج، ص، ج، ص، 1124؛ د. ا. د. ترک، ذیلواژه). مهمترینمترادفجلوس(بهاینمعنا) واژهاجلاساستکهدر منابعفارسی(رجوع کنید به رشیدالدینفضلاللّه، ج، ص، 764، ج، ص؛ هندوشاهبنسنجر، ص؛ حافظابرو، ج، ص؛ سرهندی، ص، 58، 111، 193؛ فرشته، ج، ص، 244) فراوانبهکار رفتهاست. لغتتتویج(= تاجگذاری) نیز در برخیمنابععربیبههمینمعنا بهکار بردهشدهاست(رجوع کنید به ابنمنظور، ذیل«توج»؛ نیز رجوع کنید به خلیلبناحمد، ج، ص، ذیل«کفر»).ایران. آیینجلوساز کهنترینآیینهایحکومتیایرانبود کهپیوستهوجهیدینیو نمادینداشت. فردوسیشکلگیریتاریخایرانرا با «آیینتختو کلاه» و پادشاهیکیومرثآغاز کردهاست (رجوع کنید به کتاب، ج، ص؛ نیز رجوع کنید به ثعالبیمَرغَنی، ص). بنابر شاهنامه (رجوع کنید به فردوسی، کتاب، ج، ص، 22، 25، 58ـ 59، 107، و جاهایدیگر، کتاب، ج، ص، 1135، کتاب3، ج، ص، 1331، 1342ـ 1344). جانشینانکیومرث(پیشدادیانو کیانیان) بهمراسمجلوس، تشریفاتیچونبستنکمربند شاهی، پوشیدنکفشزرین، برافراشتن درفشکاویانی، نثار * زر و گوهر بر شاه، تهنیتبزرگان، دعا برایطلبتأییداتخداوندیبرایشاهو خطابهشاهپساز نهادنتاجبر سر افزودند. بزرگانحاضر در مراسم، در مقابلشاهزانو میزدند و تهنیتو شادباشمیگفتند و نمایندهایاز آنان، ضمنمدحو ثنا و دعا برایشاه، مراتبوفاداریلشکریانو ارکانحکومتیرا بهویابلاغمیکرد (رجوع کنید به همان، کتاب، ج، صـ108، 192، 562ـ568، کتاب، ج، ص، کتاب، ج، ص). اطاعتلشکریان، برایشاهجدید چنداناهمیتداشتکهگاهبخشششاهانهبهسپاهیان، بهبخشیاز مراسمجلوستبدیلمیشد (رجوع کنید به همان، کتاب، ج، ص، کتاب، ج، ص، 1331). مهمترینبخشمراسم، خطابهتاجگذاریشاهبود کههمبهمثابهسوگند تعهد او بود و همبیانگر سیاستداخلیو خارجیویبهشمار میرفت. محور اساسیاینخطابهها تأکید بر جنبهالاهیسلطنت(فرهایزدی) و تبیینحقوقو وظایفمتقابلشاهو رعیتبود کهحولمفاهیمیچوندینداری، عدالتورزی، عمرانو آبادانی، برقراریامنیتو مبارزهبا مظاهر پلیدیدور میزد (رجوع کنید به همان، کتاب، ج، ص، 22، 25، 107ـ108، کتاب، ج، ص، 1135؛ ثعالبیمرغنی، صـ8، 11، 36ـ37، 66ـ67).آیینجلوسشهریارانایران، با ورود بهادوار روشنتاریخیو بهاتکایاسناد بهجا ماندهاز همانزمان، وضوحبیشتریمییابد. کوروشپساز فتحبابِلدر 539 پیشاز میلاد، بر تختشاهینشستاما از آیینجلوساو اطلاعروشنیدر دستنیست(رجوع کنید به شهبازی، ص). جانشینانکوروشدر معبد آناهیتا در پاسارگاد، تشریفاتتاجگذاریرا بهجا میآوردند (همان، ص). آدابمذهبیاینمراسم(خوردنانجیر خشکمخلوطبا شیر، آشامیدنیکنوشیدنیمخصوص، بستننواریسرخرنگبهپیشانیشاه) در معبد و با مشارکتروحانیانانجاممیشد. سپسشاهدر برابر آرامگاهکوروشتاجبر سر مینهاد (رجوع کنید به پیرنیا، ج، ص993؛ فیثاغورس، صـ30). وجود برخیویژگیها در حجاریهایتالار صد ستونو ایوانهایشرقیو غربیخزانهتختجمشید، احتمالارتباطایننقوشبا مراسمتاجگذاریرا تقویتمیکند هر چند کهدر قطعیتآنتردید وجود دارد (رجوع کنید به مشکوتی، صـ31).تاجگذاریاشکانیان(حک: 250قمـ 226م) با انجاممراسمقربانیدر معابد آناهیتا و عمدتاً در سهپایتختمهمآنانیعنیصد دروازه(دامغان)، هگمتانه(همدان) و تیسفونصورتمیگرفت(پیرنیا، ج، صـ2650؛ مشکوتی، همانجا؛ گیرشمن، صـ270). اینمراسمپساز تأیید حاکمیتشاهاز سویمجلسمهستانبرگزار میشد و تاجرا رئیسخانوادهسورن(سپهسالار کلقوایمملکتی) بر سر شاهمینهاد (پیرنیا، همانجا).در عهد ساسانیان(حک: 211ـ674)، تیسفون* مهمترینمحلجلوسشاهاناینسلسلهبود، هر چند احتمالاً شهرهایدیگریچوناستخر، مدائنو جندیشاپور * نیز بدینمنظور استفادهمیشدند (رجوع کنید به شومون ، صـ308). انجامتشریفاتِ نهادنتاجبر سر شاهبهشاخهایاز نزدیکانخاندانشاهییا یکیاز خویشاوندانشاهو در دورهافزایشقدرتروحانیان، بهموبد موبداناختصاصداشت(رجوع کنید به کریستنسن، صو پانویسکهقولطبری، ج، صرا نقد کردهاست؛ نیز رجوع کنید به نامهتنسر بهگشنسپ، ص؛ ویزههوفر، صـ213). شاهرا با نشانههایشاهی(قبایزرین، کمربند و شمشیر گوهرنشان) میآراستند و بعد از نهادنتاجبرسرش، بهنثار و آفرینخوانیمیپرداختند (رجوع کنید به فردوسی، کتاب، ج، ص، 1515، 1533، کتاب، ج، ص، ج، ص). تکمیلکنندهاینمراسم، خطابهشاهبود کهمضامینآنبهلحاظمبانیاعتقادیو روشملکداری، با خطابهشاهانپیشدادیو کیانی(رجوع کنید به سطور قبل) همخوانیبسیاریداشت(رجوع کنید به دینوری، صـ77؛ فردوسی، همانجاها). ویژگیمهماینخطابهها بیانمفاهیماخلاقیبود (براینمونهرجوع کنید به خطابهاردشیر بابکان، شاپور اول، خسرو اولو هرمز چهارم) کهبعدها بهعنوانآثار ادبیو اخلاقیموردتوجهمؤلفانمسلمانقرار گرفت(محمدی، صـ332). در همینمراسمبزرگانلشکریو کشوریفرمانبرداریو وفاداریخود را بهشاهجدید در قالبمدحو ثنا و دعایشاه، اعلاممیکردند (رجوع کنید به ثعالبیمرغنی، صـ499، 534ـ535؛ طبری، ج، ص، 62، 81). تشریفاتتاجگذاری، با مسافرتشاهبهشیز * آذربایجان، پایانمییافت. در اینسفرِ «ناگزیر»، کهبا پایپیادهو بهمنظور زیارتآتشکدهآذر گشنسب/ آذر گشسب(رجوع کنید به آتشکده* ) انجاممیشد، هدایا و تحفبسیاریتقدیمآتشکدهمیگردید (رجوع کنید به ابنخرداذبه، صـ120).با سقوطشاهنشاهیساسانیو ورود اسلامبهایران، آیینجلوسشاهانهبرچیدهشد. در نظامحکومتیجدیدیکهایرانجزئیاز قلمرو وسیعآنبهشمار میآمد، بیعتبا خلیفهو آیینهایوابستهبهآن، بهمثابهمراسمجلوسمحسوبمیشد و حکامجدید ایران، امرایغیرایرانیمسلمانیبودند کهبهعنوانکارگزارانخلیفه، از مردمبرایویبیعتستانده، بهنام او خطبهمیخواندند و فاقد هرگونهاستقلالسیاسیبودند. اینیکپارچگیسیاسیتا اواسطقرنسومو تشکیلنخستینحکومتهایمستقلتداومیافت، اما تجدیدحیاتسیاسینسلجدید حکامایران، آنها را از دستگاهخلافتبینیاز نمیساخت، زیرا مشروعیتآنانمستلزمتأییدیهایرسمیبود کهتنها از طریقبیعتبا خلیفهبهدستمیآمد و بهتدریجبهاصلیترینبخشمراسمجلوساینحکامتبدیلشد. برایبیعتبا خلیفه، حاکمطینامهایرسمیفرمانبرداریخود را اعلامو درخواستمیکرد کهحاکمیتشاز سویخلیفهتأیید شود. نامخلیفهدر خطبهها و سکهها نیز اعلاممیشد. اینبیعت، در صورتپذیرش، با ارساللوا، منشور * و خلعت* (علائمبهرسمیتشناختهشدنحاکماز سویخلیفه) پاسخدادهمیشد. صفاریان(حک: 247ـ393)، نخستینامیرانیبودند کهاینمراسمرا بهجا آوردند (رجوع کنید به ابناثیر، ج، ص؛ شبانکارهای، صـ22). گفتهشدهاستکهیعقوبلیثپساز پوشیدنخلعتارسالیخلیفه، دو رکعتنماز گزارد (رجوع کنید به بیهقی، ص).جلوسسامانیان(حک: 279ـ389) با ارسالمنشور امارتاز سویخلیفهبغداد و بستنلوا رسمیتمییافت(رجوع کنید به ابناثیر، ج، ص؛ ابنخلدون، ج، صـ439). تهنیتو تعزیتگوییشعرا، بهمناسبتمرگامیر پیشینو جلوسامیر جدید نیز رسمیرایجبود (براینمونهرجوع کنید به تقیزادهطوسی، ص).تشریفاتِ جلوسآلبویه(حک: 329ـ447) بهسببرونقآیینهایایرانیو دیلمیدر دربار آنانو نیز تسلطآلبویهبر بغداد، تجملو تنوعبیشتریداشت. در 337، پساز ورود عضدالدولهبهفارس، طیجشنیباشکوه، او را بر تختنشاندهو با عنوانپادشاهیشادباشگفتند (ابنخلدون، ج، صـ580).عضدالدوله، همچنیندر 366، هنگامانتصاببهجانشینیپدرشرکنالدوله، بهمردمخلعتبخشید و افراد خانوادهو سردارانش، بنا بهسنّتخود، با تقدیمگلبهوی، مراسمشادباشرا بهجایآوردند (ابناثیر، ج، ص). بعدها، در دوراناستیلایعضدالدولهو جانشینانشدر بغداد، هریکاز آنان، طیتشریفاتیمفصّل، در حضور خلیفه، اشراف، قضات، مقاماتعالیرتبهو سپاهیاندیلمیو ترک، بر تختمینشستند. در اینمراسم، ابتدا بر امیر بویهیخلعتمیپوشاندند، تاجبر سرشمینهادند و دستبند و طوقمخصوصبهدستو گردنشمیبستند. آنگاهخلیفهطیآدابیخاصلواییسفید و لواییطلایی(یا سیاه) بهنامویمیبستو فرمانخلیفهدر خصوصاعطایسلطنتبهامیر، در حضور جمعخواندهمیشد. آنگاهامیر سوار بر اسبیبا زینو برگطلا، کهاسبدیگریبا همینویژگیرا یدکمیکشید، بهقصر خود باز میگشت(رجوع کنید به صابی، صـ95؛ ابوشجاعروذراوری، صـ 142؛ ابنجوزی، ج، ص). اعطایلقببه امیر و نیز تفویضامتیازاتیچوننوبتزدنبر درگاهامیر (سهیا پنجبار در روز)، ذکر نامویپساز نامخلیفهدر خطبهنمازهایجمعهو اعیاد و اختیار عزلو نصبوالیانو قاضیان، مراسممذکور را تکمیلمیکرد (رجوع کنید به صابی، صـ137؛ ابناثیر، ج، ص، ج، ص). چنانچهامیر جدید سوکوار امیرپیشینبود، مراسمجلوسپساز سپریشدنروزهایسوکواریو بهجایآوردنمراسمتعزیتاز سویخلیفه، برگزار میشد (ابناثیر، ج، ص؛ ابوشجاعروذراوری، صـ 153؛ ابنجوزی، ج، صـ339). بیعتسپاهیاننیز طبقسنّترایج، منوطبهدریافتمالو «عطایی» بود کهوفاداریشانرا بهامیر جدید تضمینمیکرد (ابوشجاعروذراوری، ص).بنابر گزارشبیهقی(صـ53)، مسعود غزنوی(حک: 421ـ432) هنگامجلوس، در میانمردمدرمو دینارِ بسیار نثار کرد و با تشریفاتیفراوان، رسولِ خلیفهعباسیرا در نیشابور بهحضور پذیرفتو پساز پوشیدنخلعت، دو رکعتنماز گزارد. آنگاهتاج، طوق، اسبو شمشیر (نشانهایپادشاهی) را نزد او آوردند. اعطایمالفراوانبهسپاهیانو اعلامخبر جلوسسلطانجدید بهاطرافو اکنافتوسطمأمورانیموسومبهمبشر، از ویژگیهایآیینجلوسدر دورهغزنویبود (رجوع کنید به همانجا؛ شبانکارهای، ص). در اینمراسم، شاعرانقصاید تهنیتآمیزیبهمناسبتجلوسبرخیسلاطینغزنویمیسرودند و میخواندند (براینمونهرجوع کنید به فرخیسیستانی، صـ42؛ مختاریغزنوی، صـ92).آدابجلوسغزنویان، در عصر سلاجقه(429ـ590) نیز تداومیافت. خلعت، لوا و منشور خلیفه، همچنانمهمتریننشانهرسمیتجلوس، و تهنیتگوییشعرا سنّتیمتداولبود (رجوع کنید به ابناثیر، ج، ص، 229؛ حسنغزنوی، صـ10، 215ـ218). گاهیجلوسسلطاندر شهر بغداد و در حضور خلیفهبرگزار میشد، چنانکهدر 498، ملکشاهبنبَرْکیارُق، در بغداد و در میانزرافشانیحضار بر تختنشستو در مراسمتاجگذاریملکمسعود سلجوقیدر 527، خلیفهدو پرچمبرایویبستو هفتدرّاعه، تاجیجواهرنشان، دو دستبند و گردنبندیاز زر بهویاهدا کرد (حسینی، صـ201؛ ابناثیر، ج، ص، 382). تاجگذاریسلاجقهروم(حک: 470ـ700)، جشنیعمومیو پرتجملو متأثر از رسومایرانیو بیزانسیبود. بزرگاندینو دولتبا ظروفطلاییمملو از عسلو شیرِ اسب، در خیابانهایشهر حرکتمیکردند و در میانمردمپولو مالمیپراکندند، پرچمرسمیو سیاهرنگحکومتیکهتصویر اژدها، شیر یا عقاببر آننقشبود، پیشاپیشسلطانحملمیشد و یکیاز حاجباندربار چتر بر سر سلطانمیگشود (رایس، صـ107). ارسالتشریف، چتر * ، لوا و لقباز سویخلیفه، طبلزدنو اعزاممبشر جهتابلاغخبر جلوس، از دیگر رسومایشانبود (رجوع کنید به آقسرایی، ص، 31، 37، 71، 87ـ88). در هماندوره، خوارزمشاهیان(حک: 490ـ628) هنگامجلوس، مجلسبزمیمیآراستند کهبا تهنیتگوییشعرا و خطیبانو اعطایصلهو عطایا همراهبود (رجوع کنید به جوینی، ج، ص، 27، 48). سلاطینغوری(حک: 543ـ612) نیز با نشانویژهسلطنتی، یعنیخلعتو چتر بر تختجلوسمیکردند (رجوع کنید به پژواک، ص، 239). اما بیعتبا خلیفهو دریافتتشریفو لوا در مراسمجلوساینسلسلهرونقچندانینداشت.آیینجلوسایلخانانایران(حک: 663ـ756) بر گرفتهاز سنّتهایمغولو دارایرویکردیقبیلهایبود. علیرغمموروثیبودنمنصبخانی، تأیید صلاحیتخانجدید برایحکومت، بر عهدهشوراییمتشکلاز خاتونها، برادران، شاهزادگان، دامادها و امرا بود کهدر بابجلوسویرایزنی(کنکاچ= کنکاش) میکردند و بر گزاریمراسمجلوس، بدونموافقتآنان، ممکننبود (رجوع کنید به رشیدالدینفضلاللّه، ج، ص، 1125، 1154؛ حافظابرو، ج، ص؛ شریکامین، صـ 4). پساز حصولتوافقو بنا بر سنّتیرایج، نامزد منصبخانی، پساز اصرار و الحاححاضران، سلطنترا میپذیرفت(رجوع کنید به رشیدالدینفضلاللّه، ج، صـ636، ج، ص، 825ـ826، 1059). از اینسنّت، ظاهراً بهعنوانشیوهایجهتکسباعتبار و ادایاحترامبهبزرگانخانوادهو قوماستفادهمیشد. اعضایشورا در عینحالملزمبهارائهنوعیتعهد کتبی(موچَلگا) دالّ بر فرمانبریو وفاداریبهخانجدید بودند (رجوع کنید به همان، ج، ص، 1155؛ شریکامین، صـ230). برایبرگزاریمراسم، بهصلاحدید منجمانروز و ساعتسعد اختیار میشد. دو تناز شاهزادگان، دستراستو چپخانرا میگرفتند و بر تختمینشاندند، آنگاههمهحاضران، کمربندها را بر دوشافکنده، زانو میزدند و بهجشنو شادخواریمیپرداختند. خانجدید، پول، جواهر و جامههایگرانبهایفراوانبهخاتونها، شاهزادگان، امرا و عموملشکریانمیبخشید و فرمانهایمکتوبپادشاه(یرْلیغ* ) را جهتابلاغخبر جلوسبهنواحیمختلفارسالمیکرد. جلوسایلخان، با وصولیرلیغِخانِ بزرگمغول، کههماننقشلوا و منشور خلیفهرا در سدههایگذشتهداشت، رسمیتمییافت(رجوع کنید به رشیدالدینفضلاللّه، ج، ص، 1154ـ1155؛ شریکامین، صـ 263).در میانمظفریان(713ـ795) و جلایریان(736ـ814)، چتر مرصع، مهمتریننشانهسلطنتو همراهداشتنآن، بهمعنایجلوسبر تختبود (حافظابرو، ج، ص؛ والهاصفهانی، ص). جلوستیموریان(771ـ906) اگر چهبهسببخاستگاهقومیآنها، بهرسممغولانبود (والهاصفهانی، ص، 368)، تأثیرپذیریتیموریاناز آیینهایاسلامیو ایرانی، آدابتختنشینیآنانرا از شاهانمغولمتمایز میساخت. آراستنبازارها و کویها، نثار و بخششهایبیحساب، حضور ساداتو قضاتدر حینانجاممراسم، قصیدهسراییشعرا، ذکر نامسلطاندر خطبهنمازهایجمعهو اعیاد از جملهاینتمایزاتبود (رجوع کنید به حافظابرو، ج، ص، ج، ص؛ والهاصفهانی، ص، 368، 373؛ شرفالدینعلییزدی، ج، ص).سلطنتشاهانصفوی(907ـ1148) در ساعتسعدیکهمنجماناختیار میکردند، معمولاً در کاخهایچهلستون(قزوینیا اصفهان) آغاز میشد (اسکندر منشی، ج، ص، 203، 206ـ207، 225ـ226؛ حسینیخاتونآبادی، ص). اسکندر منشیدر وصفجلوساسماعیلدوم(حک:984ـ 985) از «جشنعظیمپادشاهانهو مجلسعالیملوکانه»ایسخنبهمیانآوردهکهازدحامخلایقو پیشکشهایگرانبهایامرا و والیاننقاطمختلفو سفرایخارجیویژگیمهمآنبود (ج، ص203). مقارنبا مراسمجلوس، شاهبسیاریاز مدعیانسلطنترا کشتو اینامر بعدها بهسنّتلازمالاجرایجلوسشاهانصفویمبدلشد (همان، ج، صـ207؛ نیز براینمونهرجوع کنید به شاردن، ج، صـ88؛ کمپفر، ص، 50ـ51).آدابعمومیتاجگذاریصفویانعبارتبود از بهکمربستندو نشانویژهسلطنت(خنجر و شمشیر جواهرنشان)، خطبهخوانی، تهنیتو شادباشحضار و نقارهزدن(پردولاماز ، ص؛ شاردن، ج، صـ102، 105ـ109؛ کمپفر، ص، 47ـ49؛ هدایت، ج، ص، 484). بهاستناد گزارشمشروحبهجا ماندهاز مراسمتاجگذاریشاهصفیدوم(حک: 1077ـ1100)، همهحضار میایستادند و شاهرو بهقبلهبر تختمینشست. آنگاهشیخالاسلام * ضمنتلاوتقرآنو ادعیه، خنجر و شمشیر سلطنتیرا بهکمر شاهمیبست(شیخالاسلامگاهدر قبالاینخدمت، بهشاهتوصیهایمیکرد؛ براینمونهرجوع کنید به خطابهمحمدباقر مجلسی*در تاجگذاریشاهسلطانحسینو توصیهبهصدور فرمانمنعبادهنوشیدر ملاعام، جنگدستجاتو طوایفو کبوتربازی: طارمی، صبهنقلاز نسخهخطیمجموعهشمجلسشورایاسلامی، صـ 359) و ایشیکآقاسی* تاجبر سرشمینهاد. مراسمبا خواندنخطبهایبهعربیو فارسیکهگاهطولانیبودنش، حضار را بهزحمتمیانداخت، ادامهمییافتو با تهنیتگوییو ابراز احترامتکتکحضار بهشاه(سهدفعهزمینرا بوسیدن) پایانمیگرفت. یکیاز نخستیناقداماتپساز مراسم، نقارهزدنبود کهچندینروز متوالی(بهتعداد سالهایعمر شاه) ادامهداشتتا عموممردماز جلوسشاهجدید آگاهشوند. فردایتاجگذارینیز، شاهبارِ عاممیداد و تمامبزرگانو اعیانرا بهحضور میپذیرفتو پساز آن، باشکوهو جلالفراوان، بههمراهملازمانشو برایحضور در میانمردمیکهمشتاقدیدنشاهجدید بودند، عازمباغهزار جریبمیشد (شاردن، ج، صـ108، 114ـ 115؛ کمپفر، ص، 48ـ51؛ حسینیخاتونآبادی، صـ 530). در مورد شاهصفیدوم، اینتشریفاتبهبار دومنیز کشیدهشد، زیرا بداقبالیهایشخصیشاهو ناکامیهایمملکتی، بزرگانکشوریرا متقاعد کردهبود کهتاجگذاریدر ساعتسعد انجامنشدهو نام«صفی» نیز خوشیمننیست. از اینرو، یکسالپساز تاجگذاریاول، طیمراسمیدیگر، شاهصفویبا نامجدید «سلیمان»، مجدداً بر تختنشست(شاردن، ج، صـ 193؛ کمپفر، صـ53؛ حسینیخاتونآبادی، همانجا). جلوسصفویان، کارکردیسیاسیـ اقتصادینیز داشتکهحضور سفرایسیاسیو نمایندگانکشورهایخارجیدر مراسمیا باریابیآناننزد شاهجهتابلاغتهنیتدولتمتبوعشان، اهمیتاینمسئلهدر مناسباتخارجیرا بهروشنینشانمیدهد (رجوع کنید به اسکندر منشی، همانجا؛ هدایت، ج، صـ 465). متقابلاً دربار صفوینیز جلوسشاهانهمپیمانشرا با اعزامسفرا و ارسالهدایایگرانبها، تهنیتمیگفت(رجوع کنید به اسکندر منشی، ج، صـ122؛ قزوینی، ص). یکیاز معروفتریناینگونهسفارتها، مأموریتشاهقلیاستاجلو بهدربار سلطانسلیمدوم(حک:926ـ974) جهتتقدیمنامهشادباششاهطهماسب(حک:930ـ984) در 975 بود. کتابتایننامهشادباشکهطوماریبهطولهفتاد ذرعبود، هشتماهبهطولانجامید و هیئتایرانی، با تکلفو تجملبسیار (کهاتفاقاً بهمذاقبرخیاز عثمانیانخوشنیامد) آنرا تقدیمسلطانعثمانیکرد (منشیقمی، ج، ص، 477ـ545؛ هدایت، جصـ133).در میانافشاریان(حک: 1148ـ1210) فقطنادرشاه(1148ـ1160) فرصتبرگزاریمجلستاجگذاریرا یافت. اینتاجگذاریکمنظیر، همایشسیاسیبزرگیبود کهدر 1148 در دشتمغانو با هدفقانونیساختنانتقالسلطنتاز صفویانبهافشاریان، حفظتمامیتارضیکشور و تثبیتحاکمیتسیاسیآنو ایجاد روابطمسالمتآمیز بر مبنایاحتراممتقابلبا همسایهقدرتمند غربی(عثمانی) برگزار شد. بهگزارشبسیار محتاطانهیکشاهد عینی، چندینهزار تناز خوانین، کلانتران، کدخدایان، شیخالاسلامها، بزرگانارمنی، قضاتو سایر بزرگانمناطقمختلفایران، در وضعیکاملاً اجباری، کهبرگزاریسلامعامهایپیدرپی، بر حدّتآنمیافزود، با امضایتعهدنامهایمشتملبر اهدافیاد شده، سلطنتنادرشاهرا بهرسمیتشناختند (کاتوغیگوس، صـ30، 33ـ36، 53ـ59). چند روز پساز امضایاینوثیقهتاریخی، مراسمتاجگذاریدر خیمهایمجللو در حضور همهمهمانانبرپا شد. حضار در برابر شاهکهتاجبر سر نهادهبود، زانو زدهو دستها را بهآسمانبر افراشتند و یکیاز روحانیانعالیمقامموسومبهمیرزاعسکر قزوینی، خطبهمخصوصرا کهبا دعایحضار همراهبود، قرائتکرد. آنگاهمهمانانبا گلابو شربتپذیراییشدند و نوازندگانو رامشگرانبههنرنماییپرداختند. اعطایمنصب، خلعتو سکههاییکهبهنامشاهجدید ضربشدهبود بهحضار و نقارهزدنبهمدتسهشبانهروز، از دیگر بخشهایاینمراسمبود (همان، صـ101).آقا محمدخانقاجار (حک:1210ـ1212) نخستینپادشاهاینسلسلهدر 1210 با حضور بزرگانقاجار، علما، اعیانو حکمرانانو در حالیکهدو بازوبند مزینبهالماسهایدریاینور و تاجماهرا بهبازوانخود بستهبود، در تهرانتاجگذاریکرد (رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، ج، ص). جانشیناو فتحعلیشاه(حک: 1212ـ1250) نیز دو سالبعد در جشنیشاهانهو در میانتهنیتشعرا، بر تختجلوسکرد (رجوع کنید به مفتوندنبلی، صـ32؛ صبا، صـ 138). محلجلوسویو جانشینانشکاخهاینگارستانو گلستاندر تهرانبود. شاه، نشانهایویژهسلطنت(بازوبندهایدریاینور، تاجماه، نورالعینو اورنگزیبیو نیز کمر، شمشیر، خنجر و خِفتان ( جوشن) مرصع) را بهبازو و کمر بسته، بر تختمینشستو تاجرا امامجمعهیا صدراعظمبر سر او مینهاد (هدایت، ج، صـ152؛ سالور، ص؛ جلیلوند، ص؛ اوبن ، ص). اوژناوبن، در تشریحتاجگذاریمحمدعلیشاه(حک: 1324ـ1326)، بههشتشاهزادهقاجار از اعقابعباسمیرزا کهمتصدیحملسلاحهایسلطنتیبودند و رؤسا، امرا و ریشسفیدانِ دوازدهطایفهقاجار کهبهترتیبرتبه، پساز ولیعهد، و در دو سویتختمیایستادند و نیز دو رئیستشریفاتبا چوبدستیهایبلند جواهرنشانکهشاهرا هنگامورود بهتالار همراهیمیکردند، اشاره کردهاست(صـ 135؛ نیز رجوع کنید به سالور، صـ442). بهگفتهسالور (ص) مهمترینشخصیتهایحاضر در مراسم، علما و مجتهدانطراز اولو سفرایکشورهایخارجیبودند کهتأمینرضایتخاطرشانضروریبود (نیز رجوع کنید به اوبن، همانجا). پساز نهادنتاجبر سر شاه، دو تناز علما آیاتیاز قرآنتلاوتمیکردند و سپسخطیبو ملکالشعرایدربار بهایراد خطبهو قرائتقصیدهمیپرداختند و در پایان، شاهپساز ایراد سخنانیکوتاهدر بابمسئولیتشاهیو خدمتبهرعیت، از حضار سانمیدید (کورف، ص؛ سالور، همانجا). سلامعام، اعطایمنصب، خلعت، شمشیر و نشانشیر و خورشید، بخششمالیاتی، شلیکتوپ، نواختنموسیقی، چراغانیو آتشبازی، از آداباینمراسمدر روز جلوسو چند روز پساز آنبود (کورف، صـ219؛ هدایت؛ سالور، همانجاها). گاهبرگزاریمراسمجلوس، بهدلیلعدمحضور ولیعهد در پایتخت، بهتأخیر میافتاد. در اینمواقع، بهمنظور خنثا کردنتحرکاتاحتمالیمدعیانسلطنت، مراسمجلوس، بهطور مختصر در محلاقامتولیعهد (دارالسلطنهتبریز) برگزار شدهو سپسشاهجدید عازمپایتختمیشد (کورف، صـ192؛ هدایت، ج، ص، 358). تهنیتگوییجلوسسلاطیندوستو همپیماننیز رسممتداولیبود کهسلاطینقاجار، بهشیوهصفویان(اگرچهنهبا آنهمهتشریفات)، بداناهتمامبسیار داشتند (مفتوندنبلی، ص).آخرینتاجگذاریهایانجامشدهدر ایران، جلوسرضاشاه(1305ش) و محمدرضا شاهپهلوی(1346ش) بود کهدر کاخگلستانبرگزار شد. در مراسمجلوسپهلویاولمقاماتبلندپایهلشکریو کشوری، سفرا و بانوانشان، نمایندگانایالاتو ولایات، سرانایلاتو عشایر، نمایندگانبازرگانانو پیشهورانو اربابجراید، حضور داشتند و از چهاردهنشانسلطنتی(شاملسهتاج، سهشمشیر، عصا، گرز، سپر، تبرزین، کمان، زره، الماسدریاینور و تمثالشاه) استفادهشد. در اینمراسمپساز ایراد خطبهتوسطخطیبو قرائتدعایمخصوص، شاهشخصاً تاجرا بر سر نهاد و در حالیکهچوگانطلایسلطنتیرا در دستداشت، خطابهمخصوصتاجگذاریرا ایراد کرد. بهمناسبتاینجلوس، چند روز جشنهایعمومیبرگزار و مدالویژهایموسومبهمدالیادبود تاجگذاریساختهشد (رجوع کنید به جهانیان، صـ 62؛ بیات، صـ45؛ شریعتترشیزی، ص). تشریفاتتاجگذاریپهلویدوم، تلفیقیاز آیینهایایرانیپیشو پساز اسلامو نیز آدابغربیبود. حضور برخیاز واحدهایارتشدر هیئتنظامیانایرانباستان، حملدرفششاهنشاهی، شلیکیکصدویکتوپبهنشانیکصدویکناماهورامزدا، نواختنآهنگمخصوصباستانیتوسطنقارهچیان، قرائتخطبهتاجگذاریو آیاتیاز قرآنتوسطامامجمعهتهران، قرارداشتنقرآندر کنار سایر ملزوماتسلطنتو پخشاذاناز گلدستههایمساجد، از جلوههایایرانیاینمراسمو تاجگذاریملکهبهدستشاه، کهدر تاریخایرانسابقهنداشت، از آدابغربیآنمحسوبمیشد (رجوع کنید به جهانیان، ص).دستگاهخلافت(امویانـ عباسیانـ امویاناندلسـ فاطمیانـ موحدینـ عثمانی). نظامخلافت* اسلامیدر ابتدا اساساً متمایز از سلطنتبود. بیعت* با خلفاینخستینمعمولاً در مسجد صورتمیگرفتو بهصورتعمومیو بدونهیچتشریفاتیبود (رجوع کنید به طبری، ج، ص، 433، ج، ص). خلیفهانتخابی، بر انجاموظیفهبراساسکتابخدا و سنّتپیامبر، تعهد میسپرد و ضمنایراد خطبهایبا مضامینارشادی، حقوقو وظایفخود و نیز عامهمسلمانانرا گوشزد میکرد (ابنقتیبه، ج، جزء5، صـ236). اعطایعنواناحترامآمیز «امیرالمؤمنین» بهخلیفه، کهابتدا در مورد خلیفهدوم(حک:12ـ22) بهکار رفت(رجوع کنید به طبری، ج، ص؛ دربارهاینلقبرجوع کنید به امیرالمؤمنین*)، در ادوار مختلفخلافتاسلامی، اعتبار و اهمیتخود را حفظکرد.آیینانتخابخلیفه، از اواسطقرناولبهتدریجتشریفاتیشد و موروثیشدنخلافتدر دورهامویاندر اینامر مؤثر بود. شاید تصمیممعاویه(حک:41ـ61) برایانتقالمنبر و عصایپیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلمبهشامرا بتوانیکیاز اولیننمونههایایننوعتشریفاتدانست(رجوع کنید به همان، ج، صـ 239). هر چند معاویهبهسببمخالفتمردممدینهو صحابهپیامبر موفقبهانجاماینکار نشد (رجوع کنید به همانجا)، اما بعدها عصا، ردا و بعضیمتعلقاتپیامبر اهمیتبسزایییافتو دستیابیبهآنها خلافترا قانونیو شرعیمیکرد (رجوع کنید به ابنکثیر، ج، جزء6، ص؛ نیز رجوع کنید به ابناثیر، ج، ص). بیعتبا خلیفهجدید، قبلیا بعد از مراسمخاکسپاریخلیفهسابقدر مسجد انجاممیگرفتو خلیفهجدید، بهشیوهمعمولبهایراد خطبهمیپرداخت(رجوع کنید به ابناثیر، ج، ص، ج، صـ 41، 291ـ292، برایخطبهها رجوع کنید به ابنقتیبه، ج، جزء5، صبهبعد؛ خلیفهبنخیاط، قسم، صـ551). مراسمبیعتگاهبا مدحو ثنایبیعتکنندگانهمراهمیشد. چنانکهیزیدبنمُنَبِّه، ولیدبنیزید (حک:125ـ126)، خلیفهاموی، را هنگامرسیدنبهخلافتتهنیتگفتو او را ستود و برایهر بیتاز اشعارشهزار درهمپاداشگرفت(ابناثیر، ج، ص). بهگفتهابناثیر (ج، ص)، ولیدبنعبدالملکنیز هنگامایراد نخستینخطبهخلافتش، خود را تعزیتو تهنیتداد و عبداللّهبنهمّامسَلّولینیز شعریدر مدحویسرود.اولینخلفایعباسی، تشریفاتبیعترا بهشیوهامویانبرگزار میکردند، با اینتفاوتکهافزونبر انگشتریو عصا، بُرده(ردا) پیامبر نیز بهنشانهایویژهخلافتافزودهشد و تعزیتو تهنیتگویی، دارایآدابیرسمیگشت(رجوع کنید به همان، ج، ص، 221). امین، ششمینخلیفهعباسی(حک: 193ـ197) در آغاز خلافتخود بهمدد خزانهسرشار پدرش، برایجلبحمایتسپاهیانبغداد، ارزاقدو سالایشانرا پیشاپیشبهآنانبخشید (همان، ج، ص). چنینبخششهاییاز سویخلفا برایگرفتنبیعتبعدها نیز رایجبود (رجوع کنید به همان، ج، ص، ج، ص)؛ نیز اعطایلقبیخاصبهخلیفه(علاوهبر لقبامیرالمؤمنین) در روز بیعت، کهمعمولاً بهلفظجلالهاللّهختممیشد رایجشد (براینمونهرجوع کنید به همان، ج، ص، 198، 235). بعدها بهتدریج، بیعتعمومی، جایخود را بهبیعتاختصاصیداد و محلبرگزاریمراسم، از مساجد بهکاخخلفا انتقالیافت. خلیفهجدید، در حضور بزرگانکشوریو لشکری، علما و فقهایبرجسته، نقیبعلویانو قاضیالقضات، جلوسمیکرد (رجوع کنید به همان، ج، ص). خبر جلوسویمتعاقباً با اعلامنامشدر خطبههاینمازهایجمعهو اعیاد بهاطلاععموممیرسید. برخیصاحبمنصباننیز بهنمایندگیاز خلیفه، از مردمبیعتمیستاندند کهگاهبا نثار درهمو دینار همراهبود (رجوع کنید به همان، ج، ص).حکامامویاندلس(حک:138ـ422) با تشریفاتیمشابهبر مسند خلافتمینشستند. برگزاریجشنعمومیو تهنیتگوییبزرگانو شعرا، سنّتیمتداولبود. مراسماصلیبیعت، در قصر حکومتیو در جمعخاندانحاکم(کهبهنشانهعزاداریبرایخلیفهمتوفی، لباسسفید در بر میکردند)، بزرگاندولت، فقها، اعیانو رؤسایبیوتاتصورتمیگرفت. سپسبرخیصاحبمنصباننظیر رئیسشرطه* و رئیسحسبه*، در مسجدجامعپایتخت، از مردمبیعتمیگرفتند کهگاهچندینروز بهطولمیانجامید. اخذ بیعتاز اهالیسایر شهرها را نیز عمالنواحیمختلفیا فرستادگانیکهبدینمنظور اعزاممیشدند، انجاممیدادند (براینمونهرجوع کنید به عنان، ج، صـ399، 478). امویاناندلسبا عنوان«امیر» یا «فرزند خلیفه» حکومتمیکردند و عبدالرحمانناصر (حک: 300ـ350) اولینحاکمامویبود کهعنوان«امیرالمؤمنین» یافت(رجوع کنید به ابناثیر، ج، ص). جانشینانویبهشیوهعباسیان، هنگامجلوس، القابیبر گزیدند کهدر خطبهها، سکهها، نامهها و فرمانهایشانذکر میشد (رجوع کنید به همان، ج، صـ536؛ عنان، ج، صـ427).بیعتخاص، بیعتعامو تعیینلقببرایخلفا، در میانفاطمیان(297ـ567) و موحدین(524ـ667) در شمالافریقا و مغربنیز مهمترینبخشمراسمجلوسبهشمار میآمد. گاهبهجهتتثبیتقدرتحاکمجدید، مرگخلیفهپیشینرا تا روز اخذ بیعتعمومیپنهانمیکردند (رجوع کنید به ابنخلدون، ج، ص؛ تامر، ج، صـ43، ج، ص؛ عنان، ج، ص، ج، ص). در میانموحدین، بیعتخاصمنحصر بهبزرگانساداتو شیوخبود اما در بیعتعام، تماممردمیکبهیکبا خلیفهدستمیدادند و گاهاینکار چند روز طولمیکشید. هنگامبیعتِ عام، رئیسدبیران، متنبیعتنامهرا کهبیعتبراساسعملبهمُفاد آنصورتمیگرفت، برایهر گروهقرائتمیکرد (رجوع کنید به موسی، صـ134). در ایالات، کارگزارانحکومتی، بیعتنامهرا بر منبرها میخواندند و پساز اخذ بیعتاز اهالی، اقرارنامهبیعتکنندگانرا کهبهدستخطو امضایخودشانبود، هیئتیاز اعیانایالت، بهپایتختمیبردند (همان، ص). بخششمالیاتی، آزادیزندانیان، عفو جرائممالیو تقسیمپولمیانفقرا از رسومدیگر دربار موحدینهنگامجلوسخلیفهجدید بود (براینمونهرجوع کنید به عنان، ج، ص، 188).جلوسدر میانعثمانیان(حک: 699ـ1131) با کشتاریبیرحمانهکهبهتدریجابعاد گستردهاییافت، آغاز میشد. اولاد ذکور خاندانسلطنتاعماز پسران، برادرانو برادرزادگان، عموها و عموزادههایسلطانیا خلیفهجدید و بعدها جمعکثیریاز زنانسلطانپیشین، اولینمقتولینبودند. قتلعامافراد ذکور بر مبنایاز میانبرداشتنخطر مدعیانسلطنتو یکپارچگیحکومتصورتمیگرفتو حتیسلطانمحمد فاتح(حک:855ـ886) آنرا بهصورتقانونیدر آورد تا «نظامعالم» (مصلحتحکومت) را تضمینکند ( د. ا. د. ترک، ذیلواژه؛ ماتیه، صـ3644). کشتار زنان، ریشهدر عادات(تعداد زیاد حرمسراها) و قوانین(غیرقانونیبودنآزاد کردنزنانحرمسرا) حکمرانانعثمانیو نیز عدمتوانمالیحکومتبراینگهداریآنانداشت(ماتیه، صـ3645). رسمکشتار، از دورهاحمد اول(حک: 1012ـ1026) و سپساز زمانمحمد چهارم(حک: 1058ـ 1099) بهبعد، بهتدریجمتوقفشد و بهجایآنبهزندانیکردنرقبا، اکتفا کردند ( د. ا. د. ترک، همانجا).تشریفاتجلوسبا ورود سلطانبهاتاقویژهخرقهشریف(بُردهمنسوببهپیامبر اکرم)، بر سر نهادندستار یوسفیو بر دوش افکندنشنلمخصوصیاز پوستسمور آغاز میشد. صدراعظمو شیخالاسلام، نخستینکسانیبودند کههمانجا با سلطانبیعتمیکردند. بیعتسایر رجالدولتیدر روز و ساعتخوشْ یمْنی(اشرفساعات) کهسلطانبر تختمینشست، در میانکفزدنچاووش* هایدیوانهمایونصورتمیگرفتو سلطانپساز پایانمراسم، بر جنازهسلطانپیشیننماز میگزارد. ارسالخطهمایونیا خطشریف(رجوع کنید به فرمان* ) بهدفتر صدراعظم(پاشا قاپوسی) مبنیبر ابقایصدراعظمدر مقامپیشین، بستنشمشیر (تقلید) در آرامگاهابوایوبانصاری، زیارتقبور سلاطینپیشینیا صرفاً مزار سلطانمحمدفاتح، اعطایانعامیا بخششجلوسبهنظامیانو درباریانو سایر ارکاندولت، افزایشحقوقحقوقبگیراندولتی(ترقیجلوس)، ارتقایمناصبدولتمردان(ارتقایجلوس) و قصیدهسرایی(جلوسیه) از مهمترینرسوممتداولتاجگذاریدر میانعثمانیانبود (هامرـ پورگشتال، ج، صـ176، 198ـ199، 430ـ431؛ د. ا. د. ترک، همانجا؛ نیز رجوع کنید به تقلید * ). جلوسسلطانجدید، با ارسالنامهو اعزامفرستادگانیبهدربار دولتهایمجاور و همپیماناعلاممیشد (تبلیغجلوس) و ممالکمذکور متقابلاً اعتمادنامهها یا تهنیتنامههاییبهدربار عثمانیمیفرستادند (هامرـ پورگشتال، ج، ص؛ د. ا. د. ترک، همانجا).هند. نزد نخستینسلاطینمسلمانهند یعنیمملوکان(غلامشاهیان؛ 602ـ 962)، خلجیها (689ـ 815)، تغلقیه(720ـ 815) و بهمنیان(748ـ933)، چتر مرصع(در رنگهایسفید، سرخیا سیاه) و دورباش* (نیزهدوشاخمرصع) مهمتریننشانههایسلطنتو جلوسبر تختبود. در جشنجلوساینسلاطین، شهر را با قبهها (طاقنصرت) و جامهایمنقشرنگینمیآراستند و زر و نقرهفراوانبهمردمو دولتیانمیبخشیدند (رجوع کنید به سرهندی، ص، 16، 18، 21، 35، 97؛ فرشته، ج، ص، 101ـ102، 132ـ133، 277). جلوسبر تختدر ساعتسعد و در حضور ساداتو مشایخو قاضیانو بزرگانو امیرانیکهگهگاهدر اجرایمراسمشرکتداشتند، برایتضمینکامرواییسلطانو عاقبتبهخیریحکومتو دودمانشضروریبود (سرهندی، ص، 92؛ فرشته، ج، ص، 277، 361). بر ایندو، عاملسومینیز افزودهشد و آندریافتخلعتو منشور خلیفهعباسیبغداد و بعدها مصر بود کهبا تشریفاتبسیار صورتمیگرفت(رجوع کنید به ابنبطوطه، ج، صـ 169؛ سرهندی، ص؛ فرشته، ج، ص، 146، 285؛ شمسالدینسراجعفیف، صـ275).در میانشاهانگورکانیهند (932ـ1275) آدابو رسومایرانی، غلبهآشکاریداشت. بهگواهیمنابع، چتر مرصعو شمشیر گوهرنگار، نشانهایویژهسلطنتیبودند و جلوسشاهبا نثار زر و گوهر فراوانو تکلفیبیحد همراهبود. خطیبیکهخطبهتهنیتو تبرکجلوسرا ایراد میکرد، با ذکر نامهریکاز اجداد شاهجدید و نامخود وی، خلعتیگرانبها میگرفتو دیگرانبا شنیدننامشاهجدید سخاوتمندانهنثار میکردند. اینسخاوت، در حرمسرایشاهیو هنگاممبارکبادگوییبهشاهنیز ادامهمییافتو جشنشاهیبا نوازندگیو هنرنماییرامشگرانو سرودسرایان، قصیدهسراییشعرا، بذلو بخششروپیه، انعامشاهبهخاندانسلطنتیو دولتمردان، بهاوجمیرسید (رجوع کنید به کنبو، ج، صـ193؛ لاهوری، ج، حصه، صـ126؛ نظیری، صـ391). اینجشنها بهشکلدورهای، در هر نوروزِ پساز جلوستکرار میشد و گستردگیتشریفاتآنها کهگزارشهایشبهتفصیلدر منابعآنعصر آمدهاست، طبععشرتدوستو آسایشطلباینشاهانرا بهروشنینشانمیدهد (رجوع کنید به جهانگیر، ص، 96؛ کنبو، ص، 234ـ237، 275ـ276). با اینحال، پایبندیبهچنینتشریفاتی، از برخیملاحظاتسیاسینظیر اثباتاقتدار شاهو تضمینوفاداریارکانحکومتی(کهبهچنینبذلو بخششهاییعادتکردهبودند) نیز تأثیر میپذیرفت. یکیدیگر از ویژگیهایجشنجلوسگورکانیانمبادلهتهنیتنامههایجلوسبا شاهانصفویو انجامتشریفاتخاصآنبود کهبا احترامبسیار از آنیاد شدهو نشاندهندهمناسباتویژهو نزدیکدو دربار است(رجوع کنید به لاهوری، ج، حصه، ص؛ کنبو، ج، صـ278، 297ـ300، 355ـ356).منابع: محمودبنمحمد آقسرایی، مسامرةالاخبار و مسایرةالاخیار، چاپعثمانتوران، آنکارا 1944؛ ابناثیر؛ ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطة، چاپمحمد عبدالمنعمعریان، بیروت1407/1987؛ ابنجوزی، المنتظمفیتاریخالملوکو الامم، چاپمحمد عبدالقادر عطا و مصطفیعبدالقادر عطا، بیروت1412/1992؛ ابنخرداذبه، ابنخلدون؛ ابنقتیبه، کتابعیونالاخبار، بیروت: دارالکتابالعربی، [ بیتا. ]؛ ابنکثیر، البدایةو النهایةفیالتاریخ، ج، بیروت: دارالفکر العربی، [ بیتا. ]؛ ابنمنظور؛ ابوشجاعروذراوری، ذیلکتابتجاربالامم، چاپآمدروز، مصر 1334/1916، چاپافستبغداد [ بیتا. ]؛ اسکندر منشی؛ محمدحسنبنعلیاعتمادالسلطنه، تاریخمنتظم ناصری، چاپمحمداسماعیل رضوانی، تهران1363ـ1367ش؛ عزیزاللّهبیات، «یادیاز مراسمتاجگذاریشاهانبزرگایران»، مجلهبررسیهایتاریخی، سال، شمخصوص(آبان1346)؛ بیهقی؛ پردولاماز، «گزارشسفر' پردولاماز، از شماخیهبهاصفهاناز طریقایالتگیلان»، در نامههایشگفتانگیز از کشیشانفرانسویدر دورانصفویهو افشاریه، ترجمهبهرامفرهوشی، تهران1370ش؛ عتیقاللّهپژواک، غوریان، [ کابل] 1345؛ حسنپیرنیا، ایرانباستان، یا، تاریخمفصلایرانقدیم، تهران1369ش؛ عارفتامر، الموسوعةالتاریخیةللخلفاء الفاطمیین، ج: المنصور بالله، ج: المعزلدینالله، بیروت1400/1980؛ فریدونتقیزادهطوسی، «نگاهیبهاشعار گویندگاندر جلوسپادشاهانسلف»، نامهآستانقدس، شمخصوص(آبان1346)؛ حسینبنمحمد ثعالبیمرغنی، تاریخغررالسیر، المعروفبکتابغرر اخبار ملوکالفرسو سیرهم، چاپزوتنبرگ، پاریس1900، چاپافستتهران1963؛ علیاکبر جلیلوند، «تاریخچهو ماجراهایجواهراتسلطنتیایراناز اوایلصفویهتا بهامروز»، وحید، سال، ش(خرداد 1348)؛ اسماعیلبنحماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاحالعربیة، چاپاحمد عبدالغفور عطار، بیروت[ بیتا. ]، چاپافستتهران1368ش؛ جوینی؛ جهانگیر، امپراتور هند، جهانگیرنامه [ یا ] توزکجهانگیری، چاپمحمدهاشم، تهران1359ش؛ اردشیر جهانیان، «جشنشاهشاهان»، هوخت، دوره18، ش(1346ش)؛ عبداللّهبنلطفاللّهحافظابرو، زبدةالتواریخ، چاپکمالحاجسیدجوادی، تهران1380ش؛ حسنبنمحمدحسنغزنوی، دیوان، چاپمحمدتقیمدرسرضوی، تهران1362ش؛ علیبنناصر حسینی، زبدةالتواریخ: اخبارالامراء و الملوکالسلجوقیه، چاپمحمد نورالدین، بیروت1406/1986؛ عبدالحسینحسینیخاتونآبادی، وقایعالسنینو الاعوام، یا، گزارشهایسالیانهاز ابتدایخلقتتا سال1195 هجری، چاپمحمدباقر بهبودی، تهران1352ش؛ خلیفةبنخیاط، تاریخخلیفةبنخیاط، روایةبقیبنمخلد، چاپسهیلزکار، دمشق1967ـ1968؛ خلیلبناحمد، کتابالعین، چاپمهدیمخزومیو ابراهیمسامرائی، قم1405؛ احمدبن داوود دینوری، الاخبارالطوال،چاپعبدالمنعمعامر،مصر [ 1379/1959]، چاپافستبغداد [ بیتا. ]؛ تامارا تالبوترایس، السلاجقة: تاریخهمو حضارتهم، ترجمهلطفیخوریو ابراهیمداقوقی، بغداد 1968؛ رشیدالدینفضلاللّه؛ قهرمانمیرزا سالور، «تفصیلیاز درگذشتمظفرالدینشاه»، آینده، سال18، شـ12 (مهرـ اسفند 1371)؛ یحییبناحمد سرهندی، تاریخمبارکشاهی، چاپمحمد هدایتحسین، کلکته1931؛ ژانشاردن، سیاحتنامهشاردن، ترجمهمحمد عباسی، ج، تهران1345ش؛ محمدبنعلیشبانکارهای، مجمعالانساب، چاپمیرهاشممحدث، تهران1363ش؛ شرفالدینعلییزدی، ظفرنامه: تاریخعمومیمفصلایراندر دورهتیموریان، چاپمحمد عباسی، تهران1336ش؛ جلالشریعتترشیزی، «تاجگذاریشاهنشاهانایران»، نامهآستانقدس، شمخصوص(آبان1346)؛ شمیسشریکامین، فرهنگاصطلاحاتدیوانیدورانمغول، تهران1357ش؛ شمسالدینسراجعفیف، تاریخفیروزشاهی، چاپولایتحسین، کلکته1891؛ ماریلوئیز شومون، «کجا سلاطینساسانیتاجگذاریمیکردهاند؟»، ترجمهرحیمافلاطونی، در علیسامی، تمدنساسانی، شیراز 1342ـ1344ش؛ علیرضا شاپور شهبازی، کوروشبزرگ، شیراز 1349ش؛ هلالبنمحسنصابی، رسومدارالخلافة، چاپمیخائیلعواد، بغداد 1383/1964؛ فتحعلیبنمحمد صبا، دیوان، چاپمحمدعلینجاتی، تهران1341ش؛ حسنطارمی، علامهمجلسی، تهران1375؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ محمد عبداللّهعنان، تاریخدولتاسلامیدر اندلس، ترجمهعبدالمحمد آیتی، تهران1366ـ1371ش؛ علیبنجولوغفرخیسیستانی، دیوان، چاپمحمد دبیر سیاقی، تهران1371ش؛ ابوالقاسمفردوسی، شاهنامهفردوسی، چاپژولمول، تهران1369ش؛ محمدقاسمبنغلامعلیفرشته، تاریخفرشته، یا، گلشنابراهیمی، چاپسنگیلکهنو 1281؛ فیثاغورس، سیاحتنامهفیثاغورسدر ایران، ترجمهیوسفاعتصامی، تهران1314ش؛ ابوالحسنبنابراهیمقزوینی، فواید الصفویه: تاریخسلاطینو امرایصفویپساز سقوطدولتصفویه، چاپمریممیراحمدی، تهران1367ش؛ ابراهامکاتوغیگوس، منتخباتیاز یادداشتهایابراهامگاتوغیکوس: خلیفهاعظمارامنه، ترجمهاز متنارمنیبهفارسیاز عبدالحسینسپنتا و استیفانهانانیان، [ تهران] 1347ش؛ آرتور امانوئلکریستنسن، وضعملتو دولتو دربار در دورهشاهنشاهیساسانیان، ترجمهو تحریر مجتبیمینوی، تهران1314ش؛ انگلبرتکمپفر، سفرنامهکمپفر، ترجمهکیکاوسجهانداری، تهران1360ش؛ محمدصالحکنبو، عملصالح، الموسومبهشاهجهاننامه، ترتیبو تحشیهغلامیزدانی، چاپوحید قریشی، لاهور 1967ـ1972؛ فئودور فئودوروویچکورف، سفرنامهیبارونفیودورکورف، ترجمهاسکندر ذبیحیان، تهران1372ش؛ عبدالحمید لاهوری، بادشاهنامه، چاپکبیرالدیناحمد و عبدالرحیم، کلکته1867ـ1868؛ هانریماتیه، ذیلتاریخامپراطوریعثمانی، در یوزففونهامر ـ پورگشتال، تاریخامپراطوریعثمانی، ترجمهمیرزا زکیعلیآبادی، چاپجمشید کیانفر، ج، تهران1369ش؛ محمد محمدی، فرهنگایرانیپیشاز اسلامو آثار آندر تمدناسلامیو ادبیاتعربی، تهران1356ش؛ عثمانبنعمر مختاریغزنوی، دیوان، چاپجلالالدینهمائی، تهران1341ش؛ نصرتاللّهمشکوتی، «نگاهیبهتاجگذاریشاهنشاهانایراندر اماکنباستانی و مراکز تاریخی»، هنر و مردم، دورهجدید، ش(مهر 1346)؛ عبدالرزاقبننجفقلیمفتوندنبلی، مآثر سلطانیه: تاریخجنگهایایرانو روس، تبریز 1241، چاپغلامحسینصدریافشار، چاپافستتهران1351ش؛ احمدبنحسینمنشیقمی، خلاصةالتواریخ، چاپاحساناشراقی، تهران1359ـ1363ش؛ عزالدینعمر موسی، الموحدونفیالغربالاسلامی: تنظیماتهمو نظمهم، بیروت1411/1991؛ نامهتنسر بهگشنسپ، چاپمجتبیمینوی، تهران: خوارزمی، 1354ش؛ محمدحسیننظیری، دیوان، چاپمحمدرضا طاهری(حسرت)، تهران1379ش؛ محمد یوسفوالهاصفهانی، خلدبرین: تاریختیموریانو ترکمانان، چاپمیرهاشممحدث، تهران1379ش؛ یوزفویزههوفر، ایرانباستان: از 550 پیشاز میلاد تا 650 پساز میلاد ، ترجمهمرتضیثاقبفر، تهران1378ش؛ رضاقلیبنمحمدهادیهدایت، ملحقاتتاریخروضةالصفای ناصری، در میرخواند، جـ10؛ هندوشاهبنسنجر، تجاربالسّلف ، چاپعباساقبال، تهران1357ش؛Eugإne Aubin , La Perse d'aujourd'hui: Iran , Mesopotamie , Paris 1908; Roman Ghirshman , Iran : from the earliest times to the Islamic conquest , Middlesex, Engl. 1978; Joseph von Hammer-Purgstall, Geschichte des osmanischen Reiches , Graz 1963; TDVIA , s.v. "Culus" (by Abdulkadir Ozcan).