2) جراید در ایران. بررسی تاریخ جراید در ایران در دو قسمت ارائه میشود:الف) از آغاز تا انقلاب اسلامی1. از آغاز تا مشروطه2. دوره مشروطه تا کودتای اسفند 12993. از کودتای 1299 ش تا پایان حکومت پهلوی اول4. دوره پهلوی دوم5. جراید محلی6. تدوین قانون مطبوعات7. تشکلهای مطبوعاتی8. جراید دینی و حوزوی9. جراید طنز10. جراید زنان11. جراید اقلیتهای دینیب) پس از پیروزی انقلاب اسلامی1. از آغاز تا تصویب قانون اول مطبوعات در مرداد 13582. از مرداد 1358 تا حمله عراق به ایران3. دوره جنگ عراق با ایران (1359ـ1367 ش)4. دوره پس از جنگالف) از آغاز تا انقلاب اسلامی1. از آغاز تا مشروطه. روزنامه نگاری در ایران در دوره قاجار (1210ـ1344/1304 ش) آغاز شد ( رجوع کنید به: صدرهاشمی، ج 1، ص 2؛ مولانا، ص 46ـ47؛ براون، 1983، ص 10؛ کرزن، ج2، ص 468؛ قس صلحجو، ص 37ـ 38 که مبدأ روزنامهنگاری در ایران را دوره پادشاهی داریوش هخامنشی میداند؛ برای نمونهای از سابقه ثبت اخبار با عنوان «روزنامچه» رجوع کنید به: آقابزرگ طهرانی، ج 5، ص 95ـ96).ایرانیان با روزنامه، به مفهوم امروزی آن، به واسطه کتاب تحفهالعالم ، تألیف میر عبداللطیف خان شوشتری در 1216، آشنا شدند. وی نخستینبار از چاپ نشریهای هفتگی در بنگال خبر داد که در آن اخبار و حوادث، با قید تاریخ، ضبط میشد ( رجوع کنید به: شوشتری، ص 262). دو سال بعد، میرزا ابوطالب خان در سفرنامهاش (تألیف 1218 یا 1219؛ ج 2، ص 195) به تفصیل از روزنامه کاغذ اخبار در انگلستان یاد کرد.در 1253، نخستین روزنامه ایران (حدود 239 سال پس از اولین روزنامه چاپی جهان در بلژیک 1605/1014؛ صلحجو، ص 50) به همت میرزا صالح شیرازی * بهصورت ماهانه در دو ورق بزرگ چاپ سنگی شد. از این روزنامه با عنوان کاغذ اخبار (برگردانِ تحتاللفظی newspaper ؛ مولانا، ص 52 -53)، «روزنامه میرزا صالح شیرازی» (اقبال آشتیانی، 1323 ش ب ، ص 49ـ50)، «اولین روزنامه ایرانی» (صدر هاشمی، ج 1، ص 303) و «روزنامه ایرانی» (تقیزاده، 1339، ص 14) یاد میشود. دو نسخه از این روزنامه در کتابخانه موزه بریتانیا موجود است و یک نسخه رونوشت نیز در) مجله انجمن پادشاهی آسیایی لندن (. قبل از انتشار کاغذ اخبار ، پیش شمارهای در دهه آخر رمضان 1252 منتشر شد که اعلانی برای نشر روزنامه در آینده بود و، در فاصله کمتر از چهارماه، در 25 محرّم 1253 نخستین شماره آن منتشر شد (مشیری، ص 609ـ 611؛ مولانا، ص 47، 52- 54). نشر این روزنامه تا 1256 ادامه یافت و در این سال به دستور حاجی میرزا آقاسی، صدراعظم محمدشاه، تعطیل شد (خان ملک ساسانی، ج 2، ص 126).گفتنی است که آغاز نشر روزنامه به زبان فارسی در هندوستان بوده است، ولی روزنامههای چاپ هند را نباید در عداد جراید ایران به شمار آورد (محیط طباطبائی، ص 17). در 1265، در دوره سلطنت ناصرالدین شاه، دومین روزنامه ــ که نخستین روزنامه محلی نیز بود در ارومیه با نام زاهِریرادی باهْرا (پرتو روشنایی) به زبان آشوری منتشر شد ( رجوع کنید به: جراید اقلیتهای دینی).در 5 ربیعالا´خر 1267، سومین روزنامه بههمت میرزاتقیخان امیرکبیر * ، بدون نام، منتشر شد. از شماره نخست آن با عناوین «یا اسداللّهالغالب» (مولانا، ص74) و «روزنامچه اخبار دارالخلافه طهران» (آرینپور، ج 1، ص 238) یاد کردهاند. از شماره دوم به بعد، تا ده سال، این روزنامه با عنوان روزنامه وقایع اتفاقیه * منتشر شد و پس از آنکه در 1277 اداره چاپخانه دولتی و مدیریت روزنامه به میرزا ابوالحسنخان صنیعالملک * سپرده شد، نام روزنامه تغییر کرد و شماره 471 آن روزنامه وقایع نام گرفت و سپس به روزنامه دولت علیه ایران تغییر نام داد و تصاویری نیز به آن افزوده شد. این روزنامه، نخستین نشریه مصور ایران به شمار میرود (همان، ج 1، ص 237ـ 238؛ صدرهاشمی، ج 4، ص 330ـ331؛ کهن، ج 1، ص 33، 44ـ 45). در 1280، روزنامه علمیه دولت علیه ایران ، یا روزنامه علمی ، به سه زبان فارسی، فرانسه، عربی، منتشر گردید که اولین نشریه تخصصی و علمی و نخستین روزنامه چند زبانه بود (کهن، ج 1، ص 51).در 1283، به دستور ناصرالدین شاه، وزیر علوم، اعتضادالسلطنه، عهدهدار تأسیس چهار روزنامه با عناوینِ روزنامه دولتی بدون تصویر ، روزنامه دولتی مصور، روزنامه ملتی و روزنامه علمی شد که انتشار آنها تا 1287 ادامه یافت (محیط طباطبائی، ص 27ـ31). از آن میان، روزنامه دولتی مصور تا زمان نشر شرف (دومین روزنامه مصور) در 1300، انتشار یافت ( روزنامه دولت علیه ایران ، ش 591، 6 ربیعالاول 1283، ص 3؛ «اعلان»، شرف، سال 1، محرّم 1300، ص 2؛ صدرهاشمی، ج 4، ص 45). دولت برای فروش این روزنامهها، مستوفیالممالک، وزیر مالیه، را مأمور کرد تا رجال دولتی را به خرید آن ملزم کند ( روزنامه ملت سنیه ایران ، ش 9، 12 محرّم 1284، ص 45). روزنامه ملتی بیشتر به شعر و شعرا اختصاص داشت و فاقد مطالب مردمی بود. میرزا فتحعلی آخوندزاده * با نوشتن نقدی بر آن، اولین انتقاد اصولی و علمی و مستدل از محتوای جراید را پیریزی کرد (نفیسی، ص 35ـ36). در 1287، دارالطباعه، کهاز ادارات تابعوزارتعلوم بهشمار میرفت، تأسیس شد. این اداره مصدر تمام امور مربوط به جراید بود، از تنظیم و ترجمه مطالب تا چاپ و توزیع آن. در پی فرمان ناصرالدین شاه مبنی بر اینکه باید «عمل مطبوعات... [ را ] تحت قاعده منضبط کرد»، سه نشریه ماهانه پایتخت تعطیل و پس از یک ماه، روزنامه ایران جانشین آنها شد ( ایران ، ش 1، 11 محرّم 1288، ص 1).در دوره ده ساله وزارت و صدارت میرزا حسینخان سپهسالار * (1287ـ1297)، در روزنامهنگاری تحول نسبی به وجود آمد. وی ــ که همواره از نحوه اطلاعرسانی روزنامههای پایتخت در قیاس با روزنامههای سایر کشورها ناراضی بود و آن را «اسباب مسخره» میدانست سه روزنامه مستقل دایر کرد: روزنامه وقایع عدلیه ، ویژه مسائل حقوقی و قضایی، در دوره وزارت عدلیه (1287)؛ روزنامه نظامی علمیه و ادبیه ، وابسته به ارتش ایران، در دوره وزارت جنگ (1291)؛ و روزنامه مریخ ، پس از تعطیلی روزنامه نظامی، برای امور نظامی (آدمیت، ص 386ـ387). در این دوره همچنین نخستین سالنامه ایران منتشر شد (در باره سالنامهنگاری در ایران رجوع کنید به: قاسمی، 1379 ش، ج 1، ص 203ـ280).علاوه بر این، سپهسالار روزنامه وطن را به دو زبان فارسی و فرانسه تأسیس کرد، ولی فقط یک شماره از آن چاپ شد که به مرحله توزیع نیز نرسید. ظاهراً محتوای شماره نخست، که آزادیهایسیاسی را میستود، خشمشاه را برانگیخت و مانع انتشار آن شد ( رجوع کنید به: اعتمادالسلطنه، 1350ش، ص55؛ آدمیت، ص386ـ 392). از نظر کرزن (ج 1، ص 470ـ471) این روزنامه بینظیر و سزاوار کنجکاوی است. مقارن با انتشار روزنامه نظامی علمیه و ادبیه ، دارالطباعه روزنامه علمی را منتشر کرد. با انتشار این روزنامه نخستیننزاع قلمینیزآغاز شد (قاسمی،1375ش، ص101ـ103).نشر جراید موضوعی یا تخصصی و علمی، پس از تعطیلی روزنامه علمیه دولت علیه ایران ، بار دیگر در 1287 از سرگرفته شد و روزنامه تجارت (نخستین روزنامه اقتصادی ایران) و دانش (ترجمان علمی مدرسه دارالفنون) نیز در اواخر دوره ناصری منتشر شدند (صدرهاشمی، ج 2، ص 164، 265ـ266؛ پروین، ج 1، ص 192ـ 193). از ویژگیهای اواخر دوره ناصری، علاوه بر انتشار جراید چند زبانه، تأسیس روزنامه غیرفارسی است؛ در 1302 روزنامه ( صدای ایران ) بهزبان فرانسه بهچاپ رسید و انتشار آن، بهرغم مخالفت سپهسالار و میرزاملکم خان، بیش از دو سال ادامه یافت ( رجوع کنید به: اعتمادالسلطنه، 1350 ش، ص350، 379ـ380، 433، 438؛ پروین، ج1، ص196ـ197).دوره ناصری، دوره آغاز انتشار نشریات ادواری بود. در این دوره جراید تخصصی شکل گرفت و امور مطبوعات در نهادی مشخص ساماندهی گردید. با این همه، روزنامهنگاری در این دوره، به سبب ضبط وقایع بیاهمیت که خوشآمدِ حاکمان بود و نپرداختن به علل پیشامد وقایع و نتایج آن، ناقص و نارسا بود ( رجوع کنید به: محیط طباطبائی، ص 30ـ31). در این دوره، غالب جراید با خط خوشِ خطاطان مشهور و با نثر منشیانه و بدون غلط نوشته میشد. همچنین تصاویر جراید را نقاشانی نظیر میرزا ابوتراب غفاری * و میرزا ابوالحسن غفاری (صنیعالملک) میکشیدند (وحیدنیا، ص 683).تحول مهم اواخر دوره ناصری، ظهور نشریات ایرانی خارج از کشور بود که پایهگذار جراید آزاد، انتقادی و روشنگرانه بودند و نارساییها و مشکلات کشور را با نثری ساده و عامه فهم بیان میکردند. این روزنامهها در جریانی که به شکلگیری نهضت مشروطیت و برپایی حکومت قانون منجر شد، سهم عمدهای داشتند. این روزنامهها، به ترتیبِ تاریخ انتشار، عبارت بودند از: روزنامه اختر * ، به مدیریت محمدطاهر تبریزی (قراجهداغی)، در استانبول (1292)؛ عروهالوثقی * به زبان عربی، به مدیریت سیدجمالالدین اسدآبادی، در پاریس (1301)؛ شاهسون ، به مدیریت عبدالرحیم طالبوف، در استانبول (1306)؛ قانون ، به مدیریت میرزا ملکمخان، در لندن (1307)؛ کوکب ناصری ، به مدیریت مصطفی شیخالاسلام بهبهانی، در بمبئی (1309)؛ حکمت * ، به مدیریت میرزامهدیخان تبریزی، در قاهره (1310)؛ و حبلالمتین * ، به مدیریت سید جمالالدین حسینی ملقب به مؤیدالاسلام، در کلکته (1311؛ صدرهاشمی، ج1، ص63، ج2، ص200، 228، ج 3، ص 56، ج 4، ص 96، 150). روزنامههای برونمرزی، به ویژه اختر و قانون ، در قبال وقایعی که با منافع ملی جامعه تضاد داشت، واکنش تندی نشان میدادند، نظیر واقعه رژی، که با بیان مضار امتیاز توتون و تنباکو خواهان لغو آن شدند ( رجوع کنید به: «عریضه حضور باهرالنور جناب... میرزامحمدحسن شیرازی سلّمهاللّه تعالی»، قانون ، ش 20، ص 1ـ3).سنّت روزنامهنگاری عصر ناصری در دوره مظفری (1313ـ 1324) ادامه یافت و تحولی تازه در آن به وقوع پیوست. جراید از آزادی قلم و گستردگی حوزه بحث برخوردار شدند. روزنامهها بیش از گذشته، به مسائل اجتماعی پرداختند و رقابت رجال دربار با یکدیگر، روزنامهها را به عرصه کشمکشهای سیاسی سوق داد. این کشمکشها در مقالههای انتقادی طرفین در روزنامههای داخل و خارج از کشور، نمود مییافت (محیط طباطبائی، ص 88 89). در این دوره روزنامه از انحصار دولت خارج، و انتشار روزنامههای غیردولتی از اولین سالهای سلطنت مظفرالدین شاه آغاز شد و عبارت «روزنامه آزاد» در پیشانی روزنامهها حک گردید. ویژگیهای مظفرالدین شاه و دعوی اصلاحخواهی وی در ایجاد فضای آزاد بیتأثیر نبود. وی در دوره ولیعهدی در تبریز، در اشاعه روزنامهنگاری نقش داشت و حتی روزنامه ممنوع الورود قانون را دریافت و مطالعه میکرد (ناظمالاسلام کرمانی، بخش 1، ج 1، ص 129).در دوره نخست وزیری امینالدوله * ، روزنامه تربیت منتشر شد (رجب 1314) که نخستین نشریه روزانه و سرآغاز روزنامهنگاری غیردولتی بود ( رجوع کنید به: تربیت * ، روزنامه). در این دوره روزنامهنگاری از نظر کمّی و کیفی رشد مطلوبی داشت و با بروز و ظهور اندیشههای نو، نظیر آزادیخواهی، افق جدیدی برای فعالیت مطبوعاتی گشوده شد. محتوای روزنامههای این دوره سبب شد تا مردم، که به جراید دولتی اعتقادی نداشتند، از روزنامههای آزادیخواه استقبال کنند و روزنامهخوان شوند ( رجوع کنید به: احتشامالسلطنه، ص 329، 331). مهمترین روزنامه غیردولتی خلاصهالحوادث بود که، پس از تربیت ، دومین نشریه روزانه و نخستین روزنامهای بود که از خبرهای تلگرافی نقاط مختلف جهان، که به سفارت انگلیس میرسید، به طور مستقیم استفاده کرد. این روزنامه را انجمن معارف انتشار میداد (همان، ص 328). از جمله روزنامههای دولتی این دوره، خلافت مظفری ، روزنامه مصور شاهنشاهی ، روزنامه مصور شرافت و روزنامه رسمی ایران با نام جدید ایران سلطانی بودند (کهن، ج 1، ص 197ـ199). ایران سلطانی ، که پیش از پیروزی نهضت مشروطه منتشر میشد، اعلامیههای دولت و منویات عینالدوله، صدراعظم مظفرالدین شاه، را در برابر مشروطهخواهان منتشر میکرد. این روزنامه بار دیگر به نام ایران منتشر شد و بعدها روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی گردید که وزارت دادگستری آن را منتشر میکرد (رضوانی، ص 9). در دوره مظفری، در مجموع 31 یا 32 عنوان روزنامه و مجله منتشر میشد. نثر روزنامههای این دوره در مرحلهگذر از نثر منشیانه و ادیبانه به نثر ساده بود (پروین، ج 2، ص 396، 428).با ظهور روزنامههای غیردولتی در دوره مظفری، چاپ آثار منظوم در جراید رونق گرفت. دلیل آن نیز وجود روزنامهنگاران شاعر و ادیبی بود که سرودههای خود و شاعرانِ بنام و حتی جوان را چاپ میکردند ( رجوع کنید به: کسروی، 1381 ش، ص 46). این روزنامهها از لحاظ سیاسی فاقد اهمیت بودند، اما از لحاظ ادبی و احتوای بر اشعار ارزش داشتند (براون، 1983، ص 12). در این دوره، علاوه بر چاپ خبرهای سیاسی، در جراید به موضوعات دینی نیز پرداخته میشد ( رجوع کنید به: جراید دینی و حوزوی). از اولین نشریات موضوعی دیگر در این دوره، روزنامه طلوع بود که نخستین روزنامه فکاهی به شمار میآید و از آن هیچ نسخهای به جانمانده است ( رجوع کنید به: جراید طنز).در دوره مظفری روزنامههای برونمرزی نیز رشد چشمگیری یافتند، به طوری که از 1320 تا 1324 بیش از بیست روزنامه فارسی در شهرهای اروپایی و آسیایی منتشر میگردید و از راههای مختلف وارد ایران میشد (کهن، ج 1، ص 208). در این میان، روزنامه هفتگی پرورش * ، چاپ مصر، از بهترین و مهمترین روزنامههای فارسی بهشمار میرفت (کسروی، 1381ش، ص41ـ 42؛ تربیت، ج 2، ص 272). از دیگر روزنامههای برونمرزی این دوره ثریا * ، به مدیریت علیمحمدخان کاشانی بود که در 1316 در قاهره منتشر شد؛ آزاد ، به مدیریت سیدحسینخان کاشانی، در کلکته؛ چهرهنما * ، به مدیریت عبدالمحمد ایرانی ملقب به مؤدبالسلطان، که ابتدا در اسکندریه و سپس در 1322 در قاهره منتشر شد (کهن، ج 1، ص 203ـ 205).آزادی قلم و اختناق در دوره مظفری با نخست وزیری امینالدوله و امینالسلطان، که به تناوب جا به جا میشدند، نسبت مستقیم داشت. هر اندازه که روزنامهنگاری در دوره امینالدوله از آزادی برخوردار بود، در دوره امینالسلطان دچار اختناق و رکود میشد. مجامع ملی و آزادیخواه که فعالیتشان از دوره ناصری آغاز شده بود و در تکوین مقدمات مشروطه سهم عمدهای داشتند، همچنان فعالیت میکردند. مضامین عمده روزنامههای این دوره، تعلیم و تربیت، عدل و قانون، دعوت به اخوت اسلامی، و معرفی سیاست روس و انگلیس در آسیا بود (محیط طباطبائی، ص 94).در این دوره، انجمنهای مخفی با انتشار شبنامه به افشاگری میپرداختند و، به موازات روزنامههای انتقادی خارج از ایران، در روشنگری مردم مؤثر بودند، هر چند لحن شبنامهها بسیار تند و گزنده بود ( رجوع کنید به: کسروی، 1381 ش، ص 25ـ26؛ نیز رجوع کنید به: شریف کاشانی، ج 1، ص 55؛ ملکزاده، ج 2، ص 326). از جمله این شبنامهها، که پیش از مشروطه به طور مرتب منتشر میشد، روزنامه غیبی در اصفهان، تلقین ایران ، حمامجنیان و صبحنامه هر سه در تهران بود. پندنامه و عبرتنامه نیز به طور نامرتب تهیه و توزیع میشد (براون، 1983، ص 21؛ کهن، ج 1، ص 237، 239). محتوای شبنامهها، اعتراض به شیوه حکومت، تهدید شاه و آگاه کردن مردم از اوضاع نابسامان کشور بود ( رجوع کنید به: ناظمالاسلام کرمانی، بخش 1، ج 2، ص 361). جراید، خصوصاً جراید خارج از ایران، در خیزشی که به مشروطیت انجامید، نقش اساسی داشتند و یاریگر روشنفکران، علما و بازرگانان بودند. از 1253 تا 1324، 69 نشریه منتشر شد: 23 نشریه خبری، سیزده نشریه سیاسی، نُه نشریه علمی ـ فنی، چهار نشریه ادبی ـ تاریخی، دو نشریه دینی، یک نشریه پزشکی و نشریات متفرقه. به سبب محدودیت چاپ سربی، بیشتر جراید چاپ ژلاتینی و سنگی میشدند (برزین، 1370 ش الف ، ص16).2. دوره مشروطه تا کودتای اسفند 1299. با امضای فرمان مشروطیت در جمادیالا´خره 1324، فضای سیاسی ایران دگرگون شد. شور و شوق ناشی از تحولات مثبت و تأسیس نهادهای دموکراسی در ایران، چون مجلس، مطبوعات را عمیقاً متحول کرد. مطبوعات رکن چهارم مشروطیت و ابزاری برای شناخت و سنجش میزان آزادی به شمار آمد. بر عناوین روزنامهها و شمارگان آنها افزوده شد. عناوین روزنامههایی چون زبان ملت، کلید سیاسی، ندای وطن، اتحاد، تمدن * ، و ندای اسلام ، بازتابی از گفتمان سیاسی موجود بود ( رجوع کنید به: کسروی، 1381ش، ص273).روزنامهها با مقالههایی در باره حکومت پارلمانی، آزادی، ضرورت میهنپرستی، و حکومت قانون، در شور ناشی از شکلگیری حاکمیت قانون شریک شدند (برای نمونه رجوع کنید به: «این ملت چه میگوید»، تمدن ، سال 1، ش 19، 18 ربیعالا´خر 1325، ص 1). نخستین روزنامه غیردولتی در صدر مشروطه (1324ـ1326)، روزنامه مجلس ، به ابتکار یحیی دولت آبادی و به مدیریت محمدصادق طباطبایی، حق نوشتن عبارت «به کلی آزاد» و «در کمال آزادی از قید وزارت انطباعات» را کسب کرد و از نظارت وزارت انطباعات معاف شد (شریف کاشانی، ج 1، ص 127؛ مجلس ، سال 1، ش 1، 8 شوال 1324، ص 1ـ2). روزنامه معارف دومین روزنامه صدر مشروطه بود که اخبار انجمن معارف و مدارس را منعکس میکرد. از دیگر روزنامههای غیردولتی در 1324 در پایتخت، ندای وطن و وطن و تمدن بودند که به گفته محیط طباطبائی (ص 123، 130) از جمله پنج روزنامه اساسی سیاسی در آغاز مشروطه به شمار میرفتند. دو روزنامه دیگر، صبح صادق و حبلالمتین (تهران) بود که در 1325 نخستین شماره آنها منتشر شد. سه روزنامه تندرو و با اهمیت نیز در دوره نخست مشروطه، پیش از استبدادصغیر * (1326ـ1327)، منتشر شد: صوراسرافیل * ، به مدیریت میرزا قاسمخان تبریزی با همکاری میرزا جهانگیرخان شیرازی؛ روحالقدس * ، به مدیریت شیخ احمد تربتی معروف به سلطانالعلمای خراسانی؛ و مساوات ، به مدیریت سید محمدرضا مساوات * . نخستین شماره هر سه آنها در 1325 به چاپ رسید. این روزنامهها، برخلاف دیگر نشریات، دارای محتوای غنی و مطالب روشنگرانهای بودند که با تحولات کشور همخوانی داشت. کسروی، صوراسرافیل را به آرزوهای مردم نزدیک میدید ( رجوع کنید به: 1381 ش، ص 277).ستیز با استعمار و بیگانگان از موضوعاتی بود که جراید آزادیخواه به آن توجه داشتند. همین امر موجب واکنش انگلیسیها شد، چنانکه روزنامه تایمز لندن، جراید آزاد ایران را فریبکار و خطرناک خواند و دیگر جراید انگلیسی نیز موضع خصمانهای در برابر مشروطهخواهان اتخاذ کردند (براون، 1966، ص 233). روزنامهنگاران آزاد اندیش ــ که گسترش زمینههای ارتباطی و مطبوعاتی را برای رشد فکری مردم و پیشرفت فرهنگی و اجتماعی کشور، مناسب میدانستند با انتشار روزنامههای مترقی، مخالفان آزادی را به اتخاذ تدابیر محدود کنندهای برانگیختند و با تصویب نخستین قانون مطبوعات در عصر مشروطه، تلاش مخالفان به بار نشست ( رجوع کنید به: کهن، ج2، ص381ـ382؛ نیز رجوع کنید به: بخش تدوین قانون مطبوعات).در استبداد صغیر، جراید که در اعلامیههای دربار «سرمنشأ فساد» خوانده شدند، تعطیل و تعدادی از گردانندگان آنها، چون میرزا جهانگیرخان شیرازی و سلطانالعلمای خراسانی، به قتل رسیدند و مدیران حبلالمتین و مساوات پنهان شدند (کهن، ج 2، ص 401ـ402؛ محیط طباطبائی، ص 146). روزنامههایی نظیر اقیانوس و ندای وطن ، که با شاه همراه بودند، چند صباحی منتشر شدند ولی، بنا به مصالحی، آنها نیز تعطیل شدند. طی این مدت، فقط روزنامه ایران مرتباً چاپ میشد که روزنامه دولتی و سخنگوی حکومت بود. عبدالمطلب یزدی، که در خفا با مشروطهخواهان رابطه داشت، مخفیانه روزنامه کاشفالاسرار را منتشر میکرد (کهن، ج 2، ص 402، 404). فضای اصفهان و تبریز و رشت، که کانون مبارزههای ضد استبدادی بودند، زمینه مساعد را برای انتقال روزنامهها فراهم کرد: کشکول به اصفهان، حبلالمتین به رشت و مساوات به تبریز منتقل شد (محیط طباطبائی، همانجا). شماری از روزنامهنگاران نیز از ایران گریختند و در استانبول و کلکته فعالیت خود را از سرگرفتند. روزنامه تمدن با همکاری مدبرالممالک مرندی و میرزا علی لبیب در کلکته، و روزنامه سروش به مدیریت محمد توفیق و با همکاری علیاکبر دهخدا و یحیی دولتآبادی در استانبول، از جمله روزنامههای مهاجران بودند. فعالیت برونمرزی روزنامهنگاران ایرانی در استبداد صغیر، در لندن، پاریس، استانبول و ژنو متمرکز شده بود. دوره دوم صوراسرافیل در ایوردون (سویس)، سروش و آزادی در استانبول، روحالقدس در پاریس، تازه حیات ، و ترقی در باکو، از جمله مطبوعات تبعیدی در دوره استبداد صغیر بودند ( مبارزه با محمدعلی شاه ، ص 28ـ 45؛ کهن، ج 2، ص 491ـ511).پس از خلع محمدعلی شاه در 27 جمادیالا´خره 1327 و برقراری مجدد حکومت مشروطه، از جراید رفع توقیف شد. مدیر دو روزنامه مخالف مشروطه، اقیانوس و ندای وطن ، نیز به مجازات رسیدند (کهن، ج 2، ص 514). با فعالیت علنی احزاب سیاسی، روزنامههای حزبی به عرصه روزنامهنگاری راه یافتند. برپایی این روزنامهها از سوی احزاب، جراید را در جهت سیاسی خاصی هدایت کرد. روزنامههای ایران نو را حزب دموکرات، شوری را جمعیت اعتدالیون، و شرق و استقلال ایران را حزب اتفاق و ترقی منتشر کردند. از میان روزنامههای تندرو مشروطه اول، فقط حبلالمتین (تهران) مدتی فعالیت خود را از سرگرفت ولی در اوضاع نابسامانی که دیگر بار حاکم شد، توقیف گردید ( رجوع کنید به: بخش تدوین قانون مطبوعات). هر چند در این هنگام روزنامهنگاران آزادیخواه و جسور دوره نخست مشروطه حضور نداشتند، روزنامههای وزینی چون ایران نو ، به مدیریت محمد شبستری (ابوالضیاء) و نوبهار ، به مدیریت محمدتقی بهار * ، خلا ناشی از فقدان روزنامههای مهمی چون صوراسرافیل و روحالقدس را پر میکردند. بهرغم افزایش تعداد روزنامهها، غالب روزنامههای این دوره محتوای غنی نداشتند (کسروی، 1378 ش، ص 73ـ74). در 1329، در پی اخطار دولتِ روسیه مبنی بر اخراج مورگان شوستر (مستشار مالی امریکایی) از ایران، و تعطیلی مجلس دوم از سوی دولت، بار دیگر مشروطه نوپا به مخاطره افتاد. این دوره که مقارن بود با زمامداری مطلق ناصرالملک (132ـ1332)، نایبالسلطنه احمدشاه، و تجاوز روس و انگلیس به مناطق شمالیوجنوبی ایران، حاکمیت فضای اختناقآمیز دوره استبداد صغیر را زنده کرد. نمایندگان احزاب و گروههای سیاسی را، که مخالف اخطار روسیه بودند، تبعید کردند و جراید دموکرات بسته شد (بهار، ج 1، ص 11ـ12). استقلال ایران ، شرق ، و برق ، از معروفترین روزنامههایی بودند که در آغاز استبداد ناصرالملک تعطیل شدند. دولت برای پرکردن خلا ناشی از مطبوعات آزاد و انتقال دیدگاههای خود، روزنامه آفتاب را منتشر کرد که وظیفهاش حمایت از ناصرالملک بود. در ماههای پایانی 1331، روزنامه بیطرف منتشر شد که در قبال روسیه و انگلستان موضعگیری چندانی نداشت؛ سپس ایران امروز برای دفاع از آزادی تأسیس شد و تا حدی جای جراید آزادیخواه را پُر کرد (کهن، ج 2، ص 626، 632ـ633). در پی تاجگذاری احمدشاه در 27 شعبان 1332، ناصرالملک سقوط کرد و مجلس سوم نیز، پس از فترت سه ساله، افتتاح گردید و آزادی قلم برای جراید به وجود آمد. تجدید حیات روزنامههای حزبی نویدی برای رونق مطبوعات بود. دوره جدید روزنامه نوبهار ، به مدیریت محمدتقی بهار در تهران، که جانشین ایران نو شده بود، به همراه روزنامه جدیدالتأسیس ستاره ایران ، از جراید وابسته به دموکراتها بود که در این سالها چاپ شد و حزب اعتدال نیز روزنامه شوری را به مدیریت ناصرالاسلام گیلانی منتشر کرد. روزنامههای جدید و مستقل این دوره، رعد به مدیریت سید ضیاءالدین طباطبایی و روزنامه هفتگی عصر جدید به مدیریت متینالسلطنه بودند (بهار، ج 1، ص 13، 15). از روزنامههای تندرو دوره مشروطه سوم، عصر انقلاب به مدیریت میرزا آقاخان همدانی بود که در 1333 دایر شد. این روزنامه با انتقاد از وضع موجود، به ویژه از دولت عینالدوله، به دستور مستقیم وی توقیف شد ولی پس از روی کار آمدن مستوفیالممالک، میرزا آقاخان همدانی عهد انقلاب را با همان شیوه منتشر کرد (کهن، ج 2، ص 644ـ646).در پی گسترش دامنه جنگ جهانی اول (1914ـ 1918) به ایران، بهرغم اعلام بیطرفی ایران، نیروهای متحدین (آلمان و عثمانی) و متفقین (روس و انگلیس) به ایران هجوم آوردند. در این میان دستهای از جراید، نظیر رعد و عصرجدید ، به هواخواهی از متفقین برخاستند و دسته دیگر، بهدلیل سوابق استعماری روس و انگلیس در ایران، از متحدین حمایت کردند (بهار، ج1، ص15). علاوه بر این، وقوع جنگ جهانی سبب شد تا روزنامهنگاران به مسئله خبر توجه کنند. جدّی گرفتن خبر از سوی روزنامهها و علاقه مردم به پیگیری اخبار جنگ، عادت خبر خواندن را در مردم ایجاد کرد ( تحقیقات روزنامهنگاری ، سال 8، ش29 و 30، 1351ش، ص 9). درپی پیشروی نیروهای روس به سوی پایتخت، نمایندگان مجلس سوم به همراه روزنامهنگاران و رهبران احزاب، ناچار از پایتخت به قم و سپس به کرمانشاه مهاجرت کردند و در آنجا دولت موقت ملی را به ریاست نظامالسلطنه مافی تشکیل دادند و پساز تصرف آن منطقه توسط روسها، دولتمهاجر رهسپار استانبولشد (سپهر، ص244ـ 246، برای اسامی روزنامهنگاران مهاجر رجوع کنید به: همانجا). انحلال مجلس سوم و احزاب دموکرات و اعتدال، تجاوز متفقین و مهاجرت دولتمردان، به تعطیلی مجدد مشروطه انجامید و جراید نیز چون گذشته آسیب دیدند. اغلب روزنامهها، به جز رعد و عصر جدید ، توقیف یا تعطیل شدند (بهار، ج 1، ص 21). گروهی از اعضای حزب دموکرات که در برلین به سر میبردند، روزنامه کاوه * را به مدیریت سیدحسن تقیزاده * در 1334/ 1916، در حمایت از آلمان و با سرمایه آن کشور، منتشر کردند. این روزنامه در دوره جنگ، در دفاع از استقلال و حقوق ایرانیان، مقالههای روشنگری به چاپ میرساند (تقیزاده، 1372 ش، ص 186).ضعف و ناپایداری دولتهای ایران یکی از علل آشفتگی سیاسی بود که روی کار آمدن دولت وثوقالدوله و انعقاد قرارداد 1919 بر شدت آن افزود. دولت وثوقالدوله با تأمین هزینه روزنامه ایران ، آن را که از 1321 تعطیل شده بود، در 1334 مجدداً راهاندازی کرد. این روزنامه، که زیر نظر محمدخان ملکزاده و برادرش محمدتقی بهار اداره میشد، و روزنامه رعد به دفاع از قرارداد 1919 پرداختند (محیط طباطبائی، ص 159؛ صدرهاشمی، ج1، ص312ـ313؛ کهن، ج 2، ص 669). جراید، عموماً به قرارداد 1919 واکنش تندی نشان دادند. ستاره ایران ، به مدیریت میرزا حسینخان صبا، از دولت وثوقالدوله برای واگذاری چنین امتیازی بازخواست کرد. تندروی ستاره ایران به توقیف آن انجامید، ولی صبا از روزنامه کوکب ایران برای انتقال افکار خود استفاده کرد. وثوقالدوله، در مقابل انتقاد جراید مخالفِ قرارداد، از طریق روزنامههای نوبهار و ایران به دفاع از خود پرداخت (کهن، ج 2، ص 672ـ 675).فضای سیاسی با تشکیل گروه کمیته مجازات * در 1334، که بیمحابا به ترور افراد میپرداخت، متشنجتر شد. متینالسلطنه، مدیر روزنامه عصر جدید ، یکی از مقتولان این گروه بود (کسروی، 1378 ش، ص 769). دامنه مخالفتها به سقوط دولت وثوقالدوله انجامید. دولتهای بعدی را تا کودتای 1299 ش، مشیرالدوله و فتحاللّه خان سپهدار گیلانی تشکیل دادند. هر چند در دوره کوتاه دولت مشیرالدوله مطبوعات آزادی یافتند، دیری نپایید که دولت، با تغییر رویه، فشار جدیدی بر جراید آورد و توقیف روزنامه تازه تأسیس سعادت نمونهای از پیامدهای این فشار بود (کهن، ج 2، ص 721).تا پیش از کودتا تعدادی مجله نیز فعالیت میکردند که بسیاری از آنها ادامه مجلاتی بودند که پیش از آن منتشر میشدند. مجله ادبی دانشکده و مجله ادبی فکاهی گلزرد ، از جمله مجلاتی بودند که در 1336 منتشر شدند. مجله ادبی ، به مدیریت سعدالملک مافی، نیز در همان سال منتشر شد. این مجله جانشین مجله علمی بود که در 1333 انجمن علمی آن را منتشر میکرد. نشر مجله ادبی تا اسفند 1299 ادامه داشت. در 1337، مجله اصول تعلیمات را نصیرالدوله، وزیر معارف، به صورت نامنظم در پنج شماره منتشر کرد. از شماره ششم، مجله از وزارت معارف به دارالمعلمین واگذار شد و به مدیریت ابوالحسن فروغی به اصول تعلیم تغییر نام داد، اما بیش از شش ماه دوام نیاورد. مجله اختردانش در 1337 در چند شماره انتشار یافت. این مجله نیز جانشین مجله دانش بود که در 1299 ش، به عنوان اولین نشریه مدرسهای، دارالفنون آن را منتشر میکرد و مجله دانش پس از سالها وقفه با فعالیت مجله اختر دانش احیا گردید، ولی عمر آن نیز دیری نپایید (صدرهاشمی، ج 1، ص 65، 100ـ102، ج 2، ص 265، ج 4، ص 44؛ محیط طباطبائی، ص 249ـ250؛ کهن، ج 2، ص 711).به طور کلی، از 1324/ 1285 ش تا 1300 ش، که دوره پرشوری از مبارزه مردم برای اخذ فرمان مشروطه بود، اهمیت مطبوعات دو چندان شد، چنانکه با وجود امکانات محدود، 489 نشریه جدید منتشر شد که فقط 98 عنوان آن به 1324/ 1285 ش، نخستین سال دوره مشروطه، تعلق داشت (برزین، 1370 ش الف ، ص 14، 16).نابسامانی سیاسی در آستانه کودتای 1299 ش، سبب شد تا جراید بیش از سابق ندای آزادیخواهی سر دهند. روزنامه رهنما ، به مدیریت شیخالعراقینزاده، که پیش از کودتا در 1337/1298 ش منتشر میشد، در بیان نارساییها و مباحثی چون منحرف شدن مشروطه و سوء استفاده قدرتطلبان با پوشش آزادیخواهی، روزنامهای مترقی و پیشرو بود ( رجوع کنید به: کهن، ج 2، ص 727ـ 728).3. از کودتای 1299ش تا پایان حکومت پهلوی اول. در سوم اسفند 1299، کودتایی به رهبری سید ضیاءالدین طباطبایی (روزنامهنگار) و با همراهی رضاخان میرپنج (فرمانده قزاق) به وقوع پیوست که تحولات سیاسی و اجتماعی را در پیداشت. پس از کودتا، با انتشار اعلامیه «حکم میکنم» از سوی رضاخان، که مادّه چهارم آن دالّ بر تعطیل تمام روزنامهها بود، جراید بسته شد و در 11 اسفند 1299، سه روز پس از انتشار بیانیه دولت، روزنامه ایران برای درج بیانیه منتشر گردید (دولتآبادی، ج 4، ص 233، 244؛ مستوفی، ج 3، ص 214ـ 215). با سرآمدن حکومت نود روزه سیدضیاء، جراید فعالیت خود را از سرگرفتند. از آن پس بحث در باره منشأ و علت و بانی کودتا، در کانون توجه مطبوعات قرار گرفت. این مباحث به حدی جدّی بود که در سالگرد کودتا، رضاخان با انتشار اعلامیهای، ضمن تهدید جراید به اینکه با ادامه چنین روندی توقیف و مجازات در انتظار آنان خواهد بود، خود را مسبب کودتا خواند (اعظام قدسی، ج 2، ص 43ـ46؛ بهار، ج 1، ص 184ـ 188). این اعلامیه پیامی آشکار برای آغاز دورهای از ایستایی و رکود و ایجاد حدود و تنگنا برای جراید بود.مداخله نامتعارف رضاخان در امور داخلی، اقدامات مشیرالدوله، رئیسالوزراء، را تحتالشعاع قرار داد. برقراری حکومت نظامی و فشار مضاعف به جراید، به تحصن جمعی از روزنامهنگاران و آزادیخواهان، از جمله فرخییزدی مدیر روزنامه طوفان ، در سفارت روسیه و حرم حضرت عبدالعظیم انجامید (بهار، ج 1، ص 203). در این برهه، جناح چپ تندرو در ایران فعالیت داشت. روزنامه حقیقت ، به نمایندگی از این جناح، تفکر کمونیستی را اشاعه میداد. رضاخان دستور توقیف روزنامه حقیقت را، به بهانه انتشار مقالهای در اعتراض به اختلاسهای سردار اعتماد (رئیس قورخانه) و سوءاستفاده افسران از موقعیت خود، صادر کرد. مشیرالدوله که مخالف توقیف روزنامه بود، در نتیجه تهدید سردار سپه مجبور به استعفا شد (همان، ج 1، ص 209؛ هدایت، ص 349ـ350؛ باستانی پاریزی، 1356 ش، ص 345ـ347).گفتنی است که نخستینبار روزنامه اختر ، با چاپ مقالهای که روزنامه ایران نیز آن را تجدید چاپ کرد، سبب آشنایی ایرانیان با افکار سوسیالیستی شد. نشر این افکار بعدها با چاپ مقالههای علمی در باره سوسیالیسم در روزنامه ایران نو ، ترجمان حزب دموکرات ایران، ادامه یافت. در فاصله کودتا تا آغاز حکومت پهلوی، نشریاتی چون روزنامه کار ، و هفتهنامه خلق ، از جمله جراید نظریهپرداز چپ بودند که فعالیت خود را آغاز کردند (طبری، ص 126ـ127، 132). روزنامهنگاران، به بهانههای مختلف، در معرض ضرب و شتم وزیر جنگ قرار داشتند، از جمله: حسین صبا، مدیر روزنامه ستاره ایران ؛ فلسفی، مدیر روزنامه حیات جاوید ؛ و میرزاهاشمخان محیط مافی، مدیر روزنامه وطن (عمیدی نوری، ج 1، ص 80، 296؛ بهار، ج 1، ص 225، 228؛ صدر هاشمی، ج 3، ص 19). پس از تشکیل کابینه دوم قوامالسلطنه در 1301 ش، جراید، به دلایل مختلف از جمله اقدامات محرمانه دولت در استخدام مستشاران امریکایی، مسئله اعطای امتیاز نفت شمال، و تحریک جراید از سوی سردار سپه برای درج مقالههایی علیه احمدشاه و قوامالسلطنه، در برابر شاه و مجلس و دولت موضع تندی اتخاذ کردند. در این میان، به سبب سازش حزب سوسیالیست با رضاخان، جراید وابسته به این حزب نیز به دولت فشار میآورد ( رجوع کنید به: عمیدینوری، ج 1، ص 297؛ بهار، ج 1، ص 245ـ246). قدرت روزافزون رضاخان تا مرحله ارتقای وی به مقام شخص اول کشور و آغاز حکومت پهلوی، به نوعی، مدیون جراید نیز بود. روزنامههای شفق سرخ به مدیریت علی دشتی و میهن به مدیریت ابوطالب شیروانی، از جمله حامیان رضاخان در کسب قدرت تا مرحله سلطنت بودند (عمیدی نوری، ج 1، ص 296).در این دوره (1300 ش ـ 1304 ش)، علاوه بر جراید سیاسی، نشریات غیرسیاسی نیز فعالیت میکردند، از جمله مجله ادبی فردوسی که ادامه مجله الادب به شمار میرفت. مجله الادب را در 1336 شاگردان مدرسه امریکایی تهران منتشر میکردند و در سال چهارم انتشار، نام آن به فردوسی تغییر یافت (محیط طباطبائی، ص 246ـ247؛ صدر هاشمی، ج 4، ص 64ـ 65). در 1302 ش، عباس مسعودی * با همراهی چند تن از دوستانش، نخستین مرکز خبرگزاری را در ایران راهاندازی کرد. این مرکز خبرهای دریافتی را، پس از تهیه و تنظیم، در اختیار روزنامههای مشترک مرکز چون ایران ، شفق سرخ ، گلشن و کوشش میگذاشت. مسعودی همچنین در 1305 ش با تأسیس روزنامه اطلاعات ، که یکیاز دیرپاترین و پرشمارترین روزنامههای ایران است، برای نخستینبار در ایران، روزنامه عصر دایر کرد («مرکز اطلاعات و نظریات آن»، اطلاعات ، سال 1، ش 1، 19 تیر 1305، ص 1؛ «حصول موفقیت»، همان، سال 1، ش 2، 19 مرداد 1305، ص 1؛ مسعودی، ص 24، 33، 45؛ پسیان و معتضد، ص 158ـ159؛ نیز رجوع کنید به: اطلاعات * ، مؤسسه).از روزنامههای مهم این دوره، روزنامه قرن بیستم به مدیریت میرزاده عشقی بود که در 1300 ش در تهران و در سه دوره منتشر شد. قرن بیستم روزنامهای انتقادی بود و عشقی در بحبوحه جمهوریخواهی رضاخان، مقالههای اعتراضآمیز علیه جمهوری چاپ کرد و جان خود را بر سر آن گذاشت ( رجوع کنید به: عمیدی نوری، ج 1، ص 299؛ صدر هاشمی، ج 4، ص 105ـ 107؛ نیز رجوع کنید به: میرزاده عشقی * ). روزنامه طوفان ، به مدیریت فرخییزدی، دیگر روزنامه تندرو و چپگرای این دوره بود. این روزنامه از 1300 ش تا 1302 ش منتشر میشد و سپس، به دلیل تبعیدهای مکرر فرخی، در نشر روزنامه وقفه افتاد و در 1307 ش، فقط چند شماره از آن انتشار یافت (صدر هاشمی، ج 3، ص 168ـ175؛ نیز رجوع کنید به: فرخی یزدی * ).با آغاز حکومت پهلوی اول (1304ـ1320ش)، رکود بر جراید حاکم شد و پویایی و سیاست انتقادی، که خاص جراید سیاسی بود، از روزنامهنگاری ایران رخ بر بست و به تدریج از تعداد روزنامه ها کاسته شد تا حدی که به گفته طباطبائی، مدیر روزنامه تجدد ایران (ص 101)، در این دوره فقط شش روزنامه روزانه و هفتگی و فکاهی در تهران منتشر میشد که مدیران چهار روزنامه کوشش ، اطلاعات ، مهر ایران ، و تجددایران نماینده مجلس شورای ملی بودند. گفتنی است که علاوه بر این شش نشریه که ویژگی آنها استمرار نشر در طول دوره پهلوی اول بوده است، جراید دیگری نیز مانند وطن ، شفق سرخ ، عصر آزادی ، آینه ایران ، ستاره جهان ، اتفاق اسلام منتشر میشده است. در این دوره نشریات حزبی وجود نداشت و جراید استقلال خود را از دست دادند و فقط روزنامههایی توانستند به فعالیت خود ادامه دهند که در مسیر فکری قدرت حاکم بودند. آزادیخواهی دیگر در روزنامهها جایگاهی نداشت و در عوض، از ناسیونالیسم [ باستانگرایانه ] ستایش فراوان میشد (کاتم، ص 326). روزنامهنگاری این دوره فاقد هر نوع تحول و ابتکار بود. مطالب صرفاً جنبه خبری و فرمایشی داشتند و به تعبیر عمیدی نوری، مدیر روزنامه داد (ج 1، ص 146)، روزنامههای دوره رضاشاه، روزنامههای مرده بودند. محتوای روزنامهها به مطالب سرگرم کننده، مسائل تاریخی، ادبیات و رمانهای پاورقی محدود گشت. توسعه نیافتگی مطبوعات دوره حکومت رضاشاه متأثر از عواملی بود؛ چون گسست ارتباط مردم با مطبوعات، ایجاد موانع برای پیوند جراید با تحولات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی، و تسلیم محض تعدادی از اربابان قلم در برابر شاه و سایر صاحبان قدرت.در این دوره نشریههایی در زمینه ادبیات و هنر و ورزش منتشر شد که بر رونق فرهنگی ایران افزود، از آن جمله است: مجله آینده * ، به مدیریت محمود افشار، که از 1304 ش تا اسفند 1306 انتشار یافت و مقالههای ادبی، تاریخی و سیاسی آن را سیاستمدارانی چون محمدعلی فروغی و سیدحسن تقیزاده مینوشتند؛ مجله تعلیم و تربیت را وزارت معارف در 1304 ش منتشر کرد که بعدها به آموزش و پرورش تغییر نام داد و تا 1357 ش نشر آن ادامه یافت؛ مجله مهر * که در 1312 ش و مجله مهرگان که در 1314 ش منتشر شدند؛ مجله نامه هنر ، که وزارت پیشه و هنر آن را از 1306 تا 1316 ش به صورت ماهانه و نامرتب منتشر میکرد؛ سینما و نمایشات ، که اولین نشریه سینمایی بود، و در 1309 ش به صورت ماهانه انتشار یافت (صدرهاشمی، ج 3، ص 55)؛ مجله موسیقی * ، که پس از تأسیس اداره موسیقی در وزارت فرهنگ، از 1317 تا 1357 ش، در سه دوره متفاوت، منتشر شد.در این دوره برای نخستینبار نشریات ورزشی به جامعه مطبوعاتی ایران پیوست. در پی تصویب قانون ورزش اجباری در 1306 ش، نخستین نشریه ورزشی با نام پیشآهنگی ایران ، و در 1307 ش مجله ماهانه ورزش انتشار یافت. هفت سال بعد در 1314ش، مجله آئین ورزش ، در 1318ش فصلنامه اصلاحنژاد و پرورش اسب (نشریه رسمی بنگاه اسبدوانی اداره اصلاحنژاد و پرورش اسب) و مجله پیشآهنگی و تربیت بدنی (نشریه اداره پیشآهنگی و تربیتبدنی) منتشر شد. در مجموع، نُه نشریه ورزشی در دوره پهلوی اول انتشار یافت. در این نشریات، با وجود گزارشهای بیطرفانه، تملق و تمجید بیش از حد از اشخاص نیز مشاهده میشد (صدر هاشمی، ج 1، ص 43، ج 2، ص 83 84، ج 3، ص 55؛ نوروز مرادی، 1381 ش ب ، ص 5).در زمینه شعر نیز روزنامه کانون شعرا در 1313ش به صورت هفتگی منتشر شد. نشریاتی چون کانون جهانگردی نیز در 1315 ش انتشار یافت (صدرهاشمی، ج4، ص 123، 241). همچنین نشریات دو زبانه (فارسی و فرانسه)، چون ستاره جهان در 1307ش و انوشیروان در 1310ش، فعالیت داشتند. نهادهایی مانند شهرداری و شهربانی نیز نشریاتی را با عنوان سازمان خود منتشر میکردند ( رجوع کنید به: همان، ج 1، ص 300، ج 3، ص 89، ج 4، ص 271).از نشریات تأثیرگذار در این دوره، مجله دنیا بود که در پوشش مجلهای علمی، تفکر مارکسیستی را اشاعه میداد. تقی ارانی، به همراه ایرج اسکندری و بزرگ علوی، در بهمن 1312 آن را منتشر کردند و نشر آن تا 1314 ش دوام داشت و در این سال، در نتیجه بخشنامه وزارت فرهنگ مبنی بر منع کارمندان دولت از نشر جراید، تعطیل شد (طبری و علوی، ص 12). تعدادی از نشریات مارکسیستی، به رغم محدودیت شدید دولت، مخفیانه منتشر میشد، روزنامه بلشویک جوان از این شمار بود که سازمان جوانان حزب کمونیست ایران آن را منتشر کرد و بیش از دو شماره نپایید. حزب همچنین مجله جرقه را، که عمر آن نیز دو شماره بود، به عنوان ترجمان تئوریک منتشر کرد. در جریان برپایی کنگره دوم حزب کمونیست ایران در ارومیه ضرورت نشر مطبوعات حزبی برای مبارزه با استبداد و امپریالیسم خاطر نشان شد؛ از اینرو، فعالیت برخی از جراید کمونیستی، به دلیل حاکمیتاستبداد در ایران و فراهم بودن شرایط مناسب در خارج از ایران، در کشورهای خارجی ادامه یافت و به این ترتیب دوران مهاجرت این جراید در اروپای غربی آغاز شد (رستمووا ـ توحیدی، ص 65ـ66).انتشار نشریات مروّج افکار دولت، یکی از سیاستهای مهم حکومت پهلوی محسوب میشد که با تأسیس سازمان پرورش افکار در 1316 ش، همچنان دنبال شد. این سازمان شامل کمیسیونهای متعددی بود، از جمله کمیسیون مطبوعات که مهمترین وظیفهاش انتشار مجلهای به سبک نوین و متناسب با اوضاع آن روز ایران بود. این کمیسیون مجله ایران امروز را به خط نستعلیق و با کیفیت عالی، که قابل قیاس با مجلات خارجی بود، منتشر کرد (صدر هاشمی، ج 1، ص 325ـ327). از جمله نشریاتی که در اواخر حکومت رضاشاه، در 1319 ش تأسیس شد، مجله خواندنیها بود که انتشار آن تا 1357 ش ادامه یافت ( رجوع کنید به: خواندنیها * ، مجله).به مجموع نشریاتی که از 1300 تا 1320 ش منتشر شد، در مرحله نخست (1300 تا 1304 ش) 344 عنوان اضافه شد؛ اما، در مرحله دوم، که طولانیتر بود، فقط 251 عنوان جدید وارد جامعه مطبوعاتی شد. سیر نزولی از 1305 ش بیشتر گردید و بهتدریج، هم از تعداد نشریات در حال انتشار و هم از تعداد نشریات جدید کاسته شد، چنانکه در 1318 ش فقط دو عنوان نشریه جدید افزوده شد (برزین، 1370 ش ب ، ص 14، 18).4. دوره پهلوی دوم. از 1320 تا 1332 ش، بار دیگر آزادیهای صدر مشروطه برای جراید فراهم شد. طی ماههای نخست، جراید زیادی با کسب امتیاز به جرگه مطبوعات پیوستند، چنانکه در سه ماه نزدیک به سیصد مجوز روزنامه و مجله صادر شد (عاقلی، ص 182). این تعداد علاوه بر روزنامههای دوره رضاشاه (نظیر آینده ایران ، اطلاعات ، ایران ، کوشش ، و اقدام ) بود که در این دوره به فعالیت خود ادامه دادند. در میان جراید تازه تأسیس، روزنامه کیهان به مدیریت عبدالرحمان فرامرزی از مشهورترین روزنامههایی بود که در 1321 ش، با هدف رقابت با روزنامه اطلاعات ، منتشر شد. این دو روزنامه دیرپا، که تا امروز (1385 ش) نیز فعالیت دارند، در دوران پهلوی به غولهای مطبوعاتی یا غولهای درباری معروف بودند ( رجوع کنید به: فردوست، ص 132ـ133؛ نیز رجوع کنید به: اطلاعات * ، مؤسسه؛ کیهان * ، مؤسسه).از ویژگی مطبوعات این دوره میتوان به این موارد اشاره کرد: درج مشکلات مردم در طیف وسیع، انتقاد گسترده از دولتهای وقت، اتحاد و همکاری در قالب گروههای مطبوعاتی، ابتکار مدیران جراید در همدلی با صاحبان جراید توقیف شده (پدیده جانشینی)، ظهور مطبوعات جناحی و درگیری قلمی مدیران آن با یکدیگر ( رجوع کنید به: ادامه مقاله). نخستین نشانههای آزادی قلم در درج مطالب تند برضد حکومت ساقط شده رضاشاه و درخواست محاکمه برای عوامل بازمانده آن دوران نمود داشت (برای نمونه رجوع کنید به: مظفر فیروز، «محاکمه عمال دیکتاتوری یا محکومیت رژیم بیست ساله: دولت باید استرداد رضاخان را برای محاکمه بخواهد»، رعد امروز ، سال 1، ش 75، 6 بهمن 1322، ص 1؛ «مختاریها باید اعدام شوند»، ستاره هفتگی ، ش 71، 2 مرداد 1321، ص 1). روزنامهها به بحث در باره نارساییهای اجتماعی، تأمین معیشت مردم، کمبود ارزاق، گرانی و لزوم تشکیل حزب میپرداختند. آنان خواهان مشارکت بیشتر در امور سیاسی کشور بودند و از همین رو، روزنامهها آکنده از توصیه، اندرز و بیشتر انتقاد از حاکمان وقت و تهدید آنان بود (برای نمونه رجوع کنید به: «مردم گرسنه و برهنه هستند»، کوشش ، سال 20، ش 4809، 29 دی 1320، ص 1؛ عیسی بهزادی، «مملکت مشروطه حزب میخواهد»، اقدام ، سال 21، ش 4، 24 دی 1320، ص 1؛ «قابل توجه آقای نخستوزیر»، مهر ایران ، سال 1، ش 118، 17 اردیبهشت 1321، ص 1). در 17 آذر 1321، کمبود خواربار، که ناشی از اشغال ایران و عملکرد ضعیف دولت بود، به همراه عوامل دیگر به شورشی انجامید که به «بلوای نان» (رجوع کنید به: قوام * ، احمد) مشهور گردید. در پی بروز این واقعه، که روزنامه اطلاعات محرک آن معرفی شد، دولت دستور تعطیل جراید را صادر کرد که 43 روز ادامه داشت و در این مدت، فقط روزنامه اخبار روز منتشر میگردید. هم زمان با تعطیل جراید، دولت قوامالسلطنه لایحهای تقدیم مجلس کرد که به تصویب قانون 3 دی 1321 انجامید ( رجوع کنید به: بخش تدوین قانون مطبوعات). جراید، پس از رهایی از توقیف، خشم خود را از بابت خسارتهایی که طی توقیف طولانی بر آنان وارد شده بود، ابراز کردند و خواستار محاکمه قوامالسلطنه شدند (برای نمونه رجوع کنید به: حریرچیان ساعی، «چرا قوامالسلطنه محاکمه نمیشود؟»، نسیم شمال ، سال 29، ش 2، 18 فروردین 1322، ص 1).با تشکیل احزاب سیاسی، بسیاری از جراید به خدمت احزاب در آمدند که آغازی برای دستهبندی جراید چپ و راست و ملیگرا در دهه 1320 ش بود. در پی رونق مطبوعات حزبی و جناحی، درگیریهای قلمی نیز شدت گرفت. حزب توده، که به دلیل وسعت تشکیلات، جراید متعددی (نظیر رزم ، رهبر ، نامه مردم ، فرمان ظفر و به سوی آینده ) در اختیار داشت، با جراید راستگرا ــ که حامی سید ضیاءالدین طباطبایی و وابسته به احزابی چون حزب اراده ملی بودند به نزاع قلمی برخاست ( رجوع کنید به: «محاکمه و مجازات سید ضیاء مورد انتظار ملت ایران است»، فرمان ، ش 31، 7 فروردین 1325، ص 1؛ «حزب توده دشمن ایران»، رعد امروز ، ش 302، 15 آبان 1323، ص 1؛ نیز رجوع کنید به: حزب توده ایران * ). بازگشت سیدضیاء به ایران در 1322ش، سرآغاز تنش میان جراید بود. گروهی از جراید به هواخواهی از مشی سیاسی و فکری وی برخاستند. مظفر فیروز روزنامه رعد امروز را، که احیای روزنامه رعد محسوب میشد، در همان سال منتشر کرد که ترجمان حزب اراده ملی وابسته به سید ضیاء بود (مظفر فیروز، «طلوع رعد امروز : هدف ایراننو، ایران آزاد، ایران مستقل»، رعد امروز ، سال 1، ش 1، 5 مهر 1322، ص 1). روزنامههایی چون کشور ، وظیفه ، هور ، روزنامه قدیمی کوشش ، و کاروان غالباً نخستین شمارههای خود را با طرفداری از سیدضیاء آغاز کردند و در 1325 ش، پس از بازداشت سید ضیاء، توقیف شدند. تعدادی از این جراید پس از رفع توقیف به صورت مستقل به کار خود ادامه دادند (ابوالفضل آلبویه، «مرد کار لازم است»، کاروان ، سال 1، ش 3، 27 شهریور 1322، ص 1؛ «سید ضیاءالدین پرچمدار استقلال ایران: عمال توده بر باد دهنده حاکمیت ملی»، کشور ، ش 74، 15 شهریور 1324، ص 1).موضع گیری منفی و نزاع قلمی میان جراید، مانع از اتحاد آنان بود، در صورتی که همبستگی آنان میتوانست رکن قدرتی در حیات سیاسی کشور باشد، چنانکه روزنامه قیام ایران (به مدیریت حسن صدر)، که از جراید ملیگرا بود، از نحوه برخورد جراید با یکدیگر اظهار تأسف کرد و آن را مانعی در هدایت مردم دانست ( رجوع کنید به: «امان از نزاع توده با وطن»، قیام ایران ، سال 1، ش 2، 11 اردیبهشت 1323، ص 1).جراید با مواضع سیاسی مختلف، دولتها را در خصوص عملکرد ضعیفشان به باد انتقاد میگرفتند و یکی از عوامل استیضاح یا استعفای دولتها، فشار مطبوعات بود، چنانکه شکست سیاسی دولت فروغی و سهیلی، که به استعفای آنها انجامید، در نتیجه فشار جراید و مخالفت مجلس بود ( رجوع کنید به: ایران. مجلس شورای ملی، دوره 13، جلسه 158، مورخ 20 اردیبهشت 1322؛ «کابینه تاریخی»، مهر ایران ، سال 1، ش 67، 12 اسفند 1320، ص 1). از سوی دیگر، جراید در همراهی با دولت نیز فعالیت میکردند و در صورتبندی قدرت در کشور نقش اساسی داشتند. در 1322 ش، زمانی که احساسات عمومی بر ضد متفقین و موافق دولِ محور بود، روزنامه مرد امروز * ــ یکی از جنجالیترین و پرخوانندهترین جراید آن دوره با چاپ مقالهای از حسن ارسنجانی * ، روزنامهنگار، در باره اعلام جنگ به دول محور و مزایای همراهی با متفقین پس از پایان جنگ، دولت سهیلی را ــ که مترصد فرصتی برای قراردادن ایران در صف متفقین بود برانگیخت و موجب شد تا این دولت پس از مدتی لایحه اعلام جنگ به دول محور را به مجلس ببرد (حسن ارسنجانی، «ایران باید داخل جنگ شود»، مرد امروز ، سال 1، ش 10، 8 مرداد 1322، ص 2؛ ایران. مجلس شورای ملی، دوره 15، جلسه 16، مورخ 22 شهریور 1326).در 1324 ش، با تشکیل حکومت خودمختار آذربایجان، جراید مواضع مختلفی اتخاذ کردند. جراید چپگرا جنبش آذربایجان را ملی خواندند و آن را واکنشی در قبال اجحافات دولت مرکزی قلمداد کردند. جراید راستگرا آن را اقدامی در جهت تجزیه ایران ارزیابی کردند و جراید ملیگرا هشدار دادند که آذربایجانیها نباید خواستهای خود را به منطقه خاصی محدود کنند ( رجوع کنید به: «امروز آنجا فردا اینجا و بزودی همهجا»، ایران ما ، ش 440، 23 مرداد 1324، ص 1؛ «مگر آرزوی تجزیه آذربایجان را با خویشتن به گور ببرید»، صدای وطن ، سال 2، ش 3، 19 آبان 1324، ص 1؛ «آقای پیشهوری باید بدانند که حفظ استقلال و تمامیت خاک ایران مافوق تمام مسایل قرار دارد»، جبهه ، سال 1، ش 144، 17 اردیبهشت 1325، ص 1). روزنامه آتش ، که نخستین شمارهاش در فروردین 1325 منتشر شد، از جمله روزنامههایی بود که از همان آغاز به حوادث آذربایجان پرداخت و از تجزیه ایران ابراز نگرانی کرد ( رجوع کنید به: «ملت ایران در نگرانی و اضطراب به سر میبرد»، آتش ، سال 1، ش 4، 22 اردیبهشت 1325، ص 1). در 1325 ش، دولت قوامالسلطنه پس از موفقیت در ساقط کردن حکومت خودمختار آذربایجان، از حمایت گروهی از جراید تازه تأسیس برخوردار شد؛ روزنامههایی نظیر اتحاد ، پیروزی ، پیک تهران ، دیپلمات ، راد ، و دموکرات ایران که در همان سال نخستین شمارههای آنها منتشر شد و نیز جراید با سابقهای چون داریا * ، بهرام و گفتار که با دولت همراهی میکردند ( رجوع کنید به: «به عناصر آزادیخواه»، دیپلمات ، سال 1، ش 24، 25 بهمن 1325، ص 1؛ صدقی، «هوچیگری بس است...»، گفتار ، سال 3، ش 3، 20 دی 1325، ص 1).آزادی قلم بین سالهای 1320 تا 1332 ش با شدت و ضعف ادامه داشت و مظهر این آزادی، انتقادهای تند از دولت بود که، بهرغم محدودیتهای نسبی، همچنان صورت میگرفت و گاه چنان شدت مییافت که عبدالحسین هژیر، نخستوزیر وقت، در پی حملات مداوم جراید گفت: «باید شمشیر قلم را مرتب نکشید که کُند میشود» (سفری، ج 1، ص 240).جنبش مردمی برای ملی کردن صنعت نفت، شور جدیدی در جراید ایجاد کرد. دو روزنامه باختر امروز * (به مدیریت حسین فاطمی) و شاهد (به مدیریت مظفر بقایی کرمانی * ) در تابستان 1328 ش، به مثابه بلندگوی ملیگرایان برای ملی کردن صنعت نفت، پدید آمد. همراهی عدهای از مدیران جراید با دکتر مصدق در مخالفت با جریان انتخابات دوره شانزدهم به تشکیل جبهه ملی انجامید. دخالت آشکار دولت وقت در انتخابات مجلس، برای تصویب قرارداد الحاقی نفت بود که جبهه ملی با آن به شدت مخالفت میکرد. جراید، به دلیل افشاگری درخصوص فساد انتخابات، مکرر توقیف میشدند، چنانکه در عرض یک هفته بیش از بیست روزنامه توقیف شد («گلوی مطبوعات ملی را سخت فشار میدهند»، باختر ، سال 14، ش 71، 30 مهر 1328، ص 1). در برابرِ جرایدِ حامی ملی کردن صنعت نفت، گروهی از جراید، نظیر سفیر و ارشاد ملت ، نیز بودند که با دکتر مصدق مخالفت کردند و از دولت رزمآرا ــ که مخالف ملی کردن صنعت نفت بود حمایت نمودند ( رجوع کنید به: «غوغای نفت: شعبدهبازی نفتیها»، سفیر ، ش 26، 11 آبان 1329، ص 1؛ «لیدر جبهه ملی مکنونات قلبی خود را ظاهر ساخت»، ارشاد ملت ، سال 2، ش 70، 7 اسفند 1329، ص 1).پس از ترور رزمآرا (اسفند 1329)، جنبش مردم به پیروزی رسید و صنعت نفت در 29 اسفند 1329 ملی اعلام شد. با نخستوزیری دکتر مصدق در اردیبهشت 1330، دورهای از آزادی قلم برای روزنامهنگاران مهیا گردید که در تاریخ مطبوعات ایران کم نظیر است. اعطای آزادی قلم از نخستین اقدامات دکتر مصدق بود. او اعلام کرد که مطبوعات هر قدر از وی و دولتش انتقاد کنند تحت تعقیب قرار نخواهند گرفت (مصدق، 1365 ش، ص 374). آزادی عمل جراید زمینه را برای روزنامهنگاران و جناحهای مخالف دولت فراهم کرد که در قالب سه دسته به مخالفت گسترده با دولت مصدق برخاستند: روزنامههای وابسته به جناح چپ به ویژه حزب توده؛ جراید مزدور شرکت نفت، موسوم به روزنامههای نفتی؛ و جراید فحاش، که بدون وابستگی مستقیم به جایی، در پی تضعیف دولت بودند. هر چند نخستین تقاضای دکتر مصدق در بدو تشکیل دولت، رعایت عفت قلم از سوی روزنامهنگاران و سوءاستفاده نکردن از آزادی بود (همو، 1358 ش، ص 67)، طی حکومت وی فحاشترین روزنامهها علیه دولت قد برافراشتند؛ روزنامههایی چون آتشبارشرق ، شلاق ، کاوه نو ، ندای سپهر ، و غوغای ملت . روزنامههای نفتی نیز، در حمایت از منافع شرکت نفت، در تضعیف دولت میکوشیدند. با کشف اسنادِ خانه سِدان، نماینده شرکت سابق نفت، تمام اسرار مربوط به روزنامههایی که در تقویت سیاست انگلیس و حمایت از منافع شرکت نفت تلاش میکردند، برملا شد. این روزنامهها مطالب توهینآمیز به سیاستمداران ایرانی و مقالات تحریک کننده را از ابوالقاسم حداد، رابط مطبوعاتی شرکت نفت، دریافت میکردند. مقالهها را تعدادی از نویسندگان، از جمله علی جواهر کلام، تهیه میکردند و در اختیار روزنامهها قرار میدادند ( رجوع کنید به: شاهد ، ش 426، 19 تیر 1330، ص 1؛ «مصاحبه با جناب آقای دادستان کل»، ستاره ، سال 15، ش 3744، 19 تیر 1330، ص 1). به گفته اسماعیل رائین (1358 ش، ص 315)، روزنامههای چپگرا چون چلنگر ، به سوی آینده ، پیک امروز ، و رنج و گنج ، نیز برای شرکت نفت فعالیت میکردند.از دیگر نشریات مخالف، جراید وابسته به فدائیان اسلام و مجمع مسلمانان مجاهد چون نبرد ملت و ملت ما بود و نیز نشریاتی که ضمن حمایت از آیتاللّه کاشانی با دولت دکتر مصدق مخالفت میکردند («حکومت جنایتکار مصدق چنگال درنده خود را تا جگرگاه مسلمانان فرو برد»، نبرد ملت ، سال 2، ش 43، 10 بهمن 1330، ص 1؛ «دیشب به دستور مصدق در منزل آیتاللّه کاشانی 2 نفر را مقتول و قریب بیست نفر را مجروح کردند»، ملت ما ، ش60، یکشنبه 11 مرداد 1332، ص 1؛ «مصدق برای سازش با انگلیسیها توطئه قتل آیتاللّه کاشانی را چیده است»، آتش ، سال 6، ش 44، یکشنبه 11 مرداد 1332، ص 2).در دوره دولت دکتر مصدق، حدود هفتاد روزنامه در مخالفت با دولت به شدت فعالیت داشتند (سفری، ج 1، ص 686). با وجود این، روزنامههای وابسته به جبهه ملی پشتوانهای قوی برای دولت محسوب میشدند. به گفته ملکی، مدیر روزنامه ستاره (ص 59)، جبهه ملی در جریان مبارزات خود، هسته مرکزی تبلیغات و انتشارات ایجاد کرد که در موفقیت جبهه بسیار مؤثر بود. به این ترتیب، سه دسته روزنامه تشکیل شد: روزنامههای طرفدار شخص دکتر مصدق؛ جرایدی که صاحبانش عضو مؤسس جبهه ملی بودند؛ و روزنامههایی که جبهه ملی را به سبب طرفداریاش از آزادی انتخابات و الغای حکومت نظامی، تقویت میکردند. گروهی از این جراید تا کودتای 28 مرداد 1332 و سقوط دولت مصدق، به دولت وفادار ماندند و از دکتر مصدق حمایت کردند، از جمله هفتهنامه شورش ، به مدیریت کریم پورشیرازی، که از 1329 ش (مقارن با اوجگیری نهضت ملی) انتشار یافت. شورش نشریهای تندرو و جنجالی بود که تا زمان موفقیت کودتا، از دولت مصدق حمایت کرد و به درباریان، به ویژه اشرف پهلوی، میتاخت و علاوه بر آن، از آیتاللّه کاشانی نیز انتقاد میکرد ( رجوع کنید به: کریم پورشیرازی * ، امیرمختار).دوره دوازده ساله 1320 تا 1332 ش، دوره بینظیری در تاریخ مطبوعات ایران است. تعداد مطبوعات با وجود محذوراتِ مختلفِ دولت در اعطای امتیاز، در این دوره رشد فزایندهای داشت. 682 ، 2 عنوان جدید به مطبوعات کشور پیوست که بیسابقه و بیانگر اهمیت این برهه از تاریخ مطبوعات ایران است و اگر مجموع عناوین جراید را از آغاز تا 1332 ش در نظر بگیریم، از حدود 376 ، 4 عنوان، 56% کل مطبوعات کشور به این دوره دوازده ساله تعلق دارد. از خصایص مهم این دوره، افزایش تعداد جراید خصوصی بود که در کنار 129 عنوان نشریه دولتی، فعالیت میکردند (برزین، 1370 ش ب ، ص 14، 20ـ21). همچنین روزنامهنگاری این دوره از انحصار اطلاعرسانی و درج وقایع خبری خارج شد و تحلیل و تفسیر محتوای خبر بیش از هر چیز مورد توجه واقع گردید و مقالههای ترجمه شده از مطبوعات خارجی در باره مسائل روز در صفحههای نخست روزنامه جای گرفت. از جمله این جراید، روزنامههای ایران ما و نبرد ، ترجمان حزب پیکار، بودند که مقالههای خارجی زیادی در آنها درج میشد. همچنین در این دوره، نثر روزنامهنگاری از شیوه سنّتی، که متأثر از شیوه نگارش فرانسه بود، به شیوه انگلیسی تغییر یافت، که از ویژگیهای آن دوری از تکرار و جملهپردازی و در برابر، به کار بردن جملههای طولانی تحلیلی بود. راه یافتن واژههای انگلیسی به روزنامههای فارسی، جنبه دیگری از نفوذ روزنامهنگاری انگلیسی را نشان میداد (همایون، ص 247). در میان نشریات این دوره، افزون بر جراید سیاسی، نشریات موضوعی یا تخصصی نیز فعالیت پر رونقی داشتند.نشریات ورزشی این دوره 26 عنوان بود و از 1325 تا 1327 ش پنج نشریه در تهران انتشار یافت ( رجوع کنید به: نوروز مرادی، 1381 ش ب ، ص 4ـ11؛ قاسمی، 1370 ش ب ، ص 63). در شهرستانها نیز جراید ورزشی به چاپ میرسید، ولی از نظر شمارگان به اندازه تهران نبود ( رجوع کنید به: جراید محلی).در زمینه مسائل حقوقی ــ علاوه بر نشریههای قدیمی، نظیر روزنامه رسمی کشور ، که انتشار آن در 1323 ش آغاز شده بود مجله کانون وکلا در 1327 ش انتشار یافت و با نشر آن در محتوای مطبوعات حقوقی تحولی به وجود آمد. نشر آن پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ادامه یافت (مقدم فر، 1370 ش، ص 42ـ43).مجله هفتگی اقتصادی تهران اکونومیست نیز در 1331 ش به چاپ رسید که سبب آشنایی مردم با واژههای اقتصادی و رواج آنها شد. این مجله از بالاترین شمارگان برخوردار بود و به بسیاری از کشورها ارسال میشد (نواب بوشهری، ص 28، 32ـ34).از نشریات جدید کودکان در این دوره، مجله خردسالان ، روزنامه فکاهی شنگول ، و بازی کودکان بود. مجله کودک ، و فریاد دانشآموز و نخستین فصلنامه کودک با عنوان آلبوم را جبار باغچهبان به چاپ رساند. اولین مجله غیرفارسی کودکان، با نام لوسابر ، را ارمنیان منتشر کردند و نخستین مجله برای سنین قبل از دبستان، نغمه کودک نام داشت که در این دوره به چاپ رسید. اولین مجله مستمر دولتی، با عنوان دانشآموز ، در 1327 ش و دومین مجله دولتی، با نام سازمان جوانان شیر و خورشید سرخ ایران ، نیز در همان سال منتشر شد (حسینزاده، ج 1، ص 41ـ44). نامه فرهنگستان از مجلات ادبی این دوره است که ابتدا با مدیریت محمد حجازی سپس رشیدیاسمی و با سردبیری حبیب یغمایی در اردیبهشت 1322 تأسیس گردید. نشر مجلات دانشگاهی نیز در این دوره آغاز شد. اولین نشریه دانشگاهی را دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز در فروردین 1327 منتشر کرد. پس از آن دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران در 1332 ش نخستین نشریهاش را به چاپ رساند. دانشکدههای ادبیات و علوم انسانی در دانشگاهها پیشگام نشر مجلات بودند. از دیگر دانشکدههای صاحب نشریه میتوان به دانشکدههای حقوق و علوم سیاسی و الهیات و معارف اسلامی اشاره کرد (برای اطلاعات تفصیلی رجوع کنید به: دانشگاه * ).پس از کودتای 28 مرداد بسیاری از جراید تعطیل شدند یا امتیازشان لغو گردید. گروهی از جراید نیز، پس از استقرار حکومت کودتا، تغییر موضع دادند. مطبوعات فعال پس از کودتا غالباً مخالف دکتر مصدق و حامی دربار بودند. هر چند در چنین فضایی روزنامه صَرصَر منتشر شد که آشکارا حامی مصدق بود و با دربار مخالفت میکرد، ولی عمر آن بیش از دو ماه نپایید و پس از توقیفهای مکرر و نشر مجدد با عناوین دیگر، در آذر همان سال تعطیل شد. از دیگر نشریات حامی، مجله سپید و سیاه بود که در جریان محاکمه دکتر مصدق با شعار «مصدق پیروز است» از وی حمایت میکرد. برخی جراید حامی مصدق، نظیر مجلات روشنفکر به مدیریت رحمت مصطفوی و فردوسی به مدیریت نعمتاللّه جهانبانوئی، نیز با اندکی تغییر در شیوه خود، منتشر شدند (حجازی، ص 145، 150؛ سفری، ج 2، ص 51 52، 81 ، 83).پس از 1332 ش مطبوعات عامهپسند شد و کیفیت آنها پایین آمد. خبر رسانی و بیتوجهی به مسائل سیاسی و اجتماعی بار دیگر در جراید باب شد و از آن پس، گرایش تدریجی جراید به سمت مسائل اقتصادی و علمی و پزشکی و فرهنگی بود و داستانها و پاورقیهای عاشقانه، تاریخی و پلیسی جانشین مباحث سیاسی و انتقادی شد. حسینقلی مستعان از جمله پاورقینویسان مشهور بود که پاورقیهایش در مجله تهران مصور به چاپ میرسید (بهزادی، 1378ـ1380 ش، ج 3، ص 637؛ برزین، 1354 ش، ص 15، 17؛ همو، 1370 ش ب ، ص 22).در دوره پس از کودتا، فشار و سختگیری دولت بر مطبوعات بیشتر شد ( رجوع کنید به: بخش تدوین قانون مطبوعات). در اواخر دهه 1330 ش، در پیبرنامههای دولتِ کِنِدی، رئیسجمهور امریکا، برای مقابله با بروز انقلاب و نفوذ کمونیسم در کشورهای جهان سوم، ایران نیز همانند سایر کشورها، تحت تأثیر سیاست خارجی امریکا، به ایجاد تغییر و تحول و اصلاحات پرداخت و پس از یک دوره طولانی اختناق، در آستانه انتخابات مجلس بیستم، به گروههای سیاسی اجازه فعالیت داده شد که در پی آن مطبوعات نیز با بهرهگیری از این فضا به فعالیت پرداختند و به این ترتیب، با انتشار اخبار سیاسی، به ویژه اخبار انتخابات، دور جدیدی از آزادی مطبوعات آغاز شد ( رجوع کنید به: سفری، ج 2، ص 311؛ بهزادی، 1378ـ1380 ش، ج 2، ص 62ـ64). این آزادی کوتاه مدت بود و اندکی بعد فشار آوردن بر مطبوعات از سرگرفته شد و حدود هفتاد روزنامه در آغاز دهه 1340 ش تعطیل گردید (رجوع کنید به: بخش تدوین قانون مطبوعات). از 1330 تا 1343 ش، حدود 230 نشریه منتشر شد. در این دوره بر تعداد هفتهنامهها ــ که از دهه 1320 ش در عرصه مطبوعات پدیدار شده بود افزوده شد و هفتهنامههای ورزشی چون کیهان ورزشی و تاج ورزشی نیز آغاز به کار کردند. از نشریات اقتصادی، مجله علمی ـ اقتصادی بازار خاورمیانه بود که در 1341 ش منتشر شد. دیگر، روزنامه بورس از انتشارات مجله بورس بود و مجله ماهانه اقتصاد و صنعت که در 1343 ش منتشر شد. کیهان بچهها و اطلاعات کودکان از نشریات ویژه کودکان بودند که از 1335 ش با آغاز شدن فعالیت آنها صفحههای مخصوص کودکان در مجلات هفتگی حذف شد. حقوق امروز (مجله خاص مسائل حقوقی)، شکار و طبیعت (نشریه کانون شکار) و مجله موزیک ایران ، از جمله نشریات فعال دهه 1330 ش و اوایل دهه 1340 ش بودند ( رجوع کنید به: برزین، 1344 ش، ص 12 به بعد).در اوایل دهه 1340 ش، علی امینی پس از تشکیل کابینهاش، به انتقاد از دولتهای پس از کودتا پرداخت. وی با موضعگیری علیه ممیزی مطبوعات، از آزادی مطبوعات حمایت کرد، ولی دیری نپایید که با انتقادهای جراید، که شامل خطاهای دولت وی نیز میشد، شیوه تهدید و فشار دولتهای قبلی را در پیش گرفت (بهزادی، 1378ـ1380 ش، ج 1، ص 86). پس از 1342 ش، سیاستزدایی در جراید آغاز شد و موقعیت مناسبی برای مجلههای غیرسیاسی پیش آمد که به مسائلی چون زندگی خصوصی خوانندهها و بازیگران سینما بپردازند. درج این مطالب از آثار رواج فرهنگ امریکایی بود که به ویژه در این سالها سلطه یافته بود. در این میان نشریات سیاسی ضربه خوردند و روشنفکران به مطالعه چند نشریه ماهانه چون نگین و یغما اکتفا کردند (همان، ج 3، ص 479).انتشار مجلههای هفتگی به تهران اختصاص داشت که در باره زنان، جوانان، طنز، سینما، کودکان، ورزش، اقتصاد و موضوعهای عمومی فعالیت میکردند و بیشتر جنبه سرگرمی داشتند. بامشاد ، پیک ایران ، و توفیق از هفتهنامههای قدیمی بودند که در اواخر دهه 1340 ش و اوایل دهه 1350 ش تعطیل شدند. مجله روشنفکر نیز، بهرغم کمکهای دولت، از انتشار بازماند. نشر مجلههای ادبی چون سخن ، یغما ، ارمغان ، و یکان همچنان ادامه یافت. وحید با مدیریت سیفاللّه وحیدنیا دیگر مجله ادبی است که در این دوره تأسیس شد و نخستین شمارهاش در دی 1342 به طور ماهانه انتشار یافت. در اواسط 1350 ش، وحیدنیا، علاوه بر وحید ، مجله خاطرات وحید را که حاوی خاطرات رجال سیاسی، فرهنگی و هنری بود، منتشر کرد. مجله هنری ماهانه هنر و مردم نیز با مدیریت خدابندهلو در آبان 1341 منتشر شد که تا اواسط 1358 ش ادامه داشت. در 1382 ش مجلهای با همین نام و سبک و سیاق فعالیت خود را آغاز کرد ولی پس از مدتی کوتاه تعطیل شد. در دهه 1340 ش وزارت آموزش و پرورش پس از ارزیابیهای علمی با همکاری انتشارات فرانکلین مجلاتی را با نام پیک ( پیک دانشآموز، پیک معلم، پیک جوانان، پیک نوجوانان ) مخصوص گروههای سنی مختلف در «مرکز تهیه خواندنیهای نوسوادان» که به همین منظور تأسیس شده بود، منتشر کرد که تحولی در مجلههای ویژه کودکان و نوجوانان محسوب میشد. سالنامه کشور ایران، کتاب سال کیهان، سالنامه دنیا، سالنامه شهرت ماه، کتاب سال اطلاعات ، و سالنامه نوردانش از جمله سالنامههای دهه 1340 ش و 1350 ش بودند (برزین، 1354 ش، ص 73، 81 ، 95ـ97، 102ـ103؛ حسینزاده، ج 1، ص 202ـ203). در فاصله سالهای 1332 تا 1357 ش، در مجموع 772 نشریه جدید منتشر شد که 463 عنوان از آنها، یعنی بیش از 63%، نشریه دولتی بودند (همو، 1370 ش ب ، ص 22؛ برای آگاهی از عناوین و موضوعات و تاریخ انتشار و روند رشد نشریات تخصصی از آغاز فعالیت جراید تا پایان حکومت پهلوی رجوع کنید به: محسنیانراد و جعفری، ص 23ـ33).5. جراید محلی. روزنامهنگاری در شهرهای ایران، به جز پایتخت، از دوره ناصری آغاز شد که فاصله چندانی با انتشار نخستین روزنامه، یعنی کاغذ اخبار ، نداشت. پیش از نهضت مشروطه، آذربایجان، فارس، اصفهان، مازندران، بوشهر، و خراسان؛ در صدر مشروطه، همدان، گیلان، یزد، کردستان، کرمانشاه، قزوین، اردبیل، مرکزی، کرمان، و لرستان؛ در اواخر دوره قاجار، قم؛ در دوره پهلوی اول، خوزستان، زنجان، چهارمحال و بختیاری، و گرگان (امروزه واقع در استان گلستان)؛ در دوره پهلوی دوم، هرمزگان، سمنان، و سیستان و بلوچستان؛ و پس از انقلاب اسلامی، ایلام و کهگیلویه و بویراحمد فعالیت مطبوعاتی خود را آغاز کردند. عناوین جراید محلی غالباً با پسوندی از نام منطقه، یا با واژهای مرتبط با منطقه، همراه است و معمولاً به صورت روزنامه است که در فواصل مختلف مانند هفته، ماه و کمتر روزانه منتشر میشود. انتشار مجله نیز بهندرت صورت میگیرد. روزنامهها از نوع خبری است و در آنها بهندرت به موضوعهای ورزشی، اقتصادی، ادبی و هنری پرداخته میشود. در عین اولویت اخبار محلی، خبرهای کشور نیز درج میگردد.اطلاعات این بخش به ترتیب سابقه نشر جراید در هر یک از این مناطق است، همچنین اطلاعات جراید محلی پس از انقلاب اسلامی نیز در این بخش آمده است:آذربایجان (شرقی و غربی). پیشگام روزنامهنگاری پس از تهران، آذربایجان است که نخستین نشریه آن در 1265 در ارومیه با نام زاهر یرادی باهرا ، دوازده سال پس از نشر کاغذ اخبار ،به چاپ رسید ( رجوع کنید به: جراید اقلیتهای دینی)، ولی نخستین نشریه محلی فارسی زبان، روزنامه اخبار دارالسلطنه آذربایجان بود که در 1275 در تبریز به صورت ماهانه منتشر شد. از آن به روزنامه وقایع شهر مملکت محروسه آذربایجان ، و ملتی مملکت آذربایجان نیز یاد میشود. این روزنامه پس از دوبار تعطیلی، در 1296 به دستور مظفرالدین میرزا با نام تبریز انتشار یافت که روزنامهای مترقی بود و، برخلاف روزنامههای دولتی، به آزادی اهمیت میداد (اعتمادالسلطنه، 1367ـ 1368 ش، ج 4، ص2397؛ صدر هاشمی، ج1، ص 61ـ62؛ کهن، ج 1، ص43).در 1311، مظفرالدین میرزا، به تقلید پدرش، روزنامه دیگری با نام ناصری در تبریز منتشر کرد که ظاهراً نخستین روزنامهای بود که بهای پولهای خارجی و اخبار مربوط به هواشناسی در آن چاپ میشد ( رجوع کنید به: رضوانی، ص 9؛ مجیدی، ص 201). حدید یا الحدید نخستین روزنامه غیردولتی بود که در 1315 به طور هفتگی از سوی آزادیخواهان در دو دوره منتشر شد و در دوره دوم به عدالت تغییر نام یافت. تا پیش از مشروطه، پنج نشریه، ادب، کمال، اتحاد، اخوت و اسلامیه ، انتشار یافت که سه نشریه اخیر در آستانه نهضت مشروطه علیه مشروطهخواهی به چاپ میرسید. در مجموع، نشریات آذربایجان از آغاز تا نهضت مشروطه 22 روزنامه بود که هجده نشریه در آذربایجان (دو نشریه در ارومیه و بقیه در تبریز) و چهار نشریه با نامهای اختر ، حکمت ، ارشاد و شاهسون از سوی آذربایجانیها در خارج از ایران انتشار مییافت (مجیدی، ص 201ـ204). با آغاز دوره مشروطه بر تعداد نشریات افزوده شد، چنانکه تا 1300 ش حدود هشتاد روزنامه به چاپ رسید. انجمن تبریز ، نخستین روزنامه پس از امضای فرمان مشروطه بود که انجمن ایالتی آذربایجان یا مجلس شورای ملی تبریز آن را منتشر کرد. گفته میشود این روزنامه «شالوده دولت مشروطه را در آذربایجان» پایهریزی و استوار کرد (کسروی، 1381 ش، ص 268؛ محیط طباطبائی، ص 130). شیخ محمد خیابانی * روزنامه تجدد را در 1325 به مدت پنج سال منتشر کرد که از نشریات مترقی و حامی آزادیخواهی بود. پس از به توپ بستن مجلس در 1326، ناله ملت نخستین نشریهای بود که بدون ممیزی، در حمایت از مشروطهخواهان منتشر شد، در مقابلِ نشریاتِ مخالف مشروطه نظیر خورشید، میتک، فکر، جریده اسلامی و آی ملاعمو . بهرغم برقراری آزادی پس از مشروطه، بسیاری از روزنامهنگاران آزادیخواه تبعید یا کشته شدند، از جمله سید محمد شبستری، مدیر مجاهد ، ترجمان سوسیال دموکراتها و مرکز غیبی ( رجوع کنید به: علیمسیو * ) تبریز، تبعید و روزنامه نیز تعطیل شد؛ مؤسسان روزنامه شورای ایران ، یعنی سعید سلماسی، حسین شریفزاده و علی دوافروش، در 1326 ترور شدند؛ و هفتهنامه آزاد ، با مدیریت رضا تربیت (برادر محمدعلی تربیت)، در دوره استبداد صغیر با حمله مخالفان تعطیل شد (مجیدی، ص 206ـ 208، 211). از 1300 تا 1320 ش هفده نشریه به چاپ رسید که معروفترین آن سهند بود که از 1305 ش تا پایان حکومت رضاشاه منتشر شد. پس از شهریور 1320 تا کودتای 28 مرداد 1332، مجموعاً 103 عنوان نشریه در آذربایجان به چاپ رسید که از میان آنها 75 نشریه به زبان فارسی، هجده نشریه به ترکی، و بقیه به کردی، ارمنی یا ترکی ـ فارسی بود. 26 نشریه نیز موضع سوسیالیستی داشت. در این دوره شهرهای ابهر، مراغه، بوکان، مهاباد و میانه نیز برای نخستینبار نشریه خود را منتشر کردند. در دوره حکومت خودمختار آذربایجان (1324ـ 1325 ش)، حزب دموکرات کردستان در مهاباد نشریات متعددی به زبان کردی به چاپ رساند، از جمله گوفاری ئاوات (مجله آرزو)، گوفاری هاواری کورد (مجله فریادِ کُرد)، گوفاری کوردستان (مجله کردستان) و گوفاری هاواری نیشتمان (مجله فریاد میهن). روزنامه آذربایجان از معروفترین جراید دهه 1320 ش بود که ابتدا به نام آذربایجان دموکرات ، وابسته به حزب توده، به زبان فارسی منتشر شد، سپس در دوره یک ساله حکومت خودمختار آذربایجان، با نام آذربایجان ، ترجمان فرقه دموکرات آذربایجان گردید و به زبان ترکی منتشر شد. فرقه آزادِ ملت، غلبه، جَوانلار، ارومیه، آذر، فدایی، کردستان و آلاله نیز از نشریاتی بودند که در شهرهای مختلف آذربایجان به چاپ رسیدند. پس از سقوط حکومت خودمختار، تمام روزنامهها تعطیل شدند و مدتی روزنامهنگاری در آذربایجان دچار رکود گردید. در دوره حکومت دکتر مصدق، دوازده نشریه به حمایت از مصدق و هشت نشریه در مخالفت با وی فعالیت داشت. پس از کودتا بیشتر روزنامهها تعطیل شدند و تا 1357 ش از تعداد عناوین روزنامهها کاسته شد و فقط هشت نشریه مجوز نشر گرفتند. برخی از نشریات این دوره، نظیر پیام آذربایجان و آذرابادگان ، در حمایت از حکومت سلطنتی منتشر میشد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بر تعداد نشریات افزوده شد و حدود 69 نشریه جدید به چاپ رسید. از جمله جراید دیرپا، مهد آزادی و ندای آذرابادگان بوده است که به ترتیب از 1329 ش و 1330 ش تاکنون (1385 ش) منتشر میشوند. در مدت 150 سال روزنامهنگاری در آذربایجان (آذربایجان شرقی و غربی)، بیش از 300 نشریه انتشار یافت که به لحاظ زبانی متنوع بودند: چهار نشریه آشوری، هشت نشریه کردی، پانزده نشریه ارمنی، یک نشریه ترکی ـ کردی، 190 نشریه فارسی، 49 نشریه فارسی ـ ترکی و 36 نشریه ترکی ( رجوع کنید به: مجیدی، ص 213 به بعد؛ خزانهدار، ص 16ـ 18؛ ناهیدی آذر، ص 14ـ84).فارس. پس از آذربایجان، روزنامهنگاری در فارس آغاز شد. در 1289 روزنامه الفارس در شیراز به خواست ظلالسلطان، حاکم فارس، به فارسی و عربی به چاپ رسید، اما پس از سه شماره فقط به فارسی منتشر شد و انتشار آن یک سال ادامه یافت (صدر هاشمی، ج 1، ص 261ـ264). محیط طباطبائی در اینکه روزنامه تبریز نخستین روزنامه محلی فارسیزبان باشد، تردید کرده و الفارس را قدیمیترین روزنامه محلی، به تعبیر وی «ولایت»، خوانده است (ص 41). پس از تعطیلی الفارس ، 36 سال در شیراز نشریهای منتشر نشد. روزنامهنگاری پس از مشروطه، در 1325 با ندای اسلام به مدیریت سید ضیاءالدین طباطبایی دوباره آغاز شد (صدرهاشمی، ج 4، ص 281). ظاهراً روزنامه فکاهی ناهید ، که در 1300 ش در تهران منتشر شد، نخستینبار در 1326 در شیراز منتشر شده بود، اما از جزئیات آن اطلاعی در دست نیست ( رجوع کنید به: همان، ج 4، ص 255؛ رومی، ص 44). تا کودتای 1299 ش، حدود 34 نشریه در فارس به چاپ رسید که هشتتای آنها مجله و بقیه غالباً روزنامههای خبری و سیاسی بودند. از دیرپاترین روزنامههای فارس در این دوره، گلستان بود که نزدیک به نیم قرن فعالیت داشت. پس از کودتا تا آغاز حکومت پهلوی، 24 نشریه جدید به نشریات قبل افزوده شد. محل نشر جراید، شیراز بود و در دیگر شهرهای فارس روزنامهنگاری پا نگرفته بود ( رجوع کنید به: رومی، ص 72، 83 84، 89، 92، 97ـ99، 104، و جاهای دیگر). در دوره پهلوی اول، بیش از پانزده نشریه جدید فعالیتشان را آغاز کردند که در فاصله 1304ـ1312 ش بود پس از آن هیچ نشریه جدیدی منتشر نشده است. از اوایل دهه 1320 ش بیش از صد نشریه به چاپ رسید که غالب آنها پس از کودتای 28 مرداد 1332 تعطیل شدند. فعالیت بیشتر این نشریات از 1328 ش ــ که از دورههای رونق روزنامهنگاری فارس به شمار میآید آغاز گردید. در میان روزنامهنگاران این دوره، سه روزنامهنگار زن بودند که ستاره جنوب، ندای ایران ، و زنان شیراز را منتشر کردند (بهروزی، ص 120 به بعد؛ سیروس رومی، نامه مورخ 22 اسفند 1384؛ نیز رجوع کنید به: بخش جراید زنان).در فاصله کودتای 28 مرداد 1332 تا 1357 ش بیش از شصت نشریه که شامل نشریات سیاسی، اجتماعی، هنری، علمی و ورزشی بود، انتشار یافت. غالب این نشریات را نهادهای گوناگونی چون ادارات، دانشکدهها، دبیرستانها به صورت سالنامه منتشر میکرد. در میان این نشریات چند نشریه انگلیسی نیز به چاپ میرسید. از 1357 ش تاکنون (1385 ش) 53 نشریه در شهرهای شیراز، آباده، کازرون، جهرم، خنج، داراب، لامرد، مرودشت، ممسنی، فسا، لارستان، زرقان، اِوَز منتشر میشود که تعدادی از آنها مجلات علمی ـ تخصصی نظیر تحقیقات پزشکی، تحقیقات دامپزشکی، عصرالکترونیک، دانشجو و پژوهش و فصلنامه نظام پزشکی است که فقط در شیراز به چاپ میرسد (سیروس رومی، نامه مورخ 22 اسفند 1384).اصفهان. این حوزه در 1296، با انتشار روزنامه فرهنگ ، به جامعه مطبوعاتی پیوست. فرهنگ را میرزاتقیخان کاشانی، ناشر روزنامه الفارس ، منتشر کرد. به گفته اعتمادالسلطنه (1367ـ 1368 ش، ج 4، ص 2396)، فرهنگ روزنامهای «ممتاز و دارای مطالب مفیده» و به گفته محیط طباطبائی (ص 45) «چشم و چراغ مطبوعاتی ایران» در اواخر عهد ناصری بود. ظاهراً این نشریه به پاریس و لوکزامبورگ نیز ارسال میشده است (محمدی، ص 7). در 1320 اولین نشریه دینی با نام الاسلام یا گفتگوی صفاخانه اصفهان در اصفهان به چاپ رسید ( رجوع کنید به: بخش جراید دینی و حوزوی). نشریات بعدی اصفهان در 1324 با نام انجمن اصفهان و الجناب منتشر شد (محیط طباطبائی، ص 130). در دوره استبداد صغیر، پس از توقیف برخی از نشریات در تهران، عدهای از روزنامهنگاران در سایر شهرها به فعالیت خود ادامه دادند، از جمله مجدالاسلام کرمانی کشکول را در اصفهان منتشر کرد (صدر هاشمی، ج 4، ص 138). در دوره قاجار حدود 57 نشریه در اصفهان منتشر شد. از آن میان، محل انتشار دو نشریه کاشان و ثریا در شهر کاشان بود. در دوره پهلوی اول، روزنامهنگاری در اصفهان دچار رکود شد و فقط چند نشریه منتشر میشد، از جمله جامع، درخشان، صحت، عنقا، فکر نو، و گیتینما ؛ ولی، از اوایل دوره پهلوی دوم، فعالیت مطبوعاتی از سرگرفته شد و حدود سیصد نشریه انتشار یافت و علاوه بر اصفهان، کاشان و شهرضا (قمشه) نیز دارای چند نشریه بود. این نشریات غالباً خبری، سیاسی، و اجتماعی بودند. نشریات دوره پهلوی دوم بیشتر در دهه 1330 ش منتشر میشدند که از جمله آنها طوفان اصفهان، شیرنشان، فرهنگ اصفهان، قیام زحمتکشان، مجاهد و نامه پیک اصفهان بود. تعدادی از نشریات، سیاسی، اجتماعی، و فکاهی بودند، نظیر اخگر ، ارژنگ و جلاد اصفهان. تعدادی نیز نشریه تخصصی، پزشکی، ورزشی و امور دینی، بودند مانند آیینه پزشکی، ورزش، ورزش و دانش، اسلام در شرق ، و ندای دین . پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شهرهای نجفآباد، نائین، بادرود، خوانسار و نطنز نیز صاحب روزنامه شدند و در مجموع حدود صد نشریه منتشر شد که در آن میان، افزایش جراید دینی شایان توجه بود ( رجوع کنید به: محمدی، ص 42ـ43، 49، 69، 71، و جاهای دیگر؛ نیز رجوع کنید به: جعفری خانقاه، ص 84 87).مازندران. در 1298، با انتشار نامه فکاهی دوغ ، روزنامهنگاری در مازندران آغاز شد (رجوع کنید به: بخش جراید طنز). پس از آن، ظاهراً دو نشریه دیگر، روحالامین و سماوات ، در دوره قاجار منتشر شده است. در دوره پهلوی اول نیز پنج نشریه به چاپ رسید. فعالیت چشمگیر روزنامهنگاری در مازندران در اواخر دهه 1320 ش و اوایل دهه 1330 ش بود که حدود 26 نشریه فعالیتشان را در ساری، بابل، آمل و بابلسر آغاز کردند. از جمله این نشریات، هفتهنامه مازندران بود که با همکاری زنان روزنامهنگار در 1328 ش در آمل به چاپ رسید. اعتراف از جراید دیرپای مازندران بود که از 1330 ش تا پیش از انقلاب اسلامی، به طور متوالی در بابل منتشر میشد و پس از انقلاب نیز، با نام آوای مازندران ، با محتوای دینی، سیاسی و اجتماعی به فعالیتش ادامه داده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز نزدیک به پنجاه نشریه در مازندران منتشر شد ( رجوع کنید به: نوری کوتنائی، ص 514 525؛ گذری بر مطبوعات استان مازندران ، 1384 ش).بوشهر. در اوایل 1318، نخستین نشریه بوشهر، که اولین نشریه طنز ایران به شمار میرود، با نام طلوع منتشر شد ( رجوع کنید به: بخش جراید طنز). افزون بر آن، سه نشریه مظفری ، اصلاح ، و ندای حق، حاصل فعالیت روزنامهنگاران بوشهری در دوره قاجار بود. مظفری از معروفترین، مترقیترین و دیرپاترین نشریات بوشهر بود که با مدیریت میرزا علی لبیبالمُلک شیرازی از 1319 تا 1340 منتشر شد. لبیبالملک نخستین روزنامهنگار در ایران بود که تبعید شد. وی، پس از توقیف روزنامه، عازم مکه گردید و در 1326 مظفری را در مکه منتشر کرد. با برقراری مشروطه دوم، وی به بوشهر بازگشت و پس از دو سال فعالیت، در 1330 بار دیگر مظفری تعطیل و لبیبالملک به خرمشهر تبعید شد. پس از فوت وی، فرزندش نشر مظفری را ادامه داد (صدر هاشمی، ج 4، ص 211ـ 218؛ «نامه مدیر مظفری از بوشهر»، آینده ، سال 19، ش 7ـ9، 1372 ش، ص 756ـ 758). در 1324، واسموس * ندای حق را برای تبلیغ به نفع دولت آلمان در برازجان انتشار داد (یاحسینی، ص 81). در دوره پهلوی اول، بوشهر فقط صاحب دو روزنامه بود: خلیج ایران و نورافشان . در دوره پهلوی دوم، شش نشریه منتشر شد: عرشه، پست خلیج، دریا کنار، سنگلاخ، ندای جنوب و دیلی نیوزبولتن . نشریه اخیر را کنسولگری انگلیس در بوشهر به چاپ میرساند. از 1334 تا 1357 ش هیچ روزنامهای در بوشهر منتشر نشد و فقط چند سالنامه و مجله ادبی انتشار یافت که عمر کوتاهی داشتند و غالباً نشریات دانشآموزی بودند. بیشتر این نشریات را گروههای مارکسیستی در مدارس به چاپ میرساندند (همان، ص 89، 97، 107، 125، 181 به بعد).پس از انقلاب اسلامی، نشریات جدید فعالیت خود را از 1373 ش آغاز کردند. اولین نشریه هفتهنامه آیینه جنوب بود که در همان سال به چاپ رسید. از آن پس بیش از بیست نشریه در دو شهر بوشهر و برازجان به صورت هفتهنامه، دوهفتهنامه، ماهنامه و فصلنامه منتشر شد که از آن میان سه نشریه نمای ساحل ، آبیها و طب جنوب را به ترتیب نهادهایی چون سازمان نظام مهندسی، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و دانشگاه علوم پزشکی منتشر میکنند.خراسان. قدمت روزنامهنگاری در خراسان به دوره مظفری برمیگردد. در رمضان 1318 نخستین روزنامه خراسان با نام ادب ، به مدیریت میرزا صادق امیری (ادیبالممالک، برادرزاده میرزاابوالقاسم قائم مقام)، در مشهد منتشر شد. ادب ابتدا در 1316 در تبریز به چاپ میرسید و پس از انتشار 22 شماره، با عزیمت مدیرش به مشهد، نشر آن در مشهد از سرگرفته شد و تا 1321 ادامه یافت. از آن پس، دوره سوم روزنامه در تهران منتشر شد. ادب مبتکر چاپ طنز تصویری (کاریکاتور) در روزنامه است (صدرهاشمی، ج 1، ص 80 88؛ ظهیرالدوله، ص 64). هر چند ادب اولین روزنامه چاپ خراسان به شمار میرود، به سبب سابقه انتشار آن در تبریز، روزنامه بشارت را، که در 1324 در مشهد منتشر شد، میتوان نخستین روزنامه خراسان دانست. این روزنامه به مدت دو سال به صورت هفتگی انتشار مییافت (محیط طباطبائی، ص 131ـ132؛ صدر هاشمی، ج 2، ص 16). تا 1300 ش، در مجموع حدود بیست نشریه در خراسان منتشر شد که معروفترین آنها نوبهار ، به مدیریت محمدتقی بهار، ترجمان حزب دموکرات ایران بود. نوبهار پس از یک سال فعالیت، در 1329 به سبب درج اشعاری برضد دولت روسیه و در نتیجه شکایت آن دولت، توقیف شد. سپس تازه بهار با همان شیوه منتشر گردید، اما پس از نُه شماره، آن نیز در 1330 توقیف شد (صدر هاشمی، ج 4، ص 311ـ313؛ بهار، ج 1، ص 14ـ15؛ الهی، 1379 ش، ص 81). در این دوره، سه مجله طب کنونی ، الکمال ، و جهان زنان نیز فعالیت داشتند. از 1300 تا 1320 ش، حدود 31 نشریه جدید، از جمله پنج مجله و چند سالنامه آغاز به کار کرد. محل نشر غالب این جراید، مشهد بود، به جز روزنامه آزادی که در تربت حیدریه نشر مییافت. برخی از روزنامهها، نظیر طوس، آزادی و آفتاب شرق ، که از مطبوعات ملی و مردمی بودند، با آغاز حکومت پهلوی همسو با منویات حکومت به فعالیت خود ادامه دادند (الهی، 1380 ش، ص 56). پس از شهریور 1320 تا کودتای 28 مرداد 1332، بر تعداد نشریات افزوده شد، به ویژه در سالهای پایانی دهه 1320 ش، دوره رونق روزنامهنگاری خراسان بود. تعدادی از جراید این دوره چپگرا و وابسته به حزب توده بودند و برخی را نیز کنسولگریهای شوروی و انگلیس در مشهد به چاپ میرساندند. جرایدی که در 1328 ش منتشر شدند، غالباً حامی سلطنت شاه بودند، ولی از 1329 ش بسیاری از جراید تازه تأسیس، حامی جبهه ملی بودند. اوج نشر جراید در 1330 ش بود و از آن پس، علاوه بر مشهد، در کاشمر، بیرجند، سبزوار، قائنات، فردوس، قوچان و نیشابور نیز روزنامهنگاری آغاز شد. در مجموع، تا کودتای 28 مرداد حدود 65 نشریه انتشار یافت، از آن جمله: آفتاب شرق، اطلاعات خراسان، آتش شرق، جبهه ما، راستی، کارگران خراسان، مجله نامه پزشکان، آزادی قائنات، ستاره قطب ، و اسرار شرق . پس از کودتای 28 مرداد تا انقلاب اسلامی، بیش از سی نشریه فعالیت داشت که برخی از این نشریات را نهادهای فرهنگی، چون آموزش و پرورش و دانشگاه، منتشر میکردند. از جمله نشریات دیر پای این دوره، آریان (1317 ش ـ 1356 ش)، آزادی (1304 ش ـ 1352 ش) و آژانس ایفل (1320 ش ـ 1351 ش) بودند. پس از انقلاب اسلامی، تعداد نشریات به حدود نود عنوان رسید. از نشریات با سابقه و فعال این دوره، خراسان است که از 1328 ش تاکنون (1385 ش) چاپ و در حال حاضر، به طور هم زمان در مشهد و تهران توزیع میشود ( رجوع کنید به: همان، ص 56 75؛ نیز رجوع کنید به: شهوازی بختیاری، ص 13، 15، 46، 60، 69، 85 ، و جاهای دیگر). گفتنی است در خرداد 1383، استان خراسان به سه استان خراسان رضوی، خراسان شمالی، و خراسان جنوبی تقسیم شد.کردستان. در 1324، در نخستین سال دوره مشروطه، نشریه تمدن در سنندج منتشر شد. نشریه بعدی این منطقه، بیش از 20 سال پس از آن، در 1308 ش با نام آرارات به چاپ رسید که پس از چهار شماره تعطیل شد. پس از آن تا 1320 ش، روزنامهنگاری کردستان با رکود مواجه شد. در دهه 1320 ش، چند نشریه ــ از جمله آرمان غرب ، آزادگان، ندای غرب، آبیدر، آریز، اردلان، اشک دهقان، پیک کرد ، و کردستان انتشار یافت که برخی از آنها در خارج از کردستان چاپ میشدند و از آن میان فقط کردستان به زبان کردی بود. پس از کودتای 28 مرداد، بیشتر نشریات تعطیل شدند و فقط ندای غرب تا 1356 ش دوام آورد. در این دوره فقط چهار نشریه جدید پدید آمد که به دو زبان کردی و فارسی چاپ و در تهران و سنندج توزیع میگردید. از 1357 ش به بعد، انتشار مطبوعات در کردستان رشد کمّی و کیفی داشته و بیشتر نشریات این استان در نقاط مختلف کشور توزیع میشود. هماکنون (1385 ش) هفده نشریه در این استان منتشر میگردد (ایازی، ص 798؛ یعقوب فروغیان، مورخ 15 تیر 1384).کرمانشاه. تاکنون تصور میشد که روزنامه کرمانشاه ، چاپ 1327، اولین روزنامه کرمانشاه است؛ اما، نشریه شهاب ثاقب ، که در 1324 به همت عبدالکریم غیرتِ کرمانشاهی * ، خطاط و شاعر، به صورت غیرقانونی (بدون کسب مجوز از وزارت انطباعات)، به منظور حمایت از نهضت مشروطه و حفظ احترام علمای دین به چاپ رسید، نخستین نشریه کرمانشاه بوده است (شیریان، 1380 ش ب ، ص 19، 29؛ سلطانی، ج 1، ص 333). دومین نشریه و نخستین روزنامه قانونی، بیستون بود که با تلاش ابوالقاسم لاهوتی * ، شاعر کرمانشاهی، در 1325 منتشر شد (شیریان، 1380 ش ب ، ص 22؛ محیط طباطبائی، ص 265). سپس روزنامه کرمانشاه تأسیس شد که دوره نخست نشر آن در 1329 خاتمه یافت و دوره دوم آن از 1306 ش آغاز شد. در جنگ جهانی اول، در زمان محاصره کرمانشاه توسط روسها، نشریه جامجم منتشر شد که به اخبار جنگ میپرداخت. به هنگام تشکیل دولت موقت مهاجران در کرمانشاه نیز نشریه حرفهای حسابی در قصرشیرین در 1334 به چاپ رسید. تا پایان دوره قاجار، 22 روزنامه و یک مجله به نام کوکب درخشان ، در کرمانشاه منتشر شد. در دوره پهلوی اول، کمتر از ده نشریه جدید به چاپ رسید که از آن جمله بود: سه مجله مخزن دانش ، دعوت اسلامی، و اخوت ، و چند روزنامه نظیر فصاحت، سیاست شرق، پَراو، کوکب غرب ، و طاق بستان . پس از سقوط حکومت رضاشاه، روزنامهنگاری در کرمانشاه رونق یافت و نزدیک به پنجاه نشریه منتشر شد، که به جز سعادت ملی که در 1322 ش به چاپ رسید، مابقی در فاصله سالهای 1328 تا 1331 ش انتشار یافتند و بسیاری از آنها عمر کوتاهی داشتند. عناوین بیشتر این نشریات همراه با پسوند غرب است، نظیر صدای غرب، سلحشوران غرب، امید غرب، طوفان غرب، و طلیعه غرب . از 1332 تا 1357 ش، ظاهراً تنها نشریه جدید، فصلنامه رازی بوده است. نشریات دوره پهلوی (اول و دوم) تا نود عنوان نیز ذکر شده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نشریات متعددی به چاپ رسیدند که غالباً پس از چند شماره تعطیل شدند. از جمله این جراید، طوفان غرب بود که پس از آغاز فعالیت مجدد، از 1357 تا 1358 ش منتشر شد. دیگر نشریات، نظیر کرمانشاه، گروگان به زبان کردی، و مجله مانگ هلات، عمر بسیار کوتاهی داشتند. ولی هم اکنون (1385 ش) بیش از سی نشریه فعالیت دارند که از جمله میتوان به چند هفتهنامه نظیر باختر ، مرصاد ، پراو ، صفیر غرب ، دو روزنامه ( بیستون و آوای کرمانشاه )، یک ماهنامه ( آناهیتا ) و یک نشریه تخصصی پزشکی ( بهبود ) اشاره کرد که در دو شهر کرمانشاه و کنگاور به چاپ میرسند ( رجوع کنید به: سلطانی، ج 1، ص 333ـ 348؛ شیریان، 1380 ش الف ، ص 64ـ79؛ همو، 1380 ش ب ، ص 10ـ 31؛ شناسنامه نشریات استان کرمانشاه ، 1384 ش).همدان. نخستین نشریه همدان، با نام عدل مظفر ، در 1324 به صورت هفتگی منتشر شد. در 1325، نام آن اکباتان گردید (ظهیرالدوله، ص 265ـ266، 271؛ صدرهاشمی، ج4، ص10). در 1325، از 99 نشریهای که در ایران منتشر شد، شش نشریه اکباتان، الفت، سعادت، بلدیه، همدان، قاسمالاخبار متعلق به همدان بود. در دوره استبداد صغیر نشر جراید در همدان متوقف شد، ولی پس از برقراری مشروطه دوم در 1327، انتشار جراید با چاپ روزنامه اثر انقلاب از سرگرفته شد. از دیگر نشریات همدان در دوره قاجار، اتحاد (وابسته به انجمن اتحاد) بود که به عنوان سومین روزنامه همدان در 1332 منتشر شد و اخبار جنگ جهانی اول را چاپ میکرد. از نشریات غیرسیاسی همدان، نشریه اخلاقی و علمی تازه ایران بود که از همبستگی اسلامی حمایت میکرد. این روزنامه پس از هجوم روسها به همدان، به کرمانشاه منتقل شد و از شماره پنجم در آن شهر به چاپ رسید (صدر هاشمی، ج 1، ص 46، ج 2، ص 97). تا آغاز حکومت پهلوی، حدود پانزده نشریه (از جمله اکباتاننامه عشقی ، جمالیه عصر انقلاب ) منتشر شد که از آن میان، مخزن دانش ظاهراً نخستین مجله همدان بود که در 1301 ش انتشار یافت. در این دوره یک نشریه نیز با نام سهیل در ملایر به چاپ رسید ( رجوع کنید به: طاهری شفق، ص64ـ71؛ نیز رجوع کنید به: فیضی، ص67 68). در دوره پهلوی (1304ـ1357 ش)، در مجموع 51 نشریه منتشر شد: 44 عنوان در همدان، پنج عنوان در ملایر، یک عنوان در نهاوند و یک عنوان در تویسرکان. از مهمترین نشریات این دوره، گلگون، بوعلی، ندای اکباتان، مبارزه همدان، الوند، پیک اسلام، سپیده نهضت ما ، و کمالی بودند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز 25 نشریه منتشر شد: پنج نشریه در ملایر و نهاوند و تویسرکان، و بقیه در همدان. از جمله نشریات این دوره، پیک همدان، آوای الوند، عندلیب، فردای نهاوند، فرهنگ همدان، سیمایآینده ، و هگمتانه است (رضاییهمدانی، ص351؛ دورنگار مورخ 18 تیر 1384، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی همدان).گیلان. نخستین نشریه گیلان با نام خیرالکلام ، به مدیریت شیخابوالقاسم افصحالمتکلمین، در ربیعالا´خر 1325 انتشار یافت. گفته شدهاست که نخستین نشریه گیلان، مجله هامائینک (جامعه) بود که در 1297 یا 1298 به ارمنی و فارسی منتشر شد، ولی هیچ اطلاع موثقی از آن در دست نیست و بنابراین، خیرالکلام اولین نشریه گیلان محسوب میشود. این روزنامه، پس از چند شماره، به سبب حمایت از مشروطیت، به دستور حاکم گیلان توقیف شد و با عزیمت افصحالمتکلمین به تهران، چند شماره از آن در تهران انتشار یافت (فخرائی، ص 266ـ267؛ صدر هاشمی، ج 2، ص 260ـ261؛ نوزاد، ص 9). در همان سال (1325)، هفت روزنامه در رشت، دو روزنامه در لاهیجان و یک روزنامه در بندر انزلی تأسیس شد. تا پایان دوره قاجار، حدود هفتاد نشریه در گیلان انتشار یافت، از جمله گیلان، نوعبشر، راهخیال، صدای رشت، ساحل نجات، بدر منیر، و موبد ( رجوع کنید به: نوزاد، ص 55، 75، 87 - 88، 94، 109، 240). چند نشریه طنز نیز در این مدت در رشت به چاپ رسید که مشهورترین آنها نسیم شمال بود ( رجوع کنید به: بخش جراید طنز). از مهمترین نشریات گیلان، جنگل بود که در 1335 مجاهدان جنگل در کسما، آن را منتشر کردند. این نشریه آرا و افکار آزادیخواهان جنگل را منعکس میکرد ( رجوع کنید به: جنگل * ، نهضت). در این دوره نشریات چپ در گیلان فعالیت چشمگیری داشتند. جرایدی چون کامونیست، ایران سرخ، فریاد جوانان و انقلاب سرخ ، که در 1338 منتشر شدند، ناشر افکار کمونیستی بودند (همان، ص 121، 125).در دوره پهلوی اول، حدود چهارده نشریه جدید انتشار یافت که از آن جمله چهار مجله بلدیه، فروغ، نامه نسوان شرق ، و پیک سعادت نسوان بود؛ دو نشریه اخیر را زنان منتشر میکردند. از نشریات معروف این دوره، ایران کبیر بود که از جراید اقلیتهای دینی به شمار میرفت (رجوع کنید به: بخش جراید اقلیتهای دینی). بسیاری از این نشریات پس از چند شماره تعطیل شد و از هشتاد نشریه فعال در این دوره، فقط سه نشریه به کار خود ادامه داد (همان، ص 11). پس از شهریور 1320، روزنامهنگاری در گیلان رشد چشمگیری داشت و بالغ بر هفتاد عنوان جدید، بیشتر در 1330 ش در رشت، به چاپ رسید. در این دوره در تالش و فومن و رودسر نیز فعالیت روزنامهنگاری، با چاپ روزنامههایی چون فریاد فومن (فومن)، رانکوه (رودسر) و ستاره سهیل (تالش)، آغاز شد. به جز دو نشریه طنز ( فرید ، شیطان )، بیشتر نشریات این دوره سیاسی ـ اجتماعی بودند، شامل چند نشریه وابسته به حزب توده چون دیلم، گیلان ما، تازیانه، و بندر . پس از کودتای 28 مرداد 1332 تا انقلاب اسلامی فقط هفت نشریه فعالیت داشتند، که پس از انقلاب تعطیل شدند. از آغاز روزنامهنگاری در گیلان تا 1357 ش، در مجموع، 155 نشریه به چاپ رسید. در فاصله سالهای 1357 ش تا 1379 ش، حدود 51 نشریه جدید انتشار یافت که برخی از آنها وابسته به نهادهای دولتی بودند ( رجوع کنید به: همان، ص 208، 212، 248ـ249، 255، 262، 329، 332، و جاهای دیگر؛ سهیل نقشی، ص 99ـ197).یزد. روزنامهنگاری در یزد با انتشار روزنامه طنز و مشروطهخواهِ سفینه نجات در 22 شوال 1325 آغاز و به سبب چاپ کاریکاتوری از حاکم یزد، برای مدتی، توقیف شد، سپس انتشار آن تا 1329 ادامه یافت. مطالب آن در حمایت از آزادی، عدالت و انتقاد از مستبدان بود (صدر هاشمی، ج 3، ص 43ـ46؛ تشکری بافقی، ص 218ـ223؛ مسرت، ص 518). دومین نشریه یزد، روزنامه معرفت بود که در 1327 منتشر شد (قس براون ــ 1983، ص 142 که گفته دو نشریه با این عنوان در یزد منتشر میشده است). این روزنامه بیانات و فتاوای علمای نجف را چاپ میکرد (تشکری بافقی، ص 223، 227). در مجموع، هفت نشریه در دوره قاجار در یزد به چاپ رسید که از آن میان، نشریه سیار حکایت جانگداز وقایع یزد الی شیراز در 1329 است. در دوره پهلوی اول، ده نشریه، از جمله سه سالنامه متعلق به دبیرستانهای یزد، به چاپ میرسید. پس از شهریور 1320 بر تعداد نشریات تا حدود 53 عنوان جدید افزوده شد که پنجتای آنها پس از چاپ طلیعه (پیش شماره)، از فعالیت بازماند. در این میان، ملک یزد دیرپاترین نشریه یزد است که از 1329 ش تاکنون (1385 ش) چاپ میشود. در فاصله سالهای 1332 تا 1357 ش نیز بیش از بیست نشریه جدید، فعالیت خود را آغاز کردند. نشریات این دوره را بیشتر نهادهای آموزشی چاپ میکردند. از 1376 ش نشر جراید رشد چشمگیری داشته است؛ از 51 نشریه، سی نشریه فعال و پانزده نشریه نیمه فعال است. علاوه بر شهر یزد، در بافق، اردکان، میبد، صدوق، تفت، خاتم، ابرکوه (ابرقو)، مهریز و طبس نیز روزنامه منتشر میشود ( رجوع کنید به: مسرت، ص 513 590؛ نیز رجوع کنید به: تشکری بافقی، ص 217ـ234).قزوین. در 25 صفر 1326، با انتشار هفتهنامه هدایت ، روزنامهنگاری در قزوین آغاز شد. افزون بر آن، تا پایان دوره قاجار هشت نشریه دیگر نیز منتشر شد: یادگار انقلاب، امید، قزوین، رعد قزوین، نخل امید، زبان دهقان، نصیحت و صلاح بشر . با سابقهترین این نشریات، که روسها بارها آن را توقیف کردند، رعد قزوین بود که از 1312 تا 1329 ش منتشر میشد. از جمله روزنامهنگارانی که در تاریخ مطبوعات ایران ترور شدهاند، میرزایحیی واعظ کیوانی قزوینی، مدیر هفتهنامه نصیحت ، بود که به سبب شباهتش به ملکالشعرای بهار، در تهران ترور شد (بهار، ج 2، ص 303؛ حمیدی، ص 53- 95).از شش نشریهای که در دوره پهلوی اول منتشر میشد، بازپرس مهمترین بود و دوازده سال انتشار یافت. در دوره پهلوی دوم، حدود سیزده نشریه به چاپ رسید، از جمله فردای قزوین، بهلول ، و نجات قزوین . شهر دانش تنها مجله قزوین بود که پس از نُه شماره، با هجوم نیروهای امنیتی به دفتر مجله، تعطیل شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، صدای قزوین ــ که از قدیمترین نشریات قزوین بود و از 1328 تا 1350 ش فعالیت داشت با اخذ مجوز مجدد، فعالیتش را آغاز کرد. در حال حاضر (1385 ش) هفده نشریه در قزوین به چاپ میرسد: یک روزنامه، شش هفتهنامه، پنج فصلنامه، چهار بولتن داخلی، و یک دو هفتهنامه ( رجوع کنید به: حمیدی، ص 111، 146، 160، 168، 176، 180، و جاهای دیگر).اردبیل. اولین نشریه اردبیل، برگ سبز نام داشت که در ربیعالاول 1326 هفتهای دوبار انتشار مییافت، اما با آغاز استبداد صغیر، پس از نشر هشت شماره، تعطیل شد (صدر هاشمی، ج 2، ص 14؛ محمدیان اردی، ج 1، ص 19، 28ـ29). از نشریهای به نام اتفاق نیز یاد میشود، که احتمالاً حزب اتفاق در فاصله سالهای 1323 تا 1326، منتشر میکرده است ولی اطلاعی از آن در دست نیست و دشوار بتوان از آن به عنوان نخستین نشریه اردبیل نام برد ( رجوع کنید به: صفری، ج 1، ص 192، ج 3، ص 227؛ محمدیان اردی، ج 1، ص 17ـ 18). در دوره قاجار اردبیل فقط یک روزنامه داشت. نشریه بعدی، با فاصله زیاد، در 1306 ش با نام جودت ، به مدیریت حسن جودت، به چاپ رسید و نشر آن تا 1325 ش ادامه داشت. پس از آن تا 1328 ش هیچ نشریهای در اردبیل منتشر نشد، ولی از آن سال تا 1332 ش دوران رونق روزنامهنگاری در اردبیل بود؛ حدود دوازده نشریه در آنجا به چاپ رسید که پس از کودتای 28 مرداد بهتدریج تعطیل شدند، از جمله شمس ایران، پیک روز، سبلان، قَبَس«1»، پیغام آشنا، بهار آذربایجان، و قزلباش . از 1335 تا 1357 ش، بیش از ده نشریه جدید تأسیس شد که در آن میان روزنامه قبس پیش از آن فعالیت داشت. برخی از نشریات این دوره متعلق به نهادهای دولتی، چون اداره آموزش و پرورش، مدارس و فرمانداری، بود.پس از انقلاب اسلامی بهویژه از 1371 ش که اردبیل استان مستقلی شد، فعالیت روزنامهنگاری در این منطقه رونق گرفت. اولین نشریه آن هفتهنامه پیام اردبیل در 1373 ش منتشر شد و تاکنون (1385 ش) نزدیک به سی نشریه از جمله هفتهنامههای آراز، اردبیل فردا، مهر اردبیل ، یاشیل مغان ، وراوی ، سه ماهنامه مطبخ (طنز)، شکوه دانش ، خیاطی و سه فصلنامه دارالارشاد ، خبرنامه مدیریت ، مجله علمی پژوهش منتشر میشود که غالباً به دو زبان ترکی ـ فارسی است ( مطبوعات استان اردبیل در یک نگاه ، 1384 ش؛ رجوع کنید به: محمدیان اردی، ج 1، ص 104، 121، 137، 152، 193، 198، 205، و جاهای دیگر).مرکزی. انجمن دموکرات عراق (اراک) نخستین نشریه این منطقه را با نام اتفاق در 1326 در اراک به چاپ رساند و دومین روزنامه را با عنوان رنجبر در 1328 منتشر کرد. پس از تعطیلی رنجبر ، به سبب آتشسوزی تنها چاپخانه اراک، هجده سال هیچ نشریهای در این شهر به چاپ نرسید، تا آنکه با انتشار مفتش ایران در 1310 ش، که پیش از آن در اصفهان انتشار مییافت، از سر گرفته شد. بعدها به دستور شهربانی، نام این روزنامه تمدن ایران شد. دیرپاترین نشریه اراک، نامه عراق و بعدها نامه اراک بود که از 1312 تا 1354 ش منتشر میشد. نامه اراک پس از کودتای 28 مرداد به تهران منتقل شد و ترجمان غیر رسمی اراکیهای مقیم مرکز گردید. از 1329 تا 1332 ش، نشریات متعددی به صورت هفتهنامه و به طور پراکنده انتشار مییافت. تا 1357 ش، استان مرکزی فعالیت روزنامهنگاری پررونقی نداشت و روزنامهنگاران بومی، نشریه فرهنگی و اجتماعی منتشر نکردند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سروش نخستین نشریهای بود که به چاپ رسید و از آن پس تاکنون (1385 ش)، حدود سی نشریه منتشر شده است که برخی از آنها تعطیل شدهاند، از جمله سروش ، فصلنامه آشتیان، هفته نامه پیام بانوان (نخستین نشریه زنان در استان مرکزی)، پیام مدیریت موفق (رجوع کنید به: رجبی فروتن، ص 2ـ29).کرمان. در 1327 نخستین نشریه کرمان، به نام اعتبار ، به چاپ رسید. یازده نشریه دیگر نیز در دوره قاجار انتشار یافت، از جمله بیداری ، مرآت جنوب، دارالامان، جریده کرمان، شهاب ثاقب ، و ادب . روزنامه بیداری از نشریات دیرپای این دوره بود که از 1302 تا 1333 ش منتشر شد. تقریباً تمام نشریات در شهر کرمان به چاپ میرسیدند. در دوره پهلوی اول هفت نشریه جدید انتشار یافت که صدای کرمان طولانیترین مدت نشر را داشت (1305 تا 1332 ش) و در کودتای 28 مرداد، با به آتش کشیده شدن دفتر آن، تعطیل شد. کرمان، در دوره پهلوی دوم، با 23 نشریه جدید، از نظر کمّی نسبت به دورههای قبل غنیتر بود. به جز نامه هفتواد ، به مدیریت باستانی پاریزی، که پس از کودتای 28 مرداد منتشر شد، بقیه در فاصله سالهای 1320 تا 1332 ش فعالیتشان را آغاز کردند. اندیشه دیرپاترین نشریه این دوره بود که از 1328 تا 1364 ش منتشر میشد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حدیث کرمان اولین نشریه محسوب میشود که هم زمان با تعطیلی اندیشه ، فعالیتش را آغاز کرد ( رجوع کنید به: رزمآسا، ص 18، 21، 28، 35، 53، 57، 76، 143،240، 247، و جاهای دیگر).لرستان. بیضاء ، نخستین نشریه لرستان بود که در 1327 در بروجرد منتشر شد. نشریه بعدی، با عنوان معرفت در 1299 ش، به صورت ماهانه، در همان شهر، به چاپ رسید (صدر هاشمی، ج 2، ص 43، ج 4، ص 227). از آن پس، فعالیت روزنامهنگاری در لرستان تا اوایل حکومت پهلوی دوم دچار رکود شد و فقط نشریه دبیرستان پهلوی بروجرد در 1317 ش، با رویکرد فرهنگی و آموزشی، به چاپ رسید. فعالیت مجدد مطبوعاتی در 1323 ش با نشریه راز آغاز شد. به فاصله چند سال، در اردیبهشت 1329 هفتهنامه بروجرد انتشار یافت که دیرپاترین نشریه لرستان بود و از 1343 تا 1364 ش با نام ندای لرستان به چاپ میرسید. دو سال نخست دهه 1330 ش، دوره رونق روزنامهنگاری بود و در آن مدت بیش از ده هفتهنامه منتشر میشد، از جمله فروغ لرستان، طلیعه لرستان، قیام لر، ندای گلشن، و قیام بروجرد . تا انقلاب اسلامی، دیگر نشریات را معمولاً نهادهای دولتی، نظیر آموزش و پرورش، به چاپ میرساندند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، افزون بر چند نشریه محلی چون ندای لرستان، زبان عشایر، پیام لر، و نهضت اسلام ، ضمیمه روزنامه اطلاعات با نام اطلاعات لرستان، خلا ناشی از نشریات محلی این منطقه را، تا حدودی جبران کرده است (رجوع کنید به: قاسمی، 1370 ش الف ، ص 48ـ51).قم. روزنامه نگاری در قم در 1302 ش با هفتهنامه سیاسی، مذهبی جنوب آغاز شد که تنها نشریه قبل از برقراری حکومت پهلوی بود. در دوره پهلوی اول چهار نشریه کامکار، همایون، استوار، و راه سلامت فعالیت داشتند. از 1320 تا 1332 ش، در قم نیز، چون سایر مناطق، بر تعداد جراید افزوده شد و بیش از بیست نشریه، که غالباً عمر کوتاهی داشتند، انتشار یافت. تا پیش از انقلاب اسلامی نیز حدود سی نشریه به فعالیت پرداختند که بیشتر مضامین دینی داشتند. برخی از آنها، همچون درسهایی از مکتب اسلام ، از نشریات مهم به شمار میآیند که انتشار آن همچنان ادامه دارد ( رجوع کنید به: بخش جراید دینی و حوزوی). قم یکی از فعالترین حوزههای نشر در کشور است و بیش از صد نشریه با موضوعهای گوناگون و در سطوح مختلف عمومی، ترویجی ـ تبلیغی، دانشگاهی و پژوهشی ـ تخصصی دارد. برخی از این نشریات را نهادهایی چون آستانه مقدسه حضرت معصومه، نهاد نمایندگی ولیفقیه در دانشگاهها، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مؤسسه معارف اسلامی امامرضا، مؤسسه فرهنگی رسول اکرم و مؤسسه آموزش عالی باقرالعلوم منتشر میکنند که میتوان به این عناوین اشاره کرد: پیام زن، حوزه، نامه مفید، بینات، التوحید، نقد و نظر، پوپک، نجات، فروغ اندیشه، آیینه پژوهش، حوزه و دانشگاه ، کلام اسلامی، پیام آستانه، تاریخ اسلام و ترجمان وحی . تعدادی از نشریات قم به زبان عربی نظری تراثنا، بدر، الکوثر، الکلمهالحره، المبلغالرسالی و برخی نیز دو زبانه (فارسی ـ عربی) چون معرفت، فقه اهلبیت و علوم حدیث است ( رجوع کنید به: بابامیری، ص 11ـ12، 18، و جاهای دیگر؛ رحیمی، ص 14ـ93).خوزستان. روزنامهنگاری در خوزستان در دورهپهلوی اول آغاز شد. دو نشریه بهبهان و خوزستان در 1304 ش و شوش و پاداش در 1305 ش فعالیتشان را آغاز کردند. از آن پس تا شهریور 1320، ظاهراً رکودی در روزنامهنگاری این منطقه پدید آمد، ولی در فاصله سالهای 1320 تا 1332 ش، مطبوعات خوزستان رشد بیسابقهای یافت چنانکه بیش از 80% نشریات آن در این دوران، به ویژه در 1330 ش و 1331 ش، تولید شد که در آبادان، اهواز، مسجدسلیمان و خرمشهر منتشر میشد. پس از کودتای 28 مرداد تا انقلاب اسلامی، نشریات این منطقه غالباً خبرنامههای دولتی بودند، نظیر جندیکا، خاک نفت، و نفتخیز ، هر سه به زبان فارسی و انگلیسی. نشریات فعال پس از انقلاب اسلامی، 23 نشریه غیر دولتی و بیست نشریه دولتی است ( رجوع کنید به: نوروزی، ص 14ـ29).زنجان. در 1309 ش، با انتشار پروین خمسه ، روزنامهنگاری در زنجان آغاز شد که با شش سال فعالیت، دیرپاترین نشریه زنجان قبل از انقلاب اسلامی بود. دومین نشریه، به نام آذر ، در 1324 ش منتشر شد که یک سال فعالیت کرد. در 1328 تا 1332 ش، روزنامهنگاری در زنجان، با انتشار بیش از ده نشریه، رونق داشت. از آن پس تا انقلاب اسلامی هیچ نشریهای در این منطقه منتشر نشد. در 1358 ش، فعالیت مطبوعاتی در زنجان، با چاپ نشریه انقلاب زنجان از سرگرفته شد، ولی پس از تعطیلی آن در 1360 ش، بار دیگر تا هفت سال فعالیت روزنامهنگاری راکد شد. از 1367 ش با انتشار پیام زنجان ــ که تاکنون (1385 ش) ادامه دارد نشر جراید رونق گرفت. امروزه (1385 ش) نزدیک به بیست نشریه در آنجا فعالیت دارند ( رجوع کنید به: قشمی، ص 22، 28، 80 ، 85 ، و جاهای دیگر).چهارمحال و بختیاری. آغاز روزنامهنگاری در چهارمحال و بختیاری را به اعتباری میتوان سال 1325 دانست که احمدخان چهارمحالی بلدیه اصفهان را در اصفهان منتشر کرد؛ اما، روزنامهنگاری در منطقه چهارمحال و بختیاری از 1310 ش آغاز شد. از جمله نشریات آنجا در فاصله سالهای 1310 تا 1350 ش، آذر چهارمحال، اصفهان، اتحاد عشایر، ایران اویلنیوز، پالیز، مجاهد ایران، نهضت آزادی و هاتف اصفهان بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ندای ایمان نخستین نشریه این منطقه بود که در پنج شماره منتشر شد. از 1370 ش تاکنون (1385 ش)، شانزده نشریه در این استان منتشر شده که برخی از آنها تعطیل شدهاند (مطبوعات، 1384 ش).گلستان. هر چند گلستان از تقسیمات استانی جدید است، سابقه روزنامهنگاری در منطقهای که اینک نام «گلستان» را دارد، طولانی است. نخستین نشریه این منطقه، نامه قابوس بود که در 1314 ش در گرگان منتشر شد و از آن به «آموزگار مطبوعات گرگان» یاد کردهاند. تا اوایل دهه 1320 ش، نشریه دیگری در گرگان به چاپ نرسید. در 1323 ش، با انتشار آسمان گرگان ، روزنامهنگاری در گرگان استمرار یافت و از آن پس نشریات متعددی به چاپ رسید، که از جمله آنها ندای گرگان بود که حزب توده گرگان، آن را به شیوه روزنامه رهبر (نشریه حزب توده) منتشر میکرد. برخی از نشریات بعدی گرگان تا 1357 ش عبارت بودند از: شهریار، پیام گرگان، مهرآئین، پیام شمال، صدای گرگان، شمال ایران ، فصلنامه باران ، رستاخیز گرگان ، و قیام شمال (رجایی، ص 167ـ171).پس از انقلاب اسلامی تا 1376 ش که گرگان با نام گلستان، استان مستقلی شد، نشریهای به چاپ نرسید ولی از همان سال دوره رونق مطبوعات این منطقه با انتشار هفتهنامه گلستاننو آغاز شد که تاکنون (1385 ش) با انتشار یازده هفتهنامه چون ستاره گلستان ، حریف ، کیمیای گلستان، همزیستی، صحرا، دو فصلنامه ( یاپراق، مختوم قلی ) و یک ماهنامه ( بهار گلستان ) ادامه دارد.هرمزگان. هفتهنامه خاور را نخستین نشریه هرمزگان میدانند. دوره اول آن در 1324 ش در تهران، و دوره دوم آن در 1358 ش در هرمزگان به چاپ رسید. تا پیش از انقلاب اسلامی فقط دو نشریه دیگر در این منطقه منتشر میشد: روزنامه ایران نوین که از 1349 تا 1353 ش فعالیت داشت، و نوید هرمزگان که تا 1360 ش منتشر شد. پس از 1357 ش، بر تعداد نشریات افزوده شد و اولین روزنامه پس از پیروزی انقلاب صبح ساحل بود که از 1364 ش تاکنون (1385 ش) انتشار آن ادامه دارد. پس از آن، حدود شانزده نشریه منتشر شد که برخی از آنها (نظیر هفتهنامه هرمز، دریای اندیشه، صدف، و مروارید جنوب ) پس از چند شماره تعطیل شدند. جامعه مدنی نیز در 1379 ش توقیف گردید. امروزه (1385 ش)، دوازده نشریه در هرمزگان به چاپ میرسد. از آخرین نشریاتی که در 1383 ش مجوز نشر گرفته، هفتهنامه تمدن هرمزگان است که تا بهمن 1384 فعالیت داشته است (ماندانا سایهبانی، نامه مورخ 16 خرداد 1384؛ «پروانه نشریه تمدن هرمزگان لغو شد» اطلاعات ، ش 23549، 5 بهمن 1384، ص 3).سمنان. اولین نشریه سمنان در 1327 ش با نام سمن در تهران و سمنان انتشار یافت. هر چند میتوان نخستین فعالیت روزنامهنگاری در سمنان را از 1284 دانست که روزنامه اردوی همایون برای ثبت وقایع مرتبط با ناصرالدین شاه منتشر شد. نشریات بعدی این منطقه، شاهرود مبارز (1329 ش) و صدای سمنان و دامغان (1331 ش) بود. فعالیت مطبوعاتی از 1331ش در سمنان دچار رکود شد و تا 1357 ش تنها نشریه این منطقه، خبرنامهای (بولتنی) با نام پارس بود که در 1353 ش برای مراکز اداری چاپ میشد. پس از انقلاب اسلامی، روزنامهنگاری در آنجا رونق یافت. هر چند در آغاز، پس از انتشار چند نشریه، از جمله گویا و سمن (دوره دوم)، که اولین نشریات پس از انقلاب بودند، وقفهای پیش آمد، ولی از 1370 ش انتشار جراید به طور مستمر ادامه یافت و تاکنون (1385 ش) بیش از بیست نشریه به چاپ رسیده، اما برخی از آنها چون ندای قومس، باور، صحت، پیک ورزشی سمنان و خط خبر تعطیل شده است (حمیدرضا نظری، نامه مورخ 31 خرداد 1384).سیستان و بلوچستان. در نیمه نخست مرداد 1331، نشریهای به نام صدای بلوچستان ، با مدیریت غلامحسین زوارزاده، مدیر روزنامه کارگران خراسان ، در زاهدان و سراوان توزیع شد که احتمالاً نخستین نشریه سیستان و بلوچستان است، ولی مشخص نیست که در زاهدان به چاپ رسیده است یا خیر؛ ولی، پیام سیروس را که در شهریور همان سال در زاهدان منتشر شد، میتوان نخستین نشریه محلی استان دانست. دو نشریه شرق جاوید و ندای زاهدان ، پیش از 1357 ش در سیستان و بلوچستان به چاپ میرسید. پس از انقلاب اسلامی، نخستین نشریه این منطقه ماهنامه کودک مسلمان بلوچ است که از 1359 ش تاکنون منتشر میشود. سال 1375 ش، نقطه عطفی در تاریخ مطبوعات این استان محسوب میشود، چنانکه 36 نشریه تاکنون مجوز نشر گرفتهاند و در حال حاضر 24 نشریه فعالیت دارند (نصرت قادری، نامه مورخ 30 خرداد 1384).ایلام. اولین نشریه آن، هفتهنامه مبشر بود که در فروردین 1371 ش منتشر شد. از آن پس تا 1376 ش، حدود هفت نشریه در این منطقه انتشار یافت. از 1376 ش به بعد برعناوین مطبوعات ایلام افزوده شد، چنانکه تا اواخر 1383 ش حدود 29 نشریه (به صورت هفتهنامه، ماهنامه و فصلنامه) مجوز نشر گرفتند. این نشریات غالباً فرهنگی، سیاسی و اجتماعیاند که به فارسی منتشر میشوند، به جز نجوا که فارسی ـ کردی است. از جمله نشریات ایلام، صبح ایلام، طلیعه، آوای زاگرس، عیلام خبرسیمره، مهران، بوتک، ایلام فردا ، و پیام ایلام است (دورنگار مورخ 9 خرداد 1384، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ایلام).کهگیلویه و بویراحمد. فعالیت مطبوعاتی این استان در 1373 ش آغاز شد و تاکنون به طور منظم ادامه دارد. در مجموع، در این استان هفده نشریه منتشر میشود: دو نشریه (از انتشارات اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و دانشگاه علوم پزشکی) در سراسر کشور، و مابقی در خود استان توزیع میشوند از جمله این نشریات توشه ، تابش ، آذرنگ ، عصر روشنگری و مرزداران عشق است (دورنگار مورخ 2 مرداد 1384، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد).6. تدوین قانون مطبوعات. در 1280، به منظور ایجاد تمرکز در اداره امور مطبوعات، به فرمان ناصرالدین شاه «اداره مطبوعات دولتی» زیر نظر وزارت علوم، به ریاست میرزا ابوالحسنخان غفاری ملقب به صنیعالملک، تأسیس شد و مسئولیت نظارت بر تمام چاپخانهها و روزنامههای ایران را به عهده گرفت و موظف شد از انتشار هر چیزی که برضد دولت باشد جلوگیری کند (کهن، ج 1، ص50). ناصرالدینشاه که از جراید دوره سلطنتش ناراضی بود، در 1287، با صدور فرمانی، محمدحسنخان اعتمادالسلطنه را مأمور کرد تا با ضابطه محکمتری بر نشریات نظارت کند (عقیلی، ص 799). در پی این فرمان، در 1288، «اداره روزنامهجات دولت علیه» به ریاست اعتمادالسلطنه دایر شد (اعتمادالسلطنه، 1363ـ1367 ش، ج 3، ص 1923). در ده سالی (1287ـ1297) که میرزاحسینخان سپهسالار منصب حکومتی داشت، روزنامههایی که وی بانی آنها بود، به علت اختلاف با اعتمادالسلطنه، از نظارت اداره روزنامجات به دور بود، ضمن آنکه روزنامههای این دوره خود را «آزاد» از قیود مختلف اعلام کردند ( رجوع کنید به: آدمیت، ص 387، 393).با گسترش تشکیلات اداره روزنامهجات، اعتمادالسلطنه مُهری، با عبارت «ملاحظه شد» و تصویر شیری خفته و خورشید، برای تسریع در امور ممیزی به جای نشانِ امضا به کار برد (رجوع کنید به: اعتمادالسلطنه، 1363 ش، ص 161ـ162). در 1296، کنت دو مونت فورت ایتالیایی، رئیس نظمیه، آییننامه معروف به «کتابچه قانون جزای 1296» را تنظیم کرد که نخستین قانون رسمی مطبوعات بود (کهن، ج 1، ص 98ـ100). در 3 محرّم 1300، اداره روزنامجات به وزارتخانه انطباعات تبدیل و اعتمادالسلطنه نخستین وزیر آن شد (اعتمادالسلطنه، 1350 ش، ص 203). در این وزارتخانه، «اداره روزنامهجات دولتی» دایر شد تا مطالب روزنامههای دولتی را پیش از چاپ بازرسی کند. اعتمادالسلطنه حتی روزنامههای ایران ، اطلاع و شرف را، که زیرنظر خودش منتشر میشدند، مشمول بازرسی کرد (همانجا؛ در باره نقش ویژه وی در ممیزی مطبوعات رجوع کنید به: کهن، ج 1، ص 125).ورود جراید روشنگر ایرانی، که در خارج از ایران منتشر میشد، خوشایند حکومت نبود؛ ازاینرو، برای نظارت بر این گونه نشریات، به پیشنهاد اعتمادالسلطنه، در 1302 «اداره سانسور» زیرنظر وزارت انطباعات تأسیس شد (اعتمادالسلطنه، 1363 ش، ص 159؛ همو، 1350 ش، ص 339). از آن پس، مسئله سانسور به دو صورت پیگیری شد: سانسور داخله و سانسور جراید برونمرزی، که این مورد اخیر برعهده اداره سانسور بود (کهن، ج 1، ص 122). اداره سانسور نیز نتوانست مانع تکثیر و توزیع این روزنامهها در ایران شود، چنانکه در 1318، در پی دستگیری افرادی از شبکه توزیع روزنامه قانون ، نخستین محاکمه روزنامهنگاران نیز صورت گرفت و حاجسیاح را، که یکی از عاملان پخش روزنامه بود، محاکمه کردند ( رجوع کنید به: سیاح، ص 339، 343 به بعد؛ کهن، ج 1، ص 156، 158؛ نیز رجوع کنید به: سانسور * ).در دوره صدارت امینالدوله روزنامهنگاری آزاد شد و جراید غیردولتی، که انتشار آنها در دوره صدارت امینالسلطان ممنوع شده بود، مجوز نشر گرفتند. عینالدوله در آغاز صدارت (1321) با مطبوعات همراهی نمود و فرمان منع ورود حبلالمتین به ایران را لغو کرد (ناظمالاسلام کرمانی، بخش 1، ج 1، ص 211) ولی ورود چهرهنما ، روزنامه فارسی زبان چاپ مصر، را ممنوع کرد ( رجوع کنید به: چهرهنما * ، روزنامه).همزمان با اوجگیری جنبش آزادیخواهی در آستانه مشروطیت، جراید بهرغم فشار و محدودیت، به روشنگری خود ادامه میدادند. وزیر جدید انطباعات، ندیمالسلطان، که پس از مرگ اعتمادالسلطنه در 1314، به این سمت منصوب شده بود، نیز فشار چندانی بر جراید وارد نمیکرد. به همین سبب عینالدوله در واپسین روزهای صدارت خود بار دیگر ادیبالممالک، وزیر پیشین، را به این سمت منصوب کرد و برای تنگ کردن عرصه بر روزنامهنگاران، تمام روزنامهها، دولتی و غیردولتی، را مدتی توقیف کرد (کهن، ج 1، ص 246).با به ثمر نشستن نهضت مشروطه، در روزنامهنگاری و قوانین جراید تحولی پدید آمد. بر اساس اصل سیزدهم قانون اساسی، که در خصوص مطبوعات بود، حق آزادی بیان و قلم برای ایرانیان محترم شمرده شد. روزنامه مجلس ، اولین روزنامهای بود که عبارت «به کلی مطلق و آزاد است» را در روزنامه درج کرد ( مجلس ، سال 1، ش 1، 8 شوال 1324، ص 1ـ2). پس از افتتاح مجلس، وزارت انطباعات در 1325 منحل شد و امور مطبوعات زیرنظر وزارت علوم و معارف قرار گرفت ( رجوع کنید به: هدایت، ص 152). هرچند تحولات جدید در دوره مشروطه به جراید امکان آزادی عمل بیشتری داد، سانسور و اعمال فشار نیز با شدت و ضعف ادامه یافت و حتی برخی جراید تهدید به توقیف شدند. یکی از این موارد، تهدید و سپس توقیف روزنامه صور اسرافیل از سوی وزیر علوم بود که به محاکمه جهانگیرخان صوراسرافیل، نخستین محاکمه مطبوعاتی قبل از تصویب متمم قانون اساسی انجامید («نیمساعت دارالفنون»، صور اسرافیل ، سال 1، ش 2، 24 ربیعالا´خر 1325، ص 7ـ9؛ کسروی، 1381 ش، ص 278). ظاهراً علت توقیف، واکنش مخالفانِ مشروطه به سرمقاله شماره پنجم صور اسرافیل بود ( رجوع کنید به: «افسانه خوابربا یا داستان بیاصل»، صور اسرافیل ، سال 1، ش 5، 15 جمادیالاولی 1325، ص 1ـ4؛ افشار، ص 512). در شعبان 1325، متمم قانون اساسی به تصویب رسید. بر اساس مواد 20، 77 و 79 متمم قانون اساسی، که در باره مطبوعات بود، سانسورِ مطبوعات ممنوع شد؛ رسیدگی به جرائم مطبوعاتی و تشکیل دادگاه منوط به وجود هیئت منصفه گردید؛ و محرمانه بودن محاکمه، فقط در صورت اتفاقآرا، امکانپذیر گردید (کهن، ج 2، ص 216ـ217؛ مقدمفر، 1372 ش، ص 38).دومین نشریهای که در صدر مشروطه توقیف شد، حبلالمتین (تهران) بود که پس از واقعه توپخانه روی داد و به جنجال منجر شد. روزنامهها در محکومیت این توقیف اعتصاب کردند و حتی روزنامه مجلس نیز منتشر نشد و سرانجام حمایت مردمی از اصل آزادی قلم، سبب رفع توقیف حبلالمتین شد ( حبلالمتین ، سال 1، ش 79، 21 جمادیالثانیه 1325، ص 1؛ پوروالی، ص 11ـ12).روزنامه روحالقدس * دیگر روزنامه تندرویی بود که با توقیف آن، نخستین محاکمه پس از تصویب متمم قانون اساسی ــ که حضور هیئت منصفه را الزامی میدانست صورت گرفت، ولی سلطانالعلمای خراسانی، مدیر آن، بیآنکه هیئت منصفهای حضور داشته باشد، محاکمه شد («صورت استنطاق و محاکمه»، روحالقدس ، ش 14، 27 ذیقعده 1325، ص 3ـ4). علاوه بر تهران، در شهرستانها نیز جراید مشروطهخواه زیر فشار بودند. روزنامه خیرالکلام ، به مدیریت افصحالمتکلمین، در رشت از جمله این روزنامهها بود که پس از توقیف، مدیرش نیز به جرم مشروطهخواهی مورد ضرب و شتم قرار گرفت (فخرائی، ص 266ـ267). در تبریز مخالفان مشروطه، سیدمحمد شبستری (معروف به ابوالضیاء، مدیر روزنامه مجاهد ) را به جرم مشروطهخواهی به فلک بستند و او را از شهر اخراج کردند (کسروی، 1381 ش، ص 496ـ 498).نشر آزاد افکار در جراید، همواره عدهای را به مخالفت وا میداشت و از طرفی، نبود قوانین مدون عامل بسیاری از بیعدالتیها در حق روزنامهنگاران بود. با تصویب نخستین قانون مطبوعات در نظام مشروطه در 5 محرّم 1326، هرچند اراده مستبدان در محدود کردن آزادی مطبوعات به بار نشست، ولی اجرای صحیح آن میتوانست بسیاری از نارساییها را رفع کند. این قانون، بر مبنای قانون مطبوعات 29 ژوئیه 1881/ 2 رمضان 1298 فرانسه، در شش فصل و 52 مادّه تنظیم شد. یکی از اصول آن، رفع محدودیتِ نشر روزنامه بود. بر اساس آن، روزنامهنگار بدون درخواست کسب امتیاز، و فقط با ارائه اظهارنامه یا معرفینامه میتوانست روزنامهاش را منتشر کند (ایران. قوانین و احکام، 1379 ش، ص 13ـ 28؛ کهن، ج 2، ص 347ـ349). با این همه، روزنامهنگاران تصویب قانون مطبوعات را مخالف اصل آزادی قلم میدانستند و ضمن مخالفت با آن، مفاد آن را اجرا نکردند. این قانون نخستین بار در مورد روزنامه مساوات اجرا شد که به مخالفت با قانون مطبوعات برخاسته بود (کهن، ج 2، ص 355).پس از دوره یک ساله استبداد صغیر ــ که روزنامهنگاران آزادیخواه تبعید یا خانهنشین شدند، یا به قتل رسیدند در دوره دوم مشروطه، پس از افتتاح مجلس دوم (2 ذیقعده 1327)، بیشتر نمایندگان مجلس کماکان بر آزادی جراید اصرار کردند، هرچند که تحدید جراید همچون سابق اعمال میشد. روزنامه حبلالمتین (تهران)، به اتهام درج مقالهای مغایر با مادّه 33 قانون مطبوعات، توقیف شد و دیگر منتشر نگردید (صدرهاشمی، ج 2، ص210ـ213؛ برای اطلاع از متن مقاله رجوع کنید به: «اذا فَسَدالعالِم فَسَد العالَم»، حبلالمتین ، سال 16، ش 6، 13 رجب 1327، ص 1ـ3). در 1328، در پی جبههگیری دموکراتها و اعتدالیون، که به قتل سید عبداللّه بهبهانی و علیمحمد تربیت انجامید، آشفتگی سیاسی در تهران حاکم شد. دولت، برای مقابله با مجاهدان مسلح در تهران، اختیاراتی را برای خلع سلاح عمومی از مجلس اخذ کرد و اعلامیهای منتشر کرد که در بند چهارم آن نوشته شده بود: «از مجامع و مطبوعاتی که موجب فساد و هیجان باشند به قوه قهریه جلوگیری خواهد شد» (باستانی پاریزی، 1356 ش، ص 178ـ179؛ ملکزاده، ج 6، ص 1349). دولت در اقدامات خود علیه مخالفان، مطبوعات را نیز از نظر دور نمیداشت، چنانکه در قانون حکومت نظامی ــ که در رجب 1329 به تصویب مجلس رسید مادّه هشتم آن به مطبوعات اختصاص داشت و بر اساس آن، جراید، در صورت درج مطالبی بر ضد دولت، مطابق حکم محکمه نظامی مجازات میشدند. این قانون، مبنایی برای برخورد با جراید در دهه نخست حکومت پهلوی دوم شد ( اسناد دادگاهها و هیأتهای منصفه مطبوعاتی ، ص 225، 229ـ233).در پی کشیده شدن جنگ جهانی اول به ایران، فشار متفقین نیز بر تضییقات حکومتی افزوده شد. در گیلان، که زیر سلطه روسها بود، در نتیجه فشار روسها بسیاری از روزنامهها از انتشار بازماندند و روزنامهنگاران گیلانی برای چاپ نشریه از چاپخانههای مناطق دیگر استفاده میکردند ( رجوع کنید به: فخرائی، ص 228 به بعد؛ کسروی، 1378 ش، ص 462؛ کهن، ج 2، ص590 596). در تبریز نیز روسها به شدت آزادیخواهان را سرکوب میکردند و در محرّم 1330 ضیاءالعلماء، مدیر روزنامه اسلامیه ، را اعدام کردند (کسروی، 1378 ش، ص 309، 311). در خراسان نیز روزنامههای نوبهار ، طوس ، خورشید و خراسان ، بهسبب فشار متفقین، تعطیل شدند. روزنامه نوبهار ــ که بیش از دیگر جراید به روس و انگلیس میتاخت پس از اطلاع از حرکت نیروهای روس به سمت تهران، به سبب درج مقالاتی با عنوان «دشمن حمله کرد»، «دوست هم حمله کرد»، به دستور مستقیم سفیران روس و انگلیس توقیف شد (بهار، ج 1، ص 14ـ15، 18ـ19). در شیراز نیز به دستور انگلیسیها امتیاز روزنامه فارس را از فرصتالدوله شیرازی گرفتند و به میرزافضلاللّه بنان، مترجم کنسولگری انگلیس، دادند (کهن، ج 2، ص 656).در دورهای که ناصرالملک نایبالسلطنه بود (1329ـ 1331)، شیوهای را در پیش گرفتند که پیش از آن اعتمادالسلطنه در مورد جراید اعمال کرده و طی حکمی چاپخانهها را از چاپ هر نوع مطلبی، بدون تأیید و امضای وزارت علوم و انطباعات، منع کرده بود (برای متن حکم رجوع کنید به: آینده ، سال 6، ش 1ـ2، 1359 ش، ص 94). این امر موجب شد که آزادیخواهان گیلانی، پس از بسته شدن چاپخانهها و توقیف مطبوعات در پی تجاوز نیروهای روسی، نتوانند حتی یک متن را در چاپخانههای تهران بهچاپ برسانند (کهن، ج 2، ص620).علاءالسلطنه، صدراعظم وقت (1331ـ1332)، نیز در غیاب مجلس شورای ملی، با تصویب سه مادّه، قانون مطبوعات را تغییر داد که دستاویزی برای سانسور و تحدید مطبوعات بود. طبق مصوبه جدید، صدور امتیاز ــ که پیش از آن با امضای وزیر علوم بود به تصویب هیئت دولت موکول شد و تشکیل هیئت منصفه برای رسیدگی به جرائم مطبوعاتی نیز منتفی گردید. بدینترتیب، یکی از مواد مترقی قانون مطبوعات کنار گذاشته شد (همان، ج 2، ص 666ـ 668). در 1335، طبق مصوبه هیئت وزیران، محاکمه جراید از محاکم اداری وزارتِ علوم به دادگاههای عدلیه محول شد، ولی عملاً اجرا نگردید ( اسناد دادگاهها و هیأتهای منصفه مطبوعاتی ، ص 237).در دوره نخستوزیری مستوفیالممالک در 1336، جراید دولت را به ناتوانی در خروج نیروهای روسی و ایجاد امنیت متهم کردند و اعتراض مکرر آنها سبب شد تا دولت همه جراید، به جز روزنامه ایران ، را به بهانه فحاشی و هتاکی، تعطیل کند (ملکزاده، ج 6، ص1360؛ صدرهاشمی، ج 1، ص 313).قرارداد 1919 عامل دیگری برای اعتراض جراید و، در نتیجه، توقیف آنها بود. دولت وثوقالدوله در واکنش به اعتراض روزنامهنگاران، حکومت نظامی برقرار کرد و تعدادی از روزنامهنگاران نیز تبعید شدند، از جمله نیرالسلطان، مدیر روزنامه صدای ایران ، که به قزوین تبعید شد. میرزاهاشمخان محیط، مدیر روزنامه وطن ، زندانی و روزنامهاش نیز توقیف گردید. روزنامه اقتصاد ایران نیز، که انتشارش تازه آغاز شده بود، توقیف گردید (صدرهاشمی، ج 1، ص 225، ج 3، ص 121، ج 4، ص 328). در 1301 ش، به پیشنهاد دولت دو قانون درخصوص مطبوعات به تصویب رسید: قانون نظارت بر مطبوعات در مورد مسائل دینی، که به خواست علما صورت گرفت؛ و قانون موقتی هیئت منصفه که تا تصویب قانون هیئت منصفه مرجع امور شد ( اسناد دادگاهها و هیأتهای منصفه مطبوعاتی ، ص 307ـ309، مقدمه کوهستانینژاد، ص 40ـ41؛ ایران. قوانین و احکام، 1379 ش، ص 32ـ33).با تأسیس حکومت پهلوی، مطبوعات آزادی عمل خود را از دست دادند و هر چه بیشتر تابع دولت گردیدند. اختناق برای اصحاب قلم تا سقوط حکومت پهلوی اول در 1320 ش، پایدار بود. جراید از آزادی نگارش محروم شدند و سیاست انتقادی حدود دو دهه (1304ـ1320 ش) از مطبوعات کنار گذاشته شد. دیدگاه رضاشاه نسبت به جراید در دیداری که با آتاتورک، رئیسجمهور ترکیه، داشت نمایانگر فضای بسته این دوران است. او، ضمن انتقاد از آزادی عمل مطبوعات ترکیه، گفت که اجازه کوچکترین انتقاد یا اعتراضی را به جراید نمیدهد (رجوع کنید به: «برای عبرت تاریخ»، مرد امروز، سال 5، ش 109، 9 خرداد 1326، ص 6). حتی بر روزنامهنگاران حامی رضاشاه نیز اِعمال فشار میشد، نظیر زینالعابدین رهنما، مدیر روزنامه ایران ، که از ایران تبعید شد و روزنامه و اموالش مصادره گردید ( رجوع کنید به: عمیدی نوری، ج 1، ص 338). در این دوره، نظارت بر امور مطبوعاتی به شهربانی واگذار شد و ابوالقاسم شمیم، مأمور سانسور شهربانی، معمولاً هر روز به اداره روزنامههای آن دوره (نظیر شفق سرخ ، ستاره ، وطن و طوفان ) سر میزد و با عبارتهای «چاپ شود» یا «قابل چاپ نیست»، تکلیف مطالب روزنامهها را تعیین میکرد (همان، ج 1، ص 122). هر مطلب جدیدی با مُهر «روا»، مجوز انتشار مییافت. نظارت بر مطبوعات، افزون بر محتوای مطالب، واژهها را نیز در بر میگرفت. شمیم، چنان رعبی در میان روزنامهنگاران به وجود آورده بود که حتی هواخواهان حکومت نیز از او به شدت وحشت داشتند (بهزادی، 1378ـ1380 ش، ج 3، ص 39، 626؛ نیز رجوع کنید به: خانلری، 1370 ش ب ، ص 465ـ466). توقیف جراید به دلایلی چون توهین به مقامات کشوری، توهین به تعالیم و احکام و ارزشهای دینی یا به تقاضای سفارتخانههای خارجی صورت میگرفت. نشر مطالب تحریکآمیز، نیز یکی از موجبات تحدید روزنامهها بود؛ چنانکه در پی درج مطالبی در باره فلسطین برضد یهود در روزنامه اقدام * ، نظمیه احضاریه صادر کرد که مدیران جراید حق چاپ مقالات در باره فلسطین را ندارند ( رجوع کنید به: اسنادی از مطبوعات و احزاب دوره رضاشاه ، ص 75ـ77). تضییقات حکومت، علاوه بر جراید پایتخت، در نشریات محلی نیز اعمال میشد (برای نمونه، در مورد روزنامه تخت جمشید در شیراز، صدای اصفهان در اصفهان و بیداری کرمان در کرمان رجوع کنید به: همان، ص 11، 26، 29ـ31، 104ـ 105).در دوره پهلوی اول، چهار قانون به نوعی با مطبوعات مرتبط بود: «قانون محاکمه وزرا و هیأت منصفه» در 16 تیر 1307، که مادّه نهم، دهم و پانزدهم آن درخصوص مطبوعات بود؛ «قانون تصویب قرارداد بینالمللی برای جلوگیری از اشاعه و معامله نشریات مستهجن و اجازه مبادله نُسَخ صحّه شده آن» در 4 آبان 1309؛ «قانون هیأت منصفه» در 29 اردیبهشت 1310، مشتمل بر چهارده مادّه، که برحسب آن جرمهایی نظیر توهین به پادشاه، نمایندگان سیاسی خارجی، مقامات کشوری و عموم مردم جرمهای غیرمطبوعاتی محسوب میشد و محاکمه بدون هیئت منصفه صورت میگرفت. همچنین این قانون، مواد نهم و دهم قانون «محاکمه وزرا و هیأت منصفه» مصوب 16 تیر 1307 را منسوخ کرد؛ و «اصلاح قانون تعرفه گمرکی و مالیات راه» در 22 تیر 1320 که طبق مادّه سوم آن روزنامه و مجله از پرداخت حقوق گمرکی و مالیات راه معاف شد (ایران. قوانین و احکام، 1379 ش، ص 34ـ45). پس از سقوط حکومت رضاشاه و اشغال ایران در شهریور 1320، نظارت دولتی ظاهراً برچیده شد، ولی یکی از پیامدهای اشغال ایران، آن بود که متفقین به شدت مطبوعات را سانسور میکردند. نخستین مداخله متفقین در مورد روزنامه اطلاعات بود؛ این روزنامه در 19 شهریور 1320، مقالهای چاپ کرده بود که حاکی از تأثر مردم از حوادث کشور و شرایط دشوار پیشنهادی متفقین بود و بنابراین، به درخواست متفقین، توقیف شد ( رجوع کنید به: علی جلالی، «تأثر مردم»، اطلاعات ، سال 16، ش 4648، 19 شهریور 1320، ص 1). فشار سیاسی سفارتخانههای خارجی ــ که تا زمان خروج متفقین از ایران ادامه داشت سبب اعتراض جراید به توقیفهایی شد که به دستور این سفارتخانهها صورت میگرفت و آن را خلاف ادعای آزادیخواهی آنها میدانستند؛ مثلاً، در روزنامه مرد امروز به توقیف روزنامه نبرد اعتراض شد ( رجوع کنید به: «چرا روزنامه نبرد توقیف شد»، مرد امروز ، سال 1، ش 8، 27 فروردین 1322، ص 1). هرچند در دهه 1320 ش روزنامهنگاران از آزادی نسبی قلم برخوردار شدند، ولی سانسور و تضییقات دولتی بار دیگر با شدت و ضعف از سر گرفته شد. خودسانسوری رایج در این دوره، نوعی سازگاری روزنامهنگاران با عاملان اختناق محسوب میشد. یکی از حربههای مؤثر دولتها در ایجاد محدودیت برای مطبوعات، رجوع به مقررات حکومت نظامی بود که با استناد به مادّه هشتم آن، توقیف جراید، قانونی جلوه داده میشد. نخستین توقیف پس از تشکیل دولت فروغی (نخستین کابینه پس از شهریور 1320)، توقیف روزنامه ستاره بود که با استناد به همین مادّه صورت گرفت ( رجوع کنید به: «پس از پنجاه روز: توقیف ستاره»، ستاره ، ش 1251، 30 بهمن 1320، ص 1). از جمله علل توقیف روزنامهها در این دوره، اهانت به مقام سلطنت، نخستوزیر، مقامات دولتی، دعوت مردم به انقلاب، انتقاد از مقامات خارجی، نشر اکاذیب و درج مطالب ضد دین بود (اسناد مطبوعات ایران ، ج 1، ص 41). دخالت دولت در مورد عنوان روزنامهها نیز یکی از موارد فشار بر جراید محسوب میشد. از جمله، وزارت فرهنگ روزنامه آشفته را به تغییر نام واداشت (همان، ج 2، ص 63).روزنامهنگاران، برای مقابله با توقیفهای مکرر و نیز برای تداوم نشر روزنامه، از پدیده جانشینی ــ که از ویژگیهای بارز تاریخ مطبوعات در دهه 1320 ش است استفاده میکردند. مطابق این شیوه، روزنامهنگاران همفکر، روزنامه خود را در اختیار صاحب روزنامه توقیف شده میگذاشتند و تا زمان رفع توقیف، از ایجاد وقفه در ادامه انتشار روزنامه جلوگیری میکردند. کسب مجوزهای متعدد از سوی احزاب نیز شیوه دیگری برای جانشینی جراید توقیف شده بود. در این دهه بیشترین جانشینی مربوط به جراید حزب توده بود، چنانکه روزنامه رزم صرفاً برای جانشینی روزنامه رهبر (ترجمان حزب توده) تأسیس شده بود و در زمان توقیف رهبر منتشر میشد و پس از رفع توقیف آن، فعالیتش خاتمه مییافت ( رجوع کنید به: فریدون کشاورز، «به خوانندگان رزم»، رزم ، سال 1، ش 13، 2 خرداد 1322، ص 1). سرلوحه روزنامههای توقیف شده، با حروف درشت در صفحه نخست روزنامه جانشین درج میشد و روزنامه جانشین، با حفظ ردیف روزنامه توقیف شده، شمارههای بعدی خود را منتشر میکرد. یکی از اقدامات جالب توجه روزنامه شاهد (ترجمان حزب زحمتکشان ملت ایران)، که بارها توقیف شده بود، درج نام روزنامههای جانشین با حروف درشت و زیر هم در صفحه نخست روزنامه جانشین بود. تدابیر جراید در قبال توقیفهای مکرر، سبب شد که دولت از انتشار جراید جانشین، جلوگیری کند ( اسناد مطبوعات ایران ، ج 1، ص 59ـ60، 76).قوانین مطبوعات در فاصله سالهای 1320 ش تا 1332 ش مشتمل بر دو اصلاحیه و یک متمم بود. نخستین قانون ــ که اصلاحیهای بر قانون مطبوعات 5 محرّم 1326 بود در 3 دی 1321، مشتمل بر سه مادّه، به تصویب رسید. این قانون در پی انتقاد مطبوعات از ناتوانی دولت قوام در رفع نابسامانیهای کشور و نیز بروز واقعه 17 آذر 1321، تصویب شد (ایران. قوانین و احکام، 1379 ش، ص 46ـ47؛ در باره شرایط آن رجوع کنید به: مسعودی، ص 156). «قانون مطبوعات زنگنه» از دیگر قوانین محدودکننده جراید بود که در اسفند 1327 به تصویب رسید. در پی ترور محمدرضا پهلوی در بهمن 1327، لایحه این قانون را دکتر زنگنه، وزیر فرهنگ، تقدیم مجلس کرد. این قانون را، که به «قانون اقبال ـ زنگنه» نیز معروف بود، مخالفان به اختصار «قاز» مینامیدند (خامهای، ص 99). طرح این لایحه ریشه در تصمیم قبلی دولت (تحت فشار قرار دادن مطبوعات) داشت. سیاستهای انتقادی جراید، دولت را واداشت تا مواد 49 و 50 قانون مطبوعات 1326 را ــ که موارد تخلف جراید را مشخص کرده بود به استناد این قوانین به اجرا در آورد. اجرای این مواد در اواخر 1326 ش، مخالفت وسیع و سازمان یافته مدیران مطبوعات را در پیداشت که به صدور قطعنامهای در فروردین 1327، در مخالفت با تحدیدات دولت، انجامید (کوهستانینژاد، 1376 ش، ص 672). اقدامات ایذایی دولت با صدور بیانیهای در تابستان 1327 ش، که کارمندان دولت را از روزنامهنگاری و درخواست امتیاز منع میکرد، ادامه یافت تا اینکه انجمن روزنامهنگاران ایران تهدید کردند که به مجامع بینالمللی متوسل میشوند و دولت، ناگزیر، طرح مزبور را کنار گذاشت («نقض قانون اساسی و جلوگیری از آزادی قلم و بیان»، سازمان ، سال 4، ش 14، 16 شهریور 1327، ص 1؛ «اعلامیه انجمن روزنامهنگاران»، کیهان ، سال 7، ش1630، 16 شهریور 1327، ص 1).تنش میان مطبوعات و مخالفان آزادی مطبوعات، در جریان تیراندازی به شاه در 15 بهمن 1327، به اوج خود رسید. دولت، با این بهانه که یک خبرنگار به جان شاه سوء قصد کرده است، حدود شصت نشریه را توقیف کرد ( رجوع کنید به: گذشته چراغ راه آینده است، ص502ـ503، 506؛ کوهستانینژاد، 1376ش، ص675ـ 676). پس از این وقایع، قانون مطبوعاتی زنگنه، که اصلاحیه قانون مطبوعات 1326 بود، در مادّه واحدهای به تصویب رسید. این قانون به مدت دو سال، تا 19 دی 1329، مرجع رسیدگی به امور مطبوعاتی بود.با اوجگیری جنبش ملی کردن صنعت نفت، لغو قانون زنگنه ــ که از آن به «گیوتین مطبوعات» یاد میشد در فهرست خواستهای ملّیون قرار گرفت و با تلاش پیگیر آنان، در جلسه 19 دی 1329 مجلس شانزدهم، کلیه قوانین مطبوعات، به جز قانون مطبوعات 5 محرّم 1326، لغو شد (برای آگاهی از محتوای قوانین مطبوعات رجوع کنید به: ایران. مجلس شورای ملی، دوره 15، جلسه 146، مورخ 3 اسفند 1327؛ ایران. قوانین و احکام، 1379 ش، ص 59).در بهمن 1331، دکتر مصدق با استفاده از اختیاراتی که از مجلس کسب کرده بود، قانون مطبوعات جدیدی تدوین کرد. شرایط سهلی که برای درخواستکننده امتیاز منظور گردید، سبب شد تا جمع کثیری، که فاقد صلاحیت لازم بودند، صاحب روزنامه شوند. درنتیجه، روزنامههای آنان نازل و گاهی مستهجن بود؛ از اینرو، دکتر مصدق بندی دیگر به قانون افزود که طبق آن، درخواست کننده امتیاز باید از سابقه درستی عمل و حُسن شهرت برخوردار میبود (سفری، ج 1، ص 684ـ685). قانون مطبوعاتی دکتر مصدق، نخستین قانونی بود که مواردی در باره پدیده جانشینی در آن گنجانده شد و مطابق مادّه 27 آن، استفاده از نام یا کلیشه روزنامه دیگر، پانصد تا پنج هزار ریال جزای نقدی و تعطیلی روزنامه یا مجله را در پی داشت (ایران. قوانین و احکام، مجموعه قوانین 1331، ص 308).پس از کودتای 28 مرداد، فرمانداری نظامی و شهربانی مطبوعات را به شدت تحت نظر قرار دادند. فشار دولت کودتا و ممانعت از انتشار روزنامههای قدیمی، سبب شد تا عدهای از مدیران در 27 خرداد 1333 در نامهای به نمایندگان دو مجلس به رفتار دولت و اختناق حاکم بر مطبوعات اعتراض کنند ( رجوع کنید به: بهزادی، 1378ـ1380 ش، ج 2، ص 185؛ سفری، ج 2، ص 42، 97). در مرداد 1334 «لایحه قانونی مطبوعات»، که سومین قانون مطبوعات بود، در 42 مادّه به تصویب رسید که بر اساس آن تمام قوانین و مقررات مغایر با آن، از جمله قانون محرّم 1326 و قانون مصوب 1331 ش، لغو شد. این قانون تا پایان حکومت پهلوی مرجع رسیدگی به امور مطبوعات بود (ایران. قوانین و احکام، 1379 ش، ص 62ـ82). پس از تأسیس ساواک (اسفند 1335)، نظارت بر امور مطبوعات به آن واگذار شد. بخش مطبوعات ساواک معمولاً صفحههای سیاسی، خبری، انتقادی و تفسیرهای خارجی را پیش از انتشار بررسی میکرد و سپس اجازه نشر میداد (بهزادی، 1378ـ1380 ش، ج 3، ص 373). در جریان تحولات کشور در فاصله سالهای 1339 ش تا 1342 ش ــ که در پی اجرای سیاستهای امریکا برای ایجاد دموکراسی و مقابله با کمونیسم، آزادی نسبی در ایران پدید آمد از فشار بر مطبوعات کاسته شد، ولی بار دیگر در 1342 ش و قیام پانزدهم خرداد، اختناق حاکم گردید و دولت با تصویب مصوبهای، قانون مطبوعات را تغییر داد، که بر اساس آن روزنامه با کمتر از سه هزار شماره و مجله با کمتر از پنج هزار شماره حق انتشار نداشت و متعاقب آن حدود هفتاد نشریه تعطیل شد در توجیه این اقدام گفته شد کشورهایی که جمعیتشان بیشتر از ایران است، تعداد مطبوعاتشان به مراتب کمتر از ایران است (همان، ج 1، ص 168ـ169، ج 2، ص 64ـ65؛ بهشتیپور، 1376 ش، ص 129؛ سفری، ج 2، ص 527). گفتنی است که نظارت بر مطبوعات به اداره کل انتشارات و تبلیغات، که بعداً وزارت اطلاعات نام گرفت، واگذار گردید. از 1342 ش، با آغاز نوعی سیاستزدایی از مطبوعات، از چاپ خبر و مقالههای سیاسی و انتقادی جلوگیری شد، چنانکه حتی پس از واقعه پانزدهم خرداد 1342، انتشار آگهیهای تسلیت و اعلامیههای مجالس ترحیم رهبران و اعضای گروههای مخالف ممنوع گردید (بهزادی، 1378ـ1380 ش، ج 3، ص 479؛ بهشتیپور، رسانه ، ش 3، ص 49؛ طلوعی، ج 2، ص 794). در دوره پهلوی دوم، نظارت بر مطبوعات را محرمعلی زینعلی (معروفترین سانسورچی این دوران، که معاون ابوالقاسم شمیم، سانسورچی دوره رضاشاه، بود)، از بعد از شهریور 1320 تا زمان مرگش در بهمن 1354 برعهده داشت (سفری،ج 3، ص 496ـ497؛ بهزادی، 1381 ش، ص 286؛ همو،1378ـ1380 ش، ج 1، ص510). حکومت، بهرغم فشار دائمیاش بر مطبوعات، از انتقادها و افشاگریهای این رسانه مهم در وحشت بود، ولی بسیاری از جراید، با وجود توقیفهای مکرر، به انحای گوناگون رسالت اصلی خود، یعنی روشنگری مردم، را حفظ میکردند (برای نمونه رجوع کنید به: توفیق * ، نشریه).در 1353 ش، دومین توقیف دستهجمعی جراید صورت گرفت و حدود 63 نشریه توقیف شد که از جمله آنها، نشریات پرشمارگانی چون سپید و سیاه، تهران مصور، روشنفکر، فردوسی ، امید ایران، و سالنامه دنیا بود. علت توقیف و تعطیل جراید هرگز مشخص نشد (بهزادی، 1378ـ1380 ش، ج 1، ص 169، ج 2، ص 491؛ طلوعی، ج 2، ص 795). از 1353 ش تا 1356 ش، سانسور شدیدی اعمال گردید، چنانکه مجلههای ادبی را نیز در بر گرفت و مجله سخن ، که طی سی سال از نظارت معاف بود، در این دوره بارها توقیف شد (خانلری، 1370 ش الف ، ص 469ـ471). دولت نتوانست با فشار بر مطبوعات، نتیجه مطلوب خود را بهدست آورد و اهدافش را تأمین کند؛ لذا، در مقاطعی از دوره پهلوی دوم، به انگیزههای گوناگون، آزادی نسبی هرچند کوتاه مدت برقرار میشد. مثلاً در اواخر 1355 ش، درنتیجه فشار کارتر (رئیسجمهوری ایالات متحده امریکا) به شاه، فضای باز سیاسی به وجود آمد. اما حتی در این شرایط نیز مطبوعات از آزادی مطلق برخوردار نبودند و همچنان بر امور مطبوعات نظارت میشد؛ از اینرو، حدود نود تن از کارکنان مطبوعات، در 1356 ش به جمشید آموزگار، نخستوزیر وقت، که از اعطای آزادی مطلق به روزنامهها سخن گفته بود، نامه نوشتند و یادآور شدند که جراید نه فقط از آزادی برخوردار نیستند، بلکه سانسور وزارت اطلاعات شدیدتر شده است. در اوایل 1357 ش، تعداد زیادی از کارکنان مطبوعات نامه دیگری، در تأیید نامه قبلی، خطاب به آموزگار نوشتند که منتشر شد (سفری، ج 3، ص 621ـ624؛ بهشتیپور، رسانه ، ش 4، ص 78). استقبال مطبوعات از تصمیم دولت آموزگار سبب افزایش فشار بر جراید شد و حتی شاه آشکارا به مطبوعات تاخت و آن را «مرکز ضدرژیم» خواند (بهشتیپور، همانجا). در پی چاپ مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات ، که در آن به امام خمینی(ره) توهین شد بود، فضای جامعه متشنج شد و این ناآرامی تا بهمن 1357 ادامه یافت ( رجوع کنید به: احمد رشیدی مطلق، «ایران و استعمار سرخ و سیاه»، اطلاعات ، ش 15506، 17 دی 1356، ص 7). پس از سقوط دولت آموزگار، سندیکای نویسندگان و خبرنگاران علیه داریوش همایون، وزیر اطلاعات که برکنار شده بود، اعلام جرمی تسلیم دادگستری کرد و همایون به مواردی از جمله برقراری سانسور در مطبوعات، جلوگیری از انتشار حقایق، و ممنوع القلم کردن عدهای از نویسندگان مطبوعات متهم شد (سفری، ج 3، ص 678ـ679). تنش میان مطبوعات و دولت، مسئولان را بیش از پیش نگران کرد؛ از اینرو، دولت برای نظارت بیشتر، نظامیان را در روزنامههای کیهان و اطلاعات مستقر کرد که به اعتصاب کارکنان این دو روزنامه انجامید و روزنامههای کیهان ، اطلاعات و آیندگان قطعنامهای منتشر کردند و در آن خواستار لغو کامل سانسور مطبوعات، دخالت نکردن دولت، و تضمین امنیت و مصونیت سیاسی و شغلی روزنامهنگاران شدند. در پیموافقت دولت باخواست آنان، اعتصاب چهار روزه پایان یافت و سانسور لغو شد («قطعنامه مشترک نویسندگان، کارکنان اداری و کارگران فنی روزنامههای آیندگان، اطلاعات، کیهان »، اطلاعات ، ش 15734، 23 مهر 1357، ص 24؛ «ماجرای اعتصاب کارکنان مطبوعات»، همان، ص 4؛ بلوری، ص 233ـ 235). در کمتر از یک ماه پس از روی کار آمدن دولت ازهاری (آبان 1357)، روزنامه آیندگان ، به سبب چاپ اخبار تظاهرات مردم و حمله نظامیان به آنها، توقیف شد و چند تن از روزنامهنگاران اطلاعات ، آیندگان و کیهان دستگیر شدند؛ از اینرو، بار دیگر اعتصاب از 15 آبان 1357 از سرگرفته شد که دو ماه ادامه یافت. پس از سقوط دولت ازهاری و رویکارآمدن دولت بختیار (9 دی 1357)، هیئت مدیره سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات، با صدور بیانیهای، پایان اعتصاب را اعلام کرد («پایان پیروزمندانه اعتصاب مطبوعات»، اطلاعات ، ش 15753، 16 دی 1357، ص 6؛ بهشتیپور، رسانه ، ش 4، ص 84). پس از پایان اعتصاب، با اینکه شماره آن روز روزنامهها چند بار تجدید چاپ شد، بهسبب استقبال شدید مردم، روزنامه نایاب شد و سه روزنامه اطلاعات ، کیهان و آیندگان ناگزیر در هشت تا دوازده صفحه به چاپ رسیدند (بهشتیپور، رسانه ، ش 4، ص 89). آخرین رویارویی دولت با مطبوعات پیش از سقوط حکومت پهلوی، بازداشت پنج تن از روزنامهنگاران به اتهام «اخلال در امنیت» در بهمن 1357 بود، ولی آنان در پی شکایت انجمن دفاع از آزادی مطبوعات به مجامع بینالمللی، از جمله سازمان ملل، و اعتراض وکلای دادگستری، پس از چهار روز در نهم بهمن آزاد شدند («پنج روزنامهنگار در باغشاه زندانی شدند»، اطلاعات ، ش 15770، 8 بهمن 1357، ص 2؛ «پنج روزنامهنگار بازداشتی آزاد شدند»، کیهان ، ش 10624، 9 بهمن 1357، ص 1).7. تشکلهای مطبوعاتی. در پی گسترش فعالیت مطبوعات، به منظور حفظ جامعه مطبوعاتی از آسیبهایی که مدیران جراید با آن مواجه بودند، تشکلهای مطبوعاتی، در قالب انجمن و شورا و اتحادیه، ایجاد شد. نهادینه شدن مطبوعات و ایجاد تشکیلات واحد از جراید هممسلک و همفکر، پشتوانه تأمین حقوق صنفی کارکنان مطبوعات و همچنین راهی برای پیشبرد اهداف سیاسی جراید همسو بوده است. در فاصله 1253 (نشر نخستین روزنامه) تا نهضت مشروطه (1324)، که مطبوعات از نظر کمّی و کیفی چندان گسترده و متنوع نبودند، مدیران جراید در اندیشه تأسیس اتحادیه نبودند. نهضت مشروطه سرآغازی برای فعالیت گروهی مدیران جراید شد. در 1325 مدیران جراید، با حضور در منزل وزیر علوم، خواستار آزادی قانونی مطبوعات شدند. توقیف روزنامه شرق به مدیریت سیدضیاء، نیز موجب تعامل بیشتر مدیران جراید شد و با اعتراض مداوم آنان، شرق دوباره منتشر گردید، اما هیچیک از این حرکتها به ایجاد تشکل نینجامید. تا 1300 ش، وقوع جنگ جهانی اول و اشغال نواحی گستردهای از ایران و دخالت اشغالگران در امور داخلی، مانع از حرکت جمعی مدیران جراید شد. در تابستان 1300 ش، دو گروه مطبوعاتی، با اعلام موجودیت، فعالیت خود را آغاز کرد: در شیراز «شورای جراید و مجلات فارس»، و اندکی بعد، در تهران «شورای عالی مطبوعات». فعالیتهای شورای عالی مطبوعات در 1301 ش، بهسبب فشارهای حکومت بر مطبوعات، دچار رکود گردید. شورای جراید و مجلات فارس نیز ظاهراً اندکی بعد، از فعالیت بازماند. این تشکلها با انگیزههای سیاسی و صنفی پدید آمدند، ولی ناپایداری آنها مانع از به ثمر رسیدن اهدافشان شد (کوهستانینژاد، 1374 ش، ص 85- 88). تا 1320 ش، به دلیل تنگناهایی که برای مطبوعات وجود داشت، گروه مطبوعاتی دیگری شکل نگرفت. با آغاز دهه 1320 ش، در پی ایجاد فضای باز سیاسی و رونق مجدد فعالیت جراید، فرصت مناسبی برای فعالیت تشکلهای مطبوعاتی پدید آمد.ظاهراً اداره مطبوعات و تبلیغات، که از نهادهای دوره رضاشاه بود، نخستین اقدام را کرد و با تشکیل نهادی، که تاریخ تأسیس آن مشخص نیست، ضمن نظارت بر مطبوعات، در صدد برآمد تا با همکاری گروهی از مدیرانی که در عرصه مطبوعات، رادیو، فیلم و موسیقی فعالیت داشتند، احساس مسئولیت در برابر کشور را در مطبوعات القا کنند. کار این تشکل به جایی نرسید و از برنامهریزی و انتخاب رئیس و هیئت عامل فراتر نرفت ( رجوع کنید به: الول ـ ساتون ، 1363 ش، ص 236؛ «وظیفه مطبوعات»، مردم ، سال 1، ش 84، 19 خرداد 1321، ص 1). در اواسط شهریور 1322، ابراهیم خواجهنوری، روزنامهنگار و از رهبران حزب عدالت، هدایت این نهاد را بهعهده گرفت و تلاش کرد آن را در جهت سازندهتری پیش ببرد. بنابراین، با صدور اطلاعیهای، از سردبیران جراید خواست که در انتقاد از مأموران دولتی، جانب احتیاط را نگه دارند. همچنین اعلام کرد که شورایی تشکیل شده و آماده است تا از کسانی که به آنها توهین میشود، دفاع کند. صراحت خواجهنوری سبب برکناری وی و انحلال اداره مطبوعات و تبلیغات شد (الول ـ ساتون، همانجا). گام دیگر را خود مطبوعات، برای تشکیل اتحادیهای که حافظ آزادی قلم باشد، برداشتند. در دی 1320، نخستین اتحادیه مطبوعات به همت زینالعابدین رهنما، مدیر روزنامه ایران ، با همکاری مدیران چند روزنامه و به ریاست افتخاری فروغی نخستوزیر وقت، پایهگذاری شد. یکی از مهمترین خواستهای آنها، انحلال اداره راهنمای نامهنگاری بود که سانسور جراید را در دوره رضاشاه بهعهده داشت. رفع توقیف از روزنامه ستاره ، تلاش دیگر اتحادیه بود. دیری نپایید که اتحادیه، به علت حضور نیافتن برخی از اعضا در جلسههای آن، منحل شد (کوهستانینژاد، 1373 ش، ص 61ـ62). در همان سال در اصفهان، جبهه مطبوعات آغاز به کار کرد که تا 1325 ش فعالیت داشت. اعضای جبهه پس از انحلال آن، مجمع روزنامهنگاران اصفهان را تأسیس کردند که سه سال دوام آورد (برزین، 1370 ش الف ، ص 61؛ پورموسی، ص 73).در 1321 ش، مدیران روزنامههای باختر ، نبرد ، آزاد ، خورشید ایران و ستاره ، برای حفظ آزادی قلم و حقوق صاحبان مطبوعات، شورای عالی مطبوعات تشکیل دادند که نام آن بعداً اتحادیه مطبوعات کشور شد. این اتحادیه، با تدوین آییننامه در امور صنفی مطبوعات و رفع تنگناهای فرمانداری نظامی، فعالانه به کار پرداخت. در 17 آذر 1321، در جریان توقیف همگانی مطبوعات، بهرغم حمایت اتحادیه از دولت قوامالسلطنه، جرایدِ اتحادیه نیز توقیف شد. پس از سقوط دولت قوامالسلطنه، اتحادیه فعالیت خود را از سرگرفت، ولی تحتالشعاع فعالیتهای گسترده تشکلهای جدید وابسته به حزب توده بود («مرامنامه شورای عالی مطبوعات»، خورشید ایران ، ش 16، 4 شهریور 1321، ص 4؛ کوهستانینژاد، 1373 ش، ص 62ـ65). سیدضیاءالدین طباطبایی، پس از ورود به ایران و آغاز مجدد فعالیتهای سیاسیاش، برای مقابله با حزب توده، حزب اراده ملی و «اتحادیه ملی مطبوعات» را تأسیس کرد. چند روزنامه، از قبیل کانون ، هور ، وظیفه و کشور ، به اتحادیه پیوستند ولی اتحادیه دوام زیادی نیاورد (الول ـ ساتون، 1366 ش، ص190). در 1322 ش، مهمترین تشکیلات مطبوعاتی دهه 1320 ش با عنوان جبهه آزادی، با صدور قطعنامهای از سوی گروهی از مدیران جراید، که تعدادی از آنها از گروه جراید چپ و وابسته به حزب توده بودند، اعلام موجودیت کرد و هدف از تشکیل آن چنین بیان شد: مبارزه شدید با هر نوع انحراف از اصول قانون اساسی، قطع ایادی عمال استبداد و ارتجاع، و تلاش برای برانداختن اصول تشکیلات دوره استبداد («قطعنامه جبهه آزادی»، رهبر ، سال 1، ش 127، 31 تیر 1322، ص 1). با پیوستن گروه دیگری از مدیران جراید، فعالیت جبهه افزایش یافت (کوهی کرمانی، ج 2، ص 473ـ474). جبهه آزادی ــ که در آغاز، برای حفظ حقوق مطبوعات و مبارزه با محدودیت و فشار دولت بر جراید، به صورت یکپارچه اقدام میکرد با آغاز فعالیت سیاسی سیدضیاء و حمایت گروهی از اعضای جبهه از وی در طرح اعتبارنامهاش در مجلس، دچار انشقاق شد و با جدایی حامیان سیدضیاء، جبهه آزادی رسماً به عنوان یکی از تشکلهای جناح چپ و حزب توده، فعالیت خود را به پیشبرد هدفهای سیاسی حزب محدود کرد (حسن ارسنجانی، «سیدضیاء چه میگوید؟»، پرورش ( بهجای داریا ) ، ش 73، 74، اسفند 1323، ص 1؛ کوهی کرمانی، ج 2، ص 474). در جریان اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی در 1323 ش نیز جبهه آزادی با انتشار قطعنامهای، ضمن اعتراض به سیاست خارجی دولت محمد ساعد، حمایت خود را از اعطای امتیاز اعلام کرد («کابینه ساعد ایران را به پرتگاه فنا میبرد»، نجات ایران ، ش 396، 26 مهر 1323، ص 1). موضعگیری جبهه در قبال مسئله نفت شمال، به اعتبار سیاسی آن لطمه زد و برای جلوگیری از انحلال آن، در اواخر 1323 ش ضمن ائتلاف با گروههای مختلف جناح چپ، شورای عالی جبهه آزادی را تشکیل داد (کوهستانینژاد، 1373 ش، ص 68).در 1322 ش، دو اتحادیه مطبوعاتی دیگر شکل گرفت: اتحادیه ملی جراید، و اتحادیه مطبوعات. اتحادیه ملی جراید در آبان 1322، در بحبوحه تشکیل مجلس چهاردهم، با هدف پیگیری منافع صنفی و ایجاد امنیت قضایی برای مطبوعات، موجودیت خود را اعلام کرد، ولی عملکرد مثبتی نداشت. در دی همان سال، به همت ابراهیم خواجهنوری، دوره دیگری از فعالیت اتحادیه مطبوعات آغاز شد. بر پایه اساسنامه این اتحادیه، که در 23 مادّه تنظیم شد، هدف از تشکیل اتحادیه، دفاع از آزادی مطبوعات و همکاری مشترک برای تهیه و تسهیل امور مادّی و معنوی و بسط و ترقی مطبوعات بود. ریاست اتحادیه به محمد مسعود (مدیر روزنامه مرد امروز ) و معاونت آن به عبدالرحمان فرامرزی (مدیر روزنامه کیهان ) واگذار شد. چندی بعد، در اوایل 1323 ش، مؤسسان اتحادیه، باشگاه جراید تهران را تشکیل دادند (همان، ص 68 71).گروهی از انشعابکنندگان جبهه آزادی، به همراه عده دیگری از مدیران جراید، جبهه استقلال را، که راستگرا بود، در 1323 ش تأسیس کردند. این جبهه، ائتلافِ مطبوعاتی جرایدِ هواخواهِ سیدضیاء بود. در اساسنامه جبهه، جهاد با استبداد و ارتجاع، تلاش برای حفظ حقوق ملت در انجمن صلح جهان، تلاش برای تشکیل دولتهای قانونی و استقرار حکومت ملی، از جمله اهداف آن ذکر شد («اساسنامه جبهه استقلال»، مرد امروز ، سال 3، ش 31، 11 آذر 1323، ص 1). مفاد اساسنامه هیچ یک از دو جبهه استقلال و آزادی ــ که از مهمترین تشکیلات مطبوعاتی دهه 1320 ش بودند حاکی از تأمین حقوق اساسی اربابان جراید نبود، بلکه دوجناح به هنگام تأسیس، همسو با خواستهای سیاسی جناح وابسته به آن، عمل میکردند و از همینرو، رو در روی دولتهای مخالف سیاست آنان قرار میگرفتند. مثلاً در دولت بیات، جبهه استقلال، به دلیل مقابله دولت با جناح راست و توقیف جراید وابسته به آن، قطعنامهای در محکومیت دولت صادر کرد و از مجلس خواست که به دولت بیات رأی عدم اعتماد بدهد («قطعنامه»، باختر ، ش 441، 10 دی 1323، ص 1). در دولت صدر، جبهه آزادی، در واکنش به گسترش دامنه تضییقات دولت در سرکوب جناح چپ، تلگرامی را که به امضای 27 تن از مدیران جبهه رسیده بود، برای ترومن (رئیسجمهور امریکا)، اتلی (نخستوزیر انگلستان) و استالین (رهبر شوروی) مخابره کرد و در آن روش حکومت صدر را در سختگیری بر مطبوعات شرح داد. این موضوع در محافل سیاسی دنیا و اغلب جراید مهم انگلستان، امریکا و شوروی بازتاب یافت («انعکاس تلگراف جبهه آزادی»، ظفر ، سال 2، ش 181، 11 آذر 1324، ص 1).در تابستان 1324 ش، حدود چهل تن از مدیران جراید پایتخت وابسته به جناح چپ، به تشکیل کمیته مرکزی مطبوعات اقدام کردند که هدف از آن، تبادلنظر مدیران جراید و حفظ حقوق و آزادی مردم بود («کمیته مرکزی مطبوعات فعالیت میکند»، نبرد ، سال 4، ش 121، 22 شهریور 1324، ص 1).هیئت مؤتلفه مطبوعات، شامل گروهی از مدیران جراید چپ و راست، در شهریور 1324 با ارسال تلگرامی به مجمع وزرای امور خارجه کشورهای متفقین در لندن، از اوضاع داخلی ایران و نارضایتی عمومی از نظام حاکم شکایت کردند. گروهی از مدیران جراید، به این اقدام معترض شدند و درگیریهایی نیز میان مدیران جراید پیش آمد (کوهستانینژاد، 1373 ش، ص 72). انجمن روزنامهنگاران ایران، اتحادیه دیگری وابسته به جناح چپ بود که در خرداد 1325 پاگرفت. اعضای مؤسس آن بیشتر از کانون مرکزی و اعتدالی جناح چپ بودند و هیچ یک از جراید حزب توده در آن شرکت نداشتند. حدود 45 تن از مدیران جراید از اعضای آن بودند. اساسنامه انجمن مشتمل بر 26 مادّه بود که در مادّه دوم آن مقصود از برپایی انجمن چنین ذکر شده بود: حفظ و تأمین منافع صنفی اعضا، استحکام علایق دوستی بین اعضا، برقراری ارتباط نزدیک بین اعضا به منظور بهبود فعالیت روزنامهنگاری و برقراری روابط مطبوعاتی با کشورهای خارجی و شرکت در سازمانهای بینالمللی مطبوعاتی. انجمن در دی 1325 به عضویت انجمن روزنامهنگاران بینالمللی، که مقرّ آن در لندن بود، پذیرفته شد («اساسنامه و آئیننامه انجمن روزنامهنگاران ایران»، سند ش 293005696، فیش ش 00450086، 1326 ش). با گذشت زمان، بهتدریج، جامعه مطبوعات با تشکیل انجمن روزنامهنگاران مخالفتهایی کرد و بسیاری از مدیران جراید پایتخت در باره ماهیت آن تردید کردند. در همین زمینه، در 3 تیر 1326 مدیران روزنامههای آتش ، داد ، آشفته ، صدای مردم ، ایران ما ، کسری ، مرد امروز ، کشور و قیام ایران علیه انجمن اعلامیهای صادر کردند و در آن گفتند که تشکیل انجمن روزنامهنگاران ایران، بدون اینکه اکثر روزنامهنگاران در آن شرکت داشته باشند، نوعی سوءاستفاده است و در اینکه اعضای این انجمن، روزنامهنگار واقعی باشند، تردید وجود دارد («اعلامیه روزنامهنگاران»، مرد امروز ، سال 5، ش 113، 6 تیر 1326، ص 2). در پی تأسیس حزب دموکرات ایران از سوی قوامالسلطنه، نخستوزیر وقت، و وابستگی گروهی از اعضای انجمن به آن حزب، عملاً انجمن به خدمت حکومت در آمد و محمود تفضلی نیز، که عضو چپگرای انجمن بود، کنار گذاشته شد. احمد آرامش، مدیر روزنامه دیپلمات و وزیر کار و تبلیغات، به ریاست انجمن برگزیده شد و دولت بودجهای را به انجمن اختصاص داد و به این ترتیب، انجمن به صورت بنگاه دولتی در آمد. یکی از اهداف انجمن، ایجاد همکاری میان مطبوعات و دولت بود که از سوی مدیران جراید با سردی مواجه شد (الول ـ ساتون، 1363 ش، ص 244؛ «انجمن روزنامهنگاران است یا بنگاه کار چاق کنی»، مرد امروز ، سال 5، ش 97، 10 اسفند 1325، ص 2). انجمن در دوره نخستوزیری هژیر، در واکنش به اقدام دولت ــ که کارمندان دولت را از اشتغال به امور مطبوعات منع کرده بود در 1327 ش، اعلامیهای صادر و دولت را تهدید کرد چنانچه در اقدام خود تجدید نظر نکند، با پشتیبانی انجمن روزنامهنگاران جهان، از وسایلی استفاده خواهد کرد کهقوانین بینالمللی برای حفظ حقوق مطبوعات تعیین کرده است («اعلامیه انجمن روزنامهنگاران»، کیهان ، سال 7، ش 1630، 16 شهریور 1327، ص 1). در پی اعتراضهای انجمن و جراید، دولت طرح مزبور را کنار گذاشت.در 1327 ش، در پی دعوت محمدباقر حجازی، مدیر روزنامه وظیفه ، جبهه مطبوعات ضددیکتاتوری متشکل از گروهی از روزنامههای چپ و راستگرا تشکیل شد. هرچند عملکرد این جبهه در جلوگیری از توقیف مطبوعات مؤثر بود، عمر چندانی نکرد و درنهایت بر اثر «زد و بندهای محافل ارتجاعی» متلاشی شد ( گذشته چراغ راه آینده است ، ص 493ـ 494؛ برزین، 1370 ش الف ، ص 60).در 1327 ش نیز جراید دینی تشکلی به وجود آوردند. مدیران چهار نشریه دنیای اسلام ، نور دانش ، پرچم اسلام و آیین اسلام ، انجمن مطبوعات دینی را تأسیس کردند با هدف پشتیبانی جراید دینی از یکدیگر و شَوْر در امور اسلامی در مواردی که نیازمند فعالیت مدیران جراید دینی بود. نخستین واکنش انجمن، اعتراض به سخنان علیاکبر سیاسی، رئیس دانشگاه تهران و وزیر سابق فرهنگ، مبنی بر راه نیافتن دین به دانشگاه بود که طی بیانیهای، آن را خلاف قانون اساسی و از نظر اسلام و قرآن مردود دانستند. پیش از آن نیز در 1325 ش، «شرکت سهامی مطبوعات دینی» به همت نصرتاللّه نوریانی، مدیر آیین اسلام ، تأسیس شده بود، ولی شرکت به مثابه اتحادیه یا انجمن عمل نمیکرد بلکه هدف آن ترجمه و نشر کتابهای دینی به زبان فارسی بود که به چاپ کتاب و مطبوعات دینی کمک مؤثری کرد (حسینیان، ص 118ـ119).برخی از تشکلهای مطبوعاتی مدت کوتاهی در جامعه مطبوعاتی ظاهر و پس از فعالیتی بیثمر، منحل میشدند. از جمله این تشکیلات بود: سندیکای مطبوعات ایران (تأسیس 1327 ش)، که پس از صدور قطعنامهای علیه نمایندگان مجلس، که خواهان آزادی مطبوعات بودند، منحل شد؛ اتحادیه ملی مطبوعات (تأسیس 1329 ش) که پس از آنکه روزنامههای کانون ، کشور ، وظیفه و هور ، موجودیت آن را اعلام کردند، در مدت کوتاهی از هم پاشید؛ جبهه مطبوعات مبارز ملی، که در اواخر دهه 1320 ش سرنوشتی چون سایر گروههای مطبوعاتی داشت؛ سازمان روزنامهنگاران (سازمان روزنامهنگاران ملی)، که هفتهنامهای با همین عنوان منتشر کرد، در 1330 ش پس از مدت کوتاهی از فعالیت بازماند؛ و اتحادیه مطبوعاتی فارس، که در 1331 ش شخصیتهای مطبوعاتی فارس، با هیئت مدیرهای از مدیران روزنامههای بهار ایران ، دولت ایران و رستاخیز ، آن را تشکیل دادند و پس از مدت کوتاهی، بدون فعالیتی مؤثر، منحل شد (برزین، 1370 ش الف ، ص 59، 61).پس از کودتای 28 مرداد 1332 تا سقوط حکومت پهلوی (1357 ش)، تشکیل انجمنهای مطبوعاتی رایجتر شد. افزون بر مدیران جراید، در این دوره خبرنگاران و نویسندگان، کارگران چاپخانهها و توزیعکنندگان مطبوعات نیز تشکیلاتی برپا کردند. بنابراین، تا 1357 ش سه نوع تشکل مطبوعاتی شکل گرفت: تشکل مدیران و صاحبان امتیاز روزنامهها با عنوان جبهه و انجمن، واحد صنفی نویسندگان و گروههای کارگری چاپخانهها با عنوان سندیکا، و تشکل توزیعکنندگان و فروشندگان مطبوعات با عنوان اتحادیه (همان، ص 58 59). در نیمه دوم 1332 ش، کانون مطبوعات ایران شکل گرفت. عملکرد ویژه کانون، حمایت از دکتر مصدق و مخالفت با دولت زاهدی، نخستوزیر وقت، بود. فعالیت کانون تا 1339 ش ادامه یافت و در آن سال عملاً منحل شد ولی تا 1353 ش، که بیشتر نشریات تعطیل شدند، اعضای آن همبستگی خود را حفظ کردند (بهزادی، 1378ـ1380 ش، ج 2، ص 19ـ20، ج 3، ص370). در دهه 1330 ش، دو گروه مطبوعاتی رقیب، «جبهه مطبوعات متحد ایران» و «جبهه مطبوعات متفق ایران»، فعالیت خود را آغاز کردند. روزنامههای عضو هر دو جبهه موظف بودند عضویت خود را در روزنامههایشان ذکر کنند. آنان در مصاحبههای مطبوعاتی و تشکیل جلسات با یکدیگر رقابت شدیدی داشتند. بعدها جبهه مطبوعات متفق ایران با همکاری کانون روزنامهنگاران ایران ــ که با همکاری ده روزنامه، یازده هفتهنامه، ده مجله و چند فصلنامه در 1333 ش فعالیت خود را آغاز کرده بود در 1339 ش، انجمن مطبوعات ایران را تشکیل دادند. سه دوره فعالیت آن، به ترتیب، به ریاست مدیران روزنامه اطلاعات ، مجله خواندنیها و روزنامه کوشش بود، ولی دیری نپایید که این انجمن نیز منحل شد (برزین، 1370 ش الف ، ص 60ـ61).در فاصله 1332 تا 1357 ش، عوامل وابسته به مطبوعات، نظیر نویسندگان، خبرنگاران، کارگران و فروشندگان، تشکیلاتی پدید آوردند، که از آن جمله بود: اتحادیه فروشندگان جراید که در 1337 ش تأسیس گردید و در دهه 1350 ش اعضای آن به ششصد تن رسید؛ سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات، که بزرگترین واحد ثبت شده مطبوعاتی بود و در 1341 ش آغاز به کار کرد و در قالب خبرنامه هفتگی فعالیتهایش را گزارش میکرد و نسخهای از آن نیز برای جراید فرستاده میشد (در 1357 ش، سندیکا اعلامیهای برای شروع اعتصاب عمومی مطبوعات در آن سال و دو ماه بعد اعلامیهای برای پایان آن منتشر کرد)؛ سندیکای کارگران گروه انتشارات کیهان، که در 1350 ش با هفتصد عضو تشکیل شد؛ انجمن زنان روزنامهنگاران ایران، که در 1350 ش با هدف حمایت از حقوق بانوان روزنامهنگار و با دو نوع عضویت دائمی و وابسته تأسیس شد. در دهه 1350 ش نخستین تشکیلات مطبوعاتی زنان به سایر تشکلها پیوست (همان، ص 59 61؛ بهشتیپور، 1375 ش، ص 214ـ 245). غالب تشکلهایی که در حیطه مطبوعات شکل گرفت در تهران تمرکز داشت. از 1332 ش به بعد، تأمین هزینههای انجمنهای مطبوعاتی را دولت عهدهدار شد که این امر به نظارت و سلطه بیشتر دولتها در امور مطبوعات انجامید (برزین، 1370 ش الف ، ص 58).8. جراید دینی و حوزوی. نخستین جراید دینی در دوره مظفری چاپ شد. هدف از تأسیس نخستین نشریه دینی، پاسخگویی به «دُعات عیسویه» در باره دین اسلام بود. این مجله با عنوان الاسلام یا گفتگوی صفاخانه اصفهان ، به مدیریت محمدعلی داعیالاسلام * در 1320 در اصفهان منتشر شد. صفاخانه اصفهان یا اداره دعوت اسلامیه، به دستور فقیه بزرگ آن شهر، حاج آقا نوراللّه اصفهانی * در محله جلفای اصفهان، که مرکز مبلّغان مسیحی بود، برپا گردید. داعیالاسلام ــ که از سوی حوزه علمیه اصفهان، مأمور مباحثه و مذاکره با مبلّغان مسیحی بود گزارش مذاکرات و مباحثات را در الاسلام منتشر میکرد. مجله، پس از انتشار شماره نخست، توقیف شد و پس از پنج ماه پیگیری فعالیت خود را از سر گرفت و دو سال در اصفهان منتشر گردید. سپس داعیالاسلام راهی سفر حج شد ولی انتشار مجله تا اولین شماره سال چهارم (ذیقعده 1325) ادامه یافت. آنگاه، وی با عزیمت به هند، مجله دعوتالاسلام را در بمبئی به دو زبان فارسی و اردو انتشار داد (صدرهاشمی، ج 1، ص 233ـ 237؛ قاسمی، 1357 ش ب ، ص 171). دعوه الحق ، دومین نشریه دینی، به مدیریت محمدعلی دزفولی ملقب به بهجت، در شعبان 1321 در تهران منتشر شد و تا نهضت مشروطه ادامه یافت. دعوهالحق در باره معارف اسلامی و منافع مسلمانان بحث میکرد (صدر هاشمی، ج 2، ص 288ـ289). نشریات دینی معمولاً از نامشان شناخته میشدند. عموماً کاربرد واژه اسلام، و واژههای دیگری چون دین و حق در نام آنها، راهنمایی برای شناخت هویت نشریه بود.در دوره مشروطه، نشریات دینی جدیدی وارد عرصه مطبوعات گردیدند، از آن جمله روزنامه تدین بود که به مدیریت ملاصادق فخرالاسلام در 1325 در تهران انتشار یافت. فخرالاسلام، ملقب به جدیدالاسلام، از آسوریهای ارومیه و متولد امریکا بود. وی پس از مسلمانشدن، عازم عتبات عراق شد و به کسب علوم اسلامی پرداخت و به رتبه اجتهاد رسید و سپس در تهران اقامت گزید و به نشر روزنامه تدین و تألیف آثاری در زمینه دین اسلام پرداخت (همان، ج 2، ص 113ـ 114). شهر آشوب و صراطالمستقیم (تهران) نیز در همان سال انتشار یافت. صراطالمستقیم عنوان دو نشریهای است که در تبریز (1324) و تهران (1325) به چاپ میرسید (همان، ج 3، ص126؛ تربیت، ج 2، ص 496ـ497؛ قاسمی، 1377 ش، ص 291). نشریهای نیز با عنوان الاسلام به مدیریت عبدالعلی مازندرانی لاریجانی در 1331، به طور ماهانه در تهران منتشر شد (صدر هاشمی، ج 1، ص 242).فضلاللّه آلداوود در 1299 ش مجله الکمال را در مشهد تأسیس کرد. وی با درج مطالب دینی و اخلاقی و مفاهیم آیههای قرآن سعی داشت احساسات و علایق دینی مردم را تقویت کند. الکمال نخستین مجلهای بود که شمارههایی از آن برای استفاده مردم وقف شد (همان، ج 1، ص 268ـ270).از 1300 ش به بعد، بر تعداد نشریههای دینی افزوده شد، که از آن جمله بود: مجله تذکر که در 1301 ش در تهران منتشر شد؛ روزنامه نهضت اسلام که در همان سال در تهران دایر گردید و بهطور هفتگی بهچاپ میرسید؛ روزنامه اسلامی که نخستین شمارهاش در 1301 ش در تهران، با هدف ترویج دیانت مقدّس اسلام، انتشار یافت (همان، ج 1، ص 169، ج 2، ص 114، ج 4، ص 321)؛ مجله ماهیانه الاسلام ، که یک روحانی به نام محسن فقیه شیرازی در 1302 ش در شیراز به انگیزه «جلوگیری از مقالات مضرّه اهل ضلال...» منتشر کرد. این اقدام به تأیید مرجع تقلید وقت، سید ابوالحسن اصفهانی (متوفی 1325 ش) رسید و او در نامهای، علاوه بر تشویق مدیر مجله به ادامه کار، اجازه «بذل مال و صرف وجوه، حتی از زکات و اوقاف و...» را صادر کرد. این نخستینبار بود که یک مرجع تقلید برای حمایت از یک نشریه، حکم صادر میکرد ( اسنادی از مطبوعات و احزاب دوره رضاشاه ، ص 13ـ16؛ صدرهاشمی، ج 1، ص 242ـ244؛ ویژهنامه نخستین جشنواره و نمایشگاه مطبوعات اسلامی ، ص 12)؛ و مجله الدین والحیوه ــ که در تبریز منتشر شد ولی بهسبب استفاده از عبارتهای پیچیده و مشکل و عناوین عربی مقالهها، خواننده کمتری داشت و از آن استقبال نشد (صدرهاشمی، ج 1، ص 259ـ260).در دوره پهلوی اول، شهرستانها در انتشار نشریات دینی فعالتر بودند: مجله تذکرات دیانتی را هیئتی از روحانیانِ جمعیت دیانت اسلامی به سرپرستی یکی از مجتهدانِ معروف تبریز به نام آقا شیخ غلامحسین (بعدها ساکن مشهد؛ متوفی 1359 ش)، در 1345 در تبریز منتشر کردند که مطالب آن منحصراً در رد شبهات بابیها و فرقههای انحرافی بود؛ مجله ترویج اسلام را هیئت مبلّغان اسلام از 1307 ش، هفتهای دوبار، در مشهد منتشر میکردند؛ مجله دعوت اسلامی ، با روش دینی، فلسفی، اخلاقی، از 1307 ش به مدت هفت سال، بهطور ماهانه در کرمانشاه انتشار مییافت. روحانیان، بهویژه علمای نجف و قم، همواره از این مجله حمایت میکردند. مجله ماهانه بلاغ نیز در همان سال در تهران، با شعار «ما علینا الاالبلاغ»، انتشار یافت (همان، ج1، ص259ـ260، ج2، ص 16ـ17، 115، 127، 287ـ 288).در دهه 1320 ش، نشریات دینی متعددی، نظیر آیین اسلام ، پرچم اسلام ، ایمان ، نهضت اسلام ، ندای حق ، صدر اسلام ، و عظمت اسلام ، منتشر شد. گروهی از نشریات دینی، به مطالب اجتماعی و سیاسی، که غالباً انتقادی بودند، نیز میپرداختند. از جمله آنها آیین اسلام ، به مدیریت نصرتاللّه نوریانی، بود که نخستین شمارهاش در فروردین 1323 منتشر شد و هدف آن «اظهار عظمت اسلام» و «احیای معالم دین» و تعالی «ایرانی در تحت لوای مقدس اسلام» بود. هر چند جنبه دینی این نشریه قوی بود، چنانکه آیتاللّه کاشانی (ج 1، ص 15) آن را «یگانه روزنامه دینی» خوانده بود، به مباحث اجتماعی، از جمله به مسئله زنان، نیز میپرداخت و بر خانهنشینی آنان تأکید میورزید. همچنین از عملکرد مجلس و دولت انتقاد میکرد و خواهان برقراری حکومت ملی بود (برای نمونه رجوع کنید به: «اگر زن برای خانه تربیت شود نوع بشر به سعادت موعود میرسد»، آیین اسلام ، سال 5، ش 19، 25 آبان 1327، ص 2؛ «با این مجلس و این دولتها وضع ما اصلاحپذیر نیست. باید در فکر مجلسی ملی و دولتی ملتخواه بود»، همان، سال 5، ش 12، 4 آبان 1327، ص 1). حاجسراج انصاری، از نویسندگان اصلی آیین اسلام و از جمله کسانی بود که بیشتر نشریات دینی را اداره یا با آنها همکاری میکرد.دیگر نشریه این دوره، پرچم اسلام بود که به مدیریت عبدالکریم فقیهی شیرازی در 1325 ش منتشر شد. فقیهی شیرازی، که پزشک بود، علاوه بر پرداختن به مسائل دینی و سیاسی، در باره بیماریها و راههای درمان آنها نیز اطلاعاتی میداد. پرچم اسلام از فساد و بیبندوباری در جامعه ابراز نگرانی، و از کوتاهی حجج اسلام در نشر حقایق اسلام انتقاد میکرد («ایران در سر دو راهی»، پرچم اسلام ، سال 1، ش 23، 14 شهریور 1325، ص 1؛ «تبلیغات اسلامی ـ نشریات مذهبی، اعلام خطر»، پرچم اسلام ، سال 1، ش 25، 28 شهریور 1325، ص 1). پرچم اسلام ، که در آغاز به هیچ حزب و دستهای وابسته نبود، از شماره 31 ناشر افکار جمعیت جامعه مسلمین شد. در جریان ترور شاه در بهمن 1327، ضارب وی، ناصر فخرآرایی، کارت خبرنگاری این روزنامه را داشت ( گذشته چراغ راه آینده است ، ص 503).در 1328ش، صدراسلام بهمدیریت سیدحسین صدرشیرازی بهطور هفتگی انتشار یافت. از جمله همکاران این نشریه، آیتاللّه محمدباقر کمرهای، محمدتقی حائریفر و ربانی شیرازی بودند که بر همسو بودن دین اسلام با سیر تمدن تأکید میکردند و کشورهای اسلامی را مهد دانش و پرورش دانشمندان اسلامی میدانستند («محمد رسولاللّه»، صدر اسلام ، سال 1، ش 12، 17 دی 1328، ص 1). در شهریور 1329، نشریه عظمت اسلام به مدیریت عبدالحمید مشرقی و نشریه ندای حق به مدیریت حسن عدنانی وارد جامعه مطبوعاتی شدند. از جمله اهداف آنها، مبارزه با بیدینی و جدیت در امر به معروف و نهی از منکر بود. در 1331 ش، انجمن اسلامی کارکنان دولت، نهضت اسلام را به مدیریت سیدجلال کاشانی با شعار «روش ما، ترویج آئین مقدّس جعفری است» بهطور هفتگی منتشر کردند ( نهضت اسلام ، سال 1، ش 1، 17 دی 1331، ص 1). نهضت اسلام نیز، همانند آئین اسلام ، در طرح مسائل اجتماعی معمولاً به مسئله زنان، که در آن دوره موضوعی عامّالبلوی شده بود، میپرداخت (برای نمونه رجوع کنید به: حاجسراج انصاری، نهضت اسلام ، سال 1، ش 1، 17 دی 1331، ص 1).در پی شکلگیری احزاب، انجمنها و سازمانهایی که اهداف سیاسی و در مواردی دینی داشتند، برای انتقال افکار خود، نشریات دینی ـ سیاسی منتشر کردند، از آن جمله روزنامههای مهر میهن ، دموکراسی اسلامی ، ملت ما ، و مجمع مسلمانان مجاهد ، ترجمان رسمی حزب مجمع مسلمانان مجاهد بودند و فدائیان اسلام نیز روزنامههای نبرد ملت و منشور برادری را منتشر میکردند. تشکیلات صرفاً دینی، نظیر انجمن تبلیغات اسلامی و اتحادیه مسلمین، نیز نشریاتی را به مثابه ترجمان افکار خود منتشر میکردند، از جمله این نشریات مجد و نور دانش (ترجمان انجمن تبلیغات اسلامی) و مجله مسلمین (ترجمان رسمی اتحادیه مسلمین) بود (حسینیان، ص 111ـ 112؛ برای سایر نشریات رجوع کنید به: همان، ص 115ـ117؛ نیز رجوع کنید به: سراج انصاری * ، مهدی). نشریات حوزوی از دهه 1330 ش، پس از آغاز تحول در حوزه علمیه قم، به جامعه مطبوعاتی پیوستند. پیش از آن حوزه با نشریات دینی همکاری چندانی نداشت و گاهی مقالههایی از طلاب علوم دینی در این نشریات بهچاپ میرسید. نخستین مجله دینی در قم، مجله مجموعه حکمت بود که در اردیبهشت 1332 منتشر شد و نشر آن تا 1349 ش ادامه یافت (نوروز مرادی، ص 263). نخستین نشریه حوزوی، مجله درسهایی از مکتب اسلام است که شماره نخست آن در بهمن 1337 منتشر شد (دوانی، 1366ش، ص 47ـ51؛ همو، 1382ش، ص203ـ205؛ سبحانی، ص 19ـ 21؛ واعظزاده خراسانی، ص 212ـ213). نشر این مجله تاکنون (1385 ش) ادامه دارد ( رجوع کنید به: مکتبالاسلام * ).مکتب تشیع ، دیگر نشریه حوزه، که در 1338 ش چاپ شد، نمونهای آشکار از ورود علمای دین در مسائل اسلامی و اجتماعی به شیوه جدید بود. این نشریه، بر خلاف سایر نشریات دینی، بر شرکت زنان در امور اجتماعی اصرار داشت (هاشمی رفسنجانی، ج 1، ص 113؛ خسروشاهی، ص 455؛ جعفریان، ص 105ـ107). دارالتبلیغ اسلامی نیز سه نشریه منتشر کرد: الهادی ، که نشریهای پژوهشی به زبان عربی بود؛ نسل نو برای جوانان؛ و پیام شادی برای کودکان (جعفریان، ص 107). گروهی از روحانیان مبارز، مخفیانه دو نشریه انتقام و بعثت را، به عنوان نشریه داخلی حوزه علمیه قم، بهطور نامرتب در 1342 ش منتشر کردند که حاوی تحلیلهای سیاسی در باره امور داخلی و خارجی بود (خسروشاهی، ص 445ـ447، 450؛ مسعودی خمینی، ص 278ـ282؛ بهشتیپور، رسانه ، ش 3، ص 48). سالنامه مکتب جعفری از دیگر نشریات منظم قم بود. کتابخانه مسجد اعظم قم نشریه مسجد اعظم را به صورت ماهانه از 1344 ش منتشر کرد (جعفریان، ص 107ـ109). افزون بر نشریات حوزوی، پیش از انقلاب اسلامی، جراید دینی دیگری نیز انتشار مییافت، از جمله افکار شیعه در 1335 ش ـ 1336 ش، به فارسی، عربی و فرانسه، با همکاری امیرعبداللّه کرباسچیان (از رهبران فدائیان اسلام و مدیر روزنامه نبرد ملت )؛ پیک اسلام در 1341 ش؛ معارف اسلامی که سازمان اوقاف در شهریور 1345 آن را منتشر کرد؛ مکتب توحید در 1350 ش ـ 1351 ش، که مقالههای آن را دانشگاهیان متدین مینوشتند؛ ندای حق ؛ وظیفه (همان، ص 109ـ110)؛ و الفکر الاسلامی که در 1351 ش به صورت ماهانه و به زبان عربی منتشر شد و مشتمل بر مقالات سطح بالا و عمیق بود (برزین، 1354 ش، ص 129).9. جراید طنز. یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در جریان مشروطهخواهی جراید طنز بودند. این نشریات، مسائل سیاسی و اجتماعی را با زبان طنز و غالباً انتقادی بیان میکردند. آشکار کردن ماهیت اصلی استبداد و مظاهر آن و شکستن ابّهت سیاستمداران در قالب طنز، توانمندی و جسارت این جراید را در دوران اختناق و در شرایطی که بیشتر نشریات سیاسی و جدّی با احتیاط به این مسائل میپرداختند، نشان میدهد. ظاهراً نخستین نشریه طنز، نامه فکاهی دوغ به مدیریت میرزا احمد فیلی دوافروش بود که در 1297 در مازندران منتشر شد و خاص دولتمردان بود ( رجوع کنید به: «طی یک قرن اخیر 115 عنوان نشریه در مازندران منتشر شده است»، همشهری ، 15 آبان 1374، ص 12).گام بعدی در خارج از مرزهای ایران برداشته شد. شاهسون ، نشریه فکاهی و مخفی، در 1306 در استانبول بهچاپ رسید. انتشار آن را به عبدالرحیم طالبوف تبریزی، با همراهی محمد شبستری (معروف به ابوالضیاء) که بعدها ایران نو را منتشر کرد، نسبت میدهند. آنان، برای اختفای محل نشر، ابتدا نشریه را به پاریس و لندن ارسال میکردند، سپس برای احتیاط آنها را در پاکتی میگذاشتند و روی پاکت نام دولتمردان ایران، بازرگانان و مجتهدان را مینوشتند و پاکت را به ایران میفرستادند (تربیت، ص 456ـ457). چهار سال پس از انتشار شاهسون ، علیقلی صفروف در 1310، در دوره اختناق ناصرالدینشاه، در تبریز شبنامه ، نخستین نشریه فکاهی ـ انتقادی درونمرزی، را منتشر کرد. صفروف را «پدر مطبوعات فکاهی فارسی» خواندهاند. صفروف شبنامه را مخفیانه، با طنزهای نیشدار ملهم از اندیشههای جدید، و بهطور نامرتب منتشر میکرد که در اوضاع سخت حاکم بر تبریز، عامل مؤثری در روشنگری مردم و تمهید مقدمات قیام آنان علیه استبداد بود ( رجوع کنید به: تربیت، ص 461؛ باستانی پاریزی، 1348ـ1349 ش، ص 12). صفروف علاوه بر شبنامه ، نشریات فکاهی دیگری چون احتیاج ، و اقبال را در 1316 و آذربایجان را در 1325 (پس از مشروطه) منتشر کرد. آذربایجان (مؤسس آن: میرزا آقابلوری از تجار مشروطهخواه) به فارسی و ترکی، و به تقلید از روزنامه ملانصرالدین چاپ تفلیس، در تبریز بهچاپ میرسید (کسروی، 1381 ش، ص 269، 271؛ تربیت، ص 167؛ محیط طباطبائی، ص220).روزنامه طنز و مصور طلوع ــ که به گفته براون (1983، ص 15) نخستین نشریه انتقادی و فکاهی است به مدیریت عبدالحمیدخان ثقفی، معروف به متینالسلطنه، در 1318 در بوشهر منتشر شد. براون بهرغم آنکه تربیت، شبنامه را که در 1310 منتشر شده نشریهای «پرنیشخند و فکاهی» معرفی کرده (ص 461)، طلوع را نخستین نشریه فکاهی دانسته است. در 1324 ملانصرالدین * ، مشهورترین نشریه طنز این دوره، با مدیریت جلیل محمدقلیزاده نخجوانی، به ترکی آذری در تفلیس بهچاپ رسید که در مناطق شمالی ایران، بهویژه آذربایجان، نیز توزیع میشد. معروفترین مقالات و اشعار آن با امضای هوپ هوپ بود که بعدها به نام هوپ هوپنامه بهچاپ رسید. ملانصرالدین الهامبخش نشریات طنز در ایران بود (باستانی پاریزی، 1348ـ1349 ش، ص 13).در دوره نخست مشروطه تعداد زیادی نشریه طنز بهچاپ رسید. در 1325، پس از آذربایجان ، نشریه استبداد به صورت هفتگی و مخفیانه در تهران منتشر شد که، به طنز، از مستبدان طرفداری میکرد. همچنین روزنامه تشویق ، با مدیریت سیدعلی طباطبایی، ستونی به نام «شِرّ و وِر» به تقلید از چرند و پرند صوراسرافیل داشت. از دیگر نشریات طنزی که در این سال منتشر شد، نسیم شمال ، کشکول ، قاسمالاخبار ، خیرالکلام ، سلام علیکم ، تنبیه ، غیبنما ، و زشت و زیبا بود. در آن میان روزنامه نسیم شمال * ، به مدیریت سیداشرفالدین گیلانی، از معروفترین جراید فکاهی و ادبی آن دوره بود (صدرهاشمی، ج 1، ص 153ـ154، ج 2، ص 127). روزنامه صوراسرافیل ، با بخش طنز چرند و پرند با امضای دخو (علیاکبر دهخدا)، از جمله نشریات مهم عصر مشروطه و به گفته کسروی (1381ش، ص 277)، مانند ملانصرالدین و آذربایجان بود. مجدالاسلام کرمانی، ناشر ندای وطن و محاکمات ، کشکول را با طنزهای تصویری تند سیاسی ابتدا در تهران منتشر میکرد ولی با برقراری استبداد صغیر و فرار آزادیخواهان، در 1327 آن را در اصفهان منتشر کرد. غیبنما ، به مدیریت سیدعبدالرحیم کاشانی، از مخالفان جدّی مشروطهخواهان و هوادار محمدعلیشاه بود که، با تغییر شیوه و مرام، در 1329 بار دیگر به چاپ رسید. زشت و زیبا ، به مدیریت فتحالممالک، با حمایت انجمن اتحادیه طلاب چاپ میشد و از جمله نشریاتی بود که مطالب طنز آن محمدعلی شاه را وادار کرد تا در 5 محرّم 1326 قانون مطبوعات را تصویب کند؛ هرچند که این قانون نیز مانع انتشار جراید فکاهی و غیرفکاهی نشد (صدرهاشمی، ج 3، ص 11، ج 4، ص 135ـ140؛ باستانیپاریزی، 1348ـ1349 ش، ص 13ـ14).تا آغاز حکومت پهلوی، نشریات طنز همپای جراید جدّی و سیاسی، چه در تهران چه در شهرستانها، دوران پررونقی را سپری کردند. هرچند همه آنها مدافع مشروطه و آزادیخواهان نبودند برخی از آنها حامی استبداد نیز بودند، ولی زبان طنز و اشعار فکاهی آنها به غنای تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران افزود. در این مدت، تبریز یکی از شهرهایی بود که در آن جراید طنز به خوبی رشد کرد، جرایدی چون حشرات الارض * ، ملاعمو یا آیملاعمو ، بوقلمون ، صحبت ، برجیس ، و ملانصرالدین . ملاعمو ، یا به گفته تربیت (ص 184) آی ملاعمو ، در 1326 به مدیریت میرزااحمد، مدیر مدرسه بصیرت، به زبان ترکی منتشر شد و مخالف مشروطه بود. صحبت نیز در 1327 به ترکی بهچاپ رسید. این نشریه، با انتشار مقالهای طنز با عنوان «کج قابورقا» (دنده کج) در باب مضرات حجاب زنان و ضرورت اصلاح وضع آنان، موجب خشم متدینان شد و پس از نشر چهار شماره، توقیف گردید (تربیت، ص 492؛ صدرهاشمی، ج 3، ص 107). در این مدت در تهران نیز نشریات متعددی به چاپ رسید، از جمله: جارچی ملت (1328)؛ بهلول (1329)، هفتهنامه طنزی که از مدافعان حزب دموکرات بود و چندین بار توقیف شد؛ شیخ چغندر و جنگل مولا (1329) که به حمایت از حزب اتحاد و ترقی و در مخالفت با حزب دموکرات انتشار مییافت؛ چنته پابرهنه (1329) که با زبانی ساده و عامیانه، در بیان فواید مشروطه و اوضاع دهقانان، بهچاپ میرسید و در میان مردم، بهویژه روستاییان، تأثیرگذار بود، نویسندگی آن را به ابوالقاسم لاهوتی نسبت میدهند؛ گل زرد ؛ و حلاج ، که در 1336 منتشر شد. دوره دوم حلاج در 1306 ش انتشار یافت (تربیت، ص 267، 310، 331؛ باستانی پاریزی، 1348ـ 1349 ش، ص 15؛ محیط طباطبائی، ص 224، 226، 228، 230). ناهید ، به مدیریت ابراهیم ناهید، از مهمترین نشریات طنزی بود که پس از کودتای 1299 ش در تهران منتشر شد و چندین بار توقیف گردید و سه بار نیز با عناوین ستاره صبح ، افلاک ، و خلق بهچاپ رسید (صدرهاشمی، ج 4، ص 255ـ 259). از دیگر نشریات طنزی که تا پیش از آغاز حکومت پهلوی منتشر میشدند، اینها بودند: انتقاد و خنده (تهران 1301 ش)؛ نسیم صبا (تهران 1302 ش)؛ خورشید ایران (تهران 1302 ش) که دارای یک صفحه طنز تصویری بود؛ و هفتهنامه طنزی به نام صورت (رشت 1303 ش) که ظاهراً مخالف سرمایهداری و اصول مالکیت بوده است (همان، ج 3، ص 147). معروفترین نشریه طنز، که علیرغم وقفههایی که در انتشار آن پیش آمد، به مدت نیمقرن از 1301 تا1350 ش فعالیت داشت، هفتهنامه توفیق بود ( رجوع کنید به: توفیق * ، نشریه). پس از مشروطه تا آغاز حکومت پهلوی، حدود سی نشریه طنز به چاپ رسید که در قیاس با سالهای پیش از مشروطه، که حدود پنج نشریه طنز منتشر میشد، رشد فزایندهای داشت (صلاحی، ص 115).از 1304 تا1320 ش، بیش از بیست نشریه طنز منتشر شد که عناوین برخی از آنها به این قرار است: آیینه ایران ، زنبیل ، قهقهه فکاهی ، کمپانی خنده ، نمکدان ، یزدان ، کانون ادب ، و امید . چند نشریه طنز محلی نیز در این دوره منتشر شد، که از آن جملهاند: ارژنگ ، سپاهان ، و دانش اصفهان ، هر سه در اصفهان؛ عنکبوت در تبریز؛ ظریف در شیراز؛ و فصاحت در کرمانشاه. این نشریات غالباً اجتماعی ـ فکاهی بودند، به جز امید ، یزدان و آیینه ایران ، که علاوه بر طنز، به مسائل سیاسی نیز میپرداختند. برخی از نشریات (نظیر نامه پیام ، عنقا ، و نامه قابوس ) در کنار مسائل ادبی، اخلاقی، اجتماعی و فلسفی، صفحاتی از نشریه را به طنز اختصاص میدادند (بهشتیپور، 1373 ش، ص 43ـ44؛ پرتوی و یزدانمهر، ص 88 106). پس از شهریور 1320 تا کودتای 28 مرداد 1332، حدود شصت نشریه طنز انتشار یافت که به لحاظ کمّی از تمام دورههای قبل و بعد از آن بیشتر بود. از جمله این نشریات باباشمل ، حاجیلکلک ، چلنگر ، خورشید ایران ، شاهین تهران ، شیطان ، شب چراغ ، قلقلک ، قلندر ، کی به کیه ، ماه ، مشهدیمراد ، ننه صمد ، نوشخند ، ناهید ، و حکیمباشی بودند ( رجوع کنید به: پرتوی و یزدانمهر، ص 88 113؛ برزین، 1344 ش، ص 79ـ 80).در آذربایجان در دوره حکومت پیشهوری، نیز چند نشریه فکاهی منتشر شد که از جمله آنها ملانصرالدین بود. بیشتر نشریات این دوره چپ یا متمایل به آن بودند، به جز باباشمل که شیوه خاصی را دنبال میکرد (برزین، 1344 ش، ص80). باباشمل ، معروفترین نشریه این دوره، به مدیریت رضا گنجهای، در فروردین 1322 منتشر شد. گنجهای در مقالاتش از ملانصرالدین و چرند و پرند صور اسرافیل پیروی میکرد. از جمله همکاران باباشمل ، ابراهیم صهبا (با نام مستعار ابرام سرپا)، رهی معیری (با نامهای مستعار شیطونک و زاغچه) و س. صبا و داوری (هر دو کاریکاتوریست) بودند (برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به: باباشمل * ).سمبلسازی در نشریات طنز نیز روشی بود که ملانصرالدین چاپ تفلیس آغاز کرد و سمبل خود آن، ملانصرالدین، قهرمان لطیفههای مشرق زمین بود. توفیق با کاکا توفیق و اعضای خانوادهاش و گلآقا با شاغلام (آبدارچی سبیلو و خندانی که سینی چای به دست دارد)، مشهورترین سمبلهای طنز را پدید آوردند (صلاحی، ص 116ـ124). در 1347 ش، مجله کاریکاتور ، با گروهی از انشعابیون مجله توفیق ، آغاز به کار کرد. هرچند این مجله موفقیت توفیق را نداشت، در مدت کوتاهی «نشریهای ویژه خواص» شد (بهزادی، 1378ـ1380 ش، ج 3، ص 342؛ برزین، 1354 ش، ص 120).افزون بر جراید طنز، نشریات جدّی نیز به مقوله طنز توجه داشتند. برخی از بخشهای طنز نشریات جدّی عبارت بودند از: بخش «قاسمآقا و شوکت خانم» از هادی خرسندی در مجله اطلاعات هفتگی ؛ صفحه طنز مجله سپید و سیاه ؛ صفحه طنزی با عنوان «میان پرده»، از جمشید ارجمند، در مجله تماشا ؛ صفحه طنز «عنقریب» در مجله فردوسی ؛ ضمیمه «کشکیات» در مجله تهران مصور ، و پس از عدم موفقیت آن، صفحههای «فضول آغاسی» و «پارازیت»؛ صفحههای «سوغات ولایات» و «آقبابا» در روزنامه اطلاعات ؛ صفحات طنز «لبخند پارتی» در مجله زنروز از کامبیز درمبخش، جمشید ارجمند و هادی خرسندی، از دیگر طنزنویسان این نشریات ایرج پزشکزاد، محمد خرمشاهی، علیرضا طاهری، محمد پورثانی و از کاریکاتوریستها اردشیر محصص، بهرام داوری و حسن توفیق بودند (برزین، 1354 ش، ص 118ـ126).10. جراید زنان. مشروطه موجی از تحولات اجتماعی و فرهنگی پدید آورد، که از آن جمله گشایش عرصه برای فعالیت زنان بود. در نخستین سالهای دوره مشروطه و به فاصله 75 سال از نشر نخستین روزنامه فارسی، نشریه زنان منتشر شد. آغاز روزنامهنگاری زنان، حاصل تفکری نوگرا و نیاز اجتماعی بود و بر این اساس نخستین گام را زنی تحصیلکرده برداشت و مجلهای با عنوان دانش در 1328 در تهران منتشر کرد. این نشریه به مدیریت دکتر کحال، دختر یعقوب جدیدالاسلام همدانی، با هدف ارتقای فرهنگ و دفاع از حقوق زن ایرانی در سی شماره به صورت هفتگی به مدت یک سال انتشار یافت (صدرهاشمی، ج 2، ص 266ـ267؛ شکوفه؛ به انضمام دانش ، ص هشت). غالب مطالب این مجله، توصیههای اخلاقی بهویژه به دختران و انتقاد از بیحرمتیها و بیمبالاتیهای مردان در حق زنان بود. همچنین بهسبب آشنایی مدیر نشریه با اصول بهداشتی و طبی، بخشی از آن نیز به مسائل سلامتی اختصاص داشت (برای نمونه رجوع کنید به: «خطاب به دوشیزگان»، دانش ، سال 1، ش 1، 1328، ص 286؛ «اخطار به مردان و جوانان»، همان، سال 1، ش 2، 1328، ص 292؛ «حفظ الصحه هنگام شیوع وبا»، همان، سال 1، ش 4، 1328، ص310). دانش در 1329 تعطیل شد.شکوفه ، دومین نشریه زنان، پانزده روز یک بار به صورت مصور و به مدت شش سال، از 1330 در تهران بهچاپ رسید. شکوفه نخستین روزنامه زنان و نشریه رسمی بود که خود بانوان آن را برای بانوان منتشر میکردند. در این نشریه فعالیتهای زنان درج میشد. شکوفه ، در دوره انتشار، دو مرحله را پشت سر گذاشت: در مرحله نخست، ماهیتی فرهنگی و اجتماعی داشت و مسائل خانواده، بحث از تساوی حقوق زن و مرد، و توسعه امور فرهنگی در میان زنان و مدارس دخترانه، رکن اصلی مباحث آن را تشکیل میداد؛ در مرحله دوم، که ترجمان «انجمن همت خواتین» شد، بهتدریج رنگ سیاسی و انتقادی به خود گرفت و به بیان مسائلی چون استقلال ملی و مبارزه با نفوذ خارجیان و نارساییهای سیاسی و اقتصادی پرداخت (صدرهاشمی، ج 3، ص 80 81؛ شکوفه؛ به انضمام دانش ، ص سه، شش). مریم عمید سنائی (مزینالسلطنه)، مدیر آن، از خرافهپرستی انتقاد میکرد و تحصیل دانش و داشتن باورهای مذهبی را راهحل مناسب برای خرافهزدایی میدانست و بر حفظ حریم زن و مرد و حجاب زن نیز تأکید میکرد (برای نمونه رجوع کنید به: «معارف زنهای ایران یکی از سرچشمههای بدبختی ما»، شکوفه ، سال 1، ش 9، 1331، ص 33ـ34؛ «حسنات الابرار سیئات المقرّبین»، همان، سال 1، ش 15، 1331، ص 58ـ59). این روزنامه در ترقی زنان نقش مؤثری داشت و راهگشای فعالیت مطبوعاتی زنان بود.پس از انتشار دو نشریه در تهران، زنان روزنامهنگار شهرستانی نیز این حرکت اجتماعی را ادامه دادند. صدیقه دولتآبادی در 1337 (در آستانه کودتای 1299 ش)، زبان زنان را در اصفهان منتشر کرد (بامداد، ج 1، ص 51)، که سومین نشریه خاص زنان در ایران، و نخستین نشریهای بود که در عنوان آن واژه زنان آمده بود و اولین نشریه سیاسی زنانه نیز بود. وی با طرح مسئله آزادی و استبداد مورد بغض استبدادطلبان قرار گرفت و بارها منزل او و اداره روزنامهاش سنگباران شد. حوادث مذکور و نیز کودتای 1299 ش سبب شد تا دولتآبادی روزنامه را در اصفهان تعطیل کند و عازم تهران شود. وی در 1300 ش، زبان زنان را به صورت مجله در تهران منتشر کرد (صدرهاشمی، ج 3، ص 6ـ11). در فاصله میان کودتا و آغاز دوران حکومت پهلوی (1299 ش ـ 1304 ش) ــ که حدود چهار سال از اواخر دوره قاجار را در برداشت شش نشریه با عناوین نامه بانوان ، عالم نسوان ، زنان ایران ، جهان زنان ، زبان زنان ، و جمعیت نسوان وطنخواه ایران منتشر شد. از میان این نشریات، مدیران دو نشریه نامه بانوان و جهان زنان ، به سبب محتوای نشریه، حبس و تبعید شدند. شهناز آزاد (دختر میرزاحسن رشدیه و همسر ابوالقاسم آزاد مراغهای مدیر روزنامههای آزاد ، آسایش و نامه پارسی )، مدیر نامه بانوان ، از جمله زنان روزنامهنگاری بود که خواهان بیداری زنان و آگاهی آنان به حق و حقوقشان بود و برای کسب آزادی و حضور زنان در حیات سیاسی و فرهنگی تلاش میکرد. وی از حامیان کشف حجاب بود، با درج شعار «این روزنامه برای بیداری و رستگاری زنان بیچاره و ستمکش ایران است» هدفش را عیان میکرد (همان، ج 4، ص 262).مجله جهان زنان نیز با هدف «تفهیم لزوم تعلیم و تعلم زنان» و «آشنا کردن آنان به حقوقشان» ابتدا در مشهد در 1299 ش منتشر میشد و بعداً به تهران منتقل شد. انتشار مقالهای با عنوان «از حالا» در شماره پنجم آن (نخستین شماره منتشره در تهران)، که در آن زنان به همکاری با مردان دعوت شده بودند، غوغایی بر پا کرد و مدیر آن فرخ دین پارسا و سردبیر آن فخر آفاق پارسا، به اتهام مخالفت با دین، به اراک تبعید شدند («از حالا»، جهان زنان ، سال 1، ش 5، محرّم 1340، ص 4ـ7؛ صدرهاشمی، ج 2، ص 183ـ184).جمعیت نسوان وطنخواه ایران از دیگر نشریات این دوره بود که از سوی جمعیتی با همین نام در 1302 ش، به مدیریت شاهزاده محترم اسکندری، منتشر شد. مطالب آن در خصوص حقوق زنان، اصلاحات اجتماعی و شعر و ادب و هر موضوعی بود که برای زنان فایده داشت. اسکندری نیز، بهسبب محتوای مجله مورد اعتراض شدید واقع شد (شیخالاسلامی، ص 144، 146ـ147، 149).در مجموع، نه نشریه در دوران نخست فعالیت روزنامهنگاری زنان در عصر قاجار منتشر شد. آغاز فعالیت جراید محلی زنان نیز از همین دوره بود.با آغاز حکومت پهلوی اول (1304 ش ـ 1320 ش)، نشریات زنان، همچون اغلب نشریات این دوره، با سیاستهای فرهنگی حکومت همسو شدند. این نشریات در اشاعه فرهنگ غرب و تشویق زنان به بیحجابی تلاش میکردند. زنانی که در این دوره وارد عرصه روزنامهنگاری شدند، معمولاً شغل فرهنگی داشتند و مدیر مدرسه بودند. از جمله نشریات این دوره، نامه نسوان شرق ، رهنمای بانوان ، راهنمای زندگی ، پیک سعادت نسوان ، نورافشان ، دختران ایران ، و نامه بانوان ایران بودند ( رجوع کنید به: ادامه مقاله).در 1305 ش، نخستین مجله تخصصی زنان در خارج از ایران منتشر شد. عبدالرحمان سیف آزاد، مدیر روزنامه ایران باستان ، مجله ماهانه رهنمای بانوان را در برلین به سه زبان فارسی، انگلیسی و فرانسه، بهچاپ رساند. در این دوره فعالیت روزنامهنگاران زن در شهرستانها نیز نسبتاً چشمگیر بود: نسوان شرق ، به مدیریت مرضیه خانم ضرابی، در 1304 ش هر پانزده روز یک بار در انزلی انتشار مییافت؛ پیک سعادت نسوان در 1306 ش، به مدیریت روشنک نوعدوست، مدیر مدرسه سعادت در رشت، از سوی جمعیتی به همین نام تأسیس گردید، این مجله از نشریات چپگرا محسوب میشد؛ نورافشان ، به مدیریت شوکت سلامی، که در 1309 ش در بوشهر منتشر شد؛ و دختران ایران ، به مدیریت زنددخت شیرازی، در 1310 ش، با هدف بیداری زنان ایران، در شیراز تأسیس و در تهران منتشر شد. این نشریه در قیاس با سایر نشریات زنان، نظریات صحیحتری از دلایل محرومیت و بدبختی زنان ارائه میداد (صدرهاشمی، ج 2، ص 92، 280، ج 4، ص 302، 316؛ شیخالاسلامی، ص 162، 169، 173، 177ـ 178).از ویژگیهای نشریات زنان در فاصله سالهای 1320 تا1328 ش، تأکید صاحبان آنها بر تخصصی و غیرسیاسی بودن آنها بود. همچنین زنان روزنامهنگار در این دوره، ضمن اداره نشریه، به سایر فعالیتهای فرهنگی نیز میپرداختند ( رجوع کنید به: کیهانی، ص 6). ولی مهمترین ویژگی این نشریات، تأکید بر آموزش زنان، آگاه کردن زنان به حقوق خود و مسئله حجاب بود که برخی ستیزهجویانه با آن برخورد میکردند (برای نمونه رجوع کنید به: باغچهبان، «زن در نظر کهنهپرستان متعصب»، زن امروز ، سال 1، ش 13، مهر 1323، ص 1؛ پ. کمالی، «زن در جامعه»، بیداری ما ، سال 1، ش 12، اردیبهشت 1324، ص30ـ31؛ منیر مهران، «بگذارید زنها بر این کرسیهای مجلس بنشینند»، رستاخیز ایران ، سال 2، ش 23، مرداد 1323، ص 4). هفت نشریه تخصصی زنان، در دوره پهلوی اول منتشر شد و فزونی جراید محلی زنان از ویژگیهای این دوره محسوب میشد (ببران، ص 82 90).با آغاز دوره پهلوی دوم (1320ـ1357 ش)، نشریات زنان نیز همپای دیگر نشریات، به تأسی از موقعیت جدید سیاسی، با مضامین نو و گرایشهای سیاسی، فعالیت خود را آغاز کردند. برخی از جراید زنان، با وابستگی به احزاب، هدفهای دیگری، به جز احقاق حقوق زنان و آزادی زن، داشتند. در این دوره تضییقات دولتی مانند گذشته اعمال نمیشد، از همین رو بر تعداد نشریات افزوده شد. بین سالهای 1320ـ1332 ش، حدود سی نشریه زنانه فعالیت خود را آغاز کردند (برای عناوین روزنامههای زنان در این دوره رجوع کنید به: همان، ص 91ـ92). از این میان، رستاخیز ایران ، به مدیریت ایراندخت تیمورتاش، دختر عبدالحسین تیمورتاش * وزیر دربار رضاشاه، از جمله روزنامههای سیاسی بود که در فاصله 1321 ش تا 1324 ش ابتدا به صورت هفتگی و سپس روزانه منتشر شد. این روزنامه چپگرا، که عضو جبهه آزادی بود، بارها توقیف شد و در مدت توقیف از روزنامههای جانشین، چون زندگی و ایران بزرگ ، استفاده کرد. اختصاص صفحات اندکی از نشریه به مسائل زنان، آن را از نشریهای صرفاً زنانه خارج کرده بود. رستاخیز ایران از منتقدان دولتهای وقت و از مخالفان استخدام مستشاران خارجی بود («رستاخیز ایران به حکم فرمانداری نظامی توقیف شد»، ایران بزرگ ، ش 89 ، 28 شهریور 1324، ص 1؛ «نتیجهای که از استخدام مستشاران امریکایی عاید ملت ایران گردید»، رستاخیز ایران ، سال 1، ش 7، 21 فروردین 1323، ص 1). مسئله نفت، به ویژه نفت مناطق شمالی ایران، نیز از مسائل مورد توجه این روزنامه بود (برای نمونه رجوع کنید به: «شیرین کاریهای رجال عصر ما»، رستاخیز ایران ، سال 1، ش 34، 1 آبان 1323، ص 1؛ «نتیجهای که از استخدام مستشاران امریکایی عاید ملت ایران گردید»، رستاخیز ایران ، سال 1، ش 7، 21 فروردین 1323، ص 1؛ ایراندخت تیمورتاش، «نفت نفت نفت»، رستاخیز ایران ، سال 1، ش 32، 17 مهر 1323، ص 1).نمایندگیهای خارجی در ایران نیز گاهی نشریاتی مخصوص زنان چاپ میکردند که از آن جمله، عالم زنان بود که در 1323 ش، اداره انتشارات و تبلیغات سفارت انگلیس به مدت یک سال، ماهانه منتشر میکرد و در آن به معرفی زندگی خانوادههای انگلیسی و وضع زنان کارگر در انگلیس، نهضت زنانو مسائل متنوعی چونامورخانهداری و مد لباس میپرداخت.در این دوره، احزاب نیز برای انتقال افکار خود برخی از نشریات زنان را به خدمت گرفتند. از جمله این نشریات، مجله بیداری ما ، ترجمان سازمان زنان حزب توده و عضو جبهه آزادی، بود که از 1323 ش به صورت ماهانه انتشار مییافت. این مجله، با شعار «ما هم در این خانه حقی داریم» در سرلوحه آن، به مسائل خاص زنان میپرداخت ( بیداری ما ، سال 1، ش12، اردیبهشت 1324، ص1). مسئله حجاب یکی از مباحث اصلی نشریات زنان به شمار میرفت. بیداری ما ، که نشریهای چپگرا بود، ضمن همراهی با کشف حجاب، اقدام رضاشاه را راهحل مناسب برای «کشف حجاب» نمیدانست («کنفرانسی که روز 17 دی ماه در تشکیلات زنان داده شده»، بیداری ما ، سال 2، ش 6، دی 1324، ص 37ـ39). بیداری ما ، در پیامهای مندرج در مجله نیز، پیشرفت اجتماعی و دموکراسی را منوط به شرکت زنان در تمام شئون زندگی و تساوی حقوق آنان میدانست. بیداری ما ، هرچند نشریهای حزبی بود، چندان انتقاد سیاسی نمیکرد و بیشتر به مشکلات زنان میپرداخت و در برانگیختن بانوان برای کسب حقوق اجتماعی تلاش بسیار میکرد.زن امروز ، با مدیریت بدرالملوک بامداد، از دیگر نشریات این دوره است که در خرداد 1323 با شعار «مسلک ما ایجاد انقلاب اجتماعی است» فعالیتش را آغاز کرد ( زن امروز ، سال 1، ش 2، 23 خرداد 1323، ص 1). این روزنامه خود را کاملاً آزاد و طرفدار حزب زنان ایران میدانست. مبارزه با تعصب و خرافهپرستی، مسئله حجاب، و لزوم آموزش زنان، از مباحث محوری زن امروز بود که در حاشیه آن به مسائل سیاسی و درج گزارشهای مجلس نیز میپرداخت. زن امروز ، کوتاهی در آموزش زنان را برنمیتافت و همه را مسئول میدانست («همه مسئول هستید»، زن امروز ، سال 1، ش 2، 23 خرداد 1323، ص 1).نشریه حزب زنان ایران فعالیتش را در دی 1324 آغاز کرد که، بهسبب تقارن با واقعه آذربایجان، مقاله افتتاحیاش به این مسئله اختصاص یافت و با نقد بیطرفانه آن را ریشهیابی کرد و اعمال سیاستهای نابخردانه پیشین و ناکارآمدی دولتهای پس از شهریور 1320 را عامل آن دانست ( رجوع کنید به: سیاح، «درس عبرت از وقایع آذربایجان»، حزب زنانایران ، سال1، ش1، دی 1324، ص1ـ13).در سالهای نهضت ملی نفت و دوره نخستوزیری دکتر مصدق، که مطبوعات از آزادی فراوانی برخوردار بودند، سیزده عنوان جدید بر نشریات قبلی زنان افزوده شد، که از آن جمله بود: مجله زنان ایران در 1331 ش، که مجله حزبی و ترجمان رسمی حزب فدائیان شاه بود؛ و مجله جهان زنان ، که نشریهای حزبی و ترجمان سازمان زنان حزب توده بود و در 1330 ش ـ 1331 ش منتشر شد (ببران، ص 118ـ119).در 1330 ش، دو نشریه فکاهی و اجتماعی با مدیریت زنان در گیلان، با نامهای شوخ و فرید، انتشار یافت (نوزاد، ص 262، 269).طی سالهای 1332ـ1357 ش، جهتگیری بیشتر نشریات زنان ترویج مظاهری از فرهنگ غرب بود. در این دوره 25 ساله، حدود هجده نشریه زنان منتشر شد که غالب آنها به صورت مجله بود. تنها روزنامه این دوره، روزنامه خراسان بانوان ، ویژهنامهای هفتگی بود که روزنامه خراسان در 1339 ش در مشهد آن را منتشر کرد (ببران، ص 120ـ139).در میان این نشریات، مجله اطلاعات بانوان از نشریات هفتگی و پرشمارگان بود که در 1336 ش مؤسسه اطلاعات آن را بهچاپ رساند. تأسیس کلاس روزنامهنگاری به منظور تقویت اعضای هیئتتحریریه و تشویقزنان بهکار روزنامهنگاری، تشکیل انجمن دوشیزگان و بانوان، و معرفی زنان با استعداد، از جمله فعالیتهای مجله برای ارتقای سطح نشریه بود (سعیدی، ص21). این مجله، بهرغم شکل و محتوای ضعیف آن، بهسبب نداشتن رقیب از شمارگان قابل ملاحظهای برخوردار بود (گلبو، ص 47).مجله زن روز ، از انتشارات مؤسسه کیهان، نشریه هفتگی دیگری بود که در 1343 ش آغاز به کار کرد ( رجوع کنید به: زن روز * ).از دیگر نشریات کیهان، مجله مدروز (1340ـ1342 ش) بود که بهصورت ماهانه با کاغذ مرغوب و با قیمتی گران عرضه میشد و به ارائه طرح و دوخت لباس اختصاص داشت (گلبو، ص47).از دیگر جراید زنان، مجله پست ایران بود که ماهانه از 1342 ش تا 1352 ش منتشر میشد. تعدادی از نشریات زنان را سازمان زنان، وابسته به اشرف پهلوی، که در بیشتر شهرها شعبه داشت، منتشر میکرد. این نشریات از 1346 ش به صورت مجله با عنوان سازمان زنان انتشار یافتند و ناشر منویات خاندان پهلوی بودند (ببران، ص 128، 135ـ 138).فصلنامه خانواده را انجمن راهنمای بهداشت خانواده ایران، وابسته به فدراسیون بینالمللی تنظیم خانواده (IPPF) ، در فاصله سالهای 1352 تا 1357 ش منتشر کرد (نوروز مرادی، 1381 ش الف ، ص 8).در مجموع، 37 نشریه زنان در دوره پهلوی دوم منتشر شد که با وجود عمر طولانیتر آنها نسبت به مطبوعات دوره قبل و بعد از خود، محتوای ضعیفی داشتند و جنبه سرگرمی و سوق دادن زنان به ظاهرآرایی در آنها آشکار بود.انتشار مطبوعات زنان در سالهای نخست انقلاب اسلامی (1357ـ1359 ش) با هجده نشریه، که بیشتر صبغه نظری داشتند ولی کمعمر بودند، یکی از مهمترین دورههای تاریخی مطبوعات زنان را رقم زد و در دهههای 1360 و 1370 ش به حدود چهل نشریه خاص زنان ارتقا یافت (همو، 1380 ش، ص 4؛ نیز رجوع کنید به: بخش دوم مقاله).11. جراید اقلیتهای دینی. نشریات اقلیتهای دینی، هم پا با جراید مسلمانان، حضور مؤثری در جامعه مطبوعاتی ایران داشتهاند. عمر نخستین نشریه اقلیتها به اندازه عمر تاریخ روزنامهنگاری در ایران است. پیشآهنگ این نشریات، زاهِر یرادیباهرا (پرتو روشنایی) به زبان آشوری بود که در ارومیه چاپ میشد و دومین روزنامه ایران، پس از کاغذ اخبار ، و نخستین روزنامه محلی نیز به شمار میآمد. این نشریه دینی و اجتماعی را پروتستانهای ارومیه با نظارت مبلّغان امریکایی، برای آشوریهای ارومیه، به طور ماهانه، در 15 ذیحجه 1265/ نوامبر 1849 منتشر کردند و انتشار آن 69 سال، تا حدودِ 1336/ 1918، ادامه یافت (گورگیز، ص 466، 471).نشریات بعدی آشوریها را نیز مبلّغان خارجی، غالباً با مضامین دینی، در ارومیه منتشر میکردند، که از جمله آنها قالاد شرارا (ندای حقیقت) بود که در حدود 1314/1896 مبلّغان فرانسوی در ارومیه آن را به زبان آشوری منتشر کردند. ارومی اورتودوکساتا (ارتدوکسهای ارومیه) را روحانیان ارتدوکسی در حدود 1325/1907 به زبان آشوری در ارومیه به چاپ رساندند و روزنامه سیاسی کخوا (کوکب) در 1326/ حدود 1908 به زبان آشوری منتشر شد (صدر هاشمی، ج 1، ص 137، ج 4، ص 119، 131). آشوریها، نسبت به دیگر اقلیتها، فعالیت چندانی در زمینه نشر روزنامه نداشتند و تا دهه 1340 ش تقریباً نشریه جدیدی تأسیس نکردند. در 1342 ش، انجمن آشوریهای تهران مجلهای با نام شویلا (روش)، نشریه اخبار انجمن آشوریهای تهران ، را به صورت نامنظم منتشر کرد که به دو زبان فارسی و آشوری فعالیتهای آشوریان را منعکس میکرد (برزین، 1344 ش، ص 26؛ آلبرت کوچوئی، مصاحبه مورخ 16 خرداد 1384). نشریات دیگر آشوریها در دهههای 1340ـ1360 ش، به ترتیب زمانی، عبارتاند از: آشور ماهنامه سیاسی و اجتماعی به دو زبان فارسی و آشوری، و گیل گمش ، ماهنامه ادبی و فرهنگی، به زبان آشوری. این دو نشریه در فاصله دهه 1340ـ1350 ش منتشر شدند؛ ایشتار (نام الهه سومری و اکدی)، ماهنامه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، که به فارسی و آشوری در دهه 1360 ش انتشار یافت. نشریات آشوریان هر چند نخستین جراید اقلیتهای دینی در ایران بود، بهتدریج دچار رکود شد به طوری که در حال حاضر (1384 ش) فقط یک نشریه آشوری، با نام پیام آشوریان ، به سه زبان آشوری، فارسی، انگلیسی، به مدیریت آلبرت کوچوئی، در تهران منتشر میشود (کوچوئی، مصاحبه).ارمنیان دومین گروه از اقلیتهای دینی بودند که در دوره ناصری وارد عرصه مطبوعات شدند. گفتنی است که سابقه انتشار نخستین نشریه ارمنیان ایران، با نام آزدآرار (خبر رسان)، به حدود 1208/1794 برمیگردد که به همت یک ایرانی به نام هاروطون شمادینان، در شهر مَدرَس هندوستان به چاپ رسید (دیگرانوهی لازاریان، ص 183؛ رائین، 1356 ش، ص 171؛ قس براون، 1983، ص 30 که محل نشر آن را در تبریز ذکر کرده است) و با آنکه بیش از دو سال نپایید، سرآغازی برای نشریات ارمنیزبان در جهان بود. صد سال پس از نشر آزدآرار ، نخستین نشریه ارمنیزبان در ایران، با نام شاویق (گذرگاه)، در حدود 1312/1894 در تهران منتشر شد. برخی احتمال دادهاند که جوقایی لرابر (جلفای روشنفکر)، چاپ جلفای اصفهان، قدیمیتر از شاویق باشد (رائین، 1356 ش، ص 171؛ دیگرانوهی لازاریان، ص 192؛ صدر هاشمی ج 3، ص 56، تاریخ نشر شاویق را 1310ـ1311 ذکر کرده است). آستَق آرولیان (ستاره شرق)، دومین نشریه ارمنیزبان در تهران بود که در حدود 1314/1896 منتشر شد، ولی چندان نپایید (بیگلریان، ص 114ـ 115). نشریات ارمنی، به ترتیب زمانی، پس از تهران در تبریز و جلفای اصفهان منتشر شدند. نشریه گورتز (کار) قبل از مشروطه، در حدود 1321/1903 در تبریز فقط در یک شماره انتشار یافت. پس از آن، خبرنامه خلیفهگری ارامنه آذربایجان با نام آزدآرار آراجنور دارانی به صورت هفتگی در فاصله 1322ـ 1323 منتشر شد. در آغاز تعداد این نشریات در تبریز بسیار اندک بود، ولی در فاصله سالهای 1327ـ 1328 تبریز کانون نشر مطبوعات ارمنیزبان شد؛ غالب این نشریات عمر کوتاهی داشتند و طولانیترین آنها زانگ (زنگ؛ 1289 ش ـ 1301 ش) و آیگ (پگاه؛ 1291 ش ـ 1301 ش) بود. طی دهه 1320 ش، مقارن با جنگ جهانی دوم، چند نشریه ارمنیزبان منتشر شد، از جمله: هاکافاشیست (= ضدفاشیست)، ترجمان کمیته ضدفاشیست آذربایجان، که در 1322 ش منتشر شد و از 1324 ش به آرِوِلک (شرق) تغییر نام داد؛ و وِرِلک (ترقی)، هفتهنامه سیاسی، اجتماعی و ادبی که در 1331 ش در تبریز به چاپ رسید.در جلفای اصفهان نیز نشریات ارمنیزبان از حدود 1322/ 1904 آغاز شد. ماهنامه نورجوقایی لرابر ، نشریه خلیفهگری ارامنه ایران و هندوستان، در 1321ـ1326 به چاپ رسید. ماهنامه اِنکر (دوست)، دیگر نشریه جلفای اصفهان، در 1299ش از سوی انجمن پسران پیشاهنگ منتشر گردید. این نشریات عمر چندانی نداشتند و پس از چند شماره تعطیل شدند (صدر هاشمی، ج 3، ص 1، ج 4، ص 146؛ بیگلریان، ص 115، 118، 121، 126؛ دیگرانوهی لازاریان، ص 192ـ194، 196، 200).در تهران از 1291 ش، نشر جراید ارمنی از سرگرفته شد. در این سال، ارشالویس (سپیده) به صورت هفتگی به چاپ رسید و آراوُد (صبح) را فرقه داشناکسیون ابتدا در تبریز و سپس در تهران منتشر کردند. در فاصله 1300 تا 1310 ش تهران به صورت کانون فعالیت نشریات ارمنیزبان در آمد. بهرغم فراوانی نشریات در این دوره، عمر آنها بسیار کوتاه بود. از میان این جراید، بوبوخ (لولو) طولانیترین دوره انتشار (1298 ش ـ 1321 ش) را داشت و نخستین روزنامه طنز ارمنیزبان در ایران بود. بوبوخ از 1319 ش نشریهای ویژه کودکان و نوجوانان را با همان نام منتشر کرد. تساخاول (جاروب)، دیگر نشریه مصور فکاهی، نیز در 1329 ش شروع به کار کرد (صدر هاشمی، ج 1، ص 110، 115، ج 2، ص 24؛ بیگلریان، ص 115، 126؛ دیگرانوهی لازاریان، ص 193، 196، 199). دیرپاترین نشریه ارمنیزبان، روزنامه خبری، ادبی، اجتماعی و سیاسی، آلیک (موج) بود که در اول فروردین 1310 در تهران به چاپ رسید. محتوای نشریه، به ویژه گزارشهای اجتماعی آن، حاکی از دغدغههای جامعه ارمنی ایران است. آلیک ، با تعطیلی مدارس ارمنیها در پی سفر رضاشاه به ترکیه، به مثابه «مدرسه»ای برای اشاعه فرهنگ و ادب ارمنیها به کار گرفته شد و آموزش زبان ارمنی، و حفظ و ترویج فرهنگ ارمنیان را عهدهدار گردید. همچنین از آن پس ملزم به ارسال مطالب ترجمه شده به شهربانی، برای اخذ تأیید چاپ، گردید. آلیک پس از گذشت 74 سال، همچنان منتشر میشود (داودیان، ص 53 -69).ارمنیان فعالترین گروه اقلیت در نشر جراید بودند، چنانکه در فاصله 1300 تا 1310 ش، نشریات متعددی از آنها چاپ شد، از جمله: نورکیانگ (زندگی نو) در 1301 ش، نوربالکام در 1302 ش؛ گاقاپار (مرام) در 1303 ش؛ مِهیان (آتشکده) در 1303 ش؛ پارسکاهای تارتسوتیس (سالنامه ایرانیان ارمنی)؛ نیکوقایوس (1306 ش)؛ نورخُسک (سخننو) در 1308 ش و ورادزنوند (تولد نو) در 1309 ش. در 1307 ش در رشت، که حوزه دیگری برای نشر جراید ارمنی بود، روزنامه هفتگی ایران کبیر به مدیریت گریگور یقیکیان تأسیس شد. این روزنامه عملکردی خلاف جراید محلی داشت، بدینگونه که در شهرهای ایران و خارج از ایران، چون مسکو و برلین و پاریس، خبرنگار ویژه داشت. روش روزنامه، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ادبی بود که با بخش ادبی آن نیما یوشیج و محمد معین همکاری میکردند. پس از دو سال فعالیت، ایران کبیر ، به سبب حمایت از شورش کردهای ترکیه، با اعتراض کنسول ترکیه در رشت مواجه شد و تعطیل گردید (خسروپناه، ص 100ـ109).در کنار نشریات ارمنیزبان، نشریات دو زبانه فارسی ـ ارمنی نیز فعالیت داشتند، از جمله: نورخسک (گفتار نو) که در 1309 ش منتشر شد، تا شماره هفتم به زبان ارمنی و از آن پس یک صفحه به فارسی و بقیه صفحات به ارمنی؛ مجله ماهانه علمی، تاریخی و ادبی اندیشه و هنر ، به مدیریت ناصر وثوقی، که در 1333ش منتشر شد و در برخی از شمارههای آن صفحاتی به زبان ارمنی اختصاص داشت (رائین، 1356 ش، ص 183). از 1310 تا 1320 ش چهار نشریه به چاپ رسید: روزنامه سیاسی ـ اجتماعی آروسیاک (زهره) و گاهنامه ادبی نوراج (صفحه نو) هر دو در 1314 ش؛ نورهاسکر (خوشههای نو) ویژه کودکان و نوجوانان در 1314 ش؛ و ناواسارد دو ماهانه ادبی ـ علمی در 1316 ش. دیرپاترین این نشریات، نوراج بود که نشر آن تا 1357 ش ادامه یافت (دیگرانوهی لازاریان، ص 199).در دوره پهلوی دوم، نشریات ارمنی در موضوعات گوناگون ــ که غالباً ادبی، اجتماعی، فرهنگی و کمتر سیاسی بودند به صورت ماهنامه و هفتهنامه و به ندرت روزانه منتشر میشدند. در این دوره افزون بر بیست نشریه در تهران انتشار یافت. از میان این نشریات، چهار نشریه ویژه کودکان و نوجوانان بود: گارون (بهار)، نشریه انجمن فرهنگی نوجوانان ارمنی در 1325 ش؛ لوسابر (نورآور)، ماهنامه کودکان و نوجوانان، از 1328 ش تا 1350 ش؛ شانت (صاعقه)، نشریه دانشآموزی، در 1336 ش؛ و آلیک پاتانکان (آلیک نوجوانان)، در فاصله سالهای 1348 ش تا 1357 ش (همان، ص 201ـ204).نشریات دیگر ــ که بیشتر در حوزه اجتماعی، ادبی، و تاریخی فعالیت داشتند به ترتیب زمان انتشار، عبارت بودند از: مشاکویت (فرهنگ)، گیتوتیون یوآروست (دانش و هنر)، آشخاتانک (کار)، ماهنامه دینی آزدارار جشمار توقیان (خبرنامه حقیقت)، آرمنوهی (زن ارمنی)، اِروس ، نورآیگ (پگاهنو)، آرارات ، گاهنامه خاچبار (جدول کلمات متقاطع)، رافی تارگیرک (سالنامه رافی) و هور (آتش؛ همانجا).پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هشت نشریه جدید ارمنی منتشر شد. از میان آنها، پیونیک (ققنوس)، نورخُسک، زیازان (رنگین کمان) در حال حاضر فعالیت ندارند و آراکس، پیمان، لویس، آپاگا و، جنگ هنر و ادبیات هاندس همچنان فعالاند (همان، ص 205ـ 208).یهودیان از دیگر گروههای اقلیت فعال در عرصه مطبوعات بودند. سابقه آشنایی یهودیان با مطبوعات به تأسیس مدارس فرانسوی آلیانس در ایران برمیگردد که عامل تحول فکری در میان یهودیان ایران بوده است. از همینرو، نخستین نشریه یهودیان را دانشآموختگان این مدرسه منتشر کردند. در دوره حکومت احمدشاه قاجار، دو برادر به نامهای مردخایبن ابراهام و آشربن ابراهام (از دانشآموختگان مدرسه آلیانس)، نخستین نشریه فارسیهود (به زبان فارسی با خط عبری) را با نام شالُم (سلام) در 1333 در تهران منتشر کردند. شالم در چهار صفحه، به صورت هفتگی چاپ میشد. گاه یک ورق به خط فارسی نیز به صلاحدید مدیر آن به نشریه افزوده میشد. مطالب شالم به انعکاس اخبار یهودیان ایران و جهان اختصاص داشت. از مدت انتشار و تعداد شمارههای این نشریه اطلاعی در دست نیست (« شالم »، ص299ـ300؛ یگانه، ص28؛ یشایایی، ص26). دومین نشریه یهودیان، بهنام هکئولا ، در 1299ش در تهران بهزبان عبری و بهصورت هفتگی منتشر شد. پس از آن، در 1301ش روزنامه هییم/ حییم (حیات) با شعار «درستی و امانت» به دو زبان فارسی و عبری به صورت هفتگی در تهران به چاپ رسید. در سر مقاله افتتاحی، هدفاز نشر آن آشناکردن یهودیانایران با اصول سیاست و شرکت آنان در مسائل ملی ذکر شده است. هائئونا دیگر نشریه دو زبانی فارسی ـ عبری بود که در 1302 ش در تهران منتشر شد (صدر هاشمی، ج4، ص 337، 341). پس از توقف انتشار شالم و هییم ، دو جریان فکری در جامعه یهودی ایران پاگرفت: حمایت از صهیونیسم و پیوند یهودیان با ایران؛ دو نگرش متفاوتی که جرایدیهودی نیز آن را پیگرفتند. جامعه یهودی ایران، متأثر از تفکر حاکم در جامعه صهیونیستی مبنی بر تجمع یهودیان در سرزمین مقدّس، روند مهاجرت را تسریع کرد. برخی از جراید یهودیان نیز به آن دامن زدند. جراید با دو طیف فکری چپ و راست فعالیت داشتند. در 1323 ش، روزنامه راهنمای یهود ، به مدیریت مشهدیان، وابسته به جناح چپ، از سوی گروهی از جوانان یهودی منتشر شد. این روزنامه ضد فاشیست و مدافع حقوق مردم تهیدست یهودی بود. روزنامه اسرائیل ، به مدیریت رحیم کهن، در همان سال، با هدف ایجاد تعادل میان ادامه زندگی یهودیان در ایران با فرهنگ صهیونیسم به مدت سهسال بهصورت هفتگی منتشر شد. در 1326 ش، مجله سینا وابسته به جناح راست، بهمدیریت آقاجان طوب، با گرایش صهیونیستی به چاپ رسید. عالم یهود ، به مدیریت بوستانی، دیگر نشریه وابسته به این جناح بود که گردانندگان مجله سینا آن را اداره میکردند. این مجله یکی از پرخوانندهترین جراید یهودیان بود که مدتی نیز با نام دانیال ، به منظور تلفیق تفکر چپ و صهیونیسم، منتشر شد.تا پیش از کودتای 28 مرداد 1332، دو نشریه یهودی دیگر با عناوین نیسان و بنیآدم نیز چاپ شد که با وقوع کودتا تعطیل شدند. مجله نیسان هر چند مدیر یهودی داشت و گاهی مطالب مربوط به یهودیان را چاپ میکرد، اساساً پیرو خط فکری خاصی بود و با جامعه یهودی ارتباط فکری و اجتماعی نداشت و نمیتوان آن را از جراید یهودی دانست. مجله هفتگی بنیآدم (1329ـ1332 ش)، مقارن با دوره نهضت ضد استعماری مردم ایران، در ایجاد پیوند جامعه یهودی با نهضت تلاش بسیار کرد. شمارههای پایانی این مجله با امتیاز قرن آزادی منتشر شد. از کودتای 28 مرداد 1332 تا 1357 ش، فعالیت مطبوعاتی یهودیان عملاً متوقف شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی روزنامه تموز ، نشریه جامعه روشنفکران کلیمی ایران، منتشر شد که خلا ناشی از فقدان مطبوعات یهودیان را جبران کرد (یشایایی، ص 26ـ27؛ «سیر مطبوعات در جامعه یهودی ایران»، تموز ، سال 3، ش 63، 14 آبان 1360، ص 3).زردشتیها دیرتر از اقلیتهای دیگر وارد عرصه مطبوعات شدند. نخستین نشریه زردشتی، مجله ماهانه همای بود که در 1301 ش در کرمان منتشر شد و بیش از هفت شماره نپایید. یک ماه پس از نشر همای ، خدارحم آبادیان فرهوهر را در تهران بهصورت هفتگی به چاپ رساند. ظاهراً آبادیان از انتشار همای آگاهی نداشته است، زیرا از اینکه در ایران همه اقوام و طوایف به جز زردشتیها دارای روزنامه بودند اظهار تأسف کرده و انتشار فرهوهر را نخستین گام دانسته است (صدر هاشمی، ج 4، ص77ـ 78؛ رزمآسا، ص 66؛ پرخیده، ص 5). دیگر نشریات زردشتی از دهه 1320 ش فعالیت خود را آغاز کردند، از جمله: اندیشه ما ، از سوی جوانان زردشتی، از 1324 تا 1325 ش؛ پشوتن در 1327 ش؛ و مجله هوخت که از 1329 تا 1363 ش به طور ماهانه و مستمر منتشر میشد. در دهه 1330 ش چهار نشریه جدید به نشریات زردشتی افزوده شد: نامه مزدیسنان در 1330 ش، پندار ، نشریه سازمان جوانان زردشتی یزد، به صورت ماهانه در 1331 ش، که دوره سوم آن با نام پندارها به چاپ رسید؛ وهومن در 1331 ش، به صورت هفتگی، که آخرین شمارهاش دو روز قبل از کودتای 28 مرداد توزیع گردید؛ و نامه ایران ویج ، در 1335 ش، به صورت ماهانه که پس از نه شماره توقیف شد. در دهه 1340 ش، دو نشریه جدید به نشریات قبلی افزوده شد: فروهر ، از سوی سازمان فروهر، که از 1344 ش ابتدا به صورت نشریه داخلی آغاز به کار کرد و سپس به نام گزارش ماهانه منتشر شد؛ و نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان (ترجمان انجمنی به همین نام) که در اسفند 1344 نخستین شمارهاش به چاپ رسید و دوره دوم آن از 1350 ش به صورت نامرتب در شانزده شماره منتشر شد (پرخیده، همانجا).پس از آن تا پیروزی انقلاب اسلامی (1357 ش)، فقط مهنامه زرتشتیان از سوی انجمن زردشتیان تهران، از 1351 تا 1356 ش انتشار یافت. پس از پیروزی انقلاب، نشریات جدیدی فعالیتشان را آغاز کردند: چیستا از 1360ش، وهومن از 1370ش، و امرداد از 1379 ش. فعالیت این سه نشریه تاکنون (1384 ش) ادامه دارد. افزونبر آن، نشریات دیگری نیز فعالیت دارند؛ از جمله پیککنکاش یگانگی از سوی نماینده زردشتیان، هر دو ماه یکبار، در تهران؛ پارسیان و اشتاد از سوی انجمن گاتاپویان در یزد؛ اسفند (فقط یک شماره) در کرمان؛ واچک در کرج (در حال حاضر منتشر نمیشود)؛ پیک کنکاش و پیک مهر در کانادا (همانجا).منابع: علاوه بر منابع مذکور در متن؛ فریدون آدمیت، اندیشه ترقی و حکومت قانون: عصر سپهسالار ، تهران 1356ش؛ یحیی آرینپور، از صبا تا نیما ، ج1، تهران 1354ش؛ آقابزرگ طهرانی؛ ابوطالببن محمد اصفهانی، مسیر طالبی، یا، سفرنامه میرزاابوطالب خان ، چاپ حسین خدیوجم، تهران 1363ش؛ محمود احتشامالسلطنه، خاطرات احتشامالسلطنه ، چاپ محمدمهدی موسوی، تهران 1366ش؛ اسناد دادگاهها و هیأتهای منصفه مطبوعاتی: از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی ، گردآوری، تدوین و مقدمه مسعود کوهستانینژاد، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها، 1380ش؛ اسناد مطبوعات ایران: 1332ـ1320ه.ش ، چاپ غلامرضا سلامی و محسن روستایی، تهران: سازمان اسناد ملی ایران، 1374ـ1376ش؛ اسنادی از مطبوعات و احزاب دوره رضاشاه ، بهکوشش علیرضا اسماعیلی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، 1380ش؛ محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری ، چاپ محمداسماعیل رضوانی، تهران 1363ـ1367ش؛ همو، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه ، چاپ ایرج افشار، تهران 1350ش؛ همو، المآثر و الا´ثار ، در چهل سال تاریخ ایران ، چاپ ایرج افشار، ج1، تهران: اساطیر، 1363ش؛ همو، مرآهالبلدان ، چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران 1367ـ1368ش؛ حسن اعظام قدسی، خاطرات من، یا، روشن شدن تاریخ صدساله ، تهران 1349ش؛ ایرج افشار، « صور اسرافیل »، آینده ، سال5، ش7ـ9 (1358ش)، عباس اقبال آشتیانی، «تاریخ روزنامهنگاری در ایران»، یادگار ، سال1، ش7 (اسفند 1323 الف )؛ همو، «نخستین روزنامه فارسی چاپی در ایران»، همان، سال1، ش3 (آبان 1323 ب )؛ لارنس پل الول ـ ساتون، «احزاب سیاسی ایران پس از شهریور 1320»، در حسین ابوترابیان، مطبوعات ایران از شهریور 1320 تا 1326 ، تهران 1366ش؛ همو، «مطبوعات ایران از سال 1320 تا 1326ش»، در ادبیات نوین ایران از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی ، ترجمه و تدوین یعقوب آژند، تهران: امیرکبیر، 1363ش؛ حسین الهی، روزنامه و روزنامهنگاری در خراسان: از آغاز تا شهریور 1320، مشهد 1379ش؛ همو، روزنامه و روزنامهنگاری در خراسان: از شهریور 1320 تا 1 مرداد 1332 ، مشهد 1380ش؛ برهان ایازی، آئینه سنندج ، [ تهران ] 1371ش؛ ایران. قوانین و احکام، قانون مطبوعات طی صد سال در ایران ، تحقیق و تدوین مسلم رضایی، تهران 1379ش؛ همو، مجموعه قوانین 1331، [ بیجا، بیتا. ]؛ ایران. مجلس شورای ملی، صورت مشروح مذاکرات مجلس: جلسه مورخ 20اردیبهشت1322 ، تهران [ بیتا. ]؛ همو، «مذاکرات مجلس شورای ملی، جلسه مورخ 22شهریور 1326»، روزنامه رسمیکشور شاهنشاهی ایران ، سال3، ش751، 25 شهریور 1326؛ همو، «مذاکرات مجلس شورای ملی، جلسه مورخ 3 اسفند 1327»، روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران ، سال4، ش1178، 9 اسفند 1327؛ علی بابامیری، راهنمای مطبوعات قم ، قم 1379ش؛ محمدابراهیم باستانی پاریزی، تلاش آزادی: محیط سیاسی و زندگانی مشیرالدوله پیرنیا ، تهران 1356ش؛ همو، «جراید فکاهی در ایران»، تحقیقات روزنامهنگاری ، ش18 و 19 (1348ـ 1349ش)؛ بدرالملوک بامداد، زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید ، تهران 1347ـ 1348ش؛ صدیقه ببران، نشریات ویژه زنان: سیر تاریخی نشریات زنان در ایران معاصر ، تهران 1381ش؛ مسعود برزین، «انجمنهای مطبوعاتی ایران تا سال 1357»، رسانه ، سال2، ش7 (پاییز 1370 الف )؛ همو، تجزیه و تحلیل آماری مطبوعات ایران: 1357ـ1215ش ، تهران 1370ش ب ؛ همو، سیری در مطبوعات ایران ، [ تهران ? 1344ش ]؛ همو، مطبوعات ایران: 53 ـ1343 ، تهران 1354ش؛ محمد بلوری، «اعتصاب اول مطبوعات»، پژوهشنامه تاریخ مطبوعات ایران ، سال1، ش1 (1376ش)؛ محمدتقی بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران ، تهران 1323ـ1363ش؛ علینقی بهروزی، شهر شیراز، یا، خال رخ هفت کشور ، شیراز 1334ش؛ علی بهزادی، «تاریخ شفاهی مطبوعات ایران، 8: گفتوگو با دکتر علی بهزادی مدیر مجله سپید و سیاه »، بخارا ، ش26 (مهرـ آبان 1381)؛ همو، شبه خاطرات ، تهران 1378ـ1380ش؛ مهدی بهشتیپور، «تشکلهای صنفی مطبوعات»، کلک ، ش84 (اسفند 1375)؛ همو، «تکمیل فهرست مطبوعات طنز ایران (3)»، سالنامه گلآقا 1373 ، سال4 (1373ش)؛ همو، «مطبوعات ایران در دوره پهلوی»، رسانه ، سال4، ش2 (تابستان 1372)، ش3 (پاییز 1372)، ش4 (زمستان 1372)؛ همو، «نیم قرن فعالیت در مطبوعات»، پژوهشنامه تاریخ مطبوعات ایران ، سال1، ش1 (1376ش)؛ آرمن بیگلریان، «مطبوعات ارمنیزبان در ایران»، فصلنامه فرهنگی پیمان ، ش5 و 6 (بهار و تابستان 1376)؛ غلامرضا پرتوی و اعظم یزدانمهر، «مطبوعات طنز در ایران از آغاز تاکنون»، سالنامه گلآقا 1371 ، سال2 (1371ش)؛ بوذرجمهر پرخیده، «درآمدی بر تاریخ مطبوعات زرتشتی»، امرداد ، سال 5، ش111، 25 اردیبهشت 1384؛ ناصرالدین پروین، تاریخ روزنامهنگاری ایرانیان و دیگر پارسینویسان ، تهران، ج1، 1377ش، ج2، 1379ش؛ نجفقلی پسیان و خسرو معتضد، در عصر دو پهلوی ، تهران 1377ش؛ مرتضی پورموسی، «راهاندازی تشکلهای صنفی، موانع و راهحلها»، رسانه ، سال7، ش3 (پاییز 1375)؛ اسماعیل پوروالی، «اولین توقیف و اولین اعتصاب روزنامهها در دوران مشروطیت»، تحقیقات روزنامهنگاری ، سال1، ش1 (1344ش)؛ محمدعلی تربیت، تاریخ مطبوعات ایران ، در ادوارد گرانویل براون، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت ، ج2، ترجمه محمد عباسی، تهران ?] 1337ش [ ؛ علیاکبر تشکری بافقی، مشروطیت در یزد: از ورود اندیشه نوین تا کودتای سیدضیاءالدین طباطبائی: 1299ـ 1285ش ، تهران 1377ش؛ حسن تقیزاده، «روزنامهنگاری در ایران در قرن سیزدهم»، کاوه ، دوره جدید، سال2، ش6 (شوال 1339)؛ همو، زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقیزاده ، چاپ ایرج افشار، تهران 1372ش؛ رسول جعفریان، «مطبوعات حوزوی»، در مطبوعات اسلامی: تاریخچه و اخلاق روزنامهنگاری ، قم: مؤسسه اطلاعرسانی اسلامی مرجع، 1382ش؛ مهدی جعفری خانقاه، «نقدی بر کتاب تاریخچه مطبوعات اصفهان »، کتاب ماه کلیات ، سال6، ش11 (آبان 1382)؛ مسعود حجازی، رویدادها و داوری: 1339ـ1329، خاطرات مسعود حجازی ، تهران 1375ش؛ منصور حسینزاده، تاریخ مجلات کودکان ، ج1، تهران 1370ش؛ روحاللّه حسینیان، «مطبوعات دینی»، در مطبوعات اسلامی ، همان؛ محمدرضا حمیدی، تاریخ مطبوعات قزوین ، قزوین 1380ش؛ انور خامهای، خاطرات روزنامهنگار ، تهران 1381ش؛ پرویز خانلری، «دام بدنامی»، در قافلهسالار سخن: خانلری ، تهران: البرز، 1370ش الف ؛ همو، «یاران کهن»، در همان، 1370ش ب ؛ احمدخان ملک ساسانی، سیاستگران دوره قاجار ، تهران[ ? 1338ش ]؛ جمال خزانه دار، راهنمای ژورنالیسم کردی 1973ـ1898، ترجمه احمد شریفی، مهاباد 1357ش؛ محمدحسین خسروپناه، «روزنامه ایران کبیر »، فصلنامه فرهنگی پیمان ، ش23 (بهار 1381)؛ هادی خسروشاهی، «مجله بعثت »، در مطبوعات اسلامی ، همان؛ وارطان داودیان، «آلیک، راهی که هفتادوچهار سال پیموده شد»، فصلنامه فرهنگی پیمان ، ش29 (پاییز 1383)؛ علی دوانی، «خاطرات حجتالاسلام آقای علی دوانی» (مصاحبه)، یاد ، سال2، ش8 (پاییز 1366)؛ همو، نقد عمر زندگانی و خاطرات، تهران 1382ش، یحیی دولتآبادی، حیات یحیی ، تهران 1362ش؛ ژانت دیگرانوهی لازاریان، دانشنامه ایرانیان ارمنی ، تهران 1381ش؛ اسماعیل رائین، اسناد خانه سدان ، تهران 1358ش؛ همو، ایرانیان ارمنی ، تهران 1356ش؛ رحمتاللّه رجایی، «مقدمهای بر شناخت پیشینه مطبوعات در استان گلستان: 1285ـ1357ش»، گلستان ، ش2 (پاییز 1382)؛ سعید رجبی فروتن، «مطبوعات استان مرکزی: قبل و بعد از انقلاب اسلامی»، در نگاهی به مطبوعات استان مرکزی: قبل و بعد از انقلاب اسلامی، [ اراک ] : انجمن فرهنگی ـ هنری استان مرکزی، 1381ش؛ احمد رحیمی، تاریخچه روزنامهنگاری در قم ، قم 1348ش؛ اسماعیل رزمآسا، تاریخ مطبوعات کرمان ، تهران 1367ش؛ سولماز رستمووا توحیدی، مطبوعات کمونیستی ایران در مهاجرت: در سالهای 1932ـ1917 ، باکو 1985؛ عمادالدین رضایی همدانی، سیمای همدان ، تهران 1379ش؛ محمداسماعیل رضوانی، «تاریخ روزنامه نگاری در ایران»، تحقیقات روزنامه نگاری ، ش18 و 19 (1348ـ1349ش)؛ سیروس رومی، تاریخ مطبوعات فارس: قاجاریه ، شیراز 1382ش؛ جعفر سبحانی، «تجربهها و آیینهای پژوهش در گفتوگو با آیتاللّه جعفر سبحانی»، مصاحبه، نمایه پژوهش، سال2، ش5 و 6 (بهار و تابستان 1377)؛ احمدعلی سپهر، ایران در جنگ بزرگ: 1918ـ1914 ، تهران 1336ش؛ نیره سعیدی، «تاریخچه روزنامهنگاری زنان در ایران»، تحقیقات روزنامه نگاری ، ش18 و 19 (1348ـ 1349ش)؛ محمدعلی سفری، قلم و سیاست ، تهران 1371ـ1380ش؛ محمدعلی سلطانی، جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصّل کرمانشاهان ( باختران )، ج1، تهران 1370ش؛ محمدجواد سهیل نقشی، چاپ و مطبوعات در گیلان از مشروطه تا امروز: با نگاهی به ویژگیهای ادبی مطبوعات ، رشت 1381ش؛ محمدعلیبن محمدرضا سیاح، خاطرات حاجسیاح، یا، دوره خوف و وحشت ، به کوشش حمید سیاح، چاپ سیفاللّه گلکار، تهران 1359ش؛ « شالم . نخستین نشریه فارسیهود»، در پادیاوند ، بهکوشش امنون نتصر، ج1، لسآنجلس: مزدا، 1996ـ1999؛ محمدمهدی شریف کاشانی، واقعات اتفاقیه در روزگار، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، تهران 1362ش؛ شکوفه؛ بهانضمام دانش: نخستین روزنامه و مجله زنان در ایران ، تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1377ش؛ شناسنامه نشریات استان کرمانشاه ، ویژه دوازدهمین نمایشگاه سراسری مطبوعات ، کرمانشاه: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کرمانشاه، 1384ش (دفترک)؛ عبداللطیفبن ابیطالب شوشتری، تحفه العالم؛ و، ذیلالتحفه ، چاپ صمد موحد، تهران 1363ش؛ ستار شهوازی بختیاری، راهنمای مطبوعات خراسان از آغاز تا امروز: 1382ـ 1279 ، [ مشهد ] 1383ش؛ پری شیخالاسلامی، زنان روزنامهنگار و اندیشمند ایران: نخستین پژوهش درباره زنان روزنامهنگار ، تهران 1351ش؛ محمدحسین شیریان، «روزنامههای کرمانشاه در عصر قاجار»، فصلنامه فرهنگ کرمانشاه ، ش1 (پاییز 1380 الف )؛ همو، «نخستین روزنامه کرمانشاهی کدام است؟»، همان، پیششماره 1 (بهار 1380 ب )؛ محمد صدرهاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران ، اصفهان 1363ـ 1364ش؛ بابا صفری، اردبیل در گذرگاه تاریخ ، اردبیل 1370ـ 1371ش؛ عمران صلاحی، «باباشمل»، سالنامه گلآقا 1371 ، سال2 (1371ش)؛ جهانگیر صلحجو، تاریخ مطبوعات در ایران و جهان ، تهران 1348ش؛ ناهید طاهری شفق، «روزنامههای همدان در فاصله سالهای 1304ـ1285 خورشیدی»، فرهنگ همدان ، ش25 (بهار 1380)؛ محمد طباطبائی، «صحنهای از شرفیابی روزنامه نگاران بحضور رضاشاه»، سالنامه دنیا ، سال21 (1344ش)؛ احسان طبری، جامعه ایران در دوران رضاشاه ، استکهلم 1356ش؛ احسان طبری و بزرگ علوی، زندگی و محاکمه و متن دفاعیه دکتر ارانی ، ] بیجا، بیتا. [ ؛ محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی: از فروغی تا فردوست ، تهران 1372ش؛ علیبنمحمدناصر ظهیرالدوله، خاطراتواسناد ظهیرالدوله ، چاپ ایرج افشار، تهران 1351ش؛ باقر عاقلی، ذکاءالملک فروغی و شهریور 1320 ، تهران 1367ش؛ عبداللّه عقیلی، «اولین فرمان سانسور مطبوعات در ایران»، آینده ، سال17، ش9ـ12 (آذر ـ اسفند 1370)؛ ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشتهای یک روزنامهنگار: تحولات نیم قرن تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری ، ج1، به کوشش مختار حدیدی و جلال فرهمند، تهران 1381ش؛ ابراهیم فخرائی، گیلان در جنبش مشروطیت ، تهران1356ش؛ حسین فردوست، خاطراتارتشبد سابق حسین فردوست ، در ظهور وسقوط سلطنت پهلوی ، ج1، تهران: اطلاعات، 1370ش؛ عباس فیضی، «نکاتی چند درباره مقاله روزنامههای همدان در فاصله سالهای 1304ـ 1285 خورشیدی»، فرهنگ همدان ، ش26 (بهار 1381)؛ فرید قاسمی، «اتحاد ملی و شهرآشوب دو نویافته از عهد قاجار»، بخارا ، سال1، ش2 (مهر و آبان 1377)؛ همو، «تاریخچه مطبوعات لرستان، رسانه ، سال2، ش4 (زمستان 1370 الف )؛ همو، «تاریخچه مطبوعات ورزشی ایران»، رسانه ، سال2، ش3 (پاییز 1370 ب )؛ همو، تاریخ روزنامهنگاری ایران: مجموعه مقالات ، تهران 1379ش؛ همو، «سیر آغاز جنگ قلمی مطبوعاتی در ایران»، رسانه ، سال7، ش3 (پاییز 1375 الف )؛ همو، «نخستین نشریه اسلامی ایران»، کلک ، ش84 (اسفند 1375 ب )؛ علی قشمی، تاریخ مطبوعات زنجان ، زنجان 1382ش؛ ریچارد کاتم، ناسیونالیسم در ایران ، ترجمه احمد تدین، تهران 1378ش؛ ابوالقاسم کاشانی، مجموعهای از مکتوبات، سخنرانیها و پیامهای آیتاللّه کاشانی ، گردآوری م. دهنوی، تهران 1361ـ1363ش؛ احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران ، تهران 1381ش؛ همو، تاریخ هیجده ساله آذربایجان ، تهران 1378ش؛ مسعود کوهستانینژاد، «اتحادیههای مطبوعاتی ایران در سالهای 1320 تا 1325»، گفتگو ، ش4 (تابستان 1373)؛ همو، «قانون مطبوعاتی زنگنه»، پژوهشنامه تاریخ مطبوعات ایران ، سال1، ش1 (1376ش)؛ همو، «گروههای مطبوعاتی در ایران: از مشروطه تا سال 1304 شمسی»، رسانه ، سال6، ش3 (پاییز 1374)؛ حسین کوهی کرمانی، از شهریور 1320 تا فاجعه آذربایجان و زنجان ، ج2، تهران 1329ش؛ گوئل کهن، تاریخ سانسور در مطبوعات ایران ، تهران 1362ـ1363ش؛ معصومه کیهانی، «بررسی مطبوعات زنان ایران: از سال 1328هق 1320هش»، همشهری ، سال 1، ش 115، 29 اردیبهشت 1372؛ گذری بر مطبوعات استان مازندران، [ ساری ]: ادارهکل فرهنگ و ارشاداسلامیاستان مازندران، 1384ش؛ گذشته چراغ راه آینده است ، [ تهران ]: جامی، [? 1355ش ]؛ فریده گلبو، «پیدایش و تحول نشریات اختصاصی بانوان در ایران»، تحقیقات روزنامهنگاری ، ش16 (تیر ـ شهریور 1348)؛ هانیبال گورگیز، «زاهر یرادی باهرا: اولین روزنامه آشوریهای ایران و جهان»، پژوهشنامه تاریخ مطبوعات ایران ، سال1، ش1 (1376ش)؛ مبارزه با محمدعلیشاه: اسنادی از فعالیتهای آزادیخواهان ایران در اروپا و استانبول در سالهای 1326ـ 1328 قمری ، بهکوشش ایرج افشار، تهران 1359ش؛ موسی مجیدی، تاریخچه و تحلیل روزنامههای آذربایجان: 1230ـ 1380 ، تهران 1382ش؛ مهدی محسنیانراد و سعیدمحمد جعفری، «مجلات علمی ـ تخصصی ایران»، رسانه ، سال2، ش6 (تابستان 1370)؛ محمد محمدی، تاریخچه مطبوعات اصفهان ، اصفهان 1382ش؛ حیدر محمدیان اردی، تاریخ مطبوعات اردبیل: 1287ـ1357 ، ج1، اردبیل 1381ش؛ محمد محیط طباطبائی، تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران ، تهران 1375ش؛ عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، یا ،تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه ، تهران 1360ش؛ حسین مسرت، «روزنامههای یزد»، در یزدنامه ، نگارش و گردآوری ایرج افشار، ج1، تهران: فرهنگ ایران زمین، 1371ش؛ فرهاد مسعودی، پیروزی لبخند ، تهران 1354ش؛ علیاکبر مسعودی خمینی، خاطرات آیتاللّه مسعودی خمینی ، تدوین جواد امامی، تهران 1381ش؛ علی مشیری، «اولین روزنامه ایرانی»، سخن ، دوره 14، ش7 (اسفند 1342)؛ محمد مصدق، اسناد نفت و نطقها و نامههای تاریخی ، تهران 1358ش؛ همو، خاطرات و تألمات دکترمحمد مصدق ، بهکوشش ایرج افشار، تهران 1365ش؛ مطبوعات، [ شهرکرد ]: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان چهارمحال و بختیاری، 1384ش [ دفترک ]؛ مطبوعات استان اردبیل در یک نگاه ، تهیه و تنظیم: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و خانه مطبوعات استان اردبیل، اردبیل 1384ش (دفترک)؛ حمید مقدمفر، «سیر تاریخی قوانین مطبوعات ایران»، رسانه ، سال4، ش1 (بهار 1372)؛ همو، «مطبوعات حقوقی ایران»، همان، سال2، ش4 (زمستان 1370)؛ مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ، تهران 1363ش؛ احمد ملکی، تاریخچه جبهه ملی ، [ تهران ? 1332ش ]؛ حمید مولانا، سیر ارتباطات اجتماعی در ایران ، تهران 1358ش؛ محمدبن علی ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان ، چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران 1376ـ1377ش؛ عبدالحسین ناهیدی آذر، تاریخچه روزنامههای تبریز در صدر مشروطیت؛ بهانضمام مجموعه روزنامه ناله ملت ، تبریز: تلاش، [ بیتا. ]؛ محمود نفیسی، «اولین انتقاد اصولی و علمی در تاریخ مطبوعات ایران»، تحقیقات روزنامهنگاری ، ش21 (1349ش)؛ مهدی نواب بوشهری، «بررسی مجلات اقتصادی ایران»، همان، ش14 (1347ش)؛ کورش نوروز مرادی، «درآمدی بر چند نشریه تخصصی زنان»، پیام بهارستان ، ش21 (اسفند 1381 الف )؛ همو، راهنمای مطبوعات اسلامی فهرستگان یکصد سال نشریههای اسلامی ایران و ایرانیان، قم 1382ش؛ همو، «کرنولوژی و مأخذشناسی مطبوعات ورزشی ایران»، همان، ش11 (فروردین ـ اردیبهشت 1381 ب )؛ همو، «مأخذشناسی و کرنولوژی مطبوعات تخصصی زنان ایران»، همان، ش8 (دی 1380)؛ غلامعباس نوروزی، «مطبوعات خوزستان: از سال 1304 تا سال 1357 شمسی»، در نسیم کارون ، گردآورنده: یوسف عزیزی بنیطرف، کتاب1، تهران: آنزان، 1373ش؛ نظامالدین نوری کوتنائی، تاریخادبیات مازندران ، ساری 1380ش؛ فریدون نوزاد، تاریخ جراید و مجلات گیلان: از آغاز تا انقلاب اسلامی ، تهران 1379ش؛ محمد واعظزاده خراسانی، «مصاحبه با حجهالاسلام والمسلمین محمد واعظ زاده خراسانی»، حوزه ، سال8، ش1 و 2 (فروردین ـ تیر 1370)؛ سیفاللّه وحیدنیا، «تاریخ نشریات ادبی ایران (1)»، ارمغان ، دوره 39، سال52، ش10 (دی 1349)؛ ویژهنامه نخستین جشنواره و نمایشگاه مطبوعات اسلامی، تهران دی 1382، اکبر هاشمی رفسنجانی، هاشمی رفسنجانی: دوران مبارزه ، زیرنظر محسن هاشمی، تهران 1376ش؛ مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات ، تهران 1375ش؛ داریوش همایون، «صد سال از روزنامهنگاری به سیاست: اندیشههائی درباره دو ' کاریر ، یک زندگی»، ایراننامه ، سال16، ش2ـ3 (بهار و تابستان 1377)؛ قاسم یاحسینی، مطبوعات بوشهر رکنی اساسی در تاریخ روزنامهنگاری ایران ، بوشهر 1374ش؛ هارون یشایایی، «یهودیان و مطبوعات ایران»، افق بینا ، ش20 (فروردین ـ تیر 1382)؛ الهام یگانه، « شالم : نخستین نشریه فارسیهود در ایران»، همان، ش10 (تیرـ شهریور 1379)؛Edward Granville Browne, The Persian revolution of 1905-1909 , New York 1966; idem, The press and poetry of mordern Persia , Los Angeles 1983; G. N. Curzon, Persia and the Persian question , London 1892.ب) پس از پیروزی انقلاب اسلامی. تاریخ جراید در جمهوری اسلامی ایران، در چهار دوره بررسی میشود: 1. از آغاز تا تصویب قانون اول مطبوعات در مرداد 1358؛ 2. از مرداد 1358 تا حمله عراق به ایران؛ 3. دوره جنگ عراق با ایران (1359ـ1367 ش)؛ 4. دوره پس از جنگ.1. از آغاز تا تصویب قانون اول مطبوعات در مرداد 1358. با وقوع انقلاب اسلامی ایران، از همان آغاز، بازیابی آزادیهای سرکوب شده در دوران پهلوی، مورد توجه قرار گرفت، همچنانکه در چند ماه منتهی به انقلاب نیز مبارزه برای آزادی مطبوعات، طنین و دامنه گستردهای پیدا کرد (نعمتیاقدم، ص 83). اعتصابهای روزنامهنگاران در اواخر تابستان و پاییز 1357 ش ــ که تا پیروزی انقلاب ادامه یافت در ایجاد فضای مطلوب برای فعالیت آزاد مطبوعات سهم تعیینکنندهای داشت، بهگونهای که از دی 1357 صدها روزنامه و مجله و نشریه ادواری، بهصورت آزاد و بدون محدودیت، انتشار یافت (معتمدنژاد، 1377 ش ب ، ص 40). 26 دی 1357، مصادف با خروج شاه از ایران، را میتوان سرآغاز تاریخ جدید جراید در آستانه انقلاب اسلامی ایران دانست. کسب خبر در باره رویدادهای انقلاب، سرنوشت سران و وابستگان حکومت، شکل حکومت آینده ایران، مطالبات مردم و مسائلی از این قبیل، نیاز به اطلاعرسانی را افزوده بود و جراید به سبب تنوع، نظارت نداشتن دولت، کمهزینه بودن و سهولت در انتشار، کارکرد مهمی داشتند ( رجوع کنید به: بهشتیپور، ص89 91؛ محسنیانراد، 1375ش، ص204ـ209).برخی از عمدهترین ویژگیهای دوره اول عبارتاند از: نبودن ممیزی و نهاد نظارتی، کنار گذاشتن قوانین مطبوعاتی دوره پهلوی و خلا قانون مطبوعاتی جدید. پس از پیروزی انقلاب، با از بین رفتن ممیزی، در فضای انقلابی آن زمان عناوین و شمارگان جراید افزایش یافت (علی بهرامپور، ص83). مثلاً، روزنامه کیهان در 000 ، 150 ، 1 نسخه، روزنامه اطلاعات در 000 ، 001 ، 1 نسخه و روزنامه آیندگان در 000 ، 600 نسخه به چاپ رسید (انصاری لاری، ص 114، پانویس 1). از لحاظ موضوعی، عمدهترین گرایش مطبوعات، انتشار مسائل سیاسی و اعتقادی بود. گروهها، احزاب، انجمنها، دستهها و سازمانها، برای ترویج عقاید و اندیشههای خود، به انتشار نشریات روی آوردند، بهگونهای، که بیش از 60% نشریات این دوره، حزبی و سیاسی (محسنیانراد، 1375 ش، ص210ـ211) و از آن میان، بیشتر نشریات متعلق به گرایشهای مارکسیستی بود. در 1358 ش، از بیش از دویست نشریهای که به مطبوعات کشور اضافه شد، 160 نشریه گرایشهای مارکسیستی داشتند (انصاریلاری، ص 115).با توجه به اینکه برای نظارت بر انتشار جراید، سازمانی وجود نداشت، آمار دقیقی از تعداد نشریات در دوره اول در دست نیست و در آمارهای موجود نیز اختلافنظر هست. بر اساس یک آمار، در هفت ماه پس از پیروزی انقلاب، 174 روزنامه جدید انتشار یافته است ( رجوع کنید به: محسنیانراد، 1375 ش، ص 207). بر اساس آماری دیگر، در پنج ماه اول پس از پیروزی انقلاب، مجموعاً 222 جریده ( رجوع کنید به: نیاآرائی، ص 9)، بیشتر در تهران و شهرهای بزرگ، منتشر شده است. برخی از این جراید برای اولین بار منتشر میشدند و برخی دیگر نیز از جراید توقیف شده در دوره پهلوی بودند مانند مرد امروز ، تهران مصور ، امید ایران ، نامه جبهه ملی (انصاری لاری، همانجا).عمر جراید این دوره، کوتاه بود و برخی از آنها فقط یک شماره منتشر شد ( رجوع کنید به: محسنیانراد، 1375 ش، ص 214، 222). در این دوره چاپ نشریات علمی و تخصصی و ادبی و روشنفکری، به کمترین تعداد رسید و چندتایی از آنها تعطیل شدند ( رجوع کنید به: زارع، ص 52؛ فریبا کاظمی، ص 118ـ127). در برابر، به اقتضای اوضاع اجتماعی و سیاسی، طنز رونق چشمگیری یافت؛ از بهمن 1357 تا شهریور 1358 بیش از سی نشریه طنز انتشار یافت، در حالی که از 1350 تا 1357 ش تنها یکی دو نشریه طنز منتشر میشد. از مهمترین نشریات طنز این دوره، بهلول، نامه آهنگر ( چلنگر * )، حاجیبابا ، بختک و جیغ و داد بود (صدر، ص 18ـ20، 35). طنز تصویری (کاریکاتور) نیز رواج یافت و موضوعاتی مانند دولت موقت، مسئله امریکا، امپریالیسم و رفتن شاه، بیشترین مطالب این جراید را به خود اختصاص میداد (قربانیان، ص 112ـ127).در هفت ماه اول انقلاب، انتشار جراید فارسی زبان خارج از کشور که عمدتاً نشریات دانشجویان ایرانی مخالف حکومت پهلوی بودند، بهشدت کاهش یافت؛ بهوجود چنین نشریاتی فقط در آلمان غربی، فرانسه و انگلستان اشاره شده است ( رجوع کنید به: جعفری خانقاه، ص 94، 96). شاخص دیگر دوره اول، افزایش نسبی جراید مستقل و غیردولتی بود ( رجوع کنید به: مسعود کاظمی، ص 15ـ 16).از 1357 تا 1358 ش، بیش از ده نشریه تخصصی زنان، برای نخستین بار، منتشر شد که از جمله مهمترین آنها بود: هفتهنامه نهضت زن مسلمان ؛ مجله جهان زنان (دوره جدید)؛ هفتهنامه بیداری زن ؛ روزنامه زن مبارز ؛ ماهنامه سپیده سرخ (کیهانی، ص 85 86). در زمینه کودک و نوجوان نیز چند نشریه پیش از انقلاب اسلامی، تا مدتها پس از انقلاب ادامه یافتند مثلاً مجلات پیک که دفتر امور کمک آموزشی منتشر میکرد (کاشفی خوانساری، ص 106).2. از مرداد 1358 تا حمله عراق به ایران. تصویب نخستین قانون مطبوعات از سوی شورای انقلاب در 20 مرداد 1358، آغاز مرحله جدیدی از فعالیت جراید پس از انقلاب به شمار میآید. در دولت موقت، وزارت ارشاد ملی جانشین وزارت اطلاعات و جهانگردی در حکومت پهلوی شده بود، ولی به علت تدوین نشدن قانون اساسی و نبود ضوابط و مقررات قانونی، هیچ نظارتی بر مطبوعات وجود نداشت؛ ازاینرو، وزارت ارشاد لایحه مطبوعات را تنظیم و به شورای انقلاب ارائه کرد. این لایحه پس از بررسی و اصلاحات، در 20 مرداد 1358، به عنوان نخستین قانون مطبوعات نظام جمهوری اسلامی و چهارمین قانون مطبوعات کشور، از مشروطه به بعد، تصویب شد. تصویب قانون اساسی در ماههای بعد نیز به ضابطهمند شدن مطبوعات کمک نمود ( رجوع کنید به: انصاری لاری، ص118ـ119). اصول 23 و 24 قانون اساسی در باره فعالیت مطبوعاتی است. طبق اصل 23، «تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.» در اصل 24 نیز آمده است: «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر آن که مخلّ به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد.»بسیاری از جراید، پیش از تصویب قانون مطبوعات، بدون مجوز منتشر میشدند (از جمله، آهنگر و آیندگان که در 17 مرداد 1358 توقیف شدند رجوع کنید به: اطلاعات ، ص 1، جمهوری اسلامی ، ش 58، ص 1). همچنین عدمنظارت بر محتوای آنها، بر هرج و مرج سیاسی و تنشهای اجتماعی افزود و نارضایتیها و اعتراضهایی را پدید آورد ( رجوع کنید به: پورسیف، ص10؛ کیهان ، ص 6)؛ لذا، اولین اقدام پس از تصویب قانون مطبوعات، جلوگیری از انتشار برخی از آنها بود. این اقدام در 1359 ش به اوج خود رسید. تعدادی از صاحبان این جراید نیز، احتمالاً به دلیل عدماستقبال عمومی، به تدریج انگیزه خود را برای تبلیغ عقایدشان از دست دادند. به طور کلی، تصویب قانون مطبوعات، هرج و مرجها و تشتتهای سیاسی و فرهنگی را، که برخی جراید به آن دامن میزدند، کاهش داد.در 22 اردیبهشت 1359، دادستانی انقلاب نام چهل نشریه توقیف شده (از جمله: کار، پیکار، خبرکارگر، صدای دانشجو ، اتحاد چپ خلق ، سپیده سرخ ) را با ذکر دلایل توقیف آنها، اعلام کرد. مهمترین این دلایل عبارت بود از: سوءاستفاده از آزادی، توهین به مقدّسات اسلامی، توطئه علیه نظام اسلامی و حرکت در جهت اهداف امریکا ( جمهوری اسلامی ، ش 274، ص 11). بهطور کلی در این دوره توقیف یا تعطیل جراید در سه مرحله صورت گرفت: در مرحله اول، جرایدی که به صورت غیرقانونی منتشر یا علناً سبب گسترشناآرامیها در جامعهمیشدند؛ در مرحله دوم، روزنامهها و مجلاتی با گرایشهای سیاسی که خواهان آزادیهای بیحد و حصر بودند؛ و در مرحله سوم، همه جرایدی که، بهرغم موافقت ظاهری با انقلاب اسلامی، غالباً دارای گرایشهای چپ و مخالف نظام جمهوری اسلامی بودند (انصاری لاری، ص 116ـ117؛ خاکپور، ص 116ـ 118). اقدام دیگر پس از تصویب قانون مطبوعات و دیگر قوانین، این بود که هیئتی از نمایندگان (شورای انقلاب دیوان عالی کشور، و وزارت ارشاد ملی) تشکیل شد که در مدت ده ماه به پرونده 350 متقاضی از هشتصد متقاضی انتشار جریده رسیدگی و برای 270 متقاضی، مجوز انتشار جریده صادر کرد ( نگاهی به مطبوعات ، ص160).با تصویب قانون مطبوعات، طنز مطبوعاتی نیز وارد مرحله دیگری شد. نشریات طنزی چون آهنگر و حاجیبابا ، به سبب غیراسلامی بودن محتوای آنها، تعطیل شدند (صدر، ص 50). آخرین صحنه رقابت و درگیری جراید موافق و مخالف انقلاب اسلامی، جریان انتخابات ریاست جمهوری و مجلس بود. همچنین در این دوره از یک سو جرایدی با افکار و عقاید مخالف جمهوری اسلامی فعالیت میکردند و از سوی دیگر، در ساختار سیاسی چندگانگی و کشمکش وجود داشت و جراید نیز به کشمکشها و جناحبندیها دامن میزدند ( نگرشی بر نقش مطبوعات وابسته در روند انقلاب اسلامی ایران ، ج 2، ص 13ـ14). از مرداد 1358 تا آخر شهریور 1359 (آغاز حمله عراق به ایران)، حدود 79 نشریه تازه انتشار یافته به ثبت رسیده که نشان میدهد با تثبیت اوضاع و تصویب قانون مطبوعات از تعداد جراید کاسته شده است (محسنیانراد، 1375 ش، ص 207). بنا بر گزارشها، در این دوره تعداد نشریات تخصصی زنان اندک بوده است. برخی از نشریات تخصصی زنان در 1359 ش عبارت بودهاند از: روزنامه پیام هاجر ، (نخستین شماره 19 شهریور 1359)؛ و مجله پویندگان راه زینب ، که استمرار مجله اطلاعات بانوان بود و در 25 شهریور 1359 انتشار یافت (کیهانی، ص 87). در زمینه جراید کودک و نوجوان، در 1359 ش نیز نشریاتی به چاپ رسیدند، از جمله: ماهنامه جوانه، شاهد کودکان ، کودک مسلمان بلوچ ، و رسالت دانشآموزی (کاشفی خوانساری، ص 106ـ107).3. دوره جنگ عراق با ایران (1359ـ1367ش). با حمله عراق به ایران در 31 شهریور 1359 و به اقتضای شرایط جدید دفاعی و امنیتی، محدودیتهایی بر جراید کشور اعمال شد. در مهرماه و سپس در اسفند 1359 تعدادی از نشریات سازمانهای سیاسی و برخی روزنامهها تعطیل شدند. در فروردین 1360، وزارت ارشاد اسلامی وقت در اطلاعیهای مدیران جراید را به تجدید اجازه انتشار آنها ملزم کرد و از صاحبان چاپخانهها خواست تا از چاپ روزنامهها و مجلههای فاقد اجازه جدید خودداری کنند. در 16 خرداد 1360، به توصیه «شورای میانجیگری مطبوعات» ــ که در اواخر اسفند 1359 برای حل اختلافات دولت و مدیران روزنامهها تشکیل شده بود و با حکم دادستان انقلاب اسلامی تهران، شش روزنامه و هفتهنامه وابسته به گروههای مخالف تعطیل گردید. بدینترتیب، در اواخر بهار 1360 ش تعداد روزنامهها و نشریات دورهای ایران به 62 نشریه کاهش یافت (معتمدنژاد، 1377 ش ب ، ص40ـ41). از آن پس تنها چهار روزنامه روزانه فارسی در تهران شامل دو روزنامه عصر ( اطلاعات و کیهان ) و دو روزنامه صبح ( جمهوری اسلامی و صبح آزادگان ) به انتشار خود ادامه دادند. در کنار روزنامههای روزانه، هشت نشریه هفتگی نیز منتشر میشد، بدینقرار: سروش (وابسته به صدا و سیما)، جوانان امروز ، اطلاعات هفتگی ، راه زینب (نشریه جانشین اطلاعات بانوان )، زن روز (وابسته به گروه مطبوعاتی کیهان)، امت (ترجمان جنبش مسلمانان مبارز)، اتحاد (وابسته به حزب توده) و اتحاد مردم (نعمتیاقدم، ص 84).در اوایل دهه 1360 ش سه نشریه دینی به نامهای پاسدار اسلام ، حوزه (هر دو وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی)، نور علم (وابسته به جامعه مدرسین) و نیز مجله کیهان اندیشه را نیز مؤسسه مطبوعاتی کیهان با محتوای علمی و فلسفی و دینی، در همان سال در قم منتشر کرد (شعبانعلی بهرامپور، 1384 ش، ص 127؛ محمدپور، ص 112). بررسی موضوعات و مطالب نشریات دینی در 1366 ش نشان میدهد که موضوعاتی مانند سیاست، جامعهشناسی، مباحث جدید کلامی، نقد کتاب و فلسفه بهتدریج در حال افزایش بودهاند و عمدتاً در نشریات پاسدار اسلام و کیهان اندیشه بازتاب یافتهاند (شعبانعلی بهرامپور، 1384 ش، ص130).تجربه سخت و پرخطر روزنامهنگاری در دوران جنگ برای تهیه گزارش از رویدادها و اخبار جبههها، از دیگر مشخصات روزنامهنگاری این دوره بود. گفتنی است که در هشت سال جنگ، 46 تن از خبرنگاران در حال خدمت به شهادت رسیدند.از دیگر ویژگیهای این دوره، گرایش روزنامهنگاران حرفهای و نویسندگان به موضوعات ورزشی، سینمایی، سرگرمی، طنز تصویری، خانوادگی، اقتصادی و عمدتاً غیرسیاسی بود و چندین نشریه حرفهای در این موضوعات تأسیس شد ( رجوع کنید به: ادامه مقاله). در این سالها، از طریق آموزش علمی و منظم، نسل جدیدی از نویسندگان مطبوعات پدید آمدند که زمینهساز تحول و پیشرفت این حرفه و ارتقای سطح کیفی و محتوایی جراید را فراهم آوردند (قاسمی، ص 131ـ133).از وقایع مهم دوران جنگ، اصلاح قانون مطبوعات 1358 ش و تدوین دومین قانون مطبوعات پس از انقلاب اسلامی در اسفند 1364 بود. از وجوه تمایز این قانون، پیشبینی فصولی در زمینههای رسالت جراید، حقوق آنها و، مهمتر از همه، پیشبینی هیئت نظارت بر مطبوعات بود (انصاریلاری، ص 151ـ152؛ اسماعیلی، ص 33ـ64؛ نیکوکار، ص 292ـ 293). در دوره جنگ تعداد عناوین جراید کشور، در مقایسه با سالهای پیش از جنگ و پس از آن، کمتر شد. در واقع، این قانون مطبوعات، متناسب با اوضاع جنگی حاکم بر کشور و به دلایل امنیتی، محدودیتهایی برای جراید بهوجود آورد (شریف، ص 82؛ برای آگاهی بیشتر از رویههای مشابه در دیگر کشورها و اِعمال محدودیتهای حقوقی در انتشار مطبوعات در شرایط جنگی رجوع کنید به: معتمدنژاد، 1377ش الف ، ص26ـ27). از 1359 تا 1367 ش، هشتاد نشریه از اداره کل مطبوعات وزارت ارشاد اسلامی مجوز انتشار گرفت (انصاریلاری، ص 215). در این دوره، شمارگان جراید نیز کاهش چشمگیری یافت؛ برای نمونه، شمارگان روزنامههای کیهان و اطلاعات به یکپنجم و حتی کمتر از آن تقلیل پیدا کرد (معتمدنژاد، 1377 ش ب ، ص 41). از سوی دیگر، تعداد نشریات ایرانیان خارج از کشور به شدت افزایش یافت. در این سالها بسیاری از وابستگان به حکومت پهلوی و دیگر مخالفان نظام جمهوری اسلامی، در اروپا و امریکا به نشر روزنامهها و مجلاتی با گرایش سیاسی و تبلیغات بر ضد نظام اقدام کردند. از 1357 تا 1368 ش مجموعاً 88 عنوان نشریه با گرایش سیاسی در خارج از کشور، بیشتر آلمان غربی، انتشار یافت که 1366ش اوج فعالیت آنها بود (جعفری خانقاه، ص93ـ 94) ولی در اواخر جنگ به تدریج نشریات سیاسی خارج از کشور به موضوعات فرهنگی گرایش یافتند.از دیگر ویژگیهای دوران جنگ، رشد جراید دولتی بود. این امر سبب وابستگی مطبوعات به دولت و نهادهای اجرایی شد که تأثیری جدّی بر روند فعالیت جراید مستقل داشت. برای نمونه، در 1364 ش شصت نشریه دولتی انتشار مییافت که 46% آن از مجاری اداری پخش میشد ( رجوع کنید به: بدیعی دزفولی، ص208). در این فضا خوداتکایی کمتر بود. در نتیجه، جراید عملاً سخنگوی دولت شدند و نقش نظارتی و ارزیابی عملکرد دستگاههای اجرایی آنها کمتر شد (اسدی، ص 81). همچنین در این دوره، به دلایل امنیتی، ممیزی بر جراید حاکم بود. در این دوره، روزنامهنگاری تصویری (فتوژورنالیسم) ایران، بهویژه در بازتاب صحنههای مهم جنگ، در داخلو خارج از کشور، نقش بسیاری داشت. خبرنگاران عکاس ایرانی، مخصوصاً آنهایی که در ایران برای خبرگزاریهای بینالمللی کار میکردند، به خوبی توانستند رویدادهای ایران را در جهان منعکس کنند (پوریاوری، ص 9ـ10).در این دوره، به سبب آشفتگی ناشی از جنگ و تنشهای داخلی، طنز سیاسی قدرت پیشین را نداشت و به جای داشتن بار سیاسی، ناظر به مسائل خرد اقتصادی و اجتماعی بود و از پرداختن به مسائل سیاسی داخلی پرهیز مینمود. در عرصه سیاست خارجی نیز اصحاب این نشریات به طنزهای تندی در باره امریکا، صهیونیسم و رژیم بعثی عراق میپرداختند (صدر، ص 51 52؛ نیز رجوع کنید به: قربانیان، ص 112ـ127). بهعلاوه، از دی 1363 حرکت تازهای در طنز مطبوعاتی آغاز شد. کیومرث صابری فومنی * (گلآقا) در ستون «دو کلمه حرف حساب» در روزنامه اطلاعات بر آن بود که نشان دهد میتوان ضمن حفظ حریم ارزشها، به نقد مسائل جامعه و جهان پرداخت. این اقدام، مشخصههای تازهای را برای طنز سیاسی کشور به وجود آورد (صدر، ص 85). در اوایل این دوره، جرایدی ویژه کودکان و نوجوانان نیز منتشر شد که عبارتاند از: ضمیمه شاپرک ، پیک شکوفه ، یاوران انقلاب . سال 1361 ش نقطه عطفی در جراید کودکان و نوجوانان، پس از انقلاب است. در این سال رشد نوجوان ، رشد دانشآموز ، و رشد نوآموز از سوی آموزش و پرورش و در استمرار راهی که مجله پیک آغاز کننده آن بود، منتشر شدند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز مجله نهال انقلاب را منتشر کرد. از سال 1362 ش مطبوعات کودک و نوجوان به نوعی ثبات و هویت دست یافت و از انسجام نسبی برخوردار شد (کاشفی خوانساری، ص 107ـ 108).از 1364 ش جراید ادبی، که سالها بود منتشر نمیشدند، مانند آدینه، دنیای سخن ، و مفید ، دوباره انتشار یافتند و در سالهای بعد بر تعداد نشریات ادبی افزوده شد ( رجوع کنید به: فریبا کاظمی، ص 118ـ127). در این سالها تعداد جراید مذهبی فرهنگی و مذهبی ـ سیاسی نیز زیاد شد (قاسمی، ص 132). مطبوعات زنان نیز، تحت تأثیر اوضاع ناشی از جنگ، با رکود مواجه شد و تنها، حدود نُه نشریه تخصصی زنان انتشار یافت که مهمترین آنها عبارت بودند از: مجله شاهد بانوان ، ترجمان بنیاد شهید انقلاب اسلامی، که در آبان 1360 منتشر شد؛ مجله محجوبه ، به زبان انگلیسی، که بنیاد اندیشه اسلامی (وابسته به وزارت ارشاد اسلامی) آن را برای خارج از کشور، در 1360 ش منتشر کرد؛ گاهنامه ادبی و هنری بانوان به نام کوثر ، که در 1366 ش در تهران انتشار یافت؛ مجله الطاهره ، به عربی، که بنیاد اندیشه اسلامی آن را در 1367 ش در تهران، برای خارج از کشور، منتشر کرد (کیهانی، ص 87- 88). یکی از ویژگیهای این دوره، چاپ همزمان نشریه هفتگی کیهان هوایی در مؤسسه کیهان در ایران، واشنگتن و چند شهر اروپایی و آسیایی بود که سبب شد شمارگان کمتر از هزار نسخه این نشریه در 1361 ش، به 000 ، 35 تا 000 ، 40 نسخه در 1365 ش افزایش یابد. پس از مدتی روزنامه اطلاعات لندن، و روزنامههای قدس ، اطلاعات ، خراسان ، و همشهری در سایر نقاط جهان منتشر شدند (اکرمی، ص 74ـ 75، 80- 90).بهطور کلی، بهاقتضای اوضاع جامعه در هشت سال جنگ، نهادها و سازمانها و تشکیلات صنفی و سیاسی همه توان خود را برای تقویت توان دفاعی کشور بسیج کرده بودند و در چنین وضعی، ایجاد هرگونه تشکل صنفی و حرفهای با بیمیلی اعضای آن صنف روبهرو میشد. بر این اساس، بحث ضرورت تشکیل نظام صنفی و حرفهای برای کارکنان جراید نیز مطرح نشد (مسعودی، ص461) و بهتدریج کارکرد تبلیغی جراید بر کارکرد اصلاحی و نظارتی آنها پیشی گرفت (امینزاده، ص62).4. دوره پس از جنگ. پایان جنگ، آغاز دوره جدیدی برای روزنامهنگاران بود. در این دوره علاوه بر سازندگی اقتصادی (1368ـ1376 ش)، در زمینه فرهنگی و سیاسی، تحولاتی به وقوع پیوست. در دوره موسوم به سازندگی که از 1368 ش، سال اولبرنامه پنج ساله اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، آغاز شد و تا سال 1376 ش، دو سال پیش از پایان برنامه دوم توسعه ادامه یافت، کاهش مداخلات گسترده دولت در دستورکار قرار گرفت که بیش از همه در عرصه اقتصادی محقق شد. در عرصه فرهنگی هرچند در این دوره برنامههایی با هدف کاهش مداخلات گسترده دولت تدوین شد، در حوزه سیاستگذاری مطبوعاتی، دولت همچنان متولی بود و نظام توزیع یارانههای مطبوعاتی جریان داشت (شعبانعلی بهرامپور، 1383 ش، ص 65ـ66). برخی از فعالیتهای سازندگی عبارت بود از: تشکیل «هیئت رئیسه مجمع منتقدان، نویسندگان و مترجمان سینمایی مطبوعات کشور»، تأسیس «شرکت تعاونی مطبوعات»، آغاز آموزش حرفهای در عرصه مطبوعات، تأسیس مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها به منظور انجام دادن پژوهشهای مطبوعاتی و روزنامهنگاری، تشکیل انجمن مطبوعات ورزشی ایران، پذیرش دانشجو در دورههای تحصیلات تکمیلی علوم ارتباطات اجتماعی و برگزاری سمینارهای بررسی مسائل مطبوعات کشور (قاسمی، ص 134؛ معتمدنژاد، 1377 ش ب ، ص 43). در فاصله سالهای 1367 تا 1369 ش، با آغاز انتشار 91 نشریه جدید، مطبوعات 49% رشد داشت؛ در این سه سال، 274 نشریه (با احتساب ده عنوان نشریه بنیاد اندیشه اسلامی، هفده عنوان نشریه رشد وزارت آموزش و پرورش و بیست عنوان جراید نهضتهای آزادیبخش: 321 نشریه) در کشور منتشر شد. بنا بر آمار در فاصله زمانی مذکور، نشریاتی که دو ماه یک بار یا در فاصله زمانی بیشتر منتشر میشدند، از 33 عنوان در 1367 ش به 83 عنوان در 1369 ش افزایش یافتند. از این تعداد، دوازده نشریه را اشخاص و مؤسسات غیردولتی، و 71 عنوان دیگر را مراکز علمی و تحقیقاتی کشور منتشر میکردند. این گروه از جراید حدود 32% از کل جراید کشور را تشکیل میدادند که عمدتاً در تهران و سپس در مشهد، قم و سایر شهرستانها انتشار مییافتند. تعداد جراید هفتگی از 48 نشریه در 1367 ش به 44 نشریه در 1369 ش کاهش یافت که دلیل عمده آن، توقف انتشار برخی نشریات نامنظم در شهرستانها و تغییر ترتیب انتشار برخی از آنها از هفتگی به ماهانه بود. 32 عنوان، که 75% از نشریات هفتگی را تشکیل میدادند، در شهرستانها منتشر شدهاند. تعداد روزنامههای فعال کشور از ده روزنامه در 1367 ش به نوزده روزنامه در 1369 ش رسید و این در حالی بود که تا نیمه اول 1369 ش، بیست امتیاز نشر در اختیار افراد قرار داشت که بهعلت مشکلات اجرایی فقط امکان انتشار 50% از امتیازاتِ واگذار شده فراهم آمد (امینزاده، ص 65ـ66). آمار نشان میدهد در 1368 ش بیش از 65% مطالب روزنامهها خبری بوده و تفسیر و تحلیل رویدادها حدود 7ر1% از مطالب را به خود اختصاص داده است. میزان مطالب خبری در 1376 ش به 60% رسیده و تحلیلها و تفسیرها 3ر3% افزایش یافته است. همچنین 60% مطالب صفحه اول روزنامههای 1368 ش، درونمایههای مذهبی، سیاسی و اقتصادی داشته یا به مسائل سیاست خارجی پرداخته شده است (محمدپور، ص 113).سالهای پایانی دهه 1360 ش و اوایل دهه 1370 ش تنها مقطعی است که در عین اقتدار سیاسی، نشریات توانستند با حجم گسترده انتشار یابند. بنابراین میتوان مقطع مذکور را دورهای پررونق برای مطبوعات بهشمار آورد (اسعدی، ص 14). از 1369ش، تا پایان 1371ش، 282 مجوز انتشار نشریه صادر شد و به این رقم، در 1372 ش 69 مجوز، در 1373 ش 70 مجوز، در 1374ش 105 مجوز، در 1375ش 116 مجوز و در 1376ش، که اوج صدور مجوز دوره هشت ساله بود، 281 مجوز افزوده شد (علیبهرامپور،ص85). از جمله عواملافزایشنشریات، تحولات اجتماعی و فرهنگی در سالهای گذشته در ایران و جهان، انقلاب ارتباطات در سطح جهانی، اهمیت یافتن افکار عمومی، غلبه الگوهای توسعه انسانی و پایدار، تحول در مفهوم حاکمیت ملی، افزایش جمعیت، جوانی جمعیت، گسترش شهرنشینی، توسعه کمی و کیفی تحصیلات عالی و رشد جناحبندیهای سیاسی بود (همان، ص 83- 84). رشد کیفی و کمّی نشریات نشان میدهد که مطبوعات، به عنوان ابزار اطلاعاتی مهم، در زندگی مردم جای گرفته و با وجود گسترش رسانههای جمعی دیگر، همچنان جایگاه نسبتاً ممتاز خود را حفظ کرده است. اقدام دولت از 1367 ش به بعد، که برای جراید یارانههای ریالی و ارزی در نظر گرفت، نقش مؤثری در تقویت بنیه مالی مطبوعاتی داشت (نادران و عبدلی، ص 77ـ 78).برخی از مسائل و مشکلات جراید کشور در این دوره، به توافق نرسیدن جناحها و گروههای سیاسی و دولت در باره کارکرد و شأن و جایگاه جراید، بهویژه جراید مستقل، در توسعه همهجانبه ملی و نیز تنگناهای مالی و اقتصادی آنها بود (شعبانعلی بهرامپور، 1379 ش، ص 29). در این دوره جراید ادبی و علمی تخصصی رشد چشمگیری کردند، به طوری که فقط در 1370ش، 162مجوز انتشار برای اینگونه جراید صادر شد (فریبا کاظمی، ص120؛ زارع، ص 51). اما در این مقطع، جراید ویژه کودک و نوجوان نیز منتشر شدند، از جمله در 1368 ش نشریه فنون ، با روشی علمی و فنی، ویژه نوجوانان منتشر گردید. پویش (ادبی ـ هنری) و رویش (مذهبی) را نیز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر میکرد. برخی دیگر از نشریات این دوره عبارت بودند از: کودک و نوجوان (وابسته به مؤسسه کیهان)، سلام بچهها (از انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، سروش کودکان (به صاحبامتیازی سازمان صدا و سیما)، آفتابگردان (به ضمیمه روزنامه همشهری و وابسته به مؤسسه علمی آیندهسازان و اتحادیه انجمن اسلامی)، و ماهنامه قرآنی باران (از سوی سازمان اوقاف؛ کاشفی خوانساری، ص 109ـ 110).در این سالها نشریاتِ غالباً سیاسی و فرهنگی فارسیزبان همچنان در کشورهای خارجی (بیشتر در آلمان، انگلیس، سوئد و فرانسه) منتشر میشد. حجم زیادی از مطالب نیز در مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران بود ( رجوع کنید به: جعفری خانقاه، ص 94).با پایان یافتن جنگ در تابستان 1367 و پس از رحلت امام خمینی در سال بعد، تنشهای فکری و مناقشات سیاسی بیش از پیش به عرصه نشریات راه یافت و بر سبک و سیاق کار طنز در جراید ــ که به سبب فعال نبودن احزاب و گروهها در جامعه، سخنگوی جناحها و جریانات فکری و سیاسی بودند تأثیر گذاشت. آغاز به کار مجله گلآقا در پاییز 1369، از نظر پرداختن به طنز تصویری، مکمل حرکت جدید طنز سیاسی کشور بود و پس از مدتها بار دیگر، طنز تصویری مسئولان جامعه، با تأکید بر ملاحظات دینی و اجتماعی، چاپ و منتشر شد و فضای کار طنز سیاسی گسترش یافت (صدر، ص 84- 85). در این مقطع، در زمینه کلامی ـ فقهی چند نشریه، به عنوان شاخص اندیشههای این شاخه منتشر شد که عبارت بودند از: مجله معرفت و مجله کلام اسلامی هر دو در 1371 ش، مجله اندیشه حوزه (وابسته به دانشگاه علوم رضوی) از 1374 ش و مجله حکومت اسلامی زیرنظر دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری از 1375 ش (میرسلیم، ص 234ـ 235). سه روزنامه، به مجموعه روزنامههای صبح تهران افزوده شد؛ سلام (تأسیس: در 1370 ش) همشهری (تأسیس: 1372 ش) ایران (تأسیس 1375 ش؛ نعمتیاقدم، ص 84).برخی رخدادهای مهم دیگر در این سالها عبارت بودند از: کشمکشهای دولت و قوه قضائیه در خصوص نحوه رسیدگی به جرائم مطبوعاتی، برگزاری نمایشگاههای مطبوعات، تأسیس دانشکده خبر، اعلام موجودیت انجمن روزنامهنگاران مسلمان، انتخابات انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی و انتخاب نماینده مدیران مسئول مطبوعات در هیئت نظارت بر مطبوعات، تشکیل نخستین انجمن الکترونیکی روزنامهنگارانایران و اعطای جوایز سالانه به مقالات برگزیده (قاسمی، ص 135ـ 137).پس از انتخابات ریاست جمهوری در خرداد 1376 ش، شماری از جراید به موضوعاتی مانند جامعه مدنی، مردمسالاری دینی، اصلاحات، و توسعه سیاسی پرداختند (خیابانی و سریبرنی، ص 83). برخی از رخدادها و تحولات در این دوره چنین بود: تشکیل نخستین انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران؛ تجدید ترکیب اعضای هیئت منصفه مطبوعات؛ افزایش سریع تعداد روزنامهها، هفتهنامه و ماهنامهها؛ رشد فزاینده نزدیک به هزار عنوان نشریه در حوزههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، ادبی و غیره؛ انتشار دهها عنوان روزنامه در تهران و شهرستانها؛ افزایش شایان توجه شمارگان نشریات بهویژه روزنامهها؛ افزایش تعداد عناوین و شمارگان نشریات غیردولتی در قیاس با نشریات دولتی. از نظر اطلاعرسانی نیز جراید کارکرد بیشتری داشتند (غلامرضا کاشی، ص 8 9) و در عین حال، از نکات قابل توجه، صدور چندین مجوز برای یک فرد یا یک مؤسسه بوده است ( رجوع کنید به: همان، ص 128ـ132).بنا بر آمار، در 1376 ش، 345 مجله منتشر شده است. مجلات علوماجتماعی و علوم انسانی، با سهمی برابر 5 ر28% ، بزرگترین گروه مجلات کشور بودهاند و شامل مجلات ادبی، حقوقی، اقتصادی، سیاسی، تاریخی و جغرافیایی میشدهاند. سهم مجلات دیگر، به ترتیب، بدین قرار بوده است: مجلات علمی مخصوص عامه (مانند مجلههای دانستنیها و دانشمند )، 13%؛ مجلات علمی و فنی و مهندسی، 4ر12% ؛ مجلات سرگرمکننده و عامهپسند (مانند اطلاعات هفتگی یا گزارش )، 6 ر10%؛ مجلات پزشکی، 7ر7%؛ مجلات کودکان و نوجوانان و همچنین مجلات هنری، هر کدام 8 ر5%؛ مجلات مذهبی، 1ر4%؛ مجلات ورزشی، 6ر3%؛ مجلات مخصوص بانوان و همچنین مجلات کشاورزی، هر کدام 3ر2%؛ مجلات طنز و کاریکاتور و همچنین مجلات وابسته به قوای نظامی و انتظامی، هر کدام 7ر1%؛ و مجلات مخصوص اقوام، 5% (محسنیانراد، 1376ش، ص 766ـ767). آمار فاصله انتشار مجلات نیز بدین ترتیب بوده است: 1ر52% ماهنامه؛ 8 ر5% هفتگی؛ 9ر3% دوهفتهنامه؛ 8 ر5% دو ماه یکبار؛ 8 ر26% فصلنامه؛ 4ر2% ششماه یک بار؛ و باقی مجلات در سال هشت، سه یا یک شماره منتشر شدهاند (همان، ص 767).بنا بر آمار، بیشترین سهم مقالات چاپ شده فارسی به علوم انسانی تعلق دارد و علوم پایه و پزشکی در مراتب دوم و سوم قرار میگیرند. همچنین سهم مقالات لاتینی متعلق به گرایشهای فنی و مهندسی 66% است و علوم پایه و علوم انسانی در مراتب بعدیاند. در مجموع، تعداد مقالات منتشر شده، به ترتیب، به گرایشهای علوم انسانی، فنی و مهندسی، علومپایه، پزشکی، کشاورزی، و هنر تعلق دارند (حری، ص 112). کل مجلات مورد تأیید وزارت فرهنگ و آموزش عالی 130 عنوان است که از این میان، 102 عنوان فارسی، شانزده عنوان دو زبانی، دَه عنوان لاتینی و دو عنوان عربی است (همانجا).بهطور کلی، یکی از مشخصههای بارز این دوره جدال بین دو جریان عمده سیاسی در داخل کشور بود که بر مطبوعات تأثیر فراوان داشت. جراید طرفدار جریان معروف به اصولگرا، جراید طرفدار جریان مقابل، معروف به جریان اصلاحات، را به انتشار مطبوعات زنجیرهای، تضعیف پایههای اعتقادات دینی مردم، ترویج ابتذال و اباحهگری، مبارزه با اصل ولایت فقیه و قانون اساسی، و هماهنگی با ضدانقلاب متهم میکردند ( رجوع کنید به: رسائی، دفتر1، ص 96ـ 168؛ اسناد و پروندههای مطبوعاتی ایران ، ج 1، ص 465ـ524). از سوی دیگر، جریان مقابل، اصولگرایان را به سوء استفاده از دین و ارزشها، انحصارطلبی و تحمل نکردن انتقاد از حکومت، تلاش برای جلوگیری از تکثرگرایی و چند صدایی در جامعه، برخورد غیرقانونی با جراید، دوگانگی دستگاه قضایی در رسیدگی به جرائم مطبوعاتی، اِعمال محدودیتهای بیشتر در خصوص آزادی فعالیت مطبوعات و ایجاد ناامنی در میان اصحاب جراید متهم میکردند ( رجوع کنید به: غلامرضا کاشی، ص 25ـ32، 54 -76).در 30 فروردین 1379 قانون مطبوعات مصوب 1364 ش اصلاح، و با عنوان «قانون اصلاح قانون مطبوعات» در مجلس تصویب شد. در قانون جدید مطبوعات، افزون بر مدیرمسئول، نویسنده مطالب نیز مسئول شناخته شد و علاوه بر مراجع رسیدگی ویژه مطبوعات، دادگاههای عمومی و انقلاب نیز صلاحیت رسیدگی به جرائم مطبوعاتی را یافتند. همچنین از قدرت نظارتی وزارت ارشاد بر مطبوعات کاسته و قدرت هیئت نظارت بر مطبوعات افزایش یافت. این تغییرات مناقشات زیادی را در پیداشت (مادّه 6، تبصره 7، مادّه 15؛ نیز رجوع کنید به: همشهری ، ص2).در این سالها از نظر تعداد و کیفیت مطالب نشریات علمی ـ تخصصی، نشریات حوزه علوم انسانی (نشریات تخصصی دینی در همین ردیف قرار دارند) و فنی ـ مهندسی از نظر توزیع فراوانی درصد بیشتری را به خود اختصاص دادند، چنانکه در 1377 ش، از 284 نشریه علمیـ تخصصی، 120 عنوان (3 ر42%) در حوزه علوم انسانی و 69 عنوان (3 ر24%) فنیـ مهندسی بود و بهترتیب نشریات پزشکی، کشاورزی، منابع طبیعی و علوم پایه در ردههای بعدی قرار داشتند. از نظر منبع تأمین بودجه نیز در این سال، 172 نشریه (6 ر60%) دولتی، 92 نشریه (4 ر32%) خصوصی و 20نشریه (7%) تعاونی بود. از نظر دوره انتشار نیز، به ترتیب، تعداد فصلنامهها و ماهنامهها از دیگر نشریات بیشتر بود (زارع، ص 53).نشریات ادبی، که جزو نشریات علمی ـ تخصصی محسوب میشوند، از تنوع بیشتری برخوردار شدند. صفحههای ادبی روزنامهها نیز رونق گرفت؛ اما، این صفحهها، که در واقع مکمل مجلات ادبی بودند، تحت تأثیر مسائل و موضوعات سیاسی قرار گرفتند ( رجوع کنید به: فریبا کاظمی، ص 118ـ127). بنا به آمار، به طور کلی بیشتر نشریات علمی ـ تخصصی به رغم رشد چشمگیر، به ویژه نشریات سازمانهای دولتی، فاقد سازمان و مدیریت مستقلی بوده و از نظر فضا، نیروی انسانی و تجهیزات، یارانهبگیر به شمار میآمدهاند و از این نظر به مدیران وابستگی داشته و در بلندمدت دچار آسیب شدهاند. سهم بخش خصوصی در انتشار این مجلات 33% بوده است و در عین حال، بالاترین شمارگان نشریات علمی ـ تخصصی از آنِ بخش خصوصی بوده و نشریات وابسته به سازمانهای دولتی حق اشتراک کمتری داشتهاند. بیشترین مطالب چاپی از نظر تعداد صفحه به گروه علوم انسانی و کمترین حجم به گروه علوم پایه اختصاص داشته است. عمدهترین مسائل و مشکلات نشریات علمی ـ تخصصی به گفته مدیران این نشریات، ضعف ساختار پژوهشی، ضعف انجمنهای علمی، موانع سیاسی و حقوقی، عدم حمایت مالی دولت، ضعف بازارفروش، فقدان نیروی انسانی آموزشدیده و معضل دسترسی به منابع علمی بوده است (محمدپور، ص113).بر اساس آمار، در 1376 ش موضوعات مختلف دینی و اجتماعی شفافتر و آشکارتر مطرح شد. بررسی موضوعات مطرح شده در این نشریات نشان از تفوق موضوعات کلامی و دینی دارد و این موضوعات به تنهایی نزدیک به 15% از کل مطالب نشریات سال 1376 ش را در بر گرفته است و موضوعات نقد و بررسی و سیاست در ردههای بعدی قرار دارند. این دو موضوع به ترتیب 1ر8% و 8% مطالب را به خود اختصاص دادهاند. بهطور کلی مطالب جدید، 40% موضوعات را شامل میشوند و موضوعات فقهی، قرآنی، تفسیر و فلسفه در این سال پوشش نسبتاً زیادی در این نشریات دارند (همان، ص 117؛ شعبانعلی بهرامپور، 1384 ش، ص 136ـ137). از جمله نشریات دینی که تا پایان 1377 ش منتشر شدهاند (اعم از نشریات مرتبط با حوزه یا نهادها و سازمانهای وابسته به آن) عبارتاند از: آیینه پژوهش ، اندیشه حوزه ، معارف اسلامی ، بشارت ، بینات ، پژوهشهای قرآنی ، پیام زن ، حوزه ، حوزه و دانشگاه ، درسهایی از مکتب اسلام ، علوم حدیث ، فقه ، فقه اهل بیت ، کلام اسلامی ، معرفت ، نامه مفید ، نقد و نظر ، نور علم ، حکومت اسلامی ، کیهان اندیشه ، مسجد ، و علوم سیاسی (شعبانعلی بهرامپور، 1384 ش، ص 134، جدول 4؛ برای آگاهی از موضوعِ نشریات مذکور رجوع کنید به: همانجا).یکی دیگر از ویژگیهای این دوره، رشد نشریات الکترونیکی بود. در برنامههای توسعه نیز برای ارتباطات، شبکه انتقال اطلاعات، بانکهای اطلاعاتی و استفاده بهینه از اطلاعات، سهم زیادی قائل شدهاند (ذاکر، ص 133ـ 135). در زمینه طنز (تصویری و مکتوب)، بیشترین جنجالآفرینی در خصوص طنز روزنامهها بوجود آمد و نشریات مختص طنز آرامتر حرکت میکردند (صدر، ص240). برخی از نشریات طنز این دوره، مجلههای گلآقا، طنزپارسی، طنز کاریکاتور، دنیای طنز و خورجین بودند. افزون بر آن در بسیاری از روزنامهها، از جمله کیهان، ایران، رسالت، انتخاب، آریا، زن، جامعه، توس، و نشاط ، نیز طنز نوشتاری و طنز تصویری جایگاه مهمی داشت. در بیشتر موارد، رویکرد طنزها، انتقادی بود؛ البته این نوع انتقاد در روزنامهها بیشتر از مجلهها بود. از نظر موضوعی نیز موضوعات سیاسی سهم بیشتری داشتند. مهمترین موضوع سیاسی اختلافات و درگیریهای جناحی و سیاسی بود. موضوعات اقتصادی مثل تورم و گرانی، موضوعات ورزشی، فرهنگی و در موارد اندکی موضوعات حقوقی در مراتب بعدی قرار داشتند (عرفانی، ص 52 -59).در فاصله سالهای 1376 ش تا پایان 1379 ش، 844 نشریه و از ابتدای 1380 ش تا اردیبهشت 1382 نیز 838 نشریه اجازه چاپ گرفتند که رقم چشمگیری است؛ اما، در این دوره، جرایدی هم توقیف شدند. از 1376 ش تا پایان 1382 ش در حدود 52 نشریه به صورت دائم و 98 نشریه به طور موقت توقیف شدند که 20% این نشریات را هیئت نظارت بر مطبوعات و 80% را قوه قضائیه توقیف کرد (پروهان، ص 56 57؛ علی بهرامپور، ص 85). این نشریات عمدتاً به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی کشور، افترا، نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی، هتک حرمت و حیثیت افراد، مخالفت و بیحرمتی نسبت به مبانی انقلاب و ارزشهای دینی و ملی، نشر و ترویج مطالب خلاف عفت عمومی، توهین به مقدّسات مذهبی و اهانت به نهادهای قانونی و انقلاب اسلامی توقیف شدهاند ( رجوع کنید به: اسناد و پروندههای مطبوعاتی ایران ، ج 1، ص 465، 495، ج 2، ص 537، 735، ج 3، ص 1227، 1501). برخی نشریهها نیز به دلایلی چون مشکلات اقتصادی از ادامه انتشار بازماندند و تعطیل شدند ( رجوع کنید به: دیداری، ص7ـ9؛ پروهان، ص58- 59؛ «مدیران مطبوعات از مشکلاتاقتصادی میگویند»، ص92ـ96).در این دوره بیشترین نشریات فارسی خارج از کشور (بیش از 84%) در امریکا، آلمان، انگلیس، سوئد، و فرانسه و کانادا چاپ میشدند. بیشتر نشریات این دوره، همچون ادوار قبل، به موضوعات سیاسی (45%) و فرهنگی (55%) گرایش داشتند. ایرانیان خارج از کشور، افزونبر نشریات چاپی، در حوزه نشریات الکترونیکی و پایگاههای اطلاعرسانی هم فعالیت بسیار داشتهاند (علی بهرامپور، ص90ـ93). به طور کلی در دوره پس از جنگ (1367 ش تا 1383 ش)، در حدود پنجاه نشریه تخصصی بانوان به چاپ رسیده است که از این تعداد، حدود پانزده نشریه در فاصله سالهای 1367 ش تا 1376 ش و حدود 35 نشریه دیگر از 1376 ش تا 1384 ش منتشر شده است. مقایسه آمار تقریبی این دوره با سالهای قبل، نشان میدهد که جراید زنان پس از جنگ، بهویژه پس از 1376 ش، رشد چشمگیری داشته است (رجوع کنید به: نوروز مرادی، ص 6ـ7؛ تقوی، ص 362ـ371).منابع: علی اسدی، «تنگناهای مطبوعات در ایران»، در مجموعه مقالات نخستین سمینار بررسی مسائل مطبوعات ایران ، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها، 1371ش؛ احمد اسعدی، «نمایه مطبوعات ایران: 1358ـ1372»، رسانه ، سال 5، ش2 (تابستان 1373)؛ محسن اسماعیلی، قانون مطبوعات و سیر تحول آن در حقوق ایران ، تهران 1379ش؛ اسناد و پروندههای مطبوعاتی ایران: سالهای 79ـ1370 ، گردآوری و تدوین عذرا فراهانی، تهران 1384ش؛ اطلاعات ، ش15924، 17 مرداد 1358؛ حمیدرضا اکرمی، «چاپ همزمان: پدیدهای که در عصر الکترونیک ممکن شد»، رسانه ، سال10، ش3 (پاییز 1378)؛ محسن امینزاده، «مبانی، تنگناها و دورنمای توسعه مطبوعات ایران»، کلک ، ش14 و 15 (اردیبهشت و خرداد 1370)؛ محمدابراهیم انصاری لاری، نظارت بر مطبوعات در حقوق ایران ، تهران 1375ش؛ مینو بدیعی دزفولی، «بررسی مسائل مدیریتی، تخصصی و آموزشی در مطبوعات ایران»، در مجموعه مقالات نخستین سمینار بررسی مسائل مطبوعات ایران ، همان؛ شعبانعلی بهرامپور، «ضرورت تجدیدنظر در سیاستگذاری رسانهای و مطبوعاتی»، رسانه ، سال15، ش2 (تابستان 1383)؛ همو، «مسائل و مشکلات مطبوعات ایران و راهحلهای پیشنهادی»، رسانه ، سال 11، ش3 (پاییز 1379)؛ همو، مطبوعات در دوره اصلاحات: چالشها و تحولات ، مقاله 5: «نشریات حوزوی و گفتمانهای غالب: مطالعه موردی نشریات حوزوی در سالهای 1376ـ1337»، تهران 1384ش؛ علی بهرامپور، «بررسی مقایسهای و آماری وضعیت انتشار مطبوعات بعد از انقلاب اسلامی در مقایسه با شاخصهای منطقهای و جهانی و نشریات فارسی چاپ خارج»، رسانه ، سال 12، ش4 (زمستان 1380)؛ مهدی بهشتیپور، «مطبوعات ایران در دوره پهلوی»، رسانه ، سال4، ش4 (زمستان 1372)؛ مرضیه پروهان، «نگاهی به روند تداوم و ماندگاری مطبوعات در ایران»، رسانه، سال 14، ش4 (زمستان 1382)؛ احمدرضا پورسیف، «نظام مطبوعاتی توسط چه کسانی باید تشکیل شود»، جمهوری اسلامی ، سال1، ش55، 13 مرداد 1358؛ فروغ پوریاوری، «فتوژورنالیسم ایران: درخشیدن در عرصه بینالمللی، گرفتار آماتوریسم داخلی»، دنیای سخن ، ش36 (آذر 1369)؛ محمدکاظم تقوی، «مطبوعات زنان در جمهوری اسلامی ایران»، پیام زن ، سال 14، ش2 (اردیبهشت 1384)؛ مهدی جعفری خانقاه، «چشماندازی بر سیر انتشار جراید فارسی زبان خارج از کشور در قاره اروپا: بین سالهای 1357ـ1378ش»، رسانه ، سال11، ش1 (بهار 1379)؛ جمهوری اسلامی ، ش58، 17 مرداد 1358، ش274، 22 اردیبهشت 1359؛ عباس حری، «رابطه مجلات تخصصی و ارتقای متخصصان در ایران»، رسانه ، سال8، ش4 (زمستان 1376)؛ بیژن خاکپور، توقیف مطبوعات ایران در گذر زمان: از سال 1202 هجری شمسی تاکنون ، تهران 1379ش؛ غلام خیابانی و آنابل سریبرنی، «مطبوعات ایران و مبارزه مستمر بر سر جامعه مدنی: 2000ـ 1998»، رسانه ، سال12، ش3 (پاییز 1380)؛ اکرم دیداری، «گزارشی از چهار نشست علمی ـ تخصصی دهمین، نمایشگاه مطبوعات»، رسانه ، سال14، ش1 (بهار 1382)؛ عبداللّه ذاکر، «جایگاه ارتباطات در برنامههای توسعه ایران پس از انقلاب اسلامی»، رسانه ، سال12، ش3 (پاییز 1380)؛ حمید رسائی، پایان داستان غمانگیز : نگاهی به زمینههای صدور حکم حکومتی مقام معظم رهبری درباره قانون مطبوعات ، دفتر1، تهران 1381ش؛ بیژن زارع، «تاریخچه مجلات علمی ـ تخصصی در ایران»، رسانه ، سال10، ش2 (تابستان 1378)؛ محمد شریف، «آیا میتوان مطبوعات را از سال 1364 هم محدودتر کرد؟»، گفتگو کننده: زهرا بابامیری، رسانه ، سال9، ش3 (پاییز 1377)؛ رویا صدر، بیست سال با طنز ، تهران 1381ش؛ امیر عرفانی، «طنز در مطبوعات ایران»، رسانه ، سال11، ش3 (پاییز 1379)؛ عبداللّه غلامرضا کاشی، مطبوعات در عصر خاتمی: مرداد 76 تا مرداد 79 ، تهران 1379ش؛ فرید قاسمی، مطبوعات ایران در قرن بیستم ، تهران 1380ش؛ قربانیان، «کاریکاتور در ایران: 69ـ57»، نامه فرهنگ ، سال1، ش1 (پاییز 1369)؛ علی کاشفی خوانساری، «مطبوعات کودک و نوجوان ایران پس از انقلاب اسلامی»، رسانه ، سال9، ش1 (بهار 1377)؛ فریبا کاظمی، «ارزیابی جایگاه و موقعیت نشریات ادبی ایران»، رسانه ، سال12، ش2 (تابستان 1380)؛ مسعود کاظمی، «دشواریهای نشریات مستقل در برابر گسترش نشریات دولتی یا مورد حمایت دولت»، رسانه ، سال 14، ش4 (زمستان 1382)؛ کیهان ، ش11092، 22 شهریور 1359؛ معصومه کیهانی، «نگاهی به مطبوعات زنان در ایران از 1328 قمری تا 1371 شمسی»، کلک ، ش34 (دی 1371)؛ مهدی محسنیانراد، ارتباط جمعی در کشورهای اسلامی ، تهران 1376ش (منتشر نشده)؛ همو، انقلاب، مطبوعات و ارزشها: مقایسه انقلاب اسلامی و مشروطیت ، تهران 1375ش؛ معصومه محمدپور، «معرفی آخرین یافتههای تحقیقات مطبوعاتی»، رسانه ، سال10، ش4 (زمستان 1378)؛ «مدیران مطبوعات از مشکلات اقتصادی میگویند»، [ گزارش ] منوچهر محمد شمیرانی، رسانه ، سال8، ش3، (پاییز 1376)؛ امیدعلی مسعودی، «استقلال حرفهای روزنامهنگاران از رویا تا واقعیت: نقدی بر اساسنامه انجمن صنفی نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات»، در مجموعه مقالات دومین سمینار بررسی مسائل مطبوعات ایران، تهران، خرداد ماه 1377 ، ج1، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها، 1377ش؛ کاظم معتمدنژاد، «ارکان حقوقی آزادی مطبوعات»، رسانه ، سال9، ش2 (تابستان 1377 الف )؛ همو، «بررسی شرایط پیشرفت نشریات مستقل و کثرتگرا»، در مجموعه مقالات دومین سمینار بررسی مسائل مطبوعات ایران، تهران، خرداد ماه 1377 ، همان؛ مصطفی میرسلیم، «سیر اندیشه حکومتداری پس از انقلاب اسلامی»، راهبرد یاس، ش1 (زمستان 1383)؛ الیاس نادران و گیلدا عبدلی، «جایگاه مطبوعات در سبد مصرفی خانوارهای ایرانی»، رسانه ، سال12، ش1 (بهار 1380)؛ کریم نعمتی اقدم، «بررسی حقوق مطبوعات در ایران»، رسانه ، سال13، ش1 (بهار 1381)؛ نگاهی به مطبوعات: ویژه 28 مرداد ، تهران: وزارت ارشاد ملی، اداره کل مطبوعات داخلی، [ بیتا. ]؛ نگرشی بر نقش مطبوعات وابسته در روند انقلاب اسلامی ایران ، تهران: وزارت ارشاد اسلامی، ادارهکل مطبوعات و نشریات، 1361ش؛ کورش نوروز مرادی، «مأخذشناسی و کرنولوژی مطبوعات تخصصی زنان ایران»، پیام بهارستان ، سال1، ش8 (دی 1380)؛ آصف نیاآریائی، «201 مجله و روزنامه در عمر 126روزه انقلاب»، اطلاعات ، ش888 ، 15، 4 تیر 1358؛ ابوالفضل نیکوکار، «نظری بر جایگاه هیئت نظارت بر مطبوعات در قانون سال 64»، در مجموعه مقالات دومین سمینار بررسی مسائل مطبوعات ایران، تهران، خرداد ماه 1377 ، همان؛ همشهری ، سال8، ش2096، 31 فروردین 1379.