دُرّیزاده، خاندان، از خاندانهای علمی مشهور و صاحب مناصب قضائی در دورة عثمانی. این خاندان در طول بیش از دو قرن (از حدود نیمة قرن یازدهم تا نیمة قرن سیزدهم)، شش شیخالاسلام و تعداد زیادی قاضی، قاضی عسکر و مدرّس پروراند، هرچند از میان آنها مؤلفان اندکی برخاستند. برقراری پیوندهای خویشاوندی با چند خاندان علمی مشهور دیگر، از جمله باشماقچیزادهها (← ادامة مقاله) و فیضاللّهزادگان، موجب نفوذ اجتماعی و سیاسی بسیار این خاندان شد (د.ا.د.ترک، ذیل «درّیزادهلر»).1) دُرّی محمدافندی، سرسلسله خاندان دریزاده، که اولاد و احفادش بهسبب انتساب به او «درّیزاده» خوانده شدهاند. او فرزند الیاس (اصالتاً اهل آنکارا) بود. سال تولد درّی محمد در منابع نیامده، ولی باتوجه به آنکه سن وی را هنگام مرگ، حدود نود سال ذکر کردهاند، احتمالاً در اواخر دهة پنجاه از قرن یازدهم بهدنیا آمدهاست. او پس از تحصیلات مقدماتی در زادگاهش، مِرزفون*، و تکمیل تحصیلات خود در استانبول، مدرّس شماری از مدارس استانبول از جمله یکی از مراکز تحصیلات عالی شد. در فاصلة سالهای 1116 تا 1132 به منصب قضا در شهرهای حلب، قاهره، مکه و استانبول رسید. این سِمَت دیری نپایید و اعتراض مردم به عملکرد وی موجب عزلش شد. درّی محمد در 1138 قاضی عسکر آناطولی شد و در 1140 برکنار گردید. او دوبار در 1143 و 1147 مدتی کوتاه قاضی عسکر رومایلی شد. همچنین در 1147، همزمان با سلطنت محمود اول، شیخالاسلام و مفتی حکومت عثمانیان گردید. اما پس از چندماه به بیماری فلج مبتلا و بهسبب وخیم شدن بیماری، در 1148 برکنار شد. او در 1149 درگذشت (عصمتافندی، ص 108ـ110؛ د.ا.د.ترک، ذیل «درّی محمدافندی»؛ شقیرات، ج 1، ص 663ـ665).درّی محمدافندی با دختر رئیسالعلما عبدالقادرافندی ازدواج کردهبود و دو پسر داشت؛ نورالدین که مدرّس علوم دینی بود و در 1134 در جوانی درگذشت؛ و مصطفی (شیخی محمدافندی، ج 3، ص 525؛ ثریا، ج 2، ص 338؛ د.ا.د. ترک، همانجا).2) مصطفی درّیزاده، در 1114 در استانبول بهدنیا آمد و پس از اتمام تحصیلات به تدریس در تعدادی از مدارس استانبول پرداخت. او در زمان شیخالاسلامی پدرش قاضی شهر غَلَطه/ گالاتا شد و سپس منصب قضای اَدرنه و مکه را برعهده گرفت. او در 1152 قاضی استانبول، در 1159 قاضی عسکر آناطولی و در 1164 و 1168 قاضی عسکر رومایلی شد. مصطفی سهبار، به مقام شیخالاسلامی منصوب شد: نخست در 1169 در زمان حکومت عثمان سوم بهمدت حدود هفت ماه؛ سپس در 1175 در زمان حکومت مصطفی سوم، بهمدت حدود پنج سال؛ و سومینبار در 1187 همزمان با حکومت عبدالحمید اول، بهمدت حدود هفتماه. او در 1188 درگذشت (جودتپاشا، ج 2، ص 7ـ8 ؛ ثریا، ج 4، ص 444؛ اکرم کیدو، ص 53؛ د.ا.د.ترک، ذیل «درّیزاده مصطفیافندی»؛ شقیرات، ج 2، ص 46ـ47).کتاب درّیزاده، الدُرَةُالبیضاء فی بیانِ اَحکامِالشریعةالغَرّاء، در فقه است که آن را اثری معتبر دانستهاند. نسخ خطی متعددی از این اثر پرحجم موجود است (← جودتپاشا، ج 2، ص 8؛ بغدادی، هدیه، ج 2، ستون 453؛ د.ا.د. ترک، همانجا؛ قرهبلوط، ج 3، ص 1571). به گفتة برخی، این کتاب اثر پدر مصطفی بوده و وی فقط مطالب آن را تدوین و این اثر را نامگذاری کردهاست (بغدادی، ایضاح، ج 1، ستون 457).مصطفی درّیزاده را در انتخاب قضات، فردی دقیق معرفی کرده و گفتهاند که بخشی از دارایی فراوان خود را وقف کرد. او دختر شیخالاسلام سیدعبداللّه افندی باشماقچیزاده را به همسری برگزید. از پنج پسر مصطفی، محمد عطاءاللّه و محمدعارف شیخالاسلام شدند و سه تن دیگر عهدهدار مناصب قضا و تدریس علوم دینی گردیدند. چند تن از فرزندان و نوادگان این سه هم منصب تدریس و قضا را برعهده داشتند (← جودتپاشا، ج 2، ص99ـ100؛ ثریا، ج 4، ص 445، 586؛ د.ا.د.ترک، همانجا). فرزندان و نوادگان مصطفی غالباً با لقب سید معرفی شدهاند. سبب شهرت آنان به این لقب را آن دانستهاند که شماری از آنها سمت نقیبُالاشراف، تصدی و سرپرستیِ امور سادات یافتند. البته برای این مسئله اسباب دیگری نیز ذکر شدهاست (← د.ا.د. ترک، ذیل «درّیزاده مصطفیافندی» و «درّیزادهلر»؛ شقیرات، ج 2، ص 100، پانویس 1، ص 107، پانویس 1).3) محمد عطاءاللّه درّیزاده، در 1142 در استانبول متولد شد. او پس از فراغت از تحصیل به تدریس پرداخت و از 1172 تا 1192 مناصبی چون قضای سِلانیک و مکه و استانبول و قاضی عسکری آناطولی و رومایلی را برعهده داشت. درّیزاده در 1197 برای دومینبار قاضی عسکر رومایلی و همزمان رئیسالعلما شد. سپس در همان سال عبدالحمید اول او را به شیخالاسلامی منصوب کرد (جودتپاشا، ج 2، ص 250، ج 3، ص 136ـ137؛ شقیرات، ج 2، ص 100ـ101). در آن زمان جنگ عثمانی با روسیه مهمترین دغدغه حکومت بود و محمد عطاءاللّه دولتمردان را به ادامة جنگ تشویق میکرد. او پس از حدود دو سال، به همدستی با صدراعظم برای عزل سلطان متهم و از سِمَت خود برکنار و تبعید شد و در 1199 در راه سفر به حجاز درگذشت. البته از کشتهشدن او با زهر نیز سخن گفتهاند. تواضع و حلم وی را ستودهاند (← جودتپاشا، ج 3، ص 129، 136ـ137؛ د.ا.د.ترک، ذیل «درّیزاده محمد عطاءاللّه افندی»؛ اکرم کیدو، ص 56 ـ57). محمد عطاءاللّه در محلة ببک استانبول قصری ساحلی بنا کرد که محل اقامت او و برخی افراد دیگر این خاندان پس از او بود. در محل آن، بعدها بنای سفارت مصر ساخته شد و پس از برقراری نظام جمهوری (1302ش/ 1923)، این بنا به کنسولگری مصر اختصاص یافت (د.ا.د.ترک، ذیل «درّیزادهلر»). چندتن از پسران و نوادگان محمد عطاءاللّه مدرّس علوم دینی و قاضی بودند (← ثریا، ج 3، ص 477).4) محمدعارف درّیزاده، در 1153 در استانبول بهدنیا آمد. او که پس از تحصیل به تدریس علوم دینی پرداخت، از 1180 تا 1199 به مناصبی برگزیده شد، از جمله قاضی مکه، بورسه و استانبول؛ نقیبالاشراف؛ قاضی عسکر آناطولی؛ قاضی عسکر رومایلی و رئیسالعلما. او نخستین فرد از خاندان درّیزاده بود که به نقابت اشراف منصوب گردید (همان، ج 3، ص 267؛ د.ا.د.ترک، ذیل «درّیزاده محمدعارفافندی»؛ شقیرات، ج 2، ص 107ـ108). محمدعارف دوبار شیخالاسلام عثمانیان شد. نخست در 1199 در زمان حکومت عبدالحمید اول، که کمتر از شش ماه دوام یافت و بهسبب نامعلومی به عزل و تبعید چند ساله او از استانبول انجامید؛ بار دوم در 1206 در زمان سلیم سوم. اینبار مشیخت او حدود شش سال بود، اما برخی وقایع سیاسی باز هم موجب عزل و تبعید وی در 1213 شد. او پس از مدتی با وساطت بزرگان به استانبول بازگشت، اما تا زمان درگذشتش در 1215 خانهنشین بود (← ثریا؛ د.ا.د. ترک، همانجاها؛ قس شقیرات، ج 2، ص 110 که تاریخ درگذشت وی را 1225 ذکر کردهاست).نتیجة/ نتایج الفتاوی در فقه حنفی از آثار محمدعارف است که در 1237 و 1265 در استانبول به چاپ رسیدهاست. او رسالهای در شرح و بیان «الصلاة معراجالعارفین» نیز نگاشتهاست. هر دو اثر به زبان ترکی است (← د.اد.ترک، همانجا؛ قرهبلوط، ج3، ص 1465). محمدعارف نظامنامهای برای تشکیلات قضائی نوشت که سلطانسلیم سوم آن را تأیید کرد. او را فردی نرمخو، فصیح، ادیب و تجددطلب دانستهاند. از میان فرزندان او عبداللّه به مقام شیخالاسلامی رسید و دیگر پسران و چندتن از نوادگانش مدرّس و قاضی بودند (ثریا؛ د.ا.د.ترک، همانجاها).5) عبداللّه درّیزاده، در 1183 در استانبول متولد شد. او نزد پدر خود و دیگر عالمان دینی تحصیل کرد. سپس به تدریس علوم دینی پرداخت و در زمان شیخالاسلامی پدرش به قضاوت ازمیر و سپس غلطه گمارده شد. منصب قضای مکه و استانبول و قاضی عسکری آناطولی سِمَتهای بعدی او بودند. عبداللّه هنگام به سلطنترسیدن محمود دوم در 1223، در مسجد ابوایوب انصاری بهعنوان نقیبالاشراف شمشیر بر کمر سلطان بست و پس از چند ماه شیخالاسلام شد، اما حدود دو سال بعد به اتهام تحریک سران شورشیان برکنار گردید. او در 1227 دوباره شیخالاسلام شد و حدود سه سال عهدهدار این منصب بود، اما به دلایل سیاسی عزل و تبعید شد. عبداللّه بعدها مشمول عفو سلطان قرار گرفت و به استانبول بازگشت و در 1244 درگذشت (جودتپاشا، ج 9، ص 45، ج 10، ص 82 ؛ د.ا.د.ترک، ذیل «درّیزاده عبداللّهافندی»؛ نیز← شقیرات، ج 2، ص163ـ 165). عبداللّه را که ثروتی فراوان داشت، فردی صاحبنفوذ و شیفتة قدرت و شکوه و مراسم و تشریفات وصف کردهاند (← د.ا.د.ترک، همانجا). فرزند او، شریف محمدافندی، مدرّس و قاضی شهرهایی از جمله مکه و استانبول و قاضی عسکر آناطولی و رومایلی بود (← ثریا، ج 3، ص 146). یکی از نوادگان عبداللّه، که همنام خود او بود، نیز به منصب شیخالاسلامی رسید.6) عبداللّه درّیزاده، فرزند محمد، مشهور به عبداللّهبیگ، ششمین و آخرین شیخالاسلام این خاندان، و در زمرة آخرین شیخالاسلامهای حکومت عثمانی است. او در 1286 در استانبول متولد شد (د.ا.د.ترک، ذیل «درّیزاده عبداللّه بِیافندی»؛ شقیرات، ج 2، ص 463). عبداللّه ابتدا علوم مقدماتی و قرآن را نزد پدر فراگرفت سپس آموختن علوم دینی و تکمیل آن را تا عالیترین درجه و اخذ اجازاتی از استادان خود ادامه داد. او زبانهای عربی و فارسی را آموخت و به تدریس علوم دینی پرداخت. قضاوت بلاد خمسه (ادرنه، بورسه، شام، قاهره و فِلِبه)، منصب قضای مکه و مدینه و استانبول، عضویت در مجلس تدقیقات شرعیه (عالیترین مرجع محاکم شرعی ← شقیرات، ج 1، ص 275)، قاضی عسکری آناطولی، عهدهدار شدن منصبی در دفتر خاقانی (دفتر ثبت املاک)، ریاست مجلس تدقیق مصاحف شریفه و مؤلفات شرعیه (مجلسی متشکل از علما، ناظر بر چاپ قرآن و نیز محتوای کتابهای دینی پیش از انتشار← همان، ج 1، ص 280ـ281) و مستشار شیخالاسلام در 1337/ 1919 از مناصب حکومتی اوست (د.ا.د.ترک، همانجا؛ شقیرات، ج 2، ص 463ـ 465).در اواخر حکومت عثمانی، شیخالاسلام یکی از اعضای هیئت دولت بود، اما همچنان با نظر مستقیم سلطان انتخاب میشد (شقیرات، ج 1، ص 149). درّیزاده در 1338/ 1920 همزمان با صدارتِ دامادْ فریدپاشا*، در دورة محمد ششم، شیخالاسلام شد و حدود چهارماه بعد با انحلال کابینه از سِمَت خود عزل گردید. البته درّیزاده در این مقطع کوتاه مناصب حکومتی دیگری هم یافت، از جمله حدود یکماه سرپرستی صدارت در غیاب صدراعظم (← د.ا.د.ترک، همانجا؛ شقیرات، ج2، ص465ـ466؛ د.اسلام، چاپ دوم، «درّیزاده عبداللّهبی»). حکومت عثمانی در آن دوران وضعی بحرانی داشت و در کنار فشار دولتهای خارجی، تحرکات مصطفی کمالپاشا ــ که بعدها ملقب به آتاتورک* شدــ و طرفداران او نیز در مخالفت با حکومت عثمانی به اوج خود رسیدهبود. در این میان صدراعظم، که از مخالفان سرسخت آتاتورک بود، با انجامدادن اقدامات سیاسی گسترده، و درّیزاده با صدور فتوا سعی در سرکوب این جنبش داشتند (← شقیرات، ج 2، ص 466ـ473). عبداللّه درّیزاده در پاسخ به چند استفتا، بر ضرورت یاریرساندن به سلطان عثمانی تأکید کرد، کمالیها را خائن و جزو باغیان و واجبالقتل شمرد، سربازان کشتهشده در جنگ با آتاتورک را شهید و امتناعکنندگان از جنگ را گناهکار و مستوجب عقوبت دنیوی و اخروی دانست (← المنار، ج 23، ش 9، 30ربیعالاول 1341، ص 709ـ711). در مقابل، طرفداران آتاتورک هم در آنکارا از حمایت مفتی این شهر برخوردار شدند که با فتوای خود، فتواهای درّیزاده را نقض کرد (د.ا.د.ترک، همانجا؛ شقیرات، ج 2، ص 472).عبداللّهبیگ در 1301ش/ 1922 در آستانة پیروزی نهایی آتاتورک، استانبول را ترک کرد و به ایتالیا رفت و حدود ششماه بعد از آنجا رهسپار حجاز شد. او در رمضان 1302ش/ 1923 در حین انجام اعمال عمره درگذشت و در مکه به خاک سپرده شد (د.ا.د ترک؛ د.اسلام، همانجاها). او تقریباً چهارماه پیش از انعقاد عهدنامة لوزان ــ که در آن حاکمیت دولت ترکیه در چهارچوب مرزهای امروزی به رسمیت شناخته شدــ درگذشت؛ بااینحال، نامش در فهرست «صدوپنجاه نفر» قرار گرفته بود، یعنی کسانی که بهسبب مخالفت با جنبش آتاتورک به هیچوجه مشمول عفو عمومی حکومت جدید نمیشدند (د.ا.د.ترک، «ذیل درّیزادهلر»؛ د.اسلام، همانجا).منابع : اکرم کیدو، مؤسسة شیخالاسلام فی الدولةالعثمانیة، ترجمة هاشم ایوبی، طرابلس 1413/1992؛ اسماعیل بغدادی، ایضاحالمکنون، ج 1، در حاجی خلیفه، ج3؛ همو، هدیةالعارفین، ج 2، در همان، ج 6؛ محمد ثریا، سجل عثمانی، استانبول 1308ـ 1315/1890ـ 1897، چاپ افست انگلستان 1971؛ احمد جودتپاشا، تاریخ جودت، استانبول 1309؛ احمد صدقیعلی شقیرات، تاریخ مؤسسةشیوخالاسلام فی العهد العثمانی: 828ـ1341 ﻫ=1425ـ1922م، اربد، اردن 1423/ 2002؛ شیخی محمدافندی، وقایعالفضلاء، در شقائق نعمانیه و ذیللری، چاپ عبدالقادر اوزجان، استانبول: دارالدعوة، 1989؛ فندقلیلی عصمتافندی، تکلمةالشقائق فیحقاهلالحقائق، در شقائق نعمانیه و ذیللری، در همان؛ علیرضا قرهبلوط، معجمالمخطوطات الموجودة فی مکتبات استانبول و آناطولی، قیصریه، ترکیه?] 1426/ 2005[؛EI2, s.v."Dürrīzīde ‘Abd Allāh Bey" (by Faik Reşit Unat، and Dankwart A.Rustow); TDVİA, s.vv. "Dürrî Mehmed Efendi", "Dürrîzâde Abdullah Beyefendi", "Dürrîzâde Abdullah Efendi", "Dürrîzâde Mehmed rif Efendi", "Dürrîzâde Mehmed Atâullah Efendi", "Dürrîzâde Mustafa Efendi","Dürrîzâdeler" (by Mehmet İpşirli).