دریای شاهی ← ارومیه، دریاچهNNNNدریای طرابزون ← دریای سیاهNNNNدریای نور ← جواهرات سلطنتیNNNNدُرَیدبن صِمَّه، شاعر جنگاور مُخَضرَم و از بزرگان طایفة بنیجُشَم. نام پدرش صِمَّة (معاویةبن حارث) و نام مادرش ریحانه بود (←ابنقتیبه، ص 504؛ ابوالفرج اصفهانی، ج10، ص 3ـ4). بلاشر (ج 2، ص 278) و عمر فرّوخ (ج 1، ص 228)نام وی را به اشتباه معاویه و لقبش را درید خواندهاند. درید، اسم مُصَغَّرِ کلمه اَدْرَد، بهمعنای کسی است که بهدلیل کهولت سن، دندانش ریخته باشد و صِمَّة بهمعنای شجاع است (ابندرید، ج 2، ص 292؛ بغدادی، ج 11، ص 118). کنیهاش ابوقُرّة و ابوذُفافة بودهاست (ابنقتیبه، همانجا؛ ابوالفرج اصفهانی، ج 10، ص 33).از تاریخ تولد درید اطلاعی دردست نیست. ابوحاتِم سجستانی (ص 27) عمر وی را دویست سال ذکر کردهاست، اما در برخی منابع تولد وی 512 یا 530 میلادی آمده و عمری حدود صد سال برای او ذکر شدهاست (← بلاشر، همانجا؛ عَزمی سُکَّر، ص 192؛ د.اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه). درید با وجود کهولت سن از درایت لازم برخوردار بود و برای مردم سخنرانی میکرد و در جنگ حُنینْ* (سال هشتم هجرت) نیز ابیاتی سرود (← ابنهشام، ج 2، ص 885 ؛ ابوحاتم سجستانی، همانجا؛ طبری، ج 3، ص 72). درید از بزرگان طایفهة بنیجشم، از قبیلة هَوازِن، بود (طبری، ج 3، ص70، 72؛ ابنعبدربّه، ج 3، ص 305). او جنگجویی شجاع، مشهور و صاحب رأی در دورة جاهلیت بود (ابنقتیبه؛ ابنعبدربّه، همانجاها؛ ابوالفرج اصفهانی، ج10، ص 3). درید اسلام را درک کرد، اما مسلمان نشد (ابوحاتم سجستانی، همانجا؛ ابوالفرج اصفهانی، ج 10، ص 3ـ4).او را اولین شاعر جنگاور و گاه برتر از نابغه ذُبیانی* معرفی کردهاند (← ابوالفرج اصفهانی، ج10، ص 3؛ مرزُبانی، ص 53). اعضای خانوادة درید نیز شاعر بودند، از جمله پدرش، عمویش مالکبن حارث، داییاش عَمروبن مَعدی کَرب*، برادرش مالکبن صِمَّة، پسرش سَلَمة و دخترش عَمْرَة. ابیاتی از صمّة، پدر دُرید، در جنگ فِجار* (از جنگهای دورة جاهلیت) باقی ماندهاست. عَمره مرثیههای بسیاری دارد. او در رثای پدرش نیز ابیاتی سرودهاست (← ابنهشام، ج2، ص 897 ـ898 ؛ ابنسعد، ج 1، ص 126ـ128؛ ابوالفرج اصفهانی، ج10، ص 4، 27ـ28، 33؛ آمِدی، ص 144؛ بکری، ج 1، ص 39، 63).درید حدوداً در صد جنگ شرکت کرد و همیشه پیروز میدان و معتمَد مردم بود (ابوالفرج اصفهانی، ج10، ص 3). او در جنگ فجار نیز حضور داشت (ابنسعد، ج 1، ص 127). در غزوة حنین* که اشراف قبیلة هوازن* و قبیلة ثقیف* آن را برپا کردهبودند، دُرید را ــ که بسیار پیر بودــ به قصد تیمّن و همچنین استفاده از تجربیات جنگیاش با هودجی کوچک حمل میکردند، ولی رأی او دربارة همراه نبردن زنان و کودکان پذیرفته نشد که با تحقیر و نکوهش نیز همراه بود (ابنهشام، ج 2، ص 884؛ ابوالفرج اصفهانی، ج 10، ص 4؛ ابنحبیب، ص 231؛ ابنقتیبه، همانجا؛ طبری، ج 3، ص 70ـ 71). در این جنگ رَبیعةبن رُفَیْع سُلَمی (معروف به ابندُغُنَّة یا ابنلذعة) درید را کشت (ابنهشام، ج 2، ص 896 ـ897 ؛ ابنحبیب، ص 233ـ 234؛ ابوحاتم سجستانی، همانجا؛ طبری، ج 3، ص 79).درید شاعر پرگویی است (عمرفرّوخ، ج 1، ص 229). حضرت علی علیهالسلام پس از بازگشت از صفّین* ابیاتی از اشعار وی را خواند (ابوالفرج اصفهانی، ج10، ص 9ـ10). ابوزید قُرشی (متوفی 170) در جَمْهَرَة اشعار العرب (ص 466ـ474) قصیدهای از وی آوردهاست. ابوعمرو شیبانی (متوفی 205 یا 206 یا 213) و اَصْمَعی (متوفی 213) اشعار درید را گردآوری کردهاند و ابوسعید سُکَّری (متوفی 275) آن را تنظیم نمودهاست (ابنندیم، ص 178). ابوعلی قالی (متوفی 356) اشعار درید را نزد ابندرید (متوفی 321، لغوی و ادیب) قرائت کرد (اشبیلی، ص 395ـ396). دیوان درید در زمان ابوالفرج اصفهانی (متوفی 356) موجود بود (← ابوالفرج اصفهانی، ج10، ص40)، اما اکنون کمتر از چهل قطعه از اشعار درید ــ که مجموعهای است حدود 250 بیت شامل قصایدی با مضامین فخر، وصف، هجا، رثا، حماسه، مدح و نسیب ــ در دست است (← بلاشر، ج 2، ص 278؛ عمرفرّوخ، همانجا؛ عزمی سکر، ص 193؛ د. اسلام، همانجا). لویس شیخو (متوفی 1306ش/ 1927) قصاید و قطعات درید را در مجموعهای به نام شعراء النصرانیة قبل الاسلام (بیروت 1967، قسم 1، ص 752ـ783) آوردهاست.شعر درید در رثای برادرش از بهترین ابیات دانسته شده که دربارة صبر بر مصائب سروده شدهاست (ابوالفرج اصفهانی، ج10، ص 5، 10؛ نیز ← اصمعی، ص 109ـ116؛ ابنقتیبه، ص 504ـ505؛ ابنعبدربّه، ج 6، ص 33ـ34؛ ابوالفرج اصفهانی، ج10، ص 7ـ9). هجو و مدح وی بیشتر دربارة قبایل است تا اشخاص (← عمرفرّوخ، همانجا؛ نیز ← اصمعی، ص 117ـ 119). درید قبل از خواستگاری از تُماضر بنت عمرو، ملقب به خنساء*، ابیاتی را با مضمون غزل برای او سرود اما پس از رد خواستگاری به هجو وی پرداخت (← ابوالفرج اصفهانی، ج10، ص 22ـ25؛ عمرفرّوخ، همانجا). برخی از اشعار او آوازهایی با مضمون فخر است (← ابوالفرج اصفهانی، ج10، ص 9؛ بلاشر، همانجا).شعر درید روان، ساده و خالی از هرگونه تکلفی است و بر وزنهای وافر، طویل، بسیط، مُتقارب، رَجَز، کامل و رَمَل سروده شدهاست. سادگی و روانی از دیگر ویژگیهای شعر اوست (عزمی سکر؛ د.اسلام، همانجاها).منابع : حسنبن بشر آمِدی، المؤتلف و المختلف فی اسماءالشعراء و کناهم و القابهم و انسابهم و بعض شعرهم، در محمدبن عمران مرزبانی، معجمالشعراء، چاپ ف.کرنکو، بیروت 1402/1982؛ ابنحبیب، اسماءالمغتالین من الاشراف فی الجاهلیة و الاسلام ویلیه کنی الشعراء و من غلبت کنیته علی اسمه، چاپ سیدکسروی حسن، بیروت 1422/2001؛ ابندرید، کتابالاشتقاق، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد 1399/1979؛ ابنسعد (بیروت)؛ ابنعبدربّه، العقدالفرید، بیروت 1404/1983؛ ابنقتیبه، الشعر و الشعراء، او، طبقاتالشعراء، چاپ مفید قمیحه و نعیم زرزور، بیروت 1405/1985؛ ابنندیم (تهران)؛ ابنهشام، السیرةالنبویة، چاپ سهیل زکار، بیروت 1412/1992؛ ابوالفرج اصفهانی؛ سهلبن محمد ابوحاتم سجستانی، المُعمّرون والوصایا، چاپ عبدالمنعم عامر، ]قاهره[ 1961؛ محمدبن خیر اشبیلی، فهرسة مارواه عن شیوخه منالدواوین المصنفة فی ضروبالعلم و انواعالمعارف، چاپ فرانسیسکو کودرا و ریبرا تاراگو، ساراگوسا 1893، چاپ افست بیروت 1399/1979؛ عبدالملکبن قریب اصمعی، الاصمعیّات، چاپ احمد محمد شاکر و عبدالسلام محمد هارون، ]قاهره? 1375/ 1955[؛ عبدالقادربن عمر بغدادی، خزانةالادب و لب لباب لسانالعرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، ج 11، قاهره 1403/1983؛ عبداللّهبن عبدالعزیز بکری، سمط اللآلی، چاپ عبدالعزیز میمنی، ]قاهره [1354/1936؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ عَزمی سُکَّر، معجم الشعراء فی تاریخ الطبری، صیدا 1419/1999؛ عمر فرّوخ، تاریخ الادب العربی، ج 1، بیروت 1984؛ محمدبن ابیالخطاب قرشی، جمهرة اشعار العرب فیالجاهلیة والاسلام، چاپ علیمحمد بجاوی، قاهره ] 1981[، محمدبن عمران مرزُبانی، المُوَشَّح: مآخذالعلماء علیالشعراء فی عِدّة انواع من صناعةالشعر، چاپ علیمحمد بجاوی، مصر 1965؛Régis Blachère, Histoire de la littérature arabe, Paris 1952- 1966; EI2, s.v. "Durayd b. al- Simma" (by K. Petráček).