حَراز، ناحیهای وسیع و کوهستانی در کشور یمن. این ناحیه در مغرب صنعا* و میان صنعا و حُدیده* قرار دارد و چون از بلندترین نواحی یمن به شمار میآید، در گذشته پناهگاه گروههای مختلف، بهویژه اسماعیلیان، بوده است. ساختمان این ناحیه منشأ آتشفشانی دارد و از مواد بازالت و گرانیت تشکیل شده و بنابر جدیدترین تقسیمبندی سیاسی کشور یمن، در شهرستان (مدیریه)های بنیمَطَر، حَیمه داخلیه، حَیمه خارجیه، مَناخه و صَعْفان، در استان (محافظه)های صنعا و حدیده، گسترده است (رجوع کنید به مقحفی، ذیل مادّه؛ ثور، ص 21؛ اکوع، قسم 1، ص 97ـ 98؛ نیز رجوع کنید به اطلس الجمهوریة الیمنیة و العالم، ص 24).این ناحیه از شمال به وادی سُرْدُد، از جنوب به وادی سِهام، از مشرق به ناحیه حیمه* و از مغرب به ناحیه بنیسعد محدود است و از مجموعهای ارتفاعات مانند صعفان، مَسار، بَیح، شبام، بنیاسماعیل و حراز (میانگین ارتفاع کوهها: سههزار متر) تشکیل شده است (ترسیسی، ص440؛ ثور، ص410؛ نیز رجوع کنید به هلفریتس، ص190ـ192). حراز نسبتآ مرطوب است و این رطوبت و بارش، از بادهای جنوبشرقی تأثیر میپذیرد. آب و هوا و خاک مناسب، آنجا را ناحیهای حاصلخیز ساخته است. در آن قهوه، گندم، جو، حبوبات و انواع میوه کشت میشود. پرورش دام و منابع سرشار زیرزمینی، مانند طلا، موجب شکوفایی اقتصادی آنجا شده است (رجوع کنید به ثور، ص 411؛ زکریا، ص 135ـ 136، 169؛ هلفریتس، همانجا؛ سیاغی، ص 122). قرارگرفتن ناحیه حراز میان صنعا و حدیده و برقراری ارتباط میان این دو شهر مهم، اهمیت سوقالجیشی به آن بخشیده است (ثور، ص410؛ زکریا، ص 166ـ167).مناخه از قدیم مقر حکومتی و مهمترین شهر ناحیه حراز بوده است. شهرهای مهم ناحیه، مسار، عطاره، حمید، مِتْوَح، شبام، لَکَمه، موزه، اَسِل، بِرار، اِمْقَه یا قُصَیبَه و حَجَیلَه، و وادیهای مهم آن حار، اِدْروب، حِجان، حمام، دایان، قصیه، حجیله و مفحقاند (ثور، ص 410 ـ 411؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه). از جمعیت ناحیه در سالهای اخیر اطلاع دقیقی در دست نیست. به گفته مَقْحَفی در 1363ش/1984، جمعیت ناحیه حدود 000، 87 تن بوده است (همانجا).از پیشینه حراز در دوران باستان اطلاع چندانی نیست. نام هَوْزَن که در کتیبهای باستانی آمده است، بر ناحیه حراز دلالت میکند (د. اسلام، همانجا). در سدههای اولیه اسلامی، حراز یکی از مِخلافهای یمن بود که در کنار هوزن قرار داشت (یعقوبی، تاریخ، ج 1، ص 201؛ همو، البلدان، ص 318؛ نیز رجوع کنید به یاقوت حموی، ذیل مادّه). به گفته ابنخرداذبه (ص 142)، حراز و هوزن باهم یک مخلاف* را تشکیل میدادند. این نظر را مقدسی نیز در سده چهارم (ص 91ـ 92) تأیید کرده است. دقیقتر از آنها، ابنحائک همدانی، مؤلف سده سوم (ص 122ـ 123، 209)، گفته است که سرزمین حراز هفت ناحیه به نامهای هوزن، کرار، صَعْفان، مسار، لهاب، مجِّیع و حراز، و مُسْتَحْرِزَه دارد و گاهی حراز و هوزن نامیده میشود. این سرزمین، بسیار حاصلخیز و دارای دژهای استواری چون شبام، مسار، حراز، مستحرزه، مسجدی بر بالای کوه شبام و بازار میوه بود (همان، ص 122، 209، 238). حراز و هوزن فرزندان عوفبن عدی بودند و نسبشان به حِمْیربن سَبَأ (حمیر بزرگ) میرسید. حناتله، لُعف و نَشْق از تیرههای ساکن ناحیه حراز به شمار میآمدند که به عربیِ نه چندان فصیح سخن میگفتند (ابنکلبی، ج 2، ص 534ـ 539؛ ابنحائک، ص209، 248؛ ابنحزم، ص 432ـ 435؛ حازمی همدانی، ص 75ـ76).در 179، در حراز شورشی نافرجام برضد خلافت هارونالرشید و نمایندگان وی در یمن درگرفت (رجوع کنید به یعقوبی، تاریخ، ج 2، ص 412). در 297، امام هادی الیالحق، از امامان زیدی، با سپاهی به حراز رفت و بسیاری از اسماعیلیان را کشت (عباسی علوی، ص 395). در 345، اسمربن یوسفبن ابیالفتوح خولانی، در مخالفت با آلیعفر، به حراز لشکر کشید، اما شکست خورد (ابنقاسم، قسم 1، ص 222).در سده پنجم، صُلَیحیان در ناحیه حراز قدرت یافتند. مؤسس این سلسله، علیبن محمد صلیحی بود که در 439 در کوه مَسار قلعهای ساخت و حراز را مرکز دعوت خود قرار داد (حمادی، ص 81ـ82؛ ابنمجاور، ص 236ـ237؛ همدانی و جهنی، ص 75ـ76؛ نیز رجوع کنید به صلیحیان*). در 460 گروهی از قبایل حراز، که در صدد تصرف قلعه مسار بودند، به اطاعت دولت صلیحی درآمدند (ابنقاسم، قسم 1، ص 258؛ همدانی و جهنی، ص 118ـ119). با پایان یافتن حکومت صلیحیان در 532، اهالی حراز به اسماعیلیه حافظی پیوستند و علیبن حاتم، پیشوای دعوت حافظی، حراز را ضمیمه قلمرو خود ساخت (دفتری، ص 276،280ـ281). از 561 تا 564، درگیریهای متعددی میان اسماعیلیان حافظی و طیبی یمن روی داد، که در نهایت علی بنحاتم بر حاتمبنابراهیم حامدی، پیشوای اسماعیلیه طیبی، غلبه کرد. حاتمبن ابراهیم به حراز رفت و چند قلعه را تسخیر و سپس آنها را مستحکم کرد و با انتخاب قلعه حُطَیب به عنوان مرکز دعوت خود، عدهای از ساکنان حافظی حراز را پیرو اسماعیلیان طیبی ساخت (همدانی و جهنی، ص 275ـ 278؛ دفتری، ص 287ـ288). با مرگ حاتم در 569، فرزندش علی به جای وی نشست و در پی مخالفتهای محلی با ادامه دعوت طیبی، علی مرکز خود را از حراز به صنعا منتقل ساخت و با استقبال هَمْدانیهای شهر روبهرو شد (همدانی و جهنی، ص283؛ دفتری، ص 288). از این زمان تا اواسط سده نهم که حراز دوباره مرکز دعوت طیبی گردید، چند واقعه مهم در حراز روی داد، از جمله شورشهای گسترده در سالهای 731 تا 746، لشکرکشی نافرجام امام صلاحالدین به حراز در 790، و تسخیر قسمت عمده حراز و قلاع آن از سوی علیبن صلاحالدین در 804 (رجوع کنید به ابنقاسم، قسم 2، ص 534، 559؛ دفتری، ص 288ـ 289).سلطه عثمانیها بر یمن از اواسط سده دهم آغاز شد. در این زمان، حراز قضائی در سنجق صنعا در ولایت یمن به شمار میرفت (سامی، ذیل مادّه). در 944، امام شرفالدینبن شمسالدین بسیاری از قسمتهای ناحیه حراز و دو سال بعد قلعه مسار را تصرف کرد (ابنقاسم، قسم 2، ص 683؛ بافقیه، ص 267ـ 268). چندی بعد، حاکم حراز در درگیری میان شرفالدین و فرزندش، مطهر، جانب امام را نگه داشت (ابنقاسم، قسم 2، ص 692ـ693). در 973، رضوانپاشا (والی عثمانی یمن و فرزند مصطفی شاهین)، پس از سرکوبی اسماعیلیان، قلعه مَسار را تصرف کرد، اما طولی نکشید که مطهر در 974 با همراهی برادرزادهاش، محمدبن شمسالدین، حراز را از سلطه عثمانیها خارج ساخت و با پیمان صلحی که میان مطهر و رضوان منعقد گردید، حراز در اختیار مطهر باقی ماند (نهروالی، ص170ـ171؛ ابنقاسم، قسم 2، ص 724ـ 726). در 977، سنانپاشا (والی عثمانی یمن) با لشکرکشی چند قلعه حراز را به عثمانیها بازگرداند و در 1013 قلعه مسار را که در اختیار علیبن یوسف حماطی قرار داشت و در حَیمه شورشی برپا کرده بود، تصرف کرد (رجوع کنید به نهروالی، ص 349ـ353؛ ابنقاسم، قسم2، ص736، 782، 786). در زمان کشمکشهای میان زیدیان و داعیان سلیمانیِ مَکرمی یمن در سده دوازدهم، منصوربن متوکل (امام زیدی) حراز را، به عنوان پاداش سرکوب شورشیان، به هبةاللّهبن ابراهیمِ مکرمی واگذار کرد، اما این اقدام از منازعات دو گروه نکاست (رجوع کنید به دفتری، ص 319). در 1256، قبیله اسماعیلی یام، حراز را تصرف کرد (نعمی حسنی، ص 131). دو سال بعد، امام زیدی، علیبن مهدی (ملقب به هادی و امام صنعا) به حراز لشکر کشید و مناخه را تصرف کرد، اما با تطمیع امرای سپاه هادی، مکرمیها مناخه را پس گرفتند (واسعی یمانی، ص 85). در 1289 مختارپاشا به حراز حمله کرد و مکرمیها را از آنجا بیرون راند (رجوع کنید به عرشی، ص 76ـ 77؛ دفتری، ص320).امروزه حراز شش مخلاف به نامهای بنیاسماعیل، ثِلْث، لَهاب، بنیمُقاتل، مسار و هوزن دارد (اکوع، قسم1، ص75) و گروههایی از سلیمانیها (بیشتر در لَهاب، هوزن و دامنههای کوه مغاربه)، داودیها (بیشتر در بنی مُقاتل و دامنههای کوه صعفان) و عدهای از شافعیها (بیشتر در مناخه) در آن زندگی میکنند (رجوع کنید به دفتری، ص 314، 321؛ د. اسلام، همانجا). در ناحیه حراز، آثار قلعههای بسیاری برجای مانده که مهمترین آنها قلاع مسار، شبام، بیح، عِرّ و صعفان است (مقحفی، همانجا؛ سیاغی، ص77). از دوره عثمانی نیز آثاری در حراز بهجا مانده است (رجوع کنید به زکریا، ص 169).از جمله بزرگان حراز، ابوالعباس احمدبن محمد ابیبکر معروف به یمانی (فقیه) و عبداللّه بن ابیالفتوح حرازی (شاعر) بودهاند (عمادالدین کاتب، ج 10، قسم شعراءالشام، جزء3، ص 273؛ خزرجی، ج 2، ص 45؛ برای دیگر بزرگان حراز رجوع کنید به سمعانی، ج 2، ص 193؛ ابنحجر عسقلانی، ج 1، ص 278؛ بریهی، ص 26، 45، 126).منابع : ابنحائک، صفة جزیرةالعرب، چاپ محمدبن علی أکوع، بغداد 1989؛ ابنحجر عسقلانی، الدرر الکامنة فی اعیان المائة الثامنة، ج 1، حیدرآباد، دکن 1392/1972؛ ابنحزم، جمهرة انسابالعرب، بیروت 1403/1983؛ ابنخرداذبه؛ ابنقاسم، غایةالامانی فی اخبار القطر الیمانی، چاپ سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره 1388/1968؛ ابنکلبی، نسب مَعَدّ و الیمنالکبیر، چاپ ناجی حسن، بیروت 1408/ 1988؛ ابنمجاور، صفة بلادالیمن و مکة و بعضالحجاز، المسماة تاریخ المستبصر، چاپ اسکار لوفگرن، بیروت 1407/1986؛ اطلس الجمهوریة الیمنیة و العالم، بیروت: جیوپروجکتس، 2003؛ اسماعیل اکوع، مخالیفالیمن، قسم 1، ابوظبی 1423 / 2002؛ محمدبن عمر طیب بافقیه، تاریخ الشَحْر و اخبارالقرن العاشر، چاپ عبداللّه حبشی، بیروت 1419/1999؛ عبدالوهاببن عبدالرحمان بریهی، طبقات صلحاء الیمن، المعروف بتاریخ البریهی، چاپ عبداللّه محمد حبشی، صنعا 1403/1983؛ عدنان ترسیسی، بلاد سبأ و حضارات العرب الاولی، الیمن (العربیة السعیدة)، بیروت 1410/1990؛ عبداللّه ثور، هذه هی الیمن: الارض و الانسان و التاریخ، بیروت 1985؛ محمدبن موسی حازمی همدانی، عجالة المبتدئ و فضالة المنتهی فیالنسب، چاپ محمد زینهم عزب، عائشه تهامی، و مدیحه شرقاوی، قاهره 1998؛ محمد بن مالک حمادی، کشف اسرار الباطنیة و اخبار القرامطة، چاپ محمد زینهم عزب، قاهره 1406/1986؛ علیبن حسن خزرجی، العقود اللؤلؤیة فی تاریخالدولة الرسولیة، ج 2، چاپ محمد بن علی اکوع، صنعا 1403/1983؛ احمد وصفی زکریا، رحلتی الیالیمن، دمشق 1406/1986؛ شمسالدینبن خالد سامی، قاموسالاعلام، چاپ مهران، استانبول 1306ـ1316/1889ـ1898؛ سمعانی؛ حسین احمد سیاغی، معالم الآثار الیمنیة، صنعا 1980؛ علیبن محمد عباسی علوی، سیرةالهادی الی الحق یحییبن الحسین علیه و آلهالسلام، چاپ سهیل زکار، بیروت 1401/1981؛ حسینبن احمد عرشی، کتاب بلوغالمرام، فی شرح مسک الختام فی من تولّی ملک الیمن من ملک و امام، چاپ انستاس ماری کرملی، ]قاهره? 1939[، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ محمدبن محمد عمادالدین کاتب، خریدةالقصر و جریدةالعصر، ج 10، قسم شعراءالشام، جزء3، چاپ شکری فیصل، دمشق 1383/1964؛ ابراهیم احمد مقحفی، معجمالمدن و القبائل الیمنیة، صنعا 1985؛ مقدسی؛ احمدبن احمد نعمی حسنی، حولیات النعمی التهامیة من تاریخالیمن الحدیث: 1215ـ 1258ه / 1800ـ1842م، چاپ حسین عمری، دمشق 1407/1987؛ محمدبن احمد نهروالی، البرق الیمانی فیالفتح العثمانی، بیروت 1407/1986؛ عبدالواسعبن یحیی واسعی یمانی، تاریخ الیمن، المسمّی فرجةالهموم و الحزن فی حوادث و تاریخالیمن، صنعا 1991؛ هانس هلفریتس، الیمن منالباب الخلفی، تعریب خیری حمّاد، ]بیروت? 1961[؛ حسینبن فیضاللّه همدانی و حسن سلیمان محمود جهنی، الصُّلیحیون و الحرکة الفاطمیة فی الیمن، قاهره [? 1955[؛ یاقوت حموی؛ یعقوبی، البلدان؛ همو، تاریخ؛Farhad Daftary, The Ismails: their history and doctrines, Cambridge 1992; EI2, s.v. "Haraz" (by A. K. Irvine).