حبیب بورقیبه، نخستین رئیسجمهوری تونس پس از استقلال. از تاریخ دقیق تولد وی اطلاعی نیست. او در فاصله سالهای 1318 تا 1321/1900ـ1903 در مُنَسْتیر*، در خانوادهای پرجمعیت بهدنیا آمد (رجوع کنید به سعید، ص 32ـ33؛ بلخوجه، ص v؛ احمدبن عامر، ص 531). پدرش نظامی بود (سعید، ص 35ـ 36). حبیب در 1325/1907 به شهر تونس*، نزد برادرش محمد، رفت و در آنجا تحصیلات خود را به پایان رساند و پس از دریافت راتبه (بورس) تحصیلی از مدرسه صادقیه، در 1303ش/1924 عازم پاریس شد و در رشته حقوق و علوم سیاسی به تحصیل پرداخت (ساحلی، ص 246ـ 247). وی در آنجا با بیوهای فرانسوی ازدواج کرد (سعید، ص 68ـ 71).حبیب پس از پایان تحصیلات، در 1306ش/ 1927 به تونس بازگشت و به حزب الحرالدستوری (حزب آزادیخواه قانون اساسی؛ رجوع کنید به دستور*، حزب)، که عبدالعزیز ثعالبی* آن را تأسیس نموده بود، پیوست. وی همچنین با دو روزنامه فرانسهزبان، یکی )پرچم تونس( (متعلق به شاذلی خیراللّه، روزنامهنگار تونسی) و دیگری )صدای تونس(، همکاری کرد. همچنین در دفتر برخی وکلا به کارآموزی پرداخت تااینکه پس از مدتی صاحب دفتر وکالت شد. وقتی روزنامه )صدای تونس( محافظهکاری اختیار کرد، بورقیبه از آن کناره گرفت و در 10 آبان 1311/ اول نوامبر 1932 با همکاری چند تن از دوستان خود، و برادرش محمد، روزنامهای به نام )عمل تونس( به زبان فرانسه منتشر کرد (ساحلی، ص 248؛ مناعی، ص 141؛ ثامر، ص 149).بورقیبه و همفکرانش همواره به مبارزه و مشارکت توده مردم و طبقه کارگر در این مبارزه اعتقاد داشتند. این طرز تفکر سبب شد با شورای مرکزی حزب، که میانهرو بودند، دچار اختلاف شوند؛ ازاینرو، پس از آنکه حبیب بورقیبه در مخالفت با سیاست فرانسه در مورد تغییر ملیت تونسیها، به همراه شماری دیگر از مخالفان، با محمد المنصف بای (پادشاه تونس از سلسله حسینیان*) دیدار کرد، شورای مرکزی حزب بهشدت از این اقدام خودسرانه وی انتقاد نمود. درنتیجه، بورقیبه که خواستار آزادی عمل بیشتری بود، در 16 شهریور 1312/ 7 سپتامبر 1933 از شورای مرکزی حزب استعفا کرد و جمعی نیز همراه با او از حزب کنارهگیری کردند (مناصریه، ص 167ـ170؛ ساحلی، ص 249ـ 250؛ محجوبی، ص 562ـ 564). با این همه، بورقیبه و یارانش، بهرغم جدایی از حزب، در 11 اسفند 1312/ 2 مارس 1934 همایش سراسری حزب را در شهر قصرالهلال برگزار کردند. با اینکه از شورای مرکزی حزب هیچ کس در این همایش حضور نیافت، اما بیشتر شاخههای حزب در خارج از پایتخت به حمایت از آن پرداختند. حبیب بورقیبه و همفکرانش با بهرهبرداری از استقبال عمومی، ضمن اعلام انحلال شورای مرکزی، تأسیس حزب دستور جدید را اعلام نمودند و در پی آن، محمود ماطری به ریاست حزب و حبیب بورقیبه به دبیرکلی برگزیده شدند (پرکینز، ص 195؛ ثامر، ص150ـ151). بورقیبه، سپس در اقدامی جسورانه، مردم را به تحریم کالاهای فرانسوی و نپرداختن مالیات و برگزاری اعتصاب برای مجبور ساختن فرانسویها به مذاکره دعوت کرد. این اقدامات خشم فرانسویها را برانگیخت و در 12 شهریور 1313/ 3 سپتامبر 1934، هفت تن از اعضای حزب، از جمله بورقیبه و ماطری، دستگیر شدند و روزنامه )عمل تونس( نیز توقیف شد. سرانجام، حکومت فرانسه بورقیبه را به مناطق دورافتاده جنوب تونس تبعید نمود، که اعتراضات شدید مردم تونس را برانگیخت (سعید، ص 99ـ 101؛ عبدالوهاب، ص 168). اعتراضات مردم دو سال ادامه داشت و حکومت جدید فرانسه به نخستوزیریلئونبلوم با اتخاذ سیاستهای جدید، رهبران حزب دستور جدید، از جمله بورقیبه، را آزاد کرد (پرکینز، ص 97؛ عبدالوهاب، همانجا).به قدرت رسیدن بلوم باعث شد حبیب بورقیبه و حزب متبوعش سیاست گفتگو با حکومت جدید فرانسه را در پیش بگیرند. بر همین اساس، وی در 1315 و 1316ش/ 1936 و 1937 چندینبار برای مذاکره با حکومت فرانسه به پاریس رفت. یکیاز مهمترین خواستهایبورقیبه، اعطای حق تشکیل حکومت و مجلس مستقل به مردم تونس بود، اما حکومت جدید فرانسه، مانند حکومتهای قبلی، آن را نپذیرفت (ثامر، ص 153ـ154؛ تاریخ معاصر کشورهای عربی، ص 538). در 29آبان 1316/ 20 نوامبر 1937، بهرغم مخالفت محمود ماطری، به پیشنهاد حبیب بورقیبه اعتصاب سراسری برگزار گردید. بر اثر این اقدام، در 13 دی 1316/3 ژانویه 1938 ماطری از ریاست حزب استعفا کرد و شورای مرکزی حزب در 22 اسفند/ 13 مارس همان سال، بورقیبه را به ریاست حزب برگزید (ساحلی، ص 252).با گسترش دامنه اعتراضات و تظاهرات مردم تونس، حکومت فرانسه علیالبهلوان، از رهبران ملیگرای تونس، را دستگیر نمود. در 20 فروردین 1317/ 9 آوریل 1938، که روز محاکمه وی بود، میان نیروهای فرانسوی و مردم درگیری شدیدی رخ داد که بر اثر آن صدها تن از مردم کشته و مجروح شدند. گسترش این ناآرامیها سبب شد تا حکومت فرانسه برخی رهبران و شخصیتهای مبارز تونسی، از جمله حبیب بورقیبه، را بازداشت نماید (احمدبن عامر، ص 398ـ399؛ ثامر، ص 156ـ 157). وی از زمان دستگیری تا 18 فروردین 1322/ 8 آوریل 1943، به مدت پنج سال، در زندانهای گوناگون به سر برد، از جمله در زندان نظامی تونس و زندانهای مارسی و لیون در فرانسه. با وقوع جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه توسط آلمانیها، بورقیبه آزاد شد و در 19 فروردین 1322/ 9 آوریل 1943 به تونس بازگشت (ساحلی، ص 253؛ سعید، ص 123ـ 124).پس از پایان جنگ جهانی دوم، بورقیبه در 6 فروردین 1324/ 26 مارس 1945 برای مذاکره با سران اتحادیه عرب، که فقط چهار روز از تأسیس آن میگذشت، به قاهره رفت. هدف وی از این اقدام، طرح مسئله تونس و تلاش برای کسب استقلال کشور بود. علاوه بر آن، وی بارها با سران کشورهای عربی، ایالات متحده امریکا و نمایندگان کشورهای مختلف در سازمان ملل متحد دیدار و گفتگو کرد، اما از حمایت آنها برای کسب استقلال کشورش ناامید شد (ساحلی، همانجا؛ پرکینز، ص110؛ ثامر، ص 175).در 27 دی 1330/ 18 ژانویه 1952، فرانسویها از برگزاری همایش سراسری حزب دَستور جدید جلوگیری کردند و حبیب بورقیبه را دستگیر و به طبَرقه و سپس جنوب تونس و در 31اردیبهشت 1331/ 21 مه 1952 به جزیره جالطه (بین مالت و تونس) تبعید کردند. وی دو سال در این جزیره بود (سعید، ص 165ـ170). پس از آن، تظاهرات ضداستعماری مردم تونس به اوج خود رسید. بورقیبه نیز از تبعیدگاه خود، با ارسال نامههایی به رهبران ملیگرا و خطاب به مردم، آنها را به مبارزه و مقاومت فراخواند (ساحلی، ص 254ـ255). با گسترده شدن تظاهرات مردمی، پیر مندس فرانس، نخستوزیر جدید فرانسه، در 9 مرداد 1333/ 31 ژوئیه 1954 به تونس سفر کرد و در دیدار با محمدالامین بای، پادشاه تونس، استقلال داخلی تونس را پذیرفت (پرکینز، ص 125؛ احمدبن عامر، ص 436ـ 437). درنتیجه، حکومت جدید تونس به ریاست طاهربن عمار تشکیل شد، که چهار تن از اعضای حزب دستور جدید در آن شرکت داشتند و پس از مذاکرات طولانی، موافقتنامه استقلال داخلی تونس در 12 خرداد 1334/ 3 ژوئن 1955 به امضا رسید (عبدالوهاب، ص 174). حبیب بورقیبه نیز در 10 خرداد 1334/ اول ژوئن 1955 از تبعیدگاه به تونس بازگشت و با استقبال گسترده مردم مواجه شد. وی با برگزاری همایش سراسری حزب از 23 تا 26 آبان 1334/ 15ـ18 نوامبر 1955، از استقلال داخلی تونس حمایت کرد و آن را گامی اساسی برای رسیدن به استقلال کامل تونس خواند (سعید، ص 191، 200؛ ساحلی، ص 256). سرانجام در دی 1334/ ژانویه 1956، پس از به قدرت رسیدن سوسیالیستها در فرانسه، مذاکراتی بین نمایندگان دو کشور انجام شد که به استقلال کامل تونس در 29 اسفند 1334/ 20 مارس 1956 انجامید (عبدالوهاب، همانجا؛ پرکینز، ص 129ـ130). در 5 فروردین 1335/ 25 مارس 1956 مجلس مؤسسان تشکیل شد و نخستین حکومت ملی پس از استقلال، به ریاست حبیب بورقیبه، در 26 فروردین 1335/ 15 آوریل 1956 تشکیل یافت. بورقیبه، همزمان، مسئولیت وزارت دفاع و وزارت خارجه را نیز برعهده گرفت (احمدبن عامر، ص 482ـ 484). پس از نخستوزیری بورقیبه، وی خواستار استقرار نظام جمهوری در تونس شد و کوشید بایها را از صحنه قدرت کنار بگذارد. بورقیبه نمایندگان مجلس را با خود همراه ساخت و در 3 مرداد 1336/ 25 ژوئیه 1957 مجلس مؤسسان، به اتفاق آرا، به الغای نظام پادشاهی و تأسیس نظام جمهوری رأی داد و حبیب بورقیبه نخستین رئیسجمهوری تونس شد (سعید، ص 209ـ212، 218؛ پرکینز، ص 132ـ133؛ ثامر، ص 63ـ66).سیاست خارجی. در دوره ریاست جمهوری بورقیبه، تونس در زمره کشورهای وابسته به غرب بود و ازاینرو، با بلوک شرق مناسبات دیپلماتیک محدودی داشت (امیرشاهی، ص93؛ عمر عزالرجال یوسف، ص 149ـ150). بورقیبه، همچنین یکی از مخالفان سرسخت پانعربیسم* و وحدت کشورهای عربی بود. وی بیشتر به ائتلافها و پیمانهای منطقهای، مانند وحدت مغرب عربی، نظر داشت (حناشی، ص 87ـ92؛ نیز رجوع کنید به ذوادی، ص 49). منشأ اتخاذ این سیاست از سوی او، همکاری برخی نخبگان کشورهای عربی با استعمار فرانسه و بیتوجهی این کشورها به قضیه تونس بود (حَناشی، ص 89؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله). اما اتخاذ سیاست وحدت مغرب عربی در حد شعار باقی ماند و هیچگاه به وقوع نپیوست، زیرا وی با بسیاری از این کشورها و رهبران آنها اختلافات اساسی داشت (رجوع کنید به همان، ص 97ـ99؛ نیز رجوع کنید به عمر عزالرجال یوسف، ص 149ـ151).در قبال مسئله فلسطین نیز، سیاست بورقیبه با دیدگاه دیگر رهبران کشورهای عربی متفاوت بود. وی از ابتدا با قطعنامه سازمان ملل متحد مبنی بر تشکیل دو دولت فلسطینی و یهودی موافق بود و اعتقاد داشت که فلسطینیها باید با اسرائیلیها مذاکره کنند و کشورهای عربی نیز باید با اسرائیل مناسبات حسنه برقرار نمایند (تمیمی، ص 37، 47ـ48). این اختلاف در سیاست خارجی سبب شد تا مناسبات وی با جمال عبدالناصر*، رئیسجمهوری مصر، تیره شود (همان، ص 51ـ53).سیاست اقتصادی. بورقیبه، پس از به قدرت رسیدن، به اقتصاد آزاد روی آورد که باعث اختیارات گسترده سازمانهای خصوصی و تشویق سرمایهگذاریهای خارجی شد. وی با حمایت از بخش خصوصی، به رشد اقتصادی تونس امید بسته بود ولی این سیاست، بهعلت حجم کم سرمایههای خارجی و ضعیف بودن بخش خصوصی، شکست خورد؛ بنابراین، بورقیبه از 1339ش/1960 به اقتصاد سوسیالیستی روی آورد (تاریخ معاصر کشورهای عربی، ص550). وی اصلاحات ارضی و کشاورزی را با خطمشی سوسیالیستی، در دستور کار خود قرار داد و دولت نظارت بر تمامی فعالیتهای اقتصادی را برعهده گرفت و بخش خصوصی نیز بدون حمایت رها شد (مورفی، ص 138ـ139؛ بِلْخوجه، ص 88ـ93). این نوع سوسیالیسم ــکه به صورت دستوری و دیوانسالارانه، بهویژه در روستاها، تحمیل شدــ سبب اعتراض بسیاری از مردم گردید و شورشهایی را در پی داشت. درنتیجه، بورقیبه با الگوبرداری از نظام اقتصادی اروپا در اوایل دهه 1350ش/ 1970، به توسعه غربی و لیبرالیستی گرایش یافت (بالتا، ص 69ـ70؛ مورفی، ص139). تغییر در ساختارهای اقتصادی، که با افزایش وامهای خارجی همراه بود، با مقاومت طبقات حاکم مواجه گردید. تمرکزگرایی و خودرأیی بورقیبه نیز باعث وقوع بحران اقتصادی در دهه 1360ش/ 1980 گردید (شلمانی، ص 255). در واکنش به بحران اقتصادی و اعتراض به افزایش بهای نان، از 6 تا 16 دی 1362/ 27 دسامبر 1983ـ 6 ژانویه 1984 تظاهرات گستردهای شکل گرفت که به شورش نان (ثورةالخبز) معروف شد و مردم در این اعتراضها، برای نخستین بار از زمان استقلال، مجسمههای بورقیبه را پایین کشیدند. سرانجام، بورقیبه به سرکوب نظامی مردم مبادرت ورزید که بر اثر آن 89 تن کشته و 150 تن مجروح شدند (بلخوجه، ص 317ـ322؛ بالتا، ص 77).اقدامات اجتماعی. بورقیبه در زمینه مسائل اجتماعی نیز کوشید از الگوی غربی بهرهبرداری کند؛ تعدد زوجات ممنوع گردید، طلاق یک جانبه از سوی شوهر لغو شد و درخواست طلاق از سوی زن نیز ممکن گردید. در سالهای بعد، این اصلاحات در قوانین مربوط به حداقل سن ازدواج، برنامههای تنظیم خانواده و حتی الزام زنان به کنار گذاشتن حجاب صورت گرفت. بورقیبه ادعا میکرد که این اقدامات را با تکیه بر قرآن و سنّت انجام میدهد و معتقد بود که بدون مقدّم دانستن تحول زنان، هیچ پیشرفتی امکانپذیر نیست (بالتا، ص 64؛ ذوادی، ص 41ـ42). به این ترتیب، زنان تونسی در 15 اردیبهشت 1336/ 5 مه1957 برای نخستین بار در تاریخ این کشور در انتخابات شرکت نمودند و از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن برخوردار شدند (تاریخ معاصر کشورهای عربی، ص 549).بورقیبه به برقراری جامعه مدنی به سبک غربی گرایش داشت و در پی این بود که از اسلام برای رسیدن به اهداف سیاسی خود استفاده کند؛ بنابراین، دادگاههای شرعی را حذف و اموال اوقاف و بنیادهای مذهبی را ضبط کرد (بالتا، ص64ـ65؛ ونّاس، ص95). به همین دلیل، اسلامگرایان همیشه بورقیبه را سکولار و ضددین دانسته و او را شاگرد کوچک آتاتورک* به شمار میآورند (رجوع کنید به حَجِّی، ص 15ـ40). تدوین قانون احوال شخصی در 1335ش/ 1956، ایجاد نظام آموزشی غربی در 1337ش/1958، جلوگیری از آموزش اسلامی و تعطیل جامع زیتونه، ترویج بیحجابی، دعوت مردم تونس به روزه نگرفتن در ماه رمضان و اعلام روز یکشنبه به عنوان روز تعطیل رسمی، از جمله اقدامات ضددینی بورقیبه از دیدگاه اسلامگرایان و بسیاری از مردم متدین تونس بهشمار میآید (تراب زمزمی، قسم 2، ص 126ـ127؛ نیز رجوع کنید به ونّاس، ص97؛ ذوادی، ص40ـ43). درنتیجه این اقدامات، موج اسلامگرایی در دهه 1350ش/ 1970 در تونس گسترش یافت. مهمترین شخصیتهای جنبشهای اسلامگرا، عبدالفتاح مورو و راشدالغنوشی بودند. در پی توسعه مبارزات اسلامگرایان در آغاز دهه 1360ش/1980، بورقیبه دستور دستگیری، محاکمه و حبس صدها تن از آنان را صادر نمود (بالتا، ص 74ـ75).با گسترده شدن بحرانهای سیاسی و اقتصادی، حبیب بورقیبه در 10 مهر 1366/ 2 اکتبر 1987 زینالعابدین بنعلی را به نخستوزیری برگزید. پس از اندکی، بنعلی با آگاهی از اینکه اطرافیان رئیسجمهوری درصدد اقداماتی برای برکناری وی هستند، با کمک حبیب عمار (فرمانده گارد ملی) و با استناد به اصل 57 قانون اساسی، بورقیبه را در 16 آبان 1366/ 7 نوامبر 1987 عزل نمود و در اعلامیهای که از رادیو پخش گردید، اظهار داشت با توجه به کهولت و وخامت وضع سلامت بورقیبه و با تکیه بر گزارشهای پزشکی در این زمینه، او دیگر تونایی اجرای وظایف ریاست جمهوری را ندارد (بالتا، ص 79ـ80؛ تراب زمزمی، قسم 1، ص 24؛ پرکینز، ص 175). بورقیبه پس از برکناری از ریاست جمهوری، فعالیت سیاسی را بهطور کلی کنار گذاشت و به زادگاه خود بازگشت و در 18 فروردین 1379/ 6 آوریل 2000 درگذشت و در همانجا دفن گردید (پرزیدنت حبیب بورقیبه، 2008).بورقیبه در اداره کشور به ملیگرایی، الگوبرداری از تمدن جدید غرب و آموزش و پرورش نوین و یکپارچه معتقد بود. حبیب بورقیبه در بسیاری موارد شیفتگی خود را به آتاتورک نشان میداد و حتی در برخی سخنرانیها اظهار میداشت که آتاتورک الگوی او در دوران جوانی بوده است، اما او با کسانی که اعتقاد داشتند خطمشی وی به آتاتورک شباهت دارد، همواره مخالفت میکرد (حَجِّی، ص 29). یکی از مهمترین دلایل شیفتگی بورقیبه، ملیگرایی آتاتورک و استفاده از اصطلاح وطن به جای امت اسلامی بود. بورقیبه نیز ملیگرایی را به ایدئولوژی حزب دستور جدید افزود. وی از مفهوم ملت برای پیشبرد مبارزات آزادیبخش استفاده کرد و عناصر دیگری نیز به آن افزود (همان، ص 34ـ36).دیدگاه بورقیبه این بود که اروپا بهترین الگو برای سازندگی و ترقی ملتهای در حال توسعه است و دولتمردان جهان سوم، بهویژه در زمینه اقتصادی، باید از اقتصاد غرب الگوبرداری کنند (تریمش، ص 62). وی مبارزه با استعمار را فقط تلاشی برای شکستن چهارچوبی میدانست که تونس را استثمار میکرد، اما پس از رسیدن به استقلال، الگوبرداری از تمدن غرب جانشین این مبارزه شد. وی بر آن بود که مبارزه با عقبماندگی هنگامی به موفقیت میانجامد که از کسانی که پیشرفت و ترقی کردهاند، کمک بگیریم (همانجا).به اعتقاد بورقیبه، آموزش به شیوه سنّتی یکی از دلایل اصلی عقبماندگی جامعه است و این مسئله با جوهر دین اسلام، که سازنده تمدن و ابداعکننده خلاقیت است، مطابقت ندارد و اتخاذ این روش سبب ایجاد شکاف در جامعه میشود. به نظر او، شکافِ خطرناکتر، از هم گسیختگی آگاهی جامعه است، بهگونهای که زمینه فرهنگی مشترک در جامعه از بین میرود. به باور وی، وجود اشتراک فرهنگی سبب ایجاد وحدت و از میان برداشتن اختلافات میشود و این امر مهم یکی از زیربناهای دولت جدید بهشمار میآید، بنابراین یگانگی نظام آموزشی در کشور، سبب وحدت در چارچوبهای ذهنی و روشی ملت میشود (زیدی، ص 101ـ105؛ حَجِّی، ص 76ـ77).منابع : احمدبن عامر، تونس عبرالتاریخ: منذ اقدم العصور الی اعلان الجمهوریة، تونس 1379/1960؛ ذوالفقار امیرشاهی، تونس، تهران: وزارت امورخارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1373ش؛ پل بالتا، مغرب بزرگ: از استقلالها تا سال 2000، ترجمه عباس آگاهی، تهران 1370ش؛ طاهر بلخوجه، الحبیب بورقیبة: سیرة زعیم، قاهره 1419/1999؛ تاریخ معاصر کشورهای عربی، زیرنظر د.ر. فوبلیکوف و دیگران، ترجمه محمدحسین روحانی، تهران: توس، 1367ش؛ عبدالمجید تراب زمزمی، تونس... فی مواجهة التضلیل، بیروت 1410/1989؛ ماهر تریمش، «تاریخی و الایدیولوجی فی خطاب النخبة السیاسیة بتونس: مثال الحبیب بورقیبة»، در الحبیب بورقیبة و انشاء الدولة الوطنیة: قراءات علمیة للبورقیبیة، اعداد عبدالجلیل تمیمی، زغوان، تونس: مؤسسة التمیمی للبحث العلمی و المعلومات، 2000؛ عبدالجلیل تمیمی، «المسألة الفلسطینیة و علاقات الحبیب بورقیبة بالمؤتمر الیهودی العالمی»، در همان؛ حبیب ثامر، هذه تونس، چاپ حمادی ساحلی، بیروت 1408/1988؛ لطفی حَجِّی، بورقیبة و الاسلام : الزعامة و الامامة، تونس 2004؛ عبداللطیف حناشی، «موقف الحبیب بورقیبة من قضایا الوحدة العربیة و المغاربیة: 1956ـ1974»، در الحبیب بورقیبة، همان؛ محمود ذوادی، «فی محددات الهویة الجماعیة و اشکالیاتها: المجتمع التونسی الحدیث نموذجآ»، المستقبل العربی، سال 19، ش 3 (مارس 1997)؛ علی زیدی، «اصلاح التعلیم التونسی عام :1958 من التعریب الی نقیضه»، در الحبیب بورقیبة، همان؛ حمّادی ساحلی، تراجم و قضایا معاصرة، جمع و ترتیب محمد عزیز ساحلی، بیروت 1425/2005؛ صافی سعید، بورقیبة: سیرة شبه محرمة، بیروت 2000؛ سعد شلمانی، «التغیر الاقتصادی و السیاسی فی تونس: من بورقیبة الی بنعلی»، المستقبل العربی، سال 23، ش 7 (جولای 2000)؛ حسن حسنی عبدالوهاب، خلاصة تاریخ تونس، تونس 2002؛ عمر عزالرجال یوسف، «ابعاد زیارة الحبیب بورقیبة الی الولایات المتحدة الامریکیة»، السیاسیة الدولیة، ش 82 (اکتبر 1985)؛ علی محجوبی، جذور الحرکة الوطنیة التونسیة: 1904ـ 1934، تعریب عبدالحمید شابی، تونس 1999؛ یوسف مناصریه، الحزب الحر الدستوری التونسی : 1919ـ 1934، بیروت 1408/1988؛ طاهر مناعی، المثقفون التونسیون و الحضارة الغربیة فی مابین الحربین العالمیتین: 1919ـ 1939، سوسه، تونس 2001؛ منصف ونّاس، «الدین و الدولة فی تونس : 1956ـ1987»، المستقبل العربی، سال 12، ش 1 (ژانویه 1990)؛Emma C. Murphy, "Economic reform and the state in Tunisia", in The State and global change, Richmond, Surrey: Curzon, 2001; Kenneth Perkins, A history of modern Tunisia, Cambridge 2004; President Habib Bourguiba, 2008. Retrieved Jan.27, 2008, from http:// www.bourguiba.com.