چهارباغ (چارباغ)، طرح باغ ایرانی که در آن معابر عمود بر هم باغ را به چهار قسمت مساوی تقسیم میکند. به سبب قرار گرفتن این باغها در کنار خیابانها و روستاها و سایر اماکن، گاهی آن محلها نیز به چهار باغ معروف شدهاند، مانند خیابان چهارباغ اصفهان، روستاهای چهار باغ در هرات، نیشابور، اطراف بلخ، ولایت شبورغان و جوزجانانِ خراسان، اردستان و لواسان (اعتمادالسلطنه، ج 4، ص 1907، 1918؛ حافظ ابرو، ص 45ـ 47؛ شیندلر، ص 175، 179). چهارباغ بهمعنای محله، خیابان یا تفرجگاهی که اطراف آن را باغهای گوناگون فراگرفته نیز آمده (فلاحفر، ذیل واژه) که تشابه آن با «بلوار» فرانسوی درخور توجه است. چهارباغ در خراسانی به چهار طرف خانه، که دارای درختان میوه بوده، نیز اطلاق شده است (اکبری شالچی، ذیل «چارباغ»).چهارباغ از جمله اصطلاحات معماری و هنری متأثر از عدد چهار است. این عدد در ادیان و فرهنگهای مختلف، از جمله نزد زردشتیان، جنبه تقدس و نمادین داشته است (رجوع کنید به )دایرةالمعارف دین(، ذیل "Numbers an overview"؛ کوپر، ص 27). بعضی شکل صلیب را مبدأ چهارباغ دانستهاند. در تفکر ایران باستان، یک چلیپا جهان را به چهار بخش تقسیم میکند که در مرکزش چشمهای قرار دارد (متدین، ص 415؛ کمالی سروستانی، ص 10ـ11). چهارباغ الگوی استقرار سریع و توسعه فضای شهری یا باغ شهر است (انصاری، ص52). اگرچه در منابعی چون ارشادالزراعه ابونصری هروی (ص280ـ282) درباره نحوه ساخت چهارباغ و کشت انواع درختان و آبرسانی آنها مطالبی آمده است، اما متون قدیم آنها را به روشنی وصف نکردهاند. مطالعات جدید نشان میدهد طرح چهار باغ جامعترین و معمولترین طرح در طراحی باغهای ایرانی و متناسب با محیط و کارکرد باغها بوده است (رجوع کنید به سلطانزاده، ص 111). طرح چهارباغ به دو شیوه در باغهای ایران اجرا میشده است. در شیوه نخست، خیابانهای اصلی را به صورت چهار باغ میساختند که در این حالت عرض خیابان به چهار بخش تقسیم میشد، مثل چهارباغ اصفهان. در شیوه دیگر، که کاملتر است، عرصهای مربع یا مستطیل شکل را با چهار معبر یا خیابان یا دو معبر ممتد متقاطع، به چهار مربع یا مستطیل تقسیم میکردند و یک حوض، به عنوان عنصری مرکزی، در محل تقاطع دو محور اصلی، در مرکز باغ میساختند. هر بخش از این چهار قسمت با دو معبر فرعی به چهار قسمت دیگر تقسیم میشد و این شیوه تا حد ممکن ادامه مییافت. طراحی باغ گلشن طبس و باغ تاج محل* چنین است. گاهی در محل تقاطع خیابانهای اصلی، یک صحن مرتفع میساختند و درون آن حوضی تعبیه میکردند. همچنین گاه در انتهای خیابان شرقی ـ غربی، ایوانی برای تأکید بر جنبه بصری ساخته میشد (همان، ص 92، 94، تصویر45، ص 111ـ112). ویژگی طرح چهارباغ تقارن است. در یک حالت، کوشک در مرکز باغ و آبنما یا حوضی در مقابل جبهه اصلی کوشک ساخته میشد. طرح چهارباغ، هم در زمینهای متقارن مانند مربع و مستطیل، و هم در زمینهای نامتقارن و نامنظم اجرا میشد و گاه از شبکهبندی شطرنجی نیز استفاده میکردند (همان، ص 102، 111).کاربریها. در کنار چهارباغها بازارچه و مدرسه میساختند، اما عناصر شهری مجاور آنها عمومآ کاربری تفریحی داشتند و محلهایی برای اطراق و سفرهای چند روزه پادشاهان و حاکمان محلی بودند و به همین سبب، علاوه بر کوشک، بناهای دیگری چون حمام نیز در آنجا میساختند (علّامی، ج 1، ص 315؛ اهری، ص 172). در بعضی مناطق، چهار باغها را خارج از شهر و در فضای دلپذیرتری میساختند (رجوع کنید به ایازی، ص 38؛ فضلاللّهبن روزبهان، ص 261ـ262). گاه جشنها و مراسمی مثل آبپاشان (رجوع کنید به تیرگان*) در این محل برگزار میشد (رجوع کنید به اسکندر منشی، ج 2، ص 838).پیشینه. از هزاره چهارم پیش از میلاد روی بعضی کاسههای سفالی تصویر آبگیرهایی، با درختکاری اطراف آنها، نقش شده و روی برخی دیگر، دنیا به چهار قسمت تقسیم شده و گاهی آبگیری در وسط آن است (ویلبر، ص 19ـ20). در بینالنهرین باستان نیز بوستانهای شکار به چهار بخش تقسیم و در مرکز آنها ساختمانی تعبیه میشد (متدین، ص 415). به نظر استروناخ (1372ش، ص 60ـ61)، طراحی باغ سلطنتی پاسارگاد* در دوره کوروش، اولین شیوه ساخت چهارباغ است. مقبره کوروش نیز احتمالا در مرکز یک چهارباغ قرار داشته است (رجوع کنید به همو، 1978، ص 107، 109ـ111). در دوره ساسانی آتشکدهها در مرکز چهارباغ و سکوی آتشکده در محل تلاقی دو محور عمود برهم قرار داشته است. ساسانیان باغها را به چهار قسمت تقسیم و با دو محور عمود بر هم آنها را از یکدیگر جدا میکردند. این محورها به معابر پیاده و آبنماها مزّین و در محل تلاقی نیز کوشک یا حوض بزرگی تعبیه میشد (متدین، ص 414ـ415). فرش بهارستان یا چهار فصل از نمونههای تصویر باغهای چهارگانه در این دوره است (جواهریان، ص 18). چهار باغها، مانند دیگر عناصر معماری و شهرسازیِ ساسانی، در دوره اسلامی تداوم یافت (رجوع کنید به متدین، ص 416).نمونه اولیه چهارباغهای اسلامی در نزدیکی رُصافه سوریه کشف شده که متعلق به قرن دوم است. این چهارباغ را با چهار نهر به چهار قسمت تقسیم کرده و در وسط آن عمارت کوچکی ساخته بودند (فقیه، ص 34ـ36). در حیاط شیران قصرِ الحمراء* (در اندلس) چهار خیابان مشجر چهار باغچه را از هم جدا میکرد. این باغچهها در عمق هشتاد سانتیمتری کف خیابانهای حیاط ساخته شده بودند. چنین وضعی در قصر جنةالعارف (در اندلس) نیز ایجاد شده بود (همان، ص 34، 36، 38). احتمالا در دوره سلجوقیان چهارباغ مورد توجه بوده است (رجوع کنید به جعفریزند، ص 83). در شیراز چهار باغهایی، مانند باغ جهاننما، از دورههای آلمظفر و آلاینجو وجود داشته که هماکنون نیز سرسبز است (کمالی سروستانی، ص 39، 45). تیمور نیز پس از بازگشت از شیراز، به تقلید از چهارباغ تخت قراچه، چهارباغی در نزدیکی سمرقند احداث نمود (شرفالدین علی یزدی، ج 2، ص 13ـ15؛ آریانپور، ص 168، 175). شاهرخ تیموری چهارباغ و قصر سلطنتی خود را در 821 در مشهد بنیان نهاد. نادرشاه افشار نیز بناهای مجللی در چهارباغ مشهد ساخت (رجوع کنید به گلستانه، ص 44ـ45، 55). در رادکان (رجوع کنید به خواندمیر، ج 4، ص 28) و بخارا و هرات (واصفی، ج 2، ص 179، 345؛ فضلاللّهبن روزبهان، ص 193، 196) نیز چهار باغهایی از دوره تیموری وجود داشته است. در این دوره در بغداد نیز چهارباغهایی، چون چهارباغ میرزا پیربوداق، ساخته شد (فسائی، ج 1، ص 374).امروزه تنها بخشهایی از چهارباغ معروف بابر در آگره مانده است. این گذر با خیابانها و نهرهای آب به چندین قسمت تقسیم میشده که نمایانگر الگوی کلی چهارباغ در این دوره است (رجوع کنید به کخ، ص 33ـ34، 137). بابر در کتاب خود (ج 1، ص 74، 138، 311، 314، 392) چندینبار از چهارباغها یا ساخت آنها در هند و آسیای مرکزی سخن به میان آورده است. چهارباغهای صفا و علیقلی اندرابی در کابل (رجوع کنید به بیات، ص 64، 143، 258ـ 259) نیز از دیگر نمونههاست. علّامی نیز در اکبرنامه (ج 1، ص 343، 351ـ352) از چهارباغهای نزدیک کابل و قندهار افغانستان سخن گفته است. در بیشتر آرامگاههای شاهان گورکانی (از جمله همایون، اکبر، جهانگیر) طرح چهارباغ با فضای تشریفاتی جلو بنا ترکیب شده است (کخ، ص 44، 70، 97).دوره صفویه اوج توجه به ساخت چهارباغ در شهرهای ایران است، چنان که شاه طهماسب اول، همایون بابری را به سیاحت در چهارباغهای مشهد دعوت کرد (علّامی، ج 1، ص 314ـ315). وی همچنین به آباد کردن چهارباغهای شیراز توجه داشت (فسائی، ج 1، ص 515). چهارباغ ارگ سلطنتی تهران و جهاننمای شیراز نیز متعلق به دوره صفوی است (ذکاء، ص 7ـ8؛ فرصت شیرازی، ص 517). چهارباغ گروس در جنوب بیجار، منسوب به صفویان، دارای کوشکی دو طبقه، آبنماها و مجسمههای مرمرین بود (اعتمادالسلطنه، ج 4، ص 1904ـ 1905). مهمترین چهارباغ دوره صفوی در 1006 به دستور شاه عباس اول در اصفهان احداث شد (رجوع کنید به باغ*، بخش :5 باغ در ایران). به گفته مافَرّوخی (ص 54ـ56) آن را به این سبب چهارباغ نامیدهاند که هنگام ساخت آن، چهارباغ (احمد سیاه، بکر، فلاسان و باغِکاران) در اطراف این خیابان وجود داشته است. خیابان چهارباغ از چهار ردیف درختان کهن تشکیل میشد که سهگذر اصلی را در میان میگرفتند. دو گذر کناری باریکتر و گذر میانی پهنتر بود و نهری سنگفرش از میان آن میگذشت که در امتدادش آبنماها بود. دو طرف نهر، به صورت قرینه، شامل دیوار مشبک، پیادهرو و سوارهرو سنگی، باغچه با درخت و گل و سنگفرش بود. این باغها شامل دو محور اصلی، کرتهایی در چهار گوشه و کوشکی در تلاقی دو محور بودند (انصاری، ص 67، 71ـ72؛ «طرح بدنهسازی خیابان چهارباغ»، ص 25). هدف از ساخت خیابان چهارباغ اصفهان، اتصال قصرها به باغهای خارج شهر بود (گدار، ص 271). در اصفهان قبل از صفویه، بازار محور شهر بود، اما در دوره صفوی، با حفظ بافت قدیم شهر، توسعه بر محور چهار باغ و عمود بر زایندهرود شکل گرفت (ضرابی، ص 411). چهارباغهای دوره تیموری و صفوی را، بهویژه در شیراز، نادرشاه افشار مرمت و از آنها استفاده کرد (خورموجی، ص 421). چهارباغ (چه باغ) باغ معروفی در بوشهر بود که در زمان کریمخان زند ساخته شد و بعد از وی رو به ویرانی نهاد (حمیدی، ذیل «چهباغ»). در دوره قاجاریه چهارباغهای بسیاری ساخته شد، از جمله در لواسان تهران، رودبار قصران (رجوع کنید به حکیمالممالک، ص 477،؛ ستوده ج 1، ص دوازده)، امینآباد یا صدر در اصفهان که قرینه چهارباغ شاه عباسی بود (تحویلدار، ص 29ـ30) و سنندج؛ محلههای نزدیک به این چهارباغها تا دورههای بعد به چهارباغ معروف بودند. عمارت خسروآباد سنندج از نمونههای بازر چهار باغهای این دوره بود که کوشک و تزیینات زیاد و حوضی در نقطه مرکزی داشت (ایازی، ص 15، 38، 55). از اواخر قرن دوازدهم چهارباغهایی در دامنه کوهها ایجاد شد و احداث خانههای ییلاقی میان باغهای پلکانی رواج یافت و نظام هندسی چهارباغ با برجستگیهای زمین هماهنگ شد (فقیه، ص 46). از اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم، چهارباغهای اصفهان رو به ویرانی نهاد (ارباب اصفهانی، ص 43ـ44).هنوز محلهایی به نام چهارباغ در مناطق گوناگون وجود دارد که گواهی بر سابقه تاریخی آنهاست، مانند چهارباغ ساری پول ترکستان (هال و لوچیک ویووسکا، ص 290)، چهارباغ دهستان کوهپایه گرگان و دهستان کوهستان غرب چالوس (فرهنگ واژگان تبری، ج 2، ص 814، 930).طراحی و زیباییهای عناصر تشکیلدهنده چهارباغ، موجب گردیده تا هنرمندان در آثار خود آن را تصویر کند. از جمله چهارباغ جهاننمای بابری کابل، منشأ باغنگاری بِشَنداس* شد. وی در یکی از نقاشیهای خود بابر را در حال دستور دادن ساخت چهارباغ نشان داده است (ویلبر، ص 94 و تصویر 27).اوج استفاده از باغ در طراحی قالی منجر به ایجاد طرح چهارباغی شده (سلطانزاده، ص 93، تصویر 44) که نمونه آن قالی موزه جیپورِ هند است که در اوایل قرن یازدهم بافته شده است. روی قالی نقشه باغی گسترده شده و هر یک از قسمتهای چهارگانه آن با نهرهای آب به چندین قسمت دیگر تقسیم شده است (ویلبر، ص 40، 42). در بعضی قالیهای مناطق به نظر میرسد طرح چهارباغ در نقوش معروف به گلستان نیز استفاده شده است (رجوع کنید به ژوله، ص 26ـ27 و تصویر 72).در موسیقی، چهارباغ (چهارپاره) نام گوشهای در آواز ابوعطاست (رجوع کنید به کریمی، کتاب 1، ص 32؛ دوامی، ص 52).منابع : علیرضا آریانپور، پژوهشی در شناخت باغهای ایران و باغهای تاریخی شیراز، تهران 1365ش؛ ابونصری هروی، ارشادالزراعه، چاپ محمد مشیری، تهران 1356ش؛ محمدمهدیبن محمدرضا ارباباصفهانی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1340ش؛ دیوید استروناخ، «شکلگیری باغ سلطنتی پاسارگاد و تأثیر آن در باغسازی ایران»، ترجمه کامیار عبدی، اثر، ش 22ـ23 (1372ش)؛ اسکندر منشی؛ اعتمادالسلطنه؛ امیرحسین اکبری شالچی، فرهنگ گویشی خراسان بزرگ، تهران 1370ش؛ مجتبی انصاری، «باغ ایرانی در تاریخ»، در مجموعه مقالات همایش اصفهان و صفویه: 7ـ6 اسفندماه 1380، بهاهتمام مرتضی دهقاننژاد، ج 2، اصفهان: دانشگاه اصفهان، 1382ش؛ زهرا اهری، مکتب اصفهان در شهرسازی: زبانشناسی عناصر و فضاهای شهری، واژگان و قواعد دستوری، تهران 1380ش؛ برهان ایازی، آئینه سنندج، ]تهران[ 1371ش؛ بابر، امپراتور هند، بابرنامه، چاپ مانو ایزینینک، کیوتو 1995ـ1996؛ بایزید بیات، تذکره همایون و اکبر، چاپ محمد هدایتحسین، کلکته 1360/1941؛ حسینبن محمدابراهیم تحویلدار، جغرافیای اصفهان، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1342ش؛ علیرضا جعفریزند، اصفهان پیش از اسلام: دوره ساسانی، تهران 1381ش؛ فریار جواهریان، «کهن الگوی گمشده: بازدیدی از باغ ایرانی»، در باغ ایرانی: حکمت کهن، منظر جدید، تهران: موزه هنرهای معاصر، 1383ش؛ عبداللّهبن لطفاللّه حافظابرو، جغرافیای تاریخی خراسان در تاریخ حافظ ابرو، چاپ غلامرضا ورهرام، تهران 1370ش؛ علینقیبن اسماعیل حکیمالممالک، روزنامه سفر خراسان، تهران 1356ش؛ جعفر حمیدی، فرهنگنامه بوشهر، تهران 1380ش؛ خواندمیر؛ محمدجعفربن محمدعلی خورموجی، نزهتالاخبار: تاریخ و جغرافیای فارس، چاپ علی آلداود، تهران 1380ش؛ عبداللّه دوامی، ردیف آوازی و تصنیفهای قدیمی به روایت استاد عبداللّه دوامی، گردآوری فرامرز پایور، تهران 1375ش؛ یحیی ذکاء، تاریخچه ساختمانهای ارگ سلطنتی تهران و راهنمای کاخ گلستان، تهران 1349ش؛ تورج ژوله، پژوهشی در فرش ایران، تهران 1381ش؛ منوچهر ستوده، جغرافیای تاریخی شمیران، تهران 1371ـ1374ش؛ حسین سلطانزاده، تداوم طراحی باغ ایرانی در تاجمحل، تهران 1378ش؛ شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصل ایران در دوره تیموریان، چاپ محمد عباسی، تهران 1336ش؛ آلبرت هوتم شیندلر، سفرنامه خراسان، در سه سفرنامه: هرات، مرو، مشهد، چاپ قدرتاللّه روشنی زعفرانلو، تهران: توس، 1356ش؛ اصغر ضرابی، «ساختار شهری در اصفهان عصر صفویه»، در مجموعه مقالات همایش اصفهان و صفویه: 7ـ6 اسفندماه 1380، به اهتمام مرتضی دهقاننژاد، ج 2، اصفهان: دانشگاه اصفهان، 1382ش؛ «طرح بدنهسازی خیابان چهارباغ و میدان دروازه دولت»، آبادی، ش 16 (بهار 1374)؛ ابوالفضلبن مبارک علّامی، اکبرنامه، ج 1، چاپ غلامرضا طباطبائیمجد، تهران 1372ش؛ محمدنصیربن جعفر فرصت شیرازی، آثارالعجم: در تاریخ و جغرافیای مشروح بلاد و اماکن فارس، چاپ سنگی بمبئی 1314، چاپ علی دهباشی، چاپ افست تهران 1362ش؛ فرهنگ واژگان تبری، زیرنظر جهانگیر نصری اشرفی، تهران: احیاء کتاب، 1381ش؛ حسنبن حسن فسائی، فارسنامه ناصری، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران 1382ش؛ فضلاللّهبن روزبهان، مهماننامه بخارا : تاریخ پادشاهی محمد شیبانی، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1355ش؛ نسرین فقیه، «چهارباغ: مثال ازلی باغهای بزرگ تمدن اسلامی»، در باغ ایرانی، همان؛ سعید فلاحفر، فرهنگ واژههای معماری سنتی ایران، تهران 1379ش؛ محمود کریمی، ردیف آوازی موسیقی سنتی ایران به روایت محمود کریمی، ]آوانویس[: محمدتقی مسعودیه، کتاب 1، تهران 1376ش؛ کوروش کمالی سروستانی، باغهای تاریخی شیراز، شیراز 1384ش؛ جین کوپر، فرهنگ مصور نمادهای سنتی، ترجمه ملیحه کرباسیان، تهران 1380ش؛ آندره گدار، «اصفهان»، در آثار ایران، اثر آندره گدار و دیگران، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، ج 4، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1368ش؛ ابوالحسنبن محمدامین گلستانه، مجملالتواریخ، چاپ مدرس رضوی، تهران 1356ش؛ مُفَضَّلبن سعد مافَرّوخی، کتاب محاسن اصفهان، چاپ جلالالدین حسینی طهرانی، تهران 1312ش؛ حشمتاللّه متدین، «ریشههای مذهبی تحول باغهای ایرانی»، در مجموعه مقالات دومین کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران: 25ـ29 فروردین ماه 1378، ارگ بم ـ کرمان، ج 5، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، 1382ش؛ محمودبن عبدالجلیل واصفی، بدایعالوقایع، چاپ الکساندر بلدروف، تهران 1349ـ1350ش؛ دونالد نیوتن ویلبر، باغهای ایران و کوشکهای آن، ترجمه مهیندخت صبا، تهران 1348ش؛ السترهال و خوزه لوچیک ویووسکا، گلیم: تاریخچه، طرح، بافت و شناسایی، ترجمه شیرین همایونفر و نیلوفر الفت شایان، تهران 1377ش؛The Encyclopedia of religion, ed. Mircea Eliade, NewYork 1987, s.v. "Numbers: an overview" (by Annemarie Schimmel); Ebba Koch, Mughal architecture: an outline of its history and development (1526-1858), Munich 1991; May Schinasi, Afghanistan at the beginning of the twentieth century, Naples 1979; David Stronach, Pasargadae: a report on the excavations conducted by The British Institute of Persian Studies from 1961 to 1963, Oxford 1978.