چوبانزاده، بَکْرْصدقی، پژوهشگر ادبیات، زبانشناس و شاعر تاتار در قرن چهاردهم. وی در 1310 در قصبه قرهصو بازاری، واقع در ولایت آقمسجد (سیمفروپُل) شبهجزیره کریمه (رجوع کنید به سامی، ذیل «قرهصوبازاری»)، به دنیا آمد. پدرش چوپان بود و او نیز در نوجوانی همراه پدرش چوپانی میکرد؛ ازاینرو، با آنکه آموزش سنّتی را از کودکی نزد مکتبدار زادگاه خود شروع کرده بود، آموزش مقدماتی رسمی را خیلی دیر و در مدرسه رشدیه ]=متوسطه[ قرهصوبازاری آغاز کرد و بعد در مدرسه رشدیه آقمسجد ادامه داد و پس از مدت کوتاهی از آنجا فارغالتحصیل شد. موفقیت درخشان او سبب شد که با حمایت انجمنی دینی برای ادامه تحصیل به استانبول اعزام شود. تحصیل چوبانزاده در استانبول همزمان بود با سالهای پس از اعلان مشروطیت دوم (1326) و رشد و توسعه ملیگرایی و ترکگرایی (رجوع کنید به تونایا، ج 3، ص310ـ321) که این همه بر دانشآموزان کریمهای مشغول تحصیل در استانبول بیتأثیر نبود، چنانکه در 1328/1910 «گروه نویسندگان تاتار جوان»را در استانبول تشکیل دادند. این گروه دارای تمایلات ملیگرایانه بود و چوبانزاده نیز در آن عضویت داشت (آجار، ص 39ـ40). چوبانزاده در این ایام به سرودن شعر نیز علاقهمند شد و نخستین منظومه خود را بهنام )مادرت کجاست؟( سرود (آجار، همانجا). همچنین، در دوره عالی سه ساله وابسته به دانشگاه استانبول شرکت کرد و زبانهای عربی و فارسی (احمدوف، ص 69) و به روایتی دیگر عربی و فرانسه (رجوع کنید به ن.بابایف، ص150؛ اصلانوف، ص150) را فرا گرفت و پس از فارغالتحصیلی در صفر 1334، به کریمه برگشت و یک سال در اودسا زبانهای اسلاوی را فراگرفت. سپس برای ادامه تحصیل به بوداپست رفت و در آنجا با دیولا نمت، ترکشناس مجار، که استادش بود، و لاسلو راسونیی، همکلاسیاش، که بعدها ترکشناس معروفی شد، مناسبات نزدیکی پیدا کرد (دولت، ص 193؛ آجار، ص40ـ41، 43ـ 44). وی پس از تحصیل در رشته زبانشناسیِ زبانهای ترکی، عربی و مجاری (ن.بابایف، همانجا)، با دفاع از رساله خود درباره کودکس کومانیکوس(مجموعه کومان؛ رجوع کنید به ترکی*، زبان و ادبیات)، در شعبان 1337 موفق به دریافت مدرک دکتری شد. وی در دوره تحصیل در بوداپست، به زبانهای ترکی و مجاری برای مطبوعات مقاله نوشت و به سرودن شعر نیز ادامه داد (آجار، ص 41ـ 43). او پس از بازگشت به کریمه، از 1299 تا 1303ش/ 1920ـ1924 به فعالیتهای فرهنگی و سیاسی پرداخت (همان، ص 43ـ44). در 1303ش/ 1924، که تغییر الفبا در دستور کار نظام جدید حاکم بر جمهوری آذربایجان قرار داشت (رجوع کنید به موسایوا، ص 208 به بعد)، به ریاست هیئت علمی کمیته الفبای جدید منصوب گردید و در عین حال به مدیریت گروه زبان ترکی و چند وظیفه علمی و اجرایی دیگر انتخاب شد و با اقدامات خود تحرکی در دانشکده شرق ایجاد کرد و هشت ماه پس از ورود به باکو به ریاست آن ارتقا یافت (ع. بابایف، ص 43ـ45).چوبانزاده در تغییر الفبا از عربی به لاتینی، در جمهوری آذربایجان و دیگر جمهوریهای ترکزبان شوروی، نقش مهمی ایفا کرد و با همان هدف، بهویژه در برگزاری همایش ترکشناسی (اسفند 1304/ مارس 1926)، شرکت فعال داشت (رجوع کنید به ن. بابایف، ص 150ـ 151؛ اصلانوف، ص 193). وی برای فراهمآوردن الفبایی مشترک برای ترکزبانان شوروی کوشید و در دورههایی که در 1307ش/1928 برای آموزش معلمان در مؤسسههای تربیت معلم مسکو و لنینگراد برگزار شد، تدریس کرد (آجار، ص 48ـ 49؛ احمدوف، ص70). چوبانزاده، به اعتبار فعالیتهای علمی خود، به عضویت برخی نهادهای علمی و تحقیقاتی پذیرفته شد، از جمله در )مؤسسه پژوهشی علمی خلقهای شرق(، یعنی شعبه ماورای قفقاز (قفقاز جنوبی) فرهنگستان علوم اتحاد جماهیر شوروی، و در جمعیت زبانشناسی پاریس (آجار، همانجا).همزمان با گسترش فعالیتهای فرهنگی و ادبی چوبانزاده، از حدود 1307ش/ 1928، زدن اتهاماتی چون ملیگرای بورژوا، پانترکیست، پانتورانیست و غیره به وی، در مطبوعات کریمه و جمهوری آذربایجان شدت یافت و اینهمه به برکناری تدریجی او از مقامات رسمی، جلوگیری از نشر بعضی از آثارش (همان، ص50ـ51) و ممنوع شدن تدریس کتابهای او در مؤسسات آموزشی انجامید (ع. بابایف، ص 75). در این اوضاع و نیز همزمان با اوجگیری جریان تصفیههای خونین سالهای 1316ـ 1317ش/ 1937ـ1938، چوبانزاده هم در زمستان 1315ش/ 1937 از کار اخراج و اندکی بعد بازداشت شد و پس از تحمل بازجوییهای دشوار (رجوع کنید به همان، ص 88ـ108)، در مهر 1316/ اکتبر 1937 ابتدا محکوم به اعدام، اما بعد محکوم به تبعید شد. وی در 1318ش/1939 در تبعیدگاه درگذشت یا احتمالا اعدام شد (رجوع کنید به آجار، ص 52ـ53).چوبانزاده افزون بر دانستن لهجهها و گویشهای زبان ترکی، با زبانهای فارسی، عربی، روسی، فرانسه، آلمانی، زبانهای اروپای شرقی و قفقاز جنوبی آشنایی داشت (آجار، ص 38؛ ن. بابایف، ص 151؛ اصلانوف، ص 193، 197). از وی پانزده کتاب، چند تکنگاری و نزدیک به دویست مقاله علمی در موضوعات گوناگون زبانشناسی و ادبی، بهجا مانده است (ع.بابایف، ص 85). مهمترین آثارش، بهترتیب تاریخ چاپ، عبارتاند از: تورک تاتار لسانیاتینه مدخل (مدخلی بر زبانهای ترکی ـ تاتاری)، باکو 1924؛ قوموق دیلی و ادبیاتی تدقیقلری (تحقیقات در پیرامون زبان و ادبیات قوموق)، باکو 1926؛ تورک دیلی و ادبیاتینین تدریس اصولی (اصول تدریس زبان و ادبیات ترکی)، باکو 1926ـ1927؛ تورک ـ تاتار دیالکتولوژیسی (لهجهشناسی ترکی ـ تاتاری)، باکو 1927؛ تورک دیلی (زبان ترکی)، باکو 1929؛ آذری ادبیاتینین ینیدوری (دوره جدید ادبیات ترکی آذری)، باکو 1930؛ تورک گرامری (گرامر ترکی)، باکو 1930. وی درباره الفبای جدید ترکی نیز کتابهایی به زبانهای روسی و ازبکی و قزاقی نوشته است (برای مشخصات کتابها و مقالات چوبانزاده رجوع کنید به آجار، ص490ـ499). مجموعه اشعار او به زبان ازبکی در 1971 در تاشکند منتشر شد (ن. بابایف، ص 152؛ احمدوف، ص 70). بیشتر آثار چوبانزاده درباره زبانشناسی، نظریه ادبی، ادبیات آذربایجان شوروی و ادبیات کلاسیک آذربایجان و شرق است (طالبزاده، ج 2، ص 395)، لیکن آثاری درباره موضوعات دیگر نیز نوشته که از آن جمله کتاب )اصلاحات دینی و انقلاب مدنی( است که در 1927 در آقمسجد به چاپ رسیده است (رجوع کنید به قانلیدره، ص 115).شماری از آثار چوبانزاده چاپ نشدهاند،مانند: )«تحلیل ادبی ـ زبانی کتاب دده قورقود»( که ظاهرآ از بین رفته است؛ )«درباره زبان و آفرینش ادبی خَتایی»( و )«درباره ابنمُهنّا و اثرش»(، که در مخزن دولتی ادبیات و هنر جمهوری آذربایجان نگهداری میشوند (رجوع کنید به جعفراوغلو، ج 2، ص 145ـ 149؛ نیز رجوع کنید به اصلانوف، ص 194ـ197).اصلانوف (ص 193)، چوبانزاده را بنیانگذار لهجهشناسی و واژهشناسی علمی در آذربایجان دانسته و ع.بابایف (ص 74) بر آن است که همه زبانشناسان نسل گذشته جمهوری آذربایجان از متن )مدخلی بر زبانشناسی ترکی ـ تاتاری( متأثر بودهاند. با اینهمه، بررسی وی درباره ادبیات خلقهای ترک ـ تاتار بهمنزله ملتی واحد و کوشش وی برای آفریدن زبان و ادبیات واحد ترکی ـ تاتاری مورد انتقاد قرار گرفته و غیرعلمی ارزیابی شده است (رجوع کنید به )تاریخادبیات آذربایجان شوروی(، ج 1، ص 208). به نظر برخی، آرای ادبی چوبانزاده از محدودیتهای نظری خاص آن دوره و نارساییهای روششناسی نظام حاکم و مخصوصآ جامعهشناسی عامیانه برکنار نبوده است (رجوع کنید به طالبزاده، ص 403).منابع : شمسالدینبن خالد سامی، قاموس الاعلام، چاپ مهران استانبول 1306ـ1316/ 1889ـ1898؛Kenan Acar, Kirimli Bekir Sidki Cobanzade: dilciligi ve edebiyat arastirmaciligi, Ankara 2001; Teymur Ahmadov, Azarbayjan yazicilari, Baku 1995; Vaqif Aslanov, "Bakir Chobanzada", in Agh lakalar silinir, Baku 1991; Azarbayjan Savet adabiyyatitarikhi, ed. M. Arif et al, Baku 1967; Adil Babayev, Dililiyimizin mabadi, Baku 2002; Nizamaddin Babayev, "Bakir Chobanzada", in Fikrin karvani, Baku 1984; Ahmet Caferoglu, Turk dili tarihi, Istanbul 1970- 1977; Nadir Devlet, Rusya turklerinin milli mucadele tarihi: 1905-1917, Ankara 1999; Ahmet Kanlidere, Kadimle cedid arasinda Musa Carullah, hayati, eserleri, fikirleri, Istanbul 2005; T. H. Musayeva, "Madani qurujulughun bashlanmasi", in Azarbayjan tarikhi, vol.6, ed. F.Q. Maqsudov et al, Baku 2000; Kamal Talibzada, Sechilmish asarlari, Baku 1994; Tarik Zefer Tunaya, Turkiye'de siyasal partiler, Istanbul 1988-1989; Recep Usta, Tevfik Fikret, hayati, sanati ve eserleri, Istanbul 1986.