درگاه، آرامگاه مشایخ صوفیه و عنوان برخی زیارتگاهها در شبهقارة هند. کلمة درگاه که در متون نظم و نثر فارسی اغلب بهمعنای دربار و سرای پادشاهان و فرمانروایان است (برای نمونه ← بیهقی، ص 267، 277، 609ـ610؛ ناصرخسرو، ص 461)، در زبان اردو بهمعنای مقبرة بزرگان، ضریح و آرامگاه بهکار رفتهاست (← دهلوی؛ شهریار نقوی، ذیل واژه). ظاهراً در شبهقارة هند، تحتتأثیر زبان اردو، از حدود اوایل قرن چهاردهم، مقابر مشایخ صوفیه نیز درگاه خوانده شدهاند. آرامگاهها و زیارتگاههایی که امروزه درگاه خوانده میشوند، در منابع تاریخی و سرگذشتنامههای صوفیان، در دورة سلاطین دهلی و بابریان (قرن هفتم)، مقبره و روضه نامیده شدهاند (برای نمونه ← فیروزشاه تغلق، ص 14؛ شمسالدین سراج عفیف، ص 194ـ 196؛ جمالی دهلوی، ص 13؛ علّامی، ج3، ص 79ـ 80 ؛ جهانگیر، ج 1، ص 169، 439).درگاهها اغلب خانقاه و محل عبادت و آموزش صوفیان بودهاند که پس از مرگ آنان، مدفنشان شدهاند. معروفترین درگاهها در شبهقاره به مشایخ چِشتیه* تعلق دارند و درگاههای مشایخ سلسلههای دیگر کمتر شناخته شدهاند (لارنس ، ص22).محبوبیت و اعتبار مشایخ صوفیه در میان مردم شبهقارة هند موجب شد که پس از تأسیس نخستین سلسلة حکومتگر مسلمان در این سرزمین (اوایل قرن هفتم) و سپس در سراسر دورة سلاطین دهلی و بابریان*، حکمرانان و پادشاهان مسلمان به خانقاهها و آرامگاههای این صوفیان توجه ویژه نمایند. بیشک این پادشاهان برای جلب حمایت مردم و کسب مشروعیت، به صوفیان و آرامگاههای آنان روی میکردند. گزارشهای بسیاری در دست است که نشان میدهد این سلاطین در هر فرصت، بهویژه قبل و بعد از هر لشکرکشی، به زیارت مقبره و روضة صوفیانی چون معینالدین چشتی* در اَجْمیر، نظامالدین اولیاء* در دهلی و شیخسلیم چشتی در فتحپور سیکری میرفتند و علاوهبر کمکهای مالی به درگاه، به دعا و نیایش میپرداختند و از صاحب درگاه استمداد میجستند (← عِصامی، ص 466؛ شمسالدین سراج عفیف؛ علّامی، همانجاها؛ فرشته، ج 2، ص 251؛ جهانگیر، ص 439). اغلب به هنگام این دیدارها، دستور میدادند بنا یا مسجدی نیز در کنار درگاه ساخته شود (← فرشته؛ جهانگیر، همانجاها). این دیدارها علاوه بر افزایش محبوبیت سلاطین، بر شهرت و اعتبار درگاهها نیز میافزود، و درگاههایی که بیشتر محل بازدید و زیارت پادشاهان بودند، در دورههای بعد و تا امروز نیز شهرت بیشتری داشتهاند. کمالات و کرامات منسوب به یک شیخ که در میان مردم رواج مییافت، گسترش بیشتر سلسلهای که وی بدان تعلق داشت و نیز داستانهایی که دربارة نیروی ماوراءالطبیعی یک درگاه برای گشایش مشکلات بر سر زبانها میافتاد، از دیگر عوامل شهرت درگاهها بودهاند. بهعلاوه، اهمیت شهری که درگاه در آن قرار داشت نیز در افزایش اعتبار آن بیتأثیر نبودهاست (صدیقی ، ص 3، 10).از آغاز شکلگیری درگاهها، بسیاری از مردم از طبقات و گروههای مختلف اعم از مسلمان و هندو، به آنها جلب شدهاند. علاوهبر همة روزهای سال که معمولاً گروهی از خادمان و زائران در درگاهها حضور دارند، در روزهایی خاص چون ایامِ برگزاری مراسم عُرْس*، شب عاشورا*، شب برات* و شب معراج* و میلاد پیامبر صلیاللّهعلیه وآلهوسلم، درگاهها پذیرای انبوهی از زیارتکنندگان از سراسر شبهقاره، و گاه در سالهای اخیر، از کشورهای دیگرند (← همان، ص 21ـ22؛ طاهر محمود ، ص 26، 33؛ جکسون، ص 77؛ آسانی ، ص 64).انبوه زائران و تنوع آداب و رسوم رایج در درگاهها به هنگام زیارت، موجب شد که این مراکز بهتدریج دارای تشکیلات و سازمان گستردهای شوند. مدیریت درگاه، نظارت بر برگزاری مراسم گوناگون و سرپرستی اموال و داراییها و نیز موقوفات، از دیرباز در اختیار شخصی باعنوان متولی بودهاست. صاحب این منصب، بهویژه در درگاههای معروف، در دورة بابریان از جانب پادشاه و پس از آن، از طرف حکام محلی برگزیده میشد و انتصاب به این مقام، افتخاری بزرگ برای افراد بود (← بداؤنی، ج 2، ص 280، ج 3، ص 95؛ برای آگاهی بیشتر دربارة این منصب ← کاری، ص 164ـ 173). هرچند اغلب علما و بزرگان مسلمان و معتمد سلطان به این منصب گماشته میشدند، گزارشهایی دربارة انتصاب هندوان در برخی از درگاهها در دست است (← معینی ، ص 63). گاهی نیز ادارة امور درگاه را برعهده یک هیئت یا گروهی منتخبِ دولت محلی میگذاشتند (← طاهر محمود، ص 39).کارهایی چون برگزاری مراسم عُرس و سایر آداب و آیینهای روزانه و هفتگی و ماهیانة درگاه، پذیرایی از زائران با غذاها و شیرینیهای ویژه، برقراری نظم در هنگام اجرای مراسم، بازکردن درهای درگاه در صبحگاهان، روشنکردن شمعها و غبارروبی درگاه، بهطور کلی «خدمت» خوانده میشوند؛ خدمت برعهده کسانی است که در منابع قدیمتر مجاوران نامیده شدهاند (برای نمونه ← جمالی دهلوی، ص 13؛ فرشته، همانجا) و امروزه خُدّام خوانده میشوند (← کاری، ص 141ـ147؛ معینی، ص 60، 64ـ67). از مناصبی چون مشعلچی (حملکنندة مشعل) و چوبدار (کسی که در طول اجرای مراسم چوبی طلا یا نقرهکوب در دست میگرفت) نیز در برخی از درگاهها یاد شدهاست (← معینی، ص 62). این مجاوران و خادمان اغلب مدعی بودند که از اعقاب شیخ یا نوادگان یکی از شاگردان نزدیک وی میباشند و از همینرو مردم و زائران احترام زیادی برای آنان قائل بودند (← طاهر محمود، ص 38؛ جکسون، ص 75). از دورة سلاطین دهلی تاکنون، برای متولیان و نیز مجاوران، از جانب حکومت مقرری ثابت تعیین میشدهاست (← بَرَنی، ص 560؛ کاری، ص 165، 167). بهعلاوه، زائران نذر و پیشکشهای فراوانی در مراسم گوناگون تقدیم درگاه میکردهاند و از درآمد موقوفات متعلق به درگاه نیز اموال زیادی نصیب آن میشدهاست (← کاری، ص 174ـ180؛ صدیقی، ص 41؛ آسانی، همانجا)؛ بهگونهای که گاه متولی و خادمان در آسایش و رفاه کامل زندگی میکردهاند (← صدیقی، ص 19).آداب و آیینهای زیارت در درگاههای مختلف با هم تفاوتهایی دارد، اما بهطور کلی قرائت قرآن و فاتحه، دعا و نیایش و طلب یاری از روح شیخ برای حل مشکلات اقتصادی یا شفای بیماران، تقدیم شاخه گل و پیشکش پارچههایی خاص به نام چادر و پهن کردن آن بر روی قبر، قَوّالی همراه با نواختن طبل و اجرای موسیقی و خواندن اشعار فارسی یا اردو در مدح شیخ یا استعانت از وی، از رایجترین آداب در اغلب درگاههاست (برای تفصیل مراسم و آداب زیارت در برخی از درگاههای مشهور ← معینی، ص 64ـ75؛ طاهر محمود، ص 24ـ25، 33ـ 37؛ آسانی، ص 61ـ65؛ جکسون، ص 75ـ79؛ کاریم ، ص86 ـ 93؛ نیز ← عرس*؛ قوّالی*).دربارة برخی از درگاهها اعتقادات خاصی در میان مردم رایج است که موجب جلب زائران بیشتری به این مراکز میشود. مثلاً اعتقاد بر آن است که درگاه سالار مسعود قاضی در منطقة بهریچ بیماران جذامی را شفا میدهد (← طاهر محمود، ص 37ـ38) یا نیایش در درگاه شیخ بختیار کاکی* در دهلی، در سختیهای زندگی به زائران یاری میرساند (← صدیقی، ص 13). بهعلاوه، آرزوی بسیاری از زیارتکنندگان درگاه کاکی آن است که پس از مرگ، در کنار مزار شیخ به خاک سپرده شوند. از اینرو، پیرامون درگاه، مزار گروه زیادی از صوفیان، علما و اشراف دیده میشود (← همانجا).حضور گستردة هندوان در درگاهها و مشارکت آنها با مسلمانان در مراسم زیارت و خدمت، از جلوههای جالب توجه این مراسم در سراسر شبهقاره است. جمالی دهلوی (همانجا)، از حضور بسیاری از هندوان در درگاه شیخ معینالدین در اجمیر و اهدای «مبلغ کلی به مجاوران» خبر دادهاست. انتصاب هندوان به برخی مناصب مهم درگاه، تعیین وظیفه و مقرری برای برخی گروههای هندو چون زُنّارداران و بَیْرَگیها (فقرای هندو) از محل درآمدهای درگاه، و تعیین سهمیة غذایی ثابت در هر روز برای هندوان، نشاندهندة مشارکت آنان در کارهای گوناگون درگاه است (← معینی، ص 63). درهمتنیدگی آداب و آیینهای اسلامی و هندویی زیارت* و خدمت در برخی درگاهها، بهویژه در جنوب هند، به اندازهای است که گاه تشخیص اصل اسلامی یا هندویی این آداب را مشکل میسازد (برای نمونه ← آسایاگ ، ص 164ـ180). درواقع، درگاهها نقش مؤثری در برقراری پیوند فرهنگی و ایجاد صمیمیت میان مسلمانان و هندوان دارند و نقش برخی از این درگاهها در این زمینه، گاه بیش از نقش صوفیان و مشایخ مدفون در آنهاست (صدیقی، ص 1).معماری درگاهها معمولاً با توجه به سنّتهای معماری رایج در هر منطقه و نیز شهرت و اعتبار هر درگاه متفاوت است. اغلب درگاهها در ابتدا، مقبرهای کوچک و ساده و بیپیرایه بودند، اما بهتدریج بناهای متعددی، از جمله مسجد*، مدرسه*، سماعخانه برای سماع* و قوّالی، حجرهها و اتاقهایی برای سکونت خادمان، جماعتخانه، نقارهخانه، لنگرخانه (آشپزخانه) و تشکخانه (انبار البسه) به آنها افزوده شده و قبرهای بسیاری متعلق به علما و بزرگان پیرامون درگاهها ایجاد شدهاست. در نتیجه، درگاهها به بناهایی بزرگ و پرزرقوبرق تبدیل شدهاند و کثرت زائران باعث شده که مجموعهای فروشگاه در اطراف این بناها تأسیس شود و محل کسب مناسبی برای فروشندگان فراهم آید (برای اطلاع بیشتر از ساختمان برخی درگاهها ← براند، ص 43ـ44؛ آسانی، ص 59ـ61؛ کاریم، ص 85 ـ86 ؛ ارنست ، ص 114ـ116؛ نارایانان، ص 145ـ147).منابع : عبدالقادربن ملوکشاه بداؤنی، منتخبالتواریخ، تصحیح احمدعلی صاحب، چاپ توفیق ﻫ . سبحانی، تهران 1379ـ1380ش؛ ضیاءالدین بَرَنی، تاریخ فیروزشاهی، چاپ سیداحمدخان، کلکته 1862؛ بیهقی؛ حامدبن فضلاللّه جمالی دهلوی، سیرالعارفین، چاپ سنگی دهلی 1311؛ جهانگیر، امپراتور هند، توزک جهانگیری، چاپ محمدهادی معتمدالخدمت، چاپ سنگی لکهنو ] 1863[؛ احمد دهلوی، فرهنگ آصفیه، لاهور 1986؛ شمسالدین سراج عفیف، تاریخ فیروزشاهی، چاپ ولایت حسین، کلکته 1891؛ سید باحیدر شهریارنقوی، فرهنگ اردو ـ فارسی، لاهور 1993؛ عبدالملک عِصامی، فتوحالسلاطین، چاپ یوشع، مدرس 1948؛ ابوالفضلبن مبارک علّامی، اکبرنامه، چاپآغا احمدعلی، کلکته 1877ـ1886؛ محمدقاسمبن غلامعلی فرشته، تاریخ فرشته (گلشن ابراهیمی)، چاپ سنگی کانپور 1290/1874؛ فیروزشاه تغلق، فتوحات فیروزشاهی: رساله از تالیف سلطان فیروزشاه، چاپ شیخ عبدالرشید، علیگره 1954؛ ناصرخسرو، دیوان، بهاهتمام نصراللّه تقوی، چاپ مجتبی مینوی، تهران 1380ش؛Ali S. Asani, "Ajmer: dargah of Khawaja Muinuddin Chishti", in Dargahs: abodes of the Saints, ed. Mumtaz and George Michell, Bombay: Marg Publications, Currim 2004; Jackie Assayag, At the confluence of two rivers: Muslims and Hindus in South India, New Delhi 2004; Michael Brand, "Fatehpur Sikri: dargah of Shaykh Salim Chishti", in Dargahs, ibid; P.M. Currie, The shrine and cult of Mu`īn al-dīn Chishtī of Ajmer, New Delhi 2007; Mumtaz Currim, "Ahmadabad: dargahs of Shaykh Ahmad Khattu and Hazrat Shah Alam", in Dargahs, ibid; Carl W. Ernst, "Khuldabad: dargahs of Shaykh Burhanuddin Gharib and Shaykh Zaynuddin Shirazi", in ibid; Paul Jackson, "Bihar Sharif: dargah of Shaykh Sharafuddin Maneri", in ibid; Bruce B. Lawrence, "Introduction: dargahs, the abodes of peace", in ibid; Liyaqat Hussian Moini, "Rituals and customary practices at the dargah of Ajmer", in Muslim shrines in India: their character, history and significance, ed. Christian W. Troll, New Delhi: Oxford University Press, 2004; Vasudha Narayanan, "Nagore: dargah of Hazrat Shahul Hamid", in Dargahs, ibid; Iqtidar Husain Siddiqui, "The early Chishti dargahs" , in Muslim shrines in India, ibid; Tahir Mahmood, "The dargah of Sayyid Salar Mas`ud Ghazi in Bahraich: legend, tradition and reality", in ibid.