درة التاج، دایرة المعارف گونه ای به زبان فارسی در حکمت نظری و عملی، تألیف قطب الدین شیرازی*.1) دربارة کتاب و مباحث آن. نام کامل این کتاب درة التاج لغرة الدُبّاج است (قطب الدین شیرازی، 1320ش، بخش 1، ج 1، ص 21) که با نامهای «انبان قطب» و «همیان قطب» نیز خوانده شده است. چون این کتاب شامل دوازده علم است به «انموذج العلوم» نیز شهرت دارد. به اشتباه آن را «غرة التاج» هم نامیده اند (← حاجی خلیفه، ج 1، ستون 738؛ قطب الدین شیرازی، 1320ش، بخش 1، ج 1، مقدمة مشکوة، ص اچ). قطب الدین شیرازی این کتاب را به خواهش دُبّاج بن فیلشاه بن رستم بن دُبّاج، از فرمانروایان مازندران، نوشت. تاریخ دقیق تألیف درة التاج معلوم نیست. بنابر شواهد تاریخی احتمال دارد زمان تألیف آن بین سالهای 693 تا 705 باشد (قطب الدین شیرازی، 1320ش، بخش 1، ج 1، ص 9، 21، مقدمة مشکوة، ص اچ ـ اخ). این کتاب پس از دانشنامه علاییِ* ابن سینا تنها کتابی است که به زبان فارسی از همة شاخه های فلسفی در فلسفة مشاء، برحسب طبقه بندی ارسطو، بحث می کند. با مطالعه مندرجات آن این گونه دریافت می شود که قطب الدین شیرازی آن را شبیه شفای ابن سینا نگاشته با این تفاوت که ابن سینا منطق را به تفصیل و ریاضی را به اختصار بیان کرده اما او برعکس، منطق را به اختصار و ریاضی را به تفصیل آورده است. همچنین برخلاف ابن سینا در شفاء* که بیشتر دربارة فلسفة مشاء سخن گفته، قطب الدین شیرازی در درة التاج از ذوق اشراق بی بهره نبوده است. البته بخشهای فلسفی درة التاج درمجموع زبانی مشائی دارد و درواقع از اصطلاحات مشخصاً اشراقی در آنها استفاده نشده است. به علاوه، برخلاف کتاب شفا که از مباحث حکمت عملی خالی است، مگر بسیار مجمل، قطب الدین شیرازی با تدوین مباحثی در سیروسلوک از بحث در حکمت عملی نیز غافل نبوده و بخش سوم کتاب را به این قسم از حکمت اختصاص داده است (همان، مقدمة مشکوة، ص ت ـ ث؛ همو، 1324ش، بخش 2، مقدمة مشکان طبسی، ص الف؛ همو، 1387ش، ج 1، مقدمة ناصح پور، ص20؛ والبریج ، ص 84؛ برای اطلاع از عناصر اشراقی در درة التاج ← والبریج، ص 85ـ120).بخش معتنابهی از درة التاج که تاحدی نوآوری در زبان فارسی است، جمله چهارم آن (← ادامة مقاله) در علم اوسط، یعنی علم حساب، هندسه، مجسطی و از همه مهم تر علم موسیقی است که برای اولین بار به زبان فارسی آمده است.چون غالب نوشته های قطب الدین شیرازی به زبان عربی بوده، مطالعه کارهای او این نظر را القا می کند که تسلط او در نگارش به زبان عربی بیش از فارسی بوده چنان که مقایسة نثر درة التاج با نثر شرح حکمة الاشراق یا نثر تحفة الشاهیة شاهدی بر این مدعاست. نثر او در درة التاج تا حد زیادی نثرِ مرسلِ معمولِ آن دوره است، گرچه به حسب موضوعات مختلف، تغییر می کند و به خوبی دیده می شود که او به ترصیع و تزیین کمتر توجه داشته است (قطب الدین شیرازی، 1369ش، مقدمة همایی، ص شانزده ـ هجده). برخلاف نثر بوعلی در دانشنامة علایی، قطب الدین مقید به استفاده از لغت فارسی در برابر لغت عربی نبوده است.علامه قطب الدین شیرازی در این کتاب نخست در باب علم سخن گفته و سپس به شرح علوم زمان خود پرداخته است به طوری که هریک از رسالات آن به خودی خود رساله ای مستقل و کامل است. این کتاب دربردارندة یک فاتحه، پنج جمله و یک خاتمه بدین شرح است: فاتحه در بیان فضیلت، حقیقت و تقسیم علم؛ جملة اول در منطق؛ جملة دوم در فلسفه اولی مشتمل بر دو فن در باب امور عامه و اقسام اعراض وجودی و اعتباری؛ جملة سوم در علم طبیعی مشتمل بر دو فن در اجسام و نفوس؛ جملة چهارم در علم ریاضی در چهار فن در باب اُسطُقُسّات، تلخیص مَجسطی، اَرثماطیقی یا خواص اعداد و علم موسیقی؛ جملة پنجم در علم اعلی مشتمل بر دو فن در باب عقل و واجب الوجود؛ و خاتمه نیز مشتمل بر چهار قطب در اصول دین، فروع دین، حکمت عملی (تهذیب اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن) و سیر و سلوک روحانی.وی در فراهم آوردن این مجموعه از آثار دیگران بهره برده و برخی از رساله ها را مستقیماً از دیگران اقتباس کرده و در پاره ای موارد به نام مؤلف و منبع اصلی هم اشاره کرده است. بخش عمدة فاتحة کتاب ترجمة اسرار التنزیل فخررازی و احیاءالعلوم غزالی و بخش تقسیم علوم حِکْمی نیز با تقاسیم الحکمة ابن سینا منطبق است و برخی از مطالب ادبی را هم از القِسطاس المستقیم فی علم العَروض زَمخشری اقتباس کرده است (قطب الدین شیرازی، 1320ش، بخش 1، ج 1، ص 132ـ133، پانویس 2). منطق درة التاج که برگرفته از بخش منطق کتاب الکاشف ابن کَمّونه است، کامل تر از الکاشف و درواقع به منزلة شرح و بسط مستقل آن است و در مواردی که گفتار ابن کمّونه مبهم بوده و اشتباهی در عبارت داشته، قطب الدین به تصحیح آن پرداخته است. جملة دوم، سوم و پنجم درة التاج در حقیقت ترجمة ابواب دو تا شش الکاشف است که به جز تفاوتهایی بسیار جزئی، که ممکن است به دلیل نسخة مورد استفاده قطب الدین بوده باشد، تفاوت عمده ای بین این دو یافت نمی شود (← پورجوادی و اشمیتکه ، ص 318ـ330؛ ابن کمونه، مقدمة ناجی اصفهانی، ص چهل وچهار ـ چهل وهشت؛ دربارة جملة چهارم ← بخش ریاضی و نجوم). قطب سوم در حکمت عملی برگرفته از کتاب لطایف الحکمة است، با این تفاوت که قطب الدین حکایات و امثال و اشعار و توضیحاتی را با اقتباس از احیاء علوم الدین*، کیمیای سعادت* و اخلاق ناصری* به آن افزوده است (قطب الدین شیرازی، 1369ش، همان مقدمه، ص چهل و هفت ـ پنجاه). درة التاج همچنین تذکره ای در پایان تهذیب اخلاق و نیز 42 فصل پس از تذکره دارد که ترجمة فصول منتزعه فارابی و بخشهایی از آن به تصریح مؤلف برگرفته از مبدأ و معاد ابن سیناست (همان، ص 96). نویسندة بخش اصول دین را از اسرارالتنزیل و الاربعین فی اصول الدین فخررازی اخذ و ترجمه کرده است (همو، 1320ش، بخش 1، ج 1، همان مقدمه، ص اذ؛ همو، 1369ش، همان مقدمه، ص چهل وسه). به نظر مشکوة مطالب قطب آخر در خاتمه کتاب در سیروسلوک نیز از کتاب تحفة البررة فی المسائل العشرة تألیف مجدالدین بغدادی* است (همو، 1320ش، همانجا)، اما به نظر همایی قسمت یاد شده از مناهج العباد الی المعاد محمدبن احمد سعیدالدین فرغانی است (← همو، 1369ش، ص 227ـ232).درة التاج تاکنون یکجا و کامل چاپ و منتشر نشده است. قسمت فاتحه، منطق، امور عامه، طبیعیات و الهیات آن به کوشش سیدمحمد مشکوة در 1317ش تا 1320ش تصحیح و در پنج جلد در یک مجلد چاپ شد. بخش مجسطی، حساب و موسیقی آن در 1324ش به کوشش سیدحسن مُشکان طبسی چاپ و منتشر گردید و قطب سوم و چهارم از خاتمه نیز به تصحیح ماهدخت بانوهمایی در 1369ش منتشر شد. بخش موسیقی آن را بار دیگر نصراللّه ناصح پور با عنوان رساله موسیقی از درة التاج لغرة الدباج در 1387ش تصحیح کرد و به چاپ رساند. فن اول از جمله چهارم یعنی بخش هندسه آن تاکنون چاپ نشده است.بر این کتاب محمدرضابن عبدالمطلب تبریزی (متوفی 1108) حاشیه نوشته است (همو، 1320ش، بخش 1، ج 1، همان مقدمه، ص ار). این کتاب همواره مورد توجه علما و دانش پژوهان بوده است. با این حال، باتوجه به اینکه عربی زبان علمی رایج آن دوره بود، شاید فارسی بودن و حجم زیاد کتاب، مانع استفاده وسیع از این اثر به منزلة یک متن درسی شده و کمتر شرحی بر آن نگاشته شده است. به نظر می رسد بخشهای مفصّل آن در مباحث ریاضی و نیز فصلهای مربوط به مبحث دین بیشتر مورد توجه واقع شده، به گونه ای که این بخشها گاه به طور مجزا استنساخ شده است (همان مقدمه، ص ار؛ والبریج، ص 160ـ161).منابع : ابن کمونه، الکاشف (الجدید فی الحکمة)، چاپ حامد ناجی اصفهانی، تهران 1387ش؛ حاجی خلیفه؛ محمودبن مسعود قطب الدین شیرازی، درّة التاج لغرة الدُبّاج، بخش 1، چاپ محمد مشکوة، ]تهران[ 1320ش؛ همان، بخش 2، چاپ ]حسن مشکان طبسی[، تهران ?]1324ش[؛ همو، درّة التاج: بخش حکمت عملی و سیر و سلوک، چاپ ماهدخت بانوهمایی، تهران 1369ش؛ همو، رساله موسیقی از درّة التاج لغرة الدباج، چاپ نصراللّه ناصح پور، تهران 1387ش؛ جان والبریج، قطب الدین شیرازی و علم الانوار در فلسفه اسلامی، ترجمه جواد قاسمی، مشهد 1375ش؛Reza Pourjavady and Sabine Schmidtke, "Qutb al-Dān al-Shīrāzī's (634/1236-710/1311) Durrat al-Taj and its sources: studies on Qutb al-Dān al-Shīrāzī I", Journal asiatique, vol.292, no.1-2 (2004)
.2) بخش ریاضی، نجوم و موسیقی. جملة چهارم درة التاج در علم ریاضی است که نزدیک به نیمی از کل اثر را دربرگرفته است. علم ریاضی در نظام طبقه بندی ارسطوییِ علوم، که قطب الدین در مقدمة این اثر آورده، علم اوسط نامیده شده چرا که بین علم مابعدالطبیعة (علم اعلی) و علم طبیعی (علم اسفل) واقع شده (← قطب الدین شیرازی، درة التاج، بخش 1، ج 1، ص 73ـ74) و در چهار شاخة اصلی هندسه، هیئت و نجوم، ارثماطیقی یا حساب (علم عدد) و علم تألیف یا موسیقی رده بندی شده است (همان، بخش 1، ج 1، ص 74).قطب الدین برمبنای همین طبقه بندی، جملة چهارم را در چهار فن تنظیم کرده است: الف) فن اول در اسطقسّات که عبارت است از: کتاب اقلیدس. مؤلف در این فن به تحریر اصول اقلیدس پرداخته است. براساس دانسته های موجود، این نخستین تحریر اصول به فارسی است (← برنتیس ، ص 78). به عقیدة برخی پژوهشگران، وی تحریر اصول اقلیدس* خواجه نصیرالدین طوسی (متوفی 672) را مبنای کار خود قرار داده است (← قربانی، ص 352؛ سزگین ، ج 5، ص 114)؛ ولی مقایسة این دو متن نشان می دهد که باوجود شباهتها، در تحریر قطب الدین بسیاری از افزوده های خواجه حذف شده و توضیحات متفاوتی در نقاط دیگر متن افزوده شده است. برخی نیز شماری از این افزوده ها را برگرفته از اصلاح اصول اثیرالدین ابهری* (قرن هفتم) دانسته اند (← برنتیس، همانجا؛ دیونگ ، ص 27ـ28، 31). برای نمونه، خواجه نصیر، در آغاز مقاله نخست و هنگام اشاره به اصل پنجم (اصل توازی)، خواننده را به توضیحات خود دراین باره در پی قضیة 28 اصول ارجاع داده است (← ص10ـ12). اما قطب الدین درست پس از ذکر اصل پنجم، توضیحات مفصّل و متفاوتی آورده است (← درة التاج، نسخة خطی، ص 7ـ15؛ برای مقایسة دو متن ← دیونگ، ص 17ـ61؛ دانشنامة زبان و ادب فارسی، ذیل مادّه). همچنین براساس نوشتة ملامحمدمهدی نراقی، مترجم تحریر اصول خواجه نصیر به فارسی، قطب الدین اصل کتاب اقلیدس را به فارسی ترجمه کرده و مطالبی نیز بر آن افزوده ولی به افزوده های خواجه اشاره ای نکرده است (← نراقی، ص 9ـ10).تحریر دیگری از اصول اقلیدس به فارسی منسوب به قطب الدین شیرازی برجای مانده که در مقدمة اثر به معتزبن طاهر تقدیم شده است. تاریخ نگارش این تحریر 681 بوده و پیش از درة التاج نگاشته شده است. مقایسة این اثر با بخش اصول اقلیدسِ درة التاج نشان می دهد، غیر از مقدمه، دیگر مطالب دو اثر تقریباً یکسان است، پس به نظر می رسد قطب الدین ویرایش نه چندان متفاوتی از تحریر اصول خویش را به دباج بن فیلشاه تقدیم کرده باشد (← قطب الدین شیرازی، تحریر اقلیدس، گ 1پ به بعد؛ قس همو، درة التاج، نسخة خطی، ص 2 به بعد؛ برای نسخه های باقیمانده ← سزگین، همانجا؛ کراوزه ، ص 508؛ درایتی، ج 2، ص 847ـ848). همچنین به نظر می رسد شمس الدین محمد آملی (متوفی 753) آنچه را که در فن اولِ مقاله سوم از قسم دوم نفائس الفنون* آوردهاست، بدون تغییر چندانی از درة التاج گرفته باشد (← برنتیس، ص 92؛ نیز ← آملی، ج 3، ص 2ـ26؛ قس قطب الدین شیرازی، درة التاج، نسخة خطی، ص 2ـ50).ب) فن دوم در تلخیص مجسطی بطلمیوس. قطب الدین در این بخش، به سبب تفصیل کتاب مجسطی، مستقیماً از آن استفاده نکرده و به جای آن تلخیص المجسطی عبدالملک شیرازی (سدة ششم) را ترجمه کرده است. وی، در ابتدای این فن، به سه ترجمة مشهور مجسطی در زمان خویش ــ ترجمة حجّاج بن یوسف بن مَطَر* (قرن دوم و سوم)، ترجمة اسحاق بن حنین* (متوفی 298 یا 299) و اصلاح ثابت بن قُرّه* (متوفی 288)، و ترجمة خود ثابت ــ اشاره کرده و اختلاف آنها در تعداد فصول و شکلها را آورده و همانند فن پیشین به تحریر مجسطی* خواجه نصیرالدین طوسی هیچ اشاره ای نکرده است (← درة التاج، بخش 2، ص 1، 3). وی (همانجاها) واژة مجسطی را به پیروی از ابوالعباس لوکَری (منجم سدة پنجم) در بیان الحق فی ضَمان الصدق به معنای «ترتیب» دانسته است (قس نالینو ، ص 275ـ 277).قطب الدین، به تصریح خودش، در این ترجمه کوشیده است از اصطلاحات مؤلف استفاده کند لذا بعضی واژگان نامأنوس در ترجمة وی به چشم می خورد، از جمله عبارتهای «اَبْعَدُ بُعْدِ فَلَکِ تدویر کی بینند» و «اَبْعَدِ بُعْدِ اَوْسَطِ فَلَکِ تدویر» که منظور از آنها به ترتیب «ذَروه مرئی» و «ذَروه وُسْطی» است (← قطب الدین شیرازی، درة التاج، بخش 2، ص 237).ج) فن سوم در ارثماطیقی و ویژگیهای اعداد. این فن در چهار مقاله تنظیم شده و او در آنها به ترتیب به این مسائل پرداخته است: 1) ویژگی اعداد از آن جهت که جزو کمّیّات هستند، مثل تقسیم بندی آنها به زوج و فرد، تام و ناقص و مانند آن؛ 2) ویژگی اعداد در نسبت آنها با یکدیگر؛ 3) رسم اعداد به وسیلة شکلها که از این جهت اعداد در سه گروه خطی، سطحی و جسمی قرار می گیرند؛ 4) نسبتهای بین اعداد چون تناسب عددی، هندسی و تألیفی (← همان، بخش 2، ص 1، 22، 34ـ35، 47ـ48 مکرر). هرچند خود قطب الدین تصریح نکرده است، از مقایسة فن ارثماطیقی شفای ابن سینا با این فن معلوم می شود که وی این فن را دقیقاً از روی شفا ترجمه کرده است (← همانجاها؛ قس ابن سینا، ج 1، فن 2، ص 17، 37، 53، 65). البته در برخی موارد مثالهایی افزوده و گاهی آرای دیگر ریاضی دانان را نیز آورده است. برای نمونه، در اینکه عدد دو زوج الزوج یا زوج الفرد است، نظر ابن سینا و «برخی متأخران» را ذکر کرده و در مورد آنها بحث کرده است (← قطب الدین شیرازی، درة التاج، بخش 2، ص 18ـ20 مکرر).د) فن چهارم در علم موسیقی (الحان) در یک مقدمه و پنج مقاله. قطب الدین شیرازی در بخش موسیقی درة التاج بسیار از رسالة شرفیه اثر صفی الدین ارموی تأثیر گرفته است تا آنجا که عبدالقادر مراغی در مقاصدالالحان (ص 59) رسالة قطب الدین را شرحی بر شرفیه دانسته است. وی در مقالة اول به تعریف صوت، نحوة تولید آن، نغمه، حدث و ثقل، چگونگی به وجود آمدن نغمه ها از آلات موسیقی، تعریف موسیقی و تقسیم بندی آن پرداخته و ضمن نقل قولهایی از فارابی، ابن سینا و صفی الدین ارموی (موسیقی دان سدة هفتم) به پاسخ گوییِ انتقادات ارموی از فارابی پرداخته است (← رساله موسیقی، ج 1، ص 35ـ37، 40ـ45). در مقالة دوم به طبقه بندی نسبت میان نغمه ها و تعریف بُعد و شرح اقسام آن و سببهای ملایمت (سازواری) و منافرت (ناسازواری) نغمه ها پرداخته است (← همان، ج 1، ص 53ـ63). در مقاله سوم به اعمال حسابی اضافه، فصل، و تقسیم ابعاد پرداخته و مثالهایی آورده است و سپس به اقسام ذِی الاَرْبَع و ذِی الخَمْس و اقسام اجناس اشاره کرده است. در مقالة چهارم انواع شیوه های قرار گرفتن دو ذی الاربع و یک پرده طنینی در یک ذوالکل (دور) را برشمرده و برخی آرای فارابی و ابن سینا را در این باب مطرح و مفهوم بحر را بیان کرده است (همان، ج 1، ص 101ـ111). در خاتمة مقالة چهارم به طبقه بندی سازها اشاره کرده و به دستان بندی ساز عود و شیوة استخراج انواع جموع از این ساز پرداخته و در ادامه به مفهوم طبقه و نیز ارتباط آوازها و شعبات و مقامها و نیز مفهوم انتقال اشاره کرده است (همان، ج 1، ص 113ـ151). در مقالة پنجم، قطب الدین به ایقاعات (بحث از نَقَرات و فاصلة زمانی بین آنها)، اصولی که یک نوازندة تازه کار باید به کار بندد، آموزش عود و در خاتمه به نحوة ثبت الحان (نغمه نگاری) پرداخته است (همان، ج 1، ص 154ـ168).نسخه های متعددی از درة التاج برجای مانده است (← درایتی، ج 4، ص 1123ـ1125؛ روزنفلد و احسان اوغلو ، ص 233ـ 234؛ سزگین، ج 5، ص 114؛ بروکلمان، ج 2، ص 274، )ذیل(، ج 2، ص 296).منابع: شمس الدین محمدبن محمود آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج 3، چاپ ابوالحسن شعرانی، تهران 1379؛ ابن سینا، الشفاء، الریاضیات، ج 1، الفن الثانی: الحساب، چاپ عبدالحمید لطفی مظهر، ]قاهره، بی تا.[، چاپ افست قم 1405؛ دانشنامة زبان و ادب فارسی، به سرپرستی اسماعیل سعادت، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی،1384ش ـ ،ذیل «درة التاج لغرة الدباج» (از یونس کرامتی)؛ مصطفی درایتی، فهرستوارة دستنوشت های ایران (دنا)، تهران 1389ش؛ ابوالقاسم قربانی، زندگینامه ریاضیدانان دورة اسلامی: از سدة سوم تا سدة یازدهم هجری، تهران 1365ش؛ محمودبن مسعود قطب الدین شیرازی، تحریر اقلیدس، نسخة خطی کتابخانة مجلس شورای اسلامی، ش 226؛ همو، درة التاج لغرة الدباج، نسخة خطی کتابخانة مدرسة عالی سپهسالار، ش 562؛ همان، بخش 1، چاپ محمد مشکوة، ]تهران[ 1320ش، بخش 2، چاپ ]حسن مشکان طبسی[، تهران ?] 1324ش[؛ همو، رساله موسیقی از درة التاج لغرة الدباج، چاپ نصراللّه ناصح پور، تهران 1387ش؛ عبدالقادربن غیبی مراغی، مقاصدالالحان، چاپ تقی بینش، تهران 1356ش؛ کارلو آلفونسو نالینو، تاریخ نجوم اسلامی، ترجمة احمد آرام، تهران ?] 1349ش[؛ محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، ترجمة تحریر اصول اقلیدس، نسخة خطی کتابخانة دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس، ش 326؛ محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، مجموعه رسائل ریاضی و نجومی خواجه نصیرالدین طوسی، چاپ فرید قاسملو، تهران 1389ش؛Sonja Brentjes, "On the Persian transmission of Euclid's Elements", in La Science dans le monde Iranien à l'époque Islamique, études réunies et présentées par Ž. Vesel, H. Beikbaghban, B. Thierry de Crussol des Epesse, Tehran: Institut Français de Recherche en Iran, 2004; Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943-1949, Supplementband, 1937- 1942; Gregg De Young, "Qutb al-Dīn al-Shīrāzī and his Persian translation of Nasīr al-Dīn al-Tūsī's Tahrīr Usūl Uqlidus",فرهنگ، ش61 و 62 (بهار و تابستان 1386) ; Max Krause, "Stambuler Handschriften islamischer Mathematiker", Quellen und studien zur Geschichte der Mathematik, Astronomie und Physik, pt. B: study 3 (1936); Boris Abramovich Rozenfeld and Ekmeleddin İhsanoğlu, Mathematicians, astronomers, and other scholars of Islamic civilization and their works (7th-19thc.), İstanbul 2003; Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums, Leiden 1967-.