دده قورقود، مجموعة دوازده افسانة منثور، آمیخته به نظم به زبان ترکی. ددهقورقود که به صورتهای دیگر، چون ددهقورقوت، ددم قورقود و قورقوتآتا نیز نوشته شده، نام شخصیتی افسانهای است ()کتاب دده قورقود( ، چاپ زینالوف و علیزاده ، مقدمه، ص 15) که نامش عنوان مجموعهای از دوازده حکایت از قهرمانیهای ترکان غُز*/ اُغوز شدهاست. ددهقورقود از همة آثار ادبیات ترکی برتر است (همانجا). حکایتها به نثر و نظم است و گاه چنان موزون میشود که جدا کردن نظم و نثر آن دشوار است (← بانارلی ، ج 1، ص 403؛ دده قورقوت کتابی، چاپ ارگین ، ج 1، مقدمه، ص30ـ31).به نظر فاروق سومر (ص420ـ421) حکایتهای ددهقورقود دربارة غزهاست که در قرن چهارم و پنجم در حوضه سیحون میزیستهاند. قهرمانان آنها بیگهای غزند. نوادگان آنان خاطرات جنگهای نیاکان خود را با بیگهای قپچاق* همسایهشان و کشمکشهای درونی آنها در آسیای مرکزی را، بهاحتمال قوی در نیمة اول قرن هفتم با خود به خاور نزدیک آوردند. همین خاطرات در اوایل قرن هشتم مکتوب و در کتابی بهنام اغوزنامه* تدوین گردید. اصل اغوزنامه در دسترس نیست، اما بنابه قرائنی تفاوتهایی با مطالب موجود دارد. بااینهمه، اوزانها(خواننده ـ نوازنده) حکایتهای اغوزنامه را با بازگوکردن حفظ کردند. این حکایتها سرانجام در نیمة دوم قرن دهم، یعنی در حدود پس از پنج قرن از زندگی غزها در آسیای مرکزی، بهصورت کتاب دده قورقود به کتابت درآمد.پرتو نایلی بوراتاو (ص 49ـ50) کتاب ددهقورقود را تنها متن حماسی غز دانسته که به زمان حال رسیدهاست. بهنظر او در حکایتهای موجود در کتاب ددهقورقود دو دورة جداگانه در ترکیب داستانی حماسی مشاهده میشود که در هم آمیخته است: 1)دورة جنگهای غزها با همسایگان پچنگ (← پچنگها*) و قپچاقشان و مناسبات دیگر آنها در قرون سوم تا پنجم در منطقة شمالی سیحون. این داستانپردازیها دربارة غزها به پیش از آمدنشان به آناطولی بازمیگردد. قهرمان اصلی این داستانها سالور قازان است. این حکایتها درواقع مناقب قبیلة سالور*، از قبایل 24گانة غز، بهشمار میرود. انتقال این مناقب به آناطولی را غزها از سدة پنجم آغاز کردند. 2) دورة حملات قبایل ترکمن از سدة هفتم بهبعد، از آناطولی شرقی و آذربایجان به سرزمینهای گرجیها، ابخازها و بهویژه یونانیان طرابزون. این رویدادها غالباً دربارة بایَنْدُرخان، جدّ افسانهای آققوینلوها، است. در ددهقورقود، سالورقازان داماد و پیرو بایندرخان معرفی شدهاست. داستان سالورقازان، یعنی داستان غزها پیش از رفتن به آناطولی، با داستان بایندر ـ آققوینلو، یعنی داستان دورة حضور آنان در آناطولی و داستان قبایل ترکمن، در هم آمیخته شدهاست. بوراتاو نویسندة ددهقورقود را ناشناخته دانسته و زمان کتابت آن را دورة سلطنت اوزون حسن (857 ـ882)، ذکر کردهاست. او برخلاف نظر بسیاری از پژوهشگران، که نویسندة مقدمة ددهقورقود را کسی غیر از نویسندة حکایات انگاشتهاند (← )کتاب ددهقورقود(، چاپ زینالوف و علیزاده، مقدمه، ص 18؛ کتاب ددهقورقود، چاپ فرزانه، مقدمه، ص 12ب)، نویسندة مقدمه و متن را یک تن دانستهاست. بهنظر وی، نویسنده با خانلارخانی (خانخانان) نامیدن بایندرخان، که بهنظر میرسد نقش تشریفاتی در حکایات دارد، به آققوینلوها ارج نهادهاست (دربارة مناسبات بایندرخان با کتاب ددهقورقود ← ددهقورقوت کتابی، چاپ ارگین، ج 1، مقدمه، ص40ـ41، به نقل از بایبورتلی عثمان، بحرالانساب) و درحقیقت با دادن بشارت پایدارماندن دولت آلعثمان خواسته رضایت پادشاهان هر دو خاندان غزتبار رقیب را که قلمروهایشان مرز مشترک مشخصی نداشتهاست، جلب کند. بهنظر اورخان شایق گوکیای(ص 357)، نویسندة متن موجود کتاب ددمقورقوت پس از شنیدن داستانها آنها را به حافظه سپرده و بر روی کاغذ آوردهاست. کوپرولو (ص 214، پانویس 107)، روحی* اَدِرْنوی را، که در قرن دهم میزیسته، نخستین تاریخنگار عثمانی دانستهاست که کتاب ددهقورقود را دیدهاست.بهنظر زکیولیدی طوغان بسیاری از نامهای تاریخی و جغرافیایی موجود در این حکایات به زمان پیش از عزیمت غزها از ترکستان تعلق دارند (← ) داستانهای ددهقورقود( ، مقدمه گوکیای، ص10). بااینحال بسیاری از نامهای مکانهای وقوع حوادث و نیز نام دشمنان غزها پس از انتقال به آناطولی و آذربایجان تغییر یافتهاند (← اکیز ، ص 84 ـ85 ؛ بانارلی، ج 1، ص 399ـ400، 407).در حکایتهای ددهقورقود اعتقادات اسلامی نمایان است و حضور بقایای اعتقادی شمنیسم نیز در کنار نظام اعتقادی اسلام مشاهده میشود، مثلاً قهرمانان از خداوند تَنْری*/ تانری استمداد میکنند، پیش از آغاز جنگ وضو میگیرند و نماز حاجت میخوانند و پس از پیروزی آنان، کلیساها به مساجد تبدیل میگردند ()کتاب ددهقورقود( ، ترجمة لویس ، مقدمه، ص 11ـ12؛ کتاب ددهقورقود، چاپ فرزانه، مقدمه، ص 14ب ـ 15الف؛ اکیز، ص 67ـ73؛ ددهقورقوت کتابی، چاپ ارگین، ج 1، مقدمه، ص 27). نام بیشتر قهرمانان ددهقورقود، ترکی است، به جز نام سه تن که عربی و فارسی است (سومر، ص 387). در این داستانها آب و کوه مقدس دانسته شده و خوردن گوشت اسب و قَمیز (نوشابة سکرآور درستشده از شیر مادیان) در ضیافتها متداول است.برخی از مسائل درخور توجه در حکایات این کتاب عبارتاند از: جایگاه خانواده و بهویژه زن در خانواده و جامعه و اهمیت او در تربیت فرزندان (سومر، ص 403ـ406؛ ولییف ، ص 25ـ 28؛ اکیز، ص 29ـ57؛ بانارلی، ج 1، ص 408ـ410)؛ اجرای مراسم نامگذاری برای پسران، پس از نشاندادن شایستگی به خانواده و جامعه ()کتاب ددهقورقود(، ترجمة لویس، مقدمه، ص 11؛ اکیز، ص 11)؛ و محترم شمردن اوزان و قوپوز (ساز)، چنانکه ددهقورقود خود نیز اوزانی قوپوزنواز بودهاست ()کتاب ددهقورقود(، ترجمه لویس، مقدمه، ص 12؛ اکیز، ص 24؛ بانارلی، ج 1، ص 411).در بین حکایات ددهقورقود گاه عناصر افسانهای کهنتری مشاهده میشود، از جمله حکایت هشتم، که حکایت کشتهشدن دپهگؤز بهدست بساط (پسر اُروزبیگ) است. ابندَواداری (متوفی پس از 736) روایتی از همین حکایت را که تفاوتهایی با حکایت کتاب ددهقورقود دارد، ظاهراً از اغوزنامهای که متنش در دست نیست، در کتاب دررالتیجان و غرر تواریخالازمان آوردهاست (← سومر، ص 377ـ378؛ )کتاب ددهقورقود(، چاپ ارگین، ج 1، مقدمه، ص 35ـ36). محمدفؤاد کوپرولو (ص 214، پانویس 107) بر آن است که اغوزنامهای که ابندواداری دیده، همان ددهقورقود بودهاست. باتوجه به اینکه نظر غالب بر آن است که نسخ موجود کتاب ددهقورقود در سده نهم ()← داستانهای ددهقورقود(، مقدمة گوکیای، ص 12؛ )کتاب ددهقورقود(، چاپ زینالوف و علیزاده، مقدمه، ص 6؛ چاپ ارگین، ج 1، مقدمه، ص 56)، یا حتی در سدة دهم ()کتاب ددهقورقود(، ترجمة سومر، مقدمه، ص 13؛ رایخل ، ص 43) به کتابت درآمده، بنابراین اغوزنامهای که ابندواداری از آن استفاده کرده، کتاب ددهقورقود موجود نبودهاست، مگر اینکه نسخ موجود کتاب ددهقورقود از روی نسخة کهنتری استنساخ شدهباشد. فاروق سومر (ص 378) هم برخلاف کوپرولو بر آن است که حکایات ددهقورقود موجود، همان اغوزنامه در دسترس ابندواداری نبودهاست.دربارة ددهقورقود یا قورقوتآتا، که نامش بر مجموعه این حکایات نهاده شده، اطلاعات پراکندهای در دست است. یکی از نخستین آثاری که در آن از ددهقورقود سخن بهمیان آمده، جامعالتواریخ رشیدالدین فضلاللّه همدانی (تألیفشده در اوایل قرن هفتم) است. جایگاه قورقوتآتا در این اثر همانند جایگاهی است که در کتاب ددهقورقود دارد. یعنی به پسران نام میگذاشته، طرف مشورت خاقانها بوده، گرهگشای کار خانان و مردم بوده، کراماتی داشته، حکایات بسیاری میدانسته، و به روایتی عمر او 295 سال بودهاست (← اینان ، ص 166). بهگفتة اینان (همانجا) عبارتهایی که دربارة ددهقورقود در جامعالتواریخ آمده، بیگمان از اغوزنامه ترجمه شدهاست. ظاهراً ابوالغازی بهادرخان* (متوفی 1074) هم اغلب مطالب خود دربارة قورقوتآتا را از جامعالتواریخ اقتباس کردهاست (ص 251ـ254، 265ـ266). نام قورقوت و عناصر حکایات کتاب ددهقورقود به ماناس، حماسه قرقیزها، راه یافته (اینان، ص171) و روایات متعدد دربارة ددهقورقود در اراضی پهناوری از رشتهکوه آلتای تا سوریه منتشر شدهاست () دایرةالمعارف کتاب ددهقورقود( ، ج 2، ص 79). در آسیای میانه ددهقورقود از اولیای الهی بهشمار میآید (همان، ج2، ص186). امیرعلیشیر نوایی، وزیر دانشمند سلطانحسین بایقرا در قرن نهم و دهم، در نسائمالمحبة، که به شرح احوال عارفان اختصاص دارد، ضمن اشاره به شهرت او در میان ترکان، نوشتهاست که وی از گذشته آگاهی داشته و از آینده خبر میداده و سخنان باارزشی از او باقی ماندهاست ()← کتاب ددهقورقود(، چاپ ارگین، ج 1، مقدمه، ص 39). آنچه در مقدمه کتاب ددهقورقود دربارة وی آمده، در مجموع با مطالب ذکرشده همخوانی دارد.بنابر مقدمة کتاب، ددهقورقود فرزانهای از قبیلة بیات* و معاصر پیامبر اسلام و دانای طایفة غز بوده و از غیب خبر میداده و خداوند به او الهام میکردهاست. مقدمة کتاب ددهقورقود دربارة او و نقل سخنان اوست. او شخصیتی است که در تمام حکایات دوازدهگانه حضور دارد و داستانها با سخنان عبرتآمیز و دعای خیر او به پایان میرسد. او در حکایتها دانای کل و حلّال مشکلات غزها، خنیاگر و داستانپرداز مجالس آنهاست (بانارلی، ج 1، ص400ـ401؛ )کتاب ددهقورقود(، چاپ ارگین، ج 1، مقدمه، ص 26؛ جمشیدوف ، ص 63).خاطرات ددهقورقود و قبرهای منسوب به وی در مناطق ترکنشین پراکنده است (د. اسلام، چاپ اول، ذیل «غز»). بنابه روایاتی در قزاقستان، قرقیزستان و ترکمنستان، قورقوتآتا در رؤیای خود کندهشدن گورش را دیده و برای فرار از مرگ از دیاری به دیاری دیگر گریختهاست. او در هر جا با گورکنان خود روبهرو شده و سرانجام، به اقامتگاه دائمی خود، در نزدیکی مصب سیحون، بازگشتهاست و پس از گذشتن از آنجا در محلی که به مناسبت وجود مقبرهای منتسب به وی، ایستگاه ددهقورقود نامیده میشود، بهخاک سپرده شدهاست (د.ا.ترک، ج 6، ص 861؛ )کتاب ددهقورقود(، چاپ ارگین، ج 1، مقدمه، ص 48ـ49). اولیاچلبی (ج 4، ص140) از وجود مقبره قورقودخان در زیارتگاه اجداد سلاطین آلعثمان در اَخلاط* خبر دادهاست. آدام اولئاریوس آلمانی، که درحدود نُه سال پیش از اولیاچلبی از دربند گذشتهاست، در سفرنامهاش (ج 2، ص 819) از قبر کورشود/ قورخود یاد کرده که بر فراز تپهای در نزدیکی دربند بودهاست. بارتولد (متوفی 1309/ 1930) که بعدها به دربند سفر کردهبود، نشانی از قبری که اولیا چلبی و اولئاریوس دیده بودند، نیافتهبود (← )کتاب ددهقورقود(، چاپ ارگین، ج 1، مقدمه، ص 46). در حوالی سرای، در ساحل رود ولگا (اینان، ص 168) نیز محلی به نام آستانة قورقوت وجود دارد و مقبرة نیمه ویرانی در ایالت اورنبورگ ــ واقع در اورال جنوبی ــ (جمشیدوف، ص 2) نیز منتسب به ددهقورقود است. اینان (همانجا) به انتقال قبرهای قورقوتآتا همزمان با جابهجایی ترکان اشاره کردهاست.از حکایتهای ددهقورقود دو نسخه موجود است که، یکی از آنها در دِرِسدِن و دیگری در واتیکان یافته شدهاست. نسخة اول را نخستینبار فوندیتس در قرن دوازدهم/ هجدهم در بین نسخ خطی کتابخانة عمومی سلطنتی درسدن دیده و آن را بهاشتباه بهعنوان اثری از قورقوت، شاهزاده عثمانی، ثبت کردهاست. فوندیتس آن را برای نخستینبار در بخش دوم اثر خود به نام ) خاطرات آسیا( که در 1815 (1320) منتشر شدهاست، به تفصیل معرفی کردهاست (← )دایرةالمعارف کتاب ددهقورقود(، ج 2، ص 88ـ89). او درعینحال نسخهای از روی همان نسخه برای کتابخانة سلطنتی برلین تهیه کرد. نسخه اخیر که اشتباهاتی در آن راه یافتهاست، بعدها اساس نخستین چاپ کامل کتاب ددهقورقوت به همت کلیسلی/ کیلیسلی معلم رفعت قرار گرفت و با الفبای عربی در 1334/ 1916 در استانبول منتشر شد. تئودور نولدکه ، خاورشناس آلمانی که قصد داشت اثر مذکور را به زبان آلمانی ترجمه کند، یادداشتهای خود در این زمینه را در 1309/1892 به شاگردش بارتولد واگذار کرد. بارتولد ضمن نوشتن مقالات تحقیقی ارزندهای دربارة ددهقورقود، حکایتها را هم بهتدریج به روسی ترجمه و منتشر کرد. وی سرانجام در 1301ش/ 1922 ترجمهای از این اثر را به زبان روسی برای چاپ آماده کرد که همان ترجمه در 1329ش/1950 زیرنظر حمید آراسلی و محمدحسین طهماسب در باکو منتشر شد.در 1329ش/ 1950 خاورشناس ایتالیایی، اتوری روسی ، با کشف نسخه دیگری از حکایات ددهقورقود در کتابخانة واتیکان و انتشار متن آن باعنوان حکایت اغوزنامه قضان (قزان، قازان)بک و غیره، ددهقورقودشناسی را به مرحلة جدیدی وارد کرد. این اثر مشتمل بود بر مقدمه و شش حکایت، و مقدمهای تحقیقی و جامع. نسخة عکسی این اثر و توضیحات و تعلیقات نیز ضمیمه آن شدهبود (← )دایرةالمعارف کتاب ددهقورقود(، ج 2، ص 323ـ325).پس از آن هم متن کتاب ددهقورقود بارها در ترکیه و جمهوری آذربایجان منتشر شد. از آن جمله محرّم ارگین متن جدیدی از اثر را براساس دو نسخة درسدن و واتیکان با مقدمهای در معرفی و نقد و بررسی کارهای انجام گرفته دربارة اثر منتشر کرد. در جمهوری آذربایجان هم حمید آراسلی متن حکایات را در 1318ش/1939 با الفبای لاتین و در 1341ش/ 1962 و 1977 با الفبای سیریلی در باکو منتشر کرد؛ فرهاد زینالوف و صمد علیزاده متن تصحیح انتقادی حکایات را با آوانویسی و سادهشدة آن را با مقدمهای نسبتاً مفصّل در 1367ش/1988 در باکو بهچاپ رساندهاند. اخیراً نیز صمد علیزاده، متن کتاب را براساس نسخ درسدن و واتیکان و نشر ارگین با توضیحاتی دربارة شیوة کار خود و معرفی خصوصیات نسخ مذکور با الفبای لاتین در )دایرةالمعارف کتاب ددهقورقود (چاپ کردهاست (ج 1، ص 24ـ111).بهجز متون یاد شده، ترجمههایی به زبانهای ترکی استانبولی و آذربایجانی و نیز آثار و مقالات تحقیقی زیادی دربارة حکایات آن در آذربایجان، ترکیه و کشورهای دیگر منتشر گردیدهاست. در ایران کتاب ددهقورقود را نخستینبار محمدعلی فرزانه (تهران 1358ش) بهچاپ رساند. حسین محمدخانی (گونئیلی) نیز متن کتاب را با عنوان ددهقورقود کیتابی بههمراه فهرست لغات و اعلام چاپ کردهاست (تهران 1378ش؛ برای فهرست عناوین آثار به زبانهای ترکی استانبولی و آذربایجانی، ترکمنی، قزاقی، روسی، آلمانی، انگلیسی، ایتالیایی، فرانسه،فارسی و غیره← ) دایرة المعارف کتاب ددهقورقود(، ج 2، ص 467ـ567).منابع : اولیا چلبی؛ آدام اولئاریوس، سفرنامه، ترجمة حسین کردبچه، تهران 1379ش؛ کتاب ددهقورقود، چاپ محمدعلی فرزانه، تهران 1358ش؛Abu'l-Ghāzī Bahādur Khān, Şecere-i Terūkime, ed. Zuhla Kargι Ölmez, Ankara 1996; Nihad Sâmi Banarlι, Resimli Türk edebiyât târihi, İstanbul 1987; The book of Dede Korkut, translated into English and edited by Faruk Sümer, Ahmet E. Uysal, and Warren S. Walker, Austin and London 1972; ibid, translated with an introduction and notes by Geoffrey Lewis, London 1974; Pertev Naili Boratav, 100 soruda Türk halk edebiyat, İstanbul 1973; Şamil Allahverdi Camșidov, Kitāb- Dede Korkud, [Ankara] 1990; Dede Korkut hikâyeleri, tr. Orhan Şaik Gökyay, İstanbul: Dergâh, 1985; Dede Korkut Kitab, ed. Muharrem Ergin, vol.1, Ankara: Türk Dil Kurumu Yayιnlarι, 1989; Osman Nuri Ekiz, Dede Korkut, İstanbul 1986; EI1, s.v. "Ghuzz" (by W. Barthold); Orhan Şaik Gökyay, Kim etti sana bu kâr teklif, İstanbul 1997; Abdülkadir İnan, Makaleler ve incelemeler, Ankara 1987; İA, s.v. "Korkut-ata" (by Pertev Nâilî Boratav); Kitabi-Dada Qorqud (in Cyrillic), ed. Farhād Zeynālov and Samat Alizāda, Baku: Elm Nashriyyātι, 1988; Kitabi-Dədə Qorqud ensiklopediyas, Baku: Yeni Nəșrlər Evi, 2000; Mehmed Fuad Köprülü, Türk edebiyat'nda ilk mutasavvflar, İstanbul 1919, repr. Ankara 1966; Karl Reichl, Türk boylarnn destanlar, tr. Metin Ekici, Ankara 2002; Faruk Sümer, Oğuzlar, İstanbul 1980; Vāqif Valiyev, Āzarbāyjān qahramānlq dāstānlār, (in Cyrillic), Baku 1980.