دَجاجه، از صورتهای فلکی نیمکرة شمالی آسمان. دجاجه را بهصورت پرندهای در حال پرواز تصور کردهاند. اما دربارة اینکه این صورت نماد چه پرندهای است در تمدنهای مختلف اختلافنظر وجود دارد، چنانکه آن را مرغ (ماکیان)، عقاب یا قو دانستهاند (← برنم ، ج 2، ص 751). در دورة اسلامی، صوفی (1406، ص 91) آن را طائر (پرنده) و دجاجه (مرغ) نامیده (نیز ← گنابادی، باب 3، صورت 9، ص ] 29[)، اما ابوریحان بیرونی (1362ش، ص 92) آن را چون بطّی (مرغابی) گردندراز و پرگشاده وصف کردهاست.واژة عربی دجاجه از ریشة د ج ج، به معنی حرکت آهسته با گامهای نزدیک یا جلو و عقبرفتن است (← ابنمنظور، ذیل «دجج»). بهدلیل خصلت مرغ در حرکت به جلو و عقب، در عربی آن را دجاجه نامیدهاند (زبیدی، ذیل «دجج»). این واژه در سریانی بهصورت Zagtā/ Zāgtā بهکار رفتهاست (مشکور، ج 1، ص 239).ظاهراً شکل کنونی این صورت فلکی در تمدنهای بینالنهرینی ریشه دارد. در آثار بهجامانده از تمدن بابِل احتمالاً این پرندة آسمانی را ارخگه مینامیدند که بعدها در اسطورههای ایرانی و عربی به پرندهای به نام رخ* یا سیمرغ* تغییر یافتهاست (← آلن ، ص 193؛ برنم، همانجا؛ نیز ← د. اسلام، چاپ دوم، ذیل khkh" " Al-Ru. از رخ در داستانهای سندباد در کتاب هزار و یک شب سخن بهمیان آمدهاست (← الف لیلة و لیلة، ج 3، ص 149). از وصفهای یونانیها نیز دقیقاً مشخص نیست که آنها چه پرندهای را نماد این صورت فلکی میدانستند (بطلمیوس، 1998، ص 350، پانویس 134)، هر چند برخی بر مبنای توصیف آراتوس قو را متصور دانستهاند.البته در دورة رومی این صورت فلکی همواره با قویی افسانهای در پیوند بود (آلن، ص 192). در اساطیر یونان و روم باستان واژه ΰ(cycnos : به معنی قو) در پنج داستان اسطورهایِ مختلف آمدهاست. از ویژگیهای بارز برخی از آنها مبدلشدن قهرمان داستان به یک قو در پایان ماجراست (گریمال ، ذیل "cycnos").درنتیجه، استفاده از واژة cygnus در زبان انگلیسی (و واژههای مشابه در دیگر زبانهای اروپایی) برای نامیدن صورت فلکی دجاجه (← آلن، همانجا) که ظاهراً برگرفته از همان ریشة یونانی است، به نوعی بر پیوند اساطیری دجاجه با داستانهای مذکور دلالت دارد. به نوشتة آلن (ص 194) مسیحیان معاصر با کائسیوس ، شاعر رومی قرن اول میلادی، این صورت فلکی را به شکل صلیب تصور میکردند. در متون نجومی جدید نیز گاهی آن را صلیب شمالی مینامند (← بکیچ ، ص 196). البته در نجوم عامیانه عرب، گروهی از ستارگان صورت فلکی دلفین* را بهدلیل شکل ظاهریشان صلیب مینامیدند (← ابنقتیبه، ص 151ـ152؛ صوفی، 1406، ص 151).یکی از ویژگیهای جالب توجه دجاجه، موضع آن در بخشی باشکوه و پرستاره از نوار راه کاهکشان (مَجَرّه) است، چنانکه این موضوع موردتوجه بطلمیوس (1998، ص 404) و صوفی (1406، ص 91ـ96) قرار گرفتهاست.بطلمیوس (1998، ص 350ـ351) برای طرح اصلی صورت فلکی دجاجه هفده ستاره اصلی برشمرده و قدرهای آنها را چنین آوردهاست: یکی از قدر دوم، پنج تا از قدر سوم، نه تا از قدر چهارم و دو تا از قدر پنجم. عبدالرحمانبن عمر صوفی، منجم مشهور دورة اسلامی، تعداد ستارگان دجاجه را مانند بطلمیوس گزارش کردهاست. او براساس رصدهایش قدرهای متفاوتی را ثبت کرده، چنانکه هشت ستاره را در قدر چهارم و یکی را در قدر ششم آورده و قدرهای دیگر ستارگان آن را مانند بطلمیوس ذکر کردهاست (1406، ص 98؛ برای مقایسه قدرهای صوفی و بطلمیوس در یک منبع تاریخی ← ابوریحان بیرونی، 1373ـ 1375، ج 3، ص 1032ـ 1033). قدرهای ستارگان دجاجه از دید صوفی با آنچه آرگلاندر(منجم آلمانی) در قرن سیزدهم/ نوزدهم ثبت کردهاست، همخوانی بهتری دارند (← صوفی، 1997، ص 16).در میان ستارگان دجاجه دو ستارة اول ()و پنجم ()، که بهترتیب شاخص منقار و دم پرندة فرضی بودند، اهمیت بیشتری داشتند. در دورة اسلامی آنها را بهترتیب منقارالدجاجه و ذنبالدجاجه یا رِدْف (به معنی پسین/ پسرو) مینامیدند و به نوشتة صوفی (1406، ص 91ـ92) این دو ستاره را بر صفحة اسطرلاب رسم میکردند. همچنین به نوشتة وی عرب قدیم ستارههای ششم ()، چهارم ()، دهم ()، و دوازدهم ()را فوارس (اسبسواران) مینامیدند. چرا که ظاهراً این ستارهها در آسمان بر یک خطاند و آنها را به چهار اسبسوار تشبیه میکردند. البته، بعضی ستارة نهم ()را نیز جزو فوارس میدانستند (همان،ص 95). این ستارگان در طرح بطلمیوس و صوفی، دو بال دجاجه را میسازند. ظاهراً فوارس و ردف در علم انواء* هم کاربرد داشتند (← ابنقتیبه، ص 151).صوفی (1406، ص 94ـ95) در مواردی از مواضع یا طرح توصیفی بطلمیوس از ستارگان دجاجه انتقاد کرده و ستارگان کمنوری را ثبت کرده که بطلمیوس از آنها غفلت کردهاست (برای فهرست ستارگان افزوده صوفی ← همو، 1997، همانجا). یکی از موارد جالب توجه مذکور ثبت ستارهای در جلوی ستاره منقارالدجاجه بودهاست (همو، 1406، ص 95). امروزه این ستاره را با نام -روباهک میشناسند که در زمرة ستارگان صورت فلکی روباهک، که افزودة منجمان غربی در قرن هفدهم است، قرار دارد. صوفی (همانجا) علاوهبر ستارة مذکور به مجموعهای از دیگر ستارگان کمنور روباهک بین دجاجه و دلفین اشاره کرده که بطلمیوس آنها را نیز ثبت نکردهاست. باوجود این، وی جدول فهرست ستارگان دجاجه را تغییر نداده و آن را دقیقاً مانند بطلمیوس درج کردهاست (← همان، ص 98).در یک مورد هم صوفی (1406، ص 95ـ96)، مجموعهای از ستارگان دجاجه را که از نزدیکی ستارة چهارم () آغاز میشود، به ستارة سوم () میرسد و در سطری خمیده به ستارههای پنجم و ششم ( و ) شلیاق ختم میشود، به جامی تشبیه کردهاست.در سدههای میانی نام برخی از ستارگان دجاجه به لاتینی ترجمه شدند و با تغییرات و تحریفهایی به زبانهای اروپایی راه یافتند؛ چنانکه ذَنَبالدجاجه و صدرالدجاجه بهصورتهای تحریفشده Deneb و Sudr/Sadr همچنان بهکار میروند. در مواردی این تحریفها پیچیدهتر بودهاست، چنانکه نام Albireo که امروزه در زبانهای اروپایی برای - دجاجه بهکار میرود، در زبانهای یونانی، عربی و لاتینی مسیری تحولی داشتهاست (← کونیچ و اسمارت ، ص 32ـ33).در احکام نجوم دورة اسلامی، ستارگان دجاجه را از مزاج زهره و عطارد میدانستند (← شهمردانبن ابیالخیر، ص 439؛ مسعودیمروزی، ص 69؛ صوفی، 1351ش، ص 68). احتمالاً این مطلب برگرفته از کتاب تترابیبلوس (در دورة اسلامی: اربع مقالات) بطلمیوس (ص 55) بودهاست.در نجوم جدید دجاجه با صورتهای فلکی عقاب، قیفاووس، تنّین، سوسمار، فَرَس اعظم و روباهک هممرز است و 949,1% (معادل 98,803 درجة مربع) از آسمان را میپوشاند. دجاجه 79 ستاره درخشانتر از قدر 5ر5 دارد. محدودة این صورت فلکی از بُعد 19 ساعت و 7 دقیقه تا 22 ساعت و 1 دقیقه و از مِیل ْ28+ تا ْ61+ است. ستارة - دجاجه از لحاظ درخشندگی واقعی یکی از درخشانترین ستارگان آسمان و -دجاجه نیز یکی از مشهورترین و زیباترین ستارگان دوتایی است. ستاره 61- دجاجه هم نخستین ستارهای است که بسل ، اخترشناس آلمانی، در 1254/1838 براساس روش اختلاف منظر، فاصله آن را از زمین یازده سال نوری بهدست آوردهاست (بکیچ، همانجا).منابع : ابنقتیبه، کتابالانواء، حیدرآباد، دکن 1375/1956؛ ابنمنظور؛ ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعةالتنجیم، چاپ جلالالدین همائی، تهران 1362ش؛ همو، کتاب القانونالمسعودی، حیدرآباد، دکن 1373ـ1375/ 1954ـ1956؛ الف لیلةولیلة، بیروت: المکتبةالثقافیة، 1401/1981؛ محمدبن محمد زَبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت 1414/1994؛ شهمردانبن ابیالخیر، روضةالمنجمین، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة ملک، با مقدمه و فهرستها و اصطلاحات نجومی از جلیل اخوان زنجانی، تهران 1368ش؛ عبدالرحمانبن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة بودلیان، ش 144. Marsh ، فرانکفورت 1406/1986؛ همان : ترجمه صورالکواکب عبدالرحمن صوفی، به قلم نصیرالدین طوسی، چاپ معزالدین مهدوی، تهران 1351ش؛ مظفربن محمدقاسم گنابادی، شرح بیست باب ملامظفر (دربارة رساله بیست باب در معرفت تقویم اثر عبدالعلیبن محمد بیرجندی)، چاپ سنگی ]بیجا[ 1276؛ محمدبن مسعود مسعودیمروزی، مجمعالاحکام، چاپ علی حصوری، تهران 1379ش؛ محمدجواد مشکور، فرهنگ تطبیقی عربی با زبانهای سامی و ایرانی، تهران 1357ش؛Richard Hinckley Allen, Star names: their lore and meaning, New York 1963; Michael E. Bakich, The Cambridge guide to the constellations, Cambridge 1995; Robert Burnham Jr., Burnham's celestial handbook: an observer's guide to the universe beyond the Solar System ,New York 1978; EI2, s.v. "Al-Rukhkh" (by U. Marzolph); Pierre Grimal, Dictionnaire de la mythologie grecque et romaine, Paris 1986; Paul Kunitzsch and Tim Smart, Short guide to modern star names and their derivations, Wiesbaden 1986; Patrick Moore, Guide to stars and planets, London 1993; Claudius Ptolemy, Ptolemy's Almagest, translated and annotated by G. J. Toomer, Princeton, N.J. 1998; idem, Tetrabiblos, edited and translated into English by F. E. Robbins, London 1980; Abd-AL- Rahman Sûfi, Description des étoiles fixes, traduction littérale de deux manuscrits arabes de la de la Bibliothèque et Copenhague de Royale Bibliothèque impériale de St. Pétersbourg, avec des notes par H.C.F.C. Schjellerup, St.Pétersbourg 1874, repr. in Islamic mathematics and astronomy, vol. 26, Collected and reprinted by Fuat Sezgin, Frankfurt am Main: Institute for the History of Arabic-Islamic Science at the Johann Wolfgang Goethe University, 1997.