داوود انطاکی، پزشک و نویسنده و دانشمند نابینای اهل انطاکیه (در ترکیه کنونی) در قرن دهم. برای انطاکی القاب متعددی ذکر شدهاست. پارهای از این القاب، از جمله بصیر، حکیم بصیر و عالم علامه از هوش و درایت او حکایت میکند (خفاجی، ص 271؛ ابنعماد، ج 8، ص 415؛ احمد عیسی، ص 185ـ186) و پارهای دیگر، به نابینایی او (← ادامة مقاله) که به اینسبب او را اَکْمَه و ضریر (هر دو در معنای نابینا) نیز نامیدهاند اشاره دارد (← همانجاها). انطاکی مؤلف آثاری متعدد در زمینههای فلسفه، کلام و پزشکی است، اما شهرت او در میان تراجمنویسان و کتابشناسان متقدم و متأخر اسلامی همواره بهسبب تسلط وی در پزشکی بودهاست. چنانکه از آثار متعدد انطاکی، که از میان آنها دستکم چهار کتاب او بهچاپ رسیده (← صالحیه، ج 1، ص 109ـ110؛ نیز ← ادامة مقاله)، حتی یکی از آثار او در موضوعهای دیگر تاکنون چاپ نشدهاست.تاریخ دقیق تولد انطاکی دانسته نیست، البته دربارة دوران کودکی و جوانی وی از طریق نوشتههای نویسنده و مورخ معاصر انطاکی، ابوالمعالی طالَوی ارتُقی، اطلاعاتی در دست است. طالوی ارتقی احتمالاً چند بار انطاکی را دیده بوده و بهنظر میرسد گزارش تفصیلی خود را دربارة زندگی انطاکی در زمان حیات او نوشته باشد. پدر انطاکی نجار، و رئیس دهکدهای بود که آنان در آنجا زندگی میکردند (طالوی ارتقی، ج 2، ص 35). انطاکی از بدو تولد نابینا بود و در کودکی قرآن را حفظ کرد. او تا هفت سالگی قادر به راه رفتن نبود تا اینکه مردی ایرانی به نام محمدشریف ــ که نشانههای هوش را در انطاکی دیده بوده ــ با تهیة روغنی خاص و مالیدن آن بر بدن او و فصد کردن، انطاکی را معالجه کرد. محمدشریف به او منطق، ریاضیات، طبیعیات و نیز زبان فارسی و یونانی آموخت. انطاکی با وجود نابینایی اشتیاق زیادی به یادگیری علوم داشت و بدینسبب سفرهای زیادی کرد. نخستین سفر او پس از مرگ پدر و از دست دادن املاک او بود که در این زمان انطاکی به دمشق، شهرهای دیگر شام و قاهره سفر کرد (همان، ج 2، ص 35ـ36؛ بستانی، ج 7، ص 578). در این سفرها او با ابیفتح محمد ]مغربی[، بدرغَزّی و علاءالدین عمادی آشنا شد و از آنان علوم مختلف را آموخت (طالوی ارتقی، ج 2، ص 37). بنابه اشارة کوتاه شهابالدین خفاجی، از شاگردان انطاکی که نزد او طب و برخی دیگر از علوم را آموختهاست، بهعلت عقاید فلسفی و کلامی انطاکی برخی از علمای عصر با او مخالفت کردند و انطاکی از بیم جان خود به شهر مکه پناهنده شد (همانجا؛ نیز ← مدنی، ص 420ـ421). علمای مکه انطاکی را محترم شمردند (عیاشی، ج 2، ص40)، اما اقامت او در این شهر زیاد طول نکشید و کمتر از یک سال پس از ورود به مکه به علت بیماری اسهال یا مسمومیت درگذشت (محبی، ج 2، ص 149). برای زمان درگذشت او تاریخهای 990 (← غزّی، ج 3، ص 150)، 1005 (وان دایک ، ص 228)، 1007 (شوکانی، ج 1، ص246) و 1008 (کحاله، ج 4، ص140؛ صالحیه، ج 1، ص 109؛ منجّد، ص 276) ذکر شدهاست.انطاکی شعر نیز میسروده که خفاجی (ص 271ـ272) و مدنی (ص 421ـ422) نمونههایی از اشعار او را آوردهاند. انطاکی در زمان خویش پزشک مشهوری بود و در حجرهای در مدرسة ظاهریه دمشق بیماران را درمان میکرد (محبی، ج 2، ص 147؛ نیز ← داوود انطاکی، تزیینالاسواق، ج 1، مقدمه، ص 7). دربارة حذاقت وی در تشخیص بیماریها و درمان آنها داستانهای چندی نقل شدهاست. از جمله اینکه او با گرفتن نبض بیمار (← خفاجی، ص 271؛ عیاشی؛ شوکانی، همانجاها)، یا با شنیدن صدای بیمار (بستانی، ج 7، ص 578) بیماری او را تشخیص میدادهاست (برای نمونههای دیگری از داستانهایی دربارة معالجه افراد توسط او ← عیاشی، ج 2، ص 39ـ41؛ محبی، ج 2، ص 147ـ148).برخی نویسندگان با استناد به نوشتههای انطاکی در شرحی که بر قصیدة عینیه ابنسینا نوشته (برای آگاهی دربارة این شرح و نیز دیگر موارد زندگی انطاکی ← بریش ، ص 55ـ74)، به خصوص استناد او به آیة 142 سورة اعراف و نیز این موضوع که انطاکی با ذکر حدیث ذوالفقار، حضرت علی علیهالسلام را جانشین پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم دانستهاست، انطاکی را شیعه دانستهاند (← محبی، ج 2، ص 144ـ146؛ بستانی، ج 7، ص 578؛ آقابزرگ طهرانی، ص 207؛ احمد عیسی، ص 187).برای انطاکی فضائل اخلاقی چندی برشمردهاند، از جمله شبزندهداری، ترس از معاد و مانند آن (← ابنعماد، ج 8، ص 416؛ محبی، ج 2، ص140ـ141). البته در مقابل، برخی نیز با مطرح کردن عقیدة خاص انطاکی دربارة کیفیت معراج پیامبر و مشی فلسفی انطاکی او را به فساد عقیده متهم ساختهاند (← خفاجی، همانجا؛ محبی، ج 2، ص 145ـ146). آگاهیهای انطاکی در علوم مختلف زبانزد بودهاست، از جمله اینکه توضیحات تفصیلی وی در پاسخ به پرسشها بهاندازة یک رساله یا بیشتر میشد (ابنعماد، همانجا؛ محبی، ج 2، ص 142).آثار انطاکی عبارتاند از: 1) تذکرةُ اولیالالباب و الجامعُ لِلعَجَب العُجاب، که مهمترین اثر اوست و به اختصار تذکرة داوود نیز خوانده میشود. انطاکی این کتاب را در 976 تألیف کردهاست (داوود انطاکی، تذکرةاولیالالباب، ج 1، ص 27). کتاب مذکور شامل مقدمه، چهار باب و خاتمه است (برای آگاهی از عنوان هر کدام از بابهای کتاب ← عرفانیان، ج 19، ص 95ـ96). انطاکی کوشیدهاست خلاصة آرای مؤلفان گوناگون در زمینههای مختلف پزشکی و بهویژه داروشناسی را گرد آورد. انطاکی در مقدمة کتاب (ج 1، ص 3) نوشته که مبنای طبقهبندی وی در این تذکره با کتابهای متناظر در این زمینه متفاوت و بر سیاقی جدید است و نیز افزوده که کتاب را به گونهای تألیف کردهاست که هرکس در هر سطح علمی از آن استفاده کند و دارندة آن از هر کتاب دیگر، در این زمینه، بینیاز باشد.انطاکی در باب سوم کتاب ــ که در موضوع معرفی مفردات و مرکّبات دارویی است ــ نام 754 داروی مفرده (غیرترکیبی) و 332 داروی مرکّب را آورده و اسامی آنها را در زبانهای مختلف، بههمراه ماهیت، مرتبه، منافع و عوارض جانبی ذکر کردهاست (← ج 1، ص 48ـ476). در باب چهارم نیز به معرفی 74 بیماری و چگونگی درمان آنها پرداختهاست (← ج 2، ص 2ـ33). در خاتمة کتاب نیز (ج 2، ص 212ـ234) مطالب مفصّلی دربارة طلسمات، مربعات جادویی، رمل و غیره آوردهاست. بسیاری از این اعمال نیازمند استفاده و کاربرد خطوط و رموز خاصی است که باتوجه به نابینابودن انطاکی انتساب آنها به او بسیار بعید بهنظر میرسد. به نوشتة وان دایک (ص 228) شاید این بخشها ذیلی باشد که یکی از شاگردان انطاکی بر انتهای کتاب افزودهاست.در تذکره معادلهای فارسی بسیاری از داروها و مفردات دارویی ذکر شدهاند. از جمله ابریشم و آبنوس (ج 1، ص50)، بنجنکشت (= پنج انگشت، همان، ج 1، ص 71). همچنین انطاکی در آغاز کتاب (ج 1، ص 26ـ27) گزارشی از مهمترین منابع خود داده و حتی بعضی از آنها را نقد کردهاست. از جمله او در این کتاب از میان پزشکان یونانی از دیسقوریدس، جالینوس، روفس، اندروماخس و بولس، و از میان پزشکان و داروشناسان اسلامی نیز از حنینبن اسحاق، زکریای رازی، ابنسینا، ابنبیطار، ابناشعث، ابنجزّار، ابنتلمیذ و ابنجزله نام بردهاست.داوود انطاکی (تذکرةالاولی الالباب، ج 1، ص 27ـ28) در مورد داروهای مفرده، ده قانون برای داروسازی و درمان بیماریها عرضه کردهاست. این کتاب تأثیر بسزایی بر کتابهای پزشکی پس از خود گذاشته و توجه بسیاری از دانشمندان پس از انطاکی را جلب کردهاست. از جمله از میان پزشکان و داروسازان فارسینویس، حکیم مؤمن (ص 2)، عقیلی علوی شیرازی (ص 3) و ناظم جهان (ج 1، ص 5) از این کتاب در زمرة منابع خود یاد کردهاند. لوکلر (ج 2، ص 304) این کتاب را کاملترین اثر در مفردات پزشکی پس از کتاب ابنبیطار دانستهاست و خود بخش مفردات آن را به فرانسوی ترجمه کردهاست. انطاکی ابتدا تذکره را در صورتی مفصّل تألیف کرده و سپس آن را خلاصه نمودهاست (ابنعماد، ج 8، ص 416؛ عرفانیان، ج 19، ص 94ـ95). از این کتاب نسخههای خطی بسیاری بهجای ماندهاست (برای آگاهی از این نسخهها ← بروکلمان ، )ذیل(، ج 2، ص 491؛ ووستنفلد ، ص 158؛ لوکلر، ج 2، ص 305، 307؛ فهرستواره مشترک نسخههای خطی پزشکی، ص 158ـ159). این کتاب بارها بهچاپ رسیدهاست (← یوسف الیانسرکیس، ستون 1، ص 490ـ492؛ صالحیه، ج 1، ص 109ـ110).2) بُغیةالمحتاج فی المُجرّب مِنَ العِلاج، که انطاکی در آن بیماریها و راههای درمان آنها را فهرست کردهاست. این کتاب شامل مقدمه، بیست باب و خاتمه است. بابهای اول تا هفدهم دربارة نحوة درمان انواع بیماریهاست. باب هجدهم (ص 369ـ376) به مواد آرایشی و زینتی، باب نوزدهم (ص 379ـ 388) به شناسایی سموم و گزیدگی توسط حیوانات و باب بیستم (ص 391ـ408) به داروهای مرکّب اختصاص دارد. این کتاب در دمشق بهچاپ رسیدهاست.3) تزیین الأسواق بتفصیل اشواق العشاق، که به نام تزیینالاسواق بترتیب اشواق العشاق نیز شناخته میشود (← آلوارت ، ج 7، ص 399). این کتاب که با نام تزئینالاَسواق فی اخبار العشاق چاپ شده، کتاب مفصّلی است که انطاکی آن را در موضوع عشق، و برمبنای رساله مَصارعالعشاق ابوبکر محمدبن جعفر بغدادی سرّاج، تألیف کردهاست (← داوود انطاکی، تزیینالاسواق، ج 1، ص 9ـ10). کتاب شامل مقدمه، پنج باب و خاتمه است و در هر باب انطاکی در قسمهایی به طرح موضوعات موردنظر خود پرداخته، از جمله در قسم اول از باب دوم کتاب انواع داستانها و اخبار عشاق مشهور، همچون لیلی و مجنون، است (← ج 1، ص 57ـ173؛ برای آگاهی بیشتر دربارة ساختار این کتاب ← آلوارت، ج 7، ص 399ـ402).4) النُزْهَةُالمُبْهِجَة فی تَشْحیذِ الأذهان و تعدیل الأمْزِجَة، دیگر کتاب انطاکی در موضوع پزشکی، مشتمل بر مقدمه، هشت باب و خاتمه است (برای آگاهی از عناوین بابهای این کتاب ← عرفانیان، ص 579ـ580)، این کتاب نیز بهچاپ رسیدهاست (← صالحیه، ج 1، ص110).علاوهبر پزشکی، انطاکی در دیگر علوم نیز تألیفاتی دارد. به نوشتة سلان (ص 413)، رسالة انموذج فی علم الفلک، بهاحتمال در زمینة بهکارگیری علم احکام در پزشکی از انطاکی است. همچنین انطاکی رسالهای به نام احکامالنجوم تألیف کرده (برای آگاهی دربارة این رساله ← دانشپژوه، ج 3، بخش 2، ص 818) که به نظر لوکلر (ج 2، ص 306) خلاصهای از باب چهارم کتاب التذکره وی است.رسالهای منسوب به او در زمینة دانش کیمیا به نام رسالة فی الطائر و العقاب نیز وجود دارد (← سلان، ص 275؛ برای آگاهی از عناوین دیگر آثار انطاکی ← خفاجی، ص 272؛ ابنعماد، ج 8، ص 416؛ زرکلی، ج 2، ص 333؛ کحاله، ج 4، ص140؛ برای فهرستی از آثار قطعی و منسوب بدو در زمینه پزشکی ← منجّد، ص 276ـ278).منابع: محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعة : الروضةالنضرة فی علماء الماة الحادیة عشرة، بیروت 1411/1990؛ ابنعماد؛ احمد عیسی، معجمالاطباء: من سنة 650ﻫ . الی یومنا هذا، بیروت 1402/1982؛ بطرس بستانی، کتاب دائرةالمعارف: قاموس عام لکل فن و مطلب، بیروت 1876ـ1900، چاپ افست ]بیتا.[؛ محمدمؤمنبن محمدزمان حکیم مؤمن، تحفه حکیم مؤمن، چاپ سنگی تهران 1277، چاپ افست 1378؛ احمدبن محمد خفاجی، ریحانةالالباء و زهرةالحیاة الدنیا، چاپ سنگی بولاق 1273؛ محمدتقی دانشپژوه، فهرست کتابخانه اهدائی آقای سیدمحمد مشکوة به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج 3، بخش 2، تهران 1332ش؛ داوود انطاکی، بغیةالمحتاج فی المجرّب من العلاج، دمشق: الاولی، ]بیتا.[؛ همو، تذکرة اولیالالباب و الجامع للعجب العجاب، ج 1ـ2، قاهره 1294، در الطب الاسلامی، ج 83 ـ84، چاپ افست فرانکفورت: معهد تاریخ العلوم العربیة و الاسلامیة، 1417/1997؛ همو، تزیینالاسواق فی اخبار العشاق، بیروت: دار و مکتبةالهلال، ]بیتا.[؛ خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت 1980؛ محمد شوکانی، البدر الطالع بمحاسن من بعد القرن السابع، ج 1، چاپ خلیل منصور، بیروت 1418/1998؛ محمدعیسی صالحیه، المعجم الشامل للتراث العربی المطبوع، ج 1، قاهره 1992؛ محمدبن احمد طالوی ارتقی، سانحات دمی القصر فی مطارحات بنیالعصر، ج 2، چاپ محمد مرسیخولی، بیروت 1403/1983؛ غلامعلی عرفانیان، فهرست کتب خطی کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، ج 19، مشهد 1380ش؛ عقیلی علوی شیرازی؛ عبداللّهبن محمد عیاشی، الرحلةالعیاشیة: 1663-1661م، چاپ سعید فاضلی و سلیمان قرشی، ابوظبی 2006؛ نجمالدین محمدبن محمد غزّی، الکواکب السائرة باعیان المئة العاشرة، چاپ جبرائیل سلیمان جبور، بیروت 1979؛ فهرستواره مشترک نسخههای خطی پزشکی و علوم وابسته در کتابخانههای ایران، به کوشش محمدرضا شمس اردکانی و دیگران، تهران: سبزآرنگ، 1387ش؛ عمررضا کحاله، معجمالمؤلفین، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ محمدامینبن فضلاللّه محبی، خلاصةالاثر فی اعیانالقرن الحادی عشر، بیروت: دارصادر، ]بیتا.[؛ علیخانبن احمد مدنی، سلافةالعصر فی محاسنالشعراء بکل مصر، مصر 1324، چاپ افست تهران ]بیتا.[؛ صلاحالدین منجّد، «مصادر جدیدة عن تاریخ الطب عندالعرب»، مجلة معهدالمخطوطات العربیة، ج 5، ش 2 (جمادیالاولی 1379)؛ ادوارد وان دایک، کتاب اکتفاء القنوع بما هو مطبوع، چاپ محمدعلی ببلاوی، مصر 1313/1896، چاپ افست قم 1409؛ محمداعظم ناظم جهان، کتاب اکسیر اعظم، ج 1، چاپ سنگی ]لکهنو[ 1884، چاپ افست تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل، 1383ش؛ یوسف الیان سرکیس، معجمالمطبوعات العربیة و المعربة، قاهره 1346/1928، چاپ افست قم 1410؛W. Ahlwardt, Verzeichniss der arabischen Handschriften der Königlichen Bibliotheka zu Berlin Berlin 1887-1899; Khaled Breiche, "Dâwûd al-Antâkî, disciple d'Avicenne: son commentaire de la Kasīda al-`ayniyya", doctoral thesis, Université de Paris I: Panthéon-Sorbonne, 1995; Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943-1949, Supplementband , 1937-1942; Lucien Leclerc, Histoire de la médecine arabe, Paris 1876; MacGuckin de Slane, Catalogue des manuscrits arabes, Paris 1883-1895; Heinrich Ferdinand Wüstenfeld, Geschichte derarabischen Aerzte und Naturforscher, Hildesheim 1978.