دانشور، سیمین، نخستین زن داستاننویس ایرانی. در 1300ش در شیراز بهدنیا آمد. پدرش محمدعلی دانشور، ملقب به احیاءالسلطنه (متوفی 1320ش)، از پزشکان خوشنام و از بزرگان شیراز بود (دانشور، 1357ش، کتاب 2، ص 405؛ نیز ← رکنزاده آدمیت، ج 2، ص 489). مادرش قمرالسلطنه حکمت، دخترعموی علیاصغر حکمت* و سردار فاخر حکمت، بود. قمرالسلطنه نقاش و شاگرد صدر شایسته، یکی از شاگردان برجستة کمالالملک، بود (دانشور،1375ش، کتاب 2،ص405،409). سیمین دانشور تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در مدرسة مهرآیین شیراز گذراند. مدیر این مدرسة انگلیسی بود و بیشتر دروس این مدرسه به زبان انگلیسی تدریس میشد. همچنین خانواده دانشور خدمتکاری داشتند که به زبان انگلیسی مسلط بود و اینها باعث شد سیمین در کودکی و نوجوانی انگلیسی را بهخوبی بیاموزد. دانشور در مدرسه روش تحقیق و استحکام ساختار آثار ادبی را آموخت و بعدها در نوشتن مقالات از آن بهرهگرفت (همان، کتاب 2، ص 406، 415).پرورش در خانوادهای اهل فرهنگ باعث شدهبود که وی در نوجوانی با آثار فاخر ادبی آشنا و به نویسندگی علاقهمند شود، چنانکه در دورة دبیرستان به تشویق دبیر ادبیاتش، یکی از انشاهای وی در روزنامة محلی شیراز به چاپ رسید. در چهاردهسالگی با صادق هدایت* که به شیراز سفر کرده بود، آشنا شد (همو، 1383شالف، ص 995). در 1317ش تحصیلات متوسطه را با احراز رتبة شاگرد اولی در سطح کشور به پایان رساند و وارد رشتة زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران شد و در کتابخانة دانشسرای عالی با پروین اعتصامی* آشنا شد (همو، 1375ش، کتاب 2، ص 407، 645ـ646؛ همو، 1383شب، کتاب 1، مقدمة جعفری جزی، ص 20). پس از درگذشت پدرش دانشور بهسبب تنگناهای مالی به کار در رادیو پرداخت. سپس با معرفی لطفعلی صورتگر برای روزنامة ایران مقاله مینوشت. در این مقالات، گاهی از نامهای مستعار «شیرازی بینام» و «شاخهنبات» استفاده میکرد. دو مقاله انتقادی وی درباره داستانهای حسینقلی مستعان* و کتاب فتنه علی دشتی* که بهترتیب در روزنامه ایران و مجله امید به چاپ رسید، نشاندهنده شجاعت و جسارت وی در نویسندگی بود (همو، 1375ش، کتاب 2، ص 412ـ413؛ پاینده، 1381ش، ص 74؛ مافی، ص 118). در 1327ش، مجموعهای از داستانهای کوتاهش را که در روزنامة کیهان و مجله امید و بانو چاپ شدهبود، در مجموعهای به نام آتش خاموش منتشر کرد. در آن زمان، دانشور اولین زن ایرانی بود که داستان کوتاه مینوشت (دانشور، 1375ش، کتاب 2، ص 413ـ414؛ نیز ← ادامة مقاله). او در دانشکدة ادبیات از محضر بزرگانی مانند محمدتقی بهار*، بهمنیار*، فروزانفر*، نصراللّه فلسفی*، و محمدحسین تونی* معروف به فاضل تونی بهره برد، اما بیش از همه خود را مدیون استادش فاطمه سیاح* میدانست که باعث گرایش او به داستاننویسی شدهبود. دانشور اولین داستان خود را نزد سیاح خواند و پنج سال نزد وی دانش آموخت و به راهنمایی او رسالة دکتری خود را باعنوان علمالجمال و جمال در ادبیات فارسی تا قرن هفتم برگزید، اما در میانة راه، سیاح درگذشت و فروزانفر راهنمایی دانشور را برعهده گرفت (همان، کتاب 2، ص 412، 478).دانشور در 1327ش در سفری از اصفهان به تهران با جلال آلاحمد* آشنا شد و این آشنایی به ازدواج در 1329ش انجامید. ازدواج با آلاحمد و حشر و نشر با هنرمندان و سیاستمداران پیشرو دری دیگر در زندگی وی گشود (همو، 1383شب، کتاب 1، همان مقدمه، ص 20ـ21؛ نیز ← همو، 1375ش، کتاب 2، ص 420؛ همو، 1369ش، ص 7). او در همین سال، در مقام دبیر زیباییشناسی با هنرستان عالی موسیقی همکاری کرد تا اینکه در شهریور 1331 با استفاده از کمکهزینة تحصیلی فولبرایت به امریکا رفت و ضمن تحصیل در رشتة زیباییشناسی، یکسال در دانشگاه استنفورد در درسهای داستاننویسی والاس استگنر شرکت کرد. به گفتة خودش (1375ش، کتاب 2، ص 423ـ425، 557)، این درسها باعث غنای شگردهای داستان او شد. اما استگنر (ص 457ـ 458) معتقد است حضور دانشور باعث شد تدریس او یکسره دگرگون شود و در درس او، نویسندگی از جنبههای فنی فراتر رود و تبدیل به تعهد و وظیفه شود (نیز ← دانشور، 1383شب، کتاب 1، همان مقدمه، ص 22). در همین زمان، دو داستان کوتاه وی در مجلة ادبی پاسفیک اسپکتاتور به چاپ رسید که نخستین داستان کوتاه یک نویسندة زن ایرانی بود که در نشریات ادبی امریکا منتشر میشد (دانشور، 1383شب، کتاب 1، ص 445؛ عبدالهی، ص 20).وی پس از بازگشت به ایران در 1332ش، به ترجمة داستان و همکاری با مطبوعات ادامه داد و در هنرستان هنرهای زیبا به تدریس زیباییشناسی پرداخت. سپس مجلة نقش و نگار را منتشر کرد که هفت شماره از آن منتشر شد. دانشور مدتی هم عضو هیئت نویسندگان مجلة علم و زندگی بود (دانشور، 1375ش، کتاب 2، ص 424). او در 1336ش با آلاحمد به اروپا سفر کرد. در آغاز این سفر، دانشور در دانشگاه آمریکایی بیروت سخنرانی کرد و پس از آن، آن دو به ایتالیا و فرانسه رفتند و در همین سفر بود که وی و آلاحمد با نقاشی جدید و سینمای فرانسه آشنا شدند (همو، 1383شب، کتاب 1، همان مقدمه، ص 22). دانشور در 1338ش به استخدام دانشگاه تهران درآمد و به تدریس تاریخ هنر مشغول شد. در 1340ش مجموعة داستان شهری چون بهشت را منتشر کرد (عبدالهی، ص 20ـ21؛ نیز ← ادامة مقاله). در 1342ش به دعوت دانشگاه هاروارد در سمینار تابستانی هاروارد شرکت کرد. در این سفر، آشنایی وی با نویسندگان و سیاستمداران منجربه نگرشهای تازه او دربارة مسائل سیاسی شد (دانشور، 1383شب، کتاب 1، همان مقدمه، ص 23). در تیر 1348، سووشون، نخستین رمان دانشور، منتشر شد. با انتشار این رمان شهرت دانشور از مرزهای ایران فراتر رفت. در شهریور همان سال، جلال آلاحمد در اوج شهرت و محبوبیت درگذشت. فقدان آلاحمد مسئولیت اجتماعی و فرهنگی دانشور را دوچندان کرد (همانجا). پس از درگذشت آلاحمد، دانشور بیشتر وقت خود را صرف تدریس و امور دانشجویانش کرد تا اینکه در تیر 1358 با تقاضای خودش با رتبة دانشیاری از دانشگاه تهران بازنشسته شد. در 1369ش، برای عضویت پیوسته در فرهنگستان زبان و ادب فارسی دعوت شد، اما بهعلت بیماری آن را نپذیرفت (همان، ص 24؛ صدیقی و همکاران، ص 144). وی در 18 اسفند 1390 درگذشت و در قطعة هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. استگنر (ص 459) معتقد است دانشور گوهر گرانبهایی است که فقط متعلق به ایران نیست بلکه متعلق به همة جهان است.عمده شهرت دانشور بهسبب داستاننویسی اوست. مجموعه آتش خاموش شامل شانزده داستان کوتاه است که با اشکها (1321ش) آغاز میشود و با کلاغکور (1326ش) خاتمه مییابد. همچنانکه برخی از ناقدان اعتقاد دارند، این مجموعه در قیاس با نویسندگان همروزگار دانشور، نظیر هدایت و بزرگ علوی و دیگران، حکم سیاهمشق را دارد و هفت داستانش به تقلید از اُ. هنری ، نویسندة معروف امریکایی، نوشته شدهاست (← گلشیری، ص 16؛ میرصادقی، 1366ش، ص 645). خود دانشور هم از این مجموعه داستان چندان راضی نبود، اما بههرحال آن را اولین قدم میدانست (دانشور، 1375ش، کتاب 2، ص 414؛ میرصادقی، همانجا). این مجموعه هیچگاه تجدید چاپ نشد (پاینده، 1381ش، ص 72). او در 1340ش، مجموعة شهری چون بهشت را منتشر کرد. در این دو مجموعه دانشور به محرومیتهای زنان و طبقات زیردست و مظلوم و زندگی بیسروسامان آنان پرداختهاست. زنان در آثار دانشور به دو طبقة کاملاً متمایز مرفه و فقیر و زحمتکش تقسیم میشوند. زنان فقیر غالباً خدمتکار زنان مرفهاند و از این طریق با آنان مراوده دارند. زنان طبقة متوسط کمتر در داستانهای دانشور راه یافتهاند (میرصادقی، همانجا). در مجموعة شهری چون بهشت، تنوع و گوناگونی موضوعها و شخصیتهای داستانی درخور توجه است و شیوة داستاننویسی دانشور بهتر و پختهتر شدهاست و تأثیر درسهای داستاننویسی دانشگاه استنفورد در آن دیده میشود. از میان داستانهای این مجموعه، داستان شهری چون بهشت که عنوان کتاب هم هست، داستانی خوشساخت است که صناعتهای داستانی در آن بهخوبی و بهکمال بهکار گرفته شدهاست (← همان، ص 646؛ دوستخواه، ص 628). بهنظر پاینده (1389ش، ج 2، ص 492) داستان مردی که برنگشت در این مجموعه داستانی کاملاً نو است و فنونی که دانشور در نگارش این داستان بهکار گرفته در داستاننویسی ما بیسابقه بودهاست (قس دوستخواه، ص 629، که آغاز و انجام این داستان را ناسازگار و ضعیف میداند). این داستان پایانی درخشان دارد و مضمونش به داستان زنی که مردش را گم کرد، اثر هدایت، شبیه است (← گلشیری، ص 70، 72).سووشون، نخستین رمان دانشور است که در 1348ش منتشر شد. این رمان پرفروشترین و پرخوانندهترین رمان در زبان فارسی است. دانشور در این رمان تاریخی ـ سیاسی از زاویة دید شخصیت زن داستان به مسائل نگریستهاست. حوادث داستان در نیمة اول دهة 1320 در فارس اتفاق میافتد و شرح مقاومت مردم و امتناع شوهر راوی داستان از همکاری با نیروهای بیگانه است که عاقبت جان خود را بر سر مجاهدتهایش از دست میدهد. سوگواری شخصیت زن بر مرگ شوهرش یکی از مؤثرترین و عمیقترین صحنههای رمان و یکی از زیباترین قطعاتی است که به فارسی نوشته شدهاست (میرصادقی، همانجا؛ میرعابدینی، ج 2، ص 76ـ 77). در این داستان، که مؤثرترین گزارش ادبی از سالهای آغاز دهه 1320 است، وقایع داستانی با ساخت و پرداختی دقیق و هماهنگ پیش میروند و وقایع فرعی هم با مهارت چشمگیری به طرح اصلی میپیوندند و جزئی از آن میشوند. نثر دانشور در این داستان دقیق، محکم و توصیفی است و اثری از نثر کلیباف دو مجموعة قبلی دیده نمیشود. انتخاب راوی اولْشخص گاه محدودیتهایی را برای نویسنده بهوجود آوردهاست. او برای نشاندادن کامل و جامع صحنههای زندگی بهناچار از تکگویی درونی برخی از شخصیتها استفاده کردهاست. این امر منجر به ورود حوادثی به داستان شده که راوی اصلی در آنها حضور ندارد (← میرعابدینی، ج 2، ص 76ـ77).دانشور در 1359ش مجموعه داستانهای کوتاه به کی سلام کنم؟ را منتشر کرد. این کتاب بهترین مجموعه داستانهای کوتاه اوست و داستان کوتاه به کی سلام کنم؟، که نام آن را بر مجموعه گذاشتهاست، هم از نظر فنی و هم از لحاظ خصوصیتهای معنایی، یکی از موفقترین داستانهای کوتاه دانشور است که اغلب ویژگیهای آثار نویسنده را در خود بازتاب دادهاست. موضوع اغلب داستانهای این مجموعه به مسائل سیاسی و اجتماعی و اختناق حاکم بر ایران در سالهای پیش از انقلاب اسلامی اختصاص دارد (← میرصادقی، 1366ش، ص 647؛ همو، 1381ش، ص 202).رمان جزیره سرگردانی (1372ش) بخش اول از یک اثر سه بخشی است که بخش دوم آن باعنوان ساربان سرگردان در 1380ش منتشر شد و بخش سوم این اثر هنوز منتشر نشدهاست (← عبدالهی، ص 21ـ23). در رمان جزیره سرگردانی، وقایع در دهة 1350ش رخ میدهد. شخصیت محوری داستان دختری است که پدرش را در مبارزات ملیشدن نفت از دست دادهاست و خود نیز بعدها وارد مبارزات سیاسی میشود. رمان ساربان سرگردان نیز ادامه همین داستان است که با شروع جنگ عراق با ایران پایان مییابد. مضمون اصلی این دو رمان سرگردانی عقیدتی نسلی است که میکوشد در دهة 1350ش هویت مستقلی برای خود کسب کند. مظهر تمامعیار این سرگردانی شخصیت اصلی داستان است. تردید او در انتخاب همسر استعارهای است از تردید این نسل که مارکسیسم و عرفان اسلامی را بهمنزلة دو مکتب فکری در برابر خود میدیدهاند. دانشور توانستهاست یأس این نسل را به زیبایی نشان دهد. جزیره سرگردانی با دو خواب متضاد آغاز میشود و پایان مییابد (← پاینده، 1381ش، ص 76ـ77). در این دو رمان جلال آلاحمد، خلیل ملکی*، حمید عنایت*، علی شریعتی* و بدیعالزمان فروزانفر بهصورت شخصیتهای داستانی حضور دارند و اندیشة سیاسی و اجتماعی آنان از صافی نقدی همهسویه میگذرد. این دو رمان بهلحاظ شکلگیری شخصیتهای داستانی و نیز از نظر داستانیکردن اندیشههای سیاسی و اجتماعی و به نقدکشیدن آنها در فضای داستانی، نقطه عطفی در داستاننویسی معاصر است (← یاوری، ص 31). این اثر نهتنها جایگاه دانشور را در ادبیات داستانی معاصر بیش از پیش تثبیت کرد، بلکه نوآوری او را در سبک نیز به نمایش گذاشت (پاینده، 1381ش، ص 74). در 1360ش دانشور غروب جلال را منتشر کرد. بخش اول این کتاب کمحجم با نام «شوهرم جلال» شناختی دقیق از زندگی شخصی و حالات روحی جلال آلاحمد بهدست میدهد و بخش دوم غروب جلال گزارشی است دقیق از درگذشت آلاحمد با نثری موجز، گیرا و توصیفی که خواننده را یک نفس تا پایان با خود همراه میکند و از زیباترین نوشتهها دربارة جلال آلاحمد است.سیمین دانشور کتابهای زیادی ترجمه کردهاست هرچند خودْ ترجمه را چندان خوش نمیداشته و اظهار میکرده آن را برای ارتزاق انجام دادهاست. بااینحال کتابهایی را ترجمه کرده که به آنها علاقهمند بوده و با جهانبینی نویسندهاش همداستان بودهاست (دانشور، 1375ش، کتاب 2، ص 419، 501، 554)، از جمله دشمنان (تهران 1332ش) و باغآلبالو (تهران 1347ش)، هر دو از آنتوان چخوف، و بنال وطن ، اثر آلنپیتون (تهران 1351ش؛ برای فهرست کامل آثار ترجمهای او ← عبدالهی، ص 20ـ21).دانشور از نخستین کسانی است که با دید زیباییشناختی در دانشگاه تهران تاریخ هنر را تدریس میکرد. او در آغاز تدریس دانشگاهی، دستیار علینقی وزیری* بود. او عشق و علاقهای جدّی به شاگردانش داشت و مناسباتش با آنان دوستانه بود؛ همچنان که تدریس برای او وظیفهای مهم بود (دانشور، 1375ش، کتاب 2، ص 418ـ419، 520ـ522). او بیست سال با مردی زندگی کرد که برای داستاننویسان و روشنفکران جوان حکم مرشد و راهنما را داشت و با اینکه اولین کسی بود که نوشتههای جلال را میخواند و نقد میکرد (آلاحمد، ص 74)، کوشید در داستاننویسی و دیگر آثارش تحتتأثیر آلاحمد نباشد. باوجود دیدگاه سیاسی یکسان با همسرش، برخلاف وی به دور از احزاب سیاسی بود و به گفتة خودش (1375ش، کتاب 2، ص 561)، در تمام عمر در پیتعادل بود و شخصیتی کاملاً مستقل داشت (نیز ← همو، 1383شب، همان مقدمه، ص 23ـ24).بسیاری از آثار دانشور به زبانهای دیگر ترجمه شدهاست، از جمله کندیروا سووشون را در 1354ش/ 1975 به روسی ترجمه کرد و همراه با مؤخرهای از سیموونویج کُمیساروف ، استاد فرهنگستان علوم شوروی در معرفی دانشور و آثارش، در مسکو منتشر شد (کمیساروف، ص 484).محمدرضا قانونپرور سووشون را در 1369ش/ 1990 در واشنگتن به انگلیسی ترجمه و منتشر کرد. در 1371ش/ 1992 رکسانا زند نیز سووشون را باعنوان )عزاداری ایرانی( ترجمه و در نیویورک منتشر کرد. این رمان در 1995 به هلندی، در 1997 به آلمانی، و در 2005 به اسپانیولی ترجمه شدهاست. دو مجموعه از داستانهای کوتاه وی به انگلیسی ترجمه شدهاست. نخست مریم مافی در 1368ش/1989 مجموعهای شامل پنج داستان کوتاه را همراه با غروب جلال و نامهای از دانشور به مترجم و مؤخرهای در معرفی آثار دانشور، باعنوان )صورتخانه دانشور( در واشنگتن منتشر کرد و سپس حسن جوادینیا و امین نشاطی در 1373ش/1994، مجموعهای از شش داستان کوتاه دانشور را باعنوان )شوترا و چند داستان دیگر( در واشنگتن ترجمه و منتشر کردند.منابع : جلال آلاحمد، یک چاه و دو چاله و مثلاً شرح احوالات، تهران 1376ش؛ والاس استگنر، «سلامی گرم به سیمین دانشور»، ترجمة فرزانه میلانی، در سیمین دانشور، نامههای سیمین دانشور و جلال آلاحمد، کتاب 1: نامههای دانشور به آلاحمد در سفر آمریکای دانشور (1332ـ 1331)، تدوین و تنظیم مسعود جعفری جزی، تهران 1383ش؛ حسین پاینده، داستان کوتاه در ایران، تهران 1389ش ـ ؛ همو، «سیمین دانشور: شهرزادی پسامدرن»، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، سال 6، ش 3 (دی 1381)؛ سیمین دانشور، شناخت و تحسین هنر : مجموعه مقالات، تهران 1375ش؛ همو، غروب جلال، قم 1369ش؛ همو، «گفتگو با سیمین دانشور»، گفتگوکننده: علی دهباشی، در بر ساحل جزیره سرگردانی: جشننامه دکتر سیمین دانشور، به کوشش علی دهباشی، تهران: سخن، 1383شالف؛ همو، نامههای سیمین دانشور و جلال آلاحمد، کتاب1: نامههای دانشور به آلاحمد در سفر آمریکای دانشور (1332ـ 1331)، تدوین و تنظیم مسعود جعفریجزی، تهران 1383شب؛ جلیل دوستخواه، «شهری چون بهشت»، راهنمای کتاب، سال 5، ش 7 (مهر 1341)؛ محمدحسین رکنزاده آدمیت، دانشمندان و سخنسرایان فارس، تهران 1337ـ1340ش؛ مریم زندی، چهرهها: سیمایی از ادبیات معاصر ایران، تهران 1372ـ1376ش؛ غلامحسین صدیقی، فریدون مشایخ فریدنی، و احمد طاهری عراقی، «کارنامهی شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی از آغاز تأسیس تا پایان سال 1373»، نامة فرهنگستان، سال 1، ش 1 (بهار 1374)؛ مهناز عبدالهی، «سالشمار سیمین دانشور»، در بر ساحل جزیره سرگردانی، همان؛ دانیال سیموونویچ کمیساروف، «سیمین دانشور و سووشون او»، ترجمة نرگس محمدیبدر، در همان؛ هوشنگ گلشیری، جدال نقش با نقاش در آثار دانشور: از آتش خاموش تا سووشون، تهران 1376ش؛ عباس مافی، نامهای مستعار نویسندگان و شاعران معاصر ایران، تهران 1381ش؛ جمال میرصادقی، ادبیات داستانی: قصه، داستان کوتاه، رمان، تهران 1366ش؛ همو، جهان داستان: ایران، تهران 1381ش؛ حسن میرعابدینی، صدسال داستاننویسی در ایران، ج 2، تهران 1368ش؛ حورا یاوری، داستان فارسی و سرگذشت مدرنیته در ایران: گفتارهایی در نقد ادبی، تهران 1388ش.