داماد فریدپاشا، از واپسین صدراعظمهای حکومت عثمانی. نام اصلیاش محمدفرید و پسر سیدحسن عزتافندی آلبانیاییتبار (از اعضای شورای دولت و از مشاوران نیروی دریایی) بود. او در 1269 در استانبول به دنیا آمد. در سالهای جوانی در وزارت خارجه به کار پرداخت و در سفارتخانههای عثمانی در پاریس، برلین، سنپترزبورگ و لندن کاتب دوم بود. پس از ازدواج با مدیحهسلطان، خواهر بیوة عبدالحمید دوم (ﺣک : 1293ـ1327)، و رسیدن به دامادی خاندان سلطنتی در 1303، به عضویت شورای دولت و دوسال بعد به مقام وزارت رسید (د. ترک، ذیل «فریدپاشا، محمد»؛ احمد ، ص 169؛ ) دایرةالمعارف عثمانیان( ، ذیل «فریدپاشا»). او پس از «اعلان حریت» (مشروطیت دوم) در 1326، به مجلس اعیان راه یافت و برای کسب حمایت حزب قدرتمند اتحاد و ترقی، به انتقاد از حکومت پیشین پرداخت؛ اما وقتی به آنچه انتظار داشت دست نیافت، بر ضد آنها موضع گرفت (د. ا. د. ترک، ذیل مادّه). او لایحة تغییر قانون اساسی را که باعث کاهش اختیارات مجلس مبعوثان و افزایش اختیارات سلطان و مجلس اعیان میشد پیشنهاد کرد و به مخالفت با حزب اتحاد و ترقی، که پیش از این لایحه افزایش اختیارات مجلس مبعوثان را تصویب کرده بود، پرداخت؛ اما حزب اتحاد و ترقی که در مجلس مبعوثان دارای اکثریت بود، لایحة پیشنهادی وی را با اکثریت آرا رد کرد. موضعگیری فریدپاشا مخالفان اتحاد و ترقی را امیدوار کرد (تونایا ، ج 3، ص 86 ـ87 ، 190؛ د. ا. د. ترک، همانجا) و گردهم آمدن بعضی از رهبران آنها در خانه وی زمینهساز تشکیل حزب حریت و ائتلاف* در 1329 شد. فریدپاشا عضو هیئت اجرایی مرکزی و دبیرکل حزب شد (تونایا، ج 1، ص 263؛ تونچای ، ص 33؛ بیرنجی ، ص 49). اما به عللی از جمله بروز اختلافات داخلی در حزب و نتایج انتخابات مجلس مبعوثان در 1330/ 1912 که به پیروزی قاطع حزب اتحاد و ترقی و تضعیف حزب حریت و ائتلاف منجر شد، از ریاست این حزب کنارهگیری کرد (آقشین ، ص 194ـ195؛ بیرنجی، ص 65). او از آن پس، بهویژه در دورة حاکمیت حزب اتحاد و ترقی (صفر 1331 تا محرّم 1337) به اتفاق احمدرضابیگ، که پس از فاصله گرفتن از اتحادیون (اعضای حزب اتحاد و ترقی) به نمایندگی مجلس اعیان رسیده بود، جریانی مخالف را در مجلس اعیان ایجاد کرد (← تونایا،ج3، ص402، 432، 504ـ 506).در رمضان 1336، سلطانمحمد ششم (وحیدالدین)، از مخالفان جدّی حزب اتحاد و ترقی، با رسیدن به سلطنت، برای نجات سلطنت خود از خطرهای ناشی از تداوم جنگ جهانی اول، درصدد مذاکره با متفقین و حذف این حزب برآمد. به همین منظور، در 1336 احمد عزتپاشا را به صدارت رساند (اسدلی ، ص 539ـ540؛ آقشین، ص 306). وقتی مذاکرات «متارکه» (ترک مخاصمه) مُندرُس در محرّم 1337 در دستور کار حکومت عثمانی قرار گرفت (← مُنْدرُس*، پیمان)، سلطانمحمد درصدد برآمد فریدپاشا را به ریاست هیئت عثمانی مذاکرهکننده منصوب کند ولی احمد عزتپاشا با این امر مخالفت کرد. پادشاه تحتتأثیر فریدپاشا، که کابینة عزتپاشا را ادامة حکومت اتحادیون میدانست، از وی خواست تا وزرای اتحادی را از کابینه اخراج کند (بوداق ، ص 11ـ16؛ د.ا.د.ترک، ذیل «محمد ششم»؛ جاویدبیگ ، ج 1، ص 26ـ 27).عزتپاشا که توصیة پادشاه را مغایر قانون اساسی میدانست، 25 روز پس از تشکیل کابینهاش استعفا داد و احمد توفیقپاشا* صدراعظم شد (د. ا. د. ترک، ذیل «عزتپاشا، احمد»؛ لاموش ، ص 395). به دنبال آن، ناوگان متفقین در اوایل صفر/ اوایل نوامبر در استانبول نیرو پیاده کردند (آوجی ، ص 400). فریدپاشا در چنان اوضاعی در مجلس اعیان به حملات خود به اتحاد و ترقی شدت بخشید و فاتحان جنگ جهانی اول را به پاکسازی عثمانی از وجود بلشویکهای عثمانی فراخواند و خواستار محاکمة اتحادیون شد. اگرچه کابینة توفیقپاشا اتحادیون را بازداشت و محاکمه کرد (جاویدبیگ، ج 1، ص 226)، متفقین این اقدامات را کافی ندانستند و به نظر آنها فقط داماد فریدپاشا میتوانست از عهدة کار محاکمه اتحادیون برآید. سلطانمحمد با استفاده از این اوضاع کابینه توفیقپاشا را به اتهام نداشتن قاطعیت با اتحادیون، در 29 جمادیالاولی 1337 به استعفا واداشت و روز بعد، داماد فریدپاشا را مأمور تشکیل دولت کرد (د. ا. د. ترک، ذیل مادّه).از اقدامات کابینة اول فریدپاشا بازداشت اتحادیون بود. انگلیسیها در دستگیری رهبران، دولتمردان و افسران اتحادی و سپردن آنها به دادگاههای نظامی و تبعیدشان به مالت همکاری کردند (← اسدلی، ص 726؛ بیرن ، ج 2، ص 206ـ208؛مدحت ، ص 349ـ350؛ تونایا، ج 1، ص 554ـ559؛ قایالی ، ص 117). فریدپاشا نیز برای جلب رضایت و دوستی متفقین، بهویژه انگلیسیها، از هیچ کوششی در برآوردن خواست آنها کوتاهی نکرد (د. ا. د. ترک، همانجا). او حتی برای نزدیکی به مأموران کمیسری عالی انگلیس، از تکرار این جمله که «امیدی جز به خدا و بریتانیای کبیر ندارد» ابایی نداشت (تونایا، ج 2، ص 53). با این همه، تقاضای وی برای شرکت در کنفرانس صلح پاریس ، بهرغم اقدامات انگلیس، پذیرفته نشد و پس از آنکه نیروهای یونانی با حمایت متفقین در 14 شعبان 1337/ 15 مه 1919 ازمیر را تصرف کردند، داماد فریدپاشا استعفا داد (دانشمند ، ج 4، ص 458؛ کونگار ، ص 87؛ زورخر ، ص 141). او کابینة دوم خود را چهار روز پس از استعفا تشکیل داد (بیرن، ج 2، ص 197ـ200). تصرف ازمیر موجب اعتراض گسترده در مناطق مختلف عثمانی شد و جنبش مقاومت آناطولی را که چند ماه پیش از آن تشکیل شده بود، بیش از پیش تقویت کرد (زورخر، همانجا؛ برکس، ص 435؛ برنارد لوئیس ، ص 345). جنبشی که با رهبری مصطفی کمالپاشا وارد مرحلهای نو شد و پس از آن عمدهترین مسئلة کابینههای فریدپاشا گردید.فریدپاشا پساز دادن وعدههایی دربارة قبول تحتالحمایگی فرانسه، سرانجام در اواخر کابینة دوم خود اجازة حضور در کنفرانس صلح پاریس را یافت و همراه هیئتی در آن شرکت کرد (بیرن، ج 2، ص 251؛ جاویدبیگ، ج 1، ص 199). اگرچه او اجازة سخنرانی و طرح درخواستهایش را به صورت یادداشت به کنگره یافت، لیکن درخواستهایش بیآنکه بحثی دربارة آنها صورت گیرد، رد شدند و حق اجازة اقامت بیشتر در پاریس به وی و هیئت همراهش داده نشد (بوداق، ص 73ـ89؛ لاموش، ص 395ـ396). ناکامی فریدپاشا در کنفرانس صلح پاریس، موجب اعتراضهایی بهویژه از جانب حزب حریت و ائتلاف شد و او در 21 شوال استعفا کرد و روز بعد کابینة سوم خود را تشکیل داد (دانشمند، ج 2، ص 461؛ )دایرةالمعارف عثمانیان(، همانجا). تشکیل کابینة سوم با برگزاری کنگرة ارزروم به ریاست مصطفی کمالپاشا، رهبر جنبش مقاومت ملی، همزمان بود (شاو ، ج 2، ص 576ـ578؛ د. ا. د. ترک، ذیل «ارزروم کنگرهسی»). انگلیسیها در نامهای تهدیدآمیز به کابینة تازهتأسیس، خواستار عزل مصطفی کمالپاشا شدند. فریدپاشا برای رفع بهانة انگلیسیها دستور دستگیری مصطفی کمال را داد که موجب اعتراضاتی در استانبول و بعضی شهرهای دیگر شد (د. ا. ترک، ج 12، ص 384). در این زمان، ابتدا احمد عزتپاشا و سپس توفیقپاشا از کابینه استعفا دادند و کنگرة سیواس (کنگرة قوای مبارز) هم بهرغم کارشکنیهای فریدپاشا با تصمیم ایجاد دولتی مستقل از استانبول به پایان رسید (آوجی، ص 43؛ د. ا. د. ترک، ذیل «سیواس کنگرهسی»؛ زورخر، ص 157). به دنبال آن، مصطفی کمالپاشا پیامهایی به پادشاه فرستاد و دربارة عواقب سیاست فریدپاشا هشدار داد (آتاتورک ، ص 117، 129ـ136؛ دانشمند، ج 2، ص 462).سرانجام متفقین هم خواستار برقراری مناسبات و سازش با «تشکیلات ملیه» (سازمان ملی مبارزه با اشغالگران) شدند و فریدپاشا به این دلیل که برای این کار دیر شدهاست و به بهانة نداشتن سلامت جسمانی در 4 محرّم 1338 استعفا داد (بیرن، ج 2، ص 289ـ292؛ شاو، ج 2، ص 346؛ آتاتورک، ص 142).دو روز پس از کنارهگیری وی، علیرضاپاشا کابینه خود را تشکیل داد. او برخلاف فریدپاشا، به همکاری با جنبش مقاومت ملی متمایل بود اما پس از برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس و تصویب میثاق ملی، او نیز وادار به استعفا شد (بوداق، ص 141ـ159؛ بیرن، ج 2، ص 336ـ341) و صالحپاشا جانشین او هم بیش از 25 روز نتوانست بر کرسی صدارت بنشیند (تونایا، ج 2، ص 61؛ تونچای، ص 59) و به دنبال آن، داماد فریدپاشا کابینة چهارم خود را در 15 رجب تشکیل داد و مجلس مبعوثان را تعطیل کرد. او با حمایت نیروهای اشغالگر، اقدامات تندی بر ضد ملیّون صورت داد از جمله: گرفتن فتواهایی از شیخالاسلام عثمانی علیه جنبش ملی، گرفتن فرمان سلطان دربارة لزوم رفع اغتشاشات، صدور بیانیه با وعدة عفو در صورت تسلیمشدن و تهدید محرکان به قلعوقمع (بیرن، ج 2، ص 406ـ409)، محکومیت غیابی مصطفی کمال و چند تن از یاران نزدیکش به اعدام (شاو، ج 2، ص 349)، تشکیل نیروهای نظامی ویژه به نام قوای انضباطیه برای مقابله با ملیّون و اعزام آن به آناطولی (بیرن، ج 2، ص 411ـ412؛ د. ترک، همانجا)؛ اما وی با این اقدامات کاری از پیش نبرد (← بیرن، ج 2، ص 380؛ دانشمند، ج 4، ص 465؛ جفری لوئیس ، ص 76). پس از آن، مجلس کبیر ملی (بیوک ملت مجلسی) در آنکارا تشکیل شد که هیئتی اجرایی به ریاست رئیس مجلس برگزید. این هیئت در حکم کابینه بود. یک هفته پس از افتتاح مجلس، مصطفی کمالپاشا (رئیس آن) با ارسال یادداشتی به دول اروپایی و امریکا اعلام داشت که مجلس کبیر ملی ترکیه زمام مقدّرات ملت را به دست گرفتهاست. کمیسیون عدالت مجلس هم در 29 شعبان 1338 با استناد به قانون خیانت وطنیه، که بیست روز پیش از آن به تصویب رسیده بود، به محاکمة غیابی اعضای حکومت استانبول و اخراج داماد فریدپاشا از تابعیت عثمانی رأی داد (شاو، ج 2، ص 351؛ د.ا.د.ترک، ج 30، ص 79؛ مککارتی ، ص 379). فریدپاشا در جریان کشمکشهای مربوط به پیمان سِوْر* برای آنکه در امضای آن دست بازتری داشته باشد، در 15 ذیقعده 1338/1 اوت 1920 استعفا کرد و در همان روز، کابینة پنجم و واپسین خود را تشکیل داد (بیرن، ج 2، ص 431ـ433؛ د.ا.د.ترک، ذیل مادّه). چند روز بعد هم در 24 ذیقعده، پیمان سور به امضا رسید. انتشار این خبر موجی از نارضایتی در کشور برانگیخت و مجلس کبیر ملی امضاکنندگان پیمان و در رأس آنها فریدپاشا را به جرم خیانت به وطن به اعدام محکوم کرد (برنارد لوئیس، ص 247؛ آوجی، ص 406).دولتهای متفق که جلب توافق حکومت آنکارا را برای اعتبار پیمان لازم داشتند و فریدپاشا را در این راه مانعی به شمار میآوردند، کمیسرهای عالی خود را به حضور سلطان فرستادند و خواستار برکناری وی شدند. فریدپاشا با رویگردانی انگلیسیها از خودش به ناچار در 2 صفر 1339 استعفا کرد (بیرن، ج 2، ص 435؛ دانشمند، ج 4، ص 465ـ466). بدینترتیب دوران صدارتهای پنجگانة او که مجموعاً یک سال و یک ماه و هشت روز طول کشید، به پایان رسید (تونایا، ج 2، ص 61؛ ) دایرةالمعارف عثمانیان(، همانجا). فریدپاشا در 30 شهریور 1301 به دنبال پیروزیهای پیاپی قوای ملیه در آناطولی با خانوادهاش به اروپا گریخت و در شهر نیس فرانسه اقامت گزید.او در 12 مهر 1302، همزمان با ورود قوای ملیه به استانبول، در نیس درگذشت (د.ا.ترک، ج 1، ص 763ـ765؛ د.ا.د.ترک، ج30، ص 81 ـ82؛ دانشمند، ج 4، ص 476؛ قس تونایا، ج 2، ص 291، که محل مرگ او را مانتون فرانسه ذکر کردهاست).منابع : لئون لاموش، تاریخ ترکیه، ترجمه سعید نفیسی، تهران 1316ش؛Feroz Ahmad, The Young Turks, Oxford 1969; Sina Akşin, Jön Türkler ve İttihat ve Terakki, İstanbul 1987; Mustafa Kemal Atatürk, Nutuk, ed. Ece Özbaş, İstanbul 2008; Orhan Avcı, "Bugüne uzanan yakınçaĝ (1800- 2000)", in Tarih el kitab: Selçuklulardan bugüne, ed. Ahmet Nezihi Turan, Ankara: Grafiker yayınları, 2004; Niyazi Berkes, The development of secularism in Turkey, London 1998; Tevfik Biren, Bürokrat Tevfik Biren̕in Sultan II. Abdülhamid, meşrutiyet, ve mütareke hatralar, ed. Fatma Rezan Hürmen, İstanbul 2006; Ali Birinci, Hürriyet ve Itîlâf Frkas. II. meşrutiyet devrinde İttihat ve Terakki̕ye karş çkanlar, İstanbul 1990; Mustafa Budak, İdealden gerçĕge: misâk- milĺı̕den Lozan̕a dş politika, İstanbul 2003; Maliye Nâzırı Cavid Bey, Felâket günleri: mütâreke devrinin fecî tarihi, ed. Osman Selim Kocahanoğlu, İstanbul 2000; İsmail Hami Danişmend, İzahl Osmanl tarihi kronolojisi, İstanbul 1971-1972; Mustafa Ragıb Esatlı, İttihat ve Terakki̕nin son günleri: Suikastlar, entrikalar, ed. İsmail Dervişoğlu, İstanbul 2007; İA, s.vv. "Atatürk" (by Salih Omurtak et al.), "Türkler. mütareke yılları-millî kurtuluş hareketi (1918-1922)" (by Kemal Karpat); Hasan Kayalı, "The struggle for independence", in The Cambridge history of Turkey, vol. 4, ed. Reşat Kasaba, Cambridge: Cambridge University Press, 2008; Emre Kongar, 21. yüzylda Türkiye: 2000'li yllarda Türkiye̕nin toplumsal yaps, İstanbul 2004; Bernard Lewis, The emergence of modern Turkey, New York 2002; Geoffrey Lewis, Modern Turkey, New York 1974; Justin McCarthy, The Ottoman Turks: an introductory history to 1923, London 1997; Ali Haydar Midhat, Osmanl̕dan cumhuriyet̕e hatralarm, İstanbul 2008; Osmanllar ansiklopedisi, ed. Ekrem Çakıroğlu, İstanbul: Yapı Kredi Yayınları, 2008, s.v. "Ferid Paşa (Damat)" (by Cevdet Küçük); Stanford J. Shaw, History of the Ottoman empire and modern Turkey, Cambridge 1985; Tarık Zafer Tunaya, Türkiye̕de siyasal partiler, İstanbul, vol. 1, 1988, vol. 2, 2003, vol. 3, 1989; Mete Tunçay, "Siyasaltarih (1908- 1923)", in Türkiye tarihi, ed. Sina Akşin, vol. 4, İstanbul 1990; TA, s.v. "Ferit Paşa, Mehmet [Damat]"; TDVİA, s.vv. "Damad Ferid Paşa", "Erzurum Kongresi" (by Cevdet Küçük), "İzzet Paşa, Ahmed" (by Metin Ayışığı), "Mehmed VI", "Millî Mücadele" (by Cevdet Küçük), "Sivas Kongresi" (by Haluk Selvi); Erik Jan Zürcher, Turkey: a modern history, London 1998.