داریا، روزنامه، روزنامة سیاسی، انتقادی، اجتماعی به مدیریت حسن ارسنجانی*، در سالهای 1323ـ1330ش. در 1322ش حسن ارسنجانی برای رهایی از ملاحظات مدیران جراید از درج مقالات تند و انتقادیاش، در صدد تأسیس روزنامه بر آمد، اما طبق قانون مطبوعات به دلیل کمی سن موفق به این کار نشد؛ ناچار با گرفتن ده سال کبر سن، مجوز انتشار روزنامه را بهدست آورد (ارسنجانی، ص 39).داریا وارونة واژة «ایراد» است، لقبی که اعضای هیئت تحریریة روزنامة ایران ما، به دلیل ایرادهایی که ارسنجانی میگرفت، به او داده بودند. او بعدها مقالات خود را با نام مستعار دکتر داریا نوشت و روزنامهاش را نیز داریا نامید (بهزادی، ص 18). سردبیر داریا، ابراهیم فخرائی، صاحب امتیاز روزنامة فروغ بود.نخستین شمارة داریا در 28 خرداد 1323 منتشر شد. ترتیب انتشار آن صبحها به صورت روزانه در چهار صفحه بود. سرمقاله افتتاحی آن، ضمن اشاره به پایان یافتن جنگ جهانی دوم (1939ـ1945/1318ـ1324ش) و تبعات ناشی از آن، دولتمردان ایران را به ایجاد تحولی اجتماعی فرا خواند و تأکید کرد که اساس حکمرانی ایران با تحول سریع جهان محکوم به فناست و باید قواعد جدیدی که ضرورت دنیای قرن چهاردهم/ بیستم است، بر ملت ایران حاکم شود. داریا از عملکرد نهادهای حاکم، از جمله مجلس، انتقاد میکرد و مجلس شورای ملی را سرچشمة تمام بینظمیها، ستم و چپاول اموال مردم میدانست (برای نمونه ← «مرکز فساد»، داریا، سال 1، ش 2، 29 خرداد 1323، ص 1).وجه تمایز داریا در قیاس با سایر روزنامهها، پیشگامیاش در مبارزه با شرکت نفت ایران و انگلیس بود که هفت سال پیش از ملی شدن صنعت نفت ایران* آغاز شد. شیوة مبارزة داریا در آغاز، درج مقالاتی دربارة تاریخچة نفت ایران با عنوان «نفت برای ما بلا و برای دیگران طلاست» بود که با اشاره به مبارزة ملتها برای در دست گرفتن صنعت نفت و انتشار اطلاعاتی دربارة فعالیت نمایندگان شرکتهای امریکایی و انگلیسی، افکار عمومی را برای مباحث بعدی آماده کرد. از آن پس، بیشتر ستونهای داریا به نشان دادن اهمیت نفت اختصاص یافت. اما بسیاری از سیاستمداران به داریا ایراد میگرفتند و مدعی بودند که نفت ایران اهمیت چندانی ندارد که این همه سر و صدا برای آن به راه انداخته شود (برای نمونه ← «یکسال فعالیت سیاسی ما»، داریا، سال 2، ش 77، 17 شهریور 1324، ص 3). تداوم انتشار مقالات دربارة نفت ایران موجب شد روزنامهنویسان ارسنجانی را کارشناس مسائل نفت بدانند و به وی لقب حسن نفتی بدهند (← ارسنجانی، ص 40).داریا از نخستین روزنامههایی بود که به حضور کارشناسان نفتی امریکایی در ایران اعتراض کرد (برای نمونه ← «نفت»، داریا، سال 1، ش 16، 19 تیر 1323، ص 1). همچنین به سیاست خارجی محمد ساعد، نخستوزیر وقت به علت ضعفی که در قبال مداخلات خارجی در امور سیاسی کشور داشت، تاخت و آن را «بازیچه دست سفارتخانههای دول دوست» نامید (← «استقلال سیاسی»، داریا، سال 1، ش 29، 12 دی 1323، ص 1).لحن تند داریا برضد شرکت نفت سبب شد تا سفارت انگلیس، داریا را به دلیل اتخاذ شیوة مخالفت با آن کشور «بدترین جراید» بنامد و از نخستوزیر وقت، توقیف آن را خواستار شود. بدین ترتیب داریا از سوی فرمانداری نظامی به دلیل مخالفت با مشی سیاسی دولت توقیف شد که مدت ششماه ادامه یافت (اسناد مطبوعات ایران، ج 3، ص426ـ427، 429).در دورة اشغال ایران از سوی متفقین، داریا به سبب انتشار مقالات تند بر ضد آنان، وجهه مردمپسندی یافته بود. گواه این امر، درخواست اهالی نیشابور برای رفع توقیف داریا و اعتراض فداکار، نمایندة مجلس، به توقیف غیر قانونی آن و مؤاخذه کردن نخستوزیر مبنی بر این بود که چه کسی حق طرح مسائل حیاتی کشور را از یک روزنامهنویس ایرانی سلب کرده است (همان، ج 3، ص 429ـ430).در خلال توقیف داریا، دولت برای رفع توقیف آن به ارسنجانی پیشنهاد داد که مقالهای برضد یکی از همسایگان ایران (شوروی) در داریا نوشته شود تا به سفارت همسایة دیگر (انگلیس) ارائه دهند و این زمانی بود که شوروی کسب امتیاز نفت شمال را درخواست کرده بود. مخالفت ارسنجانی سبب شد تا توقیف داریا طولانی شود (← «یکسال فعالیت سیاسی ما»، داریا، سال 2، ش 78، 19 شهریور 1324، ص 4). ظاهراً دولت بدینوسیله میخواست با نشان دادن مخالفت افکار عمومی، خیال انگلیسیها را از بابت اعطا نکردن امتیاز نفت به شوروی راحت کند. ناگفته نماند که داریا در جرگه جراید چپ بود و گرایش روزنامه نیز در توجیه سیاستهای شوروی بود، به طوری که در دفاع از تأخیر قوای شوروی در تخلیه ایران، آن را حسن نیت تلقی کرد و مدعی شد که شوروی در پیِ روی کار آمدن دولتی مطمئن در ایران است که به منافعش آسیبی نرساند (← «تخلیة ایران از قوای شوروی»، داریا، سال 2، ش 204، 7 فروردین 1325، ص 1). اما انگلیس و امریکا همواره در مظانّ اتهام داریا قرار داشتند (← «امریکا و امپریالیسم»، داریا، سال 1، ش10، 8 تیر 1323، ص1) و به همین دلیل، مکرر توقیف میشد و غالب درخواستها برای توقیف آن نیز از سوی سفارتخانههای خارجی بود (برای نمونه: درخواست توقیف یک هفتهای داریا از سوی والاسمری، سفیر کبیر امریکا، به سبب درج مقالهای در خصوص خرید اموال ارتش امریکا از سوی دولت ← «توقیف داریا»، داریا، سال 2، ش 99، 18 مهر 1324، ص 1). با این همه داریا حضور امریکا را در ایران به عنوان قدرت سوم و برای ایجاد توازن، ضروری میدانست، از اینرو با ارسال نامهای به سفیر امریکا، او را به حکمیت در باب بحران آذربایجان و نظارت در انتخابات دورة پانزدهم مجلس فراخواند (← «نامه سرگشاده به جناب آقای والس مری»، اختر، سال 2، ش 93، 3 آذر 1324، ص 1؛ «نظارت امریکا»، اختر، سال 2، ش 95، 6 آذر 1324، ص 1). این امر تأیید برخی از رجال سیاسی را به همراه داشت؛ از جمله دکتر مصدق ضمن تأیید آن، چنین افکاری را متعلق به وطنپرستان آزادیخواه ایرانی دانست (← «انعکاس فوقالعاده داریا»، اختر، سال 2، ش 94، 5 آذر 1324، ص 1).در اسفند 1324، داریا پس از تأسیس «حزب آزادی» از سوی ارسنجانی، ترجمان رسمی حزب آزادی شد.داریا برای حل بحران آذربایجان و کردستان خواستار روی کار آمدن دولتی مقتدر بود. از همین روی از قوامالسلطنه برای نخستوزیری حمایت میکرد و امید داشت پس از تصدی نخستوزیری برای حل و فصل مسائل بحرانی با دولت شوروی وارد مذاکره شود (← «حکومت آقای قوامالسلطنه»،فروغ، سال 1، ش 31، 12 دی 1324، ص 1؛ «تنها راه نجات»، فروغ، سال 1، ش 32، 13 دی 1324، ص 1). داریا، با حمله به سیدضیاءالدین طباطبائی (روزنامهنویس و سیاستمدار) به دلیل ایجاد تیرگی بیشتر در مناسبات ایران و شوروی و تشدید وخامت اوضاع، او را به خیانت علیه استقلال و حاکمیت ملی و غارت اموال عمومی متهم کرد و خواستار تعقیب قانونی و مجازات او شد (← داریا، سال 2، ش 146، 28 آذر 1324، ص 1؛ وزیری، ص 1). افزون بر آن با سلسله مقالات «سیدضیا چه میگوید» و «مجلس بدون ماسک» به افشاگری برضد سیدضیا در اِعمال سیاستهای انگلستان در ایران پرداخت.داریا از اواسط 1325ش، به دلایل نامعلوم به مدت بیش از سه سال تعطیل شد. آغاز مجدد فعالیت آن در 7 آبان 1328 بود و با توجه به اینکه در مرداد 1325 از هیئت روزنامة حزبی خارج شده بود، پس از آن به صورت مستقل به فعالیت خود ادامه داد. فعالیت دگربارة داریا مصادف با جنبش ملی شدن صنعت نفت بود که همسو با فعالان آن وارد عرصه مبارزه شد و از رهبران جبهه ملی ایران* خواست تا «تشکیلات مجهزی» را برای مبارزه با شرکت نفت ایجاد کنند (← «تشکیلات لازم است»، داریا، سال 7، ش 353، 3 بهمن 1329، ص 1). داریا همراه با جرایدی نظیر شاهد و باختر امروز* با شرکت نفت و قرارداد الحاقی مخالفت کرد و دولت رزمآرا (تیر ـ اسفند 1329) را متهم کرد که ایران را تسلیم «سیاستهای انگلو امریکن» کرده است (← «دولتی که مورد اعتماد امپریالیسم امریکا و انگلیس باشد مورد اعتماد ملت ایران نیست»، داریا، سال 7، ش 266، 20 تیر 1329، ص1). اگرچه گفته شده است که داریا با کمک محرمانه رزمآرا منتشر میشد و با تمایل به شوروی از امریکا انتقاد میکرد (← خامهای، ص 806)، روزنامة فرانسوی لوموند نوشت، داریا از جمله روزنامههای مؤثر در جلوگیری از اهداف رزمآرا در تحمیل قرارداد نفت به مردم بود (← ارسنجانی، ص 71). پس از اینکه مجلس قرارداد الحاقی نفت را رد کرد، روزنامههای طرفدار جبهة ملی توقیف شدند، به چاپخانة روزنامة داریا نیز حمله شد و مهاجمان آن را غارت کردند. دکتر ارسنجانی نیز بازداشت شد. به همین دلیل، داریا به مدت دو هفته به جای چهار صفحه در دو صفحه منتشر گردید. در اعتراض به این اعمال، گروهی از روزنامهنگاران در مجلس تحصن کردند (← «مبارزه ادامه دارد»، داریا، سال 7، ش 335، 4 دی 1329، ص 1؛ خامهای، ص 837 ـ838).داریا همواره سیاستی مسالمتآمیز با حزب توده داشت. افزون بر آن، در اواخر 1324 به جبهه آزادی (انجمن مطبوعاتی وابسته به حزب توده) پیوسته بود که بیش از پنجاه روزنامهنگار ضد انگلیسی در آن عضویت داشتند. با این همه در جریان مبارزه برای نفت، حزب توده صراحتاً تغییر موضع داد و در اعلامیهای، داریا را یکی از ایادی امپریالیسم معرفی کرد. داریا با ناباوری انتشار چنین اعلامیهای را به شرکت نفت نسبت داد و آن را توطئهای برای بر هم زدن مناسبات آنان قلمداد کرد (← دنا، ش 4، 7 آذر 1329، ص 1؛ آبراهامیان ، ص 300).داریا از هر سو در معرض اتهام قرار داشت، بهطوریکه انگلیسیها آن را روزنامه مارکسیستی و ناسزاگو و روسها آن را روزنامه فاشیست مرموز و سلطنتطلبان آن را روزنامة جمهوریخواه خطرناک میخواندند (آبراهامیان، ص 232).افزون بر مباحث سیاسی، مباحث اجتماعی نیز جایگاه خاصی در داریا داشت، از جمله طرح مسئلة تقسیم اراضی که همانند نفت، سالها پیش از اجرای آن، داریا به اهمیت مسئله پیبرد و نوشت که باید رعیت را از غلامی در آورد و صاحب حق کرد (← «اراضی بزرگ باید تقسیم شود»، داریا، سال 2، ش 213، 22 فروردین 1325، ص 1). همچنین، با چاپ سلسلة مقالات «مبارزه» برضد استعمال مواد مخدر، بهخصوص تریاک، به بررسی اینگونه مشکلات اجتماعی پرداخت (برای نمونه ← فراسیون، مظفر، سال2، ش108،، ص1، 4، ش 111، ص 1، 4).داریا برای نخستینبار در تاریخ مطبوعات ایران، مقالاتی را دربارة پیروان ادیان دیگر در ایران، با هدف شناساندن آنان به ایرانیان مسلمان و ایجاد تفاهم بیشتر، منتشر کرد. در سالهای 1324 و 1325ش، تقریباً در هر شماره مقالاتی از نویسندگان ارمنی در پاورقی داریا چاپ میشد. اودیس هاراطونیان، یرواند اودیان، شاهین پطروسیان از جمله نویسندگان ارمنی داریا بودند. اقدام دیگر داریا تلاش برای حفظ و گسترش زبان فارسی بود، با این اعتقاد که زبان فارسی میتواند به عنوان زبان عمومی ممالک مشرق زمین، واسطة اتحاد میان آنها باشد. به همین منظور سلسله مقالههایی دربارة زبان فارسی منتشر کرد و برای آسان کردن الفبای فارسی ضرورت اصلاح خط فارسی را گوشزد نمود (← عرفان، داریا، سال 1، ش 8، ص 2، ش 10، ص 2؛ اعتصامزاده، داریا، سال 1، ش 4، ص 3، ش 5، ص 3).نویسندگان داریا عبارتبودنداز : علیاصغر وزیری،علیاصغر فراسیون، رضا آذرخشی، علیاکبر مهتدی، پروین گنابادی، ناصر نجمی، رضا فیض کرمانشاهی، سیدعلیاصغر حاج سیدجوادی، ملکالشعرای بهار، ابراهیم نادری و حسین داودی.داریا طی فعالیت مطبوعاتیاش 162 بار توقیف شد و در این مدت فقط 356 شماره را منتشر کرد (ارسنجانی، ص 40) و در اوایل 1330ش نیز به دلایل نامعلوم تعطیل شد. داریا یکی از روزنامههای نادری بود که متحمل توقیفهای بیشمار شد و هربار پس از رفع توقیف، فعالیتش را از سرگرفت. طی مدت توقیف از امتیاز روزنامههایی چون عدالت، طلیعه پیروزی، آرمان ملی، اختر، علیبابا، تهران امروز، پرورش، دنا، مظفر، ندای حقیقت و زن امروز به عنوان جانشین استفاده کرد که بیشتر این روزنامهها نیز بارها به دلایل متعدد توقیف شدند. بیشتر شمارههای داریا در کتابخانة دانشکدة حقوق و علومسیاسی دانشگاه تهران، کتابخانة مجلس شورای اسلامی و کتابخانة ملی ایران موجود است.منابع: نورالدین ارسنجانی، دکتر ارسنجانی در آیینه زمان، تهران 1379ش؛ اسناد مطبوعات ایران : 1320ـ1332ﻫ .ش، چاپ غلامرضا سلامی و محسن روستایی، تهران: سازمان اسناد ملی ایران، 1374ـ 1376ش؛ اعتصامزاده، «لزوم اصلاح خط فارسی»، داریا، سال 1، ش 4، 31 خرداد 1323، ش 5، 1 تیر 1323؛ علی بهزادی، شبه خاطرات، تهران 1375ش؛ انور خامهای، خاطرات سیاسی، تهران 1372ش؛ محمود عرفان، «زبان فارسی در ترکستان»، داریا، سال 1، ش 8 ، 6 تیر 1323، ش 10، 8 تیر 1323؛ علیاصغر فراسیون، «مبارزه»، مظفر، سال 2، ش 108، 5 آبان 1324، ش 111، 9 آبان 1324؛ علیاصغر وزیری، «اعلام جرم علیه سیدضیاءالدین طباطبائی»، داریا، سال 2، ش 208، 17 فروردین 1325؛Ervand Abrahamian, Iran between two revolutions, Princeton, N. J. 1983.